ابراهيم (عليه السلام) و خاندانش در تورات و قرآن (5)
ابراهيم (عليه السلام) و خاندانش در تورات و قرآن (5)
ج. حوادث صحراي سينا تا وفات موسي
1. در تورات
از منظر تورات، پس از عبور بني اسرائيل از دريا، آنان در شبه جزيره ي سينا توقف كردند و مدت 40 سال در صحراي سينا سرگردان بودند. در اين مدت خداوند ابري در آسمان بر سر آنان قرار داد و براي آنان از آسمان مَنّ (نوعي شبنم) و سلوي (مرغ بلدرچين آماده خوراک) مي فرستاد. در اين مدت بود كه بني اسرائيل بهانه هاي مختلفي براي حضرت موسي مي آوردند و از او تقاضاهاي بسيار داشتند. هنگامي كه سه ماه از خروج بني اسرائيل از مصر گذشته بود، حضرت موسي مأموريت يافت براي گفت و گو با خداوند (يهوه) به بالاي طور (كوه) سينا برود و در آنجا دو لوح دريافت كرد كه فرمان هايي بر آن نقش بسته بود كه به ده فرمان معروف است؛ اين فرمان ها عبارتند از: 1.براي خود، خدايي جز من نگيريد؛ 2.به بت سجده نكنيد؛ 3.نام خدا را به باطل نبريد؛ 4.شنبه را گرامي بداريد؛ 5. پدر و مادر را احترام كنيد؛ 6.مرتكب قتل نشويد؛ 7.زنا نكنيد؛ 8.دزدي نكنيد؛ 9.بر همسايه شهادت دروغ ندهيد؛ 10.به اموال و ناموس همسايه طمع نورزيد.(1)
نكته ي مهم و بحث انگيز ميان دانشمندان نام يهوه است. برخي معتقدند خاستگاه اين نام خدايان عبري است و يک مفهومِ ديني و قديمي بود كه حضرت موسي آن را زنده كرد؛ اما برخي معتقدند تا زمان موسي چنين نامي وجود نداشت. به هر حال، طرح نام يهوه اين حقيقت را روشن مي سازد كه اين نام در مقابل ايمان چند خداپرستان قرار گرفت و توسط موسي مطرح شد و معبد، عبادات و مسائل مذهبي حول آن، با قبل از آن متفاوت بود و اين سرآغاز ايماني جديد در ميان چند خداپرستان آن زمان بود.(2)
وقتي بني اسرائيل ديدند موسي در مراجعت از طور سينا تأخير كرد، نزد هارون رفتند و از او خواستند كه او برايشان خداياني بسازد. هارون نيز از زيورآلات آنان گوساله اي ساخت و آنان را به پرستش آن تشويق كرد. خداوند موضوع را به موسي اطلاع داد و خواست بني اسرائيل را هلاک كند، اما بر اثر شفاعت موسي، از آن صرف نظر كرد. موسي لوح ها را برداشت و به سوي بني اسرائيل رفت و وقتي آنان را ديد، لوح ها را بر زمين كوبيد و خرد كرد. سپس به مؤاخذه ي هارون پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد كرد و در آب ريخت و به بني اسرائيل نوشاند. سپس به لاويان امر كرد شمشيرهاي خود را بردارند و در نصف روز مشركان را بكشند و هر كس جان سالم به در بَرَد، مورد عفو خداوند قرار گرفته است.
سپس خداوند به موسي دستور داد كه وي دو لوح سنگي، مانند لوح هاي خرد شده بتراشد و وصاياي مزبور را بر آنها بنويسد. موسي پس از رهايي از اين مشكل، احكام خدا را به بني اسرائيل آموخت و در صحراي سينا حكومتي برپا كرد و تا آخر عمر رهبري اين حكومت را برعهده داشت. عهد خداوند (دادن ارض موعود در مقابل اطاعت خداوند) همچنان پابرجا بود.
سرانجام موسي در 120 سالگي در موآب، حوالي بحرالميّت از دنيا رفت و بني اسرائيل 30 روز براي او عزاداري كردند. اين جريان در آخر سفر تثنيه آمده است و تورات (مشتمل بر 5 سفر از 39 سفر عهد عتيق يا تتخ) با آن به اتمام مي رسد. پس از حضرت موسي، وصي او حضرت يوشع بن نون رهبري ديني مردم را بر عهده گرفت و مأموريت يافت بني اسرائيل را به ارض موعود و كنعان ببرد.
بني اسرائيل در صحراي سينا دستورهاي مفصلي از خدا دريافت داشتند (3) كه اين مطالب در كتاب مقدس نه به ترتيب زمان، بلكه با يک ترتيب منطقي و موضوعي ارائه شده است. مهم ترين اين دستورها عبارت است از :1.شمارش قوم بني اسرائيل؛ 2.مقررات اردوگاه بني اسرائيل؛ 3.حيات مذهبي بني اسرائيل؛ 4.اقدام هاي لازم براي هدايت قوم در بيابان.(4)
موسي با حسرت به سرزمين موعود مي نگريست و قوم را نصيحت مي كرد كه از گذشته درس بگيرند و در آينده خوب رفتار كنند. محتواي اين مطالب در سفر تثنيه آمده است. توصيه هاي موسي را مي توان در چند مورد بيان كرد: 1.تشويق به آموختن درس عبرت از گذشته؛ 2.تشويق به دوست داشتن خدا كه معطي ارض موعود است؛ 3.تشويق به رفتاري شايسته ي قوم برگزيده (تقدس در پرستش، محبت به همنوع، تعهد به عهد خدا )؛ 4.تجديد عهد (ادامه عهد اول با خدا).(5)
دستورهاي مشابه ده فرمان، در برخي متون مصري و بابلي وجود داشت، اما در هيچ يک ورع و پارسايي به منزله ي تكليف و رفتار اخلاقي و وظيفه ي واجب دانسته نشده بود، بعدها ده فرمان كامل شد و به صورت مجموعه اي به نام اسفار خمسه يا كتاب قانون درآمد كه به تورات نيز مشهور است.(6)
تورات (يعني تعليم) به منزله ي وحي خدا به مردمِ اسرائيل نوشته شد. اسم تورات برگرفته از قوانين و آموزه هايي است كه حضرت موسي در كوه سينا از خداوند دريافت كرد و بعدها همه ي آموزه هاي يهوديت را دربرگرفت.(7)
يهوديت و پيروان آن، مدعي بودند تنها خداي قابل پرستش، خداي يگانه است. كتاب مقدس يهود، از اصلي ترين منابعي بود كه به ترويج يكتاپرستي پرداخت و در مقابل چند خداپرستي اديان بزرگ آن زمان ايستاد.(8) يكتاپرستي كه نماد آن يهوه بود، با موسي در اسفار خمسه نمود يافت. فرمان هاي اوليه ي ده فرمان، به صراحت به تبيين يكتاپرستي مي پردازد.(9)
افزون بر ده فرمان كه در طور سينا نازل شد، عالمان يهود 613 حكم اعتقادي، اخلاقي و فقهي از تورات استخراج كردند كه مشتمل بر 365 نهي و 248 امر است. برخي از احكام، متعلق به سرزمين مقدس و معبد است كه پس از ويراني آن، ديگر قابل اجرا نيست.(10)
2. در قرآن
در قرآن داستان خروج موسي و بني اسرائيل از مصر (شعرا، 52)، دريافت الواح و شكسته شدن و جايگزيني آن با الوح ديگر (اعراف ، 145) و گوساله پرستي و مرگ بني اسرائيل در يك نيم روز (طه، 90) با اندک تفاوتي در مقايسه با تورات بيان شده است. قرآن از الواح، ولي تورات، از دو لوح نام مي برد و يا اينكه تورات، گوساله پرستي را به هارون، ولي قرآن آن را به سامري نسبت مي دهد و ساحت حضرت هارون را از شرک و بت پرستي پاک مي داند. در مجموع، داستان حضرت موسي از تولد تا وفات و داستان رفتارهاي بني اسرائيل، در تورات و قرآن مشتركات زيادي با يكديگر دارند.
نتيجه گيري
در مجموع بايد گفت كه حضرت ابراهيم عليه السلام و فرزندان ايشان در هر سه دين، يهوديت، مسيحيت و اسلام مورد احترام هستند. شناخت دقيق اين افراد و آشنايي با نقش آنان در اين اديان، ما را در فهم بهتر اين اديان كمک مي كند. تورات ـ به منزله ي متن مقدس دو دين يهوديت و مسيحيت ـ تنها متني است كه به تفصيل به داستان حضرت ابراهيم عليه السلام و فرزندان ايشان پرداخته، و قرآن نيز به وحي و متن مقدس مسلمانان به نوعي به همين امر پرداخته است. اين مقاله نيز به بررسي اين افراد در متون ديني اين اديان پرداخته است.
مقايسه ي انبيا در تورات و قرآن و بيان موارد تشابه و افتراق، نه تنها در شناخت بهتر از اين انبيا نقش دارد، بلكه مي تواند موضوعي مناسب براي گفت و گوهاي بين ادياني باشد.
از منظر تورات، ابراهيم صاحب عهد الهي است و پس از ايشان نيز اين عهد به فرزندان ايشان از نسل اسحاق و يعقوب مي رسد. تورات اين عهد را همان مالكيت نيل تا فرات مي داند، اما در مقابل، قرآن اين عهد را مقام امامت مي داند و تمام فرزندان ابراهيم را مشروط به اينكه از ظالمان نباشند، صاحب عهد مي داند.
تورات اسحاق را ذبيحه ي ابراهيم مي داند، اما از منظر قرآن، اسماعيل ذبيحه ي ابراهيم است. در ساير موارد، ميان تورات و قرآن شباهت وجود دارد. تورات درباره ي گلستان شدن آتش بر ابراهيم و بناي كعبه ساكت است، ولي قرآن به تفصيل به آن پرداخته است.
در مورد اسحاق واسماعيل نيز هم قرآن و هم تورات به كوتاهي سخن گفته اند. داستان يعقوب و بني اسرائيل نيز از مواردي است كه شباهت ميان تورات و قرآن زياد است. اگر از تفاوت هاي جزئي چشم پوشي كنيم، مي توان گفت كه اين داستان ها بسيار شبيه يكديگرند.
داستان حضرت موسي نيز از مواردي است كه شباهت هاي مهمي ميان تورات و قرآن در آن وجود دارد و تفاوت ها، جزئي است؛ مانند اينكه تورات تربيت موسي را به دست دختر فرعون مي داند، اما قرآن آن را به دست فرعون و همسرش مي داند؛ تورات عصاي هارون را معجزه گر مي داند، اما قرآن عصاي موسي را، تورات معتقد است موسي فقط براي نجات بني اسرائيل ارسال شد، اما قرآن معتقد است موسي براي هدايت فرعون و سپس نجات بني اسرائيل ارسال شد؛ تورات باز شدن دريا را به دست موسي نسبت مي دهد، اما قرآن آن را به عصاي موسي نسبت مي دهد؛ تورات، هارون را سازنده ي گوساله مي داند، اما قرآن سامري را.
در مجموع، مي توان از اهميت حضرت ابراهيم عليه السلام و فرزندان ايشان در هر سه دين نام برد و در هر سه دين به دنبال موارد مشترک بود. توحيد لب لباب اين اديان است. نبوت و معاد نيز از ديگر اصول اين اديان است كه نشانگر مبدأ واحد براي اين سه دين است. از اين روي، تمامي اين بزرگواران در اين جهت تلاش كرده اند. اين موارد مي تواند بهترين موضوعات براي گفت و گوهاي بين ادياني، و بهترين وسيله براي وحدت ميان پيروان اين دين حنيف در برابر بي دينان و سكولارها باشد.
پي نوشت ها :
1.خروج20 : 1 به بعد؛ تثنيه 5 :6 به بعد.
2. Abraham Malamat, “Origins and Formative period” in A History of the Jewish People, Edited by: H.H.Ben-Sasson, p.45.
3.ر.ک: اعداد 1 :1 تا 10 :10
4.ساموئل شولتز، عهد عتيق سخن مي گويد، ص63-64.
5.همان، ص 75-76.
6.ايزيدور اپستاين، يهوديت: بررسي تاريخي، ص 17.
7.Louis Jacobs, The Jewish Religion: A Companion, p.562
8.Robert Goldenberg, The Origins of Judaism: From Canaan to the Rise of Islam, p.26.
9.Hans Kung, Judaism: Between Yesterday and Tomorrow, p.27.
10. see:Abraham Hirsch Rabinowitz, ”Commandments, the 613″, in Encyclopedia Judaica, V.5,p.760-783.
منابع
ـ كتاب مقدس، انجمن پخش كتاب مقدس ايران، 1977.
ـ كتاب مقدس، ترجمه ي تفسيري، انگلستان، انجمن بين المللي كتاب مقدس، 1995.
ـ ابان، ابا، قوم من، تاريخ بني اسرائيل، ترجمه ي نعمت الله شكيب اصفهاني، تهران، يهودا بروخيم، 1358.
ـ اپستاين، ايزيدور، يهوديت: بررسي تاربخي، ترجمه ي بهزاد سالكي، تهران، مؤسسه ي حكمت و فلسفه ي ايران، 1385.
ـ احمد، محمد خليفه حسن، تاريخ الديانة اليهودية، قاهره، دارقباء للطباعه و النشر و التوزيع، 1998.
ـ شولتز، ساموئل، عهد عتيق سخن مي گويد، ترجمه ي مهرداد فاتحي، بي جا، آموزشگاه كتاب مقدس، بي تا.
ـ المسيري، عبدالوهاب، دايرة المعارف يهود، يهوديت و صهيونيزم، ج4، ترجمه ي مؤسسه ي مطالعات و پژوهش هاي تاريخ خاورميانه، تهران ، دبيرخانه ي كنفرانس حمايت از انتفاضه ي فلسطين، 1383.
ـ ناس، جان باير، تاريخ جامع اديان، ترجمه ي علي اصغر حكمت، تهران، علمي و فرهنگي، 1385.
ـ ييتس، كايل، يهوديت، در جهان مذهبي: اديان در جوامع امروز، ترجمه ي عبدالرحيم گواهي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1374، ج2.
-:Ben Sasson, Haim Hillel, “History” in Encyclopedia Judaica, Vol. 8, Jerusalem
Keterpress Enterprises, 1996.
-,Goldenberg, Robert, The Origins of Judaism: From Canaan to the Rise of Islam
Cambridge: Cambridge University Press, 2007.
-Jacobs, Louis, The Jewish Religion: A Companion, Oxford: Oxford University Press,1995.
-Josef Kastein, History and Distiny of the Jew, (Trans. From the German by Hanter
Paterson), New York, Garden 1936.City, Paplishing Co.
-,Kung, Hans, Judaism: Between Yesterday and Tomorrow, New York: Continuum
1996.
-Malamat, Abraham, “Origins and Formative period” in A History of the Jewish
People, Edited by: H.H. Ben-Sasson, Cambridge: Harvard University Press,
1994.
– ,Rabinowitz, Abraham Hirsch “Commandments, the 613” in Encyclopedia Judaica
Vol.5, Jerusalem: Keterpress Enterprises, 1996.
-Roth, Cecil, A History of the Jews: From Earliest Times through the Six Day War, New
York: Schocken Books, 1970.
-Seltzer, Robert. M, “Jewish People” in The Encyclopedia of Religion, Edited by
Mircea Eliade, Vol. 8, New York: Macmillan Library reference usa, 1995.
فصلنامه علمي – تخصصي معرفت اديان شماره 1
/ج