نوزده ويژگى اخلاقي براى ايجاد شخصيت سالم سازماني
1- پيوسته از ميان ادبيات ديني، علمى ، اين پرسش مطرح است که يک شخصيت سالم سازماني، چه مشخصاتى دارد؟ معيارهايى وجود دارد که دستيابى ، به آن ها خيلى مشکل نيست ، کافى است از ابتدا به سازنده بودن ، مثبت بودن ونتيجه نيک، بينديشيد ،(شخصيت سالم سازمانى OR Gani ZATIONAL HEALTH S PERSONALITY)OHP(
نوزده ويژگى اخلاقي براى ايجاد شخصيت سالم سازماني
نويسنده: دکتر احسان الله محمدي
1- پيوسته از ميان ادبيات ديني، علمى ، اين پرسش مطرح است که يک شخصيت سالم سازماني، چه مشخصاتى دارد؟ معيارهايى وجود دارد که دستيابى ، به آن ها خيلى مشکل نيست ، کافى است از ابتدا به سازنده بودن ، مثبت بودن ونتيجه نيک، بينديشيد ،(شخصيت سالم سازمانى OR Gani ZATIONAL HEALTH S PERSONALITY)OHP(
پيوسته و البته تقريبا ، همه چيز زندگى را دوست دارد ، او مشتاق زندگى است و هر آنچه را که باور داشته باشد ، اززندگى طلب مىکند ، موسيقى حقيقى ، فيلم ، ورزش، گردش در شهر، پيک نيک، کتاب ، دعا، کوهها، دره ها، تقريبا همه چيز را دوست دارد.
2- وقتى در کنار شخصيت سالم سازمانى )OHP( هستيد، متوجه خواهيد شد که از آه و ناله، شکوه و شکايت و نق زدن و غر زدن و افسوس خوردن، خبرى نيست.
شرايط ناگوار، نابسامانيها، ناملايمات را مى پذيرد وسعى مىکند براى همه آنها جوابى و مسئوليتي، براى خود پيدا کند، از ظاهر و قيافه خود خشنود است و ناله وتضرع نمى کند. اگر قدش، بلند ويا کوتاه است، برايش ، مسئله اى نيست، ، هيچگاه در آرزومندى هاى غيرواقعى به سرنمى برد، شخصيت سالم سازمانى ، مانند کودکى ، دنيا را بدون ظواهرش پذيرفته است و از گردش روزگار، لذت مى برد، به سادگى با شرايط روزگار، سازگار است و هنر لذت بردن از زندگى را در هر شرايطى ، دارا مى باشد.
3- اگر از شخصيت سالم سازمانى ، بپرسيد چه چيز اورا عصبانى مى کند ، به سختى مى تواند، جوابى پيدا کند و يا اگر بپرسيد چه مشکلى دارد، به سختى موردى پيدا مى کند، ساعات کار و ساعات تفريح، برايش فرقى ندارد، چون کارش برايش عين تفريح است.
4- گذر از معابر و خيابان ها و کوچه هاى گل آلود زندگى ناشى از باران مشکلات و شنيدن شلپ شلپ موانع و بهانه ها را به عنوان جزئى از زندگى واقعي، مى پذيرد و همه اين ها را در راه رسيدن به هدف و آرمان تحمل مى کند و تلاش مى نمايد.
5- شخصيت سالم سازمانى )OHP( ، مسلما بيمارى ها ، ميکرو بها ، خشکسالى ها ، سيل ، گرسنگى و نظايرآن را، با آغوش باز مى پذيرد و از طرفى هم حاضر نيست ، يک لحظه ، وقت خود را صرف شکوه و شکايت کندو يا فقط، آرزوى غير واقعى پى در پى براى و ضعيت بهترکند، نه، نه، بلکه بلافاصله دست به کار مى شود وبا تمام قوا و تلاش و کار، براى ريشه کن کردن آن، باز هم تلاش مى کند.
6- شخصيت سالم سازماني)OHP(، با در گيرى تازه، تجربه هاى جديدى را کشف مى کند، شخصيت سالم سازمانى ، در لاک خود فرو نمى رود، شخصيت سالم سازماني، پذيرفته است که انسان جايزالخطاء است و فقط ، سعى مى کنداز تکرار رفتارى که اورااز سازنده بودن، باز مى دارد، دورى کندو از نارسايى ها و ناملايمات گذشته، ميآموزد که در حال و آينده ، تاثير مثبت بگذارد.
7- شخصيت سالم سازمانى ، با رويدادهاى نامطلوبى که افراد عادى را ، از کوره به در مى برد، با ملايمت و نرمى بر خورد مى کند و تنها، به لبخندى اکتفا مى کند.
8- شخصيت سالم سازمانى يک صافى يا فيلتر در ذهن و يک نگهبان در مدخل ذهنش دارد، به طورى که هر فکرى را اجازه ورود نمى دهد، ذهنش بسيارى از افکار را ، از جنبه سازنده اش مورد توجه، قرار داده و آن هارا توسط ذهنش ، پالايش نموده و بنابراين اجازه ورود به اين نوع افکار را مى دهد و به اين دليل هرگز و سيله و آلت دست اين وآن نمى شود و قربانى هيجانات منفى نمى گردد.
9- شخصيت سالم ساز ماني)OHP ( ، خوشبختى و سعادت فردى و اجتماعى را نه در زمان آينده، بلکه در زمان حال جستجو مى کند، خوشبختى را هرگز به طور مطلق به رديف شغلى بالاتر، به سطح مدرک بالاتر ، به سطح مقام وپست بالاتر ، به مال و دارايى بيشتر ، به متولد شدن در محدوده جغرافيايى خاص ، منوط نمى کند، بلکه بر اين باور و اعتقاد است و با تمام وجود ، به آن يقين پيدا مى کند و معتقد است که هيچ چيز نه کم و نه زياد است ، بلکه همان قدر است که در آن لحظه بايد باشد و همان قدر ، محترم است که قابل شکر گزارى است.
10- شخصيت سالم اگر چه عشق، محبت و فداکارى فراوانى را نثار خانواده اش در مرحله اول مى کند، اما در روابطش با ديگران، براى استقلال خود، هم بهاى بسيارى قايل است و آزادى عمل خودرا ، در برابر توقعات ديگران ارج مى نهد، به استقلال در محيط اجتماعى زندگى خود، شديدا نيازمند است، زيرا مى داند وابستگى افراطى ، وى را از خلاقيت و خود شکوفايى دور مىکند، به همين دليل مايل است، گهگاهى ، خلوت گزينى و تنهايى اختيار کند، اگرچه مردم عادي، اين کار او را غير عادى و ناسازگارانه، تلقى مى کنند و فکر مى کنند مورد بى توجهى شخصيت سالم سازمانى ، قرار گرفته اند، اما شخصيت سالم سازماني)OHP( براى جهان درون خود، ارزش بسيارى قايل است. به هر حال گاهى براى مردم عادى مشکل است که اورا دوست بدارند، زيرا شخصيت سالم سازماني، در برابر آزادى عمل در زندگىاش، بسيار سرسخت و مصر است، او دوست دارد مستقل باشدو راه زندگى را همان طورى که خودش تصور مى کند و توانايى شکوفايى اش را دارد ، بر گزيند، اگر حس کند در امور زندگى اش دخالت شده، نخست از نظر احساسى و درونى و هيجانى و سپس از نظر فيزيکى و جسمانى ناپديد مى شود.
11- شخصيت شاد وسالم سازمانى )HAPPINESS HEALTH( ، هرگز جوياى تاييد و تحسين ديگران نيست، اگر چه نسبت به تاثير تاييد و تشويق آگاه است مايل به خريدارى آن نيست تاديگران به تاييد و تشويق او بپردازند و شخصيت سالم سازمانى بر توان تلاشش پيوسته افزونى مى دهد.
12- شخصيت سالم سازمانى به طورشگفت انگيزى مستقل از عقايد ديگران ، عمل مى کند و اهميت نمى دهدکه گفتار و اعمالش لزوما مورد پسند مردم قرار گيرد، رضاى خداوند را در رضاى مردم در نظر مى گيرد، شخصيت سالم سازمانى ، رو باز عمل مى کند وبى تکلف و بى رياست، متظاهرو مصنوع و مقلد افراطى نيست، خود را گم نمى کند، اگر فرصتى براى عرض اندام برايش پيش نيايد از حرکت عادى ، باز نمى ماند، مومن بودن، فعال بودن و سليم بودن،سه صفت پيوسته همه وجودش خواهد بود، شخصيت سالم سازمانى ، )OHP( شخصيتى است که اتکاى درونى داردو آرامش حقيقى خود را از درون مى طلبد، شخصيت سالم سازمانى ، شادى و شوخ طبعى خود را، در هر شرايطى حفظ مى کند و ميتواند در جدى ترين مو قعيت ها ، باز هم لبخند را بر روى لبان خود، حفظ کند و شيفته آن است که به طريقى شادى و خنده را به لب ديگران نيز بياورد، در حقيقت، مسائلى که بسيارى از مردم رااز حرکت باز مى دارد، اغلب در نظر شخصيت سالم سازماني، يک مسئله جزئى و پيش پا افتاده است و معمولا راه حلى براى آن پيدا مى کند، اين عدم آشفتگى در برابر مسائل و مشکلات، موجب مى شودکه شخصيت سالم سازماني، موانعى را پشت سر بگذاردکه براى بسيارى از ديگر مردمان، به صورت مانع و موانع غير قابل عبور، باقى مى ماند، اما در شخصيت سالم سازمانى ، تهديد، جايى نداردو معمولا، ديگران را هم از تهديدنا اميد مى سازد.
13- شخصيت سالم سازمانى ، به هيچ وجه، مشاجره و مجادله بدون نتيجه و انرژى زدا، انجام نميدهد ولى هميشه به عنوان خادم و خدمت کننده در صف مقدم فعاليت ها اجتماعى انساني، قرار مى گيرد و هميشه سعى مى کند ، کار هايى را انجام مىدهد که زندگى خود و ديگران را سرشار از شور و شادى کند وبه همه زندگى ها ، صفا و رونق بخشد.شخصيت سالم سازمانى ، در انسان ها تفاوت ظاهرى را مى بيند اما تفاوت ها را ، به تبعيضات تبديل نمى کند، بلکه محتوا و جنبه و عرضه و حقوق انسانى افراد را مى سنجد . شخصيت سالم سازمانى ، مريض احوال نيست، حتى اگر مريض جسمى هم باشد، به هنگام بيماري، احساس ضعف به خود راه نمى دهد، بلکه جسم و روح و روان خودرا تقويت مى کند تا بيمارى ، شکست بخورد وديگر سراغ او نيايد، گفتارش دو پهلو و خود گول زننده و توام بازبان بازى و ارادت افراطى کاذبانه نيست و خود را در پس تملق افراطى انواع نقاب ها و نقش هاى اجتماعى دروغ و تزوير و ريا، پنهان نمى کند، زيرا مى داند، اين ها بزرگترين ضربه رابه عزت نفسش مى زند، حتى اگر موفقيت نسبي، از اين راه و با اين ترفندها و کلک ها، به دست آورد، خود را در نهايت بازنده مى بيند. هرگز سليقه شخصى استبدادى خود را در زندگى ديگران دخالت نمى دهدو و وقت خود را، صرف ارزيابى زندگى مردم نمىکند و به جاى آنکه در پشت سرشان درباره مردم صحبت کند، با خود مردم صحبت مىکند، با مردم صحبت مىکند و به جاى مقصر شمردن همه آنها، کمکشان مىکند تا کاستىهايشان را رفع کنند و مسئوليتهايشان را، بشناسند، بخصوص موقعى که خودشان هم بخواهند.
14- شخصيت سالم سازماني، چنان مشغول کار خود و کارهاى سازنده خويش است که مجالى براى شايعهپراکنى و عيبگويى )BITE-BACK( ندارد و معتقد است که بىهنران به عيبها، مىنگرند، اگرچه اين کار خود را، نشانه هنر و دانايى مىدانند، شخصيت سالم سازماني، کارى را که انجام مىدهد، سعى مىکند به بهترين نحو ممکن و با عشق، انجام دهد، ولو تميزکردن يک ميز همکار و يا آوردن چاى براى همکار ديگر يا اينکه کمک به نوشتن يک يادداشت يا تهيه يک گزارش کارى باشد و هميشه در کنار استفاده از منابع جديد علمي، هنري، اخلاقي، نظر ديگران، خلاقيت خود را، در راس قرار مىدهد و معتقد به جوهره و قدرت شکوفايى ذاتى خاص خويش است.
15- نيروى شخصيت سالم سازماني، از ديگران بيشتر نيست، ولى شور و شوق و عشق است که شخصيت سالم سازمانى را، پر انرژى نشان مىدهد، شور زندگى و کار، در وجودش، موج مىزند، همچون موج دريا، تا زمانى که هست، باز نمىايستد و ساعات کمى را به خواب اختصاص مىدهد، وقت خود را کمتر تلف مىکند و ساعات زيادى را به سرگرمى و خوشگذرانى افراطي، اختصاص نمىدهد.
16- شخصيت سالم سازمانى اگر در محيط بسته و حتى اگر در زندان هم باشد، فکر خود را به صورت خلاق و بديع، به کار مىاندازد تا با استفاده از اوقات، از فلج شدن شور و شوق و شاديش، در زندگى خويش، جلوگيرى کند، شخصيت سالم سازماني، عاشق واقعيت و حقيقت است و جسورانه در جستجوى حقيقت است (بجاى منفعل بودن و بجاى ضد اجتماع بودن، جرئت ورزاست)، شخصيت سالم سازمانى اگر گاهى توقف هم مىکند، توقفش، براى وقوف است، او هرگز به اندازه کافى خود را داناى مطلق نمىداند، پيوسته مىکوشد تا بيشتر بداند، بطورى که، مردم عادى هم از ايستادگى و سرسختى شخصيت سالم سازمانى براى يافتن واقعيت و حقيقت، خسته مىشوند و مىگويند، بابا، دست بردار !!! اما شخصيت سالم سازماني، پيگير و دنبال کننده همه مسائل تا نايل شدن به حقيقت است، مسير و متدولوژى رسيدن به حقيقت را دنبال مىکند. براى جستجوى حقيقت و در راه رسيدن به حقيقت، بطور مستقل و با استفاده از اصل پرسشگرى از شاعر مىپرسد که از سرودن فلان شعر، منظورش چه بوده است؟ از سلماني، از آرايشگر آشناى با سابقه هم مىپرسد! از مديران با سابقه هم مىپرسد، عکسالعمل افراد در برابر سپيدشدن موهايشان، چگونه است؟ حاصل مديريت چندين سالهشان چه بوده؟ و به چه نتايجى رسيدهاند؟ حتى تلاش مىکند از بچهها و حيوانات و از همه طبيعت هم، چيزى بياموزد، شخصيت سالم سازماني، هميشه دانش پژوه است تا استاد !! شخصيت سالم سازماني، نه تنها از شکست نمىترسد، بلکه به استقبال آن مىرود، زيرا آن را جزئى از پيروزى مىداند، محرک او شور و شوق و شادى است و به پاداشها و نمرههاى درونى ناشى از تعالى دروني، دلخوش است و تلاش مىکند و به همين علت، سخنان و اعمال بازدارنده ديگران، تاثيرى در او ندارد، شعار اصلى سر در زندگى يک شخصيت سالم سازمانى اين است که:
ترس از که و بيم از براى چه، کلوخ ها به اندک رطوبتي،متلاشى شده و مىشود و خواهد شد.
17- شخصيت سالم سازمانى )OHP(، احساسات مخرب را، دفع مىکند و احساسات سازنده را جايگزين مىکند، او سعى در توجيه کار خود براى ديگران نيست، هرگز از اينکه ديگران طبق ميلش ظاهر نمىشوند، آزرده ندارد. شخصيت سالم سازماني، افراد را همانطورى که هستند، مىپذيرد، نفرت را با عشق، جواب مىدهد، خشم را با محبت و دشمنى را با دوستى و تندخويى را با ملايمت و در عين حال، نظرش را ابراز مىدارد، شخصيت سالم سازمانى )OHP( هيچگاه حسادت نمىورزد زيرا الحسد ياکل الجسد (حسد، فيزيک جسمانى را مىخورد و تخريب مىنمايد) خلاقيت و شکوفايى استعدادهاى خود و همچنين نشانهاى از تکبر و خودمحورى و عامل فسادى براى فکر مىداند، شباهتهاى خود را با ديگران درمىيابد و به تفاوتها، وقعى نمىنهد، به همين دليل خود را پيوسته در تمام جهان و جهانيان مىبيند، در هيچ جا و هيچ زمان، احساس تنهايى و جدايى نمىکند، دوستى و عشق نسبت به همه را از هر عقيده، نژاد و رنگ را در خود مىبيند و محبت الهى انسانى وجهانى را به همه، ابراز مىکند، امتيازات ديگران را شايسته آنها مىداند و پيروزى خود و رقبا و همکاران را مىخواهد، به طورىکه با بازى خوب، سعى مىکند بر رقيبش تاثير بگذارد و پيروز شود و از طرفى دوست دارد که رقيبش نيز خوب بازى کند و از بازى خوب رقيب، لذت مىبرد، به حذف مطلق رقيب به عنوان پيروزى خود توجه ندارد (رقابت و همکاري، هر دو با هم) ، از اشتباه رقيب، در بازي، خوشحال نمىشود، و بطور خلاصه پيروزى عمومى و جمع محيطى و کشورى و جهان بشرى را بر پيروزى فقط شخصي، مقدم مىداند و گاه آبرو و عزت و پيشرفتهاى تحصيلى و مالي، حتى جان خويش را با خدا معامله مىکند و دست به ايثار و جانفشانى مىزند.
18- شخصيت سالم سازماني، هر روزش، سرشار از شوق و شادمانى است و اگر غمى پيش آيد، آن را به عنوان يک مهمان ناخوانده، تلقى کرده و نمىگذارد، جاخوش کند، بلکه بلافاصله برمىخيزد، غبار از دل مىشويد، فکر را از آلودگىهاى ذهنى پاک کرده، آن را جلا داده و تميز مىکند و درس لازم را از غم مىآموزد و حرکت را از نو مىآغازد و در همين لحظه است که شادى در مىزند و غم و حزن گورش را گم مىکند و مىرود، براستى باور دارد که انسان براى غمگينى و افسردگي، آفريده نشده و اگر غم و حزنى پيش آيد، پيامى است براى شادى بيشتر در حال و در آينده و هيچ دليلى براى غم و افسردگي، وجودندارد. مىداند که لازم نيست، درپى شادى بدوى و آن را تعقيب کني، بلکه با اعتقاد و با باور به شادي، شادى به عنوان مهمان، فراخوانده شده، سراغت خواهد آمد و هميشه، خواهد ماند، شخصيت سالم سازمانى مىداند که شادى راهى ندارد بلکه خود شادي، راه است، که ابتدا و انتهاى اين راه در ذهن شخصيت سالم سازمانى است، بيرون از ذهن، دنبال شادى حقيقي، نمىگردد، شخصيت سالم سازماني، اگر کليدش را در منزل گم کرده باشد و به علت قطع برق درون منزل، چاره پيدا کردن کليد را، درگشتن دنبال کليد در خيابانى که برق دارد و چراغهاى نورانى دارد، نمىگردد، چون خوب مىداند که کليد را در منزل گم کرده است، خندهدار است که همه کوشش را در بيرون از ذهن انجام دهد!! اين کار خندهدار شخصيت غيرسالم سازمانى است که دائما و بطور مطلق، گردشگرى و جستجوگرى بيرونى انجام مىدهند و از چراغ درون ذهن و دل و برق خرد و قلب، به دورند، چراغ دلمان و برق ذهنمان را روشن کنيم تا به شخصيت سالم سازمانى شاد و خوشبخت برسيم.
19- اگر بتوانى کنترل خود را، به عنوان شخصيت سالم سازمانى حفظ کني، زمانى که اطرافيانت آن را از دست مىدهند و تو را براى همه چيز مقصر مىدانند، اگر بتوانى شخصيت سالم سازماني، به خود اعتماد کنى و هنگامى که همه به تو شک مىکنند و معهذا، بتوانى شک آنها را تخفيف دهي، اگر بتوانى صبور باشى و از صبر و انتظار خسته نشوي، شکيبا باشي، اگر درباره تو، دروغ مىگويند، تو چنين نکنى و يا مورد تنفر واقع شوي، اما نسبت به هيچ کس، احساس نفرت نکني، اگر بتوانى با شادى و غم هر دو، روبهرو شوي، و با اين هر دو يکسان برخورد کني، اگر بتواني، شنيدن حقيقت را تحمل کنى و آنرا تحريف نکني، اگر بتوانى از پيروزىهايت، پشتهسازى و خطر از دست دادن آنها را بپذيرى و دوباره از اول آغاز کنى و هرگز آهى براى از دست دادن آنها نکشي، اگر بتوانى با جمعيتي، سخن بگويى و تقواى خود را، حفظ کنى يا با فرد بزرگى قدم بزنى و خود را گم نکني، زمين و هر آنچه در آن است متعلق به توست و از آن بالاتر تو شخصيت سالم سازمانى خواهى بود که شايسته عنوان شخصيت سالم و انسان کامل هستي، پس؛
طبعى به هم رسان که بسازى به عالمي
يا همتى که از سر عالم، توان گذشت
اينک تو، با رمز همين حالا و با نام خداوند مهربان، همين حالا، تصميم بگير و تولدى ديگر بياب، يعنى شخصيت سالم سازمانى شو، پيشاپيش، تولد ثانى تان را تبريک مىگويم.
منبع: رسالت
/س
پيوسته و البته تقريبا ، همه چيز زندگى را دوست دارد ، او مشتاق زندگى است و هر آنچه را که باور داشته باشد ، اززندگى طلب مىکند ، موسيقى حقيقى ، فيلم ، ورزش، گردش در شهر، پيک نيک، کتاب ، دعا، کوهها، دره ها، تقريبا همه چيز را دوست دارد.
2- وقتى در کنار شخصيت سالم سازمانى )OHP( هستيد، متوجه خواهيد شد که از آه و ناله، شکوه و شکايت و نق زدن و غر زدن و افسوس خوردن، خبرى نيست.
شرايط ناگوار، نابسامانيها، ناملايمات را مى پذيرد وسعى مىکند براى همه آنها جوابى و مسئوليتي، براى خود پيدا کند، از ظاهر و قيافه خود خشنود است و ناله وتضرع نمى کند. اگر قدش، بلند ويا کوتاه است، برايش ، مسئله اى نيست، ، هيچگاه در آرزومندى هاى غيرواقعى به سرنمى برد، شخصيت سالم سازمانى ، مانند کودکى ، دنيا را بدون ظواهرش پذيرفته است و از گردش روزگار، لذت مى برد، به سادگى با شرايط روزگار، سازگار است و هنر لذت بردن از زندگى را در هر شرايطى ، دارا مى باشد.
3- اگر از شخصيت سالم سازمانى ، بپرسيد چه چيز اورا عصبانى مى کند ، به سختى مى تواند، جوابى پيدا کند و يا اگر بپرسيد چه مشکلى دارد، به سختى موردى پيدا مى کند، ساعات کار و ساعات تفريح، برايش فرقى ندارد، چون کارش برايش عين تفريح است.
4- گذر از معابر و خيابان ها و کوچه هاى گل آلود زندگى ناشى از باران مشکلات و شنيدن شلپ شلپ موانع و بهانه ها را به عنوان جزئى از زندگى واقعي، مى پذيرد و همه اين ها را در راه رسيدن به هدف و آرمان تحمل مى کند و تلاش مى نمايد.
5- شخصيت سالم سازمانى )OHP( ، مسلما بيمارى ها ، ميکرو بها ، خشکسالى ها ، سيل ، گرسنگى و نظايرآن را، با آغوش باز مى پذيرد و از طرفى هم حاضر نيست ، يک لحظه ، وقت خود را صرف شکوه و شکايت کندو يا فقط، آرزوى غير واقعى پى در پى براى و ضعيت بهترکند، نه، نه، بلکه بلافاصله دست به کار مى شود وبا تمام قوا و تلاش و کار، براى ريشه کن کردن آن، باز هم تلاش مى کند.
6- شخصيت سالم سازماني)OHP(، با در گيرى تازه، تجربه هاى جديدى را کشف مى کند، شخصيت سالم سازمانى ، در لاک خود فرو نمى رود، شخصيت سالم سازماني، پذيرفته است که انسان جايزالخطاء است و فقط ، سعى مى کنداز تکرار رفتارى که اورااز سازنده بودن، باز مى دارد، دورى کندو از نارسايى ها و ناملايمات گذشته، ميآموزد که در حال و آينده ، تاثير مثبت بگذارد.
7- شخصيت سالم سازمانى ، با رويدادهاى نامطلوبى که افراد عادى را ، از کوره به در مى برد، با ملايمت و نرمى بر خورد مى کند و تنها، به لبخندى اکتفا مى کند.
8- شخصيت سالم سازمانى يک صافى يا فيلتر در ذهن و يک نگهبان در مدخل ذهنش دارد، به طورى که هر فکرى را اجازه ورود نمى دهد، ذهنش بسيارى از افکار را ، از جنبه سازنده اش مورد توجه، قرار داده و آن هارا توسط ذهنش ، پالايش نموده و بنابراين اجازه ورود به اين نوع افکار را مى دهد و به اين دليل هرگز و سيله و آلت دست اين وآن نمى شود و قربانى هيجانات منفى نمى گردد.
9- شخصيت سالم ساز ماني)OHP ( ، خوشبختى و سعادت فردى و اجتماعى را نه در زمان آينده، بلکه در زمان حال جستجو مى کند، خوشبختى را هرگز به طور مطلق به رديف شغلى بالاتر، به سطح مدرک بالاتر ، به سطح مقام وپست بالاتر ، به مال و دارايى بيشتر ، به متولد شدن در محدوده جغرافيايى خاص ، منوط نمى کند، بلکه بر اين باور و اعتقاد است و با تمام وجود ، به آن يقين پيدا مى کند و معتقد است که هيچ چيز نه کم و نه زياد است ، بلکه همان قدر است که در آن لحظه بايد باشد و همان قدر ، محترم است که قابل شکر گزارى است.
10- شخصيت سالم اگر چه عشق، محبت و فداکارى فراوانى را نثار خانواده اش در مرحله اول مى کند، اما در روابطش با ديگران، براى استقلال خود، هم بهاى بسيارى قايل است و آزادى عمل خودرا ، در برابر توقعات ديگران ارج مى نهد، به استقلال در محيط اجتماعى زندگى خود، شديدا نيازمند است، زيرا مى داند وابستگى افراطى ، وى را از خلاقيت و خود شکوفايى دور مىکند، به همين دليل مايل است، گهگاهى ، خلوت گزينى و تنهايى اختيار کند، اگرچه مردم عادي، اين کار او را غير عادى و ناسازگارانه، تلقى مى کنند و فکر مى کنند مورد بى توجهى شخصيت سالم سازمانى ، قرار گرفته اند، اما شخصيت سالم سازماني)OHP( براى جهان درون خود، ارزش بسيارى قايل است. به هر حال گاهى براى مردم عادى مشکل است که اورا دوست بدارند، زيرا شخصيت سالم سازماني، در برابر آزادى عمل در زندگىاش، بسيار سرسخت و مصر است، او دوست دارد مستقل باشدو راه زندگى را همان طورى که خودش تصور مى کند و توانايى شکوفايى اش را دارد ، بر گزيند، اگر حس کند در امور زندگى اش دخالت شده، نخست از نظر احساسى و درونى و هيجانى و سپس از نظر فيزيکى و جسمانى ناپديد مى شود.
11- شخصيت شاد وسالم سازمانى )HAPPINESS HEALTH( ، هرگز جوياى تاييد و تحسين ديگران نيست، اگر چه نسبت به تاثير تاييد و تشويق آگاه است مايل به خريدارى آن نيست تاديگران به تاييد و تشويق او بپردازند و شخصيت سالم سازمانى بر توان تلاشش پيوسته افزونى مى دهد.
12- شخصيت سالم سازمانى به طورشگفت انگيزى مستقل از عقايد ديگران ، عمل مى کند و اهميت نمى دهدکه گفتار و اعمالش لزوما مورد پسند مردم قرار گيرد، رضاى خداوند را در رضاى مردم در نظر مى گيرد، شخصيت سالم سازمانى ، رو باز عمل مى کند وبى تکلف و بى رياست، متظاهرو مصنوع و مقلد افراطى نيست، خود را گم نمى کند، اگر فرصتى براى عرض اندام برايش پيش نيايد از حرکت عادى ، باز نمى ماند، مومن بودن، فعال بودن و سليم بودن،سه صفت پيوسته همه وجودش خواهد بود، شخصيت سالم سازمانى ، )OHP( شخصيتى است که اتکاى درونى داردو آرامش حقيقى خود را از درون مى طلبد، شخصيت سالم سازمانى ، شادى و شوخ طبعى خود را، در هر شرايطى حفظ مى کند و ميتواند در جدى ترين مو قعيت ها ، باز هم لبخند را بر روى لبان خود، حفظ کند و شيفته آن است که به طريقى شادى و خنده را به لب ديگران نيز بياورد، در حقيقت، مسائلى که بسيارى از مردم رااز حرکت باز مى دارد، اغلب در نظر شخصيت سالم سازماني، يک مسئله جزئى و پيش پا افتاده است و معمولا راه حلى براى آن پيدا مى کند، اين عدم آشفتگى در برابر مسائل و مشکلات، موجب مى شودکه شخصيت سالم سازماني، موانعى را پشت سر بگذاردکه براى بسيارى از ديگر مردمان، به صورت مانع و موانع غير قابل عبور، باقى مى ماند، اما در شخصيت سالم سازمانى ، تهديد، جايى نداردو معمولا، ديگران را هم از تهديدنا اميد مى سازد.
13- شخصيت سالم سازمانى ، به هيچ وجه، مشاجره و مجادله بدون نتيجه و انرژى زدا، انجام نميدهد ولى هميشه به عنوان خادم و خدمت کننده در صف مقدم فعاليت ها اجتماعى انساني، قرار مى گيرد و هميشه سعى مى کند ، کار هايى را انجام مىدهد که زندگى خود و ديگران را سرشار از شور و شادى کند وبه همه زندگى ها ، صفا و رونق بخشد.شخصيت سالم سازمانى ، در انسان ها تفاوت ظاهرى را مى بيند اما تفاوت ها را ، به تبعيضات تبديل نمى کند، بلکه محتوا و جنبه و عرضه و حقوق انسانى افراد را مى سنجد . شخصيت سالم سازمانى ، مريض احوال نيست، حتى اگر مريض جسمى هم باشد، به هنگام بيماري، احساس ضعف به خود راه نمى دهد، بلکه جسم و روح و روان خودرا تقويت مى کند تا بيمارى ، شکست بخورد وديگر سراغ او نيايد، گفتارش دو پهلو و خود گول زننده و توام بازبان بازى و ارادت افراطى کاذبانه نيست و خود را در پس تملق افراطى انواع نقاب ها و نقش هاى اجتماعى دروغ و تزوير و ريا، پنهان نمى کند، زيرا مى داند، اين ها بزرگترين ضربه رابه عزت نفسش مى زند، حتى اگر موفقيت نسبي، از اين راه و با اين ترفندها و کلک ها، به دست آورد، خود را در نهايت بازنده مى بيند. هرگز سليقه شخصى استبدادى خود را در زندگى ديگران دخالت نمى دهدو و وقت خود را، صرف ارزيابى زندگى مردم نمىکند و به جاى آنکه در پشت سرشان درباره مردم صحبت کند، با خود مردم صحبت مىکند، با مردم صحبت مىکند و به جاى مقصر شمردن همه آنها، کمکشان مىکند تا کاستىهايشان را رفع کنند و مسئوليتهايشان را، بشناسند، بخصوص موقعى که خودشان هم بخواهند.
14- شخصيت سالم سازماني، چنان مشغول کار خود و کارهاى سازنده خويش است که مجالى براى شايعهپراکنى و عيبگويى )BITE-BACK( ندارد و معتقد است که بىهنران به عيبها، مىنگرند، اگرچه اين کار خود را، نشانه هنر و دانايى مىدانند، شخصيت سالم سازماني، کارى را که انجام مىدهد، سعى مىکند به بهترين نحو ممکن و با عشق، انجام دهد، ولو تميزکردن يک ميز همکار و يا آوردن چاى براى همکار ديگر يا اينکه کمک به نوشتن يک يادداشت يا تهيه يک گزارش کارى باشد و هميشه در کنار استفاده از منابع جديد علمي، هنري، اخلاقي، نظر ديگران، خلاقيت خود را، در راس قرار مىدهد و معتقد به جوهره و قدرت شکوفايى ذاتى خاص خويش است.
15- نيروى شخصيت سالم سازماني، از ديگران بيشتر نيست، ولى شور و شوق و عشق است که شخصيت سالم سازمانى را، پر انرژى نشان مىدهد، شور زندگى و کار، در وجودش، موج مىزند، همچون موج دريا، تا زمانى که هست، باز نمىايستد و ساعات کمى را به خواب اختصاص مىدهد، وقت خود را کمتر تلف مىکند و ساعات زيادى را به سرگرمى و خوشگذرانى افراطي، اختصاص نمىدهد.
16- شخصيت سالم سازمانى اگر در محيط بسته و حتى اگر در زندان هم باشد، فکر خود را به صورت خلاق و بديع، به کار مىاندازد تا با استفاده از اوقات، از فلج شدن شور و شوق و شاديش، در زندگى خويش، جلوگيرى کند، شخصيت سالم سازماني، عاشق واقعيت و حقيقت است و جسورانه در جستجوى حقيقت است (بجاى منفعل بودن و بجاى ضد اجتماع بودن، جرئت ورزاست)، شخصيت سالم سازمانى اگر گاهى توقف هم مىکند، توقفش، براى وقوف است، او هرگز به اندازه کافى خود را داناى مطلق نمىداند، پيوسته مىکوشد تا بيشتر بداند، بطورى که، مردم عادى هم از ايستادگى و سرسختى شخصيت سالم سازمانى براى يافتن واقعيت و حقيقت، خسته مىشوند و مىگويند، بابا، دست بردار !!! اما شخصيت سالم سازماني، پيگير و دنبال کننده همه مسائل تا نايل شدن به حقيقت است، مسير و متدولوژى رسيدن به حقيقت را دنبال مىکند. براى جستجوى حقيقت و در راه رسيدن به حقيقت، بطور مستقل و با استفاده از اصل پرسشگرى از شاعر مىپرسد که از سرودن فلان شعر، منظورش چه بوده است؟ از سلماني، از آرايشگر آشناى با سابقه هم مىپرسد! از مديران با سابقه هم مىپرسد، عکسالعمل افراد در برابر سپيدشدن موهايشان، چگونه است؟ حاصل مديريت چندين سالهشان چه بوده؟ و به چه نتايجى رسيدهاند؟ حتى تلاش مىکند از بچهها و حيوانات و از همه طبيعت هم، چيزى بياموزد، شخصيت سالم سازماني، هميشه دانش پژوه است تا استاد !! شخصيت سالم سازماني، نه تنها از شکست نمىترسد، بلکه به استقبال آن مىرود، زيرا آن را جزئى از پيروزى مىداند، محرک او شور و شوق و شادى است و به پاداشها و نمرههاى درونى ناشى از تعالى دروني، دلخوش است و تلاش مىکند و به همين علت، سخنان و اعمال بازدارنده ديگران، تاثيرى در او ندارد، شعار اصلى سر در زندگى يک شخصيت سالم سازمانى اين است که:
ترس از که و بيم از براى چه، کلوخ ها به اندک رطوبتي،متلاشى شده و مىشود و خواهد شد.
17- شخصيت سالم سازمانى )OHP(، احساسات مخرب را، دفع مىکند و احساسات سازنده را جايگزين مىکند، او سعى در توجيه کار خود براى ديگران نيست، هرگز از اينکه ديگران طبق ميلش ظاهر نمىشوند، آزرده ندارد. شخصيت سالم سازماني، افراد را همانطورى که هستند، مىپذيرد، نفرت را با عشق، جواب مىدهد، خشم را با محبت و دشمنى را با دوستى و تندخويى را با ملايمت و در عين حال، نظرش را ابراز مىدارد، شخصيت سالم سازمانى )OHP( هيچگاه حسادت نمىورزد زيرا الحسد ياکل الجسد (حسد، فيزيک جسمانى را مىخورد و تخريب مىنمايد) خلاقيت و شکوفايى استعدادهاى خود و همچنين نشانهاى از تکبر و خودمحورى و عامل فسادى براى فکر مىداند، شباهتهاى خود را با ديگران درمىيابد و به تفاوتها، وقعى نمىنهد، به همين دليل خود را پيوسته در تمام جهان و جهانيان مىبيند، در هيچ جا و هيچ زمان، احساس تنهايى و جدايى نمىکند، دوستى و عشق نسبت به همه را از هر عقيده، نژاد و رنگ را در خود مىبيند و محبت الهى انسانى وجهانى را به همه، ابراز مىکند، امتيازات ديگران را شايسته آنها مىداند و پيروزى خود و رقبا و همکاران را مىخواهد، به طورىکه با بازى خوب، سعى مىکند بر رقيبش تاثير بگذارد و پيروز شود و از طرفى دوست دارد که رقيبش نيز خوب بازى کند و از بازى خوب رقيب، لذت مىبرد، به حذف مطلق رقيب به عنوان پيروزى خود توجه ندارد (رقابت و همکاري، هر دو با هم) ، از اشتباه رقيب، در بازي، خوشحال نمىشود، و بطور خلاصه پيروزى عمومى و جمع محيطى و کشورى و جهان بشرى را بر پيروزى فقط شخصي، مقدم مىداند و گاه آبرو و عزت و پيشرفتهاى تحصيلى و مالي، حتى جان خويش را با خدا معامله مىکند و دست به ايثار و جانفشانى مىزند.
18- شخصيت سالم سازماني، هر روزش، سرشار از شوق و شادمانى است و اگر غمى پيش آيد، آن را به عنوان يک مهمان ناخوانده، تلقى کرده و نمىگذارد، جاخوش کند، بلکه بلافاصله برمىخيزد، غبار از دل مىشويد، فکر را از آلودگىهاى ذهنى پاک کرده، آن را جلا داده و تميز مىکند و درس لازم را از غم مىآموزد و حرکت را از نو مىآغازد و در همين لحظه است که شادى در مىزند و غم و حزن گورش را گم مىکند و مىرود، براستى باور دارد که انسان براى غمگينى و افسردگي، آفريده نشده و اگر غم و حزنى پيش آيد، پيامى است براى شادى بيشتر در حال و در آينده و هيچ دليلى براى غم و افسردگي، وجودندارد. مىداند که لازم نيست، درپى شادى بدوى و آن را تعقيب کني، بلکه با اعتقاد و با باور به شادي، شادى به عنوان مهمان، فراخوانده شده، سراغت خواهد آمد و هميشه، خواهد ماند، شخصيت سالم سازمانى مىداند که شادى راهى ندارد بلکه خود شادي، راه است، که ابتدا و انتهاى اين راه در ذهن شخصيت سالم سازمانى است، بيرون از ذهن، دنبال شادى حقيقي، نمىگردد، شخصيت سالم سازماني، اگر کليدش را در منزل گم کرده باشد و به علت قطع برق درون منزل، چاره پيدا کردن کليد را، درگشتن دنبال کليد در خيابانى که برق دارد و چراغهاى نورانى دارد، نمىگردد، چون خوب مىداند که کليد را در منزل گم کرده است، خندهدار است که همه کوشش را در بيرون از ذهن انجام دهد!! اين کار خندهدار شخصيت غيرسالم سازمانى است که دائما و بطور مطلق، گردشگرى و جستجوگرى بيرونى انجام مىدهند و از چراغ درون ذهن و دل و برق خرد و قلب، به دورند، چراغ دلمان و برق ذهنمان را روشن کنيم تا به شخصيت سالم سازمانى شاد و خوشبخت برسيم.
19- اگر بتوانى کنترل خود را، به عنوان شخصيت سالم سازمانى حفظ کني، زمانى که اطرافيانت آن را از دست مىدهند و تو را براى همه چيز مقصر مىدانند، اگر بتوانى شخصيت سالم سازماني، به خود اعتماد کنى و هنگامى که همه به تو شک مىکنند و معهذا، بتوانى شک آنها را تخفيف دهي، اگر بتوانى صبور باشى و از صبر و انتظار خسته نشوي، شکيبا باشي، اگر درباره تو، دروغ مىگويند، تو چنين نکنى و يا مورد تنفر واقع شوي، اما نسبت به هيچ کس، احساس نفرت نکني، اگر بتوانى با شادى و غم هر دو، روبهرو شوي، و با اين هر دو يکسان برخورد کني، اگر بتواني، شنيدن حقيقت را تحمل کنى و آنرا تحريف نکني، اگر بتوانى از پيروزىهايت، پشتهسازى و خطر از دست دادن آنها را بپذيرى و دوباره از اول آغاز کنى و هرگز آهى براى از دست دادن آنها نکشي، اگر بتوانى با جمعيتي، سخن بگويى و تقواى خود را، حفظ کنى يا با فرد بزرگى قدم بزنى و خود را گم نکني، زمين و هر آنچه در آن است متعلق به توست و از آن بالاتر تو شخصيت سالم سازمانى خواهى بود که شايسته عنوان شخصيت سالم و انسان کامل هستي، پس؛
طبعى به هم رسان که بسازى به عالمي
يا همتى که از سر عالم، توان گذشت
اينک تو، با رمز همين حالا و با نام خداوند مهربان، همين حالا، تصميم بگير و تولدى ديگر بياب، يعنى شخصيت سالم سازمانى شو، پيشاپيش، تولد ثانى تان را تبريک مىگويم.
منبع: رسالت
/س