شکوفايي در بهار قرآن
بهار ما ، شب هاي بلند زمستاني است که عندليب نغمه ساز عشق هاي آسماني در سحرگاه ، بر شاخه هاي طوباي وصل ، خفتگان غفلت زده را صداي صلاه مي دهد !
بهار ما ، بهار کتابي است که براي شکفتن ما نازل شده است !
شکوفايي در بهار قرآن
بهار ما ، شب هاي بلند زمستاني است که عندليب نغمه ساز عشق هاي آسماني در سحرگاه ، بر شاخه هاي طوباي وصل ، خفتگان غفلت زده را صداي صلاه مي دهد !
بهار ما ، بهار کتابي است که براي شکفتن ما نازل شده است !
خداوند مهربان در مسير فيض رساني پيوسته اش ، مائده اي ديگر را گستراند و بندگان جوياي جهش را به ضيافت ، فرا خواند !
در ميان دعاهي رائج در ميان روزه داران ، دعاي افتتاح که شب ها بعد از افطار خوانده مي شود در بردارنده ي معارف بلندي است که در اين سر سخن ، مرتبط با « شکوفايي » ، فرازهايي را برگزيده ام :
ايقنت انک انت ارحم الراحمين في موضع العفو و الرَّحمه
« باور کردم که تو قطعاً ، در جايگاه عفو و رحمت ، مهربان ترين مهرباناني »
از سر رحمت ، آفريد ؛ با رحمت ، اداره مي کند و رحمت او تمام پديده ها را ، پوشش داده است .
خالق بزرگ ، مخلوق هاي خود را ، دوست دارد و با آنکه گنه پيشه مي شوند ، از رحمانيت خود آنها را ، محروم نمي سازند ، اما رحميت خويش را براي آنان که ، لياقت ويژه کسب مي کنند ، محفوظ داشته !
بايد ، فرمول هاي جلب رحمت را شناخت و به کار انداخت .
مسئله ي مهم ، به باور رسيدن درک « ارحم الراحمين » ي خدا است .
بسياري از مردم ، تاکيد دارند که خداوند ، ارحم الراحمين است ، اما درصد کمي « باور » دارند .
چگونه مي توان به باور رسيد ؟
باور ، ترکيبي از دو حوزه است :
1 ـ ادراک عقلاني برخوردار از منبع معارف الهي
2 ـ پيراستن دل از دوده هاي آلودگي
برخي از اهل مطالعه ، بعد از خواندن چند اثر ، انتظار دارند که باورشان ، شکوفا شود ؛ حال آنکه عمليات حراست و حفاظت از حريم دل و بت شکني ها در اين حريم مقدس ، باقي مانده است .
در روايت آمده است که هيچ نعمتي چونان « يقين و باور » در ميان مردم ، کم توزيع نشده است ؛ زيرا ، قابليت ها تکميل نيست .
خود را چو برگ کاه سبک کن زهر چه هست
آنگاه کمند جاذبه کهربا ببين ( صائب )
اگر يقين آمد بنابر تعبير روايات ما ديد تحليلگرانه ما نسبت به حادثه ها و تيرهاي مصيبت ، تغيير مي کند !
در گرو وعده هاي خدا داريم و ثابت گام براي تحقق آنها ، کوشش مي کنيم .
اين نماز ما، برادر ! مرده است
اين تعلق جان ما را برده است
عشق ورزيهاي پنهان و نهان به بت هايي که در ديد نخست ، به عنان بت جلوه نمي کند ، باور را مي کشند .
اين تعلق هاي ناصواب به جلوه هاي زوال پذير زندگي ، فرمانده همه خطاها است .
يک مرد خدايي در کتابش نوشته است که با خانواده اي رفت و آمد داشتم که آنها اهل نماز و روزه و احکام بودند اما تيرگي و ويژه اي بعد از خوردن غذا بر سر سفره آنهاپيدا مي کردم که مرا به کاوش واداشت ؛ نهايتاً از قرينه هايي فهميدم که آنها دل به زندگي وابسته اند .
مهمترين آفت شکوفايي در بهار ماه فرخنده رمضان ، همين عشق ورزي هاي پشت صحنه و پنهان ست . خداوند تربيتگر ، براي رشد و شکوفايي انسان لايق ، حادثه هاي تربيت سازي را سامان مي دهد ، تا او را از دل بستن به غير خود ، وارهاند که اهل يقين ، نقش ارحم الراحمين را در تمام آنها احساس مي کنند .
جزع و فزع او در مصيبت ها ، کاهش يافته و نقش تشويق ها و مذمت ها و دست بوسيدن و بي حرمتي ها ، در روند زندگي آنها ، کم رنگ مي شود .
و اشد المعاقبين في موضع النکال و النقمه …
« باور کردم که تو سرسخت ترين عقاب کنندگاني اما در جايگاه عقاب و انتقام » .
باوري که در ناحيه ي عذاب خدا براي بندگان پديد مي آيد ، يکي از نشانه هاي رسوخ ايمان در قلب اهل باور است .
امام علي بن ابيطالب ( ع ) در وصف پارسايان مي فرمايند :
« هر گاه به آياتي که ترسانيدن در آنها آمده است ، مرور مي کنند ، گوش دل را به آن مي سپارند و گويي صداي فريادهاي دوزخ در گوش آنها است » .
دو اصل تربيت ساز ، تعادل در « ترس » و « اميد » است . گويي به رهنوردي در جاده اي مي ماند که بايد ابزار مهار چرخ ها همانا در زير دستان او باشد .
هر کدام از ترس و اميد که غلبه کند ، اعتدال آدمي بهم مي ريزد .
اين فقره دعاي افتتاح تاکيد دارد که از ياد مبريم که همان خداي ارحم ، اشد المعاقب نيز هست ؛ ما هستيم که با رفتارها ، خود را در زير پوشش آنها مي بريم .
گر چه خداوند در سوره ي حمد ، چهار مرتبه « رحمت » و يک مربته « غضب » را مطرح مي کند اما او در موضع و جايگاه عذاب ، اشد است .
در دعاي امام علي (ع) ( دعاي کميل ) آمده است :
« آن عذاب تخفيف ندارد زيرا مرتبط با غضب خداست » . خداوند در جاي جاي قرآن ، رفتارهاي آدميان را که به غضب خدا منتهي مي شود معرفي فرموده که بر ما است آنها را شناسايي کنيم و عوامل فراواني
در جلب رحمت معرفي شده که باز ، دست ما را باز گذاشته است .
تعبير زيبايي در تعقيب نماز از ائمه ي معصومين (ع) آمده است که :
اللهم اني اسئلک موجبات رحمتک :
« خدايا ! زمينه سازها و علت هاي جلب رحمت را از تو ، طلب مي کنم » .
اين زمينه ها در دست ما بنده ها است .
حرکت درصراط و ترحم ما به يکديگر و عمل بر اساس فرمان هاي خداوند ، زمينه هاي رحمت خاص را غير از رحمت عام فراهم مي سازد .
گر چه عاشقان صادق ، انگيزه ي طاعتشان ، سپاسگزاري و پاسخ به لياقت معبوديت حضرت حق است اما :
انما يخشي الله من عباده العلماء (1)
« فقط ، بندگان عالم خدا ، از خدا خشيت و خوف دارند »
تفسير خاصي براي علماء شده است که جايگاه مناسب خود را مي طلبد .
ـ اللهم اذنتا في دعائک و مسئلتک فاسمع يا سميع مدحتي و اجب يا رحيم دعوتي
« خدايا ! در نيايشت و درخواست از تو ، رخصت و اجازت دادي ، پس اي سميع ! ستايشم را بشنو و اي مهربان ! نيايش مرا پاسخ بگو » . اگر تامل کنيم ، تعبير « اذن » تجليل از جايگاه « نيايش » است .
سه تعبير براي رابطه دعايي ما با خدا در متون ما آمده است:
1 ـ اذن 2 ـ امر 3 ـ تهديد
در نامه ي 31 نهج البلاغه آمده است : اذن لک في الدعاء
2 ـ در دعاي امام علي (ع) در شب هاي جمعه اين تعبير را مي خوانيم :
و امرتهم بدعائک
3 ـ و در قرآن کريم بعد از امر به دعا ( اُدعوني ) آمده است :
ان الذين يستکبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين
« آنها که از عبادت من ( که نمونه اي از آن ، نيايش است ) گريزانند و استکبار ورزند ، خوار و ذليل وارد دوزخ مي شوند » .
با اينکه ، هيچ نفعي از ما به خدا نمي رسد و اصولاً معنا ندارد که خداي نامحدود و بي قيد و شرط ، نيازمند باشد ، ولي به دليل صفت « رب » و پروردگار و تربيتگري حضرت حق و جهالت بندگان در جلب منافع فراوان نيايش آنها را تهديد فرموده است .
استدلال آوردن بنده در پيشگاه معبود ، حالت بنده را بهبود مي دهد ؛ به همين دليل در اين فقره دعا ، بعد از طرح « اذن » مي گوييم ، پس جوابم را بده ، زيرا خودت درب را گشودي و فراخوان دعا را اعلام نمودي .
فکم يا الهي من کربة قد فرجتها و هموم قد کشفتها و عثره قد اقلتها و رحمه قد نشرتها و خلقه بلاء قد فککتها .
« اي معبود من ! چه بسيار از اندوه ها را گشايش نمودي و دل مشغولي هاي انبوه را رفع کردي و فراواني از لغزش ها را ناديده گرفتي و رحمت بسياري را ، گسترده ساختي و حلقه هاي بلاي زيادي را گشودي !
کسي که نيايش مي کند ، بايد صاحب اعتقاد و قدرشناسي باشد ؛ هم در اميدواري او و پاي فشردن موثر است و هم روح شکرگزاري را در او قوت مي دهد .
برخي از مردم در دعاهاي خود ، مرتب مي گويند : نداريم و عطا کن و نمي گويند : نداشتيم و عطا کردي ؛ ائمه ي اطهار(ع) به بندگان دعاگر اين درک و معرفت و هشدار را مي دهند که در گذشته به طور مدام ، در زير پوشش تفريح ( فرج سازي ) ، کشف ( زدودن ناخشنودي ها ) ، اقاله ( ناديده گرفتن خطاها ، نشر ( رحمت گستري ) و فک ( گشودن حلقه ي بالا ) از سوي خداوند ، بوده اي پس اميدت را حفظ کني و روح طلب در تو قوت يابد و نعمت سپاس را از ياد مبر !
اللهم ان عفوک عن ذنبي و تجاوزک عن خطيئتي و صفحک عن ظلمي و سترک علي قبيح عملي و حلمک عن کثير جرمي عند ما کان خطاي و عمدي اطمعني في ان اسئلک مالاً استوجبه منک الذي رزقني من رحمتک و اريتني من قدرتک و عرفتني من اجابتک فصرت ادعوک امنا و اسئلک مستانسا لا خائفا و لا وجلا
« خدايا ! عفو تو از گناهم ، گذشت تو از خطايم ، بخشش تو از ظلمم خطا پوشي تو بر زشتي عملم و حلم تو در جرم فراوانم که به طور خطايي يا تعمدي ، مرتکب شدم ، مرا به طمع انداخت که رحمت فزون تر تو را که لايق آن نيستم و از لطف خود ، روزيم کردي ، و آنچه را از تواناييت به من نشان دادي ، و اجابت خود را که به من معرفي کردي ، طلب نمايم . به همين دليل ، با امنيت خاطر ، تو را مي خوانم و آشتي جويانه و انس طلبانه ، درخواست مي کنم ؛ نه ترسانم و نه وحشت مي کنم . »
خداوند ، بنده اي را دوست دارد که نعمت ها را از ياد مبرد و به خطاهاي خود ،اعتراف کند ؛ زيرا اين دو حالت ، در رشد و بالندگي او کاملاً تاثيرگذار است . نعمت ها بهترين دست مايه و اعتراف به خطاها ، تنظيم کننده ي غرور اوست .
احساس انس و درک نزديک بودن خدا ، ايمني خاص در طرح خواسته ها، به دعاگران مي دهد که بي دغدغه تمناهاي خود را تعقيب نمايند و فکر جدايي از خدا را از ذهن خود دور کنند .
فان ابطأ عني عتبت بجهلي عليک و لعل الذي ابطاعني هو خير لي لعملک بعاقبه الامور
« پس اگر خواسته هايم دير اجابت شود ، به دليل جهلم نسبت به تو سرزنش آغازکنم ، غافل از اينکه ، شايد اين دير اجابت شدن ، برايم بهتر است ؛ زيرا تو ، نسبت به عاقبت کارها ، واقف و آگاهي »
هشدار معرفتي ويژه و کارگشايي است که در اين فراز دعا آمده است ، دير اجابت شدن تقاضاهاي مطرح شده در نيايش ، نبايد دعاگر را نااميد کند ؛ ما کمترين دستاوردمان در دعاها ، کاهش گناهان و باز شدن مسير انس است که اين از يک جهت بزرگترين دستاورد دعا است . در بسياري از خواسته ها ، چونان کودکي ناآشنا به مصلحت هاييم که اصرار بر خواسته اي مي کند که مادر مهربان ، دريغ مي کند اما عوض او را در اجابت خواسته و يا عوضي ديگر ، مي دهد .
فهم مصلحت در بسياري از مسائل مرتبط با کمال بر عهده ي مربي خالق انسان است .
خداوند در قران کريم مي فرمايد:
و عسي ان تکرهوا شيئاً و هو خير لکم (2)
« و بسا چيزي را خوش داريد در حالي که براي شما ، همان نيکوتر ( و برگزيده درست ) است » .
فعسي ان تکرهوا شيئاً و يجعل الله فيه خير کثيرا (3)
« و بسا چيزي را ناخوش داريد در حالي که خداوند ،خير فراواني در آن قرار مي دهد » .
مجال ديگري براي شرح بخش هاي مهم ديگر اين نيايش ، در دعاي افتتاح آمده است که مهمترين آن طرح مسئله ي « امام مهدي (عج) » است و حال انتظار فرد منتظر و عدالت خواهي که با روزه داري و نماز و دعا و قرآن انتظار خود را اثبات مي کند .
پی نوشت :
1-سوره فاطر/28.
2-سوره بقره/216
3-سوره نساء/19
منبع:نشريه فصلنامه قرآني کوثر شماره28
/خ