خانه » همه » مذهبی » يزيديان و اهل حق كردستان(1)

يزيديان و اهل حق كردستان(1)

يزيديان و اهل حق كردستان(1)

يزيديان و اهل حق دو فرقه‌اي هستند كه در غرب ايران و كشور عراق سكونت دارند. وجود عناصري چون اهوره‌مزدا، امشاسپندان، كستي، سدره، و همچنين نوع جشن‌ها و مراسم عبادي اين دو فرقه، باعث شده است محققان آنها را از فرقه‌هاي زردشتيان به حساب آورند. اما اين دو فرقه مشابهت‌هاي بسيار زيادي با عقايد و افكار ايران باستان

93f02843 c4fe 48d3 a639 e3e61cae6b0f - يزيديان و اهل حق كردستان(1)

0017760 - يزيديان و اهل حق كردستان(1)
يزيديان و اهل حق كردستان(1)

 

نويسنده:فيـليپ كـرين‌بروك
سيدسعيدرضا منتظري*

 

اشاره
 

يزيديان و اهل حق دو فرقه‌اي هستند كه در غرب ايران و كشور عراق سكونت دارند. وجود عناصري چون اهوره‌مزدا، امشاسپندان، كستي، سدره، و همچنين نوع جشن‌ها و مراسم عبادي اين دو فرقه، باعث شده است محققان آنها را از فرقه‌هاي زردشتيان به حساب آورند. اما اين دو فرقه مشابهت‌هاي بسيار زيادي با عقايد و افكار ايران باستان دارند و از دين اسلام نيز تأثيرات بسياري را پذيرفته‌اند (يزيديه از اهل سنّت، و اهل حق از شيعه). اين فرقه‌ها افكار و عقايدشان را بيشتر به صورت شفاهي انتقال مي‌داده‌اند؛ از اين‌رو، تا چندي پيش، از افكار و عقايد آنها اطلاعات كافي و درستي در دست نبود؛ اما سرانجام، دانشمندان به چند و چون اين فرقه‌ها پي بردند و كتاب‌هاي آنها را از زبان كردي به زبان‌هاي ديگر جهان ترجمه، و مطالعة افكار و عقايد آنها را باب کردند. مقالة حاضر اثر فيليپ كرين‌بروك، ايران‌شناس آلماني، است كه مقالات و كتاب‌هاي او دربارة يزيديان و اهل حق راهنما و مرجع بسياري از تحقيقات شناخته مي‌شود.
کليدواژه: يزيديان، اهل حق، زردشت، امشاسپندان، هندوايراني، اسطورة آفرينش

مقدمه
 

به‌رغم وجود اطلاعات فراوان دربارة آموزه‌ها و رسوم زردشتي، کمتر کسي مي‌تواند ادعا کند که دانش ما دربارة اين دين، به‌ويژه در شكل قديمي‌تر و رايج‌تر آن، كامل است؛ بنابراين، لازم است از هر راه ممكني استفاده كنيم تا بر عمق آگاهي‌هايمان بيفزاييم. حقيقت غريبي است که در حالي که جوامعي در مناطق مختلف آسيا با افتخار ادعا مي‌کنند که آيين زردشت، حداقل، بخشي از ميراث فرهنگي و ديني آنهاست، بعضي از زردشتيان امروزي به سبب ديدگاه‌هاي متناقض دربارة هويت واقعي دينشان و ديگر سردرگمي‌ها سرخورده‌اند.[1] البته در بعضي از موارد، اين ادعاها بيش از آنکه نشانه‌اي باشد از باقي‌ماندن عناصر قابل اثبات از ايران قديم، تلاشي است براي يافتن هويت ملي يا قومي. در مواردي ديگر، تحقيقات دقيق نشان مي‌دهد كه عناصر پيش از اسلام، به قدري قوي‌اند كه مطالعة اين گروه‌ها، ديدگاه‌هاي جديدي را فراهم مي‌سازد و به ما كمك مي‌كند تا دين باستاني ايران را بهتر درك كنيم. در مقالة حاضر، نمي‌توان به بررسي ادعاهاي تمامي اين گروه‌ها پرداخت؛ از اين‌رو، هدف ما اين است كه دو جامعة يزيديان و اهل حق را معرفي كنيم، چراكه به نظر مي‌رسد آنان ريشه‌هاي مشتركي با دين زردشتي داشته باشند.

اهل حق كردستان: مردم حقيقت
 

اهل حق (مردم حقيقت)،[2] معمولاً، يكي از فرق افراطي شيعي (غلات) قلمداد مي‌شوند؛ اما بعضي از عقايد اين گروه به‌وضوح ريشة ايران باستاني دارند. همچنين، مكتب فكري‌اي در جامعه وجود دارد كه اين مذهب را شاخه‌اي از دين زردشتي‌ مي‌داند
(Mir-Hosseini, 1996). دربارة تاريخ اهل حق، اطلاعات اندکي در دست است. سلطان س‍َهاك، كه ظاهراً گروه‌هاي مختلف «بدعت‌گذار» كُرد را به جامعة ديني منسجمي تبديل كرد، در قرن چهاردهم و پانزدهم ميلادي در كردستان زندگي مي‌كرد. بعدها مذهب يادشده از كردستان به قسمت‌هاي ديگر ايران و عراق راه يافت. كردستان ايران (استان كرمانشاه)، هنوز كانون اين فرقه شمرده مي‌شود و احتمالاً مكاني است كه سنّت‌هاي باستاني در آن به صورت دست‌نخورده‌تر باقي مانده‌اند.
تخمين‌ها دربارة جمعيت اهل حق از پانصد هزار تا چندين ميليون در نوسان است. در حال حاضر، مدرنيته با اين گروه آميخته شده و سبك زندگي سنّتي مردم آن را دگرگون كرده است. به علاوه، از بيرون، فشار زيادي بر اين گروه وارد مي‌شود تا با شكل پذيرفته‌‌شدة شيعه همگون شوند (Mir-Hosseini, 1994: 267-285).

يزيديان: مردم فراموش شده
 

يزيديان[3] گروه كوچك‌تري هستند كه آمار دقيقي دربارة آنان وجود ندارد؛ اما در ارمنستان، آذربايجان و گرجستان پنجاه هزار يزيدي به سر مي‌برند و احتمالاً در سوريه نيز پنج هزار يزيدي وجود دارند. همچنين، در ترکيه، حدود ده هزار يزيدي زندگي مي‌كرده‌اند که اخيراً بيشترشان به آلمان پناهنده شده‌اند؛ چراكه زندگي در تركيه برايشان تحمل‌ناپذير بوده است. بيشترين تعداد يزيديان (حدود صد هزار تا دويست و پنجاه هزار نفر) در منطقة شمال عراق زندگي مي‌كنند؛ منطقه‌اي كه مكان مقدس اصلي يزيديان را در خود جاي داده است. اين مكان مقدس، که مقبرة شيخ عدي است، در درة لالش قرار دارد و همچون اورشليم در نزد يهوديان، براي يزيديان داراي اهميت است. از اين‌رو، اگر شرايط اجازه دهد، يزيديان بايد دست‌کم سالي يك بار در ماه اكتبر در آنجا براي گرد‌همايي بزرگ پاييزي حاضر شوند.
يزيديان در ميان همسايگان خود، به‌طور عجيب و بدون هيچ‌گونه دليلي، به «شيطان‌پرست» معروف شده‌اند. يكي از دلايل آن ممكن است اين باشد كه آنها معتقدند: ذات الاهي كه مسئول فرمانروايي جهان است، تحت فرمان خداي خالق، همه ‌چيز ــ چه خوب و چه بد ــ را به وجود مي‌آورد. احتمالاً مهم‌ترين تفاوت قابل‌توجه بين جهان‌بيني يزيديان و زردشتيان اين است كه زردشت تقابل جهاني بين خير و شر را واقعيتي مهم در جهان مي‌دانست؛ اما يزيديان وجود عيني چنين مفاهيمي را انكار مي‌كنند. از آنجا كه در فرقة يزيديان، ملك‌طاووس يزيدي به عنوان عامل شر و نيز خير قلمداد مي‌شود؛ بيگانگان او را به شيطان در اديان ديگر تشبيه كرده‌‌اند. با اين حال، از نظر يزيديان، شيطان بخشي از آفرينش خداست؛ پس براي هدفي به وجود آمده و شايستة تأييد است. اگرچه چنين عقايدي در تفكر صوفيان نخستين شناخته شده است؛ اما يزيديان به‌شدّت اين موضوع را كه ملك‌طاووس موجودي غير از موجود الاهيِ مقدس و منزه است، رد مي‌‌كنند. احترام يزيديان به ملك‌طاووس باعث تنفر ديگران از آنان شده است. همين امر موجب شده است تا آنان به‌شدّت دربارة دينشان پنهان‌كاري كنند.
بنابراين، محققان غربي ــ كه در حدود سال 1850 ميلادي به موضوع يزيديان علاقه‌مند شدند ــ نتوانستند اطلاعات مفيد زيادي دربارة اين دين به دست ‌آورند. متأسفانه، اين حقيقت نيز وجود دارد كه آنان انتظار داشتند كه اين جامعة فقير و عمدتاً كم‌سواد، نظام اعتقادي‌ـ‌الاهياتي‌اي همانند اسلام و مسيحيت داشته باشند. به نظر مي‌رسد، محققان غربي سرانجام به اين نتيجه رسيده‌اند كه مطالب ناچيزي را دربارة يزيديان مي‌دانسته‌اند؛ چراكه در واقع، مطالب ناچيزي براي دانستن در اين باره وجود داشته است. اما مطالعات جديد به شکل‌گيري ديدگاه‌هاي تازه و شگفتي دربارة منشأ و تاريخ يزيديان انجاميده است كه بعضي از آنها را مورد بحث قرار مي‌دهيم:

تاريخ نخستين يزيديه
 

تفاوت مهم يزيديان و اهل حق اين است كه اهل حق ارتباط ناچيزي با دنياي بيرون داشته‌ و نظر نويسندگان مسلمان قرون نخستين را به خود جلب نكرده‌اند. از سوي ديگر، يزيديه را مي‌توان برخاسته از جنبش صوفيانه‌اي دانست كه باعث به وجود آمدن مجادله‌هاي زيادي در بين محققان مسلمانِ سده‌هاي مياني شد. به ‌علاوه،‌ جامعة‌ لالش، از بسياري جهات به‌طور زننده‌اي غيراسلامي شد، تا جايي كه مسلماناني كه در نواحي مجاور آنان زندگي مي‌‌كردند از روي عصبانيت با آنان از در خصومت و دشمني برآمدند؛ اين مطلب در مدارک اسلاميِ به جا مانده گزارش شده است. در نتيجه تاريخ نخستين يزيديه نسبتاً به‌خوبي ثبت شده است (اگرچه منحصراً توسط منابع دشمن) و اطلاعاتي را دربارة احياي شگفت‌انگيز نظام عقيدتي قبل از اسلام ــ در جامعه‌اي که آن را پيروان يك شيخ صوفي که يقيناً راست‌کيش بوده است بنيان نهاده‌اند ــ در اختيار مي‌گذارد.
شيخ عدي ‌بن‌مسافر در حدود سال 1075م در روستايي كوچك در لبنان متولد شد. او بخشي از جواني‌اش را در بغداد سپري كرد و در آنجا به دليل پرهيزکاري و مرتبة بالاي روحاني‌اش، در ميان مسلمانان بسيار مورد احترام بود. بعدها شيخ‌ عدي به تنهايي به كوه‌هاي هكارّيه (كه اكنون مرز بين عراق و تركيه است) عزيمت کرد؛ جايي كه اكثر قبايل كُرد در آنجا سكونت داشتند. گفته مي‌شود که برخي از آنان «زردشتي»[4] بوده‌اند؛ احتمالاً اين مطلب به اين معناست كه آنان به ديني با ريشة‌ ايراني تعلّق داشته‌اند كه ممكن است با دين زردشتيِ شناخته‌شده ارتباط داشته يا نداشته باشد. به نظر مي‌رسد شيخ عدي ــ كه مدتي زندگي عارفانة دوره‌گردانه‌اي داشت ــ سرانجام در درّة لالش ساكن شد و پس از مدت کوتاهي، طرفداران فراواني در درون و بيرون كردستان پيدا كرد. بسياري از پيروانش با وي در لالش زندگي مي‌كردند. در يكي از منابع، گفته شده است كه تمام ساكنان ناحية هكارّيه از او پيروي مي‌كردند. پس از مرگ شيخ عدي، در سال 1162م، اعضاي شاخه‌اي ديگر از خانواده‌اش جانشين او شدند و جامعة پيروان او افزايش يافتند. اين فرقه به عدويه (طريقة عدي) معروف شد؛ طريقتي صوفيانه كه ديرزماني تأثير‌گذار بود.
در حالي كه به نظر مي‌رسد همة عدوي‌ها قداست بسياري براي شيخ قائل بوده‌اند، آناني كه دورتر از لالش زندگي مي‌كردند چنين نمي‌انديشيدند و ظاهراً مسلمانان خوبي باقي ماندند. امّا جامعة لالش، خيلي زود، بسياري از عقايد جمعيت محلي را وارد اسطوره‌شناسي خود كرد. اگر‌چه چنين گسترشي ممكن است در ابتدا گيج‌كننده به نظر آيد، امّا نبايد فراموش كرد كه بيشتر تعاليم صوفيانه بر جنبه‌هاي احساسي و تجربي شناخت خدا بيشتر از عقايد تأكيد دارند. به نظر مي‌رسد که در شکل‌گيري يزيديه،‌ نوشتار نقش چنداني نداشته است. در يك سنّت شفاهي، به‌ويژه در مناطقي كه برقراري ارتباط با بيرون نسبتاًًً محدود است، عناصري كه ريشة عميقي در فرهنگ داشته باشند بديهي و انكارناپذيرند و اغلب در نظام جديد اعتقاديِ جامعه ادغام مي‌شوند و مورد مخالفت قرار نمي‌گيرند.
بدون شك، جامعة نخستين يزيديه به‌طور قابل توجهي از هنجارهاي مسلمانان فاصله گرفت؛ چرا‌كه آداب انحرافي آن، موجب بروز حملاتي بر آنان شد. نخستين حمله در سال 1254م يعني كمتر از صد سال بعد از مرگ شيخ عدي رخ داد. واضح است که چنين حملاتي اختلاف بين يزيديان و همسايگان مسلمانشان را عميق‌تر مي‌كرد و در نهايت، موجب مي‌شد تا اقتدار اولية دين اسلام در بين يزيديان كاملاً از بين برود. يزيديان از قرن چهاردهم تا شانزدهم در كردستان قدرت را در دست داشتند و به‌راحتي آسيب‌پذير نبودند؛ بعدها در هنگام اختلافات مرزي بين تركان عثماني و ايرانيان صفوي، در قرن شانزدهم، اين قدرت كاهش يافت، چندين قبيله از يزيديان دوباره پذيراي اسلام شدند، و جامعة يزيديان در حاشيه قرار گرفت. از قرن هفدهم به بعد، تاريخِ جوامع يزيدي را به صورت مجموعه‌اي از كشتارها، تعقيب و گريزها، و برده‌كشي‌ها توصيف كرده‌اند.
* پژوهشگر مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب وابسته به دانشگاه اديان و مذاهب.

پي‌نوشت‌ها:
 

[1]. غير از گروه‌هاي ديني‌اي كه در اين مقاله مورد بحث قرار مي‌گيرند، بعضي از تاجيك‌ها و ديگر افراد كشورهاي آسياي مركزي و كردهاي مسلمان «جريان اصلي» نيز چنين ادعايي دارند.
[2]. يارسان (Yarsan) نام ديگر اهل حق است كه تقريباً به معني «محفل دوستان» است (دربارة اين گروه، ر.ك: Ivanow, 1953; Mir-Hosseini, 1996).
[3]. براي آگاهي بيشتر از اين مذهب، (ر.ك: Kreyenbroek, 1994c)؛ براي تاريخ اين جامعه، (ر.ك: Guest, 1993)؛ براي جزئيات بيشتر دربارة جوانب مذهب يزيدي كه در اينجا بحث شد، (ر.ك: krenbroek, 1994c).
[4]. در قرن سيزدهم ميلادي، تعداد قابل توجهي از «پيروان مجوسان» در آن منطقه زندگي مي‌کردند؛ يعني زماني كه اين دين براي مدتي طولاني در حاشيه قرار گرفته بود (ر.ك: kereynbrock, 1994c: 28).
 

منبع:www.urd.ac.i
ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد