قبض روح در ديدگاه اسلامي
الله يتوفي الأنفس حين موتها؛ (1) خداوند است كه هنگام مردن، جان ها را به طور كامل مي گيرد.
و برخي آيات حاكي از آن هستند كه فرشته ي مرگ نفوس و ارواح را مي ستاند:
قبض روح در ديدگاه اسلامي
الله يتوفي الأنفس حين موتها؛ (1) خداوند است كه هنگام مردن، جان ها را به طور كامل مي گيرد.
و برخي آيات حاكي از آن هستند كه فرشته ي مرگ نفوس و ارواح را مي ستاند:
«قل يتوفاكم ملك الموت الذي وكل بكم؛(2) بگو فرشته ي مرگ كه بر شما گمارده شده ( نفس و روح) شما را به طور كامل اخذ مي كند.
و آياتي ديگر هم توفي و اخذ كامل ارواح را به فرستادگان (فرشتگان) الهي منتسب مي كند:
الذين تتوفاهم الملائكه؛(3) همانا كساني كه فرشتگان (روح) آن ها را به طور كامل اخذ مي كنند.
البته روشن است كه اين آيات با يكديگر تنافي ندارند؛ زيرا فاعليت فرشتگان در طول فاعليت ملك الموت و آن هم در طول فاعليت الهي مطرح است و وقتي فاعليت طولي باشد – و نه عرضي- مشكلي وجود نخواهد داشت.
از امام صادق عليه السلام درباره ي آيه شريفه «الله يتوفي الأنفس حين موتها» (4) «قل يتوفاكم ملك الموت الذي وكل بكم»، (5) «الذين تتوفاهم الملائكه طيبين»، (6) «الذين تتوفاهم الملائكه ظالمي أنفسهم»، (7) و «توفته رسلنا» «و لو تري اذ يتوفي الذين كفروا الملائكه» (8) سؤال شد كه چگونه امكان دارد؟ چگونه ملك الموت يا فرشتگان جان ها را مي گيرند در حالي كه در طول يك ساعت در همه كرانه هاي جهان آنقدر مي ميرند كه غير از خدا كسي حساب آن ها را ندارد؟ حضرت فرمودند:
خداي تعالي براي ملك الموت اعوان و انصاري از فرشتگان قرار داده كه ارواح را قبض مي كنند؛ مانند نگهبان شهري كه براي اداره ي شهر، اعوان و انصار انساني دارد و آنان را به هنگام نياز بسيج مي كند. فرشتگان هم (ارواح) افراد را به طور كامل اخذ مي كنند و ملك الموت هم از آنان به طور كامل مي گيرد؛ در حالي كه خود ملك الموت هم افرادي را قبض كرده است؛ آن گاه خداوند آن چه را كه نزد ملك الموت است، توفي مي كند.
روايت شريفه هم فاعليت قابضان ارواح را مطرح مي كند و هم متذكر مي شود كه فرشتگان همه ي ارواح را قبض مي كنند بدين صورت كه ارواح را ملك الموت و اعوانش به طور كامل قبض مي كنند . بدين ترتيب در مرگ هاي دسته جمعي نمي توان گفت: چگونه ممكن است در مدت كم تر از يك ساعت ميليونها نفر در سطح جهان بميرند و ملك الموت جان همه آن ها را بگيرد! وانگهي با صرف نظر از روايت مزبور، مي دانيم كه ملك الموت موجودي مجرد است كه قدرتي الهي و فوق العاده دارد و در يك لحظه مي تواند تعداد بي شماري – و حتي همه موجودات زنده – را قبض روح كند.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: به ملك الموت عليه السلام گفته شد: چگونه ارواح را در مدت يك ساعت قبض مي كني ؛ در حالي كه بعضي از آنها در مغرب و برخي ديگر در مشرقند؟ پاسخ داد: آن ها را فرامي خوانم؛ پس مرا اجابت خواهند كرد؛ سپس ادامه داده و گفت:
ان الدنيا بين يدي كالقصعه بين يدي أحدكم يتناول منها ما شاء و الدنيا عندي كالدرهم في كف أحدكم يقلبه كيف يشاء؛ (9) همانا دنيا نزد من، همانند كاسه اي پيش روي يكي از شماست كه بخواهد چيزي را از آن تناول كند، دنيا نزد من مانند درهمي در كف يكي از شماست كه هر گونه بخواهد آن را زيرورو مي كند».
كيفيت قبض روح
شايد به ذهن كسي خطور نكند كه قبض روح افراد با يكديگر تفاوت دارد. شايد برخي تصور كنند اسباب و عوامل مرگ فرق مي كنند؛ ولي اصل وجود مردن در همه افراد يكسان بوده و آن، جان دادن و خروج نفس از بدن است.
با توجه به روايات اهل بيت عليهم السلام نمي توان تساوي قبض روح در همه افراد را پذيرفت؛ مخصوصا با توجه به اين كه روح انساني مجرد است و نمي توانيم كيفيت قطع علاقه روح از بدن را با حواس پنجگانه درك كنيم؛ حتي از روايتي به نقل از امام صادق عليه السلام استفاده مي شود كه خداي متعال براي آسان شدن جان دادن مؤمن به ملك الموت دستور مي دهد تا روح او را به بدنش برگرداند و به بهترين وجه آن را خارج كند؛ و مرحوم علامه مجلسي رحمه الله هم در توضيح اين روايت مي گويد: ممكن است اين مسأله بدان علت صورت گيرد كه مؤمن به سختي از دنيا مفارقت نكند؛ به خلاف كافر كه براي او چنين چيزي روا نيست. گفته شده اين امر براي آن است كه قبلا جايگاهش را در بهشت ببيند و دوباره به بدن برگشته و با رضايت كامل از مرگ و با راحتي از دنيا برود و يا به سبب آن است كه كفاره گناهانش محسوب شود تا آخرت بر او آسان گردد؛ سپس مرحوم مجلسي به قول اول تمايل نشان مي دهند. (10)
دو گروه از فرشتگان جهت قبض ارواح
در ضمن روايتي طولاني از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است:
فمن كان من اهل الطاعه تولت قبض روحه ملائكه الرحمه و من كان من اهل المعصيه قبض روحه ملائكه النقمه و لملك الموت اعوان من ملائكه الرحمه و النقمه؛ (11) كساني كه اهل طاعت باشند، فرشتگان رحمت قبض روحشان را به عهده مي گيرند و روح گناه كاران را فرشتگان عذاب قبض مي كنند. و ملك الموت اعواني از ملائكه رحمت و نعمت دارد.
كيفيت قبض روح مؤمن
از روايات متعددي مي توان استفاده كرد كه مؤمنان با راحتي و بدون اضطراب و دلهره قبض روح شده و بدون هيچ گونه حزن و اندوهي از دنيا مي روند؛ بلكه به هنگام احتضار نيز اهل البيت عليهم السلام بر بالين آنان شرفياب شده و مژده (بهشت و همنشيني با اولياي الهي و …) به آنان مي دهند. (12)
در روايتي نيز از امام صادق عليه السلام آمده است كه ( قبض روح شدن) براي مؤمن همانند بوييدن پاكيزه ترين و خوشبوترين بوييدني ها است؛ پس يك نحوه سستي در حواس او ايجاد مي شود، مثل اين كه به خواب رفته باشد و به طور كلي هرگونه رنج و دردي از او دفع مي شود. (13) حتي در بعضي روايات از آن حضرت نقل شده مؤمني كه با ورع باشد، به برادران خود ياري رساند و در برابرشان بخشنده باشد، احساس نمي كند كه روح از بدنش مفارقت كرده (بسيار راحت و بدون درد و رنج جان مي دهد) و اين همان فرمايش خداي سبحان است كه:
يا أيتها النفس المطمئنه * ارجعي الي ربك راضيه مرضيه. (14)
در روايتي مي خوانيم: از پيامبر صلي الله عليه و آله سؤال شد:
چگونه ملك الموت روح مؤمن را دريافت مي كند؟ حضرت فرمودند: فرشته مرگ هنگام قبض روح مؤمن همانند ايستادن عبد ذليل نزد مولايش نزد او مي ايستد او و اصحابش مي ايستند و به مؤمن نزديك نخواهند شد تا اين كه ملك الموت ابتدا سلام كرده و او را به بهشت بشارت دهد.
كيفيت قبض روح كافر
از آيات شريفه اي كه گذشت تا حدودي روشن شد كه ظالمان و كساني كه از روي استكبار از آيات الهي اعراض مي كنند، هنگام مرگ با چه دشواري هايي رو به رو هستند؛ ولي علاوه بر آيات، روايات هم گوياي سختي ها و گرفتاري هاي بي ايمانان به هنگام قبض روحشان مي باشند.
طبق روايتي امام صادق عليه السلام در پاسخ به اين سؤال كه مرگ را براي وصف كنيد، مي فرمايد:
… و الكافر كلسع الأفاعي و لدغ العقارب او اشد؛ مرگ براي كافر همانند گزيدن افعي ها و عقرب ها و يا شديدتر از آن هاست. (15)
در روايتي آمده است:
از امام صادق عليه السلام درخواست شد كه مرگ را براي ما توصيف كنيد. حضرت فرمود: … عده اي بر اين باورند كه مرگ از اره شدن با اره ها و قيچي شدن (گوشت ها) با قيچي ها و كوبيده شدن سنگ ها و گرداندن استوانه سنگ آسياها بر حدقه هاي چشم، سخت تر است. حضرت فرمودند: نسبت به بعضي از كافران و فاجران چنين است؛ آيا نمي بيني كه بعضي از آنان با چنين سختي هايي روبه رو هستند؟…»
پاسخ به يك پرسش:
گاهي گفته مي شود اگر آيات و روايات دلالت مي كنند كه كافران و بي ايمانان با سختي قبض روح مي شوند، پس چرا در برخي موارد شاهد آسان جان دادن آنان هستيم و بالعكس بعضي از مؤمنان به سختي جان مي دهند.
پاسخ اين اشكال را از روايات معصومان عليهم السلام جويا مي شويم:
به امام صادق عليه السلام عرض شد: چگونه است كه ( از يك سو) بعضي از كافران به راحتي قبض روح مي شوند؟ و در حال سخن گفتن و خبر دادن و خنديدن (ناگهان) خاموش مي شوند؟ در بين مؤمنان هم افرادي اين چنين جان مي دهند، و از (سويي ديگر) هم از مؤمنان و هم از كافران كساني هستند كه به هنگام سكرات موت سختي هايي را تحمل مي كنند؟
حضرت در پاسخ فرمودند: در مواردي كه مؤمن به راحتي جان مي دهد به سبب آن است كه پاداش او به زودي (و در همين دنيا) آغاز شده است و در مواردي كه به سختي جان مي دهد، به دليل آن است كه از گناهانش پاك شود (سختي جان دادن، كفاره ي گناهانش خواهد بود) تا در آخرت پاك و منزه از گناهان محشور گردد؛ در حالي كه مستحق پاداش ابدي است و هيچ مانعي در برابر او نخواهد بود؛ اما در مواردي كه كافر به آساني قبض روح مي شود به جهت اين است كه همين آسان جان دادن ، پاداش كارهاي نيكي باشد كه در دنيا انجام داده تا به هنگام ورود به آخرت هيچ چيز به همراه نداشته باشد، مگر آن چه را كه به سبب آن مستحق عذاب الهي است، و كافراني كه به سختي جان مي دهند، بدان سبب است كه (در همين جهان) عذاب الهي برايشان شروع شده، در حالي كه نيكي هايشان از بين رفته است. اين ها به جهت عدالت خداست كه ظلم نمي كند».
و در روايتي ديگر آن حضرت عليه السلام در پاسخ به محمد بن مسلم كه از ايشان درباره ي گناهان سؤال كرد، فرمودند:
ممكن است خداي تبارك و تعالي در همين جهان جسد او را مبتلا (و بيمار) كند تا كفاره گناهانش باشد؛ و الا (اگر چنين نشد) ممكن است رزق و روزي را بر او تنگ بگيرد و اگر اين هم كفاره گناهانش نشود، هنگام مرگ، بر او سخت گيري نمايد تا بدون گناه بر خدا وارد گشته داخل بهشت گردد.
مرحوم كليني در كتاب «كافي» روايت مي كند از علي بن ابراهيم از پدرش از نوفلي از سكوني از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام چشم دردي براي أميرالمؤمنين عليه السلام پديد آمد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي عيادت آن حضرت تشريف آوردند، ديدند كه أميرالمؤمنين از شدت درد فرياد مي كشد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي! جزع و فزع داري يا آنكه شدت درد تو را بدينصورت درآورده است؟
أميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله تا بحال در مدت عمر من دردي بدين شدت عارض من نگرديده است.
پس رسول خدا فرمودند: اي علي! ملك الموت چون براي قبض روح كافر حاضر ميگردد با او سفودي است از آتش ( و سفود آهني است كه با آن گوشت را بريان مي كنند) و با آن سفود قبض روح او را مي نمايد و به اندازه اي بر آن كافر دشوار است كه از شدت آن جهنم بفرياد آيد.
أميرالمؤنين عليه السلام برخاسته و نشستند، و گفتند: اي رسول خدا! اين حديث را براي من تكرار كن؛ اين گفتارت موجب شد كه درد خود را فراموش كردم . و سپس عرض كرد: آيا اين قسم قبض روح اختصاص به كافر دارد يا به كسي از امت تو هم ممكن است برسد؟
رسول خدا فرمود: آري، به سه دسته، حاكمي كه جور ورزد و ستم روا دارد، و كسي كه مال يتيم را از روي ستم بخورد، و شاهدي كه در محكمه ي قاضي به باطل و دروغ گواهي دهد. (معاد شناسي علامه طهراني ص 281)
پي نوشت :
1- زمر(39)، 42.
2- سجده (32)، 11.
3- نحل (16)، 28 و ر.ک: نساء (4)، 97- انعام (6)، 61- محمد (47)، 27 و نحل (16)، 32.
4- زمر(39)، 42.
5- سجده (32)، 11.
6- نحل (16)، 32.
7- نحل (16)، 28.
8- انفال (8)، 50.
9- شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 80.
10- ر.ک: محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 6، ص 166.
11- عبدالعلي حويزي، نورالثقلين، ج 3، ص 51.
12- ر.ک: محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ص 181، 184، 185، 188، 190، 196 و 200.
13- همان، ص 152 و نيز ر.ک: همان، ص 172.
14- همان، ص 186.
15- محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ص 172.
/س