طلسمات

خانه » همه » مذهبی » سخت كوشي علما در دانش اندوزي

سخت كوشي علما در دانش اندوزي

سخت كوشي علما در دانش اندوزي

در ميان فقهاي اماميه ،كمتر كسي ديده شده است كه به اندازه شهيد اول ، در راه هجرت علمي گام نهاده و كسب اجازه از عالمان ديگر مذاهب ، كوشيده باشد.
شهيد اول با اهتمامي جدي و تلاشي پي گير، يكي از رسالت هاي خود را حضور در محافل علمي و ديني مي دانست . او هر جا كه مي شنيد فقيه يا محدثي نامدار حضور دارد ، خود را به وي مي رساند و از او حديث مي شنيد و براي نقل ، تحليل و تفسير آن ، اجازه مي گرفت .

ec9ef8cf d0cd 42ad 9b81 0835d8496dd9 - سخت كوشي علما در دانش اندوزي

19615 - سخت كوشي علما در دانش اندوزي
سخت كوشي علما در دانش اندوزي

 

 

علمي شهيد اول (محمد بن مكي جزيني جبل عاملي)
 

در ميان فقهاي اماميه ،كمتر كسي ديده شده است كه به اندازه شهيد اول ، در راه هجرت علمي گام نهاده و كسب اجازه از عالمان ديگر مذاهب ، كوشيده باشد.
شهيد اول با اهتمامي جدي و تلاشي پي گير، يكي از رسالت هاي خود را حضور در محافل علمي و ديني مي دانست . او هر جا كه مي شنيد فقيه يا محدثي نامدار حضور دارد ، خود را به وي مي رساند و از او حديث مي شنيد و براي نقل ، تحليل و تفسير آن ، اجازه مي گرفت .
اهتمام شهيد اول به سفرهاي علمي و بهره بردن از محضر عالمان مشهور مذاهب مختلف اسلامي در حله ، كربلا ، بغداد ، شام ، مدينه و مكه ، و شنيدن حديث از آنان و دريافت اجازه از ايشان و نيز پاسخ گويي به پرسش هاي پيروان هر مذهب ، متناسب با فتاواي عالمان آن مذهب ، گوشه اي از شخصيت علمي و اجتماعي وي را مي نماياند.(1)

سفرهاي علمي استاد شيخ آقا بزرگ تهراني
 

يكي از نكات برجسته در زندگي شيخ آقا بزرگ تهراني ، سفرهاي علمي ايشان به نقاط مختلف براي فراگيري دانش و دريافت اطلاعات جديد بود.
نخستين سفر استاد به مشهد بود كه سه ماه طول كشيد و او در اين مدت ، با حضور در درس شيخ عبدالخالق ، مدرس مشهور ، علوم ديني را فرا گرفت.
سفر بعدي وي به عراق بود. او ابتدا به نجف و سپس به سامرا مهاجرت كرد و در حلقه درس ميرزا محمد تقي شيرازي حضور يافت . پس از بازگشت از عتبات عاليات به مازندران رفت و برخي رساله ها ، ازجمله آداب المناظره اثر فاضل كاشي كبيري را درآنجا رونويسي كرد.
در سفري كه به حج مشرف شد ، با بزرگان اهل سنت مناظره كرد. استاد در سفر به سوريه ،جلد چهارم رياض العلما اثر ملا عبدالله افندي را كه نزد سيد امين بود ، مختصر كرد و دركشكول گنجاند.
مسير وي در سفر حج ، سال 1365هـ . قاهره بود. در اين سفر نيز استاد بدون توجه به گرفتاري هاي سفر،اهداف علمي خود را پي گرفت و جلساتي با عالمان و شيوخ اجازه ،برگزار و از آنان اجازاتي دريافت كرد؛ از جمله اين عالمان ، شيخ عبدالرحمان عليش حنفي ، مدرس «الازهر» و از عالمان بزرگ آن بود.(2)

الذريعه الي تصانيف الشيعه
 

اين كتاب مشهورترين و پرنشرترين اثر استاد است .استاد در اين كتاب ، تمامي مصنفات شيعه را معرفي كرده است و درباره انگيزه نگارش اين كتاب چنين مي گويد:
چون خداوند متعال منت نهاد وتوفيق عنايت كرد تا بسياري از كتب اسلامي ، به ويژه مصنفات علماي اماميه را تتبع كنم ،دريافتم كه كتب مشهور و مورد استفاده ، شمار بسيار اندكي است و جز آن ،تقريباً گم نام و نا آشنا مانده و غباري از بي اطلاعي و فراموشي روي آنها نشسته است؛ چنان كه مي توان گفت به دليل كمي نسخه هاي موجود از آنها و يا بي توجهي دايره المعارف نگاران به آنها ، تمامي شان در آستانه نابودي قرار گرفته اند(3)
مولف كتاب ريحانه الأدب درباره زحمات زيادي كه شيخ آقا بزرگ تهراني در تدوين اين كتاب متحمل شده است ،چنين مي نويسد:
كتاب الذريعه الي تصانيف الشيعه از آثار نفيسه و حميده شيخ آقا بزرگ تهراني است كه تمامي مصنفات شيعه را تا عصر خود ، با رعايت ترتيب حروف اسامي آنها، به رشته تحرير درآورده است . پرواضح است كه احاطه بر مصنفات شيعه ، با اين همه تشتت و پراكندگي آنها که در تمامي اقطار عالم ، در خانه ها و كتابخانه هاي عمومي و خصوصي ، ملي و دولتي ،درهر شهر و روستا ، منتشر مي باشد ، از محالات عادي به شمار مي رود؛ لكن اين علامه وقت ، بر اثر دقت در ديانت و خدمت به اسلام ، با اهتمام تمام و عزم راسخ و فتور ناپذير ، در انجام اين هدف مقدس دست همت به كمر زده و تا آنجا كه مقدور و ميسور بوده است ، با به كاربردن مساعي جميله و لازم ، از مسافرت ها و استعلام از كتابخانه ها ، و مراجعه به فهرست هاي آنها و مكاتبات و مراسلات متواليه به بلاد بعيده ، و ديگر زحمات لازمه ، انجام اين خدمت سراپا سعادت [را] متحمل گرديده ؛ كاري كه با مختصري انديشه ، كم و كيف آن درنظر جلوه گر مي گردد. آقا بزرگ تهراني ، با تدوين اين كتاب ، اهل علم را رهين منت آن هم زحمات فوق تصور خود نموده است.(4)

جديت علما در مباحث علمي
 

مرحوم حاج كريم فراش ، كه يكي از خادمان حرم امام حسين (عليه السلام) بود، مي گفت: «من در حرم مطهر به خدمت گزاري مشغول بودم. خدمت گزاران ، بسته شدن درهاي حرم را به اطلاع زوار رساندند . ديدم آقا وحيد بهبهاني و شيخ يوسف بحراني با هم از حرم مطهر بيرون آمدند و در رواق ،به صحبت و بحث در مسائل علمي پرداختند تا خدام حرم، بسته شدن درهاي رواق ها را به زوار اطلاع دادند . آن دو بزرگوار ، از رواق خارجي شدند و در صحن به بحث خود ادامه دادند، تا آنكه بسته شدن درهاي صحن را نيز به اطلاع زوار رساندند.
آن دو بزرگوار ، از صحن خارج شدند و در پشت در قبله به گفت و گو و بحث هاي علمي خود پرداختند . من در صحن مطهر بودم؛ سحرگاه كه براي گشودن درهاي صحن برخاستم رسم بود اول دري را كه مي گشوديم ،در قبله بود. چون در را باز كردم ، ديدم آن دو ، هنوز ايستاده و بحث مي كنند.
چون اين جريان را ديدم ،ايستادم و از طول بحث هاي آنان مبهوت شدم ، ولي آنان باز هم به مباحثه خود ادامه دادند تا مؤذن اذان صبح را گفت . آنگاه آقا شيخ يوسف بحراني كه در حرم مطهر ،امام جماعت بود ، به سوي حرم شريف برگشت و بحث آنان پايان يافت.»(5)

فروش لباس براي خريد دو كتاب خطي
 

عالم رباني ، مرحوم سيد اسدالله اصفهاني نقل مي كرد : «روزي با محدث نوري به كربلا مشرف مي شدم. در ميان راه ، محدث نوري دو كتاب را نام برد و فرمود : «من به اين دو كتاب بسيار علاقه مندم وتاكنون هر چه جست و جو كرده ام ، آن دو را به دست نياورده ام ؛ اما در اين سفر از حضرت سيدالشهدا خواهم گرفت . چندبار اين گفته را تكرار كرد تا وارد كربلا شديم .
به حرم مطهر حضرت امام حسين (عليه السلام) مشرف شديم و پس از زيارت ، از حرم بيرون آمديم ، نزديك كفش داري ، زني را ديديم كه دو كتاب در دست گرفته است؛ محدث نوري پرسيد : اين كتاب ها چيست؟ زن گفت : فروشي است . كتاب ها را نگاه كرديم ، ديديم همان دو كتابي است كه محدث نوري در جست و جوي آن بود. محدث نوري پرسيد : چند مي فروشي ؟ زن گفت : بيست و دو قران. محدث نوري به من فرمود : هر چه پول داري بده. آنچه من وايشان داشتيم ، شش قران بيشتر نبود ، كه همه را به زن داديم . با خود گفتم : ما اكنون وارد شده ايم ، چيزي نخورده ايم ، همه پولمان هم همين بود كه آن را هم براي خريد كتاب صرف كرد. حال باقي پول كتاب را از كجا مي آورد؟
پس به زن فرمود : با ما بيا .به بازار رفتيم؛ محدث نوري عبا و عمامه و قباي خود را فروخت . باز پول كم بود . كفش هاي خود را هم فروخت تا بيست و دو قران تكميل شد و آنها را به زن داد.
بر تن آن بزرگوار چيزي جز عرقچين و پيراهن و زيرجامه ،باقي نماند. گفتم : مولا اين چه حال است كه برخود آوردي ؟! فرمود : سهل است ،ما درويش هستيم!
با همان وضع ، وارد صحن شديم . بعضي از دوستان ، ما را ديدار كردند و رفتند لباس آوردند و ايشان پوشيدند.
مرحوم محدث نوري ،از بزرگان علماي شيعه و داراي جلالت فوق العاده بود. او با توسل و تلاش در راه به دست آوردن دو كتاب ناياب ، حاضر بود در كوچه و بازار ، بدون عبا و عمامه راه رود و آن را منافي با جاه و جلال و علم خود نمي ديد.(6)

پی نوشت ها :
 

1. نك : احمد ترابي ، شهيد اول ، نخستين شهيد راه فقاهت ،ص 219.
2. نك : سيد محمد حسين حسيني جلالي ، زندگي و آثار شيخ آقا بزرگ تهراني ، ترجمه : سيد محمد علي احمدي ، ابهري ، صص 63-72.
3. همان ، صص 97-99.
4. محمد علي مدرس تبريزي ، ريحانه الادب ، ج1 ، ص 53.
5.محدث قمي ،فوائد الرضويه ،ص406.
6. سيد مرتضي مجتهدي ، اسرار موفقيت ، ص 358.
 

منبع:نشريه گلبرگ ،شماره 123.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد