خانه » همه » مذهبی » آثار تقوا در دنيا و آخرت(4)

آثار تقوا در دنيا و آخرت(4)

آثار تقوا در دنيا و آخرت(4)

از ويژگي هاي اهل تقوا، تواضع و فروتي است . از منظرامام علي (ع) متقين « رفتارشان همراه با فروتني » (1)است .به خاطر اين تواضع وفروتني دروني،«آنچه را به يادش آورده اند فراموش نمي کند. »(2) و « گوش خود را وقف شنيدن دانش سودمند ساختند. »(3) طبق سخن رسول خدا(ص) «خداوند برتري را در تقوا دانسته است، در حالي که مردم آن را در نسب و حسب مي خواهند، ولي به دست نمي آورند.»(4)

3c3f2e50 2c94 4d16 91b5 dfe343efbb42 - آثار تقوا در دنيا و آخرت(4)

m310 - آثار تقوا در دنيا و آخرت(4)
آثار تقوا در دنيا و آخرت(4)

 

نويسندگان:سيد محمد صادق حسيني سرشت و امير اشرافي

 

با الهام از آيات قرآن و سخنان اهل بيت عليهم السلام

24- تواضع
 

از ويژگي هاي اهل تقوا، تواضع و فروتي است . از منظرامام علي (ع) متقين « رفتارشان همراه با فروتني » (1)است .به خاطر اين تواضع وفروتني دروني،«آنچه را به يادش آورده اند فراموش نمي کند. »(2) و « گوش خود را وقف شنيدن دانش سودمند ساختند. »(3) طبق سخن رسول خدا(ص) «خداوند برتري را در تقوا دانسته است، در حالي که مردم آن را در نسب و حسب مي خواهند، ولي به دست نمي آورند.»(4)
از ديگر سو، آنان که متقي نيستند کبر وغرور سراسر وجود ايشان را فرا گرفته است. امير مؤمنان(ع) خطاب به معاويه چنين فرمودند: « واما اين که مرا به تقوا فرا خوانده اي ؛ پس اميدوارم که اهل آن باشم وبه خدا پناه مي برم از اين که در زمره ي کساني درآيم که هر گاه به تقوا فرمان داده مي شوند، غرور گناه ايشان را فرا مي گيرد.» (5)
کوتاه سخن اين که، تواضع از مهم ترين آثار رفتاري تقوا است.

25- اخلاق نيکو
 

از علامات ونشانه هاي تقوا، اخلاق نيکو است : « عن ابي بصير عن ابي جعفر (ع) قال کان اميرالمومنين (ع) يقول ان لاهل التقوي علامات يعرفون بها…و حسن الخلق و….» (6)
از منظر امام علي (ع) فرد با تقوا « خشمش را فروخورده است. » ، (7) «بردباري اش را به دانش آميخته است »(8) و «داراي سينه اي گشاده و حليم است. » (9)
يکي از نمودهاي اخلاق نيکو، دوستي است که متقين در اين دنيا با همديگر دوست هستند و دوستي ايشان در آخرت هم پايدار است :
(الاخلاءيومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقين ) .(10)

26- احسان
 

از آثار تقوا ، احسان ، بخشش، گشاده دستي، انفاق در راه خدا و خير بودن است. البته اين گشاده دستي واحسان ازروي اعتدال است. خداوند در قرآن کريم ذکر کرده که متقين مال خود را در راه او انفاق مي کنند:( و مما رزقنا هم ينفقون )(11).
در روايات اسلامي «کمي بخل ونداشتن آن » (12) از ويژگي هاي متقين برشمرده شده است. اين صفت تا بدان جا مهم است که يکي از عوامل جنايت قابيل به شمار مي آيد:
(واتل عليهم نبا ابني آدم بالحق اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما ولم يتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما يتقبل الله من المتقين ).(13)
فرد متقي «نفسش قانع » (14) و« از طمع بيزار »(15) است. «کار زشت از وي پنهان و کار نيک از اوآشکار است .خوبي اش به افراد روي آورده ، و بدي اش از آنان روي گردانده است » ،(16) «آن کس را که بر وي ستم کرده مي بخشد»(17)و « بر ضعيفان رحم مي کند.» (18) ايشان سراسر خير برداشت مي کنند:
(وقيل للذين اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خيرا للذين احسنوا في هذه الدنيا حسنه ولدار الاخره خير و لنعم دار المتقين . )(19)
ايشان چون بزرگوار هستند، اهل ريا نبوده ونياز خويش را به کسي جز پروردگارشان ابراز نمي کنند، لذا حتي اگر تهيدست و نيازمند هم باشند، به گونه اي رفتار مي کنند که کسي از فقرشان مطلع نگردد: « فمن علامه احدهم …وتجملا في فاقه .»(20)
آري ، اينان اهل گذشت وبخشش هستند:
(وللمطلقات متاع بالمعروف حقا علي المتقين (21)
نتيجه ي کلام اين که ، از آثار تقوا ، احسان، درتمام جلوه هاي آن است .

27- گشايش وآساني
 

در قرآن کريم، از آثار تقوا، آساني وگشايش ياد شده است:
( ومن يتق الله يجعل له من امره يسرا)،(22)( ونجينا الذين امنواوکانوا يتقون)(23)
امام علي (ع) نيز مي فرمايند:
«فمن اخذ بالتقوي عزبت عنه الشدائد بعد دنوها واحلولت له الامور بعد مرارتها وانفرجت عنه الامواج بعد تراکمها و اسهلت له الصعاب بعد انصابها و هطلت عليه الکرامه بعد قحوطها. وتحدبت عليه الرحمه بعد نفورها وتفجرت عليه النعم بعد نضوبها و بلت عليه البرکه بعد ارذاذها .»(24)
«هر کس به دامن تقوا چنگ زند، سختي ها که بدو نزديک گشته از وي دور گردد، اموري که به کام وي تلخ گرديده شيرين شود، امواج فتنه هايي که گرداگردش را فرا گرفته از او فاصله گيرد، دشواري هايي که وي را به رنج انداخته برايش آسان شود، ابر کرامت که از بارش ايستاده بود بر وي ببارد، توسن رحمت که از وي رميده بود براو روي آورد، چشمه ساز نعمت که خشک گشته بود برايش روان گردد وآسمان برکت که قطره قطره باريده بود سيل آسا ببارد.»
ايشان در جاي ديگري ، گشايش باب رحمت و نجات در سختي ها و مشکلات زندگي را به واسطه ي تقوا پيشگي دانسته ومي فرمايند: « لو ان السماوات والارضين کانتا علي عبد رتقا ثم اتقي الله لجعل الله له منهما مخرجا.»(25)
در روايتي، ابن عباس از رسول خدا نقل مي کند: « قرا رسول الله (ص) (من يتق الله يجعل له مخرجا)(26) فقال: مخرجا من شبهات الدنيا ومن غمرات الموت و شدائد يوم القيامه »(27)
زندگي متقين «سهل»(28)و«از بلا و گرفتاري محفوظ »است. «…وانتصارک و املا قلوبنا من کنوز التوکل و التقوي الواقيه من البلوي برحمتک يا أرحم الراحمين».(29)
آري ، متقين در اين دنيا با عزت و سربلندي در ميان مردم زندگي مي کنند: « روي عن رسول الله (ص) انه قال خصله من لزمها أطاعته الدنيا و الاخره و ربح الفوز بالجنه قيل ما هي يا رسول الله قال التقوي من أراد ان يکون اعزالناس فليتق الله عز وجل ثم تلا(ومن يتق الله يجعل له مخرجا ويرزقه من حيث لا يحتسب ).»(30و31).
زليخا، همسر عزير مصر نيز در انتها فهميد که راز آزادگي غلامش يوسف (ع) تقواي الهي و راز گرفتاري خودش در گناه، بي تقوايي بوده است. درخبر است که همسر عزيز مصر (زليخا) گفت :«…ما احسن التقوي کيف حررت العبيد وما اقبح الخطيئه کيف عبدت الاحرار . » (32).
مولاي متقيان حضرت علي (ع) تقواي الهي را عامل آزادي و رهايي از سلطه ي هر سلطه گر وظالمي مي دانند و مي فرمايند: « فان تقوي الله مفتاح سداد و ذخيره معاد و عتق من کل ملکه ونجاه من کل هلکه بها ينجح الطالب و ينجو الهارب و تنال الرغائب .» (33).
خلاصه ي کلام اين که ، از مهم ترين آثار تقوا در اين دنيا گشايش وآساني امور است.

28- عبادت
 

عبادت وبندگي در دو معناي عام و خاص آن از آثار تقواست. افراد متقي«در عبادت خاشع»(34) هستند. امام علي (ع) عبادت ايشان را چنين توصيف مي نمايند:
«اما الليل فصافون اقدامهم تالين لاجزاء القرآن يرتلونها ترتيلا يحزنون به انفسهم و يستثيرون به دواء دائهم فاذا مروا بآيه فيها تشويق رکنوا اليها طمعا و تطلعت نفوسهم اليها شوقا و ظنوا انها نصب اعينهم واذا مروا بايه فيها تخويف اصغوا اليها مسامع قلوبهم وظنوا ان زفيرجهنم و شهيقها في اصول اذانهم فهم حانون علي اوساطهم مفترشون الجباهمم و اکفهم ورکبهم و اطراف اقدامهم يطلبون الي الله تعالي في فکاک رقابهم . » (35).
«اما در شب به پا ايستاده اند، و قرآن را جزء به جزء و شمرده و سنجيده مي خوانند، وبا خواندن آن اندوهي معنوي [و شيرين و نشاط بخش ] در خود پديد مي آورند. هر گاه از آيه اي مي گذرندکه در آن بشارتي است، به آن طمع کرده ومي آرمند، و روحشان از سر اشتياق به آن خيره خيره مي نگرد، وگمان مي کنند که آنچه بدان بشارت داده شده در برابر ديدگانشان قرار گرفته ، و هر گاه به آيه اي مي رسندکه در آن بيمي داده شده ، گوش دل به آن مي سپارند، و پندارند که صداي شعله هاي فروزان آتش بيخ گوش ايشان است. با رکوع پشت خود را خم کرده اند، وبا سجود پيشاني و دست و زانو و انگشتان پا را بر زمين گسترده اند، و از خدواند مي خواهند که طوق عذاب از گردن هايشان بگشايد.»
ايشان ، در شب اين گونه به عبادت به معناي عام مي پردازند و در روز به عبادت به معناي خاص مشغولند: « واما النهار فحلماء علماء ابرار اتقياء…»(36).
ايشان ، تمامي رفتارشان را عبادت گونه و براي رضاي حق تعالي انجام مي دهند:
«فاتقوا الله عبادالله تقيه ذي لب شغل التفکر قلبه وانصب الخوف بدنه و اسهر التهجد غرار نومه واظما الرجاء هواجر يومه و ظلف الزهد شهواته و اوجف الذکر بلسانه و قدم الخوف لامانه و تنکب المخالج عن وضح السبيل و سلک اقصد المسالک الي النهج المطلوب ولم تفتله فاتلات الغرور ولم تعم عليه مشتبهات الامور ظافرا بفرحه البشري و راحه النعمي في انعم نومه و آمن يومه و قد عبر معبر العاجله حميدا وقدم زادالاجله سعيدا و بادر من وجل و اکمش في مهل و رغب في طلب و ذهب لصدق ميعاده و الحذر من هول معاده .»(37).
«پس تقواي الهي را در پيش گيريد همچون تقواي کسي که شنيد و خاشع گشت، معصيت کرده واعتراف نمود، ترسيد وبه کار پرداخت، بر حذر شد و به سوي نيکي شتافت، يقين کرد واحسان نمود، اندرز شنيد و پذيرفت، او را بر حذر داشتند و او دوري جست ، منعش کردند و اوخودداري نمود، دعوت حق را اجابت کرد و به خدا روي آورد، از گناه بازگشت وتوبه نمود، به رهبران الهي اقتدا کرد و راه ايشان را پيمود، حقيقت را به او نشان دادند و او ديد ، پس حق جويان شتافت، و گريزان از گناه نجات يافت، سود طاعت را ذخيره کرد، و درونش را پاکيزه ساخت، قيامتش را آباد نمود، وبراي روز کوچ و راهي که در پيش دارد، وقت نياز و تهيدستيش زاد وتوشه فراهم آورد، وآن را پيشاپيش براي اقامتگاه خويش فرستاد. پس اي بندگان خدا! تقواي الهي داشته باشيد و راهي را که براي آن آفريده شده ايد در پيش گيريد، و از خدا تا نهايت جايي که شما را از خود برجذر داشته بترسيد و بر حذر باشيد. خود را سزاوارتر تحقق وعده ي صادقانه ي حق کنيد تا از آنچه برايتان فراهم ساخته بهره مند شويد، واز بيم روز معاد برکنار بمايند. »

29- رستگاري
 

در آيات زيادي از قرآن کريم رستگاري ازآثار تقوا بر شمرده شده است. خداوند درباره ي متقين فرموده است:
(اولئک علي هدي من ربهم و اولئک هم المفلحون)(38).
فلاح و رستگاري در بيشتر آيات قرآن مشروط ذکر شده است و همانا شرط آن ،تحقق تقواي الهي است:
( واتقوا الله لعلکم تفلحون)،(39)( فاتقوا الله يا اولي الالباب لعلکم تفلحون)،(40) (يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله و جاهدوا في سبيله لعلکم تفلحون ).(41).
پرهيزگاران سراي آخرت را براي خود تضمين کرده اند:
(… والعاقبه للمتقين ) (42).
البته اين سراي آخرت در عوض اعمال نيک و پزهيزگاري آنان است، همچون به پا داشتن نماز، صبر و….است که در دنيا صورت پذيرفته :
(وامر اهلک بالصلاه واصطبر عليها لانسالک رزقا نحن نرزقک والعاقبه للتقوي ).(43).
در روايات اسلامي نيز تقوا مايه ي رستگاري معرفي شده است. رسول خدا(ص)مي فرمايند:
«خصله من لزمها اطاعته الدنيا و الاخره وربح الفوز بقرب الله تعالي في دار السلام قيل و ماهي يا رسول الله قال التقوي قال من اراد ان يکون اعز الناس فليتق الله ثم تلا
(من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب )».(44).
«يک خصلت است که هر کس آن را ، ملازمت کند اطاعت کند او را در دنيا و آخرت، وسود برد فايزشدن تقرب الهي را در بهشت . گفتند: آن چيست يا رسول الله ؟ فرمودند: تقوا و پرهيزگاري ، پس هر که مي خواهد عزيزترين مردم باشد تقوا پيشه کند و از خدا بپرهيزد وسپس اين آيه را تلاوت فرمودند: ( من يتق الله يجعل له مخرجا ويرزقه من حيث لا يحتسب ).»
واميرمؤمنان علي (ع) فرمودند: « فاز من استصبح بنور الهدي و خالف دواعي الهوي وجعل [جمل ] الايمان عده معاده والتقوي ذخره وزاده .» (45).
آري ، تقوا مايه ي رستگاري است، همان گونه که خداوند فرمود: ( ان للمتقين مفازا).(46).

پی نوشت ها :
 

1- «ومشيهم التواضع.»[سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني ، علي، خطبه ي 193].
2- «ولا ينسي ما ذکر.»[همان].
3- «و وقفوا اسماعهم علي العلم النافع لهم.»[همان].
4- «روي عن النبي(ص) :قال الله عزو جل يقول: وضعت خمسه في خمسه… ووضعت الفخر في التقوي و الناس يطلبونه بالانساب فلا يجدونه…»[ احسائي ، ابن ابي جمهور، عوالي اللئالي، ج4، ص 61،].
5- محمدي ري سهري، محمد، دانشنامه ي اميرالمومنين، ترجمه: حسيني، ابوالقاسم، «ژرفا» ج6،ص193.
6- ديلمي ، حسن بن ابي الحسن، اعلام الدين ، ص 121.
7- «تراه…ميته سهوته مکظوما غيظه. »[سيدرضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 193].
8- «يمزج الحلم بالعلم .» [همان].
9- ديلمي ، حسن بن ابي احسن،اعلام الدين ، ص 121.
10- «درآن روز ، ياران، جز پرهيزگاران، بعضي شان دشمن بعضي ديگرند. [زخرف/67].
11- «…و از آنچه به ايشان روزي داده ايم انفاق مي کنند. » [بقره/3؛ وهمچنين ر . ک : بقره /177].
12- «ان لاهل التقوي علامات يعرفون بها… و قله الفخر والبخل.»[ديلمي، حسن بن ابي الحسن، اعلام الدين، ص121].
13- «وداستان دو پسرآدم را به درستي برايشان بخوان، هنگامي که [ هريک از آن دو ] قرباني پيش داشتند. پس، از يکي از آن دو پذيرفته شد واز ديگري پذيرفته نشد.[قابيل]گفت:«حتما تورا خواهم کشت.» [هابيل] گفت:«خدا فقط از تقوا پيشگان مي پذيرد.»[مائده/27].
14- «قانعه نفسه.»[سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي ، خطبه193].
15- «وتحرجا عن طمع.»[همان].
16- «غائبا منکره حاضرا معروفه مقبلا خيره مدبرا شره»[همان].
17- «يعفو عمن ظلمه و يعطي من حرمه.»[همان].
18- «ان لاهل التقوي علامات يعرفون بها… و رحمه الضعفاء»..[ديلمي ، حسن بن ابي الحسن، اعلام الدين، ص 121].
19-«وبه کساني که تقوا پيشه کردند، گفته شود : « پروردگارتان چه نازل کرد؟»و گويند: « خوبي.» براي کساني که در اين دنيا نيکي کردند[پاداش] نيکويي است ، وقطعا سراي آخرت بهتر است ، وچه نيکوست براي پرهيزگاران.»[نحل/30].
20- «واز نشانه هاي آنها [اين که ]…در حال تهيدستي داراي ظاهري آراسته اند..» [سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 193].
21- «وفرضي است بر مردان پرهيزگار که زنان طلاق داده شده را به شايستگي چيزي دهند.»[بقره /241].
22-«… و هر کس از خدا پروا دارد[خدا] براي او در کارش تسهيلي فراهم مي سازد.»[طلاق/4] 23- «وکساني را که ايمان آورده بودند وپروا مي داشتند رهانيديم.»[فصلت/18].
24- سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 198.
25-«اگر درهاي آسمان و زمين بر بنده اي بسته شود آن گاه او تقوا را پيش گيرد، خداوند راه نجاتي برايش مي گشايد.»[همان خطبه ي 130].
26- طلاق/2.
27- «روزي رسول خداآيه (ومن يتق الله يجعل له مخرجا) را قرائت کرده و سپس فرمودند: از شبهه هاي دنيا و گرداب هاي مرگ و سختي هاي روز قيامت است. » [ محمدي ري شهري، محمد، علم و حکمت درقرآن ، ترحمه: مسعودي، عبدالهادي ، ج1،ص261-260].
28- «سهلا امره»[سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: دکتر علي شيرواني، خطبه ي 193].
29- «.. ياري ات را برما بپوشان و دل هاي مارا از گنجينه هاي توکل و تقوايي که نگه دارنده از حادثه هاي ناگوار باشد، پرگردان.»[ابن طاووس، سيد علي، الامان، ص 142].
30- طلاق/2-3.
31- «از رسول خدا(ص) روايت است که فرمودند: يک خصلت است که هر که بدان چسبد دنيا و آخرت دردسترس او باشد وبه بهشتي دست يابد که سود او است. گفتند: يا رسول الله! آن خصلت کدام است؟ فرمودند: تقوا و پرهيزگاري، هر که خواهد عزيزتر مردم باشد بايد تقوا از خدا را پيشه ي خود سازد و سپس اين آيه را خواندند: هر که از خدا تقوا دارد، بسازد برايش گشايش، وروزيش دهد از آنجا که گمان نبرد. » [ کراجکي، ابوالفتح، کنزالفوائد، ج2، ص10].
32- «چقدر تقوا نيک است ؛ چگونه بنده اي [يوسف] را آزاد کرد، وچقدر گناه زشت است که چگونه آزادي[زليخا] را بنده کرد.»[طوسي، ابوجعفر محمد بن الحسن ، الامالي، ص 457].
33- «بي شک، تقواي الهي کليد رستگاري، واندوخته ي معاد، و آزادي از سلطه ي هر سلطه گر، ورهايي از هر هلاکتي است. به وسيله ي تقواست که انسان جوينده به مراد خويش مي رسد وشخص گريزان [از آتش دوزخ] رها مي گردد و آدمي به خواسته هايش دست مي يابد.»[سيدرضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي230].
34- «وخشوعا في عباده.»[همان ، خطبه ي 193].
35- سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني ، علي، خطبه ي 193.
36- واما در روز بردبارند ودانشمند، نيکو کارند وپرهيزکار…»[همان].
37- همان، خطبه ي 83.
38-«آنهايند که از هدايتي از جانب پروردگارشان برخوردارندو آنها همان رستگارانند» [بقره/5].
39- «…واز خدا بترسيد، باشد که رستگار گرديد.»[بقره /189].
40-…. پس اي خردمندان، از خدا پروا کنيد، باشد که رستگار شويد.»[مائده/100].
41- «اي کساني که ايمان آورده ايد، از خدا پروا کنيد، وبه او [توسل و] تقرب جوييد، ودرراهش جها د کنيد، باشد که رستگار شويد.»[مائده /35].
42- «..وفرجام [نيک ] براي پرهيزگاران است . » [اعراف/128].
43- «وکسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکيبا باش. ما از تو جوياي رزي نيستيم، مابه تو روزي مي دهيم، و فرجام[نيک] براي پرهيزگاري است. [طه/132].
44- کراجکي، ابوالفتح، معدن الجواهر ، ص 21.
45- «پيروزي يافته هر که چراغ افروزي کند به نور هدايت، و مخالفت کند خواننده هاي هوارا، وايمان را آماده شده روز بازگشت خود، و پرهيزگاري را ذخيره ي خود و توشه ي خود بگرداند، » [آمدي، عبدالواحد التميمي ، غررالحکم ودرر الکلم، ص 94].
46- «مسلما پرهيزگاران را رستگاري است. [ نبا/31].
 

منبع:نشريه اخلاق شماره16
ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد