خانه » همه » مذهبی » امامت در آيينه انسان کامل (3)

امامت در آيينه انسان کامل (3)

امامت در آيينه انسان کامل (3)

تاکنون با توجه به مباحث پيش گفته روشن شد که امام، همان خورشيد فروزاني است که در آيينة انسان کامل مي‌درخشد. اينک به اين حقيقت توجه مي‌کنيم که انسان کامل عصر و جام جهان نماي دوران ما، حضرت مهدي عليه السلام است و اين مطلب، از آيات و روايات استفاده مي‌شود. خداوند متعال مي‌فرمايد: (يا ايهاالذين آمنو ا اطيعوالله واطيعوا الرسول و اولي الامر منکم)

6306907c 6c0b 4cd4 bd47 89ee9793fb42 - امامت در آيينه انسان کامل (3)
0008734 - امامت در آيينه انسان کامل (3)
امامت در آيينه انسان کامل (3)

نویسنده : يدالله دادجو

امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف جام جهان نماي دوران

تاکنون با توجه به مباحث پيش گفته روشن شد که امام، همان خورشيد فروزاني است که در آيينة انسان کامل مي‌درخشد. اينک به اين حقيقت توجه مي‌کنيم که انسان کامل عصر و جام جهان نماي دوران ما، حضرت مهدي عليه السلام است و اين مطلب، از آيات و روايات استفاده مي‌شود. خداوند متعال مي‌فرمايد: (يا ايهاالذين آمنو ا اطيعوالله واطيعوا الرسول و اولي الامر منکم) (نساء، 59)؛ اي کساني که ايمان آورده‌ايد! از خدا و رسول و صاحبان امر، پيروي کنيد.
اين آيه، دلالت مي‌کند بر اين که مراد از «اولوالامر»، امامان معصوم عليهم السلام هستند. اگر کسي بگويد در اين زمان، ما به امام معصوم دسترسي نداريم و نمي‌توانيم از او دين و دانش فرا بگيريم و بنا بر اين، آيه شامل حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف نمي‌شود، پاسخ اين است که عدم دسترسي به امام معصوم در اين زمان، مستند به خود امت و به دليل سوء رفتار و خيانت آنان است؛ بنا براين، حکم آيه شامل امام عصر عليه السلام مي‌شود (طباطبايي، 1393: ج5، ص399 ـ 400).
امام زين العابدين عليه السلام در اين باره مي‌فرمايد: «صاحبان امر و انسان‌هاي کاملي که خداوند تعالي اطاعت از آنان را واجب کرده است، امامان هستند و دوازدهمين ولي خدا، از اوصياي رسول خدا و امامان بعد از آن مي‌باشد (طبرسي 1416: ج2، ص152) امام صادق عليه السلام نيز مي‌فرمايد: «نحن قوم فرض الله عزوجل طاعتنا» (کليني، بي‌تا: ج1، ص264 ) ما گروهي هستيم که خداوند، اطاعت ما را واجب کرده است. امام حسن عسکري عليه السلام خطاب به فرزند گرامي‌اش مي‌فرمايد: «فأنت صاحب الزمان و أنت المهدي و أنت حجةالله في أرضه»؛ پس تويي صاحب زمان و تويي مهدي و حجت خدا بر زمينش». (حر عاملي، 1366: ج7، ص21) امام حسين عليه السلام مي‌فرمايد: «دوازده امام هدايت يافته از ما هستند؛ اولشان اميرمؤمنان علي بن ابي طالب عليه السلام وآخرشان نهمين فرزند من است. او همان کسي است که حق را به پاي مي‌دارد و خداي سبحان، به وسيلة او زمين را پس از مرگ، زنده مي‌سازد و دين حق را بر همة اديان پيروزمي کند؛ اگرچه مشرکان را خوش نيايد» (همان: ج2، ص333). در زيارت جامعة کبيره مي‌خوانيم: «و أنتم نور الأخيار و هداة الابرار و حجج الجبار بکم فتح الله و بکم يختم» (طوسي، بي‌تا: ج6، ص 107)؛ شما روشني قلب نيکان و هدايت کنندة خوبان و حجت‌هاي خداوند مقتدر هستيد. خداوند، به شما آغاز کرد و به شما به پايان مي‌برد.
همچنين متصوفه ـ اعم از شيعه و سني ـ درباره قطب و خليفه الهي و انسان کامل عقيده شيعه را پذيرفته و امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف را خاتم اوليا و انسان کامل عصر معرفي کرده‌اند (مطهري، 1386: ج4، ص944) ابن عربي دربارة خصوصيات امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌گويد:
اما ختم ولايت؛ مهدي، مردي از عرب است. او در زمان ما موجود است و من در سال 595 او را شناختم و علامتي از او که حق تعالي از ديدة بندگان پوشانده است، مشاهده کرده‌ام و خداوند، آن را براي من آشکار کرد، تا جايي که خاتَم ولايت را از او ديدم (ابن عربي، 1425: ج12، ص64 و121).
وي جاي ديگر مي‌گويد:
جميع مراتب و مقامات نبوت و رسالت و ولايت در ظاهر و باطن، به حقيقت محمديه باز مي‌گردد. به تعبير ديگر، همه انبيا و اوليا به لحاظ اصل و حقيقت اصلي، همه بر يک حقيقت، يعني حقيقت محمديه‌اند که به لحاظ شرايط اجتماعي و جغرافيايي، به صورت انبيا و اولياي مختلف در آمده است؛ تا اين‌که در نهايت، کمال جلوة آن حقيقت در سلسلة انبيا در بدن عنصري حضرت خاتم الأنبياء ظهور يافته و در سلسله اوليا نيز در بدن عنصري خاتم الاولياء حضرت مهدي که ولايتش با ولايت باطني و ظاهري رسول اکرم متحد است، متجلي شده است و اولياي الهي، از اديان و مذاهب گوناگون نيز از مشکات اين ولي خاتم استرزاق مي‌کنند (ابن عربي، 1400: ص62).
علامه سيد حيدر آملي مي‌فرمايد:
ولايت (مطلقه تامه) اصالتاً براي حقيقت محمدي است که به امير المومنين و فرزندان معصوم او که از ناحيه خداوند به امامت و خلافت برگزيده شده‌اند تعلق گرفته است. بنابراين امام عصر خاتم اولياي مقيده است، و خاتم ولايت و کسي است که به وسيلة او صلاح دنيا و آخرت، به نهايت کمال مي‌رسد (آملي، 1368: ص 383).
امام خميني; در تفسير سورة مبارکه «والعصر» چنين مي‌گويد:
عصر هم محتمل است که در اين زمان حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد يا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه هدي عليهم السلام و در عصر ما حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است. قسم به عصاره موجودات عصر، فشرده موجودات، آن فشرده همه عوالم است. يک نسخه است نسخه تمام عالم. همه عالم در اين موجود در اين انسان کامل عصاره شده است. خدا به اين عصاره قسم مي‌خورد (امام خميني، 1378: ج12، ص423).
شهيد مطهري مي‌گويد:
شيعه معتقد است که با رفتن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دين جديد نمي‌آيد؛ اما مسأله حجت و انسان کامل ـ که اولين انسان روي زمين چنين بود و بايد آخرين انسان، چنان باشد ـ هرگز در ميان افراد بشر تمام نشده است. در ميان اهل تسنن، تنها طبقة متصوفه است که اين مسأله را قبول دارند؛ منتها به نام‌هاي ديگر. اين است که ما مي‌بينيم متصوفه اهل سنت با اين که متصوف هستند، مسأله امامت را در بعضي بيان هايشان طوري قبول کرده اندکه يک شيعه قبول مي‌کند. محي الدين ـ که اهل اندلس و سني مطلق و ناصبي است ـ روي ذوق عرفاني معتقد است که زمين از حجت، خالي نيست. او نظر شيعه را قبول و اسم ائمه را ذکر مي‌کند؛ تا مي‌رسد به حضرت حجت» (مطهري، 1386: ص 8 و 40 و 65 و86).
بدين روي با توجه به آيات و روايات و سخنان انديشوران بزرگ دين، ثابت مي‌شودکه امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف انسان کاملي است که چراغ هدايت وکشتي نجات امت و خليفه خدا و حجت وي در اين زمان مي‌باشد.

نتيجه

انسان، تجلي اعظمي است که حق تعالي خود را آن‌گونه که هست، در آن مي‌بيند و او همان مخلوقي است که به صورت الهي به معناي حقيقي تحقق يافته است؛ به همين سبب، همه چيز، تحت سيطره، سلطه و انقياد او است. به انسان از آن روكه در عين صغرش، مشابه آنچه در عالم هست، در خود دارد، عالم صغير اطلاق مي‌کنند؛ هر چند از نظر معنا و مرتبه، انسان، عالم کبير است. انسان کامل، قطبي است که همه افلاک وجود از اول تا آخر گرد محور او مي‌چرخد؛ يعني ساحت قدسي انسان کامل، محور گردش کائنات است.
با بررسي انجام شده، اين نتيجه به دست آمد که جايگاه و ويژگي انسان کامل و امام از هم جدا و ناسازگار نيست و از اين رو، انسان کامل همان مقام رفيع آدميت است، نه شخص خاص آدم؛ پس بي‌ترديد اميرالمؤمنين عليه السلام و نيز امامان معصوم عليهم السلام خليفه تام الهي و مصداق بارز انسان کامل هستند. در زمان ما از آن‌جا که جهان از موجودي جامع، خليفةالله و حجت الله خالي نيست، امام عصر عليه السلام صاحب ولايت معنوي و سلطنت باطني بر تمام امور تکويني و تشريعي است.
منابع و مآخذ :
قرآن کريم
نهج البلاغه
1. ابن سينا، المبدا والمعاد، تهران، موسسة مطالعات اسلامي مک گيل با همکاري دانشگاه تهران، 1363ش.
2. آشتياني، سيد جلال الدين، هستي از نظر فلسفه و عرفان، تهران، نهضت زنان مسلمان، بي‌تا.
3. —————-، شرح مقدمه قيصري، تهران، امير کبير، چ 3، 1370ش.
4. آملي، سيد حيدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تهران، علمي فرهنگي، 1368ش.
5. ابن عربي، محمد بن علي، الفتوحات المکيه، بيروت، دارالکتب العلميه، 1425ق
6. —————-، فصوص الحکم، بيروت، دارالکتاب العربي، 1400ق.
7. جوادي آملي، عبدالله، هدايت در قرآن، قم، اسراء، چاپ دوم، 1385ش.
8. —————-، تحرير التمهيد القواعد، قم، الزهرا، 1372 ش.
9. —————-، ادب فناي مقربان، قم. اسراء، چ2، 1381ش.
10. —————-، شميم ولايت در آثار آيت الله جوادي آملي، قم، اسراء، بي‌تا.
11. جيلي، عبدالکريم، الانسان الکامل في معرفة الاواخر والاوايل، لبنان، تاريخ العربي، 1420ق.
12.. الحر العا ملي، محمدبن حسن، اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات، تهران، دارالکتب الاسلاميه چ3، 1366ش.
13. حسن زاده آملي، حسن، انسان کامل از ديدگاه نهج البلاغه، قم، قيام، 1372ش.
14. —————-، ولايت تکويني، قم، قيام، 1371ش.
15. —————-، يازده رساله، تهران، مؤسسه مطالعات، 1363ش.
16. —————-، عيون مسائل النفس، تهران، امير کبير، 1371ش.
17. خميني، روح الله، اربعين حديث، تهران، مؤ سسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چ2، 1371ش.
18. —————-، صحيفه‌ي امام، تهران، موسسة تنطيم و نشر آثار امام خميني، 1378ش.
19. —————-، مصباح الهداية و الخلافة والولاية، تهران، پيام آزادي، 1360 ش.
20. دادجو، يدالله، بقيةالله فروغ حيات بخش هستي، قم، دارالفکر، 1387ش.
21. نسفي، عزيزالدين، الانسان الکامل، تصحيح ماريژان موله، تهران، کتابخانه طهوري، بي‌تا.
22. صدر الدين، محمد شيرازي، الحکمة المتعاليه في الاسفار الاربعه، بيروت، داراحياءالتراث العربي، چ3، 1981م.
23. —————-، شرح اصول کافي، تهران، موسسه مطالعات وتحقيقات فرهنگي، چاپ اول، 1367ش.
24. طباطبائي، محمد حسين، الميزان، قم، اسماعيليان، چ2، 1393ق.
25. طبرسي، ابي منصور، احتجاج، قم، اسوه، چ2.
26. قيصري، داود بن محمد، شرح القيصري علي فصوص الحکم، قم، بيدار، 1363 ش.
27. کليني، محمدبن يعقوب، كافي، دفتر نشرفرهنگ اهل‌بيت عليهم السلام ترجمه وشرح رسولي محلاتي، بي‌جا، بي‌تا.
28. گوهرين، صادق، شرح اصطلاحات تصوف، تهران، زوار، تهران، 1376 ش.
29. مطهري، مرتضي، انسان کامل، تهران، صدرا، چ9، 1386ش.
30. —————-، مجموعه آثار، قم، صدرا، چ11، 1387ش.
31. يثربي، يحيي، فلسفه امامت، قم، وثوق، 1387ش.
منبع:www.entizar.ir

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد