خانه » همه » مذهبی » آثار تقوا در دنيا و آخرت(2)

آثار تقوا در دنيا و آخرت(2)

آثار تقوا در دنيا و آخرت(2)

طبق سنت معصومين (ع) يکي ازنشانه ها ي تقوا پيشگان انجام معروف است : « عن ابي بصير عن ابي جعفر (ع) قال کان اميرالمؤمنين (ع) يقول ان الاهل التقوي علامات يعرفون بها صدق الحديث واداء الامانه و وفاء بالعهد و قله العجز و البخل و صله الارحام و رحمه الضعفاء و قله المؤاتاه للنساء و بذل المعروف ….» (1)

20ef6484 1f99 4746 a6bb 7fb74d813fa0 - آثار تقوا در دنيا و آخرت(2)

m308 - آثار تقوا در دنيا و آخرت(2)
آثار تقوا در دنيا و آخرت(2)

 

نويسندگان: سيد محمد صادق حسيني سرشت و امير اشرافي

 

با الهام از آيات قرآن و سخنان اهل بيت عليهم السلام

7- انجام معروف
 

طبق سنت معصومين (ع) يکي ازنشانه ها ي تقوا پيشگان انجام معروف است : « عن ابي بصير عن ابي جعفر (ع) قال کان اميرالمؤمنين (ع) يقول ان الاهل التقوي علامات يعرفون بها صدق الحديث واداء الامانه و وفاء بالعهد و قله العجز و البخل و صله الارحام و رحمه الضعفاء و قله المؤاتاه للنساء و بذل المعروف ….» (1)

8- پرداخت زکات
 

دادن زکات از نشانه هاي متقين است که قرآن کريم بدان تصريح کرده است :
( واتي الزکاه و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرين في الباساء والضراء وحين الباس اوائک الذين صدقوا واولئک هم المتقون » )(2)

9- وصيت
 

يکي از واجبات بر هر فرد مسلمان، وصيت کردن قبل از فرا رسيدن مرگ است که خداوند به آن امر کرده است . افراد متقي اين واجب را انجام مي دهند:
( کتب عليکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خيرا الوصيه للوالدين والاقربين بالمعروف حقا علي المتقين . )(3)

10- شکر گزاري
 

طبق آيات قرآن کريم ، يکي از آثار تقواي حقيقي، شکر گزاري از باري تعالي است :
(و لقد نصرکم الله ببدر وانتم اذله فاتقوا الله لعلکم تشکرون)(4)
امام صادق (ع) در حديثي ضمن بر شمردن صفات متقين و مؤمنين واقعي چنين مي فرمايند: «… وفي الرخاء شکور ….» (5)
امير مؤمنان (ع) سپاس گزاري را از صفات متقين دانسته که در هنگام به شب ترسان و در خوشي شکر گزار پرودرگار خويش اند:
«…. يعمل الاعمال الصالحه و هو علي وجل يمسي وهمه الشکر ويصبح وهمه الذکر يبيت حذرا ويصبح فرحا حذرا لما حذر من الغفله و فرحا بما اصاب من الفضل والرحمه ان استصعبت عليه نفسه فيما تکره لم يعطها سولها فيما تحب قره عينه …»(6)
مولاي متقيان علي (ع) در بيان شيواي ديگري چنين مي فرمايند:
«عبادالله اوصيکم بتقوي الله فانها حق الله عليکم و الموجبه علي الله حقکم وان تستعينوا عليها بالله و تستعينوا بها علي الله فان التقوي في اليوم الحرز والجنه وفي غد الطريق الي الجنه مسلکها واضح وسالکها رابح ومستودعها حافظ لم تبرح عارضه نفسها علي الامم الماضين منکم و الغابرين لحاجتهم اليها غدا اذا اعاد الله ما ابدي واخذ ما اعطي وسال عما اسدي فما اقل من قبلها وحملها حق حملها اولئک الاقلون عددا وهم اهل صفه الله سبحانه اذ يقول (وقليل من عبادي الشکور) فاهطعوا باسماعکم اليها و الظوا بجدکم عليها و اعتاتضوها من کل سلف خلفا ومن کل مخالف موافقا – ايقظوا بها نومکم واقطعوا بها يومکم و اشعروها قلوبکم وارحضوا بها ذنوبکم وداووا بها الاسقام وبادروا بها الحمام واعتبروا بمن اضاعها و لايعتبرن بکم من اطاعها الا فصونوها و تصونوا بها وکونوا عن الدنيا نزاها و الي الاخره ولاها و لا تضعوا من رفعته التقوي ولا ترفعوا من رفعته الدنيا …»(7)
«بندگان خدا! شما را به تقواي الهي سفارش مي کنم ؛ زيرا تقوا حقي است که خداوند بر شما دارد، و نيز حق شما را بر خداوند واجب مي سازد .از خدواند براي تقوا ياري بجوييد. واز تقوا در برابر [عذاب] خداوند کمک بگيريد، که تقوا امروز سپر وپناهگاه است، وفردا راهي به سوي بهشت است، راهي که روشن است، ورونده اي سود برنده، وامانتدارش [= خداوند] حافظ و نگه دارنده .
تقوا همواره نور را بر پيشينيان عرضه کرده و بر آيندگان نيز عرضه خواهدکرد؛ زيرا فرداي قيامت همگان به آن نيازمندند؛ آن هنگام که خداوند آنچه را آفريده بود باز آورد وآنچه را عطا کرده بود، باز پس گيرد و از آنچه بخشيده بود پرسش نمايد. پس چه اندک اند کساني که تقوا را چنان که بايد پذيرفته و رعايت کرده اند آنان در شمارش بس اندک اند. اينان سزاوار توصيف خداي سبحان اند که فرمود: «اندکي از بندگان من شکر گزارند. » (8)
پس گوش خود را به جانب تقوا فرا داريد، وبا تلاش خود بر آن مواظبت کنيد و آن را جايگزين آنچه از دست داده ايد سازيد ، وتقوا را دلخواه خود شماريد. خود را با تقوا بيدار داريد، و روز خود را با آن بگذرانيد، آن را ملازم دل خويش نماييد، و گناهان خويش را با آن بشوييد، و بيماري ها را با آن درمان کنيد، وپيش از رسيدن مرگ به پيشباز آن رويد، واز کسي که آن را تباه ساخت پند گيريد، و مبادا خود مايه ي عبرت تقوا پيشگان شويد. هان! تقوا را نگاه داريد وخود را با آن حفظ نماييد. از دنيا پاک و بر کنار بمانيد و شيفته ي آخرت باشيد.کسي را که تقوا بالايش برد، پايين نياوريد، وکسي را که دنيا بالايش آورده ، داراي مقام والا مشماريد….»

11- هدايت
 

طبق آيات قرآن کريم ، متقين زمينه ي هدايت الهي را دارند: ( اولئک علي هدي من ربهم و اولئک هم المفلحون )(9) ودر حقيقت ، خداوند راه هدايت را به آنان نشان داده است:
(وما کان الله ليضل قوما بعد اذ هداهم حتي يبين لهم ما يتقون ان الله يکل شيء عليم )(10)
امام علي (ع) فرمودند: « هدي من اشعر التقوي قلبه » (11) ونيز در جايي ديگر کسب تقوا و پارسايي را به کاشت درخت تشبيه فرموده که ثمره ي آن چيزي جز هدايت الهي نيست : « من غرس اشجار التقي جني ثمار الهدي »(12) و در خطبه ي همام متقين را « در هدايت با نشاط » دانسته اند: « ونشاطا في هدي . » (13) ايشان، نور تقوا را راهنماي انسان بر شمرده اند: « من يطع الله و رسوله يکن سبيل الرشاد سبيله، و نور التقوي دليله…» (14) ودرجايي ديگر، با تشبيه تقوا به آبي حيات بخش ، چنين مي فرمايند:« لا يهلک علي التقوي سنخ اصل و لا يطما عليها زرع قوم .» (15)
کوتاه سخن اين که هدايت از آثار مترتب بر تقواست .

12- کنترل جوارح
 

الف ) کنترل زبان : طبق سنت ائمه ي اطهار (ع)، اهل تقوا زبان خود را به کنترل خويش در آورده و لذا از آسيب هاي آن در امان هستند. پروا پيشگان « گفتارشان درست » (16)است .ايشان «سخن زشت از زبانشان دور وکار زشت از ايشان پنهان» (17) است. « مردم را با لقب هاي زشت نمي خوانند. »(18)و « پيش از آن که شاهدان شهادت دهنده ، به حق اعتراف مي کند.»(19) اين ها مصاديقي از کنترل زبان است که در روايات بدان تصريح شده است .ومتقين آنها را دارند.
مولاي متقيان علي (ع) در سخني گهربار ، وابستگي زيبايي ميان کنترل زبان و تقواي الهي را به نمايش گذاشته اند:
«رايت جميع الاخلاء فلم ارخليلا افضل من حفظ اللسان، و رايت جميع اللباس فلم ار لباسا افضل من الورع، و رايت جميع الاموال فلم ارمالا افضل من القناعه ، و رايت جميع البر فلم اربرا افضل من الرحمه و الشفقه ، و ذقت جميع الاطعمه فلم ار طعاما الذ من الصبر» (20).
حضرت علي (ع) در کلامي ديگر با ذکر قسم جلاله ، متقيان را اين گونه به حفظ زبان توصيه مي فرمايند:
« و اجعلوا اللسان و احدا و ليخزن الرجل لسانه فان هذا اللسان جموح بصاحبه والله ما اري عبدا يتقي تقوي تنفعه حتي [يختزن] يخزن لسانه »(21)
ب ) کنترل چشم : از ديدگاه امام علي (ع) تقوا پيشگان، چشمان خود را از حرام باز مي دارند: «…غضوا ابصارهم عما حرم الله عليهم …» (22)
ج) کنترل شکم : طبق مفاد آيات قرآن کريم، آن که تقواي الهي پيشه سازد خداوند خود روزي اش را مي دهد:
(و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب ومن يتوکل علي الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شي ء قدرا)(23).
متقين « خواهان روزي حلال»(24) هستند .ايشان « خوراکشان کم» (25) و «شهوتشان مرده »(26)است.

13- کنترل رفتار
 

طبق سنت مأمور، متقين « گفتار را با کردار آميخته ساخته » ،(27) «لغزششان اندک و ناچيز» ،(28) «لباسشان ميانه روي » (29)«در عين بي نيازي ميانه رو »(30)،«در دشواري ها آرام ودر ناخوشي ها شکيبا» ،(31) «آنچه را به او سپارند تباه نمي سازد . »(32)« به همسايه زيان نمي رساند . » ، (33)« به مصيبت هاي ديگران شادمان نمي گردد. » ، (34)« از حق بيرون نمي گردد. » (35)و« کارهاي نيکو مي کند و در عين حال، [از عذاب خدا] مي ترسد. » (36)
امام هادي (ع) در سفارش به اصحاب خود فرمودند:
«در هنگام زيارت [قبر اميرمؤمنان] درروز غدير، سالي که معتصم او را فرا خواند، بر سر [قبر] او- که درودهاي خداوند بر او باد- مي ايستي و مي گويي: « چه بسيار که تقوا تو را از اجراي تصميمت باز داشت، ولي غير تو براي دستيابي بدان، از هواي خويش پيروي کرد، وازاين رو، جاهلان پنداشتندکه تو در آنچه اتفاق افتاد، ناتوان بودي.به خدا سوگند، کسي که چنين پنداشت ، گمراه شد و ره نيافت وتو خود -درود خدا بر تو باد- با اين سخنت : « بنياد آگاه به امر مي داند چگونه حيله کند؛ اما تقواي الهي مانع اوست . پس ، ديده را ناديده مي گيرد؛ اما آن که پرواي دين ندارد، از آن فرصت سوءاستفاده مي کند» ؛ هر چه را در اين ميان مبهم بود، براي آنان که دچار توهم و ترديد بودند، توضيح دادي . تو راست گفتي و باطل انديشان زيانکارند. » (37)
در اين روايت، به اين حقيقت اشاره گشته که امير مؤمنان حضرت علي (ع) رفتار خود را در جهت خواست ورضاي الهي کنترل مي نمودند و از خود و خودسرانه عمل نمي کردند. مولاي متقيان علي (ع) در وصف اين خصوصيت متقين مي فرمايند: «بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه و دنوه ممن دنا منه لين و رحمه ليس تباعده بکبر وعظمه و لا دنوه بمکر وخديعه . » (38) پرهيزگار « نفس او از او در زحمت است و مردم از او در راحتند. خود را براي آخرتش به رنج افکنده ، ومردم را از خويش آسوده ساخته. » (39) او « اگر خاموش باشد سکوتش او را اندوه گين نمي سازد ، واگر بخندد قهقهه نمي زند.»(40)
فرد با تقوا ، تمام اعمال فکري، عبادي وعلمي اش و.. همگي کنترل شده ودر مسير حق است. امام علي (ع) فرمودند:
«فاتقوا الله تقيه من سمع فخشع و اقترف فاعترف و وجل فعمل وحاذر فبادر وايقن فاحسن وعبر فاعتبر وحذر فحذر وزجر فازدجر واجاب فاناب و راجع فتاب واقتدي فاحتذي و اري فراي فاسرع طالبا و نجا هاربا فافاد ذخيره واطاب سريره و عمر معادا و استظهر زادا ليوم رحيله و وجه سبيله و حال حاجته و موطن فاقته وقدم امامه لدار مقامه فاتقوا الله عبادالله جهه ما خلقکم له و احذرو منه کنه ما حذرکم من نفسه و استحقوا منه ما اعدالکم بالتنجز عن هرب وراقب في يومه غده و نظر قدما امامه فکفي بالجنه ثوابا ونوالا وکفي بالنار عقابا و وبالا وکفي بالله منتقما ونصيرا و کفي بالکتاب حجيجا و خصيما.» (41)
« پس اي بندگان خدا! تقواي الهي را پيشه سازيد ، چونان تقواي خردمندي که تفکر دلش را مشغول داشت، وبيم از عذاب، بدنش را رنجور ساخت وعبادت شبانه ، اندکي خواب را نيز از او گرفت، واميد به رحمت در اوج گرماي روز ، تشنه اش نگاه داشت ، وبي ميلي دنيا از شهوات بازش داشت، وذکر حق زبانش را به حرکت واداشت.از پيش در دنيا ترسيد تا در قيامت در امان باشد واز موانع پيمودن راه روشن هدايت کناره گرفت، وبراي دستيابي به راه مطلوب ميانه ترين طريق را پيمود، وکبر وغرور، او را از مسير صحيح باز نگرداند، و امور اشتباه انگيز بر او مخفي نماند. او به شادماني بشارت به بهشت، وآسودگي نعمت ها، در راحت ترين خوابگاهش [= قبر] و ايمن ترين روزش [=قيامت] رسيده، از گذرگاه دنيا به گونه اي پسنديده گذشته ، وسعادتمندانه توشه ي آخرت را از پيش فرستاده، از روي
بيم از عذاب به نيکي ها مبادرت ورزيده وآن گاه که فرصت داشت وبه سوي بندگي شتافت، درطلب خشنودي خدا مشتاق بود، و ترس از خدا او را از گناه گريزان نمود، وامروز در انديشه ي فردايش بود، وهماره به آينده مي نگريست. پس بهشت براي ثواب وپاداش کافي است ، و دوزخ براي کيفر و گرفتاري بس است .و خداوند براي انتقام گرفتن و ياري رساندن کفايت مي کند، و قرآن براي احتجاج عليه آدمي ودشمني با انسان بس است .»
طبق روايت بالا ، فرد متقي در تمام زمينه ها از مسير حق بيرون نرفته واعمال اودر راه خدا کنترل و جهت دهي شده است .هر آنچه که از اعمال آميخته به تقوا باشد مقبول است ؛ امام عي (ع) فرمودند: و ولا يقل عمل مع التقوي و کيف يقل ما يتقبل . » (42) وعملي که تقوا داشته باشد، مورد پذيرش است، حتي اگر اندک باشد:
«عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عيسي عن مفضل بن عمر قال کنت عند ابي عبد الله فذکر نا الاعمال فقلت انا ما اضعف عملي فقال مه استغفر الله ثم قال لي ان قليل العمل مع التقوي خير من کثير العمل بلا تقوي قلت کيف يکون کثير بلا تقوي قال نعم مثل الرجل يطعم طعامه و يرفق جيرانه و يوطي رحله فاذا ارتفع له الباب من الحرام دخل فيه فهذا العمل بلا تقوي ويکون الاخر ليس عنده فاذا ارتفع له الباب من الحرام لم يدخل فيه . » (43)
«مفضل بن عمر گويد: خدمت امام صادق(ع) بودم که موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم :عمل من چه اندازه کم وضعيف است ؟
حضرت (ع) فرمودند: خاموش باش، از خدا آمرزش بخواه. آن گاه فرمود: عمل کم با تقوا بهتر از عمل بسيار بي تقوا است .عرض کردم: چگونه عمل بسيار، بي تقوا مي باشد؟ فرمود: آري، مانند مردي که از غذاي خود به مردم مي خوراند و با همسايگانش مهرباني مي کند و در خانه اش باز است، ولي چون دري از حرام به نظرش رسد بدان در آيد، اين است عمل بدون تقوا، و ديگري هست که اينها را ندارد، ولي چون در حرامي بنظرش رسد، بدان وارد نشود.»

