گناهکار چگونه به درگاه خدا برود؟
با اين وضع چه دعاي از شما مستجاب گردد در صورتي که شما درهاي دعا و راههاي آن را بسته ايد؟ پس از خداوند بترسيد و کارهايتان را اصلاح کنيد و امر به
گناهکار چگونه به درگاه خدا برود؟
با اين وضع چه دعاي از شما مستجاب گردد در صورتي که شما درهاي دعا و راههاي آن را بسته ايد؟ پس از خداوند بترسيد و کارهايتان را اصلاح کنيد و امر به معروف و نهي از منکر نماييد تا خدا دعايتان را مستجاب کند.(1)
اي يکدله ي صد دله دل يکدله کن
صراف وجود باش و خود را چله کن
يک صبح به اخلاص بيا بر در ما
گر کام تو بر نيامد آنگه گله کن
به ما دستور داده اند هرگاه خواستيد دعا کنيد نخست به گناهاني که مرتکب شده ايد اقرار کنيد و از آنها استغفار بجوييد و آمرزش آنها را از خدا بخواهيد و سپس حاجات خود را مطرح سازيد.
دستور امام صادق عليه السلام در اين مورد
شخصي خدمت امام صادق عليه السلام شرفياب شده و عرض کرد: دو آيه در قرآن هست که من تأويل و معناي آن را نفهميده ام.
فرمود: کدام است؟
عرض کرد: يکي اين آيه است که خدا مي فرمايد:
«ادعوني استجب لکم» (مرا بخوانيد تا دعايتان را اجابت کنم) و من او را مي خوانم ولي اجابت آن را نمي بينم؛ و ديگر اين آيه است که مي فرمايد:
«و ما أنفقتم من شيء فهو يخلفه و هو خير الرازقين».
(و هر چه انفاق کنيد خدا عوض آن را مي دهد، و او بهترين روزي دهندگان است) و من انفاق مي کنم، ولي عوض آن را نمي بينم.
امام عليه السلام فرمود: آيا چنين مي پنداري که خدا خلف وعده کرده است؟
سائل عرض کرد: خير.
فرمود: پس چگونه است؟
گفت: نمي دانم.
فرمود: اينک من به تو سر آن را مي گويم. [اما اينکه دعايت به اجابت نمي رسد] اگر تو خدا را در آنچه دستور فرموده است اطاعت کني و آنگاه او را بخواني دعايت را اجابت مي کند؛ ولي تو با او مخالفت کرده، نافرماني اش مي کني، او نيز اجابت نمي کند؛ و اينکه گفتي انفاق مي کني و عوض آن را نمي بيني، اگر تو مال را از راه حلال به دست آوري و در جاي خود آن را انفاق کني هر درهمي که اين گونه انفاق نمايي خدا عوضش را مي دهد.
سپس فرمود: با اين حال، اگر خدا را از راهش بخواني ـ اگر چه گناهکار باشي ـ خدا دعايت را مستجاب مي کند.
سائل پرسيد: راه دعا کدام است؟
فرمود: نماز را که خواندي، نخست خدا را تمجيد کرده و او را به بزرگي مي ستايي و به هر نحو که مي تواني ستايش مي کني؛ سپس بر پيامبر صلي الله عليه و آله درود مي فرستي و به تبليغ رسالتش گواهي مي دهي و بر ائمه ي هدي عليهم السلام درود مي فرستي، آنگاه نعمتهاي خدا را بر خود متذکر مي شوي و او را به خاطر آنها ستايش و شکر مي کني. بعداً به گناهان خود يکايک اعتراف مي کني و هر کدام را که به ياد داري اقرار مي نمايي و هر کدام را به خاطر نداري به طور سربسته بر زبان مي آوري و از همه ي آن گناهان به درگاه خدا توبه مي کني و تصميم مي گيري که ديگر به آنها باز نگردي، و از روي ندامت و پشيماني و صدق نيت و خلوص، و در بيم و اميد از آنها استغفار و طلب آمرزش مي کني و چنين مي گويي:
«اللهم اني اعتدر اليک من ذنوبي و استغفرک و أتوب اليک فأعني علي طاعتک و وفقني لما أوجبت علي من کل ما يرضيک، فاني لم أر أحداً بلغ شيئاً من طاعتک الا بنعمتک عليه قبل طاعتک، فانعم علي بنعمه أنال به رضوانک و الجنه».(3)
سپس حاجت خود را بخواه، که من اميدوارم خداي تعالي نا اميدت نکند [و حاجتت را برآورده سازد].(4)
البته روايات ديگري نيز در اين باره رسيده که همگي موجب اميدواري گناهکار است تا مبادا شخص گناهکار از دعا و استجابت آن مأيوس و نوميد گردد.
به اين حديث نيز توجه کنيد:
امام صادق عليه السلام فرمود: در ميان بني اسرائيل مردي بود که سه سال پيوسته دعا مي کرد خدا پسري به او بدهد [و دعايش مستجاب نمي شد]. وقتي ديد خدا دعايش را مستجاب نمي کند، عرض کرد: پروردگارا ! آيا من از تو دورم و تو سخن مرا نمي شنوي، يا تو به من نزديکي و پاسخم نمي دهي؟ کسي در خواب به نزدش آمد و گفت: تو سه سال تمام خدا را با زباني بد و هرزه، و دلي سرکش و ناپرهيزکار، و نيتي نادرست مي خواني، پس بايد از هرزه گويي به درآيي و دلت پرهيزکار و نيتت درست و خوب گردد [تا دعايت مستجاب شود].
امام عليه السلام فرمود: آن مرد به دستور عمل نمود و سپس دعا کرد و خدا را خواند و خدا پسري به او داد.(5)
با توجه به آنچه گفته شد معلوم گرديد که يکي از موانع مهم بر سر راه دعا و استجابت آن، گناه است. اکنون برخي از گناهان را که به ما گفته ي امام عليه السلام به ويژه در جلوگيري از
استجابت دعا مؤثر است، ذکر مي کنيم.
اکمام سجاد ( عليه السلام ) در حديثي فرمود:
«و الذنوب التي ترد الدعاء و تظلم الهواء عقوق الوالدين ».
از جمله گناهاني که دعا را باز مي گرداند و هوا را تاريک مي کند نافرماني و رنجاندن پدر و مادر است.
در حديث ديگري فرمود:
«و الذنوب التي الدعاء: سوء النبيه و خبث السريره، و النفاق مع الاخوان، و ترک التصديق بالاجابه، و تاخير الصلوات المفروضات حتي تذهب اوقاتها، و ترک التقرب الي الله عزوجل بالبر و الصدقه، و استعمال البذاء و الفحش في القول ».
آن گناهاي که دعا را باز مي گرداند: بد دلي و بدطبنتي، نفاق با برادران ايماني، باور نداشتن اجابت دعا، تاخير نمازهاي واجب تا جايي که وقت آن بگذرد، نزديک نشدن به خداي عزوجل، به وسيله نيکي و صدقه، و بدزباني و فحش در گفتار است.
پي نوشت :
1- بحارالانوار، ج 93، ص 376 و 377.
2- سبأ (34) آيه ي 39.
3- خدايا! من از گناهان خويش به درگاه تو پوزش مي طلبم و توبه ميکنم. تو نيز مرا بر اطاعت و فرمانبرداري ات ياري ده! و به آنچه بر من واجب کرده اي از آنچه موجب خشنودي تو است موفقم بدار، زيرا من هيچ کس را نديده ام که به فرمانبرداري تو موفق گردد جز به همان نعمتي که پيش از اطاعت تو به او بخشيده اي. پس بر من نيز نعمتي ده که به وسيله ي آن به رضوان و بهشت تو نايل گردم.
4- فلاح السائل، ص 38 و 39.
5- اصول کافي، ج 4، ص 16.
6-معاني الاخبار، ص 270.
7- ممکن است منظور از تاريک کردن هوا همان حاجب شدن از دعا باشد، چنانچه در فقره ي دعاي کميل ذکر شد.
/س