خانه » همه » مذهبی » خدمات علمي جابربن يزيد جعفي به اسلام و شيعه(1)

خدمات علمي جابربن يزيد جعفي به اسلام و شيعه(1)

خدمات علمي جابربن يزيد جعفي به اسلام و شيعه(1)

ابومحمدجابر بن يزد جعفي كوفي(حدود 50-128ق)از تابعان و از اصحاب نامدار و مورد وثوق امام باقر و امام صادق(ع)است.او در اواخر دوره اموي، يك مرجع عمده درباره ي علوم ديني زمانش به شمار مي رفت. عمده فعاليت هاي علمي اين عالم برجسته ي شيعي و شاگرد مكتب اهل بيت(ع)در شاخه هاي تفسير، حديث، تاريخ، فقه و كلام

a041e2c8 d19a 4116 bf62 fec00cb43b01 - خدمات علمي جابربن يزيد جعفي به اسلام و شيعه(1)

18526 - خدمات علمي جابربن يزيد جعفي به اسلام و شيعه(1)
خدمات علمي جابربن يزيد جعفي به اسلام و شيعه(1)

 

نويسنده:**دكتر محمود كريمي/سعيد طاوسي مسرور

 

چكيده
 

ابومحمدجابر بن يزد جعفي كوفي(حدود 50-128ق)از تابعان و از اصحاب نامدار و مورد وثوق امام باقر و امام صادق(ع)است.او در اواخر دوره اموي، يك مرجع عمده درباره ي علوم ديني زمانش به شمار مي رفت. عمده فعاليت هاي علمي اين عالم برجسته ي شيعي و شاگرد مكتب اهل بيت(ع)در شاخه هاي تفسير، حديث، تاريخ، فقه و كلام بوده، از آنجا كه شاگردان نامداري از شيعه وسني داشته است، سهم فراواني در توسعه ي اين علوم در بين عامه مسلمانان و بخصوص شيعيان امامي داشته است.
كليدواژه‌ها:جابربن يزيد جعفي، صادقين(ع)، شيعه ي اماميه، تفسير، حديث، تاريخ، فقه، كلام، كوفه، اهل تسنن.

مقدمه
 

ابومحمدجابربن يزيد جعفي كوفي(م128ق)از اصحاب نامدار امام باقرو امام صادق(ع)است‌(بخاري،[بي تا]، ج2، ص210-211/طوسي، 1415ق، ص129-176/تستري، 1418ق، ج2، ص543).
از پدر و مادر و تاريخ ولادت جابر جعفي اطلاع دقيقي در دست نيست.در روايتي منقول از وي، به جوان بودنش در نخستين ديدار با امام باقر(ع)در زمان امامت ايشان،(94-114ق)تصريح شده است(كليني، 1365، ج1، ص472/كشي، 1348، ص192-193)؛ اما اين گزارش با روايت كردن وي از صحابه‌اي چون جابر بن عبدالله انصاري(م79ق)و اكابر تابعان سازگار نيست؛ از اين رو احتمالاً ولادت او در حدود سال 50 بوده است(موحد ابطحي، 1417ق، ج5، ص45-47).
او اهل كوفه بود و به احتمال فراوان در سراسر عمر خويش، به جز مدت هجده سال(بين سالهاي 94-114ق)كه براي كسب علم از امام باقر(ع)در مدينه اقامت نمود، در كوفه مي زيست و در اين شهر نيز درگذشت(قرطبي، 1387،ج11، ص646/ابن حيان،[بي تا]، ج1، ص208/ طوسي، 1414ق، ص296).
روايات جابر به روشني نشان مي دهد وي شيعه امامي بوده و نه تنها علاقه ي فراواني، به اهل بيت(ع)داشته است،(1)بلكه از خلفاي پيش از امام علي(ع)و بني اميه نيز تبري جسته است.(2)بعضي از معاصران سني او، به شيعه بودن وي تصريح كرده‌اند(كشي، 1348، ص195).برخي از بزرگان اهل تسنن نيز او را از بزرگترين علما و روساي شيعه برشمرده اند (شمس الدين ذهبي، 1413ق، ج1، ص288/محمدحسين ذهبي، 1396ق، ج2، ص38).
اگر چه در ميان رجاليان شيعه، نجاشي (1416ق، ص128)و به پيروي از او ابن داوود حلي(1393ق، صص61و 299)، جابر جعفي را تضعيف كرده‌اند، اما در عوض ابن غضائري با آنكه بيشتر به جرح راويان پرداخته، جابر را ثقه دانسته است(حلي، 1417ق، ص94/حائري، 1416ق، ج2، ص218).
با وجود اين اختلافات در مورد وثاقت و عدم وثاقت وي، رجاليان متاخر امامي عموماً در صدد توثيق وي برآمده و رواياتي كه در نكوهش او وارد شده، توجيه كرده اند (براي نمونه ر.ك به:حر عاملي، 1385، ص75/مجلسي، 1420ق، ص42/ 1413ق، ج4، ص344-345)تنها به توثيق وي اكتفا نكرده، درباره ي او مي نويسند:آنچه از مجموع اخبار مستفاد مي شود، اين است كه اين مرد در نهايت جلالت بوده، نزد صادقين منزلتي عظيم داشته است، بلكه او محرم اسرار آن دو بزرگوار و مورد الطاف خاص و عنايت مخصوص ايشان بوده است.
گفتني است اگر چه غالب رجاليان اهل تسنن او را تضعيف كرده، رواياتش را بي اعتبار دانسته‌اند (براي نمونه ر.ك به:عقيلي، 1418ق، ج1، ص191-196/ابن حبان،[بي تا]، ج1، ص208-209/ابن عدي، 1409ق، ج2، ص113-120)، اما شخصيت هاي نامداري چون سفيان ثوري، شعبة بن حجاج، وكيع و زهير بن معاويه او را توثيق نموده، به صدق وي گواهي داده اند (ابن ابي حاتم رازي،[بي تا]، “الف”، ج2، 497-498/شمس الدين ذهبي، 1382، ج1، ص379).ظاهراً مبناي آن دسته از رجاليان سني كه او را جرح كرده اند، چيزي جز شيعه بودن وي و اعتقاداتي چون رجعت، انتقال علم رسول الله(ص)به ائمه اطهار(ع)و تولي و تبري نبوده است (مسلم نيشابوري،[بي تا]، ج1، فسوي، 1401ق، ج2، صفحه 716/شمس الدين ذهبي، 1382، ج1، ص381).
جابر بن يزيد جعفي از تابعان بوده (طوسي، 1415ق، ص176)، از برخي اصحاب پيامبر(ص)، عمدتا از ابوطفيل عامر بن واثله ليثي(براي نمونه ر.ك به:طبراني، 1415ق، ج4، ص178/نعماني، 1422ق، ص276)و جابر بن عبدالله انصاري (براي نمونه ر.ك به، صدوق، 1404ق، ج4، ص445/خزاز قمي،1401ق، ص66-67) روايت كرده است.
او از مشايخ بسياري حديث شنيد، اما بيشتر دانش خويش را از امام باقر(ع) در مدينه دريافت كرده است؛ چنان كه خود گفته است:مدت هجده سال شاگرد آن امام بوده و سپس مدينه را ترك كرده، به كوفه بازگشته است.البته از بعضي گزارش ها چنين فهميده مي شود كه او پس از بازگشت به كوفه، در ايام حج نيز به حضور امام شرفياب مي شد(كليني، 1365، ج1، ص396-397/ طوسي، 1414ق، ص296).
او از امام صادق(ع)نيز احاديثي روايت كرده است(براي نمونه ر.ك به: كليني، 1365، ج1، ص271-272/صدوق، 1404ق، ج3، ص83)، اما اين روايات در مقايسه با روايات منقول از امام باقر(ع) بسيار اندك است.از آنجا كه جابر در زمان امامت امام ششم(ع)در كوفه مقيم بوده، احتمالاً براي شنيدن حديث از آن حضرت، برخي اوقات-مثلا ايام حج- به مدينه مسافرت مي كرده است(صفري، 1384، ج9، ص183/ عقيقي بخشايشي، 1381، ج8، ص1055).
جابربن يزيد به امامت امام باقر(ع)اعتقاد راسخي داشت.وي از آن حضرت، با عنوان “سيدنا الامام”ياد كرده، امام را دريايي دانسته است كه هرگز نمي توان به قعر آن دست يافت(طوسي، 1414ق، ص296). او هنگام نقل حديث از ايشان چنين مي گفته است:”شنيدم از وصي اوصيا و وارث علم انبيا(3)محمدبن علي بن الحسين”(كشي، 1348ق، ص192).رابطه ي وي با امام باقر(ع)چنان بود كه برخي او را نماينده ي امام در كوفه معرفي كرده اند(لالاني، 1381،‌ص148).ابن شعبه حرّاني، دو وصيت از امام باقر(ع)به جابر جعفي را نقل كرده كه نشان دهنده ي جايگاه والاي او نزد امام است(حراني، 1404ق، ص284-287).از امام صادق(ع)نيز روايتي صحيح در مدح او نقل شده است(كشي، 1348ق،‌ص191-192/تجليل تبريزي،[بي تا]، ص25).
به غير از صادقين، برخي از مشهورترين مشايخ جابر(براي مطالعه ي فهرست مشايخ جابر ر.ك به:مزي، 1408ق، ج4، ص466)عبارتند از:مجاهد بن جبر، عطاء بن ابي رباح و عامر بن شراحيل شعبي.برخي از مهم ترين شاگردان و راويان احاديث او (براي مطالعه فهرست راويان احاديث وي ر.ك به:همان، ص466-467/اردبيلي، 1403ق، ج1، ص144-146)نيز عبارتند از:سفيان ثوري، شعبة بن حجاج و عمرو بن شمر جعفي.
جابر جعفي از دانشمندان برجسته ي مسلمان است و مرجعيت علمي او، مطلبي است كه حتي مخالفان سرسخت وي نيز بدان اقرار كرده اند.هرچند شمس الدين ذهبي(1407ق، ج8، ص59)و صفدي(1420ق، ج11، ص25)، او را ضعيف و رافضي خوانده اند، اما از وي به “معدن و منبع علم”و “مرجع علمي”تعبير كرده اند.او در كوفه از جايگاه علمي والايي برخوردار بود؛ شيعه و سني از او روايت مي كردند و علما با گرايش هاي گوناگون و متفاوت، از او كسب علم مي نمودند(سبحاني، 1420ق، ج1، ص307).او در اواخر دوره ي اموي، مرجع عمده ي علوم ديني زمانش به شمار مي رفت؛ به طوري كه بسياري از دانشمندان معروف اوايل دوره عباسي، نزد وي شاگردي كرده، از او به عنوان راوي قابل اعتماد و دانشمند، روايت حديث مي كردند، حتي اگر با عقايد شيعي او موافق نبودند(Modarressiة 2003, 1,p. 86-87)
عمده ي فعاليت هاي علمي اين عالم برجسته شيعي و شاگرد مكتب اهل بيت(ع)در شاخه هاي تفسير، حديث، تاريخ، فقه و كلام بوده و از آنجا كه شاگردان نامداري از شيعه و سني داشته، سهم فراواني در توسعه اين علوم در بين عامه مسلمانان و بخصوص شيعيان امامي داشته است.در اين مقاله تلاش شده است خدمات علمي جابر جعفي در شاخه هاي علمي مذكور، به تفكيك بيان گردد.

تفسير
 

او از اعلام و پيشوايان تفسير، در ميان تابعان است (صدر، 1375، ص326/معرفت، 1418ق، ج1، ص321)و روايات و آراي تفسير وي در كتب تفسيري شيعه و سني نقل شده است.جابربن يزيد، تفسير را مانند ساير علوم از امام باقر(ع)اخذ كرده است(بابايي، 1381، ج1، ص231).عقيقي بخشايشي، 1371، ج1، ص379)، اما علاوه بر امام برخي ديگر از مشايخ وي نيز در شمار مفسران هستند و جابر در تفسير به آنان نيز متكي بوده است؛ افرادي چون مجاهد بن جبر، عكرمه مولي ابن عباس، عطاء بن ابي رباح، عامر شعبي و طاووس بن كيسان يماني(محمد حسين ذهبي، 1396،ج1، صص104-114 و121-124).(4)
سفيان ثوري از شاگردان نامدار جابر، مفسر بوده و در تفسير برخي آيات به آراي تفسيري جابر جعفي، استناد كرده است(ثوري، 1403ق، صص102-103، 127 و 133-135).شاگرد ديگر جابر، منخل بن جميل اسدي رقّي نيز، كتاب تفسير داشته كه آن را محمد بن سنان روايت كرده است.روايات اين تفسير بيشتر باطني و تاويل گرا و تقريباً تمامي آنها از جابر جعفي بوده، امروزه تنها روايات پراكنده اي از آن برجاي مانده است(نجاشي، 1416ق، ص421/ Modarressi, 2003, 1,p.351-35).
به غير از سفيان ثوري و منخل بن جميل، آراي تفسيري جابر توسط ديگر شاگردانش، مانند شريك بن عبدالله، اسرائيل بن يونس، عمرو بن شمر جعفي و ديگران انتشار يافت (ر.ك به:مجاهد بن جبر،[بي تا]، ج1، ص388-389و ج2،ص704/ابن ابي حاتم رازي، [بي تا]،‌”ب”، ج1،ص208 وج3، ص1003/فرات كوفي، 1410ق، صص329و 583-584/طبري، 1415ق، ج2، ص64، ج16، ص180، ج17، ص8، ج26، ص43، ج27، ص241 وج30، ص404).
طوسي(1417ق، ص95)ونجاشي (1416ق،ص129)از تفسير جابر ياد كرده اند.با توجه به طرق طوسي و نجاشي به تفسير جابر، مشخص ميشود كه اين تفسير را منخل بن جميل، عبدالله بن محمد جعفي و عمرو بن شمر جعفي روايت كرده اند كه هر سه نفر را نجاشي، تضعيف كرده است (1416ق، ص128-129).
هرچند طرق روايت اين تفسير مانند ديگر آثار منسوب به جابر،ضعيف است، اما جابر به دانش تفسير قرآن و علاقه بدان معروف بوده، برخي روايات نشان مي دهد مردم از جابر درباره ي معناي آيات قرآن پرسش مي كرده اند و به نظر مي رسد كتاب تفسير وي از شهرت بسزايي برخوردار بوده است(Modarressi,2003.1,p.94.)؛ چنانكه در اختصاص، از جابر، با عنوان “صاحب التفسير” ياد شده است(1414ق، ص204).
مدرسي، احتمال داده است:تفسير جابر با نام تفسير اهل بيت(ع)شناخته مي شده است.ظاهراً-به دليل كثرت روايات تفسيري باقيمانده از جابر در منابع شيعه و سني-اين كتاب مفصل‌ترين اثر جابر بوده است (Ibid,p.94-97).روش تفسير جابر منقول و ماثور بوده است(عقيقي بخشايشي، 1371، ج1، ص379).
گفتني است روايات تفسيري جابر در تاليف تفسير جامع البيان مورد توجه طبري بوده، در موارد متعددي اقوال مروي از او را آورده است (1415ق، ج1، صص372، 374، 420 و 751، ج2، صص132و 352-353، ج13، ص328).
فرات كوفي ديگر مفسري است كه روايات فراواني از جابر در تفسير خود آورده است(410ق، صص53-54، 73-74، 93، 105-106، 145-146و 240-241).
كتاب صفة الجنة و النار از سعيد بن جناح كوفي نيز از متون كهن باقيمانده است كه متن كامل آن در اختصاص برجاي مانده (1414ق، ص345-365)، بخش مربوط يه وصف دوزخ (همان، ص359-365)به تمامي از جابر و به احتمال زياد از تفسير اوست؛
با چهار نقل كوتاه از ديگران در پايان (Modarressi,2003,1,p.93).
در رروايتي به نقل از رجال كشي، مفضل بن عمر از امام صادق(ع) درباره ي تفسير جابر پرسش كرده و امام وي را از روايت كردن از اين تفسير براي مردمان سست اعتقاد، برحذر داشته است(كشي، 1348،ص192).از اين روايت مي توان دريافت:در تفسير وي مطالبي بلند وغير قابل تحمل و بر خلاف تقيه وجود داشته است كه انتشار آن به صلاح نبوده است(معرفت ،141ق،ج1،ص422)
هر چند ممكن است مراد از تفسير جابر از اين روايت ،كتاب وي نباشد ،بلكه تفسير وي از ايه اي مشخص از قران باشد (Modarressi,2003,1,pp.94-97).
مدرسي بر اين نظر است كه تلاش عمده جابر در تفسيرش بر آن بود تا ثابت كند هرجا در قرآن ستايش آمده، مقصود امام علي(ع)، فرزندان و شيعيان اوست؛ همان طور كه دشمنان آنان مصداق آياتي هستند كه در محكوميت و ذم كساني آمده است)(Modarressi,2003,1,p 97(5)
1.براي نمونه ر.ك به:حضرمي، 1405ق، ص60-65/صفار، 1404ق، صص69،95و 110/ابن عساكر، 115ق، ج14، ص170 و ج42، ص242.
عامه و خاصه رواياتي از او در باب وجوب صلوات بر پيامبر و خاندانش در هر نماز واجب، نقل كرده اند(ر.ك به:نيشابوري كرابيسي، 1405ق، ص108/ابن عبدالبر، 1387ق، ج16، ص195/طوسي، 1407ق، ج1، ص373).
2.براي نمونه ر.ك به:عياشي، [بي تا]، ج2، صص50و 84/ ديلمي، 1412ق، ج2، ص384-391.از وي روايتي درباره لعن بر بني اميه پس از هر نمازي واجب، نقل شده است (طوسي، 1365، ج2، صص109و 321).
3.وصي الاوصياء و وارث علم الانبياء همان تعبيري است كه پيش از جابر، مالك اشتر آن را در مورد اميرالمومنين علي(ع)به كار برد(يعقوبي،[بي تا]، ج2، ص179).
See. Jafri, 1981,p.92-93
4.نام طاووس يماني را در اين ميان از آن رو ذكر كرديم كه او از مشايخ جابرجعفي و مفسر بوده و ممكن است بر جابر و آراي تفسيري وي موثر بوده باشد؛ زير بر خلاف ديگر مشايخ جابر در تفسير، در منابع به روايتي تفسيري از طاووس به نقل از جابر، دست نيافتيم، براي نمونه، براي مطالعه ي روايات تفسيري وي از امام باقر(ع)ر.ك به:ثوري، 1403ق، ص127/ كليني، 1365، ج2، ص507/براي روايات تفسيري وي از مجاهدر.ك به:صنعاني، 1410ق، ج3، صص34، 135 و291.براي مطالعه روايات تفسيري وي از عكرمه ر.ك به:مجاهدين بن جبر،[بي تا]، ج2، صص691،697-698و 704.براي مطالعه ي روايات تفسيري وي از عطاء ر.ك به:ابن ابي حاتم رازي،[بي تا]، “ب”، ج3، ص712/ جصاص، 1415ق،‌ج3، ص315.برذاي مطالعه روايات تفسيري وي از شعبي ر.ك به:مجاهد بن جبر،[بي تا]، ج2، صص701و 720/ ثوري، 1403ق، ص102-103).
5.جابر، در تاييد اين نظر به روايات اهل بيت(ع)استناد مي كرد، براي نمونه ر.ك به:علي بن جعفر صادق(ع)، 1409ق، ص330/صدوق، 1379، ص400/ طوسي، 1414ق، ص272.
**عضو هيئت علمي دانشگاه امام صادق(ع)/كارشناسي ارشد تاريخ تشيع
منبع:فصلنامه شيعه شناسي شماره 28

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد