جهاد از ديدگاه اسلام و تضادهاي آن با تروريسم
تلاش داريم تا با استناد به قرآن و آثار و نظرات انديشمندان و عالمان برجسته مسلمان، چه سني و چه شيعه، مفهوم واقعي جهاد را بشكافيم وصحت وسقم ادعاهاي گروه
جهاد از ديدگاه اسلام و تضادهاي آن با تروريسم
تلاش داريم تا با استناد به قرآن و آثار و نظرات انديشمندان و عالمان برجسته مسلمان، چه سني و چه شيعه، مفهوم واقعي جهاد را بشكافيم وصحت وسقم ادعاهاي گروه هاي تروريستي اسلامگرا درباره عمل به فريضه جهاد را در حد وسع و صلاحيت و توان علمي خود بسنجيم.
الف-معناي جهاد
جهاد در لغت از “جهد” مشتق شده كه به معني غايت مشقت يا سخت كوشي است و در اصطلاح فقها چنين تعريف شده است: گذشتن از مال و جان در راه بالا بردن كلمه اسلام و برپاداشتن شعائر ايمان.
مجاهد به كسي ميگويند كه هر آنچه را كه از قدرت و توان و طاقت و نيرو به كف دارد، تا آخرين حد وسعت و امكاناتش در راه هدف خود به كار گيرد و درمعنايي ديگر، كسي را گويند كه باطيب خاطر در فراخناي دشواريها گام بگذارد و براي رسيدن به هدف خود، در سنگلاخ هستي پيش تازد و سرفرازي خود را در عرصه پيكارها جستجو كند.
از نظر شرعي نيز ميتوان جهاد رابه دوصورت بررسي كرد: سعي و كوشش با صرف مال و ثروت و جان و بهكارگرفتن تمام امكانات-گذشتن از مال و صرف تمام نيروها و تحمل سختيها در راه رسيدن به هدف و مقصود. ولي در هر صورتمعني جهد از لحاظ شرعي اين است كه انسان با گذشتن از جان و مال خويش، در راه برتري توحيد وكلمه اسلام و پايداري رسالت اسلامي و اقامه شعائر و ايمان و برافراشتن پرچم دين الهي، با تمامي امكانات خود تلاش و مبارزه كند. پس جهاد عبارتست از ايثار جان و مال در راه اعتلاي پايگاه اسلام و پايداري در راه اقامه شعائر ديني.
ب-انواع جهاد
در يك تقسيم بندي كلي، جهاد را به دوصورت اصغر و اكبر تقسيم بندي كردهاند. بدين معني كه جهاد با كفار و مشركين در ياري اسلام و اعتلاي كلمه الله را جهاد اصغر مينامند و جهاد با نفس اماره ولوامه در ياري نفس مطمئنه را جهاد اكبر مينامند. طبق روايتي از پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ايشان به بعضي از صحابه كه از غزوه اي برگشته بودند فرمود؟ “ رجعتم من الجهاد الاصغر عليكم بالجهاد الاكبر”. علامه شيخ محمود شلتوت، رئيس سابق جامعه الازهر در قاهره، با توجه به آيات قرآني كه درباره جنگ و جهاد وارد شده، جنگ را به دو نوع تقسيم بندي ميكنند، يكي جنگ مسلمانان با مسلمانان وديگر جنگ مسلمانان با غير مسلمانان.
از نظر ايشان، جنگ مسلمانان با مسلمانان، از امور داخلي امت و از ضروريات و لوازم حياتي يك ملت است و قرآن سياست و عقوبت را هنگام سركشي و طغيان تجويز كرده تا نظم اجتماعي به هم نخورد و قدرت مملكت تضعيف نشود و از ستم وبيدادگري جلوگيري گردد. درقرآن نيز در سوره حجرات آيات 10و9 آمده است كه اگر دو دسته از مومنان به جنگ برخاستند آنان را به صلح دعوت كنيد و هرگاه يكي از آن دو، دست ستم گشود و از كشتار بازنگشت با آنان بجنگيد تا به امر خداوند كه صلح است باز گردند. مشاهده ميشود كه فلسفه اين جنگ، حاكميت عدالت مطلق و جلوگيري از پايمال گشتن آزادي و آسايش و ممانعت از سركشي وسلب امنيت و نظم عمومي است.
ايشان در مورد نوع دوم جنگ، يعني جنگ مسلمانان با غير مسلمانان، پس از ذكر شمه اي از دشواري زندگي و سختيهاي مسلمين درمكه ورنج و فشارهايي كه دستگاه ظلم بر آنان وارد ميكرد و توصيه پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به بردباري و آرامش، به چگونگي نزول اولين فرمان جنگ وقيام از جانب خدا در سوره حج آيات 40و41، اشاره كرده و مينويسند كه اين آيات مشتمل بر تجويز جنگ است وعلت آن را اذلال مسلمانان و ستمي كه بر آنان ميرفت و تبعيد و تخويف وسلب آزادي درعقيده وديگر ستمهاي ايشان، بيان كرده است. اين تجويز موافق سنت تدافع ومقابله با زورگويي و فزون طلبي و ستمگري است كه هدف از اين جنگ، اين است كه توازن اجتماعي محفوظ بماند و سركشان سركوب گردند و همگان از آزادي عقيده و ايمان بهرهمند گردند. ايشان با ذكر مثالهايي ديگر از آيات قرآن درمورد جنگ، نتيجه ميگيرند كه اين آيات با اينكه متضمن بيان مبادي و علل جنگ وغايت و نتيجه آن است ولي هرگز اشاره اي به اكراه بر قبول دعوت دين نشده و سبب عمده در تجويز جنگ، دفع ستم و رفع ظلم از مسلمين بوده است.
ايشان در مجموع، درباره مبحث جهاد و جنگ از ديدگاه قرآن واسلام، به نتايج زير رسيده اند: در قرآن كريم، يك آيه هم نميتوان يافت كه دلالت يا اشارتي داشته باشد كه بايد به جنگ برخاست وبا كشتار مردم را مجبور كرد به اسلام بگروند و به اكراه ايمان آورند-سبب تجويز جنگ در اسلام فقط مبارزه با ستمگري و ايجاد آزادي عقيده و ايمان است-در هرجا كه اسلام، جنگ را روا شمرده، از آزمندي و استثمار و ايجاد محدوديت براي ضعيفان منع كرده است و توصيه نموده به صلح گرايند و آرامش بهوجود آورند -پرداخت ماليات و جزيه در عوض خون يا عقيده كافر، به منظور خضوع ايشان و پيشگيري از آزار و اخلالگري آنها و متابعت از قوانين ومشاركت در نظامات دولت اسلامي است.
از نگاهي ديگر، جهاد را به دو نوع دفاعي و ابتدايي تقسيم بندي ميكنند. جهاد دفاعي بدين معناست كه زماني كه جامعه اسلامي از سوي دشمنان مورد تهديد و حمله قرار گرفت براي دفاع اقدام شود. جهاد ابتدايي يعني دستزدن به جهاد پيش از آنكه از جانب قدرتي خطر و تهديدي در كار باشد، به قصد گسترش اسلام و استقرار شعائر مذهبي و نجات بشريت از ورطه گمراهي و جهالت.
استاد شهيد مرتضي مطهري، ماهيت جهاد را دفاع ميدانند. ايشان معتقدند كه اختلافي ميان محققين نيست كه ماهيت جهاد دفاع است. يعني جهاد و هر نوع قتال و جنگي بهعنوان تجاوز يعني به عنوان جذب كردن مال و ثروت طرف مقابل واستخدام نيروهاي اقتصادي يا انساني به هيچ وجه از نظر اسلام روا نيست. و اين نوع جنگ از نظر اسلام، نوعي ظلم است و جهاد فقط به عنوان دفاع و در واقع مبارزه با يك نوع تجاوز است و فقط در اين صورت ميتواند مشروع باشند. ايشان در عين اينكه دفاع را امري مقدس ميدانند ولي ملاك تقدس دفاع را دفاع از حق، حقوق انسانيت و آزادي ميدانند.
شهيد مطهري با استناد به آيه 190 سوره بقره، استدلال ميكند كه بايد با متجاوز جنگيد تا تجاوز به وجود نيايد اما اگر با غير متجاوز بجنگيد خود متجاوز ميشويد. يعني با متجاوز جنگيدن، تجاوز نيست، ولي با غير متجاوز جنگيدن تجاوز است و جايز نيست. ايشان تاكيد دارند كه قرآن، جهاد را منحصرا و منحصرا نوعي دفاع ميداند و تنها در مورد يك تجاوز كه وقوع پيدا كرده باشد اجازه جهاد ميدهد. البته از نظر ايشان، تجاوز مفهومي عام است و منحصر به جان، مال، ناموس، سرزمين، استقلال و آزادي نيست. اگربه ارزشهايي كه آن ارزشها، ارزش انساني به شمار ميرود تجاوز بشود، باز هم تجاوز رخ داده است.
شيخ محمود شلتوت، نيز با بررسي جنگهاي صدر اسلام، استدلال ميكند كه مسلمانان در آغاز امر هرگز به كسي و جايي حمله نميبردند و جز به هنگام دفاع از استقلال و آزادي بپا نميخاستند و در هر زمان درمييافتند كه متجاوزان، مقاصد عالي و برنامه آزادي آنها را درك كردهاند و ميديدند كه ديگر نميتوان دشمنان را كشورگشا و جنگ طلب خواند و آنان دست از كشتار بر ميداشتند، مسلمين هم به هجوم و حمله خاتمه ميدادند.
ج-اسلام و صلح
اسلام، دين صلح و آرامش است و هميشه دراسلام، صلح و آرامش، بر جنگ و قتال برتري داشته است. و پيامبر (ص) و اميرالمومنين (علیه السّلام) همواره قبل از شروع جنگ، دشمنان را دعوت به صلح و گفتگو ميكردند. در قرآن نيز دستورات صريحي مبني بر پذيرش صلح و اولويت آن وجود دارد:
“ ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل علي الله انه هوالسميع العليم و ان يريد و ان يخد عوك فان حسبك الله هو الذي ايدك بنصره و بالمومنين”
و اگر آنان تمايل به صلح نشان دادند تو نيز به آن متمايل شو و برخدا تكيه كن كه او شنوا و داناست و اگر بخواهند تو را فريب دهند خدا براي تو كافي است و همان كسي است كه تورا با ياري خود و ياري مومنان تقويت كرد. در آيه 90سوره نساء نيز آمده است كه اگر: “ كافران و ظالمان از جنگ كناره گرفتند و دست كشيدند وبا شما طرح صلح انداختند ديگر بر آنها دست نگشاييد و شما را بر ايشان در آن صورت راه ودستي نيست. ”
شيخ محمود شلتوت نيز در اين باره با توجه به آيات سوره انفال ميگويند، هرگاه دشمني، دست از جنگ بكشد و از كشتار و خونريزي خودداري كند و پيشنهاد صلح دهد و دراين پيشنهاد خدعه و حيلت و نيرنگ به كار نبرده باشد بايد پذيرفت و نبايد بي دليل خون مسلمان را تباه ساخت.
از نظر ايشان، جنگ فقط و فقط براي اين است كه دفع ظلم و تجاوز شود و در واقع جنگ به منظور تحكيم صلح و برقرار ساختن ميزان عدالت است. ايشان ضمن تفسيري جالب از آيه 64 سوره انفال كه ميگويد: “ و براي آنان هرچه نيرو ميتوانيد جمعآوري كنيد”. تهيه ساز وبرگ جنگ را تنها به خاطر دفع شرتجاوزكار و نوعي بازدارندگي در راستاي برقراري صلح و امنيت ميدانند. ايشان دليل قرآن براي تاكيد زياد بر كلمه “سلام” را اين ميداند كه در دلهاي مردم بذر صلح بپاشد تا بر مبناي سازش عمل كنند.
متفكر شهيد مرتضي مطهري نيز به آيات صلح در قرآن اشاره ميكند از جمله به “والصلح خير”، (نساء 128: ) صلح بهتر است و “يا ايها الذين آمنوا و ادخلو فيالمسلم كافه (بقره، 208) و نيز به آيات سوره انفال و سوره نساء، ايشان نيز با توجه به اين آيات، به ماهيت صلح آميز اسلام، تاكيد دارند. البته ايشان ضمن تاكيد بر صلح و دوري از جنگ، معتقدند كه صلح غير از تسليم است و معناي صلح را همزيستي شرافتمندانه ميدانند.
البته ايشان تسليم شدن وتحمل زور و زير بار رفتن را صلح نميدانند. از اين رو، استدلال ميكنند كه اسلام هرگز تحمل ذلت را اجازه نميدهد و ضمن تاكيد بر دفاع در برابر متجاوز، در عين حال طرفدار صلح است.
د- ارزش هاي انساني درجنگ و جهاد
با تمام تاكيدات بر صلح و ممنوعيت كامل هر نوع تجاوز و سلطه طلبي، اسلام درجنگهاي ناگزير بر رعايت ارزشهاي انساني و حفظ حرمت، انسان تاكيد دارد. مقصود از ارزشهاي انساني، عبارتست از اصول و قواعد اخلاقي كه تمامي انسانها با هر عقيده و مسلكي كه دارند، در جنگ به آن پايبندند و ميتوان گفت اين اصول، از فطرت الهي انسانها ناشي ميشود. آيين مقدس اسلام نيز اين اصول و قواعد را محترم ميداند ودر جنگ به آن پايبند است. براي نمونه مي توان به مواردي در اين زمينه اشاره كرد:
دعوت به اسلام قبل از جنگ: از آنجا كه هدف از جهاد مقدس اسلامي دعوت انسانها به توحيد است، لذا در جهاد بايد ابتدا مشركان را به اسلام دعوت كرد و اگر مسلمان شدند جنگي در نخواهد گرفت. در روايتي، امير مومنان علي(ع)، از پيامبر (ص) نقل كرده است كه پيامبر اسلام(ص) در هنگام اعزام ايشان به يمن به ايشان سفارش كردهاند كه تا، كسي را به اسلام دعوت نكرده با او جنگ نكند و اگر خداوند بوسيله وي، يك نفر را هدايت كند براي ايشان از تمام آنچه خورشيد بر آن تابيده و غروب كرده (يعني تمام دنيا) بهتر است. پس مشاهده ميشود كه دعوت و گفتگو از نظر اسلام، مقدم بر جنگ است.
پذيرش تقاضاي پناهندگي: اگر كافري از مسلمانان يا از حاكم اسلامي، تقاضاي پناهندگي يا “امان” كرد، مورد قبول قرار ميگيرد، در اين زمينه، فرد فرد مسلمانان والبته با محدوديتهايي حق امان دادن دارند و هيچكس حق ندارد در مدت امان، فرد پناهنده را اسير كرده يا بكشد.
مصونيت پيران، كودكان، زنان و مجانين در جنگ: مصونيت گروههاي مذكور، از جمله نمونه هاي احترام به ارزشهاي انساني است و سپاه اسلام حق ندارد متعرض گروههاي انساني مذكور شود.
ممنوعيت پيمان شكني: اسلام دستور ميدهد كه اگر با دشمن قراردادي بستيد تا هنگامي كه او خيانت نكرده است، بايد وفادار به پيمان باشيد. پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و علي (علیه السّلام) سخت به اين اصل وفادار بودند.
ممنوعيت اعمال ضد انساني: اسلام از مثله كردن دشمن (يعني بريدن گوش و بيني و… ) منع كرده است و پيامبر (ص) همواره قبل از اعزام نيرو به جهاد، اين سفارش را به مسلمانان ميكردند. اسلام بدين نحو هرگونه دست زدن به اعمال غير انساني را درجنگ، ممنوع اعلام كرده است.
برخورد انساني با اسيران: هدف از اسير گرفتن، تضعيف نيروي انساني دشمن و آشنا كردن اسرا با اسلام است. اسلام ضمن دستور به برخورد انساني با اسرا، راههايي براي آزادي آنان، تدارك ديده است.
ه ـ جهاد وترور
با بررسي مفهوم و معناي جهاد در اسلام و همچنين مطالعه و مشاهده اولويت آن بر جنگ، بدين نتيجه ميرسيم كه جهاد نميتواند توجيهي براي دست زدن به ترور باشد. اول اينكه، جهاد از نظر اسلام، قبل از همه چيز امري دفاعي است. يعني دفاع از كيان و ناموس اسلام و مسلمين و مملكت اسلامي در برابر تجاوزات عملي دشمنان اسلام. از سوي ديگر، سيره پيامبر (ص) نشان ميدهد كه ايشان، ابتدا از جنگ حتي دفاعي نيز منع ميكردند تا اينكه آيات مربوط به جهاد نازل شد. سيره عملي دعوت ايشان، همواره با دعوت به گفتگو و صلح وسعي در دوري از جنگ، همراه بود. جهاد قبل از هر چيزي، امري فردي وعبادي است و به معناي مبارزه با هوي و هوس و خواهشهاي دروني و نفسانيات است و پس از آن در عرصه عمومي، براي دفاع و مقابله در برابر تجاوز، مشروعيت مييابد.
از سوي ديگر، اسلام دين صلح و سلام و آرامش است و بر صلح تاكيد فراواني دارد. در هنگام جنگ نيز اسلام همواره بر مراعات ارزشهاي انساني تاكيد داشته است. از نظر اسلام بايستي از كشته شدن و آسيب رساندن به افراد بيگناه، زنان و كودكان و غير نظاميان، جلوگيري كرد. پس چگونه است كه بعضي ها، ترورهاي كور و بي هدف خود را كه منجر به كشته و زخمي شدن بيگناهان، مردم عادي، زنان و كودكان ميشود را با عنوان جهاد توجيه ميكنند؟ مشاهده ميشود كه اين امرودست زدن به ترور به عنوان جهاد به هيچ وجه قابل توجيه نيست و نميتوان به هيچعنوان، قتل و خونريزي، زخمي كردن و ترساندن افراد بيگناه، زنان وكودكان را با توسل به فريضه جهاد، جنبه شرعي و اسلامي بخشيد.
از طرف ديگر، استفاده از عنوان جهاد ابتدايي نيز نميتواند مشروعيت بخش ترور باشد. قرآن كريم در آيه 9 سوره تحريم خطاب به پيامبر(ص) چنين فرموده است:
“ يا ايها النبي جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم “: اي رسول گرامي، با كفار و منافقان به جهاد و كارزار بپرداز و بر آنها شدت عمل وسختگيري در پيش گير.
از طرف ديگر، از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه ميفرمايند: من مامور هستم كه تا استقرار توحيد هميشه با مشركان پيكار كنم تا آنكه بگويند، خدايي به جز خداي يگانه نيست.
مضمون اين آيات و روايات، با اينكه بر جهاد ابتدايي در اسلام دلالت دارد ولي به هيچ وجه، اختيار راهاندازي جهاد ابتدايي را به فردفرد مسلمانان نميدهد، بلكه طرف خطاب در اين آيات و روايات، شخص پيامبر(ص) هست كه فردي معصوم و بري از هر گونه گناه و اشتباه هست وتعميم اختيارات اشرف مخلوقات به فردفرد مسلمانان، جاي بسي اشكال دارد. از آنجايي كه پيامبر (ص) در تمامي مراتب انساني و اخلاقي و الوهي، بالاترين و والاترين انسان هستند، از اين رو اختيارات و تكاليف خاص خود را داشته اند كه بسياري از آنها منحصر به شخص ايشان بوده است و شخص ديگري نميتواند ادعاي داشتن اين اختيارات را داشته باشد. اختيار جنگ ابتدايي نيز يكي از اختيارات فرد معصوم بوده است و به نظر ميرسد غير معصومين را راهي به اين اختيار نباشد. پس، حتي جهاد ابتدايي نيز مجوزي براي دست يازيدن به اعمال تروريستي نيست و با بررسي مسئله جهاد نيز متوجه ميشويم كه دين اسلام، ترور و اعمال تروريستي را به هر عنوان و تحت هر شرايطي محكوم ميكند و از اين رو، توسل به فريضه جهاد نيز مجوزي براي ترور ومبنايي نظري براي آن نمي تواند باشد.
منابع:
1- عباس مخبر دزفولي، جهاد در قرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامي،
2- حسين نوري، جهاد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي،
3- محمود شلتوت، جنگ و صلح در اسلام، مترجم شريف رحماني، تهران، بعثت، 1354
4- احمد خاتمي، ابعاد جنگ در فرهنگ اسلام، تهران، اميركبير، 1372
5- محمود شلتوت، سيري در تعاليم اسلام، مترجم خليل خليليان، تهران، انتشار، 1361
6- مرتضي مطهري، جهاد، تهران، صدرا، چاپ نهم، 1375
منبع: http://www.bashgah.net /س