پژوهشی پیرامون من لایحضره الفقیه و مولف آن
پژوهشی پیرامون من لایحضره الفقیه و مولف آن
منبع : اختصاصی راسخون
یکی از علمای عظیم الشان اسلامی ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بابویه قمی است که معروف و مشهور به صدوق می باشد که با عنوان صدوقین به او و پدرش ،وی به عنوان صدوق دوم شناخته می شود. ابوجعفر محمد بن علی (صدوق)از خاندان فضیلت و علم برخاست ، پدر وی علی بن الحسین بابویه قمی است که از صلحای عصر خود بوده است و مادر او زنی است از دیلمیه و دارای فضیلت و عفت و کمال،بر اساس تحقیقاتی که به عمل امده تاریخ ولادت صدوق به درستی روشن نیست.لکن آنچه که از کتاب او،اکمال الدین و غیبت شیخ طوسی و فهرست نجاشی بر می اید آن است که ولادت او بعد از وفات محمد بن عثمان عمری دومین نائب از نواب اربعه امام زمان (ع) سال 305 هجری در اوائل سفارت ابوالقاسم حسین بن روح نائب سوم امام (ع) بوده و در قم متولد شد و حدود 75 سال زندگی کرد و در سال 381 در شهر ری وفات یافت و در نزدیکی حضرت عبدالعظیم در محلی که هم اکنون به نام خود وی معروف است دفن شد و بعدها بر روی مقبره او گنبد و بارگاهی ساخته و به صورت زیارتگاهی برای مشتاقان علم وتقوی و فضیلت در امده است. (1)
دعای امام زمان(ع) :
علی بن بابویه چون دارای فرزندی نبوده نامه ای به محضر امام زمان (ع) نوشته و از ان حضرت تقاضا نموده که دعا نماید تا خداوند به وی فرزندی عطا نماید،بعد از سه روز جواب امده که دعا نموده و بزودی خداوند به وی دو فرزند خیر عنایت می فرماید.که بعد از چندی دارای دو پسر شده بنام ابو جعفر که صدوق است و ابوعبدالله حسین،بنا بر این صدوق با دعای امام زمان(ع)به دنیا امد که خود وی نیز همیشه به این معنی اشاره می کرد و بدان افتخارمی کرد .(2) بر این اساس صدوق از اغاز رشد و زندگی خود، دارای نبوغ و ذکاوت خاصی بوده و نشان دهنده اینده بسیار درخشان و پرثمری بود، واین هوش وذکاوت و استعداد و زمینه رشد و کمال با تربیت و تعلیم صحیح و اسلامی معلمی بزرگوار چون پدر گرانقدرش مرحوم علی بن بابویه که خود نمونه اخلاق و تربیت اسلامی بوده انچنان شد که با دعای امام عصر(ع)انتظارش می رفت.وی بیش از بیست سال نخست دوران زندگی خود را با پدرش بوده و حیات وی را درک کرد.(3)
دوران رشد و تعالی :
در آغاز دوران جوانی بود که در مجالس بزرگان علم و فضیلت شرکت می نمود و در مسائل مختلف اسلامی اظهار نظر می کرد و مورد سوال و اشکال قرار می گرفت با قدرت علمی کامل به پاسخگوئی می پرداخت.در همان دوران جوانی انچنان شهرتی کسب نموده بود که انگشت نمای خاص و عام بود ودر شمارش علماء بزرگ اسلام قرار گرفت.یکی از علمای عصر وی به نام محمد بن علی اسود وقتی او را در مجلس علماء بزرگ و در عداد آنان دید در حالیکه در سنین جوانی بود و می دید که شوق و رغبت زیادی به کتابهای علمی دارد و محفوظات بسیار زیادی از آیات و روایات دارد دائما می گفت از صدوق در داشتن چنین شوق و رغبتی جهت کسب علم مایه شگفتی نیست چون که او به دعای امام(ع) متولد شد.(5)شیخ صدوق مدتها از محضر اساتید بزرگ قم کسب فیض نموده انگاه برای دریافت بهره های علمی بیشتری مسافرتهای زیادی نموده که نخستین آنها به ری بوده که بر اساس دعوت اهالی ری به آنجا رفته و برای مدتی رحل اقامت افکند .(6)
شیخ صدوق و رحله حدیثی:
بعضی از علماء بزرگ دارای رحله حدیثی بوده اند که از ان جمله شیخ صدوق است. لیکن برای دریافت مفهوم هر چه بهتر این عنوان بیانی را که جرجی زیدان در این رابطه دارد نقل می کنیم وی می گوید:همین که مسلمین درصدد فهم معانی قران برامدند طبعا به درک معانی گفته های حضرت رسول (ص) احتیاج یافته تا با فهم معانی احادیث نبوی معانی قران را بهتر درک کنند.و البته احادیث نبوی از صحابه روایت می شد، چه که آنان از پیغمبر اکرم ان را شنیده و حفظ کرده بودند و مسلمانان برای فهم احادیث به صحابه رجوع می کردند. ولی چون مسلمانان به کشور گشائی مشغول شدند صحابه پیغمبر که از سران مهاجرین بودند در ممالک مختلف متفرق گشتند،از ان رو هر کس که می خواست حدیث یا احادیثی از پیغمبر اکرم بداند ناچار به دنبال صحابه به ممالک مختلف و نقاط مختلف می رفت و چه بسا که یک حدیثی را فقط یکی از آن صحابه از حضرت رسول شنیده بود و دیگران آن را نمی دانستند.پس کسی که دنبال جمع اوری و فرا گرفتن احادیث بر می امد ناچار به مکه و مدینه و بصره و کوفه و مصر و ری و سایر شهرها می رفت .در هر نقطه ای علم و حدیثی می اموخت.این همان است که مسلمانان آن را”رحله”در طلب علم(کوچیدن برای به دست اوردن دانش) می نامند.(6)مرحوم شیخ صدوق نیز رحله حدیثی داشته است و به چند جا مسافرت نمود و گویا اولین مسافرت او در ماه رجب سال 339 هجری بود به طرف ری و تا سال 347 هجری در انجا بوده و البته گاهی هم برای زیارت حضرت معصومه(س)ودیدن علماء در این فاصله به قم می رفت.انگاه برای دیدن و ملاقات با سایر رجال حدیث که در خراسان می زیسته اند به شهرهای نیشابور،طوس،سرخس،مرو،فرغانه مسافرت نمود که در مقدمه من لا یحضره الفقیه به این مسافرت اشاره می کند.اولین مسافرت او به خراسان در سال 352 هجری بوده و همچنین چند مسافرت دیگر در سالهای 367و368به خراسان داشته است.و همچنین در سال 352مسافرتی به بغداد داشته است وبه همه شهرهائی که در انها عالم ویا محدثی بوده رفته و با همه آنان ملاقات و مجالست داشته و با آن شور و اشتیاق و ذکاوت کم نظیری که جهت کسب علم داشته از محضر همه انها استفاده نموده و مطالب و احادیث و روایات زیادی راضبط نموده است که در مقدمه من لا یحضره الفقیه نام 211نفر از اساتید و کسانی که صدوق از انها بهره علمی برده نام می برد. ومقدمه معانی الاخبار 252 نفر را نام می برد.(7)
صدوق رئیس المحدثین:
شیخ صدوق در رابطه با جمع اوری و تنظیم و تبویب حدیث و حفظ ان تلاش وکوشش و زحمات توانفرسایی را تحمل نموده و هم در این رابطه کتابهای ارزنده ای تالیف نموده که مهمترین انها کتاب نفیس”من لا یحضره الفقیه”است که جزء کتب اربعه شیعه است.و هم شاگردان زیادی تربیت نمود که هر یک از انها پاسداری بصیر و امین برای حفظ احادیث و روایات اسلامی و هم مروج و ناشر ان در بین مردم بوده اند که مقدمه معانی الاخبار بعنوان نمونه نام 27نفر از مشاهیر شاگردان و کسانی که از صدوق نقل روایت کرده اند را نام می برد.(8)و بر اساس همین زحمات و اثار گرانقدر بوده که وی به عنوان”رئیس المحدثین”عنوان یافت وهمه محدثین بعد از وی او را با این عنوان می شناخته و می شناسند.
صدوق و مرجعیت فتوی:
صرفنظر از آنکه این عالم بزرگ یک محدث و راوی کم نظیری بود در میدان اجتهاد و استنباط و مرجعیت و فتوی نیز شهرت عظیمی داشته است.از شهرها و نقاط مختلف کشورهای اسلامی ان زمان افراد زیادی به حضور او می رفته و یا نامه هائی را برای وی می فرستاده اند و سوالات گوناگونی در زمینه علوم مختلف اسلامی از وی می کرده و جوابهای روشن و جامعی دریافت می داشته اند که نجاشی در فهرستش به بعضی از کتابها و رساله هایی که صدوق در این رابطه نوشته نام می برد از جمله :1- کتاب در جواب سوالاتیکه از واسط رسیده 2-کتابی در جواب سوالاتیکه از قزوین رسیده 3-کتاب در جواب سوالاتیکه از مصر رسید.4-کتاب در جواب سوالاتیکه از بصره رسید.5-از کوفه6-کتاب در جواب مسائلی که از مدائن در مورد طلاق از وی شده7- کتاب در جواب مسائلی که از نیشابور رسیده 8-کتابی هم در معنی ماه رمضان که برای ابی محمد فارسی نوشته 9-و کتابی هم برای اهل بغداد فرستاده در مورد معنی ماه رمضان، و همچنین رساله ای در معنی غیبت برای اهالی ری نوشته.(9)
صدوق در میدان بحث و مناظره :
از جمله خصوصیا ت بارز علمی این عالم گرانقدرشیعی شرکت در مجالس بحث و مناظره در جهت دفاع از اسلام و معارف حیاتبخش ان و ابطال کفر و الحاد و بینشهای انحرافی و پاسخگوئی به اشکالات و سوالات جاهلان و یا مغرضان در این زمینه بوده است که این ویژگی شیخ صدوق از جمله عوامل شهرت وی در سرتا سر کشورهای انروز جهان اسلام بوده که بسیاری از اشخاص علاقمند به شرکت در مجالس بحث و مناظره وی بوده اند. مورخین به تعدادی از این مجالس مناظره شیخ صدوق اشاره نموده اند که از جمله انها مناظره معروفی است که در حضور رکن الدوله بویهی دیلمی (که از ال شاپور ذوالاکتاف بوده و در سال 248 هجری فوت کرده)واقع شده که در آن رکن الدوله مسائل مشکلی را در رابطه با موضوعات مختلف مذهبی مطرح نموده و شیخ صدوق با پاسخهای روشنگر و مستدل و کوبنده اش همه آنها را تشریح نموده و حقانیت مذهب شیعه رابا براهین روشن و گویائی ثابت کرد به نحوی که همه حاضرین در آن مجلس وی را مورد تحسین و ستایش قرار داده اند و در همه جا حتی مخالفین نیز به قدرت علمی و بسط سخن وی اعتراف می نمودند.(10)که شیخ جعفر بن محمد درویستی رساله ای در شرح این مجلس و مسائل مطرح شده در آنرا نوشته که فاضل تستری آنها را در مجالس المومنین چاپ تهران آورده(11)،همچنین در مقدمه معانی الاخبار متن این مناظره و چند مناظره دیگر شیخ صدوق را مرحوم ایت الله ربانی شیرازی آورده است.(12)
القاب شیخ صدوق :
از جمله چیزهایی که نمودار عظمت این عالم بزرگ اسلامی است القابی است که در طول تاریخ علماء عظیم الشان و خاصه روات و محدثین در مورد وی به کار می برده اند که ما به دو نمونه اشاره می کنیم:
الف-“صدوق”که البته این لقبی است که در مورد وی و پدرش علی بن بابویه هر دو به کار برده می شود.پدر را به عنوان صدوق اول و پسر به عنوان صدوق دوم و هر دو را”صدوقین”نام می برند.این لقب نشانه صدق و راستی و دقت نظر و حفظ امانت این دو در نقل حدیث و روایت می باشد.(13)
ب- رئیس المحدثین : لقب دیگری است که روات و محدثین بعد از شیخ صدوق در مورد وی بکار می بردند که این هم نشانه دیگری است بر عظمت و جلالت علمی این عالم گرانقدر اسلامی .(14)
آثار علمی صدوق :
اکثر علماء رجال تالیفات و آثار گرانقدر و حاصل تلاش و عمر پر برکت مرحوم صدوق را تا 300 کتاب یاد می کنند هر چند همه آنها به دست ما نرسیده است و با گذشت زمان بسیاری از آن آثار ارزشمند از بین رفته است و اکنون اثری از آن نیست.(15)
1- امالی که معروف به مجالس نیز هست متضمن مباحث و پاسخ به مسائلی است که از نقاط و شهرهای مختلف از مرحوم صدوق می شده و او در جواب آنها این مباحث را املاءکرده….این کتاب تا حال دو بار در تهران سال 1300 و 1374 هجری به چاپ رسیده و به فارسی نیز ترجمه گردیده است.
2- تفسیر القران:که تفسیر بزرگ و جامعی است که نجاشی و شیخ در فهرستش از این تفسیر یاد می کنند و اضافه می کنند که این تفسیر به اتمام رسیده و همچنین تفسیر دیگری به نام”مختصر تفسیر القران”برای صدوق ذکر می کنند.
3- التوحید:کتاب گرانقدری است که عمیقترین مباحث توحید را از نظر گاه آیات و روایات و مکتب تشیع مطرح نموده و به اشکالها و سوالهای مختلفی در این زمینه پاسخ می دهد.این کتاب نخستین بار در سال 1285 در ایران چاپ شد و در سال 1302به ضمیمه رساله ای از علامه مجلسی در اعتقادات و سیر و سلوک در 520 صفحه در قطع بزرگ در بمبئی به چاپ رسید.بعضی از علماء بزرگ شروحی بر کتاب التوحید نوشته اند از جمله محدث سید نعمت الله جزایری متوفی سال 1112 که اسمش شرح”انیس التوحید”است.
4- “ثواب الاعمال”که مکررا با کتاب دیگر صدوق”عقاب الاعمال”به چاپ رسیده از جمله در سال 1298و 1375 و به فارسی نیز ترجمه گردید.
5- “الخصال”که در مورد اخلاق است و مولف آنرا بر اساس ترتیب خاصی برای اولین بار خصلتهای پسندیده و خصلتهای زشت را تنظیم و بحسب اعداد آنرا به نگارش در آورد که از باب یک شروع و تا باب 400 به انجام می رسد.این کتاب در سال 1302در تهران به چاپ رسید. مجددا با ترجمه فارسی در سال 1371 و 1375 بطبع رسید و تا حال چند ترجمه از این کتاب بعمل آمده.
6- علل الشرایع و الاحکام و الاسباب که در سال 1289 و 1311 به چاپ رسید.
7- عیون اخبار الرضا که مولف آنرا بر اساس تقاضای صاحب بن عباد نوشته و به کتابخانه او اهداء نمود.(16)این کتاب بارها به چاپ رسید و تا حال بیش از پنج نفر بر او شرح و ترجمه نوشته اند.
8-“کمال الدین و اتمام النعمه” که “اکمال الدین و اتمام النعمه”نیز نامیده می شود.این کتاب در اثبات غیبت حضرت صاحب الزمان (ع) می باشد و انگیزه نگارش آن این بود که مرحوم صدوق در عالم رویا بخدمت امام زمان(ع)مشرف شده و حضرت به وی امر فرمود که این کتاب را تالیف نماید همانگونه که خود صدوق در مقدمه این کتاب به این انگیزه تالیف اشاره می کند که آنرا پس از باز گشت از نیشابور و خراسان در سال 354 در ری تالیف نمود این کتاب گرانقدر مکررا در ایران و خارج به چاپ رسید.(17)
9-“مدینه العلم”که در ده جزء قرار داشته و بزر گتر از کتاب “من لا یحضره الفقیه”بوده و علماء آنرا در عداد کتب اربعه بحساب می اورند و از اثار ارزشمند فرهنگ شیعه بوده که متاسفانه از بین رفته و تلاش خبرگانی چون مرحوم مجلسی و دیگران جهت یافتن آن به جائی نرسیده است.
10-“معانی الاخبار”که در زمینه تشریح و تفسیر اخبار و احادیث نگارش یافت و مکررا به چاپ رسید و اخیرا با مقدمه مفصل مرحوم ایت الله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی بوسیله”دارالکتب الاسلامیه “آخوندی،تهران در یک مجلد ودر 436 صفحه به چاپ رسید.
11- من لایحضره الفقیه که چهارمین کتاب از کتب اربعه شیعه و منبع و مرجع علماءما در اخذ احکام الهی است که بر این کتاب بیش از نه قرن می گذرد و همچنان مورد احترام و قبول خواص از علماء بوده و در اخذ احکام خود راسخت نیازمند به آن می بینند.
بیوگرافی من لا یحضر:
کتاب نفیس و عظیم”من لایحضره الفقیه”که به معنی”خودآموزفقه”است،مرحوم صدوق درسبک نگارش آن از کتاب “من لا یحضره الطبیب”محمد زکریای رازی که به معنی “خودآموز طب”است اقتباس کرده است.خود وی در مقدمه این کتاب به همین معنی اشاره می کند و می گوید برای من مسافرتی بطرف شهر بلخ پیش آمد که در آنجا با یکی از شخصیتها بنام شریف ابو عبد الله محمد بن الحسن معروف بنعمه برخوردی داشتم که از این برخورد بسیار خوشحال و از مجالست او به آثار ایمان و تقوی و شرف و فضیلت او پی برده و بهره جستم و در ضمن کتاب من لا یحضره الطبیب ،محمد زکریای رازی (ولادت 282 وفات 364)طبیب معروف را یاد آوری نمود که در نوع خود کامل و بی نیاز کننده است و از من خواست کتابی بر این سبک در فقه و حلال و حرام و شرایع و احکام تصنیف نمایم و نام او را “من لا یحضره الفقیه”بر گزینم تا آنکه هر فردی بتواند در یافتن احکام شرعی خود به آن مراجعه نموده و از هر جهتی او را بی نیاز سازد بر این اساس با توجه به اشتغالات فراوان علمی و تالیفی ،بر خود لازم دانستم که این کتاب را تصنیف نمایم.(18)
سبک نگارش کتب اربعه :
محدث بزرگوار مرحوم حاج میرزا حسین نوری در کتاب مستدرکه می گوید هر یک از مشایخ سه گانه بزرگ ما که مولفان کتب اربعه باشند در سندهای کتب خود روش خاصی را طی نموده اند.رئیس المحدثین صدوق در من لا یحضره الفقیه از اول امر بنا را بر اختصار سندها و حذف اوائل سند قرار داده، سپس در اخر سند روایتی که بوسیله آنها طریقه او به کسی که از او روایت شده شناخته می شود ذکر نموده.پس این طریقه مرجع در اتصال سند اوست در اخبار این کتاب و چه بسا در بعضی موارد هم بدون ذکر این طریق و بطور معلق از نظر سلسله سند روایتی را نقل نموده باشد.(19)و خود شیخ هم در مقدمه کتاب به این جهت اشاره میکند و می گوید من این کتاب را تصنیف نمودم با حذف سندها تا طرق آنها زیاد نشود اگر چه نقل آنها فوائد زیادی را در بر داشت و من در این کتاب مقصود دیگر مصنفین را در نقل همه روایات مورد نظر نداشتم بلکه بنا داشتم روایاتی را نقل نمایم که بر اساس آن فتوی می دهم و حکم به صحت آن می کنم و معتقد بودم در اینکه آن حجت است بین من و خدای من.و همه روایاتی که در این کتاب است از کتب مشهور استخراج گردیده که به آنها تکیه داشته و مرجع هم بوده است .(20)
سیری کوتاه در من لایحضره الفقیه :
این کتاب یک دوره کامل فقه اسلامی است از کتاب طهارت تا حدود و دیات با تکیه بر روایات.این کتاب در چهار مجلد قرار دارد و تا حال بیش از چهار بار به چاپ رسیده است.در سال 1300 هجری در لکنهو هند و بار دیگر در تبریز در سال 1334 و بار سوم در تهران به سال 1374 بصورت حروفی چاپ شد و برای چهارمین بار در تهران بوسیله دارالکتب الاسلا میه با مقدمه مفصل و تصحیح بوسیله سید حسن موسوی خراسانی و چاپ پنجم آن نیز در سال 1390هجری باز بوسیله همین ناشر در تهران به انجام رسید.در اینجا فهرستی را که شیخ بهائی از تعداد ابواب احادیث مرسل و مسند من لایحضره الفقیه بیان کرده است،ذکر می کنیم:(21)
جلد |
ابواب |
احادیث |
مسانید |
مراسیل |
1 |
87 |
1618 |
777 |
841 |
2 |
228 |
1667 |
1094 |
573 |
3 |
173 |
1810 |
1295 |
515 |
4 |
178 |
903 |
777 |
126 |
جمع |
666 |
5998 |
2943 |
2055 |
شروح کتاب:
1-روضه المتقین،تالیف علامه محمد تقی مجلسی،که در چهارده جلد متوسط موسسی کوشان پورريا،تهران،در سال 1406 هجری قمری به چاپ رسیده است.
2-اللوامع القدسیه یا لوامع صاحبقرانی،تالیف علامه محمد تقی مجلسی(مجلسی بزرگ)،به زبان فارسی در هفت جلدو تقریبا چهار هزار صفحه توسط انتشارات دارالتفسیر(اسماعیلیان)،قم،در سال 1376 شمسی به چاپ رسیده است.
3-شرح شیخ بهاءالدین عاملی متوفای(1041قمری).
4-شرح میرزا عبدالله افندی اصفهانی،صاحب ریاض العلماء.
5-شرح میردامادمتوفای(1041قمری)
6-شرح محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی،به نام معاهدالتنبیه.(22)
حواشی کتاب:
برخی به جای شرح کتاب فقط به حاشیه نویسی آن اکتفا کرده اند.که برخی از این حواشی عبارتند از:
1-حاشیه محقق داماد (متوفای 1041 هجری قمری).
2-حاشیه ملا صالح مازندرانی(متوفای1081)،داماد مرحوم علامه مجلسی اول
3-حاشیه آقا جمال خوانساری(متوفای 1125).
4-حاشیه مولی عزیزالله،فرزند علامه مجلسی بزرگ.
5-شرح سید علاءالدوله،فرزند قاضی نورالله شوشتری شهید.(23)
من لا یحضره الفقیه از نظر علماء اسلام :
کتاب گرانقدر من لا یحضره الفقیه در طول تاریخ فقهی و روائی شیعه از معظمترین و با ارزش ترین کتابها و یکی از کتب اربعه به حساب می آمد.و علماء با دید احترام به او نگریسته و خود را در اخذ احکام از آن بی نیاز نمی دانستند.این کتاب در مجامع و حوزه های علمی و در میان علماء و کارشناسان علوم اسلامی امروز نیز همچنان مورد احترام بوده و بعنوان یکی از مهمترین منابع احکام اسلامی شناخته می شود.جهت دریافت هر چه بهتر عظمت آن سخن چند نفر از علماء بزرگ شیعی را که پیرامون آن اظهار نظر داشته اند،توجه می کنیم.
1- سید بن طاووس می گوید:کتاب من لایحضره الفقیه ثقه و مورد اعتماد و اطمینان است.(24)
2- علامه سید مهدی بحرالعلوم،در ضمن سخنی می گوید: کتاب من لایحضره الفقیه یکی از کتب اربعه ای است که در اشتهار و اعتبار مانند خورشید در وسط روز است واحادیث آن بدون هیچ مخالفتی وتوقفی از جانب هیچ کس،از جمله احادیث صحیحه شمرده می شود،حتی حسن بن زین الدین که شیوه او معلوم است(در تصحیح حدیث بسیار سخت گیر است)احادیث آن را نزد همگان صحیح می داند.(25)
3- شیخ بزرگوار محدث نوری،در خاتمه المستدرک در فائده پنجم می گوید:من لایحضره الفقیهی که بعد از کافی صحیحترین کتابها و متقن ترین انها است،آنگونه که کارشناسان و خبرگان فن تصریح کرده اند.(26)
شاگردان شیخ صدوق :
مرحوم صدوق از سنین جوانی به مقامات عظیم علمی و فتوائی رسیده و حوزه های درسی زیادی ترتیب داده بود و مشتاقان علم از نقاط مختلف در محضر درس وی حاضر شده و بهره می جستند بر این اساس در طول عمر پر برکت خویش شاگردان زیادی از محضر پر فیض او تلمذ نموده و تربیت یافته اند و بعدها به عنوان عالمان بزرگ و صاحبان تالیف و تصنیف شهرت یافته اند و همچنین عده زیادی از او نقل روایت نموده اند.(27)
پي نوشت ها :
1-مقدمه معانی الاخبار،صص75-73 و متن و ترجمه کمال الدین و تمام النعمه،مقدمه مترجم،ص5 و مقدمه امالی،ص10 و
ریاض العلماء و حیاض الفضلاء،ج 5،ص120
2-مقدمه معانی الاخبار،ص73 و بحارالانوار،ج صفر،صص76-75
3-مقدمه معانی الاخبار،ص74
4-بحارالانوار،ج صفر،ص69
5-تاریخ تمدن اسلام،ج3،ص95
6-کمال الدین و تمام النعمه،مقدمه مترجم،صص5-4
7- بحارالانوار،ج صفر،ص69
8- مقدمه معانی الاخبار،صص68-37 و ترجمه خصال،ج2-1،مقدمه،صص 15-10
9- همان،صص72-68 و همان،صص16-5
10- معانی الاخبار،مقدمه،ص26 و بحارالانوار،ج صفر،ص74
11- همان
12-معانی الاخبار،مقدمه،صص37-26
13-معانی الاخبار،مقدمه،ص27
14- همان،ص 72 و امالی،مقدمه،ص8
15-فرهنگ کتب حدیثی شیعه،ج1،ص354 و من لایحضره الفقیه،ج1،مقدمه محشی
16- عیون اخبار الرضا،مقدمه،ص28
17- متن و ترجمه کمال الدین و تمام النعمه،ج1،مقدمه مترجم،صص7-6
18- مقدمه من لا یحضره الفقیه،ج1،ص2 و امالی،مقدمه،ص7
19- مقدمه مستدرک الوسائل،ج1،ص30
20- مقدمه من لا یحضره الفقیه،ج1،صص3-2
21- فرهنگ کتب حدیثی شیعه،ج1،ص344
22- همان،ص348
23- همان،ص349
24- کشف المحجه،صص123-122
25- فرهنگ کتب حدیثی شیعه ،ج1،ص346
26- مستدرک الوسائل،ج1،ص30
27- گامی در جهت شناسائی علمای اسلام،ص106
فهرست منابع:
1-امالی ،شیخ صدوق،موسسه اللا علمی للمطبوعات،بیروت-لبنان،الطبعه الخامسه،1410ه -1990م
2- بحارالانوار،الشیخ محمد باقر مجلسی،دار احیاء التراث العربی،بیروت-لبنان،الطبعه الثالثه،1403ه-1983م.
3- ترجمه خصال،شیخ صدوق،مترجم مدرس گیلانی،سازمان انتشارات جاویدان،اردیبهشت 1362.
4- تاریخ تمدن اسلام،جرجی زیدان،ترجمه علی جواهر کلام،موسسه مطبوعاتی امیرکبیر،شهریور 1333.
5- ریاض العلماء و حیاض الفضلاء،میرزا عبدالله افندی الاصبهانی،مطبعه الخیام،قم،1401ه.
6- عیون اخبار الرضا،شیخ صدوق،منشورات اعلمی تهران،1390ه-1970م.
7- فقیه ری(زندگینامه و آثار شیخ صدوق)،سید حسن موسوی خرسان،انتشارات اطلاعات،تهران،1377ش.
8- فرهنگ کتب حدیثی شیعه،سید محمود مدنی بجستانی،شرکت چاپ و نشر بین الملل،چاپ اول،تابستان 1385
9- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،حاج میرزا حسین النوری،موسسه آل البیت(ع)،لاحیاءتراث قم،الطبعه الاولی،1407ه.
10- متن و ترجمه کمال الدین و تمام النعمه،شیخ صدوق،مترجم منصور پهلوان،انتشارات مسجد مقدس جمکران،چاپ دوم،بهار 1382.
11- معانی الاخبار،شیخ صدوق،دار المعرفع،بیروت-لبنان،1399ه-1979م.
12- من لایحضره الفقیه،شیخ صدوق،موسسه النشر الاسلامی،الطبعه الثالثه،ربیع المولود 1414
13- کشف المحجه،سید بن طاووس،منشورات المکتبه الداوری،قم،1370ه-1950م.
14- گامی در جهت شناسایی علمای اسلام،ابوالقاسم رزاقیريالانتشارات اوج،چاپ اول،خرداد ماه 1363
/ع