طلسمات

خانه » همه » مذهبی » امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم (2)

امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم (2)

امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم (2)

جايگاه والاي علي (علیه السّلام) در شناخت قرآن و آگاهي گسترده آن بزرگوار از معارف كتاب الهي، آنچنان شهره روزگار بود كه هيچگونه انكار را برنميتابيد. صحابيان و تابعيان و مفسران از اين حقيقت با عباراتي گويا و هيجانبار سخن گفته اند و اين جايگاه رفيع را به گونههاي مختلف ستوده اند. ابن عباس ميگفت: آنچه را علي (علیه السّلام) ميگفت فراگرفتم، آنگاه در اندوختهها و آموختههاي خود انديشيدم و دريافتم كه دانش من به قرآن در سنجش با دانش علي (علیه السّلام) چونان بركهاي است

4bcc1e9b e85e 483f a862 af2cc409c85a - امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم (2)
0000401 - امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم (2)
امام علي (ع) و تفسير قرآن كريم (2)

نويسنده : محمد علي مهدوي راد

3ـ آگاهي علي (علیه السّلام) از قرآن از نگاه صحابيان و…

جايگاه والاي علي (علیه السّلام) در شناخت قرآن و آگاهي گسترده آن بزرگوار از معارف كتاب الهي، آنچنان شهره روزگار بود كه هيچگونه انكار را برنميتابيد. صحابيان و تابعيان و مفسران از اين حقيقت با عباراتي گويا و هيجانبار سخن گفته اند و اين جايگاه رفيع را به گونههاي مختلف ستوده اند. ابن عباس ميگفت: آنچه را علي (علیه السّلام) ميگفت فراگرفتم، آنگاه در اندوختهها و آموختههاي خود انديشيدم و دريافتم كه دانش من به قرآن در سنجش با دانش علي (علیه السّلام) چونان بركهاي است خرد در برابر دريايي موجخيز.(38)
عمربن خطاب ميگفت: عليبن ابي طالب (علیه السّلام) از همه ما به معارف قرآن آگاهتر بود.(39)
از عبدالله بن مسعود نقل كرده اند كه: در ميان اهل مدينه علي (علیه السّلام) آگاهترينشان بود به قرآن.(40)
عبدالله بن عمر، نيز علي (علیه السّلام) را آگاهترين كسان به قرآن ميدانست.(41) عايشه نيز علي (علیه السّلام) را آگاهترين اصحاب رسول الله به قرآن معرفي مي كرد.(42) ابوعبدالرحمن سلمي ميگفت: من هيچ كس را به معارف قرآن از علي (علیه السّلام) آگاهتر نيافتم(43) و چون از عطابن ابي رباح سئوال كرده اند كه داناتر از علي(علیه السّلام) را در ميان اصحاب رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ميشناسي؟! گفت: نه. به خدا سوگند.(44) و ابن شبرمه ميگفت: من نديدم كسي را بر منبر فراز آيد و استوار از همگان بخواهد، كه هر آنچه ميخواهند از كتاب الله سئوال كنند جز علي (علیه السّلام) (45). عامر شعبي نيز ميگفت: بعد از رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آگاهتر از علي (علیه السّلام) به آنچه در ميان اين دو لوح است ـ قرآن ـ نيافتم.(46)
ابن ابيالحديد در آغاز شرح نهج البلاغه بياني ارجمند درجايگاه والاي علي (علیه السّلام) در علوم اسلامي دارد. او باعباراتي شورانگيز خاستگاه تمامي دانشهاي اسلامي را آن بزرگوار ميداند و دربارة تفسير ميگويد:
دانش تفسير از او سرچشمه گرفته و از تعاليم او دامن گشوده است. اگر به كتابهاي تفسير مراجعه كني استواري اين سخن را درمييابي، چرا كه بيشترين نقلها در تفسير از اوست و از عبدالله بن عباس، و همسويي و همگامي ابنعباس با علي (علیه السّلام) و فراگيري دانش از او براي همگان روشن است. بدان سان كه به ابن عباس گفت: دانش تو در برابر دانش پسر عمويت چگونه است؟
گفت: مانند قطرهاي از باران در برابر دريايي موجخيز و فراگير!(47)
اينها نيز اندكي بود از داوريهاي بسياري كه در لابلاي صفحات كتابهاي شرح حال نگاري و حديثي و تفسيري پراكنده است. بدين سان علي (علیه السّلام) آگاهترين، بلند جايگاهترين، ارجمندترين صحابي و مفسر بيبديل قرآن است.

4ـ قرآن در نگاه علي (علیه السّلام)

وصفها، بزرگداريها، تبيينها و توضيحهاي علي (علیه السّلام) از قرآن و دربارة قرآن بس شكوهمند و دلنواز است. گاهي كلام علوي در پرده برگيري از رازها و رمزها و عظمتهاي قرآن چنان اوج ميگيرد و فراز ميآيد كه انسان بياختيار در برابر اوج بيان رشك برانگيز علوي سر تعظيم فرود ميآورد.
قرآن در نگاه علي (علیه السّلام) بهار دلهاست كه بايد با آموزههاي آن جان و دل را طراوت بخشيد و شفاي دردهاست كه بايد با رهنمودهاي آن، از زشتيها و نارواييها رهايي جست و دردهاي نفاق، كفر، كژانديشي و كژرفتاري از صفحه جان و صحنه رفتاري زدود، آن بزرگوار فرمود:
تعلموا القرآن فانه احسن الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاءالصدور.(48)
“قرآن را بياموزيد كه نيكوترين گفتار است، و در آن ژرف بيانديشيد كه آن بهار دلهاست و از پرتو هدايتش طلب شفا كنيد زيرا كه شفادهنده سينهها(ي دردآلود) است.”
و فرمود:
و اعلموا انه ليس علي احد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قل القرآن من غني. فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به علي لاوائكم فان فيه شفاء من اكبر الداء: و هوالكفر و النفاق و الغي و الضلال.(49)
“و بدانيد كسي را كه با قرآن است نيازي نباشد، و بيقرآن بي نياز نباشد، پس بهبودي خود را از قرآن بخواهيد و در سختيها از آن مدد جوييد. زيرا در قرآن شفاي بزرگترين دردها يعني كفر و نفاق و تباهي و گمراهي است.”
در آن روزگار كه روزگار اوج بيان و سخن بود، قرآن در جامهاي بدانسان زيبا و دلربا عرضه شد كه همگان را به ستايش واداشت. علي (علیه السّلام) از اين زيبايي شگفت سخن ميگويد و قرآنمداران و جستجوگران حقايق الهي را به ژرفنگري در اعماق جليل آن فراميخواند و همي بدانها نشان ميدهد كه قرآن بسي ژرف است و ناپيدا كرانه:
ان القرآن ظاهره انيق و باطنه عميق، لا تفني عجائبه و لا تنقضي غرائبه و لا تكشف الظلمات الا به. “براستي كه قرآن ظاهري زيبا و باطني ژرف و بيپايان دارد. شگفتيهايش پايان نپذيرد و ناشناختههايش [ = غرائب ] سپري نگردد و جز با فروغ آن تاريكيها زدوده نشود.”
اين همه را بايد از قرآن آموخت، در محضر آن نشست، از آموزههاي آن بهره گرفت، گرهها را با هدايت آن گشود، از تنگناها با راهنماييهاي آن رهيد و با بصيرت و آگاهي از قرآن پرسيد و پاسخ گرفت. به بيان مولي بنگريد:
ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ينطق…
“آن كتاب خدا، قرآن است، از آن بخواهيد تا سخن بگويد و هرگز سخن نگويد…”(50)
كلام عظيمي است و سخني هدايت آفرين. آيت الله شهيد سيدمحمدباقر صدر، نكته لطيفي را از اين كلام بركشيده اند:
تعبير “استنطاق” (به سخن درآوردن) كه در كلام امام (علیه السّلام)، فرزند راستين قرآن آمده، لطيف ترين تعبير از كار تفسير موضوعي است كه باعنوان گفتگو با قرآن و طرح مشكلات مربوط به هر موضوع، به قصد دستيابي به پاسخ قرآن، از آن ياد شده است.(51)
آنچه علي (علیه السّلام) درباره جايگاه قرآن و چگونگي آن گفته اند، و تبيين و تفسيري كه از ابعاد آن بدست داده اند، فراتر از آن است كه در اين سطور اندك بگنجد. با كلامي زيبا و ارجمند اين بخش را به پايان مي بريم :
… فهو معدن الايمان و بحبوحته، و ينابيع العلم و بحوره، و رياض العدل و غدرانه، و اثافيالاسلام و بنيانه و اوديه الحق و غيطانه، و بحر لاينزفه المستنزفون، و عيون لاينضبها الماتحون و مناهل لايغيضها الواردون، و منازل لايضل نهجها المسافرون و اعلام لايعمي عنها السائرون، و آكام لايجوز عنها القاصدون…
“اين قرآن معدن ايمان است و مركز آن، و چشمهسار دانش است و درياهاي آن، و باغستان داد است و بركه ها و آبگيرهاي آن، سنگهاي زيرين بناي اسلام و پايه هاي آن؛ وادي هاي حقيقت است و سبزه زارهاي آن؛ دريايي است كه بر دارندگان آب آن را خشك نگردانند، چشمهسارهايي است كه هرچه از آن برگيرند فرونخشكد، آبشخورهايي است كه درآيندگان، آب آن را نكاهند، منزلگاه هايي است كه مسافران راهش را گم نكنند، نشانه هايي است كه روندگان به روشني آنها را مي بينند، پشته هايي است كه روي آورندگان از آن نگذرند و آن را نگذارند.”(52)
علي (علیه السّلام) با تصويرهايي بدين سان زيبا و تبيين هايي گويا از قرآن، دل ها را از عشق به آن مي آكند و همگان را به چنگ زدن در اين ريسمان الهي فرا مي خواند.

5ـ تفسير علي (علیه السّلام)

قرآن نازل ميشد و آيات آن افزون بر حفظ در سينه ها، در نوشت افزارها ثبت و ضبط مي گشت. پيامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در كار نوشتن وحي سعي بليغي داشت و همگان را به كار خواندن و نوشتن تشويق مي كرد، اما افراد خاصي مأموريت داشتند كه آيات الهي را بنگارند. اين افراد در تاريخ به كاتبان وحي شهره شدند. علي (علیه السّلام) برجستهترين و آگاهترين آنها بود و پيشتر آورديم كه آن بزرگوار ميگفتند: “چون آيات الهي نازل ميشد پيامبر مرا فرا ميخواند و به من آيات الهي را املاء مي كرد و تفسير و تأويل محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و… آيات را به من مي آموزاند و من همه را مي نگاشتم” بدين سان آنچه علي (علیه السّلام) مي نگاشت افزون بر آيات الهي و نص قرآن كريم، و آميخته به تفسيرها، تأويل ها، توضيح ها و… بود و به نگاه دقيق، اين نگاشته اولين تفسير مكتوبي است كه در تاريخ اسلام رقم خورده است. علامه سيدعبدالحسين شرف الدين نوشته اند:
علي (علیه السّلام) پس از رحلت رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرآن را براساس نزول جمع كرد و در آن به عام و خاص، مطلق و مقيد، محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ آيات اشاره كرد و اسباب نزول آيات را گزارش كرد و برخي از مواردي را كه فهم آن دشوار بود توضيح داد… بدين سان آنچه آن بزرگوار گردآوردند به تفسير قرآن مانندتر بود.(53)
بدينگونه روشن ميشود كه اشاره برخي از پيشينيان به مصحف علي (علیه السّلام) و تأكيد برآكنده بودن آن از دانشهاي گونهگون، اين نگاشته بوده است با تمام ويژگيهاي ياد شده آن. ابن سيرين ميگويد:
آن را از مدينه خواستم و بدان دست نيافتم، اگر آن كتاب فراچنگ ميآمد بيگمان دانش بسياري در آن يافت ميشد.(54)
محمدبن مسلم زهري ميگويد:
اگر مصحف علي (علیه السّلام) پيدا ميشد، سودمندترين مصحفها ميبود و سرشار از دانش. (55) روشن است كه سرشار از دانش بودن، سودمندترين مصحفها بودن، جز اين نيست كه افزون بر نص قرآن كريم داراي فوايد و حقايق ديگري بوده است. معلم، امت شيخ مفيد (ره) نوشته اند:
مصحف علي (علیه السّلام) براساس نزول سامان يافته بود؛ مكي بر مدني و منسوخ برناسخ مقدم بود و هر آيهاي به لحاظ نزول در جاي خود قرار داشت.(56)
ابن شهر آشوب آن را آغازين تأليف در تاريخ اسلام ميداند.(57) محقق رجالي سيدمحسن اعرجي (ره) مينويسد: مراد ابن شهر آشوب آن است كه در مصحف امام (علیه السّلام) به ثبت نص قرآن بسنده نشده بود، بلكه افزون بر آن، تفسير، تبيين و تأويل آيات نيز نگاشته شده بود. بنابراين، آن نگاشته بزرگترين و مهمترين تصنيفها بود.(58) شيخ مفيد رضوان الله عليه در موردي ديگر تصريح ميكنند كه مصحف امام(علیه السّلام) آميخته بود به تأويل و تفسيري كه وحياني بود اما قرآني نبود.(59) بدانسان كه پيشتر آورديم كه علي (علیه السّلام) فرمود: چون آيات نازل مي شد تفسير و تأويل را به من املاء مي كرد و من مينگاشتم. براساس رواياتي، اين مصحف در اختيار امامان (علیه السّلام) بوده است.(60) از اين روي بعيد نمينمايد كه اين مصحف با اين ويژگيها همان باشد كه بخشي از چگونگي آن در روايت ابوعمر كشي و برخي روايات ديگر آمده است، كه مصحف امام (علیه السّلام) مشتمل بر نام ها و افشاي جريان هايي بوده است.(61)
مرحوم آيت الله العظمي سيدابوالقاسم خويي پس از آنكه روايات مختلف را درباره مصحف علي(علیه السّلام) ميآورد و بر اين نكته تصريح ميكند كه آن مصحف افزودنيهايي داشته است، تأكيد ميكند كه آن افزودنيها تفسير و تأويل آياتي بوده كه علي (علیه السّلام) به املاء رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ثبت و ضبط مي كرده است. به ديگر سخن هر آنچه بر پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل ميشده است قرآني نبوده است بخشهايي قرآني و جلوه اعجاز الهي بود و برخي توضيحات و تفسيرها و تأويلها. بنابراين آنچه در آن مصحف بوده، وحياني بوده است و اما همه قرآني، علامه سيدجعفر مرتضي عاملي پس از آنكه نقلهاو گزارشهاي بسياري را دربارة چگونگي مصحف علي (علیه السّلام) آورده، نوشته اند:
بدين سان روشن شد كه مصحف علي (علیه السّلام) با قرآن موجود هيچگونه تفاوتي نداشته است، و تفاوتهاي ياد شده و افزونيهاي ديگر تفسير و تأويل آيات بود و نه جز آن.(63)
بنابراين مصحف علي (علیه السّلام) تفسيري عظيم و آغازين تفسير تدوين يافته قرآن كريم بوده و علي (علیه السّلام) اولين كسي است كه تفسير قرآن را با تلقي از وحي نگاشت. اما سوگمندانه، دگرگونيهاي روزگار از اينكه آن مجموعه در دسترس نسلها و عصرها قرار گيرد، جلوگيري كرد. بر آنچه آمد بايد انبوه نقلهاي تفسيري ارجمند و راهگشايي را كه در منابع و متون حديثي و تفسيري پراكنده است، بيفزاييم كه نمونه روشن تفسير علوي است و سرشار از آگاهيهاي ارجمند.

6ـ مجموعه اي در علوم قرآني

در منابع روايي مجموعهاي در علوم قرآني و اصناف آن گزارش شده كه گويا اين مجموعه از علي (علیه السّلام) نقل شده است. علامه مجلسي رضوان الله عليه تمام آن را در بخش قرآن بحارالانوار به عنوان روايتي از علي (علیه السّلام) نقل كرده و در آغاز آن نوشته است “باب آنچه درباره اصناف آيات قرآن و انواع آن و تفسير بعض آياتش وارد شده است به روايت [ محمدبن ابراهيم ] نعماني و اين رسالهاي است مفرد و مدون و داراي فوايد بسيار كه از آغاز تا فرجام يك جا آن را ميآوريم.” اين مجموعه 97 صفحه از آغاز مجلد بحارالانوار را فراگرفته است. رساله ياد شده داراي مقدمهاي كوتاه درباره ارزش و اهميت قرآن است، سپس سند رساله است و حدود يك صفحه از فرمايشات امام صادق (علیه السّلام) درباره ارزش قرآن و اينكه چون برخي از كسان از مسير حق منحرف شدند و حقايق قرآن را در نيافتند، و از شيوه درست و شايستهاي در بهرهوري از قرآن سود نجستند، سخنهاي نااستوار درباره قرآن بسيار گفتند. پس از آن سخني است از علي(علیه السّلام) در مورد اقسام آيات الهي و شرحي دراز دامن درباره اقسام آيات الهي و شوون مختلف قرآن مجيد. ظاهر عبارتها نشان ميدهد كه اين مجموعه به طور كامل از علي (علیه السّلام) است، اما آيا واقعيت نيز چنين است؟! در منابعي و از نظر علامه شيخ آقابزرگ تهراني از زمان مرحوم مجلسي به بعد، اين مجموعه به نام سيدمرتضي (ره) نيز مشهور شده است.(64) علامه سيدمحسن امين عاملي در ضمن ياد كرد نگاشتههاي علي (علیه السّلام)، دربارة اين مجموعه مينويسد: كتابي است كه علي (علیه السّلام) در آن از 60 نوع از انواع علوم قرآني ياد كرده است.(65) مرحوم امين درباره اين مجموعه به تفصيل بحث كرده و سند خود را به اين كتاب نيز ياد كرده است. با اين همه انتساب اين مجموعه به عنوان نگاشتهاي مستقل به علي (علیه السّلام) چندان استوار نيست.(66)

7ـ تفسير قرآن از نگاه علي (علیه السّلام)

پيشتر برخي سخنان علي (علیه السّلام) را دربارة قرآن و تأكيد و ترغيب آن بزرگوار را در جهت انديشيدن به آيات قرآني و شنيدن گلبانگ نغمههاي آسماني و نيوشيدن آموزههاي رباني ياد كرديم. اكنون ياد كنيم كه علي(علیه السّلام) درباره فهم قرآن و تفسير كتاب الهي نيز سخنان نغزي دارد، آن بزرگوار در روزگاري كه آهنگ حاكمان چنين فراز ميآمده است كه “قرآن را بپيراييد و هرگز آن را تفسير نكنيد”(67) و از تفسير هوشمندانه قرآن و بركشيدن معارفي كه با سلطه حاكمان مسلط در تضاد بود جلوگيري مي كردند،(68) بر روي آوردن به قرآن تأكيد مي كردند و در جهت نشاندن قرآن و معارف آفتابگون آن در جايگاه شايستهاش بسي ميكوشيدند، علي (علیه السّلام) ميفرمود:
قرآن را بخوانيد و معارف آن را بركشيد، بيگمان خداوند قلبي را كه حقايق قرآن را نيوشيده باشد، عذاب نميكند.(69)
در مقامي ديگر، رهنمودي براي بهرهگيري از قرآن كريم فرموده است:
كتاب الله تبصرون به، و تنطقون به، و تسمعون به، و ينطق بعضه ببعض، و يشهد بعضه علي بعض. لا يختلف في الله، و لا يخالف بصاحبه عن الله.
كتاب خدا كه بدان، راه حق را، ميبينيد، و بدان، از حق سخن ميگوييد و بدان، حق را ميشنويد، بعض آن بعض ديگر را تفسير كند، و پارهاي بر پاره ديگر گواهي دهد، همه آيههايش خدا را يكسان شناساند و آن را كه همراهش شد از خدا برنگرداند.(70)
علي (علیه السّلام) با اين بيان ارجمند چگونگي تفسيرپذيري قرآن كريم را مينماياند و بر چگونگي بهرهوري از آيات الهي مردم را راهنمايي ميكند. در نگاه آن بزرگوار تمامي قرآن چونان كلامي واحد و سخني است همگون كه براي شنيدن محتواي هر آيه آن، بايد به آيات ديگر مراجعه كرد و به فهم آيات الهي در فضاي معنايي ويژهاي كه تمام آيات همگون آن را شكل ميدهند، دست يافت. بدين سان علي (علیه السّلام) شيوه تفسيري ارجمند و كارآمد قرآن به قرآن را مينماياند و چونان مشعلي براي پرتوگيري از انوار كتاب الهي در پيش ديدهها مينهد. قرآنپژوه بزرگ قرن چهارم، ابوعلي فارسي به اين حقيقت ناب راه برده و نوشته است:
تمام قرآن چونان يك سوره است از اين روي گاه مطلبي در سورهاي ميآيد و جواب آن در سورهاي ديگر.(71) علي (علیه السّلام) بارهاي بار بدين صورت قرآن را تفسير كرده و گرههاي هشته در پيش معاصرانش را گشوده است. يكي از نمونههاي آن اين است كه محدثان و مورخان آورده اند كه:
زني پس از شش ماه حمل، فرزندي برزمين نهاد، به عمربن خطاب گزارش دادند، آهنگ رجم كرد [ به پندار اينكه مدت حمل نه ماه است و چون اين زن پس از شش ماه از تماس با شوهر فرزند آورده است پس پيشتر باردار بوده و زنا كرده است ] .
علي (علیه السّلام) از تصميم عمر آگاه شد و او را از رجم بازداشت و فرمود: خداوند كريم در آيتي ميفرمايد: “والوالدات يرضعن اولادهن حولين كاملين” و در آيتي ديگر ميفرمايد “و حمله و فصاله ثلاثون شهراً” بدين سان شش ماه مدت حمل است و بيست و چهار ماه مدت شيردهي، عمر زن را رها كرد و گفت: خداوند روزي را نياورد كه مشكلي پيش آيد و فرزند ابوطالب نباشد.(72) برخي از پژوهشگران عرب تفسير قرآن به قرآن را به درستي پايه و بن ماية تفسير موضوعي دانسته اند و بر اين باور رفته اند كه رگه هاي اين جريان در دوران صحابه شكل گرفته و تصريح كرده اند كه علي (علیه السّلام) پايههاي اين موضوع را در تفسيرهايش استوار كرده است و از آنچه آورديم به عنوان نمونه بحث ياد كرده اند.(73) علي (علیه السّلام) در بياني ديگر به شناسايي و شناساندن محتوي قرآن ميپردازد، و انواع معارف آن را مينماياند و چگونگي پيوند قرآن و سنت را باز ميگويد و بدين گونه گويا غيرمستقيم ميفهماند كه فهم استوار قرآن در گرو آگاهي به اين همه و اطلاع از چندي و چوني اين دانشهاست. اين حقايق در واپسين سطور خطبه اول نهج البلاغه از فرازمندترين و شكوهمندترين خطب علوي آمده است:
كتاب ربكم فيكم مبينا حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله و ناسخه و منسوخه و رخصه و عزائمه، و خاصه و عامه، و عبره و امثاله، و مرسله و محدوده، و محكمه و متشابهه. مفسرا مجمله و مبينا غوامضه، بين ماخوذ ميثاق في علميه و موسع علي العباد في جهله و بين مثبت فيالكتاب فرضه و معلوم فيالسنه نسخه و واجب في السنه أخذه و مرخص فيالكتاب تركه و بين واجب لوقته و زائل في مستقبله، و مباين بين محارمه من كبير اوعد عليه نيرانه، او صغيرا أرصد له غفرانه، و بين مقبول في ادناه، و موسع في اقصاه.
“كتاب پروردگار در دسترس شماست. اين پيام آسماني همه مصالح و مفاسد حيات دنيوي و اخروي شما را بيان نموده است: حلال و حرام، فرايض و شايستگيها، ناسخ و منسوخ، مباهات و واجبات، خاص و عام، داستانها و اصول عبرتانگيز و امثال و حكم، مطلق و مقيد، محكم و متشابه را توضيح داده، حقايق ابهامانگيز را تفسير و مشكلاتش را روشن ساخته است.”
تحصيل علم و يقين به برخي از مطالب قرآني، مطابق پيماني كه از بندگان گرفته شده، لازم است و در برخي ديگر كه اسرار و رموز قرآني محسوب ميشوند، مردم را به تنگناي لزوم معرفت آنها مجبور ننموده است.
گروهي از مسائل در كتاب آسماني ثابت و سنخ آن در سنت روشن است. دستهاي از مسائل وجود دارد كه الزام به آنها در سنت واجب است و در كتاب الهي مورد اختيار مقرر شده است. وجوب بعضي از تكاليف تا وقت معيني است كه با سپري شدنش مرتفع ميگردد. كتاب آسماني انواع محرمات را از يكديگر تفكيك نموده و به معصيت كبيره وعده آتش و به گناهان كوچك اميد بخشش داده است. موضوعات ديگري در قرآن وجود دارد كه انجام دادن اندكي از آنها، مقبول و در وصول به نهايت آنها بندگان را آزاد گذاشته است.(74)
با اين بيان، علي (علیه السّلام) گويا بر اين نكته تأكيد ميورزد كه در فهم قرآن بايد به گونهگوني ابعاد آيات توجه كرد و محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و… آن را بازشناخت و چگونگي ارتباط سنت با قرآن را در فهم كتاب الهي درك كرد.(75)
ادامه دارد ……

پي نوشت :

38ـ النهايه، ج 1، ص 212؛ سفينه البحار، ج 2، ص 414؛ قاموس الرجال، ج 6، ص 448.
39ـ شواهد التنزيل، ج 1، ص 35.
40ـ همان، ص 34.
41ـ همان، ص 39.
42ـ همان، ص 47.
43ـ همان، ص 34.
44ـ همان، ص 50 الاستيعاب، ج 3، ص 40؛ عطاء از مفسران تابعي و از چهرههاي برجسته تفسير و اهل مكه است. وفيات الاعيان، ج 1، ص 318.
45ـ شواهد التنزيل، ج 1، ص 50؛ عبدالله بن شبرمه، از فقيهان تابعي كوفي است، تهذيب الكمال، ج 15، ص 76.
46ـ شواهد التنزيل، ج 1، ص 49؛ وفيات الاعيان، ج 3، ص 12، تاريخ بغداد ج 12، ص 227 و…
47ـ شرح ابنابي الحديد، ج 1، ص 19.
48ـ نهج البلاغه، خطبه 110.
49ـ همان، خطبه 176.
50ـ همان، خطبه 158.
51ـ مقدمات فيالتفسير الموضوعي، ص 20؛ سنتهاي تاريخ در قرآن، ص 94.
52ـ نهج البلاغه، خ 198، در اينباره رجوع كنيد به: تصنيف نهج البلاغه بهجالصباغه في شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 232؛ از ديروز تا امروز (مجموعه مقالات استاد سيدجعفر شهيدي)، ص 53، مقاله “قرآن صامت از زبان قرآن ناطق”، فرهنگ آفتاب (فرهنگ تفصيلي مفاهيم نهج البلاغه)، ج 8، ص 4106 كه مجموعه آنچه را كه در نهج البلاغه درباره اين موضوع آورده است يك جا آورده اند.
53ـ حسين الراضي، المراجعات (تحقيق)، ص 411.
54ـ الاستيعاب، ج 2، ص 253 (در حاشيه الاصابه)؛ الصواعق المحرقه، ص 126؛ حقايق هامه حول القرآن الكريم، ص 158.
55ـ الفواتح (در حاشيه المستصفي)، ج 2، ص 12؛ منشورات الرضي.
56ـ المسائل السرويه، ص 79 (مصنفات الشيخ المفيد، ج 7).
57ـ معالم العلماء، ص 2.
58ـ عده الرجال، ج 1، ص 92.
59ـ اوائل المقالات، ص 81 (مصنفات الشيخالمفيد، ج 4).
60ـ الاصول من الكافي، ج 2، ص 462؛ بصائر الدرجات، ص 193؛ المحجه البيضاء، ج 2، ص 263.
61ـ اختيار معرفه الرجال، ص 589؛ الاصول من الكافي، ج 2، ص 621.
62ـ البيان في تفسير القرآن، ص 223 و 225.
63ـ حقايق هامه حول القرآن الكريم، ص 153ـ161.
64ـ الذريعه، ج 20، ص 154.
65ـ اعيان الشيعه، ج 1، ص 90.
66ـ رك: مقاله پژوهشگرانه آقاي ا. م موسوي كه احتمالات مختلف درباره اين رساله را آورده و نقد و بررسي كرده اند. (كيهان
انديشه، شماره 28، ص 112ـ122).
67ـ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 93.
68ـ بنگريد به گفتگوي تنبهآفرين ابنعباس و معاويه، كتاب سليمبن قيس، ج 2، ص 783؛ بحارالانوار، ج 44، ص 124؛ مواقف
الشيعه، ج 1، ص 84.
69ـ بحارالانوار، ج 93، ص 20.
70ـ نهج البلاغه، خ 133، صبحي صالح، ص 132، ترجمه شهيدي. و نيز رك: شرح ابن ابيالحديد، ج 8، ص 294؛ نيز بنگريد به خطبه 18، جمله… ان الكتاب يصدق بعضه بعضاً… و شرحهاي آن.
71ـ الحجه للقراء السبعه، ج 6، ص 343، مغني اللبيب (تحقيق: زمان مبارك و…)، ص 328.
72ـ السنن الكبري، ج 7، ص 727؛ التفسير الكبير، ج 28، ص 15؛ الدر المنثور، ج 6، ص 9؛ تذكره السبط، ص 137؛ الغدير، ج 6، ص 93؛ و منابع بسيار ديگر.
73ـ دراسات فيالتفسير الموضوعي القصص القرآني، احمد جمال العمري، ص 50؛ در فصول پيشين به تفصيل به تفسير موضوعي و چگونگي آن پرداختهايم.
74ـ نهج البلاغه، خ 1، ص 44؛ ترجمه و تفسير نهج البلاغه، ج 1، ص 18. در ترجمه اين بخش از خطبه، ترجمه استاد علامه شيخ محمدتقي جعفري را برگزيدم، چون آن را گوياتر يافتم.
75ـ براي تفسير خطبه رك: شرح نهج البلاغه ابن ابيالحديد، ج 1، ص 120؛ ترجمه و تفسير نهج البلاغه، ج 2، ص 216.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد