خانه » همه » مذهبی » زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(2)

زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(2)

زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(2)

در سال 1330 ق با حملة روسيه به ايران شهرهاي تبريز، گيلان، رشت، مشهد مقدس و چندين شهر و روستاي ايران اشغال شد. در اين زمان كه ايران در سراشيبي سقوط قرار گرفته بود مراجع تقليد شيعه كه در آن ايام در عراق بودند تصميم گرفتند با مقاومتي قهرمانانه جلو متجاوزان را بگيرند.
در يازدهم محرم 1330 هيأت علميه نجف به همراه صدها نفر از طلاب حوزه علميه و دويست هزار تن از عشاير مسلح به طرف ايران حركت كردند. آنان تصميم گرفتند

ea3fb0b5 4e34 4960 8ac4 049d7cecd954 - زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(2)
mioz65 - زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(2)
زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(2)

نويسنده: محمد علي محمدي

ايران در آتش

در سال 1330 ق با حملة روسيه به ايران شهرهاي تبريز، گيلان، رشت، مشهد مقدس و چندين شهر و روستاي ايران اشغال شد. در اين زمان كه ايران در سراشيبي سقوط قرار گرفته بود مراجع تقليد شيعه كه در آن ايام در عراق بودند تصميم گرفتند با مقاومتي قهرمانانه جلو متجاوزان را بگيرند.
در يازدهم محرم 1330 هيأت علميه نجف به همراه صدها نفر از طلاب حوزه علميه و دويست هزار تن از عشاير مسلح به طرف ايران حركت كردند. آنان تصميم گرفتند در سر راه خود به ايران چند روزي در كاظمين توقف كرده، پس از آماده كردن مقدمات لازم به طرف ايران حركت كنند. از جمله اقدامات آنان در كاظمين مي‌توان به ارسال هيأت‌هايي به كشورهاي مختلف براي مذاكره با سران آن كشورها و ارسال اطلاعيه‌هاي فراوان به مسلمانان جهان اشاره كرد.
و ديگر آماده كردن عشاير ايران براي جهاد بود كه با ارسال تلگرافهاي متعدد آنان را به جهاد دعوت كردند در يكي از اين برگهاي زرين چنين مي‌خوانيم:
به عموم حجج اسلام، سرداران عظام و رؤساي عشاير… از قديم زمان الي كنون به واسطه مردانگي عشاير… هرگز به خيال اجانب نمي‌رسيد كه دست اندازي به خاك ايران نمايند چه رسد به سوق عساكر و جسارت … در ممالك اسلاميه. مگر در اين عصر مردانگي ايرانيان محو و نابود و عقايد اسلام پشت گوشها افتاده … ياللمسلمين يك مشهد مقدس… در مملكت شماست، آيا رواست كه با وجود امثال شماها به تصرف كفار درآيد و ننگ تاريخي براي شما، باقي بماند!…»[1]
وقتي مردم مسلمان و عشاير غيور ايران خود را براي دفاعي جانانه آماده كردند وثوق الدوله كه در آن زمان رياست هيأت وزرا را به عهده داشت با نيرنگ اولاً از حركت علما به طرف ايران ممانعت كرد. وانگهي از عشاير و ديگر امت مسلمان ايران خواست از هرگونه اقدامي كه مخالف سياستهاي روسيه و انگلستان باشد خودداري كنند و به آنها هشدار داد كه اگر با نيروهاي درحال پيشروي انگلستان مقابله كنند دولت آنها را مؤاخذه خواهد كرد. و از طرف ديگر مصرانه از علما خواست كه از كاظمين متفرق شوند.
عقب نشيتي نيروهاي روسيه و اقدامات وثوق الدوله كارگر افتاد و تندري كه مي‌رفت خصم را بسوزد توسط دولت ايران خاموش شد و علما كه نمي‌خواستند جنگ داخلي مشكلات ايران را دو چندان كنند از حركت به طرف ايران منصرف شدند.

نبرد اقتصادي

شيخ شريعت در كنار ديگر علما در برابر هجوم اقتصادي دشمن دو اقدام مهم انجام داد.
1. تشويق مردم به ايجاد شركت‌هاي تعاوني.
2. تحريم خريد و فروش اجناس و وسايل روسيه و انگلستان.
البته در اين جبهه نيز زماني كه مي‌رفت اين مبارزه منفي شكوفه دهد سفارت انگليس با يك نامه فدايت شوم به وثوق‌الدوله نوشت كه از علما بخواهد فتواهاي خود را ملغي اعلام كنند و وثوق هم همين كار را كرد.

مجتهد مجاهد

عراق در جنگ جهاني اول به تصرف انگلستان در آمد و شيخ الشريعه ضمن صدور فتواي جهاد خود به جبهه شتافت و فرماندهي جبهه قرنه را به عهده گرفت.
يكبار كه مجتهد مجاهد با كشتي كوچكي به طرف يكي از جبهه‌ها در حركت بود. كشتي آنها شكست و نزديك بود ايشان غرق شود كه ديگر مجاهدان وي را نجات دادند.
نيروهاي مردمي به فرماندهي علما به مدت هيجده ماه در برابر نيروهاي عظيم انگلستان مقاومت كردند و اگر پيروزي نهايي متفقين و ضعف شكست عثماني و ديگر متحدانش نبود اشغالگران هيچ گاه موفق به اشغال عراق نمي‌شدند.[2]

در بستر انقلاب

نيروهاي انگلستان و همدستانش در جنگ جهاني اول با طرح اين شعار كه هدف ما رهايي كامل ملتهاست توانستند عراق و ديگر كشورهاي عربي را تصرف كنند اما پس از اشغال عراق نه تنها به آنها استقلال ندادند كه سعي كردند با برگزاري رفراندم فرمايشي به اشغال خود حالت قانوني دهند و آنگاه كه عده‌اي از آزاديخواهان درخواست استقلال كردند آنها را تبعيد و زنداني كردند و متعاقب اين اوضاع شيخ الشريعه با ارسال تلگرافهايي به حاكمان انگليسي و فرماندهان ارشد نظامي آنان، از آنها خواست با اعطاي استقلال به عراق از خونريزي بيشتر خودداري كنند. اما آنان از اين درخواست سرباز زدند و سعي كردند با سركوب جلو انقلاب را بگيرند.
در اين هنگام آية الله ميرزا محمد تقي شيرازي با صدور فتوايي به عراقيان اجازه داد كه اگر انگليسيان از دادن حقوق آنها سرباز زدند آنان دست به اسلحه برند و حق خود را باز پس گيرند. و اين گونه بود كه آتش انقلاب در عراق زبانه كشيد.
در هنگامي كه تمامي شهرهاي عراق در آتش انقلاب مي‌سوخت ناگهان آية الله ميرزا محمد تقي شيرازي كه در اين زمان رهبري انقلاب را به عهده داشت به طور مرموزانه‌اي درگذشت ولي در آن لحظات حساس آية الله شريعت اصفهاني علم بر زمين افتاده ميرزاي شيرازي را برداشت و با صدور بيانيه‌اي از مردم عراق خواست به انقلاب ادامه دهند و سپس در اجتماعي كه در صحن حضرت علي ـ عليه السّلام ـ برگزار شده بود حاضر شد و در حالي كه به علت كهولت و ناتواني نمي‌توانست به تنهايي راه برود با كمك چند نفر از اطرافيان بر فراز منبر قرار گرفت و پس از تسليت از دست دادن ميرزا، مجاهدان را به استقامت فرا خواند و آنگاه آية الله سيد ابوالحسن اصفهاني را به عنوان نماينده خود انتخاب كرد و پرچم جهاد را به دست او سپرد.
در همين ايام ويلسون، نماينده انگلستان در عراق تصميم گرفت با فرستان پيام تسليتي باب گفتگو با شيخ را باز كند، او را به پندار خود بفريبد اما نتوانست و انقلاب همچنان ادامه يافت.[3]
متعاقب اين اوضاع نيروهاي انگليسي كه در ايران و هند مستقر بودند به طرف عراق روانه شدند تا اينكه تعداد آنها به يكصد و پنجاه هزار نفر رسيد كه به انواع سلاحهاي پيشرفته و هواپيماهاي جنگي مجهز بودند. قدرت روز افزون نيروهاي انگلستان، تمام شدن منابع مالي مجاهدان و قرار گرفتن آنان در محاصره اقتصادي و نظامي، نيز تغيير سياست انگلستان و پيشنهاد تشكيل حكومت ملي در عراق از طرف ديگر موجب شد كه بين رهبران جهاد اختلاف افتد و انقلاب متوقف شود. دولت انگلستان به طور رسمي تغيير سياست خود را اعلام كرد و بدين سان استقلال خود را هر چند ناقص به دست آورد. اگر انقلاب به پيروزي نظامي مي‌رسيد علما مي‌توانستند با تشكيل حكومت اسلامي، عراقي آباد و آزاد بسازند عوامل فوق در كنار سستي كه به مناسبت شروع فصل كشاورزي در مردم عراق پديد آورده بود باعث شد كه نيروهاي انگلستان بتوانند به طرف شهرهاي مقدس پيشروي و كربلا، كوفه و آنگاه نجف را اشغال كنند.
پس از اشغال نجف 17 تن از علما و از جمله شيخ حسن فرزند شيخ الشريعه دستگير و براي تبعيد روانه بصره شدند.

وفات

سرانجام روح پر فتوح آية الله شريعت اصفهاني پس از عمري تلاش در راه اسلام و قرآن در شب يكشنبه هشتم ربيع الثاني سال 1339 ق. قفس تن را دريد و آن نفس مطمئنه به سوي پروردگار پركشيد و پيكر مطهرش در جوار قبر امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ به خاك سپرده شد.
در سال 1366 ق. كه آية الله حاج آقا حسين قمي دار فاني را وداع كرد و مي‌خواستند او را كنار شيخ الشريعه دفن كنند در هنگام حفر قبر مقداري از قبر شيخ شريعت خراب شد و حاضران با تعجب ديدند جسد آن فقيه فرزانه هنوز كاملاً تازه است چنانكه گويا روز پيش به خاك سپرده شده است.

پي نوشت :

[1] . اسنادي دربارة هجوم انگليس و روس به ايران، فصل ششم.
[2] . نگاهي به تاريخ …، صادقي تهراني، ص 16.
[3] . لمحات اجتماعيه من تاريخ العراق الحديث، ج 5، ص 309.

منبع: www.andisheqom.com

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد