درآمدى بر شناخت كتاب مقدس (1)
درآمدى بر شناخت كتاب مقدس (1)
در زبانهاى فارسى و عربى عنوان عهدين نيز براى اين كتاب به كار مى رود. اين عنوان به اين اعتقاد مسيحيان اشاره دارد كه خدا دو عهد و پيمان (Testament) با انسان بسته است: يكى «عهد قديم» (Old Testament)، كه در آن خدا از انسان پيمان گرفته است كه بر شريعت الهى گردن نهد و آن را انجام دهد. اين عهد و پيمان، كه نماد آن ختنه كردن است، ابتدا با حضرت ابراهيم(علیه السّلام) بسته شده و سپس در زمان حضرت موسى(علیه السّلام) تجديد و تحكيم شده است. با ظهور حضرت عيسى(علیه السّلام) دوران اين عهد و پيمان پايان يافته و خدا عهد ديگرى با انسان بسته است. اين «عهد جديد» (New Testament) پيمان بر سر محبت خدا و عيسى مسيح است. بنابراين مسيحيان به دو دوره و عصر قائلند: يكى دوره «عهد قديم» و ديگرى دوره «عهد جديد». آنها متناظر با اين تقسيم، كتابهاى مربوط به دوره اول را عهد قديم و كتابهاى مربوط به دوره دوم را عهد جديد مى خوانند و هر دو قسمت را مقدس و معتبر مى شمارند[1]. اما يهوديان معتقدند كه خدا تنها يك پيمان با انسان بسته و آن همان پيمان «شريعت» است. بر اين اساس آنها تنها بخش عهد قديم را، كه «عهد» مى نامند، قبول دارند.
الف) عهد قديم
عهد قديم، كه تنها بخش مورد اعتقاد يهوديان و قسمتى از كتاب مسيحيان است، حدود سه چهارم كتاب مقدس را در بر مى گيرد. اين مجموعه، كه گفته مى شود در طى قرنها و به دست نويسندگان مختلف نگاشته شده، در برگيرنده مطالب متنوعى از قبيل تاريخ، شريعت، حكمت، مناجات، شعر و پيشگويى است. بيشتر كتابهاى اين بخش به زبان عبرى و اندكى از آن به زبان كلدانى نوشته شده است[2]. اين مجموعه مشتمل بر 39 كتاب است (البته، همان طور كه بيان خواهد شد، به اعتقاد دو فرقه مسيحى كاتوليك و ارتدكس، عهد قديم مشتمل بر 46 كتاب است).
تقسيم بندى عهد قديم
اين مجموعه را، با توجه به موضوع كتابهاى مختلف آن، به چند صورت مى توان تقسيم كرد.
يهوديان عهد قديم را به سه بخش تقسيم مى كنند:
1. تورات;
2. نبييم يا انبيا;
3.كتوبيم يا مكتوبات.
تورات، كه كلمه اى عبرى و به معناى قانون است، نام اولين قسمت عهد قديم است كه به عقيده اكثر يهوديان و مسيحيان سنت گرا به حضرت موسى وحى شده و به دست او نوشته شده است (برخى از دانشمندان قديم و جديد يهودى و مسيحى، مانند ابن عزرا و اسپينوزا، از درون خود تورات ادله زيادى آورده اند كه اين كتاب بايد چند قرن پس از حضرت موسى و به دست فرد ديگرى نگاشته شده باشد).[3] اين بخش مشتمل بر پنج سفر است كه عبارتند از:
1. سِفر پيدايش;
2. سِفر خروج;
3. سِفر لاويان;
4. سِفر اعداد;
5. سِفر تثنيه.
در بخش انبيا كتابهاى انبياى بنى اسرائيل گرد آمده است. كتاب يوشع، داوران، كتاب اول و دوم سموئيل، كتاب اول و دوم پادشاهان، اِشَعْيا، ارميا، حزْقيال و دوازده كتاب كوچك، كه به خاطر حجم كم، كتب انبياى كوچك خوانده مى شوند، يعنى هوشع، يوئيل، عاموس، عوبديا، يونس، ميكاه، ناحوم، حَبَقّوق، صفنيا، حجّى، زكرياو ملاكى، از كتابهاى اين بخش اند.
بخش مكتوبات، كتابهاى اول و دوم تواريخ ايام، كتابهاى عزرا، نَحَمْيا، استر، روت، مزامير، امثال سليمان، ايوب، مراثىِ ارميا، جامعه، غزل غزلهاى سليمان و دانيال را شامل مى شود.
از جنبه اى ديگر نيز اين مجموعه به سه بخش تقسيم مى شود:
1. تاريخ;
2. حكمت، مناجات و شعر;
3. پيشگوييهاى انبيا.
بخش اول، كه مشتمل بر هفده كتاب و شامل تورات تا كتاب اِستر است، از خلقت جهان و انسان آغاز مى شود و تاريخ بنى اسرائيل را تا حدود قرن پنجم قبل از ميلاد ادامه مى دهد. هرچند در اين بخش مطالب متنوعى از قبيل شريعت و اخلاق هم وجود دارد، اما از آنجا كه بخش عمده آن تاريخ است، آن را بخش تاريخى ناميده اند.
بخش دوم، پنج كتابِ ايوب، مزامير، امثال سليمان، جامعه سليمان و غزل غزلهاى سليمان را در برمى گيرد. اين مجموعه مشتمل بر كلمات حكيمانه، مناجاتها و اشعار و سروده هايى است كه گاهى شاد و گاهى غمناكند; گاهى از روى شور و اشتياق و گاهى با دلسردى و از روى بدبينى گفته شده اند.
بخش سوم شامل هفده كتاب است و از كتاب اِشَعْيا تا ملاكى را در بردارد. در اين قسمت انبياى بنى اسرائيل قوم خود را هشدار داده، از گناهان بر حذر داشته و آينده اسفناك يا خوشايند آنها را پيشگويى كرده اند.
نگاهى به محتواى كتابهاى عهد قديم
گفتيم كه عهد قديم شامل 39 كتاب كوچك و بزرگ است. اينك به مطالب و محتواى هر يك از آنها اشاره مى كنيم:
1. سفر پيدايش
در اين كتاب از چگونگى خلقت جهان و انسان صحبت شده است. خدا انسان را پس از خلقت در محيطى زيبا و آرام و پر از نعمت قرار مى دهد. انسان گناه مى كند و از آن دنياى آرمانى رانده و به زمين آورده مى شود. اين آغاز تاريخ بشر بر روى زمين است كه با اولين بشر يعنى آدم و همسر او حوا شروع مى شود. ماجراهاى فرزندان آدم تا حضرت نوح و سپس تا حضرت ابراهيم و فرزندان او و حضرت يعقوب و يوسف و مهاجرت فرزندان يعقوب (بنى اسرائيل) به مصر و استقرار در آن مكان، به صورت پيوسته و داستانوار در سفر پيدايش آمده است. داستان اين كتاب با مرگ يوسف در مصر خاتمه مى يابد.
2. سفر خروج
اين كتاب دنباله ماجراهاى بنى اسرائيل را بيان مى كند. بين پايان سفر پيدايش و آغاز سفر خروج چند سده فاصله است. ماجرا در اين سفر از آنجا آغاز شده است كه نظام حكومتى مصر عوض شده و حكومت جديد، بنى اسرائيل را تحت فشار و شكنجه قرار داده است. موسى(علیه السّلام) ظهور مى كند و بنى اسرائيل را نجات مى دهد. بنى اسرائيل در اثر گناه و نافرمانى به مدت چهل سال در بيابان سرگردان مى شوند. در اين مدت حضرت موسى احكامى را براى قوم خود مى آورد. ده فرمان[4] در اين مقطع آمده است.
3. سفر لاويان
اين كتاب نام خود را از يكى از اسباط بنى اسرائيل، يعنى سبط[5] لاوى، گرفته است. كاهنان بنى اسرائيل همه از اين سبط بودند و چون اين كتاب بيشتر درباره احكام كهانت و وظايف كاهنان سخن گفته، به اين نام ناميده شده است. احكام ديگرى از قبيل احكام خوردنيهاى پاك و ناپاك و حلال و حرام و نيز احكام روز سبت (شنبه) در اين كتاب آمده است.
اين كت 4. سفر اعداد
اب ماجراهاى قوم را در دوره سرگردانى در بيابان بيان مى كند. قوم پس از اينكه از ساكنان سرزمين موعود مى ترسند و از جنگ سر باز مى زنند، سرگردان و آواره مى شوند. اين كتاب آمار دقيقى از تعداد جمعيت اسباط بنى اسرائيل ارائه مى دهد. همچنين در آن، احكام و دستورات فقهى متعددى آمده است.
5. سفر تثنيه
كلمه تثنيه به معناى تكرار است. از اين رو اين كتاب به اين نام خوانده شده است كه احكام و دستورات كتابهاى ديگر دوباره در آن تكرار شده اند. ماجراى اين كتاب از پايان دوره سرگردانى و زمانى كه بنى اسرائيل كنار رود اردن و مرز سرزمين موعود رسيده اند، آغاز مى شود. در اين مكان است كه حضرت موسى(علیه السّلام) احكام را براى قوم يادآورى و جانشين خود را تعيين مى كند. در پايان اين كتاب، وفات حضرت موسى و عزادارى بنى اسرائيل براى او آمده است.
6. صحيفه يوشع
يوشع جانشين حضرت موسى است و، به گفته تورات، حضرت موسى او را انتخاب كرد و به مردم دستور داد براى ورود به سرزمين موعود او را اطاعت كنند. اين كتاب جنگهاى بنى اسرائيل با كنعانيان و فتح و پيروزى بنى اسرائيل و تقسيم زمين بين اسباط بنى اسرائيل را بيان مى كند. در اين كتاب حضرت يوشع بنى اسرائيل را به اطاعت از خدا و فرمانهاى او فرا مى خواند.
7. سفر داوران
پس از حضرت يوشع يك دوره 350 ساله بر بنى اسرائيل گذشته است كه به دوره داوران (يا قضات) معروف است. بنى اسرائيل در اين دوره دست از خدا برمى دارند و به گناه روى مى آورند. اسباط با همديگر نزاع مى كنند و از دشمنان غافل مى شوند. افراد قوم گاهى مورد تاخت و تاز دشمنان قرار مى گيرند و چون به درگاه خدا روى مى آورند، خدا داورانى را براى آنها مى فرستد. ماجراهاى اين دوره و نيز داستان دوازده داور، كه خدا براى بنى اسرائيل فرستاده، در اين كتاب آمده است.
8. كتاب روت
روت نام زنى از جده هاى حضرت داود است. او در دوره داوران از سرزمين موآب وارد بنى اسرائيل مى شود. سرگذشت او را كتاب كوچك روت بيان مى كند.
9. كتاب اول سموئيل
سموئيل نبى، آخرين داور بنى اسرائيل است. در اين زمان بنى اسرائيل از سموئيل مى خواهند كه براى آنها پادشاهى تعيين كند و او شائول را برمى گزيند. به گفته اين كتاب، شائول در ابتدا خوب عمل مى كند ولى كم كم از خدا دور مى شود. سموئيل از طرف خدا مأمور مى شود كه حضرت داود را به جاى او برگزيند. در اين ضمن، داود به خاطر شجاعتهايش در جنگ با دشمنان، در بين مردم محبوبيت زيادى پيدا مى كند، بگونه اى كه شائول به او حسد مىورزد و تصميم به قتل او مى گيرد. داود فرار مى كند و شائول در جنگى كه با فلسطينيان رخ مى دهد كشته مى شود.
10. كتاب دوم سموئيل
اين كتاب سرگذشت حضرت داود را پس از شائول بيان مى كند. با كشته شدن شائول، حضرت داود دشمنان را شكست مى دهد و به حكومت مى رسد. در زمان او كشور بنى اسرائيل قدرتمند مى شود و تمام دشمنان از بين مى روند. اين كتاب گناهانى به حضرت داود نسبت مى دهد.
11. كتاب اول پادشاهان
چون داود به سن پيرى مى رسد، فرزندش سليمان را به جانشينى خود برمى گزيند. حضرت سليمان پس از وفات پدر اقتدار حكومت او را به اوج مى رساند و باقيمانده دشمنان او را نابود مى كند. او ساختمان خانه خدا را، كه حضرت داود طرح ريزى كرده بود، به پايان مى رساند. به گفته اين كتاب حضرت سليمان در پايان به گناه روى مى آورد و از خدا دور مى شود و به همين حالت از دنيا مى رود. پس از او بين بنى اسرائيل نزاع در مى گيرد و ده سبط شمالى از افسرى شورشى به نام يَرُبعام پيروى مى كنند و در شمال، كشور اسرائيل را تشكيل مى دهند. تنها دو سبط، با رحُبْعام، فرزند و جانشين حضرت سليمان، باقى مى مانند كه كشور يهودا را در جنوب به وجود مى آورند. سرگذشت اين دو كشور و جانشينان اين دو تن، در ادامه كتاب ياد شده آمده است.
12. كتاب دوم پادشاهان
در اين كتاب، دنباله تاريخ اين دو كشور و پادشاهانى كه در آنها به حكومت رسيدند، بتفصيل آمده است. آشوريان به حكومت شمالى حمله مى كنند و ده سبط شمالى از بين مى روند. كشور جنوبى نيز مورد حمله نبوكد نصر (بُخْتُنصَّر)، پادشاه بابل، قرار مى گيرد. وى معبد سليمان را ويران مى كند و بنى اسرائيل را به بابل مى برد.
13. كتاب اول تواريخ ايام
اين كتاب، تكرار تاريخ بنى اسرائيل از ديدگاهى ديگر است كه در آغاز، نسل انسانها را از آدم تا داود مى شمارد و بعد به تاريخ بنى اسرائيل مى پردازد. گرايش اين كتاب به سوى تاريخ معبد و احكام مربوط به آن است. كتاب اول تواريخ ايام با طرح ريزى معبد توسط حضرت داود و وفات آن حضرت پايان مى يابد.
14. كتاب دوم تواريخ ايام
اين كتاب دنباله كتاب اول تواريخ ايام است كه به ماجراى حضرت سليمان و ساخته شدن معبد و نيز ماجراى ملكه سبا و آمدن او نزد سليمان مى پردازد. در اين كتاب نيز گناهانى به حضرت سليمان نسبت داده شده است. كتاب مزبور، پس از وفات حضرت سليمان و تقسيم كشور بنى اسرائيل، بيشتر به ماجراهاى كشور جنوبى مى پردازد و تا تخريب معبد و تبعيد قوم به بابل ادامه مى يابد.
15. كتاب عزرا
كتاب عزرا به پايان يافتن اسارت بنى اسرائيل به دست كورش و بازگشت آنان به وطن خويش مى پردازد. بنى اسرائيل پس از بازگشت، اقدام به بازسازى معبد مى كنند و در اين راه با مشكلاتى رو به رو مى شوند، ولى سرانجام موفق مى شوند كه اين كار را به پايان برند. مدتى پس از بازسازى معبد، عزرا با عده اى از بنى اسرائيل از بابل به اورشليم مى رود و مى بيند كه قوم به گناه افتاده است. پس كمر به هدايت قوم مى بندد.
16. كتاب نَحَميا
ماجراى بازگشت نَحَميا به اورشليم به عنوان نماينده پادشاه ايران براى رسيدگى به اوضاع كشور يهودا و خدماتى كه او به عنوان حاكم اين سرزمين انجام مى دهد، بازسازى حصار اورشليم و خوانده شدن تورات توسط عزرا و اعتراف بنى اسرائيل به گناهان خود، موضوعاتى اند كه در اين كتاب مطرح شده اند.
17. كتاب اِسْتَر
اين كتاب داستان دختر يتيم يهودى به نام «اِسْتَر» را بيان مى كند كه به همسرى خشايار شاه درمى آيد و دين خود را مخفى مى كند. هنگامى كه وزير خشايار او را تحريك مى كند كه حكم به قتل عام يهوديان دهد، استر دين خود را آشكار مى كند و پادشاه وزير را اعدام مى كند.
18. كتاب ايوب
اين كتاب داستان زندگى ايوب و بلايا و مصيبتهايى را كه بر او وارد شده، بيان مى كند. پس از اينكه ايوب همه چيز خود را از دست مى دهد، كسانى نزد او مى آيند و علت اين مصيبتها را گناهكارى ايوب مى شمارند. او اين را رد مى كند. وى علت اين بلاها را نمى داند تا اينكه خدا بر او ظاهر مى شود و عظمت خود را يادآورى مى كند. ايوب توبه مى كند و خدا نعمتهايى بيش از قبل به او مى دهد.
19. كتاب مزامير
كتاب مزامير يا زبور داود، مجموعه اى از شعر و سرود درباره نيايش، پرستش و توكل بر خدا است. اين كتاب مشتمل بر 150 سرود است كه حدود نيمى از آن منسوب به حضرت داود و بقيه منسوب به ديگران است.
20. كتاب امثال
اين كتاب كه عمده آن منسوب به حضرت سليمان است، بر اهميت دانش تاكيد مى كند و خداترسى را كليد دانش مى شمرد; خوار شمردن حكمت و ادب را حماقت مى داند و به جوانان موعظه مى كند كه نصايح و تعاليم پدر و مادر را بپذيرند. اين كتاب خردمندانه زيستن را به انسان مى آموزد.
21. كتاب جامعه
اين كتاب را، كه به حضرت سليمان منسوب است، مى توان يك فلسفه بدبينانه قلمداد كرد. نويسنده آن بين ايمان و شك، اميد و يأس، لذت و رنج، مفهوم زندگى و پوچى در نوسان است. او به انسانى كه به سوى آينده اى ناشناخته گام برمى دارد، سفارش مى كند كه از زمان حاضر لذت ببرد. نويسنده اين كتاب همه چيز را پوچ مى داند، زيرا شر و بدى و، بالاتر از همه، مرگ سايه خود را بر همه چيز افكنده است. او در پايان به انسان توصيه مى كند كه از خدا بترسد و احكام او را پاس دارد.
22. غزل غزلهاى سليمان
اين كتاب كه مجموعه اى از اشعار عاشقانه است، به حضرت سليمان منسوب است. هرچند ظاهر اين اشعار اشاره به عشق دنيوى دارد، اما مى تواند به عنوان كنايه و مجاز تلقى شود.
23. كتاب اِشَعْياء
اين كتاب، بيشتر، گناه و پيامدهاى آن را به قوم اسرائيل هشدار مى دهد و آنان را سرزنش مى كند. همچنين در اين كتاب ظهور مسيح و نتايج آن پيشگويى شده است.
24. كتاب اِرميا
ارميا در اين كتاب چگونگى رسيدن خود را به نبوت و اين را كه مردم زير بار او نمى روند، توضيح مى دهد. او به بنى اسرائيل به خاطر گناهانشان هشدار داده و از مجازات بيم مى دهد. البته گاهى هم در اين كتاب از آينده نيكوى اورشليم سخن به ميان آمده است.
25. مراثى ارميا
اين كتاب را ارمياى نبى، پس از ويرانى اورشليم و اسارت قوم نوشته و مصايب و گرفتاريهاى آنان را بيان مى كند و از غم و درد هموطنانش شكوه مى كند; اما اين بلاها و مصايب را به خاطر گناه قوم مى داند.
26. كتاب حزقيال نبى
حزقيال نبى كه با بنى اسرائيل به تبعيد رفته است، در بابل قوم را دلدارى مى دهد و پيشگويى مى كند كه آنان به زودى به وطن خود باز مى گردند. او اختيار و آزادى انسانها را گوشزد مى كند و مى گويد: اگر راه صحيح را انتخاب نكنند، بايد منتظر عواقب آن باشند.
27. كتاب دانيال نبى
هنگامى كه پادشاه بابل به كشور يهودا حمله كرد، دانيال پسر جوانى بود. وى همراه قوم به بابل آورده شد. در بابل او به دربار نبوكدنصر راه مى يابد و خوابهاى پادشاه را تعبير مى كند. بخشى از اين كتاب به شرح زندگى دانيال و بخشى ديگر به رؤياهاى او درباره آينده و حوادثى كه قبل از آمدن ملكوت خدا رخ مى دهد و نيز چگونگى ملكوت خدا اختصاص دارد.
28. كتاب هوشع
هوشع در كشور شمالى، پيش از سقوط آن، زندگى مى كرد. پيامها و اندرزهايى كه خدا به واسطه اين پيامبر به مردم و حاكمان كشور شمالى (اسرائيل) فرستاده است، در اين كتاب آمده است. همچنين بخشى از آن به زندگى هوشع اختصاص دارد.
29. كتاب يوئيل
يوئيل مردم كشور جنوبى (يهودا) را انذار مى دهد و به آنها مى گويد، خدا بر آنان به خاطر گناهانشان بلا نازل مى كند. او مردم را از روز داورى مى ترساند و از آنها مى خواهد كه توبه كنند.
ادامه دارد …
پي نوشت ها :
[1]. مسيحيان با اينكه زمان عهد قديم و شريعت را با آمدن مسيح پايان يافته مى دانند، ولى كتاب عهد قديم را معتبر و مقدس مى شمارند و از نكات ديگرى كه در اين كتاب آمده استفاده مى كنند. در حقيقت، برخورد مسيحيان با احكام موجود در عهد قديم، مانند برخوردى است كه در اسلام با احكام نسخ شده مى شود.
[2]. دو زبان عبرى و كلدانى از زبانهاى سامى و هم خانواده با عربى اند.
[3]. ر.ك: بخش هشتم كتاب THE CHIEF WORKS OF BENEDICT DE SPINOZA. ترجمه اين بخش در شماره اول فصل نامه هفت آسمان چاپ شده است.
[4]. به گفته عهد قديم، خدا ده فرمان مهم را به حضرت موسى وحى كرده است تا وى آنها را به بنى اسرائيل ابلاغ كند. اين دستورات كه مشتمل بر اصول اعتقادى، احكام فقهى و امور اخلاقى است، در سفر خروج (باب بيستم) و سفر تثنيه (باب پنجم) به طور كامل آمده است.
[5]. سبط كه جمع آن اسباط است، به معناى فرزندزاده و نواده است. در بنى اسرائيل دوازده طايفه وجود داشت، كه هر يك به يكى از فرزندان يا نوادگان حضرت يعقوب منسوب بودند. از دوازده پسر حضرت يعقوب، فرزندان لاوى وظيفه كهانت قوم را بر عهده داشتند و در ميان قوم بنى اسرائيل پراكنده بودند. گرچه اسباط بنى اسرائيل، همانند تعداد فرزندان يعقوب دوازده نفر هستند، اما سبط لاوى جزء اين اسباط شمرده نمى شود. از طرفى نام يوسف، پسر ديگر يعقوب نيز بين اسباط نيست، اما دو سبط از دوازده سبط، به نام فرزندان اويند. بنابراين اسباط بنى اسرائيل، بدون احتساب سبط لاوى، دوازده تن هستند.