پی نوشت ها :
 

1- «ابوبصير ازحضرت باقر(ع) نقل نموده که امير مؤمنان(ع) ميفرمود: اهل تقوا علايم و نشانه هايي دارند که با آن شناخته مي شوند راستي در گفتار ، مراعات امانت، پايبندي به عهد و پيمان، بخل و عجز وناتواني نداشتن، و سرکشي و مراقب حال خويشاوندان، مهرباني و محبت به ضعيفان، وبا زنان آميزش وارتباط کم داشتن، وبذل وبخشش، واز کارهاي نيک، دريغ نداشتن و…[ديلمي، حسن بن ابي الحسن، اعلام الدين، ص121؛مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي، بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار(ع) ،ج67، ص 282].
2- «ونماز را بر پاي دارد، و زکات را بدهد، وآنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختي و زيان، وبه هنگام جنگ شکيبايانند، آنانند کساني که راست گفته اند، و آنان همان پرهيزگارانند.»[ بقره/177].
3- «برشما مقرر شده است که چون يکي از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالي بر جاي گذارد، براي پدر ومادر و خويشاوندان[خود] به طور پسنديده وصيت کند؛ [اين کار] حقي است بر پرهيزگران . » [بقره /180] 4- «ويقيناً خدا شما را در [جنگ] بدر- با آن که ناتوان بوديد- ياري کرد. پس، از خداپروا کنيد، باشد که سپاس گزاري نماييد. » [ آل عمران/123].
5- «… وآنان در خوشي هاسپاس گزار خداوندند…»[ مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار (ع) ،ج64،ص271].
6-«… اعمال نيکو انجام مي دهد و ترسان است، روز را به شب مي رساند با سپاس گزاري، وشب را به روز مي آورد با ياد خدا، شب مي خوابد اما ترسان، وبر مي خيزد شادمان، ترس براي اين که دچار غفلت نشود، وشادماني براي فضل ورحمتي که به او رسيده است . اگر نفس او درآنچه دشوار است فرمان نبرد، ازآنچه دوست دارد محرومش مي کند.» [سيدرضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 193].
7- سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 191.
8-سبا/13.
9-«آنهايندکه از هدايتي از جانب پروردگارشان برخوردارند و آنها همان رستگارانند.» [بقره/5].
10- «وخدا بر آن نيست که گروهي را پس از آن که هدايتشان نمود بي راه بگذارد مگر آن که چيزي را که بايد از آن پروا کنند برايشان بيان کرده باشد.آري ، خدا به هر چيزي داناست. »[توبه /115].
11- «آن که تقوا را پوشش دلش قرار داد، راه يافت. » [محمدي ري شهري، محمد، علم و حکمت در قرآن و حديث، ترجمه: مسعودي، عبدالهادي، ج1،ص 261-260].
12- «آن که نهال هاي تقوا کاشت،ميوه هاي هدايت چيد. » [همان].
13- [سيد رضي، الوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 193].
14- «هر که فرمان برد خدا و رسولش را ، راه او راه رشد و نور تقوا راهنماي او است. » [ کليني ،محمد بن يعقوب، الکافي، ج5،ص 371].
15- «بنيادي که برپايه ي تقوا روييده از بين نرود، و کشتزاري که آب تقوا به آن رسيده تشنه نگردد. [ مجلسي ، محمد باقر بن محمد تقي، بحارالانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار (ع) ،ج2،ص99].
16-«منطقهم الصواب. » [ سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 193].
17- «بعيدا فحشه، لينا قوله. » [همان] .
18- «ولا ينابز بالالقاب. » [ همان].
19- «يعترف بالحق قبل ان يشهد عليه. » [همان].
20- «من با وجو مشاهده ي تمامي دوستان، دوستي بهتر از حفظ زبان، با مشاهده ي تمامي لباس ها ، لباسي زيباتر از تقوا، با ديدن تمامي اموال، مالي ارزنده تر از قناعت، با وجود مشاهده ي تمامي احسان ها ، احساني برتر از رحم و مهرباني، وبا وجود مشاهده تمامي غذاها، غذايي گواراتر از صبر نيافتم. » [ مشکيني، علي، تحرير المواعظ العدديه ، ص 393].
21- «زبان ودل را هماهنگ کنيد. مرد بايد زبانش را حفظ کند؛ زيرا همانا اين زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت مي اندازد. به خدا سوگند، پرهيزکاري را نديده ام که تقوا براي او سودمند باشد، مگر آن که زبان خويش را حفظ کرده بود.» [ سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 176].
22- «از آنچه خداوند حرام کرده چشم پوشيدند…» [ همان، خطبه ي 193].
23- «…وهر کس از خدا پروا کند، [ خدا] براي او راه بيرون شدني قرار مي دهد× واز جايي که حسابش را نمي کند، به اوروزي مي رساند، وهرکس برخدا اعتماد کند اوبراي وي بس است . خدا فرمانش را به انجام رساننده است . به راستي خدا براي هر چيزي اندازه اي مقرر کرده است. » [ طلاق/2-3].
24- «وطلبا في حلال.» [ سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه، ترجمه: شيرواني، علي، خطبه ي 193].
25- «منزورا اکله » [ همان].
26-« ميته شهوته » [ همان].
27-«يخرج القول بالعمل.»[ همان].
28- «تراه…قليلا زلله . » [ همان].
29- «ملبسهم الاقتصاد.»[همان].
30- «قصدا في غني. » [ همان].
31- «في الزلازل و قور و في المکاره صبور .» [ همان].
32- «لايضيع ما استحفظ. » [ همان].
33- «الايضار بالجار.»[همان].
34- «لا يشمت بالمصائب.»[همان].
35- «لايخرج من الحق .»[همان].
36- همان.
37- محمدي ري شهري، محمد، دانشنامه ي اميرالمومنين ، ترجمه: مسعودي، عبدالهادي ، ج 2، ص 349.
38- «متقي اگر از کسي دوري کرده به خاطر بي رغبتي به دنيا و وارستگي است ، واگر خود را به کسي نزديک ساخته از روي ملايمت و رحمت است. نه دوري گزيدنش از سر تکبر و خودخواهي است ، و نه نزديکي کردنش از روي حيله و فريب.»[ سيد رضي، ابوالحسن حسين بن محمد، نهج البلاغه ، ترجمه: شيرواني ، علي، خطبه ي 193].
39- همان.
40-همان.
41-همان، خطبه 83.
42-«هيچ کاري با تقوا اندک نيست و چگونه اندک است آنچه پذيرفته شود. » [ همان ، حکمت95].
43- «درکار نيک به اندک خشنود نمي شوند و طاعت فراوان را زياد نمي شمارند. خود را به کوتاهي دربندگي متهم مي سازند، واز اعمال خويش بيمناکند. هر گاه يکي از ايشان رابه پاکي و وارستگي توصيف کنند از آنچه درباره ي او مي گويند بترسد و گويد:«من خود را بهتر از ديگران مي شناسم وپروردگارم مرا بهتر از خودم مي شناسد . پروردگارا، مرا به سبب آنچه درباره ام مي گويند مؤاخذه مکن، وبهتر از آنچه در حقم گمان مي برند قرارم ده، وبر من ببخشاي آن گناهانم را که مردم از آن بي خبرند.» [ کليني ، محمد بن يعقوب، الکافي، ج2، ص 77،قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي ، ج2،ص84].
 

منبع:نشريه اخلاق شماره16
ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد