خانه » همه » مذهبی » زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(1)

زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(1)

زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(1)

در زمستان سال 1228 ش. (12 ربيع الاول 1266 ق)[1] باز شدن غنچه‌اي در خانه محمد جواد نمازي اصفهاني، بهار را نويد داد. آن غنچه خوشبو را فتح الله ناميدند.
فتح الله در دامان پُرمهر مادري مؤمن كه هيچ گاه او را بدون وضو شير نمي‌داد و پدري دلسوز كه لحظه‌اي از تربيت فرزندش غافل نمي‌شد. رشد كرد و پس از سپري كردن دوران بازيهاي كودكانه راهي كلاس قرآن و ديگر كتابهاي مذهبي شد.

21d11877 7eb5 4bd1 b7b8 ec5226f32126 - زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(1)
mioz64 - زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(1)
زندگی نامه ی ملا فتح الله اصفهاني رحمت الله علیه(1)

ولادت

در زمستان سال 1228 ش. (12 ربيع الاول 1266 ق)[1] باز شدن غنچه‌اي در خانه محمد جواد نمازي اصفهاني، بهار را نويد داد. آن غنچه خوشبو را فتح الله ناميدند.
فتح الله در دامان پُرمهر مادري مؤمن كه هيچ گاه او را بدون وضو شير نمي‌داد و پدري دلسوز كه لحظه‌اي از تربيت فرزندش غافل نمي‌شد. رشد كرد و پس از سپري كردن دوران بازيهاي كودكانه راهي كلاس قرآن و ديگر كتابهاي مذهبي شد.

در حوزه‌هاي نور

او ابتدا در حوزه علميه اصفهان به تحصيل مشغول بود. استعداد و پشتكار فتح الله موجب شد كه بتواند با سرعت، مقدمات علوم اسلامي را فرا گرفته، در درس فقه و اصول بزرگان مدارس علميه زانوي ادب به زمين بزند. با اين حال حضور در درس بهترين اساتيد حوزه علميه اصفهان نتوانست تشنگي دانش اندوزي او را فرونشاند، از اين رو راهي حوزه علميه مشهد مقدس شد.
در آن شهر از محضر اساتيد برجسته‌اي چون آية الله حاج ميرزا نصرالله مدرس، آية الله محمد ابراهيم بروجردي و سيد مرتضي حائري بهره فراوان جست تا در رديف اساتيد آن ديار شناخته شد. سپس به سوي اصفهان مراجعت كرد. تا آن زمان نظريات شيخ مرتضي انصاري در اصفهان شهرتي نداشت ولي شيخ شريعت به بيان مسلك شيخ مرتضي انصاري همت گماشت.[2]
او در سال 1295 ق. راهي نجف اشراف شد و در محضر مراجع تقليد آن زمان (آيات بزرگوار شيخ محمد حسين كاظمي و ميرزا حبيب الله رشتي) حاضر شد و خود نيز مجلس درس مهمي تشكيل داد كه بسياري از دانشمندان حوزه علميه نجف در آن شركت مي‌كردند.
شيخ الشريعه در سال 1313 ق. به شوق معشوق رو به خانه معبود نهاد. او در مكه به مباحثه و گفتگو با علماي اهل سنت پرداخت به گونه‌اي كه آنها از احاطه كامل وي به كتابهاي اهل سنت در شگفت شدند.[3]
پس از بازگشت از حج پروانه‌هاي فضيلت پيرامون آن شمع شريعت گرد آمدند. در اين زمان درس او از مهم‌ترين درسهاي نجف به شمار مي‌رفت كه صدها نفر در آن شركت مي‌كردند. اين درسها عبارت بودند از:
1. دروس عالي فقه و اصول.
2. رجال و درايه.
3. تفسير و علوم قرآن.
4. فلسفه و كلام.
5. درس خلافيات كه در اين درس علت اختلاف نظريات و فتواهاي فقيه بررسي مي‌شد. او بعلاوه خطيبي توانا بود كه جمعه‌ها منبر مي‌رفت و به موعظه مي‌پراخت. از ديگر امتيازات ايشان اينكه وي به تحصيل طب و رياضيات همت گماشته و علاوه بر فرمولها و معادلات رياضي مطالب زيادي درباره علم پزشكي آموخته بود.
گويند روزي ايشان بيمار شد و وقتي پزشك براي معالجه بر بالين او آمد شيخ الشريعه در مورد بيماري‌اش از كتاب قانون بوعلي سينا مطلبي گفت. پزشك تصور كرد چون شيخ نوع بيماري خود را مي‌دانسته تنها همان قسمت كتاب را به خاطر سپرده است ولي در گفتگوهاي بعدي مشخص شد او بيشتر مطالب قانون را آماده در ذهن دارد.

اساتيد

شيخ الرشيعه در محضر شريعتمداران زيادي درس شريعت آموخت تا شيخ شريعت شد به پاس احترامشان نام آنان در ذيل مي‌آيد.
1. ملا حيدر علي اصفهاني.
2. آية الله نصر الله مدرس.
3. شيخ محمد صادق تنكابني.
4. ملا احمد سبزواري.
5. شيخ عبدالجواد خراساني.
6. آية الله ملا محمد باقر اصفهاني.
7. شيخ حسين علي تويسركاني ملايري.
8. آية الله شيخ محمد تقي هروي.
9. آية الله شيخ محمد رحيم برجردي.
10. آية الله شيخ محمد حسين كاظميني.
11. آية الله حبيب الله رشتي.

شاگردان

صدها نفر از طلاب علوم ديني در جلسات درس ايشان شركت مي‌كردند كه بسياري از آنان بعدها در زمره مراجع تقليد درآمدند و نامي ترين آنان عبارتند از:
آيا عظام: 1. شيخ عبدالكريم حائري.
2. سيد محمد حسين بروجردي.
3. سيد ابوالقاسم خويي.
4. سيد ضياء الدين عراقي.
5. سيد شهاب الدين مرعشي نجفي.
6. سيد عبدالهادي حسيني شيرازي.
7. سيد محسن طباطبايي حكيم.
8. سيد محمد كوه كمره‌اي (حجت).
9. سيد محمد تقي خوانساري.
10. محمد علي شاه آبادي.

قلم نور

از آنجا كه شريعت در علوم گوناگون اسلامي مهارت داشت در بسياري از رشته‌ها نوشته‌هايي پربها از خود به يادگار گذاشت كه هر يك در علوم مختلف حاكي از فزوني دانش اوست. از آن همه، پاره‌اي رساله در موضوعات فقهي و اصولي است. در علم تفسير، فلسفه، كلام و ادبيات عرب نيز داراي آثار نيكوست.

مرجعيت

پس از وفات آية الله ميرزا حبيب الله رشتي و آية الله شيخ محمد حسين كاظميني شماري از مردم از شيخ الشريعه تقليدمي‌كردند ولي پس از رحلت ميرزا محمد تقي شيرازي، شيخ الشريعه يگانه مرجع جهان تشيع شد. با اين حال وي رهبري ديني را چون باري سنگين بر دوش خود احساس مي‌كرد. او در خلوت ديده شده بود كه اشك ريزان با خداي خود چنين مناجات مي‌كرد:
«خدايا، در آخرين روزهاي زندگيم در دنيا به رياست مبتلا شده‌ام! و بايد سنگيني اين بار امانت را به دوش كشم! بارالها، من طاقت تحمل اين امر بزرگ را ندارم … و حال آنكه تو فرداي قيامت از من سؤال خواهي كرد…».

شبيخون

شيخ الشريعه در پي مبارزه با تهاجم فرهنگي دشمن كتابخانه مهمي ايجاد كرد كه دانش پژوهان از آن استفاده مي‌كردند و از ديگر اقدامات ايشان صدور اعلاميه‌هاي فراوان بود كه پرده از چهره استعمار مي‌زدود در قسمتهائي از يكي از اين اعلاميه‌ها آمده است.
«خدمت علماي بزرگ … و عموم مردم روستاها و شهرها و كوچ نشينان …
بر آقايان و هوشياران … پوشيده نيست كه بيگانگان از سده‌هاي پيشين و مدتها قبل كوشيده‌اند دارايي مسلمانان را بدزدند و شهر و كشورشان را تصاحب كنند… قرآن سراسر حكمت را از ميان آنان بردارند و آنچه از وسايل مادي و معنوي نزد آنان است نابود سازند، بيگانگان همواره براي دستيابي به اين هدفها نقشه‌هايي ترتيب داده‌اند، آنگاه آية الله شريعت چندين نمونه از نقشه‌ها و هدفهاي دشمن را در 10 مورد بازگو كرده، در پايان دردمندانه از مسلمانان و ايرانيان مي‌خواهد كه در صف واحد در برابر دشمن متجاوز بايستند.»[4]

دزدان فرهنگ

در زماني كه عراق تحت سلطه انگلستان بود حكومت استعمارگر به مزدوران خود دستور داده بود هر جا كتاب نفيس و قديمي يافتند آن را تصاحب كرده، و به كتابخانه لندن بفرستند!
در اين ميان روحانيون آگاهي كه نمي‌خواستند فرهنگ اسلامي به دست كفار غارت شود در مقابل آنان مي‌ايستادند و استعمارگران با به زندان افكندن ايشان سعي مي‌كردند به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشانند. ولي شيخ شريعت به كمك طلاب آمده، آنها را از بند نجات مي‌داد. براي نمونه مي‌توان به زندان افتادن آية الله مرعشي نجفي براي خريدن يك كتاب و سپس آزادي او به همت شيخ الشريعه اشاره كرد.

تقسيم ايران

يك سال پس از انقلاب مشروطه (در سال 1907 م) دو كشور استعمارگر روسيه و انگلستان در يك توافق سري ايران را به 3 منطقه تقسيم كردند؛ مناطق جنوبي سهميه انگلستان و شمال ايران از آن روسيه شد و براي آنكه با هم اختلافي پيدا نكنند قسمتهاي مركزي را به عنوان منطقه بي‌طرف سهم ايران قرار دادند. در اين هنگام كه تماميت ارضي و استقلال ايران در معرض خطر جدي قرار داشت، شيخ الشريعه و ديگر علما درسهاي حوزه علميه را تعطيل و خود را براي جهاد آماده كردند؛ چنانكه در تلگرافي كه بدين مناسبت انتشار دادند مي‌خوانيم:
«اخبار موحشه مداخله اجانب در بلاد اسلاميه خصوصاً به اشتهار معاهده ميشومه جديده با دولتين موجب وحشت عموم علماي اعلام … (شده است). قاطبه علماي اين مشاهد مشرفه وظايف مقاميه را تعطيل و در حفظ اسلام به اداي آخرين تكليف (جهاد) حاضر…»
از ديگر اقدامات علما در مبارزه با استكبار جهاني پيشنهاد طرح و اتحاد دنياي اسلام بود كه گامي براي پيشبرد اهداف اسلامي به شمار مي‌رفت اما دولت ايران و عثماني از آن طرح استقبال نكردند.

پي نوشت :

[1] . اعيان الشيعه، سيد مسحن امين عاملي، ج 8، ص 391؛ آقا بزرگ تهراني تولدش را در تاريخ 12 ربيع الثاني 1266 ضبط كرده است. (ر. ك: الذريعه ج 4، ص 158).
[2] . اعيان الشيعه، ج 8، ص 392.
[3] .علماي معاصرين، ص 124.
[4] . ايران و جهان اسلام، ص 200.

منبع:www.andisheqom.com

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد