طلسمات

خانه » همه » مذهبی » مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی (علیه السلام) (2)

مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی (علیه السلام) (2)

مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی (علیه السلام) (2)

در زمانی که معاویه یعنی آن دیکتاتور مرموز از دنیا رفت، بنا را براین گذاشتند که برای یزید از مردم بیعت بگیرند یعنی پس از معاویه غاصب، یزید بی تدبیر و بی دین حاکم جامعه مسلمین بشود و شخصیّتی مثل امام حسین(علیه السلام) که حجّت معصوم خداست، او را به امارت دینی قبول نماید، زهی فکر باطل و اندیشه انحرافی!

dd9e270e c800 4553 ab9f edaf2f1c72ec - مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی (علیه السلام) (2)

0009602 - مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی (علیه السلام) (2)
مسلخ عشق ، قیام و نهضت جاودانۀ حسینی (علیه السلام) (2)

 

 

شیــوۀ قیـام
 

منـزلـت شـهیـد
 

ما را طواف کعبه به جز دور یار نیست کز هر طرف رویم خدا روبروی ماست

شیوۀ قیام
 

نپذیرفتن بیعت با یزید
 

در زمانی که معاویه یعنی آن دیکتاتور مرموز از دنیا رفت، بنا را براین گذاشتند که برای یزید از مردم بیعت بگیرند یعنی پس از معاویه غاصب، یزید بی تدبیر و بی دین حاکم جامعه مسلمین بشود و شخصیّتی مثل امام حسین(علیه السلام) که حجّت معصوم خداست، او را به امارت دینی قبول نماید، زهی فکر باطل و اندیشه انحرافی!
امام حسین(علیه السلام) در یک جمله با توبیخ و سرزنش فرمود:«مِثلی لا یُبایِعُ مِثلَهُ» یعنی کسی مانند من با کسی مثل او بیعت نمی کند، یعنی نه تنها من این کار را نمی کنم، بلکه این یک خط است، یک فکر است و چنین اقدامی از مثل من یعنی یک مسلمان پذیرفته نیست.

اعلام مشروعیت
 

حسین(علیه السلام) در خطبه ای که در هنگام خروج از مدینه ایراد فرمود، هدف از این حرکت را احیای امربه معروف و نهی از منکر و اصلاح در دین جدّش رسول الله(صلی الله علیه واله) معرفی نمود و در حقیقت با مشروع خواندن قیام خودش، نامشروع بودن دولت بنی امیّه، که داعیه اسلام داشتند را به اثبات رسانید.

بیدارگری
 

یکی از شبوه ها نامه هایی بود که به سران قبائل و بزرگان بصره و کوفه نوشت و آن ها را مطبلع نمد و نیز قبل از رفتن خودش نماینده و سفیر و پسر عمّش مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد و نیز روز حرکتش از مکه به سوی کربلا را یکی از روزهای حسّاس و شلوغ مکه قرار داد تا تمامی حجّاج که از سراسر جهان آمده بودند، ببینند علاوه بر آنکه ببیند به دیگران هم بگویند.امام(علیه السلام) زنان و کودکان و ثبت کنندگان وقایع عاشورا را همراه خویش به کربلا آورد تا وقایع را دیده و با بیان صادق و معصوم خویش به تاریخ منتقل نمایند و مردم آن زمان را نیز در جریان امور قرار دهند که این کار هم کار بسیار موفقی در انقلاب حضرت بود.

اتمام حجّت
 

یکی دیگر از شیوه های امام حسین(علیه السلام) که در حقیقت از واجبات این قیام به شمار می آمد اتمام حجّت بود، اتمام حجّت برای کسانی که از طرفی تبلیغات مسموم دودمان اموی راه آن ها را کج کرده بود وتشخیص حق و باطل را برای آن ها مشکل نموده بود و از طرف دیگر نسلی بودند که خودشان پیامبر را ندیده بودند و باید با پیامبر و اسلام و سفارشات آن حضرت نسبت به امام حسین(علیه السلام) آشنا شوند.قبل ار عاشورا حرکت رئوفانه و نیز روشنگرانه امام در برخورد با لشکر حرّبن یزید ریاحی اتمام حجّت خوبی بود که باعث شد آنان جمعاً به حسین اقتدا کرده، نماز ظهر و عصر را به همراه آن بزرگوار خواندند و نقش این برخورد و آن سخنان در ظهر عاشورا در توبه حرّ به نمایش گذارده شد.

افشاگری
 

خاندان بنی امیّه پس از ارتکاب آن جنایت بزرگ بنا را بر این گذاشتند که روپوشی بر روی جنایتشان بکشند، لذا در شهر و دیار تبلیغ کردند که ای مردم! عدّه ای بر یزید خلیفه مسلمین! یعنی رئیس دولت مرکزی و مسلمان شما خروج کرده بودند و دولت شما هم با آن ها جنگیده بر آن ها پیروز شده. مردانشان کشته و زنان و فرزندانشان به رسم اسارت از شهر و دیار شما عبور داده می شوند! و مردم را به این شیوه به کوچه و بازار می کشانیدند تا با این چنین دیدگاهی اُسرا را ببینند ولی بر خلاف آن چه که آن ها از این حرکت تصوّر داشتند، افشاگری حضرت زین العابدین(علیه السلام) در مسجد شام وحضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در دروازۀ کوفه و بچّه های اسیر کاروان در محافل دیگر و برگزاری مجالس ذکر اهل بیت(علیه السلام) در مدینه پس از بازگشت از کربلا و گریه های متوالی امام سجّاد(علیه السلام) به هنگام دیدن جوان یا در وقت دیدن قصّابی که می خواهد گوسفندی ذبح کند و امثال این ها بنیاد به ظاهر قوی ولی در حقیقت پوشالی بنی امیّه را بر باد فنا داد ونیز رواج فرهنگ گریه و برپایی مجالس عزاداری و حتّی تباکی کردن(خود را همانند گریه کنندگان نمودن) از جمله همین افشاگری ها به حساب می آیند.
قالَ الصّادِقُ(علیه السلام):مَن تَباکی فَلَهُ الجَنَّة هرکس خود را شبیه گریه کنندگان نماید، سزاوار بهشت است. (بحار الانوار)
-ثمرات گریه بر امام حسین(علیه السلام)
1-نوعی پیوند با پیانبر و ارادت نسبت به او و حق شناسی از او و امامان است. (بحارالانوار)
2-یاری حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، (بحارالانوار) 3- مایه آرامش روح و تسکین هر دردی است.
اجر گریه بر امام حسین(علیه السلام)
1-در لحظه مرگ 2- در قبر 3- در برزخ 4- در حشر و نشر 5- در حسابرسی 6- در صراط

منزلت شهید
 

رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرمود: لِلشَّهیدِ عِندَ اللهِ ثَمانِیَةَ خِصالِ
برای شهید در پیشگاه خداوند هشت امتیاز است:
1-آمرزش گناه: یُغفَرُ لَهُ فی اَوَّلِ دَفعَةِ مِن دَمِهِ
2-دیدار بهشت: وَ یَری مَقعَدَةُ فی الجَنَّةِ
3-آراستگی و زینت: وَ یُحَلّی حِلیَة الایمانِ
4-ازدواج با حورالعین: وَ یُزَوِّج اثنَینِ وَ سَبعینَ زَوجَة مِن حورُ العین
5-ایمنی از عذاب قبر: وَ یُجارُ مِن عَذابِ القَبر
6-ایمنی از ترس قیامت: وَ یُؤمِن مِنََ الفَزَعِ الاَکبَر
7-تاج و وقار و شرافت: و َ یوضَعُ عَلی رأسِهِ تاجُ الوَقارِ…
8-شفاعت هفتاد نفر از خوانواده اش: وَ یَشفَعُ فی سَبعینَ اِنساناً اَهلِ بَیتِهِ(کنزالعمّال)

– امتیازات شهادت
 

الف- بهترین نوع مرگ است
 

قالَ رَسولُ الله(صلی الله علیه واله): اَفضَلُ الموتِ القَتلُ فی سبیلِ الله… شهادت در راه خدا بهترین نوع مرگ است…

ب- همه گناهان را می پوشاند
 

قالَ رَسولُ الله(صلی الله علیه واله): کَفَرَ اللهُ عَنکَ خَطایاکَ اِلّا الدّینِ خدا تمام گناهانت را می بخشد، به جز بدهکاری (کنزالعمّال)

ج- بهترین درجه ایمان و یقین است
د- باشد او را کرامتی را که مپرس
 

رسول خدا(صلی الله علیه واله) در فضیلت رزمندگان راه خدا فرمود: چون شهید از اسب به زمین می افتد، هنوز به زمین نرسیده خداوند همسر او را که از حوریان بهشتی است به سوی او می فرستد تا مژده نعمتی که خداوند به او ارزانی داشته به وی بدهد.

هـ- شهداء امناءِ خدایند
 

رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرمود: شهیدان امناء خدایند، خواه کشته شوند یا در بستر بمیرند.
دل شاد جز به گریه شبها نمی شود این غنچه جز به اشک سحر وا نمی شود

جایگاه گریه و اشک در روایات
 

گریه بر گناه
 

قالَ رَسولَ اللهِ(صلی الله علیه واله): طُوبی لِشَخصٍ نَظَرَ اِلَیهِ اَلله یَبکی عَلی ذَنبٍ مِن خَشیَةِ اللهِ لَم یَطلَعُ عَلی ذلِکَ الذَّنبُ غَیرُه.
درود بر کسی که خداوند بر او نظر کند، در حالی که گریه می کند بر گناهی از خوف خدا، که آن گناه را کسی جز مطلع نیست. (امالی مفید)

گریۀ خوف
 

قالَ رَسولُ الله(صلی الله علیه واله): کُلُّ عینِ باکِیَةُ یَومَ القِیامَةِ الّا ثَلاثَ اَعیُن: عینُ بَکَت مِن خَشیَةِ الله وَ عَینٌ غَضَت عَن مَحارِمَ اللهِ وَ عینٌ باتَت ساهِرَةً فی سبیلِ اللهِ. هر چشمی روز قیامت گریانست،جز 3 چشم:
1-چشمی که از خوف خدا گریه کند.
2-چشمی که از(نگاه) حرام پوشیده و برگرفته شود.
3-چشمی که شب زنده داری کند برای خدا. (وسائل الشیعه)

گریۀ مخفی
 

رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرمود: هفت نفرند که خداوند در روزی که سایه ای جز سایه او نیست، آن ها را در سایه خویش قرار می دهد که یکی از آن ها شخصی است که خدا را در خلوت یاد کند و دو چشمش از اشک پر شود. (محجة البیضاء)

گریۀ شکر
 

رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرمود: آیا نباید من بنده ای شکر گزار باشم؟ چگونه چنین نباشم در حالی که خداوند آیه ای متضمّن نعمت هائی که به ما داده، بر مت نازل کرده است. (محجة البیضاء)
«اِنَّ فی خَلقِ السَّماواتِ وَ الارضِ وَ اختِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ الفُلکِ…لَایاتِ لِقومِ یَعقِلونَ»
در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب وروز و کشتی های جاری در دریا…نشانه هایی است برای مردمی که عقل دارند. (سوره بقره،آیه164)

گریه استمداد
 

امام باقر(علیه السلام) فرمود: هیچ قطره ای دوست داشتنی تر در نزد خدا از قطرۀ اشکی که در دل شبی تاریک از ترس خدا و فقط به خاطر او باشد، نیست. (وسائل الشیعه)

گریه برای نورانیّت
 

دل جایگاهی عجیبی است، دل حرم و حریم خداوندی است، گاهی گرد وغبار مادّیات وشهوات وجامعه آلوده، چهره اش را کدر می کند و اشک عالی ترین شویندۀ آن است.
قالَ علی(علیه السلام): البُکاءِ مِن خَشیَةِ اللهِ ینیرُ القَلبَ و…گریه از خوف خدا دل را نورانی می کند و…(مستدرک الوسائل)

گریه بر اهل بیت(علیه السلام)
 

بهترین های عالم، چهارده معصومند، و غمبارترین زندگی، زندگی آنان بود.
قالَ مولانا الرّضا(علیه السلام): مَن تَذَکَّرَ مُصابنا فَبَکی او ابکی ، لم تَبکِ عَینُهُ یَومَ تَبکِی العُیون.
امام هشتم(علیه السلام) فرمود: « کسی که یاد ما در نزد او بشود، پس گریه کند یا بگریاند، چشمش گریان نخواهد بود در روزی که چشم ها گریان است.»(بحارالانوار)

گریه بر امام حسین(علیه السلام)
 

رسول خدا(صلی الله علیه واله) قبل از ماجرای کربلا به دخترش فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: همه چشم ها در روز قیامت گریان خواهند بود، جز چشمی که برای مصائب امام حسین(علیه السلام) گریه کند و نیز امامان معصوم ما نیز سفارش به گریه بر امام حسین(علیه السلام) می کردند.

گریه در اشتیاق بهشت
 

قالَ رَسول الله(صلی الله علیه واله): مَن بَکی عَلَی الجَنَّةِ وَ مَن غَفَلَ النّارَ دَخَلَ النّارَ.
کسی که گریه کند برای بهشت، وارد بهشت می شود و هرکس از آتش جهنّم غفلت کرد، گرفتار آتش خواهد شد.(مدینة البلاغ)

گریۀ شوق
 

در سایۀ همین گریه و التماس هاست، آن چه را که خواسته اند از خدا گرفته اند.
گر بدانی حال من، گریان شوی بی اختیار ای که منع گریه بی اختیارم می کنی(وحشی بافقی)

گریه هنگام تهجّد
 

آری توفیقات ثمرۀ اشک سحرگاه در حال تهجّد است.
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند (حافظ)

-چشم بی اشک و شقاوت
 

قالَ رَسولَ الله(صلی الله علیه واله): من عَلاماتِ الشَّقاءِ جُمودُ وَ قَسوَةُ القَلبِ وَ وَ شدَّةُ الحِرصِ فی طَلَبِ الِّرزقِ وَ الاِصرارُ عَلَی الذَّنبِ
چند چیز از علامات شقاوت و بدبختی است:
1-خشک بودن چشم از اشک2- قساوت و سنگدلی3- حریص بودن در طلب مال4- اصرار و تکرار گناهان

– در چند مورد حسین(علیه السلام) گریه کرد
 

امام حسین(علیه السلام) در صبر و شکیبایی نمونه، حسین در بحبوحه جنگ، زمانی که به زمین افتاده و چهرۀ خونین و تیرها بدن مبارکش را پاره پاره کرده بود و اهل بیتش برای کمک خواستن او را صدا می زند، زنان و اطفال کوچک از حمله غارتگران می نالیدند، دستش قطع شده و نیزه انتهای پایش را پاره کرده بود. این غیرت الله با یک نگاه به دشمن نظاره می کند و دل در گروِ خدا و زبانش می گوید:
صَبراً علی قَضائِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثین.
آری همان حسین که در زیارتش می خوانیم:
وَ لَقَد عَجِبَ من صَبرک مَلائِکة السَّماواتِ که از صبر تو ملائکه آسمان ها تعجّب کردند، آری این حسین با این همه صبر و بردباری اش در روز عاشورا شش بار اشکش در آمد و گریه کرد.
1- به هنگامی که قاسم بن الحسن فرزند برادرش عازم میدان شده او را گرم در آغوش کشیده به یاد مظلومیّت امام مجتبی(علیه السلام) و مظلومیّت اسلام و غربت این نوجوان سیزده ساله گریه کرد. سیزده ساله ای که حتّی دشمن از زیبایی او در تعجّب بود.(بحارالانوار)
2- به هنگام حضور بر سر بالین برادر رشیدش عباس با دست های جدا شده و ظرف آب پاره شده ای که نمودار همّت و غیرت و شجاعت این دلاور بود اشک حضرت از روی محبّت و عاطفه جاری گشت و جمله ای گفت که در جای دیگری نگفته بود، فرمود:
«الان اِنکَسَرَ ظَهری»: اکنون کمرم شکست.
3- زمانی که فرزند جوانش حضرت علی اکبر روانۀ میدان شد، حسین در جلو خیام حرم محاسن شریفش را روی دست گرفت و با خدای خویش مناجات کرد که خدایا شاهد باش کسی را به میدان نبرد فرستادم که شبیه ترین افراد به پیامبرت بود از نظر ظاهر و خلقیات درونی، اینجا این جملات اباعبدالله همراه با گریه بود.(بحارالانوار)
4- در هنگام خداحافظی با خواهر مکرمه اش زینب و دلداری دادن به آن عقیله بنی هاشم سیلاب اشک از دیدگان سراسر مهر و عاطفه اش جاری بود و به زحمت خود را کنترل می نمود.(بحارالانوار)
5-به هنگام وداع با کودک خردسالش که سراسر وجودش مهر نسبت به پدر بود و چون احساس کرده بود که آخرین لجظات دیدارش با اوست لذا پدر را از اسب پیاده کرد و روی زمین نشانید و روی دامان او نشست و سر و صورت او را غرق در بوسه کرد و شیرین زبانی ها نمود ، اینجا هم کانون عشق و مهربانی گریه کرد.(مناقب ابن شهر آشوب)
6- در شب عاشورا زمانی که خواهر گرامی اش زینب آمد و دید حسین شمشیرش را صیقل می دهد و شعر « یا دَهر اُفٍّ لَکَ مِن خَلیل» را زمزمه می کند. وقتی خواهرش عرض کرد گویا همه راه ها را بر روی خود بسته می بینی؟ حضرت در حالی که به زینب دستور صبر می داد و او را دلداری می فرمود گریه امانش نمی داد.

– چرا بر حسین(علیه السلام) گریه می کنیم؟
 

1- وابستگی ذاتی
 

امام صادق(علیه السلام): شیعَتُنا خُلِقوا مِن فاضِل طینَتِنا یَحزَنون لِحُزنِنا و یَفرَحونَ لِفَرَحنا :
«شیعیان ما از آب و گل ما سرشته شده اند و در غم ما محزون و در شادی ما شادند.»

2- وابستگی حقوقی
 

امام بر ما حق حیات معنوی دارد:
حسین(علیه السلام) در تمامی عمر مبارکش و به خصوص در عاشورا و سرزمین کربلا هر چه داشت برای عزّت و سربلندی ما فدا کرد.
امام حق پیشوایی و امامت دارد:
امام حسین(علیه السلام) بود که تشیّع و اسلام را نجات داد و آری همو بود که در روز عاشورا فرمود:
اِن کانَ دین مُحَمَّدٍ لَم یَستَقِم الّا بِقَتلی فَیا سُیوف خُذینی.
اگر دین خدا جز با ریختن من پابرجا نمی ماند پس ای شمشیرها مرا بگیرید و خون مرا بریزید.

3- وابستگی وجدانی
 

کدام وجدان بیدار که رفتار ضدّ انسانی جنایتکاران بنی امیّه نسبت به پاکترین انسان های روی زمین را بشنود و اشکش جاری نشود آن هم ستمی از نوع ستمی که که در کربلا اتّفاق افتاد.

4- وابستگی عاطفی و احساسی
 

کدام بی وفایی است که این همه فداکاری حسین بن علی(علیه السلام) نسبت به خودش را بداند و بر صائب منحصر به فرد او و خاندانش گریان نشود؟
سیدالشّهدا فرمود: شیعَتی مَهما شَربتُم مآءَ عَذبٍ فَاذکُرونی:
شیعیان من! هرگاه آب گوارایی نوشیدید(بر ظلمی که در راه حق بر ما شد) اندیشه کنید و مرا به یاد بیاورید.

– چگونگی تأثّر بر حسین(علیه السلام)
 

1- برای مظلومیت امام حسین غمگین بودن به خودی خود ثواب دارد کما این که فرموده اند: نَفَسُ المَهموم لِظُلمِنا تَسبیح:
نفس کشیدن کسی که به خاطر ستمی که بر ما رفته، اندوهگین باشد بسان تسبیح و ذکر خدا ثواب دارد.(بحارالانوار)
2- دردمندی دل در غم حسین(علیه السلام) آن چنان خوشحالی در پی دارد که از لحظۀ مرگ تا قیامت و لب حوض کوثر ادامه خواهد داشت. (بحارالانوار)
3- اشک در دیدگان عزادار مهر و محبّت خدا را در بر دارد.(بحارالانوار)
4- ریزش اشک باعث خاموشی آتش غضب خداوند می شود.(بحارالانوار)
5- جاری شدن اشک بر چهره و محاسن ارزشمند است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: فرشتگان از ما هم بیشتر گریه می کنند.(بحارالانوار)
6- مراحل بعدی ضجّه زدن و شیون نمودن مساوی با شمول رحمت الهی است.(بحارالانوار)
7- عزاداری بدون اشک برای خاندان حسین در مدینه پس از سفر کربلا به دلیل خشک شدن اشک چشمشان پیش آمد!
8- تمامی موارد فوق در سیرۀ بزرگان دین بوده است و یا این که در محضر آنان انجام گرفته و آنان تحسین نموده اند.
زنده در قبر دل ما بدن کشته توستجان مایی و تو را قبر حقیقت دل ماست
برخی از آداب زیارت امام حسین(علیه السلام)
– زیارت باید از روی ارادت و معرفت باشد.
– با پول پاکی که از هر جهت حلال است باشد.
– در سفر زیارت به همسفران به خصوص ضعفا کمک کنیم.
– قصد ریا و خودنمایی و نام وآوازه در کار نباشد.
– خواسته هایمان از امام حسین(علیه السلام) و یارانش خواسته های کلّی و مهمّ اخروی باشد،زیراقبیح است که انسان توفیق زیارت شخصی بزرگ را پیدا کند و خواسته های کوچک و حقیری داشته باشد.
– والدین و مؤمنین و مؤمناتی که التماس دعا گفته اند را فراموش نکنیم و به نیابت از آن ها نیز زیارت کنیم.
– در طول سفر اهل گذشت و مروّت باشیم چرا در سفر انسان آزموده می شود.
– در این اندیشه باشیم که شاید دیگر چنین توفیقی برایمان حاصل نشود و این سفر آخر است، پس توشۀ لازم اُخروی را برداریم.
– طلب کنیم که خدا این سفر و این زیارت را زیارت آخر ما قرار ندهد « وَ لا تَجعَلهُ اخِرَ العَهدِ مِنّا لِزیارَة الحسَین(علیه السلام)» و این جمله را مکرّر بگوییم: « الّلهمَّ ارزُقنا العَود ثمَّ العَود» یعنی خدایا باز هم این سفر را نصیبم فرما ، نصیبم فرما…
– با امام و در محضر او عهد کنیم که از گناهان گذشته توبه کنیم و در آینده مرتکب نشویم چرا که امام حسین(علیه السلام) در دنیا امام ماست و در آخرت هم با ما خواهد بود که قرآن می فرماید: «یَومَ ندعوا کلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِم»
– در حرم به یاد پدران و مادران و معلّمانی که ما را با حسین(علیه السلام) و یاران او آشنا کرده اند باشیم و برای آنان دعا کنیم و حتّی برای زیارت از آن ها نیابت کنیم.
– غسل زیارت ، قدم آهسته ، دل شکسته ، اشک جاری ، لباس پاک ، قلب متوجّه ، و… از آداب زیارت است.
– زیارت جامعه و زیارت امین الله خوانده شود.
– زیارتی به نیابت امام زمان(علیه السلام) انجام شود.

موارد نقض مقرّرات جنگی در کربلا
 

1- در اسلام آمده است که حتّی در جنگ با کفّار، زنان و بچّه ها را نکشند ولی اینان کودک شیرخوارۀ حسین(علیه السلام) را هدف تیر بلای خویش قرار دادند.(نفس المهموم)
2- در جنگ با کفّار به خانه و مزارع نباید یورش برد، لکن این سفّاکان ، خیام حرم که منطقه مسکونی زنان و بچّه ها بود را به آتش کشیدند.(بحارالانوار)
3- در جنگ با کفّار در ماه های حرام جنگ ابتدایی نباید صورت بگیرد امّا سیه رویان اموی علیه نوادگان پیامبر(صلی الله علیه واله) در همین ماه جنگ را آغاز نمودند.
4- از جمله مقرّرات جنگ این است که حمله و هجوم ناگهانی صورت نگیرد ولی اینان در این جنگ نابرابر نابهنگام حمله ور شدند و نقشۀ آنان هجوم به خیام بود که با تدبیر حضرت سیدالشّهدا (علیه السلام) به خواسته شان نائل نشدند ولی در برابر هرکدام از یاران امام حسین(علیه السلام) که دلیرانه به میدان می رفت به طور جمعی هجوم می آوردند و او را محاصره می کردند و به سخت ترین وجه به شهادت می رساندند.
5- از شرایط جنگ یکی این است که بدنی مُثله یعنی قطعه قطعه نشود لکن در میان شقاوت پیشگان اموی سر مبارک حسین(علیه السلام) را جدا کردند . به طمع انگشتر انگشت او را قطع کردند.(بحارالانوار)
6- از شرایط جنگ مردانه این است که زنان را پس از مرگ مردانشان از کنار کشتۀ آنان عبور ندهند ولی سیه دلان عرصۀ کربلا عترت پیامبر(صلی الله علیه واله) ، زنان و حتّی بچّه ها را از کنار شوهران و پدرانشان عبور دادند و حتّی آن ها را در آن مکان نگه داشتند تا داغشان تازه شود. (بحارالانوار)
7- در جنگ هایی که بویی از جوان ئ مردی در آن ها به مشام می خورد رسم بر این بود که زنان و دختران شاهان و افراد سرشناس در معرض دید مردم قرار نگیرند و به کوچه و بازار نبرند و در معرض خرید و فروش واقع نشوند ، ولی سفّاکان سنگدل فرزندان را به کوچه و بازار آوردند !

ارزش خاک کربلا
 

کربلا یک شهر است، مدفن و قبرستان است ، قطعه زمینی در پعندشت کرۀ خاکی است ، لکن این خاک به خاطر خون پاک حسین(علیه السلام) چنان قداستی پیدا کرده است که به برخی از مزایای آن اشاره می کنیم:

1- سجده بر خاک کربلا مستحب است
 

قالَ الصادِقُ(علیه السلام): الَسُّجودُ عَلی تُربَةِ الحُسَین یَخرِقُ الحُجُبَ السَّبعَ : سجده بر تربت امام حسین(علیه السلام) حجاب های هفتگانه را کنار می زند.(بحارالانوار)

2- کام کودکان و تربت کربلا
 

در سیرۀ اهل تشیّع کام کودک را با تربت حسین و خاک کربلا بر می دارند تا شجاعت و شهادت و عشق و ایثار را به او الهام کند و از آفات ایمن باشد. قالَ الصادِقُ(علیه السلام): حَنّکوا اَولادَکُم بِتربَتِةِ الحُسَین(علیه السلام) فَاِنَّها اَمانُ. کام فرزندانتان را با خاک قبر حسین(علیه السلام) بردارید تا در امان باشند.(بحارالانوار)

3- خوردن قدری از خاک حسین شفاست
 

قالَ عَلِیِّ بن موسی الرِّضا(علیه السلام): کُلُّ طینٍ حَرامٌ … ما خَلاطینُ قَبرِ الحُسَینَ(علیه السلام) فَاِنَّهُ شِفاءُ مِن کُلِّ داءِ.
خوردن هر خاکی حرام است…مگر خاک قبر حسین(علیه السلام) که درمان هر درد است.(سفینة البحار)

4- تسبیح از خاک کربلا مستحب است
 

قالَ الصادقُ(علیه السلام): مَن کانَت مَعَهُ سَبحَةُ مِن طینِ قَبرِ الحُسَینِ کُتِبَ مُسَبِّحاً وَ اِن لَم یُسَبَّحُ بِها.
هر کس که تسبیحی از خاک کربلای حسین(علیه السلام) داشته باشد، از زمرۀ تسبیح گویان محسوب می شود، اگر چه با آن تسبیح ذکر نگوید.(فرهنگ عاشورا)
امام سجّاد(علیه السلام) در شرافت این سرزمین می فرماید: «درآستانۀ قیامت، آن گاه که زمین به سختی به لرزش درآید کربلا این سرزمین مقدّس با همان صافی و گستردگی اش بالا می رود واز بهترین بوستان های بهشت می گردد و فریاد شادمانه سر می دهد.»(بحارالانوار)

امتیازات دیگراین خاک پاک
 

1- به همراه داشتن آن پناهگاهی است مطمئن.(بحارالانوار)
2- گذاشتن آن در میان کالاها و اجناس مایه برکت است آن هاست.(بحارالانوار)
3- کام کودکان را با آن بردارید تا ایمن باشند.(بحارالانوار)
4- همراه میّت در قبر گذاشتن آن موجب ایمنی او می شود.(بحارالانوار)
5- دفن میّت درخاک کربلا یکی از موجبات ورود او به بهشت است.(بحارالانوار)
6- حوریان بهشتی از فرشتگانی که به زمین فرود می آیند تربت حسین(علیه السلام) را به رسم هدیه می خواهند.(بحارالانوار)
7- در سرزمین کربلا پیش از حسین دویست پیامبر و دویست جانشین و نوادگان پیامبر مدفون شده اند.(بحارالانوار)
8- هر فرشته ای به زیارت رسول خدا آمد از تربت حسین(علیه السلام) برگرفت.(بحارالانوار)
9- خاک کربلا تا قیامت زیارتگاه پیامبران و اولیا(علیه السلام) خواهد بود.
10- این سرزمین مقدّس حزن و اندوه به همراه دارد. به ویژه نگاه به پایین پای قبر علی اکبر.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : movood424
ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد