آداب عیادت از بیمار (1)
پرواضح است, این آثار در آینده اثرات مثبتی به جای خواهد گذاشت و صمیمیت و پیوندها را استحکام خواهد بخشید. بعضی از این آثار در واقعیتی که مریض و همراهانش با آن دست به گریبان هستند و بازتاب مثبت و منفیای که آن واقعیت به همراه دارد مشاهده میشود.
آداب عیادت از بیمار (1)
فضای عیادت
ما به یادآوری ثوابی که بر عیادت مریض مترتب است و آثاری که برای مریض و همراهانش به دنبال دارد نیازی نداریم.
پرواضح است, این آثار در آینده اثرات مثبتی به جای خواهد گذاشت و صمیمیت و پیوندها را استحکام خواهد بخشید. بعضی از این آثار در واقعیتی که مریض و همراهانش با آن دست به گریبان هستند و بازتاب مثبت و منفیای که آن واقعیت به همراه دارد مشاهده میشود.
بنابراین به طور جدی باید برخوردها و فعل و انفعالات جو عیادت متناسب وهماهنگ با آنها باشد.
براین اساس ما سخن را کوتاه کرده و فرصت اندیشه و ژرف نگری را به خواننده واگذار میکنیم. اما با سرعت به محدوده ویژگیهایی که بیمار و ملاقات کنندگان باید داشته باشند وارده شده وخواهیم دید که درتنظیم روابط بین بیمار و عیادتکنندگان چه اندازه دقت شده است, چرا که روایات خصوصیات مختلفی را دراین موضوع متعرض شده است و گفته شده هر کسی که مریض را طعام بدهد خداوند از میوههای بهشتی نصیب او میکند و پیشتر گذشت که از ناراحت کنندگان بیمار – که فرصت مطرح کردن دوباره آن نیست نهی به عمل آمده است. اما چیزی که ما میخواهیم در اینجا شما را بر آن آگاه کنیم این است که میتوانیم سخنمان را در ضمن نقاط زیر بیاوریم:
مریض, دوستانش را از وضع بیماری خود آگاه کند
در بعضی از روایات معتبر, از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که حضرت فرمودند: «شایسته است برای مریض اینکه دوستانش را به بیماریاش آگاه کند و آنان به عیادتش بیایند و مریض در مورد آنان و آنان هم در مورد عیادت مریض, اجر داده میشوند.» حضرت فرمودند: «با به دست آوردن حسناتی برای آنان, پس مریض را در مورد آنان اجر میدهد و برای مریض منظور میشود. بنابراین ده حسنه برای او نوشته میشود و ده درجه بالا میرود و از مریض ده گناه نابود و محو میشود.»۱
اجازه بیمار برای عیادت
شایسته است بیمار اجازه دهد تا مردم از او عیادت نمایند و دعاهای خالصانهشان را نثار کنند چرا که هر کس دعایی اجابت شده دارد و منظور از «مردم» بنابر آنچه در بعضی از روایات آمده, شیعهها هستند. ۲
و باید اشاره کنیم دعاهای خالصانه از رضایت و دوستی سرچشمه میگیرد, بنابراین باید پیوندها و ارتباطات از نیکویی, صفا و درستی برخوردار باشند. چنانچه پیوند دیگران با بیمار و درک مشکلات او زمینهساز درک ناتوانی آنان در مقابل خداوند است در نتیجه مایه عبرت آنان می شود و در مییابند که ممکن است ایشان هم دچار همین مشکل شده و تضمینی وجود ندارد که دیگران بیمار نمی شوند. بر این اساس اثری شگرف باقی میگذارد و زمینهساز ارتباطی عمیق و خالصانه میگردد.
عیادت مریض مستحب است
شکی نیست در اینکه عیادت مریض محبوب و مطلوب خداست واز نظر شرعی مستحب است و در روایت وارده شده که هر کس مریضی را عیادت کند هفتاد هزار فرشته او را مشایعت میکنند و برای او استغفار مینمایند تا اینکه به منزلش برگردد.۳
اخبار در این موضوع بسیار است و جایی برای بررسی کردن همه آن اخبار نیست, پس هر کس که میخواهد باید مراجعه کند به کتابهایی که گمان آن اخبار در آن باشد از کتابهای حدیثی, مثل وسائل الشیعه, ج ۲, و بحارالانوار و غیره میرود.
طی طریق و عیادت بیمار
چه بسا ممکن است گفته شود که قول پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیهالسلام) که فرمودند: «یک میل, سِیر کن و از مریض عیادت نما» استفاده میشود که عیادت مریض بیشتر از یک میل, مطلوب نیست. ولی به نظر ما از حدیث این طور استفاده نمی شود و ما موافق با این استفاده نیستیم و به نظر می رسد مراد از سیر به یک میل, پیاده رفتن است.پس کنایه از مطلوبیت تحمل سختی در این راه است, اگر چه انسان یک میل راه را سیر کند و در مقام حد و مسافت معینی نیست که عیادت مستحب باشد. و در جایی که مسافت زیاد است و وسایل برای عیادت مریض نیز موجود میباشد, اگر چه انسان چند میل راه را با ماشین سیر کند مثلا بی شک مطلوب و محبوب است, بلکه محبوبیتش بیشتر است اگر مشقت وسختی در این راه زیاد شود.
زنان و عیادت بیمار
اما خارج شدن زنان برای عیادت مریض, مطلوب نیست و زنان به عیادت مریض امر نشدهاند. در روایتی وارد شده که بر زنان عیادت جایز نیست.
و شاید بازگشت این مطلب به این باشد که شارع دوست دارد کاهش دادن اختلاط مردان با زنان را, به خاطر این که جامعه از بسیاری از رنجها و سختیهایی که منشأ اختلاط زنان و مردان است حفظ شود۴ و از این جهت میبینیم که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) ترجیح میدهند برای زن, اینکه مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند چرا که اسلام برای جلوگیری از انحرافات, پیشگیری را مناسبترین روش میداند, از این رو, امر قطع دست دزد را نمیخواهد بلکه در جلوگیری نظر دارد زمینهای فراهم سازد که حتی از خیال دزدی منجر به قطع هم جلوگیری کند.
عیادت, هر سه روز یک مرتبه
ملاحظه کردیم که روایاتی وارد شده از ائمه معصومین(علیهمالسلام) که اصرار ندارد بر زیاد بودن مریض. پس در هر روز برای مریض عیادت را قرار نمیدهد, بلکه این روایات, توصیه میکند که در هر سه روز یک مرتبه عیادت انجام شود, بلکه از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که فرمودند: «عیادت کمتر از سه روز درست نیست پس وقتی عیادت از مریض واجب شد یک روز به عیادت برو و یک روز نرو (یک روز در میان) پس اگر بیماری, مریضیاش طولانی شد, مریض را با خانوادهاش رها کنید.»۵
و در روایت دیگری از پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شده که فرمودند: «از مریض یک روز درمیان عیادت کنید از روز چهارم بیمار, مگر اینکه بیماریش سخت باشد.»۶
پس مقصود از این روایت این است که وقتی بیماری سخت شود, در عیادتش تاخیر کنند. در صورت سختی, یک روز در میان به عیادتش بروند. طبق آنچه در روایت اولی وارد شده بود, تأیید میکند آنچه در ذیل این روایت آمده است. ولی علامه مجلسی نظرشان این است که «مقصود از روایت این است که هرگاه فرد به سختی بیمار باشد, سزاوار است رها کنند مریض را با خانوادهاش همانطوری که در روایت اولی بود و مراد به «اغبوا» این است که یک روز عیادت از مریض بکنند و روز دیگر آن را ترک کنند.»۷
ما سخن علامه را بعید میشماریم و میگوییم به هنگام سختی بیماری عیادت از او مورد تأکید است همچنانکه مقتضی طبع و ذوق و سلیقه میباشد, اما اگر بیماریاش طولانی شد, پس این امر دیگری است و در این صورت مناسب است که مریض را با خانوادهاش تنها بگذاریم تا امکان داشته باشد برای خانواده مریض که به مریضشان خدمت کرده و سختیها را تحمل کند و ما به سختی و حرج آنان اضافه نکنیم. همانطوری که مریض خانوادهاش را تحت فشار قرار دهد و چیزی بخواهد که در توان آنان نیست. عیادت هر سه روز یک مرتبه جایز است و این مطلب از روایت اولی به کمک ذیل روایت ظاهر میشود.
همین طور با قرینه روایت دومی, و آن چیزی که مفید است بهتراین است که عیادت پشت سر هم نباشد, بلکه برتر و ارجح در عیادتاین است که عیادت با فاصله باشد . پس در روز چهارم عیادت کند بعد از اینکه سه روز عیادت نکرده است.
ولی علامه مجلسی(ره) از روایت اولی این طور فهمیده است که مراد از روایت این است: «شایسته نیست در روز اولی که شخص بیمار میشود تا روز سوم به عیادت او برویم پس اگر خوب شد قبل از سه روز که دیگر عیادتی لازم نیست و اگر خوب نشد یک روز به عیادت برویم و یک روز نرویم و احتمال دارد که همانا اقل عیادت این باشد که مریض سه روز پشت سر هم عیادت شود و بعد از آن جایز نیست و یا اقل عیادت این است که مریض را در هر سه روز یک مرتبه ببیند. پس وقتی مشخص شود که عیادت مریض, هر روز بهتر است, این مسأله استثنا می شود. و بعد دو صورت مخفی نیست چنانکه ظاهر بودن صورت اول آشکار میباشد.» ۸
ولی ما میبینیم – همان طوری که گذشت – صورت آخر ظاهرتر است و صورت اول و دوم بعید است و این مسأله به خاطر قرینه و دلالتی است که در روایت بود و میگفت یک روز به عیادت بروید و یک روز نروید, مگر اینکه بیماری سخت باشد معنایش این است که عیادت در حال طبیعی بعد از گذشتن سه روز میباشد, پس عیادت در روز چهارم میتوان انجام داد. بنابراین هرگاه مریض مریضش سخت باشد پس باید یک روز عیادت کرد و یک روز عیادت نکرد. و اگر مرض طولانی شد, مریض را با خانوادهاش تنها بگذارد.
عیادت باید بعد از سه روز باشد
از حضرت علی (علیهالسلام) نقل شده است که عیادت بعد از سه روز میباشد پس وقتی که مریض قبل از سه روز شفا پیدا کرد و خوب شد, دیگر… عیادتش لازم نیست۹ … و قبلا به عرض رسید احتمالی که علامه مجلسی دادند به اینکه معنا از روایت اولی که تحت عنوان گذشته آورده شد و گذشت این احتمال ظهور در روایت ندارد و الا واجب است که روایت دیگر را بگذاریم و آنچه ما در آنجا ذکر کردیم بهتر است در جمع کردن بین اخبار.
عیادت سه مرتبه باشد
بر مؤمن واجب است که برادر مریضش را سه مرتبه عیادت کند, پس اگر بیشتر از سه مرتبه شد, مرض طول میکشد و باید مریض را با خانوادهاش ترک کند و تنها بگذارد. و روایت شده از پیامبر (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: «عیادت سه مرتبه و تعزیه یک مرتبه است.»۱۰
اوقات عیادت
از روایات فهمیده میشود که در عیادت کردن از مریض فرقی وجود ندارد که صبح انجام گیرد یا شب و از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که فرمودند: «هر مؤمنی که هنگام صبح, مریضی را عیادت کند, هفتاد هزار فرشته او را مشایعت میکنند. پس هر گاه با مریض بنشیند (کنار مریض بنشیند) رحم و لطف الهی شامل حال او می شود و ملائکه برای عیادت کننده تا هنگام شب از خدا استغفار میکنند و اگر مؤمنی مریضی را درشب عیادت کند, مثل همین برنامه برای اوست تا صبح شود.» ۱۱
علامه مجلسی گفته است: «شاید استفاده شود از این روایت آنچه شیوع دارد آن این است که شایسته نیست مریض را در شب عیادت کرد, ولی اعتنایی به این سخن نیست.»۱۲
روایات زیادی در همین معنی وجود دارد که مجال و وقت تتبع و جستجو و بررسی آن وجود ندارد.
بلکه ما قادریم بگوییم که مریض در هنگام شب ناراحتیها وغمها او را فرا میگیرد و منتظر است شبی که آن را بسیار طولانی میبیند و برای او طولانی است سپری شود, پس عیادت و زیارت او هنگام شب این فایده را نیز دارد که وحشت و طولانی بودن شب برای مریض سبک میشود و از او حالت غم و اندوه و ناراحتی برطرف میگردد و شاید به خاطر همین مطلب میبینیم که امام حسین (علیهالسلام) بر ذکر عیادت کردن در شب اکتفا میکنند. پس وقتی که ابی موسی به عیادت او رفت, فرمودند: «هیچ مردی نیست که مریضی را در شب عیادت کند, مگر اینکه با او هفتاد هزار فرشته خارج میشوند و تا صبح برای ا و استغفار میکنند و برای او درختی در بهشت میباشد.»
یا شاید به این خاطر باشد که ابی موسی او را در شب زیارت کرد. پس ذکر این قسمت حدیث برای اومناسب بود و این روایت بر اختصاص عیادت در شب دلالت نمیکند.
همچنین روایت شده بین علی و ابو موسی, موقعی که به عیادت امام حسن (علیهالسلام) آمدند, شبیه همین حدیث بین حضرت علی (علیهالسلام) و عمرو بن حریث روایت شده و در هر دو روایت, عیادت در روز و شب با هم ذکر شده است. و مانعی ندارد که این حادثه در جمع روایات تکرار شود.
پي نوشت :
۱ـ کافی: ج ۳, ص ۱۱۷ – سرائر: ص ۴۸۲ – بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۱۸
۲ـ طب الائمه: ص ۱۶ – کافی: ج ۳, ص ۱۱۷.
۳ـ وسائل الشیعه: ج ۲, ص ۶۳۴ – فروع کافی: ج ۱, ص ۱۲۰ و ۴۰۵.
۴ـ مستدرک الوسایل: ج ۱, ص ۹۶ و ۹۷ – خصال: ج ۲, ص ۵۸۵.
۵ـ کافی: ج ۳, ص ۱۱۷ – وسائل الشیعه: ج ۲, ص ۶۳۸ – سفینه البحار: ج ۲, ص ۴۰۷ و ۲۵۸ – مستدرک الوسائل: ج ۱, ص ۸۴.
۶ـ طوسی, امالی: ج ۲,ص ۲۵۳ – مستدرک الوسایل: ج ۱, ص ۸۴ – سفینه: ص ۴۰۸ – البحار: ج ۲,ص ۲۵۸.
۷ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۳.
۸ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۶ – مستدرک الوسایل: ج ۱, ص ۸۴.
۹ـ سفینه البحار: ج ۲, ص ۲۸۵ – بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۸.
۱۰ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۷.
۱۱ـ کافی: ج ۳, ص ۱۲۰ – شیخ صدوق,امالی: ج ۲, ص ۲۴۸.
۱۲ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۱ و ۴۱۴
۱۳ـ مجمع الزوائد:ج ۲, ص ۲۹۶.
۱۴ـ شیخ طوسی, امالی: ج ۲,ص ۱۷ – سفینه البحار: ج ۲, ص ۲۸۵.
۱۵ـ شیخ طوسی, امالی: ج ۲, ص ۲۴۹ – بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۱ و ۴۱۷.
منبع:طب و پزشکی در اسلام
/س