طلسمات

خانه » همه » مذهبی » پژوهشى درباره اصول اربعمأة (2)

پژوهشى درباره اصول اربعمأة (2)

پژوهشى درباره اصول اربعمأة (2)

درباره زمان تأليف اصول اربعمأة نيز بين صاحب نظران اختلاف رأى وجود دارد و در كتابهاى رجالى ما تاريخ تأليف اين اصول و تاريخ وفات صاحبان آن به طور دقيق مشخص نشده است، گرچه با تقريب مى توان حدسهايى در اين زمينه زد. بى شك هيچ يك از اين اصول قبل از زمان اميرالمؤمنين(علیه السّلام) و بعد از امام حسن عسگرى(علیه السّلام) تأليف نشده است؛ زيرا چنانچه در تعريف اصل متذكر شديم بايد در عصر ائمه(علیهم السّلام) تأليف شده باشد، چرا كه روايات آنها مستقيماً و يا با

de54d60d f169 4bfb 8d06 c8d7cd74aa3b - پژوهشى درباره اصول اربعمأة (2)
0002699 - پژوهشى درباره اصول اربعمأة (2)
پژوهشى درباره اصول اربعمأة (2)

نويسنده: سهيلا جلالى

2 ـ زمان تأليف اصول اربعمأة

درباره زمان تأليف اصول اربعمأة نيز بين صاحب نظران اختلاف رأى وجود دارد و در كتابهاى رجالى ما تاريخ تأليف اين اصول و تاريخ وفات صاحبان آن به طور دقيق مشخص نشده است، گرچه با تقريب مى توان حدسهايى در اين زمينه زد. بى شك هيچ يك از اين اصول قبل از زمان اميرالمؤمنين(علیه السّلام) و بعد از امام حسن عسگرى(علیه السّلام) تأليف نشده است؛ زيرا چنانچه در تعريف اصل متذكر شديم بايد در عصر ائمه(علیهم السّلام) تأليف شده باشد، چرا كه روايات آنها مستقيماً و يا با يك واسطه از ائمه اخذ شده اند، گرچه اگر با واسطه از امام اخذ شده و سپس نگارش شده باشد مى تواند اندكى پس از امام عسگرى(علیه السّلام) هم نوشته شده باشد.45
به هر حال درباره زمان تأليف اين اصول بين صاحب نظران اختلاف وجود دارد. ملاحظه آراى آنان نشان مى دهد اين اصول در يكى از سه زمان زير تكوين يافته است:
الف ـ دوران امام على(علیه السّلام) تا عصر امام حسن عسگرى(علیه السّلام) ابن شهر آشوب از شيخ مفيد نقل مى كند:
صنّف الامامية من عهد اميرالمؤمنين على(علیه السّلام) الى عهد ابى محمد الحسن العسگرى(علیه السّلام) اربعمأة كتاب سِمّى الاصول وهذا معنى قولهم؛ «له اصل…»46
اين نظر مورد قبول ابن شهرآشوب،47 آقابزرگ تهرانى،48، محسن امين49 و نيز فاضل دربندى50 است.
ب ـ عصر امام صادق(علیه السّلام) . چنانچه محقق حلّى در المعتبر بر اين رأى است:
كتبت من اجوبة مسائل جعفر بن محمد اربعمأة مصنّف لاربعمأة مصنف سمّوها اصولاً.51
شهيد اوّل نيز بر اين رأى است و مى فرمايد:
كتبت من اجوبة الامام الصادق(علیه السّلام) اربعمأة مصنف لاربعمأة مصنّف ودوّن من رجال المعروفين اربعة آلاف رجل.52
شيخ حسين عبدالصمد نيز مى نويسد:
قد كتبت من اجوبة مسائل الامام الصادق فقط اربعمأة مصنف لاربعمأة مصنف تسمى الاصول فى انواع العلوم.53
محقق داماد در الرواشح السماوية مى نويسد:
المشهور انّ الاصول اربعمأة مصنف لاربعمأة مصنف من رجال ابى عبدالله الصادق(علیه السّلام) بل وفى مجالس السماع والرواية عن و رجاله زهاء اربعة آلاف رجل وكتبهم و مصنفاتهم كثيرة الاّ ان ما استقرّ الامر على اعتبارها و التعويل عليها و تسميتها بالاصول هذه الاربعمأة….54
چنانچه ازعبارات اين دانشمندان به دست مى آيد، آنان معتقدند نويسندگان اين اصول از شاگردان امام صادق(علیه السّلام) بوده اند و اين اصول را از جواب سؤالات خود از آن حضرت و يا سخنان مستقيم ايشان فراهم كرده اند.
ج ـ عهد امام باقر تا امام كاظم(علیه السّلام) . اين نظر شيخ امين الاسلام طبرسى است:
روى عن الامام الصادق من مشهورى اهل العلم اربعة الاف وصنّف من جواباته فى المسائل اربعمأة كتاب تسمى «الاصول» رواها اصحابه واصحاب ابنه موسى الكاظم.55
پژوهشگر محترم آقاى جلالى نيز بر اين رأى است56 گرچه معتقد است اغلب اين اصول در عهد امام صادق(علیه السّلام) فراهم آمده است.
لازم به ذكر است برخى از دانشمندان همچون شهيد ثانى در عين حال كه به اصول اربعمأة اشاره كرده اند، زمان خاصى را براى تدوين آن مشخص نكرده اند.57
محسن امين به دليل تفاوت عبارات دانشمندان در تعيين زمان تأليف اصول اربعمأة قائل به تعدد اين اصول شده و چنين احتمال مى دهد كه چهارصد اصل در عصر امام صادق(علیه السّلام) تأليف شده و چهارصد اصل ديگر در زمان جميع ائمه(علیه السّلام) . او در اين باره مى نويسد:
يمكن الجمع بالتعدد فهناك اصول اربعمأة مروية عن جميع الائمه واخرى مروية عن الصادق خاصة.58
شيخ حرّ عاملى اين احتمال را داده است.59
امّا مى توان اين نظرات را به نوعى ديگر جمع كرد؛ اگر اصل را كتابى بدانيم كه روايات آن از معصوم يا مصاحب معصوم شنيده و گردآورى شده باشد، طبيعتاً در عصر هر يك از امامان امكان پيدايش چنين مجموعه هايى وجود دارد، امّا كثرت كتابها و تأليفات دوران صادقين(علیه السّلام) ـ به دليل موقعيت سياسى اجتماعى خاص آن دوران و شكوفايى علوم در اين عصر ـ با عصر هيچ يك از امامان ديگر قابل مقايسه نيست. از سوى ديگر اصول باقيمانده نشان مى دهد، اين اصول در فاصله عصر امام پنجم تا هفتم(علیه السّلام) نگاشته شده است. كسانى را هم كه طوسى و نجاشى از اصحاب اصول دانسته اند و در كتاب رجالشان صاحب اصل معرفى كرده اند، غالباً مربوط به عصر امام صادق(علیه السّلام) هستند. به اين ترتيب، نظر سوم از ديگر نظرات امتياز مى يابد.60 چنانچه آقابزرگ تهرانى هم با وجود آنكه به تبعيت از شيخ مفيد، زمان تأليف اين اصول را از عهد امام على(علیه السّلام) تا عصر امام حسن عسگرى(علیه السّلام) ذكر مى كند، مى نويسد:
آنچه اجمالاً براى ما مشخص است اين است كه عصر پيدايش اصول، ـ به جز اندكى از آنها ـ عصر اصحاب امام صادق(علیه السّلام) است، چه از اصحاب خاص ايشان باشند و چه پدرش امام باقر(علیه السّلام) را هم قبل از او درك كرده باشند و يا پسرش امام كاظم(علیه السّلام) را نيز پس از امام صادق(علیه السّلام) درك كرده باشند… و اين مسئله مخالفتى با نظر شيخ مفيد ندارد….61

3 ـ تعداد اصول

در دوران حيات ائمه شيعه، شاگردان ايشان هزاران اثر را با استفاده از بيانات گوهر بار معصومان(علیهم السّلام) فراهم آوردند، چنانكه شيخ حر عاملى مى نويسد:
نام آنچه از مصنفات شيعه كه در زمان ائمه و يا غيبت صغرا و اوائل غيبت كبرا در كتاب رجال استرآبادى آمده است، بالغ بر شش هزار و ششصد كتاب است.62
محسن امين نيز به اين مسئله اشاره كرده است.63
اگر كسى به ترجمه اشخاصى چون هشام كلبى، محمد بن ابى عمير، محمد بن احمد بن ابراهيم يونس بن عبدالرحمن، فضل بن شاذان و على بن مهزيار اهوازى در آثار شيخ طوسى و نجاشى بنگرد و ارقام كتابهاى همين چند نفر را جمع كند، در مى يابد كه ايشان حدود نهصد اثر علمى داشته اند.64 به اين ترتيب رقمى كه شيخ حر عاملى براى مصنفات شيعه برشمرده، رقمى معقول به نظر مى رسد. ولى از اين تعداد، چه مقدار آن اختصاص به اصول دارد؟ آيا چنان كه مشهور است تعداد اصول روايى شيعه چهارصد اصل بوده است؟ به عبارت ديگر تعداد كتابهايى كه نويسنده آنها رواياتى را سماعاً از ائمه شنيده و يا تنها با يك واسطه از امام براى اوّلين بار در دفترى فراهم مى كند، چهارصد عدد بوده است؟
اوّل بار ابن شهر آشوب (ت588) در معالم العلماء65 به شيخ مفيد نسبت داده است كه اماميه از عهد امام على(علیه السّلام) تا عهد امام حسن عسگرى(علیه السّلام) چهارصد كتاب ـ كه به اصول نامبر دارند ـ نوشته اند، ولى سخن مزبور در هيچ يك از آثار شيخ و آثار شاگردان وى وجود ندارد. از سوى ديگر شيخ مفيد خود متأخر از زمان تدوين اصول بوده است. ابن شهر آشوب با آنكه اين سخن شيخ مفيد را در معالم ذكر مى كند، خود در مناقب تعداد اين اصول را هفتصد تا مى داند.66
پس از اين است كه تعبير «اصول اربعمأة» در آثار بسيارى از دانشمندان شيعه به چشم مى خورد، از جمله طبرسى، محقق حلى (ت676)، شهيد اوّل (ت786) و شهيد ثانى (ت966) شيخ بهايى، شيخ حر عاملى، ميرداماد و….67
متأسفانه گذشتگان هيچ فهرست مدونى از اين اصول فراهم نياورده اند. بايد پرسيد چرا چنين كارى را با وجود اهميت آن انجام نداده اند؟ از جمله دلايلى كه احصاى نام و نشان اصحاب اصول را مشكل نموده، متداول نبودن فهرست نگارى در قرنهاى دوم و سوم هجرى خصوصاً در بين شيعيان بوده است، البته چنانچه شيخ طوسى متذكر مى شود فهرست نگارى در سطح كتابهاى كتابخانه هاى شخصى متداول بود، ولى كسى از شيعيان در صدد تهيه فهرست جامعى از اصول و مصنفات نبوده است. به همين سبب مخالفان بر شيعيان طعن وارد مى كردند و به دنبال آن در شيعه حركت علمى در نگارش فهرستهاى جامع از اصول و مصنفات شيعه آغاز شد.68
شيخ طوسى در مقدمه الفهرست متذكر مى شود:
اوّلين كسى كه در مقام تهيه فهرستهاى جامعى از كتابهاى شيعه برآمد، «احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى» بود كه دو كتاب يكى در زمينه فهرست اصول شيعه و ديگرى درباره ساير مصنفات شيعه فراهم آورد. ولى متأسفانه اين دو كتاب نسخه بردارى نشد و مؤلف آن به مرگى نابهنگام مرد و بستگان وى كتابهاى او را از بين بردند.
سپس شيخ طوسى اضافه مى كند:
اما من جهت پرهيز از اطاله كلام به تهيه فهرست واحدى از اصول و مصنّفات به طور يكجا دست زدم…. من تضمين نمى كنم كه محقق به جمع آورى و استيفاى كامل اصحاب اصول و مصنفات گردم، زيرا به دليل پراكنده بودن شيعيان در اقصا نقاط مختلف امكان احصاى كامل اصول و مصنّفات آنان به شكل منظم وجود ندارد.69
آقا بزرگ تهرانى پس از نقل اين سخنان شيخ مى نويسد: جاى تأسف است كه به طور دقيق يا تقريب تعداد اصول براى ما مشخص نگرديده است… در جايى كه محقق مشهورى چون شيخ طوسى ـ كه امكان استفاده از كتابخانه اى معروف همچون كتابخانه شاپور بن اردشير و كتابخانه سيد مرتضى براى او فراهم بوده و رؤيت بسيارى از اصول روايى براى او مقدور بوده است ـ از احصاى كامل نام و نشان اصحاب اصول اظهار عجز كند، اظهار عجز ما كه از مصادر عهد شيخ محروم هستيم، به طريق اوّل بايسته تراست.70
در حال حاضر مهمترين مأخذ جهت شمارش اصول روايى شيعه كتابهاى نجاشى و شيخ طوسى است كه از شاگردان شيخ مفيد (ت413) بوده اند.
محمد حسين جلالى در مقاله اى كه درباره اصول اربعمأة نوشته است با استفاده از آثار نجاشى، طوسى و ابن شهر آشوب اسامى هفتاد و هشت نفر از صاحبان اصول را به دست آورده است. ايشان معتقدند با وجود آنكه بعضى از اصحاب اصول نظير «حريز بن عبدالله سجستانى» داراى چند اصل بوده اند، نمى توان در حال حاضر به نام و نشان نويسنده بيش از صد اصل پى برد. ايشان بر اين مسئله سه شاهد اقامه كرده و مى نويسد:
اوّلين شاهد آن كه مجموع آنچه طوسى و نجاشى ذكر كرده اند بيشتر از هفتاد و اندى اصل نيست. با وجود آنكه طوسى قصد داشته آنها را شماره كند.
دوم آن كه طوسى در ترجمه «محمد بن ابى عمير ازدى» (ت217) گفته است: «روى عنه احمد بن محمد بن عيسى كتب مأة رجل من رجال الصادق»71 و ابن ابى عمير راوى اكثر نسخ اصول است.
سوم آن كه طوسى در ترجمه «حميد بن زياد نينوى» (ت310) مى نويسد: «له كتب كثيره على عدد كتب الاصول.»72
طوسى تعداد كتابهاى او را ذكر نمى كند ولى نجاشى يازده كتاب براى او برمى شمرد.73
آقاى جلالى در آخر نتيجه مى گيرد:
به اين ترتيب احتمال اينكه تعداد اصول صد عدد باشد، بهترين و قويترين احتمالات است.74
نتيجه گيرى اين دانشمند با تحقيقات آقا بزرگ دراين زمينه هماهنگى دارد؛ چه صاحب الذريعه گرچه صدوهفده اصل را نام برده امّا خود گفته تعدادى از اين اصول با عنوان كتاب در آثار نجاشى و طوسى ياد شده است.75
در مقدمه المعجم المفهرس لالفاظ احاديث البحار نيز تنها از صد وبيست ودو اصل نامبرده شده است.
محمد حسين جلالى در بيان علتِ قول مشهور درباره تعداد اصول مى نويسد:
اين مسئله ناشى از آن است كه آنان اصل را كتاب معتمد يا مصدر حديثى كه از كتاب ديگرى اخذ نشده باشد، دانسته اند، كه در اين صورت با توجه به آنكه مصادر احاديث شيعه درحدود شش هزار و ششصد كتاب بوده و راويان امام صادق(علیه السّلام) بالغ بر چهارهزار نفر بوده اند،76 كتابهاى معتبر آنان حدود چهارصد عدد مى شده است و همين كتابها هستند كه از آنها به «الاصول الاربعمأة» تعبير مى كرده اند.77
دكتر معارف نيز در بخشى از رساله خويش كه با عنوان پژوهشى در تاريخ حديث شيعه نگاشته اند، نوشته اند:
اگر در خصوص ياران ائمه خصوصاً اصحاب صادقين(علیهما السّلام) تعابير اصل و كتاب را مترادف فرض نماييم، در اين صورت رقم چهارصد در تعبير شيخ مفيد رقمى مبالغه آميز نخواهد بود و مى توان با استفاده از مصادرى چون «رجال» نجاشى، «رجال» و «فهرست» طوسى و «معالم العلما»ى ابن شهر آشوب، صاحبان اصول اربعمأة را با نوعى تقريب مشخص كرد. زيرا در كتاب نجاشى و طوسى متجاوز از پانصد نفر ياران امام باقر تا كاظم(علیه السّلام) مطرح شده اند كه راوى بدون واسطه كتابهايى از اين سه امامند و اگر از رجال ضعيف و غير موثق صرف نظر كنيم حدود چهارصد نفر خواهند شد.78

پي نوشت :

45 ـ اين نظر نگارنده است؛ در هيچ يك از منابع نيافتيم كه قائل باشند پس ازعصر امام حسن عسكرى(علیه السّلام) هم ممكن است اصلى تدوين شده باشد، ولى با توجه به اينكه ممكن است روايات اصل با يك واسطه از امام اخذ و سپس نگارش شده باشد، ممكن است برخى از اين اصول، اندكى پس از عصر امام عسكرى(علیه السّلام) تدوين شده باشند.
46 . الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، محمد بن نعمان شيخ مفيد، ص253؛ معالم العلماء، ابن شهر آشوب، نجف، مطبعة حيدرية، 1380هـ، ص3
47 . معالم العلماء، ص3
48 . الذريعة، ج2، ص131
49 . اعيان الشيعة، ج1، ص140
50 . القواميس، ص73
51 . المعتبر، ص5
52 . الذكرى، ص6
53 . وصول الاخيار الى اصول الاخبار، ص40
54 . الرواشح السماوية فى شرح الاحاديث الامامية، ميرداماد، قم، كتابخانه آية اللّه مرعشى، 1405هـ، ص98 و 99
55 . الإعلام الورى بأعلام الهدى، ابن على فضل بن حسن طبرسى، تحقيق:على اكبر غفارى، چاپ اوّل، بيروت، دار المعرفة، 1399هـ، ص276
56 ـ دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، ج1، ص44
57 . رجوع كنيد به : الرعاية الى علم الدراية، شهيد ثانى، قم، كتابخانه آية الله مرعشى، 1408، ص17.
58 . اعيان الشيعة، ج1، ص140
59 . وسائل الشيعة، ج1، ص (مقدمه كتاب).
60 . تفضيل اين دلايل را در مقاله هاى محمد حسين جلالى در دائرة المعارف الاسلامية الشيعية، ج2، ص33 تا 36 ببينيد.
61 . الذريعة، ج2، ص131
62 . وسائل الشيعه، ج20، ص49 (الفائدة الرابعة)؛ علم الحديث، كاظم مديرشانه چى، ص74؛ الذريعة، ج2، ص130
63 . اعيان الشيعة، ج1، ص140
64 . الذريعة، ج2، ص130
65 . نك: پژوهشى در تاريخ حديث شيعه، ص175
66 . مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، قم، المطبعة العلمية، ج1، ص254
67 . عبارت آنان قبلا ذكر شده است.
68 . الفهرست، شيخ طوسى، مقدمه مولف؛ رجال النجاشى، مقدمه مولف.
69 . همان.
70 . الذريعة، ج2، ص131
71 . الفهرست، شيخ طوسى.
72 . همان، ص85
73 . رجال النجاشى، ص132، شماره 339
74 . دائرة المعارف الاسلامية الشيعة، ج2، ص38
75 . الذريعة، ج2، ص135 ـ 166
76 . شيخ مفيد در الارشاد (ص289) آورده است: ان اصحاب الحديث قد جمعوا اسماء الرواة عنه من الثقات على اختلافهم فى الآراء والمقالات فكانوا اربعة آلاف رجل.
77 . دائرة المعارف الاسلامية الشيعة، ج2، ص38
78 . پژوهشى درتاريخ حديث شيعه، ص177

منبع: www.hadith.net

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد