صبر، ميوه ايمان
صبر، ميوه ايمان
واژه صبر 103 بار در 93 آيه و 45 سوره قرآن به كار رفته و به معناي فضيلتي غيرقابل انكار مورد توجه و تاكيد قرآن است. در اين مفهوم، صبر عبارت از تحمل و شكيبايي در برابر سختيها و بلايا و مصيبتها و لطمههاي جاني و مالي و مسايل مرتبط با آن در دنياست. در آيه 157 سوره بقره ميخوانيم: «وما شما را به ترس و گرسنگي و نقص اموال و جانها و ثمراتتان ميآزماييم؛ پس به صابران بشارت ده!» اما چگونه ميتوان صبوري کرد؟
خداباوري، خشت اول صبر
ناگفته پيدا است براي اينکه شخصي به مقام صبر برسد ميبايد به گونهاي ديگر به مشکلات و مصايب نگاه کند، انسان ميبايست به اين بينش دست يابد كه همه هستي در دست خداوند است و هيچ چيزي از دايره قدرت و علم او بيرون نيست. هر چه از بد و خوب ميرسد، با علم و آگاهي خداوند است. بنابراين اگر بدي و آسيبي به او رسد بداند كه از سوي خداوند است و اوست كه امور هستي را ميگرداند. هر قدر ايمان انسان به حکمت و رحمت پروردگار بيشتر باشد، صبر او نيز بيشتر خواهد بود. اميرمؤمنان(ع) هم در اينباره مىفرمايد: «اساس و ريشه صبر، ايمان و يقين به خداوند است.»
انسان با ياد خدا ارادهاى نيرومند و ايمانى استوار پيدا مىکند و همه مشکلات براى او آسان مىگردد. در قرآن هم ميخوانيم: «واستعينوا بالصبر و الصلاة و إنّها لکبيرة الاّ على الخاشعين؛ در زندگى از صبر و نماز کمک بگيريد، هر چند اين کار جز براى فروتنان سنگين و گران است» اين چنين است که لازمه داشتن صبر، آگاهي، شناخت و معرفت را يقين ميدانند و ميگويند: «هر چه انسان ايمان و معرفتش به خداي متعال بيشتر شود شکيبايي او نيز بيشتر خواهد شد و صبر نتيجه يقين است.»
اين نيز بگذرد
ميگويند وقتي آن همه بلا و مصيبت به حضرت ايوب رسيد، همسر ايوب که از آن همه رنج و بلا و مصيبت به تنگ آمده بود به ايوب گفت: «تا کي خدايت به رنج و زحمت ميدارد و به دست درد و مصيبت بايد مبتلا باشي؟ آن همه مال و ثروت چه شد؟ جگر گوشههاي عزيزت به کجا رفتند؟ دوستان و آشنايانت کجا هستند؟ آن همه عزت و جواني و جاه و جلالت کو؟ چرا از خدا نميخواهي که بيش از اين تو را رنج ندهد و ابرهاي تيره مصايب و بليات را از بالاي سرت دور کند؟»
ايوب گفت: «روزگار عزت و سلامت چند سال دوام داشت؟»
زينا جواب داد: «هشتاد سال»
ايوب گفت: «اکنون چند سال است که در رنج و بلا به سر ميبريم؟»
زينا جواب داد: «هفت سال»
ايوب گفت: «من از خدا شرم دارم پيش از آنکه روزگار رنج و بلا با دوران نعمت و آسايش برابر شود رفع گرفتاري خود را از او بخواهم.»
در هنگام سختي بهترين راه اين ميتواند باشد که به ياد روزگار خوب رفته بيفتيم و با خود بگوييم همچنان که روزگار راحتي بر ما گذشت روزگار سخت هم خواهد گذشت و خورشيد دوباره به آسمان باز خواهد گشت. و مشکل و محنت روزگار هر چه باشد، مقطعى و گذرا است. در قرآن هم ميخوانيم: «هميشه در کنار هر سختى، آسانى است.»
موانع صبر
چرا بسياري از ما نميتوانيم مثل صابراني که قرآن به آنها بشارت داده، صبوري کنيم و چرا حتي در مقابل برخي مشکلات کوچک در هم ميشکنيم؟ جواب اگر بيايماني ما نباشد لابد «شتابزدگي» است چرا که انسان طبيعتا شتابزده است: «خلق الانسان من عجل (انبياء آيه 37) و هرگاه که کارها آن طور که او ميخواهد پيش نميرود معمولا شتابزده عمل ميکند. حتي در اين باره خداوند به پيامبر(ص) دستور ميدهد و سفارش ميكند كه همانند پيامبران اولوالعزم عمل كند و در كارها شتابزده نباشد. (احقاف آيه 35) اين آيه به صراحت بيان ميكند كه هرگاه شتاب از دري آمد صبر از دري ديگر ميگريزد.
حرف آخر
لابد شنيدهايد که «صبر و ظفر هر دو دوستان قديماند/ بر اثر صبر نوبت ظفر رسد.» حضرت علي (ع) ميفرمايد: «آنکه بر مرکب شکيبايي سوار شود، به ميدان پيروزي پاي نهد.»
آري، آنکه صبور باشد در برابر سختيها از خود اراده محکمتري نشان ميدهد و در ميانه راه باز نميماند و خود را به قلههايي که هدف گرفته، ميرساند.
صبر در صحراي کربلا
عاشورا را که توان آن دارد که فراموش کند؟ آنچه بر خاندان پيامبر رفت! بار اين درد را شانههاي خسته زينب(س) چگونه توانست تاب آورد؟ مصيبتهايي که اگر بر کوههاي استوار و نازل ميشد، از هم فرو ميپاشيد!
صبر حضرت زينب(سلام الله علیها) چگونه بود؟! اين سوالي است که بارها از خويش ميپرسيم وقتي سخن از صبر به ميان ميآيد. صبر بانوي کربلا اما ريشه از ايمان قوياش ميگرفت. همان ايماني که علي (ع) درباره آن ميفرمايد: «اساس و ريشه ايمان و يقين به خدا است» و چه ايماني از ايمان زينب محکم تر،که بر دامان عدل علي(ع) و مهر فاطمه(ع)رشد کرد؟ زينب به راه آنها بود که بارها از پدر شنيده بود: «انسان حقيقت ايمان را درک نميکند مگر اينکه سه ويژگي در او باشد: آگاهي به دين، صبر بر دشواريها و تدبيري نيکو در امور زندگي.» او صبر کرد همانطور که در مقابل يزيد ايستاد و گفت: «خدا را سپاس كه براى دوستان خود سعادت را رقم زد و فرجام برگزيدگانش را شهادت قرار داد، به وسيله رسيدن به آنچه ارادهاش بود، آنان را به رحمت و رضوان و آمرزش خويش منتقل ساخت و با كشتن آنان كسى جز تو بدبخت نشد و كسى جز تو به آنان آزموده نگشت. از خدا مىخواهيم كه پاداشمان را كامل و ثواب و ذخيره آخرتمان را سرشار سازد. از او ميخواهيم كه جانشينى خوب و بازگشتى شايسته برايمان مقرر دارد كه او مهربان و با محبت است.» راستي ريشههاي ايمان ما چگونه است که به کوچکترين گزندي لب به شکايت پيش درگاهش باز ميکنيم و برگهاي صبرمان فرو ميريزد؟!
صبر در آيينه آيات
«(اى پيامبر!) صبر كن، آنگونه كه پيامبران «اولوالعزم» صبر كردند و براى (عذاب) آنان شتاب مكن! هنگامى كه وعدههاى (عذاب) را كه به آنها داده شده، مشاهده كنند، (احساس مىكنند كه) گويى فقط ساعتى از يك روز (در دنيا) توقف داشتند.»
سوره احقاف – آيه 35
«ما او (ايوب) را شكيبا يافتيم، چه بنده خوبى، بسيار بازگشتكننده به سوى خدا»
سوره ص- آيه 44
«اي اهل ايمان! در کار دين صبور باشيد و يکديگر را به صبر و مقاومت سفارش کنيد و مهيا و مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشيد که پيروز و سعادتمند هستيد.»
سوره آلعمران – آيه 200
«بهشتهاي عدن که آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان که درستکارند در آن داخل ميشوند و فرشتگان از هر دري بر آنان در ميآيند (بر آنان ميگويند) درود بر شما به – پاداش – آنچه صبر کرديد.»
سوره رعد – آيات 23 و 24
«و پيراهن يوسف را با خونى دروغين (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند. پدر گفت: «هوسهاى نفسانى شما اين كار را برايتان آراسته! من صبر جميل (شكيبايى خالى از ناسپاسى) خواهم داشت و در برابر آنچه مىگوييد از خداوند يارى مىطلبم.»
سوره يوسف – آيه 18
«و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را (به يادآور) كه همه از صابران بودند.»
سوره انبيا – آيه 85
منبع: http://www.salamat.com