72 پرواز عاشقانه (1)
72 پرواز عاشقانه (1)
علي بن حسين بن علي بن ابي طالب (حضرت علي اکبر)
زيباترين بود…نه اين که زيبايي اش تنها براي ظاهر باشد…نه؛ از هر لحاظ زيباترين بود!
زيباترين شباهت عالم در او بود…او که در سخن گفتن، اخلاق وحتي چهره شبيه جد خويش، رسول خدا بود!
آن قدر زيبايي بر وجودش نشسته بود که دشمن هم زبان به مدحش باز مي کند، آن جا که معاويه از اطرافيانش مي پرسد: «سزاوراتر از همه بر خلافت کيست؟»
گفتند: «شما!»
معاويه گفت: «خير؛ سزاواراترين مردم به خلافت ، علي بن حسين بن علي است که جدش رسول خداست وشجاعت و دلاوري بني هاشم ، سخاوت بني اميه و شکوه وجلال ثقيف در او جمع است.»
لايق والاترين دعاها از جانب پدر بود که : «خداوند به تو بهترين پاداش فرزندي را عنايت کند.»
عبدالله بن حسين بن علي بن ابي طالب
آغوش پدر بود وتير سه شعبه حرمله… خشم الهي و لرزيدن دشمن… خون پاک علي اصغر و اشک حسين بن علي (ع)!
6 ماه بيش تر نداشت؛ اما بزرگ تر از آن بود که بتواند غربت پدر را ببيندو آرام بماند!
عباس بن علي بن ابي طالب(ع)
نامش که نوشته مي شود، مقابلش مي شود هرچه تعبير نيکوست نوشت. مي شود نوشت: سقا، ابوقربه؛ مي توان نوشت: شجاع، دلاور، پهلوان…
مي توان نوشت: عمو، ابوالفضل، قمر بني هاشم، علمدار دين…
مقابل نامش بايد نوشت: فرزند علي بن ابي طالب، برادر حسين بن علي (ع)!
عبدالله بن علي بن ابي طالب
نشان فرزندي علي (ع) برسينه وافتخار برادري حسين (ع) برپيشاني دارد! با اين که 8 سال از بردار تني خويش، عباس بن علي بن ابي طالب، کوچک تر است اما پيش از او به ميدان مبارزه مي شتابد تا براي او بشود ذخيره در پيشگاه خدا!
عثمان بن علي بن ابي طالب
پس از عبدالله، عباس، او را به ميدان خواند… شمشير مي زند و رجز مي خواند که:
اني انا عثمان ذوالمفاخر
شيخي علي ذوالفعال الطاهر
منم عثمان صاحب افتخارات ، آقايم علي همان فرد نيکوکار و پاکيزه است. و سرانجام تير خولي بن يزيد اصبحي و نوشيدن شهد شهادت!
جعفر بن علي بن ابي طالب
کوچک ترين پسر ام البنين که 2 سال از عمر خويش را در کنار پدر و 21 سال را در جوار برادر، حسين بن علي (ع) بود.به ميدان شتافت که:
اني انا جعفر ذوالمعالي
ابن علي الخير ذي الافضال
من جعفرم و صاحب افتخارات، فرزند علي نيک کردار و بخشنده!
ابوبکر بن علي ابن ابي طالب
با اين رجز به ميدان نبرد رفت:
شيخي علي ذوالفخار الاطول
من هاشم و هاشم لم تعدل
آقايم علي صاحب افتخارات فراوان از نسل هاشم است و کسي به پايه هاشم نمي رسد.
ابوبکر بن حسن بن علي بن ابي طالب
عبدالله بن عقبه غنوي، شد عامل نوشيدن شربت شهادت! شد ميانبر رسيدن به ديدار حق!
قاسم بن حسن بن علي بن ابي طالب
تنهايي و بي کسي عمويش حسين (ع) آرامشش را ربود.
آن قدر بر رفتن به ميدان پافشاري کرد که تا از حسين (ع) رخصت گرفت وبه سان ماه پاره اي به ميدان شتافت!
بنده کفش چپش پاره شد و تا درنگ کند براي بستن بند کفش، عمر بن سعد نفيل، با شمشير بر سرش نواخت و حسين (ع) چون باز شکاري خود را بر بالينش رساند!
عبدالله بن حسن بن علي بن ابي طالب
حتي به سن بلوغ نرسيده بود؛ اما بزرگ مردي بود و نمي توانست گوشه اي بايستد و عمويش حسين (ع) را زخمي ببيند….اين بود که دست را در برابر شمشير بحرين کعب، سپر کرد براي عموجانش و در آخر حرمله بن کاهل به شهادتش رساند!
عون بن عبدالله بن جعفر بن ابي طالب
فرزند عقيله بني هاشم – زينب کبري (ع) که با اين رجز به ميدان رفت:
ان تنکر وني فانا ابن جعفر
شهيد صدق في الجنان ازهر
يطير فيها بجناح اخضر
کفي بهذا شرفا في المحشر
«اگر مرا نمي شناسيد من فرزند جعفر طيارم. شهيد راستيني که با چهره درخشان در بهشت جاي دارد و با بال هاي سبز در آن جا به پرواز در مي آيد و در محشر همين افتخار و سربلندي مرا کافي ست.»
سي سوار و هجده پياده را به هلاکت رساند وسرانجام با ضربه عبدالله بن قطبه طايي نيهاني به شهادت رسيد!
محمد بن عبدالله بن جعفر ابن ابي طالب
پيش از «عون» به ميدان نبرد رفت، ده تن از سپاه دشمن را به هلاکت رساند که لشکريان محاصره اش کردند و عامربن نعثل تميمي به شهادتش رساند!
عبدالله بن مسلم بن عقيل بن ابي طالب
طي سه حمله ، 98 تن ا زسپاه دشمن را به هلاکت رساند و سپس تير عمرو بن صبيح صيدايي شد پل عبورش از دنيا و رسيدن به ديدار پدرش؛ مسلم!
محمد بن مسلم بن عقيل بن ابي طالب
پس از شهادت عبدالله ، فرزندان ابوطالب و از جمله محمد بن مسلم، دسته جمع بر دشمن يورش بردند که حسين (ع) بانگ زد بر آن ها که:
«عموزادگان! در مسير شهادت، صبر وشکيبايي پيشه کنيد.»
عبدالرحمن بن عقيل بن ابي طالب
در هجوم دسته جمعي خاندان ابوطالب با اين رجز بر دشمن تاخت:
ابي عقيل فاعرفوا مکاني
من هاشم و هاشم اخواني
«پدرم عقيل است بنابراين، جايگاه مرا بدانيد. من از هاشم و هاشميان برادر من هستند!»
جعفر بن عقيل بن ابي طالب
به کارزار شتافت، دلاورانه شمشير زد . 15 تن از دشمن را به هلاکت رساند و سپس حوط، هم او که قاتل بردارش عبدالرحمن بود، او را نيز به شهادت رساند.
محمد بن ابوسعيد بن عقيل بن ابي طالب
حسين (ع) که از اسب روي زمين افتاد، آسيمه سر از خيمه بيرون دويد.دشمن نگراني اش را برنتافت. هاني بن شبيت خصرمي به شهادتش رساند، گرچه از شرم وترس، خويش را پنهان مي ساخت.
اسلم بن عمرو، غلام حسين بن علي
آن قدر جنگيد تا شهادت را در آغوش کشيد. بر زمين بود که حسين (ع) بر بالينش آمد.سرش را در آغوش گرفت و گونه بر گونه اش گذاشت. تبسمي کرد که: «من کجا و فرزند رسول خدا کجا که صورت به صورتم گذاشته!»
و روحش به آسمان پر کشيد.
قارب بن عبدالله دئلي غلام حسين بن علي
همراه مولايش حسين (ع) از مدينه به مکه وسپس به کربلا آمد و در نخستين حمله، ساعتي قبل از ظهر، جام شهادت نوشيد!
منحج بن سهم ، غلام حسن بن علي
از مدينه در کنار فرزندان امام حسن(ع) حضور داشت، سعادت يار لحظه هايش شد و به شهادت در رکاب حسين (ع) نايل آمد.
سعدبن حارث، غلام علي بن ابي طالب
غلام حضرت علي (ع) بود و سپس، امام حسن(ع) و پس از آن به افتخار غلام حسين (ع) شد!
از مدينه تا کربلا همراه امام خويش بود و در نخستين حمله به فيض شهادت رسيد!
نصربن ابومنيزر، غلام علي بن ابي طالب
از کودکي به اسلام تمايل نشان داد. به خدمت رسول اکرم رسيد واسلام را پذيرفت.حضرت به تربيتش همت گماشت.
پس از رحلت حضرت رسول با اميرالمؤمين به سر برد و پس از آن به امام حسين پيوست و در نهايت در کربلا فرشته شهادت را در آغوش کشيد.
حارث بن نبهان، غلام حمزه بن عبدالمطلب
پس از خدمتگزاري علي بن ابي طالب(ع) وامام حسن (ع) به جمع ياران امام حسين(ع) پيوست وبه کربلا آمد و در نخستين حمله، شربت شهادت نوشيد!
منبع:نشريه ديدار آشنا، 122
/ك