طلسمات

خانه » همه » مذهبی » عالم بي نظير عالم

عالم بي نظير عالم

عالم بي نظير عالم

فقيه عارف ، حکيم ، رياضي دان ، منجم ، مورخ ، محقق، اديب ، شاعر امامي بهاءالدين محمد بن حسين بن عبدالصمد عاملي حارثي همداني معروف به شيخ بهايي در صبحگاهان روز 26 ذيحجه سال 953 هجري قمري در خانه کوچک شيخ عزالدين عاملي در جبل عامل لبنان ، با تولد خود موجبات شادي و سرور را فراهم ساخته بود.

aea7efe2 6154 4437 b02a 85b065544fbc - عالم بي نظير عالم

2660 - عالم بي نظير عالم
عالم بي نظير عالم

 

نويسنده: فخري شکرچيان

 

فقيه عارف ، حکيم ، رياضي دان ، منجم ، مورخ ، محقق، اديب ، شاعر امامي بهاءالدين محمد بن حسين بن عبدالصمد عاملي حارثي همداني معروف به شيخ بهايي در صبحگاهان روز 26 ذيحجه سال 953 هجري قمري در خانه کوچک شيخ عزالدين عاملي در جبل عامل لبنان ، با تولد خود موجبات شادي و سرور را فراهم ساخته بود. زادگاهش بعلبک همان سرزميني است که مردمانش الياس پيامبر را تکذيب کردند و سه سال دچار قحطي شدند و سرانجام با دعاي خير او باران باريد و رويش دوباره آغاز شد.
پدرش عزالدين حسين از شاگردان پيشواي معروف شيعه شهيد ثاني ، صاحب کتاب هاي (الروضة البهية في شرح المعة المدمشقيه) و (مسالک الافهام في شرح شرايع الاسلام) بود.
وي در کودکي به همراه پدر ، در عهد شاه طهماسب ، به ايران وارد شد و مدتي در قزوين ماند و نزد پدرش به تعليم پرداخت و سرعت پيش رفت و در اندک مدتي در سايه نبوغ ذاتي ، علامه دهر شد و در علوم معقول و منقول شروع به تاليف و تصنيف نمود و در تفسير ، فقه ، اصول ، ادبيات ، رجال ، تاريخ ، حکمت ، کلام ، طب ، رياضيات و ساير علوم سرآمد شد. شيخ بهايي يکي از نوابع جهان است که معروفيت و شهرت او در تمام ممالک اسلامي و همچنين در بسياري از ممالک و مراکز علمي دنيا رفته است و حتي مي توان گفت شهرت او را هيچ يک از مشاهير عالم اسلام بدست نياورده است .
از استادان غير از پدرش مي توان مولانا عبدالله مدرس يزدي مولف حاشيه بر تهذيب منطق ، در رياضيات ملا علي مذهب ، ملا امم محمد باقر بن زين العابدين يزدي و ملا افضل و در طب حکيم عماد الدين را نام برد. همچنين شيخ در محضر استاداني چون شيخ احمد کجائي کهدمي ، محمد بن ابي اللطيف مقدسي شافعي و ابوالفضائل نيز بهره کامل برد.
شيخ بهايي در هر يک از معارف و علوم زمان خود حتي در جفر و رمل و طلسمات – که کتابي جداگانه تاليف کرده – مقام استادي دارد. همه کتاب هاي او مختصر و مفيد است و با فصاحت و بلاغت نوشته شده که در همه آنها لطافت روح و ظرافت طبع مولفش باجلوه اي خاص نمايان است .
نبوغ شيخ را مي توان به چهار دسته مذهبي ، سياسي ، علمي و هنري تقسيم کرد.

در باب مذهب و سياست
 

شيخ بهايي از لحاظ اخلاق و تهذيب نفس و تقوي بي نظير است ، به همه مهر مي ورزد ، همه را ارشاد مي کرد و همه او را از دل و جان مي پذيرفته اند.
گويا شيخ سي سال به سياحت و سفر مشغول بود. و در ضمن ديدار ممالک اسلامي با علما و حکما و اقطاب و مشايخ ملاقات کرده است . در کلام وي نوعي گرايش به اشراق مشهود است. او همواره علوم ظاهري را به چشم قيل متعال مي نگريسته و آنها را براي رسيدن به کمال ناقص مي دانسته ، با اين حال در کنار تمايل شديدي که به عرفان داشت وظيفه شرعي خود را نيز به عنوان يک مجتهد و شيخ الاسلام به نيکي ايفا مي نمود و حوائج ديني مردم را به بهترين وجه سامان مي بخشيد.
شيوه عارفانه شيخ بهايي از دور نمايه اشعار وي آشکار است . تقديري که وي از عارفان برجسته اي چون سفين ثوري ، شيخ عبدالقادر گيلاني و فخي الدين بن عربي مي کند ،وارداتي که به مولانا ، با يزيد بسطامي ، امام فخر رازي و ديگر اکابر صوفيه از خود نشان مي دهد ، گوياي تمايلات وي به سوي تصوف است .
در عهد صفويان به دنبال رواج سرکوبي انکار صوفيانه و توجه به فقاهت و عقل ، آهنگ اشراقي شيخ نيز به سمت تصوف ، سرزنش و طعنه هاي برخي را نصيب وي ساخت و عده اي همچون نعمت الله جزايري بر وي خرده گرفتند که وي با صاحبان هر قشري مصاحبت دارد. شيخ بهايي يک شيعي متعادل و ميانه رو بود ، از اين رو وي نيز از نشست و برخاست با پيروان مذاهب ابايي نداشت تا جايي که عده اي او را سني و در جاي ديگر او را زرتشتي معرفي کردند.
از آثار و زندگي شيخ بهايي چنين بر مي آيد که او اصول مذهب را در نهاد حکومت و سياست پياده مي کرد. و متعاقب روند شاه طهماسب اول مبني بر تلفيق دين و سياست در زمان شاه عباس اول نيز اين جريان دنبال شد و نقش و عملکرد چشمگير شيخ بهايي در پيشبرد اين مقصد وي را تبديل به حامل عاليترين مقام ديواني در صفويان آن عصر ساخت. اسکندر بيک وي را «دارالسطلنه اصفهان» مي خواند. مي توان گفت منصب شيخ الاسلامي وي که بالاتر از عنوان صدر قرار داشت در ميان نسل علماي مهاجر به ايران ، مقامي بي نظير و برجسته به حساب مي آمده است . اقتدار اين جايگاه ديني به دنبال ترقي و پيشرفت فقه شيعي در عهد صفويان حاصل شد .
از سوي ديگر مهارت و چيره دستي شيخ بهايي در استفاده از احاديث و اخبار جهت اثبات احکام ديني در حقيقت برآيند اصلي رويکرد عقل گرايانه ي عهد صفويان است . شيخ بهايي در مباحث مربوط به وحدت وجود نيز دستي بلند داشت و قايل به اين بود که حقيقت وجود مطلق موجود بالذات است در نقل حديث بدو استناد مي شد و ابتکار او در نقل حديث وضع معاني جديد در برابر تعابيري مثل حسن و موثق بود.
سپس او از شغل شيخ الاسلامي کناره گرفت و سالياني به سياحت شهرها پرداخت و به هرات واران و آذربايجان و تبريز و مهر و شام و دمشق و عراق و حلب و فلسطين و بيت المقدس و سرنديب و حجاز و مکه و مدينه و ديگر شهرها مسافرت کرد و در اثنا اين سفر ها گاه به مباحثات علمي – مذهبي نيز مي پرداخت سرانجام به ايران بازگشت و همراه شاه عباس پياده از اصفهان به مشهد رضوي رفت .

درباب علمي و هنري
 

شيخ بهايي کتابخانه بزرگي گرد آورد که از جمله چهار هزار کتابي بود که شيخ علي منتسر ، پدر همسرش ، از شهرهاي هند به ايران آورده بود و پس از او به دخترش ، همسر شيخ بهايي ، منتقل شده بود . شيخ تاليفاتي به فارسي و عربي دارد که در «ريحانة الادب» نود و سه اثر وي با شرح مختصر ذکر شده است . از آن جمله اند : «حبل المتين في احکام احکام الدين – مشرق الشمسين و اکسير العادثين- الاربعين ، الاربعون حديثا ، جامع عباسي ، الکشکول ، المخلاة ، زبدة الاصول ، کشاف ، خلاصة الحساب و….
وي در حوزه ي درس خويش شاگرداني همچون ، شيخ فاضل جواد بن سعد الله ، ملاحسينعلي شوشتري ، سيد حسين کرکي ، ملا خليل قزويني ، محمد خليل قايني ميرزا رفيع الدين ناييني ، شيخ زين الدين بن محمد سبط شهيد ثاني ، ابن ابي جامع و…. را تربيت کرده است . يکي از کتاب هاي شيخ بهايي خلاصة الحساب مي باشد. خلاصة الحساب کتابي است درسي در رياضيات مقدمات که تقريبا همه آن از نوشته هاي ديگران اقتباس و تاليف شده است . اين کتاب در حدود دويست سال در ايران و ترکيه و هندوستان از شهرت فوق العاده برخوردار بوده و بارها به طبع رسيده است .
شهرت شيخ بهايي بين مورخان رياضي از آن جهت است که متن عربي و ترجمه آلماني کتاب خلاصة الحساب در سال 1843 ميلادي توسط نسلمان در برلين و ترجمه فرانسوي آن توسط اريستيدمار در سال 1847 م در فرانسه متنشر شد و در آن موقع که هنوز دانشمندان مغرب زمين از آثار مهم رياضي دوره اسلامي چندان اطلاعي نداشتند با اين کتاب آشنا شدند و نام بهاء الدين عاملي در کتاب هاي تاريخ رياضيات وارد شد .
وي در معماري نيز استاد بود و بناهايي که با طرح وي ساخته شده اند ، نظم موسيقيايي محسوسي را در خود جلوه گر ساخته اند . از جمله هنرهاي معماري او بناي حمامي است که در اصفهان تنها با يک شعله ي شمع گرم مي شود ، ساختن شهر نجف آباد ، حصار نجف اشرف ، مسجد امام ، و … هنر ديگر شيخ که بار ديگر نبوغ او را آشکار مي سازد طومار شيخ بهايي است که تقسيم آب زاينده رود در حوزه آبياري اين رودخانه مي باشد.
نتيجه مطالعات محققان در حوزه آبياري زاينده رود درباره نهرهايي که به منظور آب رساني به روستاها و مناطق مختلف تعبيه شده است ثابت مي کند که بعضي از آنها در طومار شيخ بهايي وجود نداشته و در واقع بعدا احداث گرديده اند به طوري که اسامي 56 نهر (مادي) که بين فلاورجان و پل کله واقع اند در طومار شيخ بهايي وجود ندارد. اين امر دليل بر تجاوز حکام بوده و احتمالا در عصر قاجار به ويژه در دوران حکومت ظل السلطان بيش از ساير ادوار چنين تعدي و تجاوز پيش آمده است . از طرف ديگر به واسطه کمي جمعيت در آن عصر توجه کمتري به اين امر شده ، به طوري که تا دوران مشروطيت موضوع تقسيم آب مطرح نگرديده ولي بعد از آن تاريخ بر اثر عمران و آباداني اين منطقه صاحبان زمين خواستند که تقسيم آب زاينده رود بر مبناي طومار شيخ بهايي عمل گردد و اين کار از سال 1320 به بعد جامه عمل پوشيد.
به طور کلي از زاينده رود 154 نهر يا مادي به منظور آبياري مزارع از رودخانه جدا گرديده است 76 مادي از تونل کوهرنگ تا پل کله که 39 مادي آن از سمت راست و 37 مادي از سمت چپ رودخانه جدا شده است .
در حالي که طومار شيخ بهايي ، تقسيم آب را از پل کله تا قسمت سفلاي رودخانه منظور داشته که جمعا داراي 78 مادي است که 47 مادي آن از سمت چپ و 31 مادي ديگر از سمت راست رودخانه منشعب است .
روستاهايي که طبق طومار شيخ بهايي حقابه داشته اند در بلوک شش گانه منطقه اصفهان واقع شده اند و پل کله بالاترين جويي است که تقسيم آب از آن نقطه به بعد آغاز مي شود .
کنترل آب زاينده رود از 15 خراد شروع و تا آخر آبان ماه ادامه دارد و در ساير مواقع استفاده از آب اين رودخانه آزاد است و هر دهستان نسبت به مايحتاج خود از آب زاينده رود بهره برداري مي کند . معمولا ظرفيت نهرها و عرض دهنه آنها با مقدار سهم حقابه بلوکات نسبت مستقيم دارد ، در حقيقت ميزان جمعيت ، جنس خاک ، امکان نشستن آب اين رودخانه بر اراضي و يا دوري و نزديکي به سرچشمه زاينده رود همه در مقدار مهم هر دهستان موثر مي باشد.
براي اين که به تقسيم آب زاينده رود طبق طومار شيخ بهايي پي ببريم کافي است به جداوال تقسيم آب او مراجعه کنيد.
از مادي هاي ياد شده در بالا تعداد 8 مادي از داخل شهر اصفهان گذشته و به مناطق زارعي مختلف آبرساني مي کنند و چون مادي هاي مزبور در بافت ، مناظر و فضاهاي شهري ، آب و هوا و همچنين آب هاي زير زميني شهر بسيار موثرند لذا به شرح آنها مي پردازيم :

مادي هاي شهر اصفهان
 

چنانچه در طومار شيخ بهايي مطالعه گرديد ، آب موجود رودخانه را به 33 سهم تقسيم کرده و سپس هر سهم بزرگ به شش سهم کوچک تر تقسيم مي گردد ، به طوري که براي تعيين دبي متوسط هر مادي بايد دبي متوسط رودخانه را تقسيم بر سي و سه سهم بزرگ و خارج قسمت آن را تقسيم بر شش نمود ، رقم به دست آمده يعني برابر با يک سهم آب مادي است در حقيقت دبي مادي ها از دبي رودخانه تبعيت مي کند و چون سهم مادي هاي زاينده رود دقيقاً مشخص گرديده، لذا محاسبه دبي هر مادي در هرزمان براي ما مقدور است . طومار شيخ بهايي قبل از حکومت شاه اسماعيل صفوي مورد استفاده قرار داشته لکن از زمان او با اصلاح طومارهاي پيشين به صورت طومار فعلي درآمده است در طومار شيخ بهايي اسم همه ديه ها که از آب زاينده رود حقابه دارند آمده،و در تعيين حقابه بلوکات مختلف از غرب به شرق حق تقدم دارند. با توجه به اين که ايام سال در تقويم طومار 360 روز در نظر گرفته شده در اين سهم بندي ، بلوک رودشتين 6 سهم از 32 سهم ، دير سهم 5 روز ، يعني جمعا سي روز و سهم ساير بلوک 274 سهم از قراري هر سهم 5 روز که جمعا 135 روز مي شود. از اين ايام مدت 37 روز که موسم بذرکاري است ، يعني از هيجدهم ميزان تا 15 عقرب ، چنانچه آب و نور دارد سر کرده و چنانچه قلت دارد و نش (تقسيم آب بر اساس سهم بندي بلوکات) مي شود.
در طومار شيخ بهايي به طول راه ، معيني بين لنجانات و پل مارنان (آخر مادي هاي جي) نيز توجه شده ، بدين معني که بعد از وضع 6 سهم رودشتين باقي ماند سهام رودخانه که 27 سهم است به 30 سهم قسمت مي شود که 3 سهم آن بابت طول مادي منظور شده است که يک سهم به لنجان و 2 سهم به ماربين و جي تعلق مي گيرد .
سرانجام 12 شوال 1030 فرا مي رسد چه خوش صلابتي دارد اين عماري پروازي ؟ چه خوش مي خرامد بر سر انگشتان ياران همراهي ؟ چه تعجيل فزاينده اي دارد اين راحل بر به رفتن سخت مشتاق است و پاي رفتنش رهوار! و در تاريک – روشن صبحگاهان به آب چاه مسجد عتيق غسل مي دهند او را ! و به آداب هر چه تمامتر کفن مي کنند که آخرين کوله بار سفر بر تن است و پاي در رکاب رفتن دارد اين راحل!
شيخ رندانه و سرمست ، زماني به درس مدرسه مي نشست و روزگاري اوراق درس مي شست و سفر به عزم عرصه عشق مي نمود و بي قراري دل سودايي به سود سفر درمان مي نمود و حصه ياران با التفات تمام مي داد که :

به عزم مرحله عشق پيش نه قدمي
که سودها کني ار اين سفر تواني کرد

بدين گونه قصه عشق شيخ به روايت دل عرضه کرديم .
بخوانيد از اشعار او :

آنان که شمع آروز و در بزم عشق افروختند
از تلخي جان کندنم از عاشقي واسوختند

دي مفتيان شهر را تعليم کردم مساله
و امروز ، رندان جهان رندي ز من آموختند

يارب چه فرّخ طالعند آنان که در بازار عشق
دردي خريدند و غم دنيا و دين بفروختند.

منبع: نشريه اصفهان زيبا

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد