اسامی حضرت فاطمه زهرا(س)- (4)
اسامی حضرت فاطمه زهرا(س)- (4)
مرضيه
حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام نه تنها به مقدرات خداوند راضى بود، بلكه در مقام رضا به حدى رسيده بود كه خداوند نيز از او راضى بود.
فاطمه عليهاالسلام، راضيه بود، يعنى در برابر هر سختى ايستادگى مىكرد و اعتراضى نداشت. «مرضيه» بود، يعنى در اين مقام به درجهاى رسيده بود كه خداوند نيز اعمال او را تأييد مىكرد و از تمامى اعمال او راضى بود. پس فاطمهى زهرا عليهاالسلام مصداق كامل آيهى «يا أيّتها النفس المطمئنة إرجعي إلى ربّك راضية مرضية» مىباشد.
رضايت فاطمهى زهرا عليهاالسلام به شهادت امام حسين عليهاالسلام:
عن عبدالرحمن بن المثنى الهاشمي قال:
«قلت لأبيعبداللَّه عليه السلام: جعلت فداك من أين جاء لولد الحسين، الفضل على ولد الحسن و هما يجريان في شرع واحد؟ فقال: لا أراكم تأخذون به، إنّ جبرئيل عليهاالسلام نزل على محمد صلى اللَّه عليه و آله و ما ولد الحسين عليه السلام بعد فقال له: يولد لك غلام تقتله اُمّتك من بعدك فقال: يا جبرئيل! لا حاجة لي فيه. فخاطبه ثلاثاً ثم دعا عليا عليه السلام فقال له: إنّ جبرئيل يخبرني عن اللَّه عز و جل أنّه يولد لك غلام تقتله اُمّتك من بعدك فقال: لا حاجة لى فيه يا رسولاللَّه! فخاطب عليا عليه السلام ثلاثا ثم قال: إنه يكون فيه و في ولده الامامة والوارثه والخزانة فأرسل الى فاطمة عليهاالسلام: ان اللَّه يبشرك بغلام تقتله امتى من بعدي فقالت فاطمة: ليس لي فيه حاجة يا أبه! فخاطبها ثلاثا ثم أرسل إليها لابد أن يكون فيه الإمامة والوارثة والخزانة. فقالت له: رضيت عن الله عز و جل فعلقت و حملت بالحسين عليه السلام فحملت ستة أشهر ثم وضعته و لم يعش مولود قط لسته أشهر غير الحسين بن على و عيسى بن مريم عليهاالسلام فكفلته امسلمه و كان رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله يأتيه في كل يوم فيضع لسانه في فم الحسين فيمصه حتى يروى فأنبت اللَّه عز و جل لحمه من لحم رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و لم يرضع من فاطمة عليهاالسلام و لا من غيرها لبنا قطّ…، (1)
عبدالرحمن بن المثنى گويد: به امام صادق عليهاالسلام عرض كردم: فدايتان شوم چرا فرزندان امام حسين بر فرزندان امام حسن برترى دارند (فرزندان امام حسين امام قرار گرفتند اما فرزندان امام حسن چنين نشدند) در حالى كه هر دو از يك پدر و مادر هستند.
جبرئيل بر پيامبر نازل شد و گفت: خداوند فرزندى به شما خواهد داد كه امتت پس از شما او را خواهند كشت.
پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم به جبرئيل فرمودند: به چنين فرزندى نياز ندارم و سه مرتبه اين كلام را تكرار فرمودند و سپس اميرالمؤمنين را در جريان اين سخن قرار داد كه جبرئيل از طرف خداوند به او خبر داده است كه پسرى براى تو به دنيا مىآيد، امتم بعد از من او را مىكشند حضرت امير عرضه داشت: اى رسولاللَّه! چنين فرزندى را نمىخواهيم.
سه مرتبه اين كلام را به حضرت اميرعلیه السلام فرمودند و سپس افزودند: امامت و وراثت بايد از طريق فرزندان همين پسر شهيد منتقل گردد پس به دنبال فاطمه فرستاده و به او پيام دادند: خداوند بشارت پسرى را مىدهد كه امتم پس از من او را مىكشند. حضرت فاطمه علیها السلام عرضه داشت: پدر جان! به چنين فرزندى احتياجى ندارم سه مرتبه اين سخن تكرار شد، پس از آن پيامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه علیها السلام خبر دادند كه امامت و وراثت بايد از طريق همين فرزند منتقل گردد. فاطمهى زهرا عليهاالسلام به پدر گفت: راضى به رضاى خداوند هستم (اگر او چنين مىخواهد، من حرفى ندارم) پس فاطمهى زهرا عليهاالسلام به امام حسين علیه السلام باردار گرديدند و بعد از شش ماه به دنيا آمد (هيچ نوزادى شش ماهه زنده نمانده مگر امام حسين علیه السلام و حضرت عيسى علیه السلام) سرپرستى امام حسين علیه السلام را به امسلمه سپردند. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله هر روز مىآمدند و زبان مباركشان را در دهان امام حسين علیه السلام قرار مىدادند و او زبان رسولاللَّه را مىمكيد و تمام وجود امام حسين علیه السلام ، اين گونه رشد كرد اصلاً از مادر خود يا زن ديگرى شير نخورد.
پىنوشتها:
1- بحارالانوار، ج 25، ص 254، ر 15 از عللالشرايع.
محدثه
حَدَّثَ عن فلان: روى و أورد الحديث،
الحديث: الخبر
نام محدثه داراى دو تلفظ است كه هر كدام به طور جداگانه مورد بحث قرار مىگيرد.
معناى «محدَّثه» به فتح دال.
«محدثه» به فتح دال، يعنى زنى كه براى او حديث گفته مىشد.
پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ايام بر فاطمهى زهرا عليهاالسلام به سختى مىگذشت، لذا جبرئيل به امر خداوند بر آن حضرت نازل مىشد و براى آن حضرت از وقايع آينده سخن مىگفت. صحيفهى فاطميه، حاصل نزول جبرئيل بر فاطمهى زهرا عليهاالسلام در اين مدت است.
فرشتگان با فاطمهى زهرا عليهاالسلام سخن مىگفتند:
بإسناده عن أبيعبداللَّه عليه السلام قال:
«إنما سميت فاطمة «محدثة» لأن الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادي مريم بنت عمران. فتقول «يا فاطمة! ان اللَّه إصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمين يا فاطمة! اقنتي لربّك و اسجدي و اركعي مع الراكعين» فتحدثهم و يحدثونها، فقالت لهم ذات ليلة: أليست المفضلة على نساء العالمين مريم بنت عمران؟ فقالوا: إنّ مريم كانت سيدة نساء عالمها و أنّ اللَّه عز و جل جعلك سيدة نساء عالمك و عالمها و سيدة نساء الأوّلين والآخرين،
امام صادق عليه السلام فرمودند: فاطمه عليهاالسلام را «محدثه» گويند، چون ملائكه از آسمان به پايين مىآمدند و همان گونه كه ملائكه با حضرت مريم عليهاالسلام سخن مىگفتند، با حضرت زهرا عليهاالسلام نيز سخن مىگفتند. ملائكه به حضرت زهرا عليهاالسلام گويند: «يا فاطمة! إن اللَّه إصطفاك و طهرك و إصطفاك على نساء العالمين يا فاطمة! اقنتى لربك و اسجدي و اركعي مع الراكعين» حضرت فاطمه عليهاالسلام با ملائكه سخن مىگفت و فرشتگان نيز با آن حضرت سخن مىگفتند.
شبى حضرت فاطمه عليهاالسلام از فرشتگان سؤال نمود: آيا برترين زن عالم، حضرت مريم عليهاالسلام دختر عمران نيست؟ فرشتگان عرضه داشتند: حضرت مريم عليهاالسلام سرور زنان زمان خود بود، اما خداوند شما را برترين زن جهان قرار داده است، هم در زمان خودت و هم در زمان حضرت مريم عليهاالسلام و سرور همهى زنان از اول عالم تا آخر جهان.» (1)
فاطمهى زهرا عليهاالسلام محدثه بود، لكن پيامبر نبود:
قال محمد بن أبيبكر:
«لما قرأ «و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لا نبيّ و لامحدث» قلت: و هل يحدث الملائكة إلّا الأنبياء. قال: إنّ مريم لم تكن نبية و كانت محدثة و اُمّموسى بن عمران كانت محدثة و لم تكن نبية و سارة إمرأة إبراهيم قد عاينت الملائكة فبشروها بإسحاق و من وراء إسحاق يعقوب و لم تكن نبية و فاطمة عليهاالسلام بنت رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله كانت «محدثة» و لم تكن نبية،
محمد پسر ابوبكر گويد: وقتى آيه «و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لا نبيّ و لا محدث» نازل شد من گفتم: آيا فرشتگان با غير از پيامبران نيز سخن مىگويند؟
«امام عليه السلام فرمودند: حضرت مريم عليهاالسلام پيامبر نبود ولى «محدثه» بود، يعنى فرشتگان با او سخن مىگفتند. مادر موسى نيز محدثه بود، ولى پيامبر نبود. ساره همسر حضرت ابراهيم عليه السلام، محدثه بود، امّا پيامبر نبود. فرشتگان با او ملاقات نمودند و بشارت اسحاق و يعقوب را به او دادند. و فاطمهزهرا عليهاالسلام ملائكه را مىديد و از آنها حديث مىشنيد، اما پيامبر نبود.» (2)
اخبار غيبى، در مصحف فاطمهى زهرا عليهاالسلام:
عن حماد بن عثمان قال:
«سمعت أباعبداللَّه عليه السلام يقول: تظهر الزنادقه سنة ثمانية و عشرين و مائة و ذلك لأنّي نظرت في «مصحف فاطمة» عليهاالسلام. قال: فقلت: و ما مصحف فاطمة عليهاالسلام؟ فقال: إنّ اللَّه تبارك و تعالى لما قبض نبيه صلى اللَّه عليه و آله دخل على فاطمة عليهاالسلام من وفاته من الحزن ما لايعلمه إلّا اللَّه عز و جل فأرسل إليها ملكاً يسلّى عنها غمها و يحدثها. فشكت ذلك إلى أميرالمؤمنين عليه السلام. فقال لها: إذ أحست بذلك و سمعت الصوت قولي لي. فأعلمتْه. فجعل يكتب كل ما سمع حتى اُثبت من ذلك مصحفاً. قال: ثم قال: أمّا أنّه ليس من الحلال والحرام ولكن فيه علم ما يكون،
حماد بن عمان مىگويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: در سال 128 ه.ق، زنادقه ظهور خواهند كرد، زيرا من مصحف فاطمه عليهاالسلام را نگاه كردم و اين مطلب را آنجا ديدم. گفتم: مصحف فاطمه عليهاالسلام چيست؟ فرمودند: وقتى كه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله رحلت كرد، غم و غصهى بىحدى كه فقط خدا (مقدار آن را) مىداند، بر فاطمهى زهرا عليهاالسلام وارد شد. خداوند ملكى را فرستاد تا حضرت زهرا عليهاالسلام را تسلى خاطر دهد و با او سخن بگويد. حضرت فاطمه عليهاالسلام از اين جريان به اميرالمؤمنين عليه السلام گلايه كردند. حضرت على عليه السلام فرمودند: هرگاه ملك را ديدى و صداى او را شنيدى مرا خبر كن. حضرت زهرا عليهاالسلام، حضرت على عليه السلام را از آمدن ملك خبر كرد اميرالمؤمنين عليه السلام آنچه را كه مىشنيد، مىنوشت، تا اين كه كتابى از آن مطالب نوشته شد. سپس امام صادق عليه السلام فرمودند: اما در «مصحف فاطمه عليهاالسلام» حلال و حرام خدا نيست، بلكه وقايعى كه اتفاق خواهد افتاد (تا روز قيامت) همه درون آن است.» (3)
در مصحف فاطمهى زهرا عليهاالسلام چيست؟
إنّ الصادق عليه السلام يقول:
«علمنا غابر و مزبور و نكت فى القلوب و نقر في الأسماع و أن عندنا الجفر الأحمر والجفر الأبيض و «مصحف فاطمة» عليهاالسلام و عندنا الجامعة فيها جميع ما تحتاج الناس إليه فسئل عن تفسير هذا الكلام. فقال: أما الغابر، فالعلم بمإ؛ّّ يكون و أما المزبور فالعلم بما كان و امّا النكت في القلوب فهو الإلهام و أمّا النقر في الأسماع فحديث الملائكة نسمع كلامهم و لا نرى أشخاصهم و أمّا الجفر الأحمر فوعاء فيه سلاح رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و لن يخرج حتى يقوم قائمنا أهل البيت و أمّا الجفر الأبيض فوعاء فيه توراة موسى و إنجيل عيسى و زبور داود و كتب اللَّه الاولى و أمّا مصحف فاطمة عليهاالسلام ففيه ما يكون من حادث و أسماء من يملك إلى أن تقوم الساعة و امّا الجامعة، فهو كتاب طوله سبعون ذراعاً، املاء رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله من فلق فيه و خطّ علي بن أبيطالب عليه السلام بيده فيه واللَّه جميع ما تحتاج إليه الناس إلى يوم القيامة حتى أنّ فيه أرش الخدش والجلدة و نصف الجلدة، (4)
امام صادق عليه السلام مىفرمودند: ما غابر و مزبور را مىدانيم، ما مسائل قلبى و نيَّات را مىدانيم. ما «نقرى» كه در گوشها مىرود را مىدانيم.
«جفر قرمز» و «جفر سفيد» را مىشناسيم. در نزد ما «مصحف فاطمه عليهاالسلام» است. در پيش ما «جامعهاى» است كه همهى چيزهايى كه انسان به آن نياز دارد در آن هست. سؤال شد: اين كلام يعنى چه؟
«امام عليه السلام فرمودند: «غابر»، يعنى دانستن آنچه واقع مىشود. «مزبور»، يعنى دانستن آنچه قبلاً رخ داده است. اما «نكتههاى قلبى»، اوهام ذهنى ديگران است كه ما مىدانيم. «نقرِ» در گوشها، سخن ملائكه مىباشد كه ما آنها را مىشنويم، ولى خودشان را نمىبينيم. «جفر قرمز» ظرفى است كه اسلحهى پيامبر در آن است و آن سلاح تا زمان امام مهدى علیه السلام، قائم اهلبيت عليهم السلام خارج نخواهد شد. اما «جفر سفيد» آن ظرفى است كه تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داوود و كتاب اولى خداوند در آن است. اما «مصحف فاطمه عليهاالسلام»، پس آنچه از حوادث رخ خواهد داد و اسامى پادشاهان تا روز قيامت در آن آمده است. اما «جامعه» كتابى است كه طول آن هفتاد ذرع است (شايد كنايه از كثرت معارف آن كتاب باشد) پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مطالب آن را فرموده است و حضرت على عليه السلام آن را نوشته است و به خدا قسم! در آن تمام آنچه انسان تا روز قيامت نياز دارد، نوشته شده است، حتى در كتاب جامعه مقدار خسارت بسيار كم نيز وجود دارد، يك شلاق و نصف شلاق نيز در آن بيان شده است.»
معناى «محدثه» بكسر دال.
«محدثه» به كسر دال، يعنى زنى كه براى ديگران نقل حديث مىكند. ما از حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام روايات زيادى را در دست داريم. (5) حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام به سؤالات زنان مدينه پاسخ مىفرمودند و به آنان حديث مى آموختند. حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام احاديث زيادى را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم و يا حضرت على عليه السلام براى ما نقل فرمودهاند، لذا او را «محدِّثه» گويند.
پىنوشتها:
1- بحارالانوار، ج 14، ص 206، ر 23 از عللالشرايع.
2- بحارالانوار، ج 43، ص 79، ر 66 از عللالشرايع.
3- بحارالانوار،ج 26، ص 44، ر 77 از بصائرالدرجات ص 43.
4- بحارالانوار، ج 43، ص 79، ر 66 از عللالشرايع.
5- اخيراً بعض سخنان آن حضرت، در كتابى مستقل با نام «نهجالحياة» به چاپ رسيده است.
منبع: http://www.yazahra.net