عوامل توفیق و سلب توفیق عبادت (1)
عوامل توفیق و سلب توفیق عبادت (1)
منبع : راسخون
مقدمه
« و ما خلقت الجن و الإنس الا لیعبدون» (1)
جن و انس را نیافریدیم جز برای عبادت
مفهوم عبادت :
عملی که با قصد قربت و جهتگیری الهی باشد، را عبادت گویند. البته منظور از قصد قربت در تعریف عبادت آن است که عمل، انگیزه و جهت الهی داشته باشد اعم از اینکه به خاطر محبت و رضای حق باشد یا امتثال امر او یا شکرگزاری به درگاه او یا دستیابی به بهشت یا فرار از عذاب و … باشد.
اصل واژه عبادت به نظر بسیاری از واژه شناسان به معنی «خضوع» یا «نهایت خضوع» است ولی کاربردهای متداول و شایع مورد اختلاف است.
وقتی در مفهوم و کاربردهای عبادت دقت کنیم متوجه میشویم که هرچند عبادت نوعی خضوع و فروتنی است اما هر خضوعی، عبادت نیست، مسلماً کسیکه در برابر شخصی تواضع و فروتنی میکند، نمیگویند: او را عبادت کرده و همینطور هر اطاعت و فرمانبرداری هم عبادت نیست.
از طرفی پیروان بسیاری از ادیان معتقدند که چون عبادت رابطهی انسان با خداست، جنبهی فردی و خصوصی دارد و بهتر است که در گوشهی غربت و تنهایی انجام شود؛ حتی این روش در بین مسلمانان نیز تحت عنوان تصوف و صوفیگری، کم و بیش وجود داشته ولی از دیدگاه اسلام؛ دین و عبادت با مسائل اجتماعی عمیقاً آمیخته است و تمام ابعاد زندگی انسان را در برمیگیرد وحتی در بعضی احادیث وارده از معصومین علیهم السلام، انواع عبادت اینگونه شمرده شده:«1- اندیشیدن در ملکوت 2- اندیشیدن در نعمتها 3- طلب روزی حلال 4- لین کلام و افشاء سلام 5- نگاه محبت آمیز به پدر و مادر 6- خوش گمانی به خدا 7- نگریستن به علماء 8- کمک به مردان عیالوار 9- پوشاندن گناهان و … » (2)
توفیق
توفیق از نظر لغوی « به معنای موافق گردانیدن» اسباب، موافق گردانیدن خدا اسباب را موافق خواهش بنده، کارسازی و تأیید الهی است» (3) .
توفیق میتواند به صورت فراهم آوردن اسباب جهت شرکت در نماز جماعت، پیداکردن دوست و مشاورۀ مناسب در امور دنیایی و اخلاقی و …، فراهم آمدن اسباب برای خدمت به خلق و… باشد.
درآیات و روایات معصومین (علیهم السلام) هم به توفیق الهی اشارهای شده است:
«و ما توفیقی الا بالله» (4) یعنی و از خدا در هر کار توفیق میطلبم.
«توفیق و موافق قراردادن همه اسباب و وسائل خارجی تنها از جانب خداوند متعال امکانپذیر است زیرا کسی را چنین نیروی فراگیر و کاملی نیست که بتواند در هر موردیکه میخواهد همۀ اسباب و مسائل مادی و معنوی را موافق سازد» (5)
و توفیق در روایات با تعبیرهای مختلفی آمده مانند: «عنایت، رحمت، جذبات الرّب، عنایۀ الرحمن، اول النعمۀ، قائد الصلاح، رأس النجاح، رأس السعادۀ، مفتاح الرفق و … » (6)
در بعضی روایات به عنوان بهترین راهبر: « لاقائد کالتوفیق » (7) و با ارزشترین چیزی که از آسمان فرو میآید؛ (علی «علیه السلام» اجلٌ ما ینزل من السماء التوفیق» (8) تعبیر شده و حتی درروایتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده که « قلیل التوفیق خیرٌ من کثیر العقل» (9) یعنی اندکی توفیق بهتر است ازعقل بسیار
و همچنین به طلب توفیق ازخداوند متعال در بعضی روایات سفارش شده:
حضرت علی (علیه السلام): «عبادالله، ارغبوا الیه فی التوفیق، فانّه أنس وثیق» (10) یعنی این بندگان خدا ازخداوند، توفیق طلب کنید زیرا که توفیق بنیادی استوار است.
و حضرت علی (علیه السلام) درسفارش خود به امام حسن (علیه السّلام) میفرمایند: « … و الرغبۀ الیه فی توفیقک…» (11) از خدا توفیق بخواه.
همانطور که در دعاهای وارده نیز ازخداوند، توفیق طلب شده، مثل «ارزقنی فیها التوفیق لما وفقت له محمد و آل محمد» (12) و یا « وفقنی للّتی هی أزکی ….» (13) و …
جهان آفرین گر نه یاری کند
کجا بنده پرهیزگاری کند ؟
نخست او ارادت به دل در نهاد
پس این بنده برآستان سرنهاد
گر از حق نه توفیق خیری رسد
کی از بنده خیری به غیری رسد
چه اندیشی از خود که فعلم نکوست
از آن در نگه کن که توفیق اوست
عوامل توفیق :
1- تقوا :
عامل مهمی که سبب توفیق عبادت خواهد شد تقوا و ترک معصیت است که در آیات و روایات بسیاری به آن اشاره شده است.
«لو انّ اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السّماء و الارض …» (14)
و چنانچه مردم شهر و دیار همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما، در های برکات آسمان و زمین را برروی آنها میگشودیم.
«برکات به موهبتهای ثابت و پایدار گفته میشود و در مقابل چیزهای گذرا است. در معنای برکات کثرت خیر و افزایش وجود دارد و شامل برکتهای مادی و معنوی میشود» (15)
بله اگر مردم همه اهل تقوا میشدند نه تنها برکات مادی مثل باران و گیاه و خوراک و … بلکه برکات معنوی نیز به آنها داده میشود که برکات معنوی میتواند، توفیقات مردم، عبادات و ترک معاصی باشد، بعضی مفسرین برکت را اینگونه معنا کردهاند« هرچیزی که زندگی بشر را تکامل میبخشد و به درجات بالاتر ارتقاء میدهد» (16)
و بعضی «توجهات معنوی و رحمتهای روحانی که سبب گشایش و خوشی روحی و وسعت قلبی و نورانیت باطنی و استفاضه ازفیوضات الهی میشود» معنا کردهاند(17).
درواقع این آیه یک نوع تلازم وجودی و بین ترک تقوا و قطع رحمت و برکات الهی، تلازم عدمی برقرار است.
« و من یتّق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یتحسب» (18)
«هرکس تقوا پیشه کند خداوند راه بیرون شدن را براو میگشاید و ازجائی ندارد به او روزی عطا کند»
رزق در لغت« ما ینتفع به» معنا شده و الرزق «العطاء» (19)
و توضیح دادهاند که الا رزاق نوعان: ظاهرۀ للأبدان کا لاقوات و باطنۀ للقلوب و النفوس کلمعارف و العلوم» یعنی رزق دو نوع است. رزق ظاهری برای بدنها مثل خوراک و رزق باطنی برای قلوب و نفوس مثل معارف و علوم.
رزق در این آیه میتواند هر دو معنای رزق راشامل شود همانطور که در تفسیر نمونه نیز آمده است (20) روزی تنها به مواهب مادی نیست. روزی معنای وسیعی دارد که روزیهای معنوی را نیز در برمیگیرد بلکه رزق اصلی، همین رزق و روزی معنوی است.دردعا نیز تعبیر رزق در مورد روزیهای معنوی بسیار به کار رفته مانند: «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام و یا «اللهم ارزقنی توفیق الطاعۀ و بعد المعصیۀ…»
آیات زیاد دیگری هست که میتوان همین معنا را از آنها گرفت مانند (آیه 29 انفال، 5 طلاق، 76 آل عمران، 47 توبه و …) و همچنین در روایات نیز این مضمون تأکید شده است.
پیامبر (صلی الله علیه و آله): « من أعرض عن محرّم ابدله الله به عبادۀ تسرّه» (21) یعنی هرکه ازکاری حرام روی گرداند، خداوند به جای آن، عبادتی شاد کننده عطایش فرماید.
و پیامبر(صلی الله علیه و آله) درحدیثی دیگرمیفرمایند. «إتّق المحارم تکن اعبد الناس …» (22) یعنی از حرام بپرهیز تا ازهمه عابدتر باشی.
بنابراین اولین عامل کسب توفیق، اطاعت از اوامر الهی و دوری ازمعصیت اوست.
2- علم :
«… قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون…» (23)
«بگو ای رسول آنانکه اهل علمند با مردم جاهل یکسانند؟…»
علم در این آیه و آیات دیگر قرآن، به معنی دانستن یک مشت اصطلاحات یا روابط عادی در میان اشیاء و به اصطلاح علوم رسمی نیست. بلکه منظور از آن معرفت و آگاهی خاص است که انسان را به قنوت یعنی اطاعت پروردگار و ترس ازدادگاه و امید به رحمت خدا دعوت میکند(24).
پس مسلماً کسانی که چنین علمی دارند، با آنها که ندارند مساوی نیستند و چنین علمی، خضوع و خشوع افراد رابیشترمیکند، در نتیجه میل آنها به طاعت و عبادت پروردگار بیشتر و توفیق بیشتری خواهند یافت.
هر علمی درمرتبه خود، هرگاه مقدمه باشد. برای صفای باطن و قلب آدمی را مهیا گرداند. برای پذیرفتن نور معرفت و محبت الهی و او را به جاده سعادت رهبری گرداند، نافع خواهد بود. زیرا که علم، نوری است که ازمبدأ فیاض به قلب مصفی ازصفات حیوانی افاضه میگردد (25).
بله داشتن علم و آگاهی نسبت به عمل و فوائد و عواقب آن سبب انجام و یا ترک عمل میشود مثلاً اگر به بیماری که به خوردن دارویش اهمیتی نمیدهد و سستی میکند، آگاهی بدهیم و نسبت به دارو و اثر آن علم پیدا کند، مسلماً ارادۀ او رادراستفادۀ از دارو قویتر خواهد شد و این تفاوت در عمل و آن سستی قبلی و تحرک بعدی همه نتیجۀ همان، آگاهی و شناخت است که به او داده ایم.
حضرت علی «علیه السلام»: ثمرۀ العلم العبادۀ» (26) میوۀ دانش، عبادت است.
علم وآگاهی ، بستراصلی عبودیت است. زیرا روح اصلی عبادت و عبودیت خضوع است و خضوع زمانی تحقق مییابد که انسان عظمت و بزرگی معبود را درک کند و بشناسد«انما یخشی الله من عباده العلماء…» (27) یعنی از میان بندگان فقط مردمان عالم ودانا مطیع و خدا ترسند …»
این علماء هستند که با علم و معرفتی که دارند، پروردگار خود راشناخته و از روی میل او را عبادت خواهند کرد و با کسب علم و معرفت، توفیق بیشتری برای عبادت خداوند، خواهند یافت همانطور که دردعای کمیل هم می خوانیم. «… علی ضمائر حوت من العلم بک حتی صارت خاشعۀ…» یعنی برنهاد هائیکه علم و معرفت تو آنها راگرفته تا به جائیکه دربرابرت خاشع گشته» و شاید عبادت دائمی ملائک نیز به دلیل همین آگاهی مستمر آنها از عظمت خداوند باشد.
و ازطرف دیگر ، میتوان گفت، علم دیگری که برای گرایش به عبادت ؛ لازم است. علم به نقش اساسی عبادت و عبودیت در تکامل و خوشبختی انسانهاست که هرچه انسان بیشتر به این امر واقف شود وبداند که بدون عبادت و عبودیت به تکامل حقیقی نخواهد رسید. بیشتر گرایش به عبودیت پیدا میکند.
بنابراین میتوان گفت، گرایش به عبودیت و عبادت ازدو علم و معرفت سرچشمه میگیرد، 1- خداشناسی 2- خودشناسی.
3- توبه و استغفار :
« و أن استغفروا ربکم ثم توبواالیه یمتعکم متاعاً حسناً الی اجل مسمی و یؤت کل ذی فضل فضله…» (28) و اینکه از پروردگار خویش آمرزش طلبید، سپس به سوی او بازگردید تا شما را تامدت معینی به خوبی بهرهمند سازد و به هر صاحب فضیلتی به مقدار فضیلتش ببخشد…
در تفسیر «متاعاً حسناً» که در آیه آمده:«المنافع المتتابعه الدینیۀ و المالیۀ» (29) تعبیر شده یعنی منافع دینی و مالی، هر دو را در برمیگیرد و در تفسیر هدایت (30) به رزق نیکو تفسیرکرده اند، یعنی خداوند، در مقابل توبه و طلب آمرزش، آنها را از رزق نیکو بهرهمند میسازد و رزق را همانطور که در توضیح آیه 2 طلاق آوردیم. رزق مادی و معنوی میدانند و از نظر لغت، هر دو را شامل میشود. که یکی از رزقهای معنوی میتواند، توفیق عبادت باشد.
مرحومه بانو امین اصفهانی در تفسیر این آیه فرموده اند که: «اگر مقصود از متاع نیکو که خدای جلیل به توبهکنندگان وعده داده که تا آخر عمرشان ازآن بهرهمند میگردند. جهات طبیعی ازصحت مال و باقی جهات طبیعی مثل شهرت وامثال آن باشد، معلوم است که به طور کلی نسبت به مؤمنین باتقوی صادق نیست زیرا به عیان میبینیم که بسیاری ازاشخاص مؤمن باتقوا گرفتار فقر بلکه مرض هستند و در شکنجه ظالمین گرفتارند. پس از اینجا معلوم میشود که شاید مقصود ازبهره نیکو که به توبه کنندگان عنایت میگردد بهره روحانی است نه جسمانی» (31)
«و یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه، یرسل السماء علیکم مدراراً» (32)
«ای قوم ازخدا آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنیدتا از آسمان به شما رحمت فراوان نازل گرداند.»
دراین آیه نیز رحمت آسمانی را به توبه کنندگان میبخشد و این خاصیت استغفار است که سبب آبادانی و رفاه و جلب روزی و دفع بلا میشود (33). و تا پرونده انسان آلوده به خطا و جرم و جنایت و عصیان است. نمیتواند توفیق توجه و تقرب به خدا پیدا کند، پس استغفار تنها وسیله موفقیت و آمادگی برای این سیر معنوی است. و این معنی در همه موارد و دربارۀ همۀ افرادیکه قصد سیر روحی دارند، مورد لزوم و توجه میباشد (34). و احادیثی با این مضمون از حضرت علی «علیه السلام» وارد شده است که به آنها اشارهای مینمائیم.
«التوبه تستنزل الرحمۀ» (35) توبه رحمت را فرود میآورد.
«الاستغفار یزید فی الرزق» (36) استغفار، روزی را میافزاید.
«إستغفر، ترزق» (37) استغقار کن تا روزی داده شوی.
4- تلاش و پشتکار :
« و الذین جاهدوا فینالنهدینّهم سبلنا…» (38)
«آنانکه در راه ما جهد و کوشش کردند محققاً آنها را به راه خویش هدایت کنیم.»
جهاد در اینجا الزاماً به معنی جهاد مسلحانه با دشمن نیست بلکه همان معنی اصلی لغوی خود را دارد که هرگونه تلاش و کوشش را برای حفظ ایمان و تقوی و تحمل انواع شدائد و … را شامل میشود(39).
و «لنهدینهم سبلنا» در تفاسیر اینگونه تفسیر شده. «لنزیدنهم هدایۀ الی السبل الموصلۀ الی ثوابنا و توفیقاً»(40) یعنی هدایت به راههای خیر و توفیق را برآنها میافزاییم. و نیز در تفسیر دیگری آورده: « لنزیدنهم هدایۀ الی السبیل الموصلۀ الی ثوابنا و توفیقاً لازدیاد الطاعات الموجبۀ لرضانا»(41) یعنی هدایت به راه ثواب و توفیق ازدیاد طاعاتی که موجب رضای ماست را به آنها میدهیم»
به هر حال نهادینه کردن روح عبودیت، مانند دیگر فضائل نیاز به تمرین و تلاش دارد، زیرا همانطور که عواملی مثل فطرت و عقل، انسان را به سوی عبادت و تکامل سوق میدهند، عوامل متعددی از شهوت و هوای نفس و … انسان را از عبادت و عبودیت باز میدارند. این اراده و تلاش و پشتکار است که میتواند عوامل منفی را خنثی کندو انسان را در طریق عبودیت قرار دهد.
امام رضا«علیه السلام» میفرمایند، « من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهز، بنفسه..»(42)
هرکس از خدا توفیق مسألت کند، در حالیکه کوشا و تلاشگر نیست، خود را به استهزاء گرفته است.
و نیز احادیثی درمورد تلاش کردن و رسیدن به خواسته داریم:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) : « من ید من قرع الباب یلج»(43) یعنی هرکه پیوسته دری را بکوبد، سرانجام وارد شود.»
علی «علیه السلام» : « من بذل جهد طاقته بلغ کنه ارادته»(44) یعنی هرکس تمام توان خود را به کارگیرد به تمام خواستۀ خود برسد.
علی «علیه السلام» : « من طلب شیئاً ناله او بعضه»(45) یعنی هرکه جویندۀ چیزی باشد به آن یا بخشی از آن برسد.»
5- احسان و حسن خلق :
« … للذین أحسنوا فی هذه الدنیا حسنۀ…» (46)
«هرکس متقی و نیکوکار است، دردنیا هم نصیبش نیکوئی و خوشی است…»
«احسان یک عامل حرکت آفرین است، که مجموعاً «ترک گناه» و « انجام فرائض و مستحبات، را باعث میشود» (47) و « حسنه در دنیا عبارت است از سهولت و آسانی راه و پیمودن آن راه و لذت بردن از آن (48) .
اگر راههای طاعت و عبادت سهل و آسان شود، همان توفیق الهی است که شامل حال شخص شده و اما درمورد خود احسان نیز توضیح دادهاند که « احسان گاهی به نفس است(اشتغال به عبادت و اطاعت و تحصیل علم و تزکیه اخلاق) و گاهی به غیر است چه در امر دین مثل ارشاد و هدایت و امربه معروف و نهی از منکر باشد و چه در امور دنیوی از بذل مال و دستگیری از ضعفا و غیر اینها» (49)
پس احسان، عملی عام است و همۀ این موارد را در برمیگیرد واینکه خداوند میفرماید، در این دنیا هم حسنه و جزای نیک دارد چه بسا برای متقی و نیکوکار، همان توفیق الهی، بهترین پاداش برای او باشد.
«إن الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون» (50)
«محققاً همانا خدا یار و یاور متقیان و نیکوکاران عالم است.»
«معیت خداوند نگهبانی و عنایت و تفضل است و الا خداوند با تمام ماسوی الله معیت دارد یعنی خبیر و بصیر و سمیع است.» (51)
از تفسیری که برای معیّت در این آیه شده، معلوم میشود که احسان، وسیلهای برای جلب توجه و تفضّل خاص الهی است و برای توفیق داشتن همین توجه خاص لازم است تا انسان، غفلت نکند و متوجه خداوند متعال باشد.درروایات معصومین «علیهم السلام» نیز در مورد اینکه احسان و حسن خلق داشتن سبب توجه خاص خداوند میشود، بسیار آمده است که به چند نمونه در اینجا اشاره میکنیم:
علی «علیه السلام»: «رحمۀ الضعفاء تستنزل الرحمۀ»(52) یعنی ترحم به ضعیفان موجب نزول رحمت است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) : «وجدت المسنۀ نوراً فی القلب و زیناً فی الوجه و قوۀ فی العمل …» (53)
نیکی را نور دل و آرایۀ رخسار و نیروی در عمل یافتم.
قال الصادق «علیه السلام»: « حسن الخلق من الدین و هو یزید فی الرزق» (54) یعنی خوشخوئی از ایمان است و مایۀ افزایش رزق و روزی است.
علی «علیه السلام»: «سعۀ الاخلاق کیمیاء الا رزاق» (55) یعنی رعایت اخلاق نیک موجب جلب روزی است. گذشت که رزق عام است و شامل امور مادی و معنوی میشود.
6- نیت خوب :
«قل کلٌ یعمل علی شاکلته…» (56) بگو، هرکس به حسب ساختار خود عمل میکند…
از امام صادق (علیه السّلام) در اصول کافی چنین نقل شده: (نیت افضل از عمل است. اصلاً نیت همان عمل است سپس آیۀ «قل کل یعمل علی شاکلته» را قرائت فرمود و اضافه کرد، منظور از شاکلته نیت است) (57)
انسان باید نیت خدائی داشته باشد و در حال حرکت به سوی او باشد، تا خداوند اسباب لازم برای توفیق او را که خود به آن آگاهتر است، فراهم نماید.
علی (علیه السّلام): «من حسنت نیته أمّده التوفیق»(58) یعنی هرکه نیتش خوب باشد، توفیق یار او شود.
امام صادق (علیه السّلام): «انّما قدر الله عون العباد علی قدرنیاتهم، فمن صحت نیته تمّ عون الله له و من قصرت نیته عند العون بقدر الذّی قصر» (59) یعنی در حقیقت خداوند یاری خود به بندگان را به اندازۀ نیتهای آنان قرار داده است. پس هرکس نیتش درست باشد، یاری خدا به او کامل و هرکه نیتش کاستی داشته باشد یاری خدا نیز به همان اندازۀ کاستی نیت او، از وی کاسته شود.
7- همنشین خوب :
« یا ولیلتا لیتنی لم أتخذ فلاناً خلیلاً لقد أضلنی عن الذکر…» (60)
وای برمن، ای کاش که فلانی را دوست نمیگرفتم، رفاقت او از پیروی قرآن و رسول حق مرا محروم ساخت. همانطور که در آیه هم اشاره شده، همنشینی و مجالست با افراد به انسان تأثیر میگذارد تا جائیکه ممکن است او را از پیروی و اطاعت قرآن و پیامبر محروم سازد و برعکس نیز همنشینی با خوبان میتواند انسان را به یاد خدا اندازد و از گناهان دور سازد آیت الله میانجی از علماء اخلاق میفرمایند: « گاهی مجالست با اهل حال، انسان را به طراوت روحی میرساند، کما اینکه وقتی به منزل عالمی که اهل تحقیق و مطالعه است. میرویم از مطالعات آنها متأثر و قهراً تشویق میشویم تا خودمان نیز مطالعه کنیم. انسان اگر با افراد اهل عبادت، رفاقت و مجالست داشته باشد تأثیر میپذیرد.»(61)
امام سجاد(علیه السّلام): «مجالس الصالحین داعیۀ ألی الصلاح»(62)
(مجالس پاکان، فراخوان به سوی صلاح وپاکی است)
همنشین تو از تو به باید
تا تو را عقل و دین بیفزاید
تا توانی میگریز از یار بد
یار بد ، بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد برجان و بر ایمان زند
8- اخلاص :
«قال فبغزّتک لأغوینهم اجمعین إلا عبادک منهم المخلصین»(63)
(شیطان گفت: به عزت و جلال تو که خلق را تمام گمراه خواهم کرد، مگر خاصان از بندگانت که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند).
«اخلاص در عبودیت، شرط مصونت از دامهای ابلیس است. و بزرگانی که از تمام پیوندهای مادی و شرک آمیز خالصانه برای خدا گسستهاند، شیطان را برآنان راهی نیست.» (64)
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودهاند، خدای عزوجل فرمود:« لا أطّلع علی قلب عبدٍ فأعلم منه حبّ الاخلاص لطاعتی لوجهتی و ابتغاء مرضاتی الا تولیت تقویمه و سیاسته» (65) یعنی هرگاه دل بندهام را بنگرم و دریابیم که از روی اخلاص و برای خشنودی من طاعتم را به جا میآورد، راستگردانی و تدبیر او را خود به عهده گیرم.
چه چیزی از این بهتر که تدبیر امور زندگی ما را خدا به عهده گیرد! اگر امور را خود تدبیر کنیم شاید موفق به طاعت و عبادت او نشویم. همانطور که گاهی تصمیم به کاری میگیریم ولی موفق به انجامش نمیشویم ولی وقتی تدبیر امورمان برعهدۀ او باشد، توفیق برعبادت را نیز میتوانیم داشته باشیم.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) میفرمایند:« من أصعد إلی الله خالص عبادته أهبط الله الیه افضل مصلحته» (66) یعنی (هرکه عبادت خالصش را به سوی خدا بالا فرستد. خداوند متعال، برترین مصلحت را به سوی او فرود خواهد فرستاد).
نشانۀ قبولی طاعت آن است که بنده توفیق عبادت بعدی را پیدا کند، این از رحمت خداوند است که بندهاش را گرامی میدارد که اگر کار نیکی انجام دهد و آن را خالص گرداند، او نیز دروازۀ عمل نیک دیگری به سوی او میگشاید تا بتواند بیشتر و بیشتر به او نزدیک شود.
و حضرت علی (علیه السّلام) میفرمایند: « فی اخلاص النّیات نجاح الأمور» (67) یعنی موفقیتهای کارها به خالص کردن نیتهاست.
9- دعا :
«رب اجعلنی مقیم الصلاۀ و من ذریتی ربّنا و تقبل دعاء» (68) پروردگارا، من و ذریۀ مرا نمازگزارگردان و بارالها دعای ما را اجابت فرما. « از آیات 35 تا 41 سورۀ ابراهیم علیه السلام ، تقاضاهای هفتگانهای از خداوند دارد که همچنین آنها تقاضای توفیق برای به پاداشتن نماز است که بزرگترین پیوند انسان با خداست، نه تنها برای خودش بلکه برای فرزندانش نیز همین تقاضا را میکند»
اینکه، انسان هرآنچه میخواهد حتی توفیق عبادت را باید از خودش بطلبد، امری است مسلّم، همانطور که حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند:« علیک بالاستعانۀ بالهک و الرغبۀ الیه فی توفیقک»(69) یعنی برتوست که از خدایت کمک بگیری و توفیق را از او طلب کنی.
بله، خداوند، آفرینندۀ جهان و مبدأ همۀ خیرات و برکات است و هموست که خواهش و نیایش بندگان را با مهربانی میشوند و بدان پاسخ میدهد. توفیق عبادت و عبودیت که نعمت بزرگ خداوندی است را نیز باید از خود او خواست. علاوه براینکه خود دعا کردن و طلب از خدا نیز از عبادات است. و « أحبّ الاعمال إلی الله عزوجل فی الارض الدّعا » (70) یعنی محبوبترین کار نزد خدای عزوجل در روی زمین دعاست.
در دعاها نیز، سنت معصومین (علیهم السلام) براین است که توفیق عبادت را از خداوند متعال مسئلت میکنند، مثلاً در دعای روز بیست و سوم رمضان است: « وفقنی فیه لموجبات مرضاتک» یعنی خدایا مرا در آنچه که رضای توست، توفیق بده». که اگر ابتدا، دعا در حق دیگران کنی، بسیار مطلوب است و باعث مستجاب شدن دعا در حق خودمان خواهد شد، قال الصادق «علیه السلام»: « من دعا لأخیه المؤمن دفع الله عند البلاء و درّ علیه الرزّق»(71) یعنی کسیکه در حق برادر مؤمن خود دعا کند، خدا بلا را از او دفع و رزق او را مهیا میسازد.
و از جمله دعاهای مستجاب دعای پدر در حق فرزند است: امام صادق (علیه السّلام) میفرمایند:«ثلاث دعوات لا یحجبن عن الله تعالی: دعاء الوالد لولده اذا برّه … »(72) سه دعاست که ازخدای تعالی پوشیده نمیماند: یکی دعای پدر در حق فرزندش هرگاه نسبت به او نیکوکار و فرمانبردار باشد… » بنابراین یکی از راههای توفیق داشتن، کسب رضایت پدر و مادر است، چرا که دعای آنها موجب توفیق خواهد شد. همانطور که بسیاری از علماء به این اذعان دارند و اقرار میکنند، که از دعای پدر و مادر توفیقاتی را کسب کردهاند.
10- صبر :
« … و اصبروا أنّ الله مع الصابرین» (73) … همه باید یک دل، پایدار و صبور باشید که خدا همیشه با صابران است. معیّت و امداد الهی برای صابران است، اگر صبور باشی و به قول حضرت علی «علیه السلام» صبر را مرکب نجات خود قرار دهی(74) موفق خواهی شد. [ واجعل الصبر مطیّۀ نجاتۀ]یکی از موارد صبر، صبر در عبادت است: « اصطبر لعبادته…»(75) یعنی نفس خود را به صبر و شکیبایی عادت بده تا بتوانی پروردگارت را عبادت کنی و امام رضا (علیه السلام) میفرمایند: آدمی عابد نمیباشد مگر آنکه بردبار باشد. [لا یکون الرجل عابداً حتی یکون حلیماً].
و پیامبر (صلی الله علیه و آله)، یکی از محصولات بردباری را میل و رغبت به خیر میدانند و میفرمایند: « فأما الحلم فمنه رکوب الجمیل و … و تشتهّی الخیر» (76) یعنی حاصل بردباری است؛ آراسته شدن به خوبیها، همنشینی با نیکان … و رغبت به خیر و نیکی.
11- ذکر :
«فاذکرونی أذکرکم …» (77) (مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم)
ذکر به معنی حقیقی همان است که مقابل غفلت یا نسیان و فراموشی میآید و الا ذکر لسانی بدون توجه به معنا، چندان آثاری برآن مترتب نیست، اگر لفظ و معنا با هم توأم شوند بطوریکه لفظ کاشف معنا باشد و گوینده، هنگام ذکر متوجه مذکور باشد و او را درنظر بیاورد، از ذاکرین حقیقی محسوب میشود ولی ذکر خالی از معنا غیر از لغلغۀ زبانی چیز دیگری نخواهد بود.
«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطاناً فهو له قرین» (78) (هرکه از یاد خدا رخ بتابد، شیطان را برانگیزیم تا یار و همنشین دائم او باشد) و کسیکه شیطان همنشین دائم اوست، چگونه میتواند توفیق عبادت داشته باشد؟!
علاوه برآیات در احادیث بسیاری، این مطلب تأکید شده که چند نمونه از آن را میآوریم: عن النبی (صلی الله علیه و آله) قال: قال سبحانه:« اذا علمت أنّ الغالب علی عبدی، الاشتغال بی نقلتُ شهوته فی مسألتی و مناجاتی، فإذا کان عبدی کذلک فأراد أن یسهو حلت بینه و بین أن یسهو» (79)
(وقتی دانستم که آنچه بربندۀ من غلبه دارد، همان اشتغال به من و تذکر به یاد من است من هم خواسته و خواهش او را در سؤال کردن و مناجات با خودم قرار میدهم، پس چون بندهام چنین شود، هرگاه بخواهد دچار سهو و غفلت شود، مانع از آن شوم).
علی (علیه السّلام): « من عمر قلبه بدوام الذکر حسنت افعاله فی السر و الجهر» (80) ( هرکه دل خویش را با یاد پیوسته خدا، آباد کند، در نهان و آشکارنیک کردار شود).
علی (علیه السّلام): « الذکر مفتاح الانس» (81) یعنی یاد خدا کلید انس است.
علی (علیه السّلام): «ذکر الله مطردۀ الشیطان» (82) (یاد خدا مایۀ راندن شیطان است)
12- شکر :
« و لقد آتینا لقمان الحکمۀ أن أشکر للله و من یشکرفإنما یشکر لنفسه…»(83) (و ما به لقمان علم و حکمت عطا کردیم (و فرمودیم) که به این نعمت بزرگ خدا را شکر کن و هرکس شکر حق گوید به نفع خود اوست) قابل توجه است که «لام در أشکر للله، لام اختصاص است و لام در لنفسه، لام نفع است، بنابراین سود شکرگزاری که همان دوام نعمت است، عائد انسان میشود همانطور که زیان کفر، فقط دامان خودش را میگیرد. و نیز شکر با صیغۀ مضارع آمده که نشانۀ تداوم و استمرار است. در نتیجه شکرگزاری لازم است مستمر و مداوم باشد، تا انسان مسیر تکاملی خود را طی کند» (84)
و نیز در خلاصه المنهج آمده که «شکر موجب دوام نعمت و سبب مزید آن است» (85)
امام صادق (علیه السّلام): « ما أنعم الله علی عبد من نعمه فعرفها بقلبه و حمد الله ظاهراً بلسانه فتمّ کلامه، حتی یؤمر بالمزید» (86) (خداوند چنانچه بندهای را انعام نماید و او آن نعمتها را به دل بشناسد و با زبان سپاسگزار باشد، هنوز کلام را به پایان نرسانده که پروردگار برای او فرمان میدهد به گشایش و فراوانی نعمت)
«لإن شکرتم، لأزیدنّکم …» (87) (اگر شکر نعمت بجای آورید، به نعمت شما میافزائیم…)
«شکر قید نعمت است و صید نعمت، یعنی نعمت حاصله را بند کنید و نگذارید که زائل شود و ناآمده را صید کنید و نگاه دارید و از علی (علیه السّلام) است: إذا وصل إلیکم اطراف النعم فلاتنفروا أقصاها بقلۀ الشکر لها» یعنی (چون اوایل نعمت به شما رسید، اواخر آن را مرانید با اندک گردانیدن شکر).» (88)
نقل شده که روزی مردمی به پیامبر(صلی الله علیه و آله)، عرض کرد، سفارشی به من کنید. فرمودند: «… علیک بالشکر، فانّه یزید فی النعمۀ»(89) شکرگذاری را پیشۀ خود ساز که سبب افزایش نعمت گردد. پس اگر توفیقی حاصل شد و به مناجات و عبادت خدای متعال نائل گشته، شکر او را به جای آورید و این نعمت را منتی از جانب او بدانید، که این شکر نعمت، سبب مزید توفیق خواهد شد. إنشاءا..
13- نظم و برنامهریزی :
یکی دیگر از عوامل توفیق، نظم و برنامهریزی در زندگی است که لازم است، برنامه از روی دقت، مطالعه و مشورت با متخصصین باشد تا از یک طرف، از افراط و تفریط به دور باشد و از طرفی قابل عمل باشد. در طول روز باید وقتی مشخص و منظم برای عبادت در نظرگرفته شود و به آن عمل شود چه بسا خود دوام عبادت، موجب سعادت شود، چنانچه حضرت علی (علیه السّلام) میفرمایند:« دوام العبادۀ برهان الظفر باسعادۀ»(90) عبادت مدام و همیشگی دلیل قاطع ظفر و دستیابی به سعادت است.
امام کاظم (علیه السّلام): « إجتهدوا فی أن یکون زمانکم أربع ساعاتٍ: ساعۀً لمناجاۀ الله، ساعۀ لامر المعاش، و ساعۀ لمعاشرۀ الاخوان… و ساعۀ تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرّم» (91)
(تلاش کنید که وقت شما 4 ساعت باشد: ساعتی، برای مناجات با خدا، ساعتی برای کار و زندگی، ساعتی برای معاشرت، و ساعتی که در آن برای لذتهای غیرحرام خویش خلوت کنید…)
14- مکان و زمان مناسب :
مکان و زمان نیز، بیارتباط با توفیق داشتن انسان نیستند، همانطور که به تجربه، شاید برای همۀ ما ثابت شده که در مکانهائی مثل حرم ائمه (علیه السّلام) و امامزادهها و مساجد، انسان احساس میکند، بیشتر تمایل به عبادت دارد و نیز برعکس در مکانهای گناه و لهو این تمایل از انسان سلب میشود و حال مناجات را از دست میدهد و حتی گاهی بعضی از این مجالس تامدتی روی انسان اثر میگذارد و حال عبادت را از او سلب میکند. حضرت علی (علیه السّلام) میفرمایند:« مجالس اللهو تفسد الایمان»(92) یعنی مجالس لهو، ایمان را تباه میکند وهمچنین زمانهائی مثل شب قدر، سحر، شب جمعه و ماه مبارک رمضان و … نیز در اشتیاق و تمایل انسان به عبادت مؤثرند.
15- توسل :
« … و ابتغوا الیه الوسیلۀ … لعلکم تفلحون»(93) (به خدا توسل جوئید… باشد که رستگار شوید)
«وسیله در آیۀ فوق معنی بسیار وسیعی دارد و هرکار و هرچیزی را که باعث نزدیک شدن به خدا میشود، شامل میگردد و شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح آیۀ قرآن باعث تقرب به پروردگار میگردد، نیزدر مفهوم توسل داخل است» (94)
اهل بیت (علیهم السلام) مَظهر و مُظهر صفات الهی هستند و هیچ موقع توجه به کاری، آنها را غافل از یاد و ذکر خدا نمیکند، به طور حتم میتوانند این حالت را به انسان عطا و یا در او تقویت کنند.
آیت ا… میانجی، درموردتوسل به اهل بیت (علیهم السلام) میفرمایند: «انسان باید از خدا و اهل بیت (علیهم السلام) بخواهد که حالی داشته باشد، من که راهی غیر از این بلد نیستم و اگر کسی مخصوصاً طلبهای فاقد توفیق باشد و در درس و تقوا به جائی نرسد، باید دست توسل؛ به خدا و ائمه دراز نماید، توسل روش بسیار مؤثر و مجربی است.» (95) علاوه براینکه اصلاً بدون ولایت و محبت خاندان رسالت عبادات و طاعات مورد قبول نمیباشد، همانطور که در زیارت جامعۀ کبیره هم میخوانیم:« بموالاتکم تقبل الطاعۀ المفترضه»(96) به سبب ولایت و دوستی شماست که اعمال واجب و مستحب مقبول درگاه احدیت قرار میگیرد و آیت ا… جوادی آملی با تعبیری دیگر میفرمایند: «عقل انسانی معیار عبادت اوست، امامان معصوم عقل امت اسلامیند و اگر امت اسلامی توفیق عبادت دارند، در پرتو ارتباط با امامان است.» (97)
16- موعظه :
یکی از عواملی که نقش مهمی در گرایش انسان به عبادت دارد، موعظه و تذکر است. موعظه، فطرت انسان و تمایلات حق گرایانه وی را برجسته و فعال میکند و به فعلیت میرساند. البته ضریب تأثیر تذکر به «نوع موعظه گر» و «چگونگی شنونده» وابسته است.
در صورتیکه موعظه رسا و دلسوزانه و با روش مطلوب انجام شود و شنونده هم اهل عناد و لجاجت نباشد، کم و بیش برروی تأثیر میگذارد. حضرت علی (علیه السّلام) میفرمایند:« ثمرۀ الوعظ الانتباه» (98) یعنی ثمرۀ موعظه، بیداری و تنبه است.
موعظۀ خوب، میتواند پردۀ غفلت را کنار بزند و قلب را زنده کند، چه بسا، افرادیکه غرق گناه و فساد بودند، ولی بر اثر شنیدن موعظهای مؤثر و عمیق به کلی دگرگون گشتند و در مسیر حق و عبودیت قرار گرفتند و حتّی از اولیاء بزرگ خدا گشتند. البته ممکن است حتی کسانی که اهل عبادتند گاهی دچار کم رغبتی شوند، که در این حالت، نیاز به عوامل دارند که نشاط عبادت را به آنها بازگرداند و موعظه میتواند بسیار کارساز باشد» (99)
علی (علیه السّلام) : « من اکبر التوفیق الأخذ نصیحۀ» (100) بزرگترین توفیق برای انسان پذیرش نصحیت است.
17- مطالعۀ زندگی علماء و خوبان :
گاهی، مطالعه زندگی بزرگان و علماء، این فایده را دارد که انسان خیال نکند، دین، همین است که ما داریم با مطالعۀ زندگی آنها و اطلاع از احوال و عبادات آنها، ما نیز به خود آئیم و بیندیشیم که ما در مقابل اینها چه هستیم. آیت ا… میانجی میفرمایند:« من خودم، امتحان کردم، هر وقت حالات اصحاب حضرت امیر (علیه السّلام) مثل مالک اشتر، میثم تمار و … را مطالعه میکنم، حالم تغییر میکند.» (101)
زندگی بعضی علماء به گونهای بوده و هست که اگر کارهای علمی آنها را در نظربگیری. فکر میکنی. 24 ساعته مشغول مطالعه، نوشتن و تحقیق بودهاند و اگر از عبادتهایشان اطلاع پیدا کنی. فکر میکنی، 24 ساعته غیر از عبادت، کاری ندارند. از کارهای عادی و همه روزه بعضی علماء، زیارت عاشورا، نماز جعفر طیار و … است، مثلاً از مرحوم آخوند خراسانی نقل میکنند که نوافل شبانهروزی ایشان فوت نمیشد و البته نه صرف ادای تکلیف بلکه روح جذبۀ حق از عباداتشان هویدا بوده، یکی از همسایگان ایشان نقل کرده، « بام خانۀ ما متصل به بام خانۀ ایشان بود و ایشان در سجدهشان یک سوز و گداز و نالۀ دلخراشی داشتند که هر قسی القلبی میشنید، محال بود منقلب نشود» (102) و یا در مورد علامه امینی صاحب الغدیر میگویند که در نمازهایشان حال خوشی داشتند و مناجات خمس عشر را در قنوت، رکوع و … میخواندند و اشک میریختند.
18- مال حلال :
«فلینظر الانسان إلی طعامه» (103) ( آدمی به قوت و غذای خود به چشم خود بنگرد)
در دین ما به دقت در نوع غذا از نظر حلال یا حرام بودن، بسیار سفارش شده و در روایات، مال حلال را موجب نورانیت دل، صفای قلب، … دانستهاند.
عن النبی (صلی الله علیه و آله): «ضیاء القلب من اکل الحلال»(104) یعنی روشنی دل از خوردن مال حلال است.
عن النبی (صلی الله علیه و آله): « من اکل من الحلال صفا قلبه و رقّ و دمعت عیناه و لم یکن لدعوته حجاب» (105) کسیکه غذای حلال بخورد، دل او مصفاء رقیق القلب و چشم او پراشک و دعای او مستجاب میشود. نقل میکنند که از علامه بهلول میپرسند: « چه توصیهای برای کسب توفیق در جهت عبادات خدا دارید؟ میفرمایند: حلال خوردن و بس، هرچه خوراک پاکتر بود، توفیق عبادت بیشتر و بهتر است» (106)
19- تواضع :
حضرت علی (علیه السّلام) میفرمایند:« من خشع قلبه خشعت جوارحه» (107) (کسیکه دلش خاضع شدهاند اندامهایش نیز خاضع شود)
کسی که معبود خود را بشناسد، قلباً نسبت به او خاشع میشود و هرکس که قلبش خاشع شود، اندام و جوارح او نیز خاشع خواهند شد و معبود را عبادت خواهند کرد.
علاوه براینکه، کسیکه خداوند را با خشوع عبادت کند، شیرینی و لذت عبادت را خواهد چشید و آن را ترک نخواهد کرد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) :« مالی لا أری علیکم حلاوۀ العبادۀ ؟! قالوا و ما حلاوۀ العبادۀ ، قال، التواضع.»(108)
(چه میشود که شیرینی عبادت را در شما نمیبینیم؟ عرض کردند . شیرینی عبادت چیست؟ فرمودند: تواضع) و از حضرت علی (علیه السّلام) است: « من تواضع قلبه للله لم سیأم بدنه من طاعۀ الله»(109) (هرکس دلش را برای خدا تواضع کند، بدنش از طاعت خدا خسته نمیشود)
20- توکل :
« و من یتوکل علی الله فهو حسبه»(110) (هرکه به خدا توکل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد)
« … إنّ الله یحبّ المتوکلین»(111) (همانا خدا متوکلین را دوست دارد)
کسی را که خداوند دوست داشته باشد، اجازه و توفیق مناجات با خود را نیز به او خواهد داد. حضرت علی (علیه السّلام) میفرمایند:« من توکل علی الله ذلّت له الصّعاب و تسهلّت علیه الاسباب»(112) هرکه به خدا توکل کند دشواریها براو آسان و اسباب برایش فراهم شود.
همانطور که در روایات داریم، کسیکه به خدا توکل کند. خداوند روزی(113) او را از جائی که گمان ندارد میرساند پیامبر (صلی الله علیه و آله):« من توکل علی الله کفاه مؤنته و رزقه من حیث لا یحتسب»
21- صمت ( خاموشی ) :
یکی دیگر از عواملی که میتواند موجب گرایش انسان به عبادت شود، صمت (خاموشی) است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در اندرز به ابوذر فرمودهاند: «أربع لایصبهنّ الا المؤمن. الصمتٌ و هو الاول العبادۀ …» (114)
4 چیز است که جز مؤمن به آنها دست نمییابد که اولی از آنها صمت یا خاموشی است که گام نخست عبادت است. و امام رضا (علیه السلام) میفرمایند:« إنّ الصمت یکسبُ المحبّه إنّه دلیلٌ علی کل خیرِ» (115) یعنی خاموشی محبت میآورد و راهنمای آدمی به هر خیر و خوبی است. انسانی که سکوت و خاموشی را اختیار کند، از امور لغو دور میشود و به خیر و خوبی که مهمترین آنها عبادتند، رو میآورد. و نیز در احادیثی، خاموشی را سبب دور شدن شیطان دانستهاند که همین بس است برای انسان که تمایل و گرایش او به عبادت بیشتر شود، چرا که آن شیطان است که با همراهی و همنشینی با انسان او را به غفلت میکشاند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله): « علیک بطول الصّمت فانه مطردۀ الشیطان و عون لک علی امر دینک»(116) برتو باد به خاموشی بسیار که آن موجب طرد شیطان است و در کار دینت یاور توست.
22- عافیت و سلامتی :
امام باقر(علیه السّلام): «لا نعمۀ کالعافیۀ و لا عافیۀ کمساعدۀ التوفیق» (117)
نعمتی چون عافیت نیست و عافیتی چون یاوری توفیق
سلامتی نعمتی است عظیم و برای عبادت پروردگار لازم ولی متأسفانه غالباً مورد غفلت قرار میگیرد و معمولاً زمانیکه آن را از دست میدهیم، متوجه میشویم، چه نعمت بزرگی داشتهایم، حضرت صادق (علیه السّلام) میفرمایند:« العافیۀ نعمۀ خفیفه، اذا وجدت نسیت و اذا عدمت ذکرت» (118) یعنی سلامتی نعمتی پنهان است، وقتی که هست ازدیاد برود و آنگاه که برفت به یاد آید.
و گاهی حتی در احادیث ازنعمت سلامت به طور عامتر صحبت میشود و میفرمایند، عافیت و سلامتی سبب میشود، لذت زندگی چشیده شود. علی (علیه السّلام) : «بالعافیۀ توجه لذۀ الحیاۀ» (119)
فهرست منابع :
1- قرآن کریم، ترجمه : الهی قمشهای
2- ابیاری، ابراهیم؛ الموسوعۀ القرآنیۀ، مؤسسه سجل العرب، بیجا، بیچا، 1405 ق (به نقل از نرمافزار جامع التفاسیر)
3- آمدی، عبدالواحد؛ غرر الحکم و درر الکلم، جامعۀ طهران، سوم، 1360 ش(به نقل از سایت hawzah.net)
4- امین اصفهانی، نصرت؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن، نهضت زنان مسلمان، تهران، بیچا، 1361 ش.
5- بابائی، احمدعلی؛ برگزیده تفسیر نمونه، در الکتب اسلامیه، تهران، بیچا، 1382 ش (بهنقل از جامع التفاسیر)
6- جعفر، یعقوب؛ تفسیر کوثر؛ بیجا، بیچا، بیتا، (به نقل از نرمافزار جامع التفاسیر)
7- حرّانی؛ ابومحمد، تحف العقول، حسن زاده، انتشارات آل علی (علیه السّلام)، اول، 1382 ش.
8- خانی، رضا و ریاضی، حشمت الله، ترجمۀ بیان السعادۀ، مرکز چاپ و انتشارات پیام نور، تهران، 1372 ش (نقل از جامع التفاسیر)
9- دشتی، محمد، نهج الحیاۀ، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، قم، یازدهم، 1374 ش.
10- رضی، محمد بن حسین؛ نهجالبلاغه، شهیدی، سید جعفر، انتشارات انقلاب اسلامی، تهران، پنجم، 1373 ش.
11- شفیعی، سید محمد؛ پرورش روح، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، قم، اول، 1370 ش.
12- صالحی، هاشم؛ نهج الفصاحۀ، احمدیان، ابراهیم، گلستان، درب، قم، 1384 ش.
13- طبرسی، فضل بن حسن؛ جوامع الجامع، دانشگاه تهران، تهران، بیچا، 1377 ش.
14- طیب، سید عبدالحسین، الطیب البیان، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش (به نقل از جامع التفاسیر نور)
15- قرائتی، محسن، تفسیرنور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن کریم، قم، سوم، 1380 ش.
16- قمی، عباس؛ مفاتیح الجنان، دفتر نشر بلاغ، اول، 1378 ش
17- کاشانی، ملا فتح الله، زبدۀ التفاسیر، بنیاد معارف اسلامی قم، بیچا، 1423 ق(به نقل از جامع التفاسیر)
18- _______، _____ ؛ خلاصۀ المنهج، انتشارات اسلامیه، تهران، 1373 ش. (به نقل از جامع التفاسیر)
_______، _____ ؛ منهج الصادقین فی الزام المخالفین، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران،
19- 1336 ش. ( به نقل از جامع التفاسیر)
20- مترجمان، تفسیر هدایت، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، بیچا، 1377ش (نقل از جامع التفاسیر)
21- محمد ری شهری، محمد، میزان الحکمه، شیخی، دارالحدیث، قم، اول، 1377 ش.
22- مدرسی، محمدعلی؛ مقاله عبادت و عبودیت، (به نقل از سایت balagh.net)
23- مکارم شیرازی، ناصر ودیگران، تفسیر نمونه، دارالکتب اسلامیه، تهران، سی و دوم، 1374 ش.
24- مصطفوی، تفسیر روشن، مرکز نشر کتاب، تهران، بیچا، 1380 ش (به نقل از نرمافزار جامع التفاسیر)
25- معین، محمد؛ فرهنگ فارسی ، چاپخانه سپهر، تهران، نهم، 1375، ش.
26- سایت: faheh.net
27- سایت: bohloul.com
28- سایت: خبرگزاری فارس
29- سایت «shia.ir»
30- «andisheqom.net»
31- «howzah.net»
پی نوشت ها :
1 – سورۀ ذاریات، آیه 56
2 – میزان الحکمۀ ؛ ج 7، ص 3417.
3 – معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، ج2، ص1168.
4 – سوره هود؛ آیه 88
5 – مصطفوی، تفسیرروشن؛ ج11. ص285.
6 – میزان الحکمه، ج14، ص6950.
7 – نهجالبلاغه، کلمات قصار«113»
8 – میزان الحکمۀ، ج14، ص6950 ، ج22228 و نهج الفصاحۀ،ابراهیم احمدیان، ح2097
9 – همان
10 – همان، ح 22238
11 – میزان الحکمۀ، ج14، ص6952 ، ج22246
12 – قمی، عباس؛ مفاتیح الجنان، دعای شب بیست و دوم رمضان
13 – همان، دعای مکارم الاخلاق
14 – سوره اعراف، آیه 96.
15 – قرائتی، محسن، تفسیرنور، ج4، ص126.
16 – مترجمان، تفسیر هدایت، ج3، ص337
17 – مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، ج9 ص71.
18 – سوره طلاق، آیه 2و 3
19 -لسان العرب، ج 10، ص115
20 -مکارم شیرازی و دیگران، تفسیرنمونه؛ ج 20، ص374.
21 – میزان الحکمۀ، ج4، ص1914،ج6706
22 – نهج الفصاحه؛ ابراهیم احمدیان، ج42
23 – سوره زمر، آیه 9
24 -تفسیر نمونه، ج19، ص396
25 -بانو امین اصفهانی، نصرت؛ مخزن العرفان فی تفسیرالقرآن،ج7، ص185
26 – آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الحکم، 64 مادۀ علم به نقل از سایت«hazah.net»
27 – سورۀ فاطر، آیه 28
28 – سوره هود، آیه 3
29 – کاشانی، فتح الله، زبدۀ التفاسیر؛ ج3، ص253.
30 – مترجمان، تفسیرهدایت: ج 5، ص14
31 – بانو امین اصفهانی، مخزن العرفان فی تفسیر القرآن: ج2، ص222.
32 – سوره هود، آیه 52.
33 – جعفری، یعقوب، تفسیرکوثر، ج5، ص250.
34 – مصطفوی، حسن: تفسیر روشن، ج11، ص220
35 – میزان الحکمۀ، ج2، ص636، ح2115.
36 -همان، ج9، ص4354، ح15121
37 – همان، ص4354، ح15122
38 – سوره عنکبوت:آیه69
39 -تفسیر نمونه، ج16، ص213
40 – ابیاری، ابراهیم؛ الموسوعۀ القرآنیۀ، ج 10، ص510 و کاشانی، فتح الله، زبدۀ التفاسیر، ج5، ص245.
41 -طبرسی، فضل بن حسن؛ جوامع الجامع، ج3، ص256.
42 – میزان الحکمۀ، ج 2، ص862، ح2790.
43 -همان، ح2786
44 -همان، ح2788
45 – همان، ح2789
46 – سوره زمر، آیه 10
47 – بابائی، احمدعلی؛ برگزیدۀ تفسیر نمونه، ج4، ص215
48 – خانی و ریاضی؛ ترجمۀ بیان السعادۀ، ج12، ص334
49 – طیّب، عبدالحسین؛ اطیب البیان، ج8، ص214.
50 – سورۀ نحل، آیه 128
51 – اطیب البیان، ج8،ص214.
52 -غرر الحکم و درر الحکم؛ ماده رحم
53 -میزان الحکمۀ، ج3، ص1196، ج3965.
54 – حرّانی، ابومحمد؛ تحف العقول، حسن زاده، ص678، ح137.
55 – شفیعی، سید محمد؛ پرورش روح، ج2 ص436، به نقل از تصنیف نهجالبلاغه، ص739.
56 – سوره اسراء ، آیه 84
57 – تفسیر نمونه ج12، ص249 به نقل از نورالثقلین، ج3، ص114.
58 – میزان الحکمۀ، ج13، ص6574، ح20983
59 – همان، ح 20985
60 -سوره فرقان، آیه 28 و 29
61 – سخنرانی آیت ا… میانجی به نقل از خبرگزاری فارس.
62 – میزان الحکمۀ، ج2، ص750، ح2404
63 – سوره ص، آیه 82 و 83
64 -تفسیر نور؛ ج 10، ص131
65 -مترجمان؛ تفسیر هدایت؛ ج 11، ص405 به نقل از نرمافزار جامع التفاسیر.
66 – دشتی، محمد؛ نهج الحیاۀ، ص 25 ح6
67 – میزان الحکمۀ، ج 3، ص1436، ح4815
68 – سوره ابراهیم؛ آیه 40
69 – غرر الحکم 203، به نقل از سایت «fateh.net»
70 – میزان الحکمۀ، ج4، ص1646، ح5525.
71 – پرورش روح به نقل از مشکات الأنوار، طبرسی، ص330
72 – میزان الحکمۀ، جلد 4، ص1677 ، ح5693
73 – سوره انفال، آیه 46
74 – نهجالبلاغه، دشتی، محمد؛ خطبۀ 76، ص125
75 – سوره مریم ، آیه 65
76 – میزان الحکمۀ ج3، ص1290، ح4345
77 – سورۀ بقره، آیه 152.
78 – سوره زخرف، آیه 36
79 – میزان الحکمۀ، ج4، ص1852، ح6393
80 – همان؛ ح6437
81 – همان؛ ص1850 ج6422
82 – همان؛ ح6427
83 – سورۀ لقمان؛ آیۀ 12
84 – تفسیر نمونه؛ ج 17 ص37 و 38.
85 – کاشانی، فتح الله؛ خلاصه المنهج، ج 4، ص127، به نقل از نرمافزار جامع التفاسیر نور
86 – شرح خطبۀ متقین نهجالبلاغه به نقل از نرمافزار باب العلم
87 – سوره ابراهیم؛ آیه 7
88 -کاشانی، فتح الله؛ منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج5، ص124 به نقل از نرمافزار جامع التفاسیر نور
89 – تحف العقول، ص58، ح3
90 – غرر الحکم؛ باب العبادۀ، ص 24 و 318
91 – تحف العقول، ص748، ح18
92 – میزان الحکمۀ، ج11، ص5359، ح18353
93 – سوره مائده ؛ آیه 35
94 – تفسیر نمونه؛ ج4، ص366
95 – سخنرانی آیت ا… میانجی به نقل از خبرگذاری فارس
96 – مفتایح الجنان؛ ص 952
97 – مقاله در محضر امام صداقت به نقل از سایت «shia.ir»
98 – غرر الحکم؛ 224
99 – برگرفته از سایت «fateh.net»
100 – میزان الحکمۀ ج13، ص6302، ح20183
101 – آیت ا… میانجی به نقل از خبرگزاری فارس
102 – سیمای فرزانگان ص 169 . به نقل از سایت «andisheqom.net»
103 – سوره عبس، آیه 24
104 – شفیعی ، سید محمد؛ پرورش روح، ج2، ص428، به نقل از اثنی عشریۀ فی المواعظ العددیۀ، ص 15
105 – پرورش روح، ص428، به نقل از دارالسلام، ج4، ص212
106 – خاطرهای از حجۀ الاسلام رحیمیان در محضر علامه- پایگاه اطلاع رسانی علامه بهلول «bouhoul.com»
107 – میزان الحکمۀ، ج 3، ص1408، ح4701
108 – همان؛ ج 4، ج 21825
109 – همان؛ ج14، ص6854، ح21863
110 – سوره طلاق؛ آیه 3
111 – سوره آل عمران؛ آیه 159
112 – میزان الحکمۀ، ج14، ص7062، ح22553
113 – روزی عام است و شامل روزی مادی و معنوی میشود.
114 – میزان الحکمۀ؛ ج 7، ص3170، ح10805
115 -همان؛ ح10810
116 -همان؛ ح 10809
117 – میزان الحکمۀ، ج8، ص3849، ح13249
118 – تحف العقول؛ ص654، ح43
119 – میزان الحکمۀ، ج8، ح13251
/ن