رابطه اسلام با ثروتمندي
ممکن است کسي بپندارد که اسلام اساساً ثروت را مطرود و به عنوان امر پليد و دور انداختني مي شناسد؛ اين اشتباه بزرگي است در اسلام مال و ثروت هيچ وقت تحقير نشده است نه توليدش و نه مبادله اش و نه مصرف کردنش بلکه همه اينها تأکيد و توصيه شده است و براي آنها شرايط و موازين مقرر شده است هرگز ثروت از نظراسلام دور افکندني نيست بلکه دور افکندنش(اسراف، تبذير و تضييع مال) حرام قطعي است، اشتباه از آنجا ناشي شده که اسلام با هدف قرار دادن ثروت با اين که
رابطه اسلام با ثروتمندي
نويسنده :شهيد مرتضي مطهري
ممکن است کسي بپندارد که اسلام اساساً ثروت را مطرود و به عنوان امر پليد و دور انداختني مي شناسد؛ اين اشتباه بزرگي است در اسلام مال و ثروت هيچ وقت تحقير نشده است نه توليدش و نه مبادله اش و نه مصرف کردنش بلکه همه اينها تأکيد و توصيه شده است و براي آنها شرايط و موازين مقرر شده است هرگز ثروت از نظراسلام دور افکندني نيست بلکه دور افکندنش(اسراف، تبذير و تضييع مال) حرام قطعي است، اشتباه از آنجا ناشي شده که اسلام با هدف قرار دادن ثروت با اين که انساني فداي ثروت شود مخالف است و سخت مبارزه کرده است به عبارت ديگر پول پرستي را و اين که انسان برده پول باشد. اينکه انسان پول را به خاطر خود پول و براي ذخيره کردن و اندوختن بخواهد -که نام اين حالت حرص و آز است- يا پول را فقط براي پر کردن شکم و براي شهوتراني بخواهد اينها محکوم کرده است در اين حالت پول خواستن توام است با دنائت پستي و محو شخصيت انساني در پول و فقدان هر گونه شخصيت انساني و شرافت معنوي.
نقطه مقابل اين است که انسان پول را به عنوان يک وسيله براي فعاليت عمل و تسهيل و توليد بخواهد در اين صورت پول تابع آن هدف کلي است. تشبيه ثروت و انسان به دريا و کشتي از آن نظر که در يک وضع او را غرق و در خود محو مي کند و شخصيت او را محو مي سازد و در صورت ديگر نه تنها ضربه به شخصيت او نمي زند بلکه وسيله اي منحصر است براي رسيدن به مقصد.آيه کريمه”ان الانسان ليطغي*ان راه استغني(علق6-7)نقش پول را در فاسد کردن شخصيت انساني بيان مي کند.
اسلام که پول پرستي را محکوم کرده است پول و ثروت را محکوم نکرده است؛ زيرا:
الف-توليد، ثروت-کشاورزي،دامداري، صنعت و غيره -توصيه شده است.
ب-مبادله ي ثروت يعني تجارت و داد و ستد توصيه شده است.
ج-مصرف رساندن از نظر شخصي در حدود احتياجات فردي، خالي از هر نوع تجمل و اسراف که مفسد انسان است توصيه شده است.
د-تبذير، اسراف و تضييع آن ممنوع است.
ه-مقررات سخت قضايي و جزايي در مورد حيف و ميلها، سرقت ها، خيانت ها وضع شده است.
و-دفاع از مال در حکم جهاد و کشته ي در اين راه شهيد تلقي شده است.
ز-براي مال بر انسان حقوقي قايل شده است.
ح-خود ثروت در کمال صراحت در قرآن کريم به عنوان “خير” ناميده شده است.
نظري به نظام اقتصادي اسلام،ص17-20
منبع: مجله راه قرآن شماره22 /س
نقطه مقابل اين است که انسان پول را به عنوان يک وسيله براي فعاليت عمل و تسهيل و توليد بخواهد در اين صورت پول تابع آن هدف کلي است. تشبيه ثروت و انسان به دريا و کشتي از آن نظر که در يک وضع او را غرق و در خود محو مي کند و شخصيت او را محو مي سازد و در صورت ديگر نه تنها ضربه به شخصيت او نمي زند بلکه وسيله اي منحصر است براي رسيدن به مقصد.آيه کريمه”ان الانسان ليطغي*ان راه استغني(علق6-7)نقش پول را در فاسد کردن شخصيت انساني بيان مي کند.
اسلام که پول پرستي را محکوم کرده است پول و ثروت را محکوم نکرده است؛ زيرا:
الف-توليد، ثروت-کشاورزي،دامداري، صنعت و غيره -توصيه شده است.
ب-مبادله ي ثروت يعني تجارت و داد و ستد توصيه شده است.
ج-مصرف رساندن از نظر شخصي در حدود احتياجات فردي، خالي از هر نوع تجمل و اسراف که مفسد انسان است توصيه شده است.
د-تبذير، اسراف و تضييع آن ممنوع است.
ه-مقررات سخت قضايي و جزايي در مورد حيف و ميلها، سرقت ها، خيانت ها وضع شده است.
و-دفاع از مال در حکم جهاد و کشته ي در اين راه شهيد تلقي شده است.
ز-براي مال بر انسان حقوقي قايل شده است.
ح-خود ثروت در کمال صراحت در قرآن کريم به عنوان “خير” ناميده شده است.
نظري به نظام اقتصادي اسلام،ص17-20
منبع: مجله راه قرآن شماره22 /س