نهضت علمي امام صادق (عليه السلام)
1-چرا حضرت امام جعفر صادق (ع) را رئيس مذهب شيعه مي نامند؟
2-برخوردها، تصميمات و موضع گيري هاي گوناگون پيشوايان عصمت (ع) تابع چه حکمتي است؟
نهضت علمي امام صادق (عليه السلام)
سردبير و عضو هيئت تحريريه فصلنامه
چکيده :
در اين مقاله ما به نهضت علمي رئيس مذهب جعفري امام صادق (ع) پرداخته ايم و اين پردازش را با طرح سوالاتي که پاسخ مي دهيم به منظرخوانندگان ارائه مي نماييم.
1-چرا حضرت امام جعفر صادق (ع) را رئيس مذهب شيعه مي نامند؟
2-برخوردها، تصميمات و موضع گيري هاي گوناگون پيشوايان عصمت (ع) تابع چه حکمتي است؟
3-علت فزوني روايت هاي امام باقر (ع) و امام صادق (ع) به نسبت ساير ائمه اطهار چيست؟
4-آيا روايت هاي حضرات معصومين از نبي خاتم (ص) تا امام عصر (ع) پاسخگوي نيازهاي جامعه ما تا عصر ظهور منجي حضرت حجه بن الحسن هست؟
5- فقهاي شيعه در استخراج و استنباط بايدها و نبايدها شرع مقدس چگونه از آيات و روايات بهره مي برند؟
پاسخ گويي به پرسش ها :
-ج-1 : شيعه، اهل سنت واقعي
دکتر محمد تيجاني (عالم معروف تونسي) که تشيع را بعد از کاوش و کنکاش فراوان برگزيد، اهل سنت واقعي را (شيعه ها) مي داند زيرا فرمان هاي پيامبر خاتم (ص) را در يک جا پذيرفته اند و مي توان آنها را اهل سنت واقعي رسول اکرم (ص) ناميد، چه کسي جرائت دارد که ادعا کند آگاهتر از اهل البيت (ع) به سنت رسول خدا (ص) وجود دارد؟ همانان که آيه تطهير و ده ها آيه ديگر در شأن آنها است و برادران اهل سنت، مقام علمي و زهد و پارسايي آنها را پذيرفته اند. با مثالي مطلب را روشن تر مي کنيم. اگر خبرنگاران بخواهند از تصميمات هيئت وزراء و رئيس جمهور در جلسه اي سر بسته آگاه بشوند،از کساني جويا مي شوند که بيرون جلسه اند يا آنان که داخل جلسه حضور داشته اند؟
کسي مانند علي بن ابيطالب (ع) که از دوران طفوليت در دامن رسول الله (ص) رشد يافته و برادر اُخوتي و پسر عمو و داماد او و رازبان سينه سينايي رسول سرمد است، به ما گفته است که چنين وضو بگيريد و چنان نماز بخوانيد و چنين و چنان سهم خمس و زکات را پرداخت کنيد.
هر امامي از شيعيان که احساس شهادت مي نمود، همه وديعه هاي امامت و رازهاي سر به مهر را به امام بعدي منتقل مي کرد و سنت امروز شيعه همان سنت رسول خدا است. هر امامي که بعد از امام علي بن ابيطالب، زمام امامت را به کف مي گرفت، به فراخور کشش و نياز مردم زمانه خود، احکام خدايي را بيان مي فرمود تا نوبت به امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) رسيد.
در اين دو عصر بهم متصل، رخدادهايي اتفاق افتاد که متون خارج از حوزه اسلام، ترجمه شد، مسلک هاي کلامي و مذهب هاي فقهي نضج يافت. فعاليت هاي شبه عرفاني در قالب تحرکات صوفيان، آغاز شد و لازم بود که عمده فرصت اين دو امام صرف گسترش بخشيدن به مذهب شيعه شود.
گرچه عصر امام صادق (ع) تفاوت هاي ظريفي با زمان پدر بزرگوارشان دارد و آنچه در عصر امام محمد باقر (ع) اوج يافت. از اين رو است که امام صادق (ع) را رئيس مذهب شيعه مي دانند و اگر بخواهيم قاطع بگوييم، رئيس کل مذهب تشيع شخص رسول خدا (ص) است که پيروان بي چون و چراي آن حضرت، تبعيت از امامان را پيشه خود کردند.
– ج-2: حکمت تصميمات و موضع گيري هاي گوناگون ائمه اطهار (ع):
امت اسلامي مانند پيکره آدمي است که در سانحه اي آسيب ديده است،گاهي تنفس نياز دارد و گاه خون و وقت ديگر غذا و يک زمان هم خواب و گاهي تحرک. امام علي (ع) به دنبال فرمان حضرت رسول (ص) به پيکار با معاويه و تقابل با انديشه و پيکار براندازي اسلام مي روند و به دنبال تعصب جاهلانه برخي از همراهان، آتش بس را مي پذيرند و دو جنگ ديگر هم که ناکثان عهد شکن بودند و نهرواني هاي جامد و فتنه گر، مقابل امام مي ايستند که حضرت، فتنه آنها را خاموش مي سازد. در عين حال به تعبير مسعودي بيش از 480 سخنراني از آن حضرت صادر شده و مي دانيد که در نهج البلاغه نيمي از اين ميزان آورده شده است. امام مجتبي (ع) نيز به دنبال همان فرمان رسول خدا (ص) و فتنه انگيزي شاميان و انقضاء مدت آتش بس و بعد از شهادت پدر، حدود 12 هزار نفر را براي مقابله با معاويه فراهم مي کنند که 8 هزار نفر دنيا طلب شبانگاه به سپاه ظلم ملحق و بقيه پراکنده مي شوند و آن امام يکه و تنها،مصلحتاً قرار داد آتش بس را با مفادي که عزت آميز بود، امضاء مي کنند.
عهد حضرت سيد الشهداء هم عصر مقاومت براي بيعت نکردن بايزيد است و فشار دشمن براي بيعت و دعوت کوفيان و وجود تفاوت ظاهري ميان برخوردهاي معاويه و يزيد و آماده شدن امت براي شناخت عمق هدف براندازي اسلام از سوي آل ابي سفيان و سرانجام شهادت حضرت به همراه ياران بي بديل.
از امام مجتبي (ع) و امام حسين (ع) خطب و نامه و سخنان قصار فراوان نقل شده است که در مجموعه و موسوعه ها بعضاً به چاپ رسيده است. بعد از شهادت سيد الشهداء تا دو سال ديگر حادثه هاي تخريب کعبه و يورش به مدينه الرسول از سوي يزيد بن معاويه، شکل مي گيرد و اختناق وحشتناکي تا پايان عمر امام سجاد (ع) حاکم مي شود.
درعصر امامت حضرت، ايثار و شهادت، پاسخگوي نياز اصيل امت نيست بلکه پاسداري از حرمت و پيام عاشورا، ضرورت اول پاسداري امام سجاد (ع) قرار مي گيرد. در عين حال مجموعه معارف آن حضرت در قالب مناجات و دعاهاي صحيفه، نيازهاي زمان هاي بعدي را پاسخگو است.
عصر دو امام باقر (ع) و امام صادق (ع) عصر شروع نهضت علمي و اوج گيري آن است. با شهادت امام صادق(ع) و بعد با فشارهاي هارون الرشيد و زنداني شدن امام موسي (ع) و انتقال از زنداني به زندان ديگر و فشارهاي سنگين ديگر، دست حضرت براي قيام بسته شد و اصولا ياوراني که چونان بدريان و عاشورائيان باشند، پشتيبان آن حضرت نبودند، اگر هم بودند امام، مصلحت را در نبرد نمي ديدند.
مامون با سياست استثنائي خود امام رضا (ع) را به طوس کشانيد که باز به دليل فراهم شدن زمينه، مناظره هاي علمي، کلمات و تفسيرهاي حضرت در کتاب هاي معتبر شيعه آمده است. مامون در نوع خود بي نظير بود زيرا با اظهار تشيع تيشه بر ريشه مي زد و نهايتاً امام را به شهادت رسانيد.
عصرهاي امامان ديگر (امام جواد(ع)، امام هادي (ع)، امام حسن عسگري(ع) شباهت فراوان به يکديگر داشت و لذا برخوردهاي آنان نيز، نظير يکديگر بود. خلاصه اين که هم حاکمان و نيزمردمان گوناگون بودند و نياز هر دوره به چيزي بود و مساعدت و ياري راست قامتان به ائمه اطهار اندک بود.
خداوند نيز به هر کدام از پيشوايان، حکم مأموريتي ويژه داده بود که بر اساس آن عمل مي نمودند. هر کداميک از امامان را که از جايگاه تاريخي خود، جدا کرده و در جايگاه امام ديگري بگذاريم، دقيقاً مانند همان امام عمل مي کرد.
-ج-3: فرصت باقرين (عليهما السلام) براي نهضت علمي:
بر اساس رسالت الهي و خلافت و امامت ائمه (عليهم السلام) ضرورت داشت که آنان از هر فرصتي براي توسعه فرهنگ ناب اسلامي و پاسخ گويي به نياز توده ها، استفاده کنند. در عصر درگيري بني عباس و بني اميه، مجال خوبي براي دو امام بزرگ (باقرين (ع) پديد آمد که ناگفته هاي پيام وحي، تبيين و تفسير شود و تربيت شاگردان در اين دوران محقق شود. اگر همين مجال براي امام موسي (ع) يا امام هادي (ع) پديد مي آمد، آنان نيز چنين مي کردند. تا سال 260 هجرت که آغاز امامت مهدي (عج) است. روايات ائمه شيعه به اصول چهار صدگانه رسيد و بعد از آن علماي بزرگ شيعه به بررسي انبوه آن روايات مي پرداختند و تأليف کتب فقه و اصول و عقايد و تفسير شدت يافت.
-ج-4و5 : روايت هاي پاسخگو و نقش فقهاي امين در تبيين آن:
1-پيش بيني نياز گسترده مردم از سوي رسول اکرم (ص) و خلفاي آسماني آن حضرت از علي بن ابيطالب (ع) تا امام مهدي (عج) و القاي معارف احاديث و خطب و توقيع ها و نامه ها و دعاها و هشدارهاي شفاهي و کتبي و صحه گذاشتن ها که در محضر آنان رخ مي داده است.
به گونه اي بوده که گاهي امام صادق (ع) يا پيشوايان ديگر، هنگام بيان يک حکم مي فرمودند که کتاب علي (ع)، همان کتاب وديعه اي که احکام توسط رسول خدا (ص) در آن بيان شده است، را بياوريد که حکم اين مورد خاص در آن کتاب است. با اينکه حضرت حکم را مي دانستند اما مي خواستند به شاگردان و مردم بفهمانند که همه اين احکام به صورت وديعه اي توسط رسول خدا (ص) بيان شده است. ضمناً ائمه اطهار برخوردار از روايات مستند پيامبر (ص) بودند و نيز ملهم به الهام هاي گسترده خداوند،گرچه وحي با رحلت رسول خدا (ص) پايان يافت. ماجراي آمدن جبرئيل بعد از رحلت رسول خدا (ص) تا آنگاه که حضرت زهرا(س) زنده بودند و دادن خبرهاي غيبي تا دامنه قيامت، حساب جدايي دارد اما تفسير وحي و ملهم بودن سينه هاي سينايي ائمه (ع) به الهام هاي تفسيري خدا و راهيابي آنان به بطون و اسرار دروني قرآن کريم و ترکيب آيات با فرمول هاي خاصي که آنان داشتند و علوم سينه به سينه از پيامبر (ص) تا امام مهدي (ع)، کار را سهل مي کند و لازم نيست به بحث انقطاع وحي آسيب وارد شود.
2-جامعيت قرآن و دانستن فرمول هاي ترکيبي آيات از سوي ائمه اطهار(ع)
3-باز بودن اجتهاد از سوي فقهاي جامع الشرايط و رجوع آنها به منابع چهارگانه و اين که آنان حجت از سوي امام مهدي (ع) بر مردم هستند، همه نيازهاي جامعه را پوشش مي دهد و بايد به اشتباه بيفتيم که علوم و زمانه و مردم که در حال توسعه چشم گيرهستند پس چگونه با روايات گذشته مي توان پاسخ اين همه نيازهاي نوين را ارائه نمود.
مثلاً قابيل، بيماري حسادت داشت و مرتکب قتل برادر شد، امروز هم در قالب هاي ديگر همين روحيه وجود دارد. در فرعون و نمرود طغيان گري و قوم لوط و ثمود نشر فساد به صورتي بود که صورت هاي ديگر آن امروز هم وجود دارد. و حکم تحريم فساد همه آنان را پوشش مي دهد. قواعدي در فقه تشيع وجود دارد که دست فقهاء را براي حل معضلات باز مي کند.
نتيجه
اي نسل نوخاسته و اي طلاب و دانشجويان جوان! همان خدايي که جهان و انسان را آفريد، قرآن را نازل نمود و رسول را فرستاد و پاسداران و تفسيرگران وحي را برانگيخت، همان آيات تشريع و تکوين خود را منطبق با نيازها و رازهاي تکامل انسان مقرر داشته است.
کدام دانشمند مي تواند ادعا کند که انسان و راز حقيقت او را کاملاً شناخته است؟ طرح هاي جامع زندگي که از سوي انديشمندان صادر مي شود به هيچ وجه قابل اعتماد نيست، الا اين که با وحي خدايي مرتبط باشد، نبايد نام هاي لاتين و پر طمطراق بيگانگان و تزهاي روان کاوان ما را به خود معطوف کند و از ميراث ماندگار و جاودانه وحياني غافل بمانيم. قال الصادق هاست که ملهم از سرچشمه زلال کتاب ماندگار خداست و تاکنون هيچ انديشه اي آن را تحت الشعاع خود قرار نداده است. کافي است که فقط يک بار کلمات کوتاه امام علي (ع) در غررالحکم را بررسي کرده و بر آنان که با مکتب ها و انديشه هاي معرفتي و اخلاقي آشنا هستند عرضه کنيد تا قدر و اندازه اين ميراث را بدانيد به اميد رويکرد جدي تر به وحي و آثار وحي و برداشتن گام هايي در جهت صادقي شدن معرفت ها و دانش ها.
والسلام
منبع:نشريه کوثر،شماره 32
/س