خانه » همه » مذهبی » اسلام دين زندگي است

اسلام دين زندگي است

اسلام دين زندگي است

برخلاف ديگر مکاتب اقتصادي، اسلام، برنامه‏ها و مقررات ود را با توجه به ابعاد گوناگون انسان مطرح کرده است. از ديدگاه مکتب حياتبخش اسلام، انسان داراي دو بعد معنوي و مادي است و از اين رو داراي نيازهاي روحي و جسمي و معنوي و مادي است که به اين هر دو جنبه به طور کامل توجه شده است. البته اين دو بعد از يکديگر جدا نيست و بر يکديگر تأثير متقابل دارند. چنين نيست که مسائل معنوي اسلام و مسائل اقتصادي آن هر يک براي خود داراي قلمروي جداگانه باشند.

e1959cef cc41 4bc5 86f3 6f608258080a - اسلام دين زندگي است
0227 - اسلام دين زندگي است
اسلام دين زندگي است

برخلاف ديگر مکاتب اقتصادي، اسلام، برنامه‏ها و مقررات ود را با توجه به ابعاد گوناگون انسان مطرح کرده است. از ديدگاه مکتب حياتبخش اسلام، انسان داراي دو بعد معنوي و مادي است و از اين رو داراي نيازهاي روحي و جسمي و معنوي و مادي است که به اين هر دو جنبه به طور کامل توجه شده است. البته اين دو بعد از يکديگر جدا نيست و بر يکديگر تأثير متقابل دارند. چنين نيست که مسائل معنوي اسلام و مسائل اقتصادي آن هر يک براي خود داراي قلمروي جداگانه باشند.
مسائل اقتصادي اسلام آن چنان با ديگر مسائل آن آميخته است که حذف آنها از
اسلام به معناي حذف اسلام است. همان گونه که اسلام منهاي عباداتي چون نماز، حج، روزه و… اسلام نيست، اسلام منهاي مسائل اقتصادي نيز اسلام نخواهد بود و اصلا تفکر تفکيک بين مسائل عبادي و اقتصادي اسلام تفکر غلطي است. اقتصاد اسلامي مجموعه‏اي هماهنگ و به هم پيوسته است، به گونه‏اي که قضاوت و داوري در مورد بخشهاي گوناگون آن، بدون در نظر گرفتن اجزاي ديگر ممکن نيست. همچنين است رابطه‏ي اقتصاد اسلامي با ساير بخشهاي اسلام. اقتصاد نيز جزئي از برنامه‏اي است که اسلام براي سعادت بشر به ارمغان آورده است و پيوند آن با مسائل اجتماعي، سياسي، عبادي، اخلاقي و… پيوندي عميق و ناگسستني است (1633)

ثروت (و دنيا) از ديدگاه اسلام

به قول شهيد مطهري (1634) قبل از آن که به نظام اقتصادي اسلام نظري بيفکنيم بايد ببينيم نظر اسلام درباره‏ي مال و ثروت چيست؟
آيا اسلام به طور کلي مال و ثروت را مطرود مي‏داند و به آن به عنوان يک امر پليد و دور انداختني مي‏نگرد؟ اگر مکتبي درباره‏ي دنيا و ثروت چنين ديدگاهي داشته باشد، نمي‏تواند درباره‏ي آن مقرراتي مثبت داشته باشد.
آيات و روايات در اين زمينه را کلا مي‏توان به سه دسته تقسيم کرد:
1-دسته‏ي اول، آيات و رواياتي که در آنها يا دنيا و ثروت مورد مذمت قرار گرفته و يا از فقر، ستايش شده است. به عنوان نمونه: «دنيا بازيچه و سرگرمي است» (1635)، «متاع اندک است» (1636)«متاع غرور است» (1637)؛ «تکاثر و تفاخر است» (1638) و…
و از روايات مانند: الف: قال الله تعالي لموسي: يا موسي! اذا رأيت الفقر مقبلا فقل مرحبا بشعار الصالحين و اذا رأيت الغني مقبلا فقل «ذنب عجلت عقوبته (1639): هر گاه فقر به
تو روي آورد بگو؛ درود بر شعار صالحان و هر گاه بي‏نيازي به تو روي آورد بگو؛ (لابد) گناهي انجام داده‏ام که در عقوبت آن تعجيل شده است.»
ب:امام صادق عليه‏السلام فرموده «لا يبلغ احدکم حقيقة الايمان حتي يکون الفقر احب اليه من الغني» (1640)«هيچ يک از شما به حقيقت ايمان نمي‏رسد مگر در صورتي که فقر در نزد او محبوبتر از بي‏نيازي باشد».
ج:امام صادق عليه‏السلام فرمود: «ان الفقر. ازين للمؤمنين من العذار علي خد الفرس» (1641): «فقر براي مؤمنان زيباتر از لگام بر گونه‏ي اسب است».
د:رسول خدا (ص) فرمود: «الفقر فخري» (1642): فقر (مايه‏ي) افتخار من است.
ه:و نيز رسول خدا (ص) فرمود: «اللهم احيني مسکينا و امتني مسکينا و احشرني مع المساکين» (1643): خدايا! من را مسکين زنده بدار. مسکين بميران و با مساکين محشور نما.
و روايات فراوان ديگر.
2-دسته‏ي دوم آيات و رواياتي که در آنها به دنيا و ثروت با ديد مثبت نگريسته شده و يا فقر نکوهش شده است. مانند آياتي که از دنيا و ثروت با عناويني چون «فضل الله» (1644)؛ «خير» (1645) «حسنه» (1646) و… ياد کرده است.
و از روايات ماند: الف: (حديث نبوي صلي الله عليه و آله «نعم العون علي تقوي الله الغني» (1647): «بي‏نيازي (و ثروت) کمک خوبي براي تقواي الهي است».
ب:«من وجد ماءا و ترابا ثم افتقر فابعده الله» (1648): کسي که آب و خاک در اختيار داشته باشد و باز هم فقير شود، خداوند او را (از رحمت خود) دور گرداند. علي عليه‏السلام.
ج:«اني لمن اکثر اهل المدينة مالا» (1649): من از ثروتمندترين مردم مدينه هستم. امام صادق عليه‏السلام
د:«الفقر کاد ان يکون کفرا» (1650): فقر نزديک است به کفر بينجامد. علي عليه‏السلام
ه:«الفقر الموت الاکبر» (1651): فقر، مرگ بزرگتر است. علي عليه‏السلام
و روايات فراوان ديگري که با عبارات و مضامين مشابه وارد شده است.
3-دسته‏ي سوم آيات و رواياتي که در حقيقت توضيح دو دسته‏ي بالاست، يعني تضاد آن دو را حل کرده است و در آنها توضيح داده شده که؛ دنيا آن گاه مطلوب است که در جهت آخرت و مقدمه و زمينه براي جهان ابدي باشد و در صورتي مذموم است که به آن اصالت داده شود. مانند آيات:
«آنان که (به معاد معتقد نشدند) و به لقاي ما دل نبستند و به زندگي دنيا دلخوش شده و دل بسته‏اند…» (1652) در اين آيه علت مذمت و تحقير دنيا پرستان، بي‏اعتقادي به معاد و منحصر کردن زندگي به دنيا و مرگ را پايان آن دانستن است. و رواياتي چون: «الدنيا متجر اولياء الله» (1653): دنيا جايگاه تجارت اولياي خداست. «الدنيا مزرعة الآخرة» (1654)«نعم العون الدنيا علي الآخرة» (1655): دنيا کمک خوبي براي (سعادت در) آخرت است. امام صادق عليه‏السلام.
از رو از ديدگاه اسلام دنيا و ثروت در صورتي که ابزاري براي رسيدن به سعادت ابدي و کمال نهايي به کار گرفته شود، کاملا مطلوب است و در صورتي که به عنوان هدف به آن نگريسته شود، مذموم است. به تعبير ديگر؛ ثروت از ديدگاه اسلام، هدف بسيار مهمي است که جنبه‏ي ابزاري دارد، يعني وسيله‏اي است بر خلاف انسان بر روي زمين و تعالي آدمي. اسلام با رشد ثروت براي ثروت مخالف است، مي‏خواهد ثروت افزايش يابد تا در اختيار انسان باشد نه اين که انسان در اختيار آن قرار گيرد.
در آينده اشاره خواهد شد که از اهداف مهم اقتصاد اسلام فقر ستيزي و فقر زدايي است و فقر و ناداري به هيچ وجه مورد تأييد مکتب حياتبخش و زندگي ساز اسلام نيست. فقر يعني ناداري و ناداري امري عدمي است و عدم نقص است و هيچ گاه اسلام، نقص و عدم کمال را ستايش و تشويق نمي‏کند.
از اين رو فقر ستايش شده نيز يا به معناي احساس فقر در برابر ذات غني خداوند است و يا به معناي ساده زيستي که رهبران جامعه، موظف به رعايت آن هستند تا فقراي جامعه کمتر احساس رنج کنند و مسؤولان نيز بهتر آنها را درک نمايند و يا… (1656)
براي تکميل و توضيح اين مبحث اشاره به اين مطلب، شايان توجه است که: اسلام مکتبي است که ادعاي جهاني بودن دارد «ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون» (1657): تا آن را بر همه‏ي اديان عالم تسلط و برتري دهد، هر چند مشرکان ناراضي باشند.
در هيچ زمان و مکان و تحت هيچ شرايطي اسلام، نفوذ و استيلاي غير مسلمان بر مسلمان و امور و شؤون گوناگون آنها را نمي‏پذيرد و تحمل نمي‏کند «و لن يجعل الله للکافرين علي المؤمنين سبيلا» (1658)، «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة…» (1659): در مقام مبارزه با آنها خود را مهيا کنيد و تا آن حد که مي‏توانيد نيرو و… فراهم سازيد…
آيا بدون دارا بودن يک نظام اقتصادي قوي و سالم و نيز بدون استقلال اقتصادي، مي‏توان از انواع استيلا و سلطه‏ي بيگانگان جلوگيري کرد؟
مگر نه اين است که تاکنون يکي از مهمترين برنامه‏هاي قدرتهاي استکباري براي زير سلطه در آوردن ديگر ملل، به ضعف کشاندن و وابسته کردن اقتصاد آنها بوده است؟
چه زيباست اين سخن علي عليه‏السلام که شهيد مطهري هم در همين زمينه به آن استناد کرده است (1660)
«احتج الي من شئت تکن اسيره، استغفن عمن شئت تکن نظيره و احسن الي من شئت تکن اميره» (1661): محتاج هر که شوي اسير او خواهي بود، بي‏نياز از هر که گردي با او برابر خواهي شد و به هر که نيکي نمايي فرمانرواي او خواهي شد.

اقتصاد اسلامي در مقايسه با ديگر مکتبهاي اقتصادي

نظام اقتصادي اسلام به دليل توجه به همه‏ي ابعاد وجودي انسان، يعني توجه و عنايت به جنبه‏ي فردي و اجتماعي و بعد مادي و معنوي وي از دو نظام سرمايه داري و سوسياليسم کاملا متمايز است. اسلام مکتبي است که در همه‏ي ابعاد زندگي انسان، دين وسط است و از افراط و تفريطها دوري گزيده است. نه آن افسار گسيختگي در مورد مالکيت و فعاليتهاي اقتصادي در نظام سرمايه داري را که موجب آن همه فساد و فحشا و… شده و فقر را نيز ريشه‏کن نکرده است، تأييد مي‏کند، و نه آن محدوديت در مالکيت فردي را که در نظام سوسياليستي مورد توجه است، مي‏پذيرد؛ يعني کار به قدر توان و بهره بردن به قدر نياز که لازمه‏ي آن دلسردي و عدم رغبت در کار و ظلم بي‏حد و حصر نسبت به مردم زحمتکش از يک سو و تبديل دولت و سردمداران حکومت به عمده مالکها و سرمايه داراني به مراتب بزرگتر از سرمايه داران نظام سرمايه داري از سوي ديگر است.
اسلام در عين حال که مالکيت فردي را مي‏پذيرد و کار و کوشش را تشويق مي‏کند و هر کس را مالک ثمره‏ي کار خود مي‏داند، با قيدها و محدوديتهاي گوناگون، از تمرکز ثروت جلوگيري مي‏کند و با فقر اجتماعي و فردي بشدت مي‏ستيزد قيدهايي چون:
1-مخالفت با گنجوري و انباشتن ثروتهاي آن چناني «و الذين يکنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم» (1662): کساني را که طلا و نقره گنجينه و ذخيره مي‏کنند و در راه خدا انفاق نمي‏کنند به عذاب دردناک بشارت ده.
2-تشريع مالکيت اجتماعي که به دست دولت اعمال مي‏شود مانند خمس، انفال وفي‏ء.
3-تشويق و تحريض فراوان به انفاق و صدقات و…
4-تقسيم مالکيت به مشروع و نامشروع و مخالفت با مالکيت نامشروع. امام خميني در اين باره اظهار داشته است: «مالکيتهاي چند ميلياردي از راه مشروع به دست نيامده و بايد از صاحبان آن، طبق مقررات اسلام، سلب شود… قيد مشروعيت چه در اصل
پيدايش ثروت و چه در مورد ثروتهاي از پيش فراهم شده، هر دو، بايد رعايت شود. اين بهترين وسيله‏ي کنترل ثروت و برقراري عدالت اجتماعي است، عدالت اجتماعي در همين محدوده مطلوب است و بايد در نظام اسلامي تحقق يابد (1663)
از اين رو نظام اقتصادي اسلام نه سرمايه داري است و نه سوسياليسم و نه تلفيقي از آن دو، بلکه نظامي کاملا مستقل است که به همه‏ي ابعاد وجودي انسان توجه کامل کرده و معايب و نواقص هيچ يک از نظامهاي اقتصادي را ندارد و ديدگاه آن نسبت به انسان با ديدگاههاي ديگر مکاتب تفاوت عمده دارد (1664)

نظام اقتصادي اسلام

تفاوت مکتب اقتصادي و علم اقتصاد

مکتب اقتصادي عبارت است از: شيوه‏ي حل مسائل اقتصادي که در هر جا به نحوي از آن پيروي مي‏شود.
علم اقتصاد: دانشي است که پديده‏هاي اقتصادي را تفسير و روابط آنها را با يکديگر تعيين مي‏کند.
شهيد سيد محمد باقر صدر (1665) (و به پيروي او بسياري از کساني که بعد از وي در زمينه‏ي اقتصاد اسلامي سخن گفته‏اند يا مطلب نوشته‏اند) بعد از تعريف فوق، يادآور شده است: بايد مقوله‏ي «اقتصاد اسلامي» را که مکتب است با «علم» از يکديگر بازشناخت، زيرا در نظام اسلامي هيچ يک از حوادث و قوانين اقتصادي تجزيه و تحليل نشده (تا علم اقتصاد باشد)، بلکه نظام مزبور به عنوان يک برنامه‏ي اقتصادي که از ديگر طرحها بهتر دانسته شده براي جامعه‏ي اسلامي لازم الاجرا معرفي شده است.
از اين رو نظام اسلامي جنبه‏ي مکتبي دارد و نه علمي. البته قلمرو مکتب اقتصادي نيز (همانند علم اقتصاد) تنها توزيع ثروت نيست و شامل توليد هم مي‏شود، زيرا بحث از توليد يا توزيع تا وقتي که با روش و هدف مخصوص به آن، تعقيب شود، جنبه‏ي مکتبي آن محفوظ است… اما اين ارتباط و بستگي علم اقتصاد با مکتب اقتصادي نبايد موجب شود که جنبه‏هاي علمي و مکتبي مطالعات اقتصادي را در هم آميزيم.
علت اين که عده‏اي اسلام را فاقد يک نظام اقتصادي دانسته‏اند، همين است که بين مطالعات علمي با مطالعات مکتبي تفاوت قايل نمي‏شوند و گمان مي‏کنند کسي مدعي است که اسلام، قبل از دانشمندان غربي، علم اقتصاد را ابداع کرده و نظير همان مباحثي که در آثار «آدام اسميت»، «ريکاردو» و ديگران درباره‏ي قوانين اقتصادي، توليد، توزيع و… آمده در اسلام نيز موجود است و چون چنين نيست پس اقتصاد اسلامي افسانه و خيال و سخن از آن بيهوده است (!)
به عبارت روشنتر، «مکتب اقتصادي» در اين جا به هر قاعده‏ي اساسي که با ايده‏ي عدالت اجتماعي ارتباط بايد، اطلاق مي‏شود و «علم اقتصاد» شامل هر نظريه‏اي است که رويدادهاي عيني اقتصادي را دور از هر گونه انديشه‏ي عدالت خواهي و پيش ساخته‏ي ذهني، تفسير مي‏کند.
از اين رو مفهوم عدالت، حد فاصل «مکتب» و «علم» و به منزله‏ي شاخصي است که افکار مکتبي را از نظريات علمي جدا مي‏کند. عدالت به خودي خود جنبه‏ي علمي ندارد و با ابزار علمي، قابل مطالعه و آزمايش نيست، بلکه نوعي دريافت اجتماعي است.
بحث از مالکيت خصوصي، آزادي اقتصادي، لغو بهره، ملي کردن ابزار توليد و… که با مفهوم عدالت مرتبط است، جنبه‏ي مکتبي و بحث از قانون عرضه و تقاضا، بازده نزولي و… که حاکي از حقيقتي عيني و ثابت هستند جنبه‏ي علمي دارند (1666)

وظيفه و کار اصلي محقق در مکتب اقتصادي اسلام، کشف است

بر خلاف سرمايه‏داري و سوسياليسم که در اين راستا کارشان ابداع و تأسيس است، وظيفه‏ي محقق در مکتب اقتصاد اسلامي، کشف است نه تکوين و تأسيس. دليل اين تمايز اين است که بر خلاف سرمايه‏داري و سوسياليسم، در استخراج نظام اقتصادي اسلام، از منابعي استفاده مي‏شود که عبارتند از: حقوق، احکام، مفاهيم و بينشهاي اقتصادي اسلام که از قبل وجود دارند. زيرا اسلام مکتبي الهي است که تمام ابعاد آن، از جمله بعد اقتصادي، از سوي پروردگار جهان به وسيله‏ي وحي بر پيامبر اکرم (ص) نازل شده است. از اين رو وظيفه‏ي دانشمندان و محققان و فقها، در اين رابطه، کشف و اجتهاد و رسيدن به آن است نه تأسيس و وضع آن. منابع اصلي شناخت مکتب اقتصادي اسلام نيز همان منابع شناخت ساير بينشها و احکام فقهي اسلامي يعني کتاب و سنت است. لذا بايد توجه کرد که روش بحث و بررسي در اقتصاد اسلامي با آنچه در مکتبهاي اقتصادي ديگر مطرح مي‏شود، فرق خواهد داشت، زيرا در آن مکتبها بررسي کننده‏ي آنها آزادانه مي‏تواند از ابتدا نيازهاي يک نظام اقتصادي مورد نظر را مطالعه و کاوش کند؛ در صورتي که يک محقق و متفکر اسلامي بايد نظام اقتصادي اسلام را از مفاد احکام فقهي و مضمون ديگر منابع اسلامي، استنباط و کشف کند و روشن است که اين کار تنها بر اساس روش اجتهاد ميسر است (1667)

اسلام و علم اقتصاد

مطالب گذشته به اين معنا نيست که مکتب اسلام درباره‏ي روابط حقيقي حاکم در يک نظام اقتصادي ديدگاهي ندارد و ما نمي‏توانيم علم اقتصاد اسلامي داشته باشيم.
براي شناخت اقتصاد در بخش روابط حقيقي حاکم در يک نظام اقتصادي مبتني بر اسلام و تحليل و تفسير آن روابط، علاوه بر شناخت دقيق و کامل مکتب اقتصادي اسلام، به استفاده از روشهاي علمي و تحليلي نيز نياز است که معمولا از آنها در علم اقتصاد
بحث مي‏شود.
البته تحليلهاي ياد شده در صورتي دقيق و درست خواهد بود که به چارچوبهاي مکتب توجه کامل شود. همچنين از نقش جهان بيني اسلامي و معيارهاي عملي و ارزشي آن غفلت نشود. يعني هم به اجتهاد و آگاهي محققانه به مباني استنباط فقهي شديدا نياز است و هم نمي‏توان از آگاهي کامل به مباحث فني و عملي اقتصادي، بي‏نياز بود. از اين جا لزوم هماهنگي دقيق و همه جانبه ميان حوزه و دانشگاه روشن مي‏شود (1668)
دکتر انس زرقاء در مقاله‏اي درصدد اثبات اين مطلب برآمده است که: اقتصاد يک علم نظري محض (مانند فيزيک و…) نيست و فاقد احکام ارزشي نمي‏باشد و نيز اسلام، گر چه اساسا دستوري است، اما از مفاهيم اثباتي (نظري) درباره‏ي واقعيتهاي اقتصادي عاري نيست. وي در ادامه براي اثبات وجود مفاهيم اثباتي در قرآن و سنت، موارد و شواهدي را يادآور شده است. به عنوان نمونه با ذکر آيه‏ي: «و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا في الارض» (1669): «اگر خدا روزي بندگانش را گشايش دهد، در زمين سرکشي مي‏کنند». و آيه‏ي: «ان الانسان ليطغي ان رآه استغني» (1670): «حق که انسان طغيان مي‏کند اگر خود را بي‏نياز ببيند»، مي‏نويسد:
اين دو آيه به يکي از آثار افزايش قابل توجه ثروت و درآمد بر رفتار انسان، اشاره مي‏کند (که يک مفهوم اثباتي است) و به نظر نمي‏رسد که اقتصاد دانان به اين ارتباط توجه پيدا کرده باشند.
او در ادامه، ضمن بر شمردن آيات و رواياتي در اين زمينه، تصريح کرده است: تمام «بايدها» و «نبايدها» يي که در اسلام با آن مواجهيم، عباراتي مختلط از مفاهيم دستوري و اثباتي‏اند، مثلا در آيه‏ي «کتب عليکم الصيام… لعلکم تتقون»، جزئي از آيه (امر به صيام) دستوري، و جزئي ديگر از آن (نقش روزه در تحقق تقوا) اثباتي است و… (1671)

اهداف اقتصادي اسلامي

نظام اقتصادي اسلام در حقيقت داراي دو نوع هدف است: هدف اولي يا اصلي و هدف فرعي و ثانوي؛ حال به تشريح هر کدام مي‏پردازيم:

هدف اولي (يا اصلي)

هدف اولي و اصلي نظام اقتصادي اسلام (همانند ديگر نظامهاي اسلام)، کمال حقيقي انسان، يعني همان قرب پروردگار و تقرب الي الله است و بقيه‏ي کمالات هر چه باشند، ابزار و مقدمه‏اي براي اين هدف هستند که به اندازه‏ي تأثيرشان در اين سمت و سو، ارزشي دارند.
آياتي چون «انا لله و انا اليه راجعون» (1672)؛ «الي الله المصير» (1673) و آيات فراوان ديگر گوياي اين حقيقت هستند. قرب الهي يعني دريافت رابطه‏ي وجودي انسان با خداي خويش، يعني احساس اين که به او تعلق دارد، همه چيزش از او و وابسته‏ي به اوست و از خود استقلالي ندارد و بدون رابطه‏ي با او هيچ است. البته خدا به انسان نزديک است و بر او احاطه دارد: «… و نحن اقرب اليه من حبل الوريد» (1674): ما از رگ گردن به او (انسان)
نزديکتريم.
پس دوري از جانب انسان است. آن هم به خاطر عدم آگاهي از رابطه‏ي خويش با خدا که بايد با بندگي و اطاعت، صفات کمال را در خود رشد دهد و به قرب خداوند نايل شود تا آن جا که: «حتي تکون اعمالي و اورادي کلها وردا واحدا و حالي في خدمتک سرمدا»: تا آن که همه‏ي کارها و ذکرهايم يک سخن باشند و حال من براي هميشه در خدمت تو باشد.
ما جن و انس را نيافريديم مگر براي اين که مرا پرستش کنند. (1675)(با عبادت به من معرفت پيدا کنند) (1676)
از اين رو اگر خداوند آبادي زمين را از انسان خواسته است؛ «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فيها…» (1677) خداوند شما را از خاک آفريد و براي عمارت و آباد ساختن زمين برگماشت.
يا از او اقامه‏ي عدالت و قسط را طلب کرده است «… ليقوم الناس بالقسط…» (1678): تا مردم اقامه‏ي قسط نمايند (و به عدالت عمل کنند)
و يا او را به تلاش و جهاد و فداکاري و ايثار براي رفع نياز ديگران تشويق و ترغيب کرده است… همه و همه از اهداف فرعي و جزئي نظام آفرينش و خلقت انسان هستند که از آن هدف کلي نشأت مي‏گيرند و به اندازه‏ي سهمي که در تحقق و نيل به آن هدف اصلي دارند، ارزش و اهميت دارند، در غير اين صورت: «اولئک کالانعام بل هم اضل…» (1679)
پر واضح است که تأثير چنين بينشي نسبت به جهان و فعاليتهاي انسان و اهداف آنها، با بينشهايي که مکتبهاي سرمايه داري، سوسياليسم و… نسبت به جهان و انسان دارند به هيچ وجه قابل مقايسه نيست (1680)

هدفهاي فرعي و ثانوي

بجز آن هدف اولي و اصلي که به اختصار از آن گذشتيم، نظام اقتصادي اسلام هدفهاي فرعي و ثانوي نيز دارد. هدفهايي که در حقيقت، مقدمه‏اي براي تحقق همان هدف اصلي هستند و همان طور که اشاره شد، اهميت و ارزش آنها شعاعي از ارزش و مطلوبيت هدف صالي و کمال نهايي خواهد بود.
به عنوان نمونه اگر رفاه و آسايش اقتصادي از اهداف اقتصاد اسلامي است، اين رفاه و آسايش در صورتي و تا حدي مطلوب است که در جهت تأمين سعادت ابدي قرار گيرد و راهي براي وصول به کمال نهايي (قرب الهي) باشد و چنان که در بحث ديدگاه اسلام، نسبت به دنيا و ثروت، گذشت، ارزش کل دنيا به دليل همان مقدمه و مزرعه‏ي آخرت بودن آن است و نه جز آن.
در اين جا به طور مختصر به بررسي و تحليل اهم اهداف اقتصادي اسلام مي‏پردازيم (1681)، تا در فصل آينده ببينيم وقف به عنوان يکي از منابع مالي در جامعه و امت اسلامي چه نقشي در تحقق اين اهداف مي‏تواند داشته باشد:

حاکميت سياسي اسلام

بدون شک در روابط خارجي، مناسبات سياسي و اقتصادي درهم آميخته و به هم پيوسته‏اند. چنان که وابستگي سياسي بسياري از کشورهاي جهان سوم، معلول وابستگي اقتصادي آنهاست. قبلا نيز اشاره شد که: کمال ناداني است کسي تصور کند که امروزه استقلال سياسي کامل بدون استقلال اقتصادي (البته به عنوان شرط لازم و نه کافي) ميسر است.
روشن است که اسلام با وابستگي مسلمانان سخت به مبارزه برخاسته است. در اين راستا به چند نمونه اشاره مي‏شود:
«و لن يجعل الله للکافرين علي المؤمنين سبيلا» (1682) در اين آيه هر گونه استيلا و سلطه‏اي از جانب کافران ممنوع شده است. (يا) «و اعدو لهم ما استطعتم من قوة» (1683) در اين آيه نيز از مسلمانان خواسته شده تا همه نيروهاي (نظامي، اقتصادي و…) خود را به کار گيرند تا دشمن هوس سلطه بر بلاد اسلامي را در سر نپروراند.
و (يا) «الاسلام يعلو و لا يعلي عليه» (1684)مطابق اين حديث علو و برتري از آن اسلام است و هر گونه علو و برتري بر اسلام مردود اعلام شده است.

تحکيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي

در اسلام، تحکيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي هميشه و در همه جا مد نظر است. دست کم يکي از اهداف حرمت کسب از راه حرام و باطل، سفارش به آدابي چون تکبير و شهادتين در هنگام معامله و رعايت ضعفا و سود کمتر گرفتن، توجه به مواسات در زندگي اجتماعي و جنبه‏ي عبادي داشتن بسياري از مالياتها و انفاقهاي مالي و… تحکيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي است، يعني تحکيم روحيه‏ي ايثار و فداکاري، برادري و برابري و…

يادآوري دو نکته

الف -اين هدف را نبايد با آن هدف اصلي و اولي نظامهاي گوناگون اسلام (اقتصادي و غيره) که قرب الي الله و کمال نهايي است، اشتباه گرفت. در حقيقت تحکيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي نيز يکي از اهداف فرعي و مقدمه براي رسيدن به آن هدف اصلي و اولي است. البته ممکن است ارتباطش با آن هدف اصلي از ارتباط بقيه‏ي اهداف، روشنتر و نزديکتر باشد.
ب -اين مطلب، که تحکيم ارزشها از اهداف اقتصاد اسلامي است، به معناي آنچه سوسياليسم معتقد است، نيست که: اخلاق نيز تابع و زاييده‏ي ماديات است و از اقتصاد
ناشي مي‏شود، بلکه منظور اين است که تلاشها و فعاليتهاي اقتصادي با توجه به بينشهاي گوناگون بر روي اخلاق متعالي تأثيرهاي مثبت و منفي گوناگون دارند، چنان که عکس آن نيز هست، يعني فضايل و رذايل اخلاقي بر فعاليتهاي اقتصادي اثر مثبت و منفي مي‏گذارند و تأثير متقابل دارند.

برپايي عدالت اجتماعي

اصلا يکي از اهداف اصلي ارسال رسل و انزال کتب، اقامه‏ي عدل و قسط در جامعه است: «همانا پيمبران خود را با ادله‏ي و معجزات فرستاديم و بر آنها کتاب و ميزان عدل نازل کرديم تا مردم اقامه‏ي قسط کنند…» (1685) و تحقق عدالت اجتماعي مستلزم تحقق اين دو امر بسيار مهم است:
الف -زدودن فقر از جامعه؛ چرا که فقر در جامعه نشانه‏ي ظلم است. در روايت نيز آمده است: «اگر به عدالت رفتار مي‏شد همه‏ي مردم بي‏نياز مي‏شدند» (1686)
در مباحث آينده نيز رواياتي ذکر خواهد شد با اين مضمون که اگر مردم حق فقرا و مساکين را مي‏پراختند کسي فقير نمي‏ماند.
خداوند نعمتها را براي همه‏ي انسانها آفريده و آيات بسياري از قرآن کريم گوياي اين حقيقت است.
ب -جلوگيري از تمرکز ثروت در دست عده‏اي معدود؛ قبلا به آيه‏ي 34 / توبه که از گنجوري و ذخيره‏ي طلا و نقره نکوهش کرده است، اشاره شد. آيه‏ي ديگر، آيه‏ي 7 سوره‏ي حشر است که در مقام تعليل اختصاص «في‏ء» به خدا و رسول (ص) و ذي القربي و… مي‏فرمايد: «کي لا يکون دولة بين الاغنياء منکم»: تا اموال (تنها) در ميان ثروتمندان دست به دست نگردد. و اصلا تمرکز ثروتهاي آن چناني جز در سايه‏ي تضييع حقوق ديگران تحقق نمي‏يابد.

استقلال اقتصادي

قبلا به حاکميت سياسي اسلام و اين که از شرايط اساسي آن، استقلال اقتصادي است، اشاره شد. ولي به هر حال، استقلال اقتصادي، در عين اين که شرط اساسي استقلال سياسي است، با آن تفاوت دارد و غير از آن است.
استقلال اقتصادي، يعني روي پاي خود ايستادن و در امور اقتصادي تحت قيمومت ديگران نبودن و اين مستلزم خودکفايي نيست، زيرا ممکن است کشوري کالاهاي مورد نيازش را به شکل مبادله (بر اساس نياز طرفين) وارد کند. به طوري که نه خود کفاست و نه وابستگي اقتصادي دارد. البته توان تأمين نيازمنديها در سطح عالي رفاه و معقول و مشروع، مطلوب و مورد توجه نظام اقتصادي اسلام است.
همه‏ي ادله‏اي که استقلال سياسي را ايجاب مي‏کردند بر لزوم استقلال اقتصادي نيز به طور کامل دلالت دارند. مانند آيه‏ي نفي سبيل (1687) آيه‏ي «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة» (1688) و….

توسعه و رشد

از بسياري از متون اسلامي و سيره‏ي عملي معصومين و مسلمين بعد از ظهور اسلامي مي‏توان به توجه و عنايت مکتب حياتبخش اسلام به اين هدف پي برد؛ از جمله:
الف -سفارش اکيد اسلام به يادگيري و افزايش اطلاعات که با عبارات گوناگون وارد شده است، مانند: «اطلبوا العلم و لو بالصين» (1689)، و نيز اهميت دادن رسول خدا (ص) به مسأله‏ي سواد آموزي که نمونه‏اش را در جنگ بدر مي‏بينيم که اعلام فرمود: هر اسيري که ده کودک مسلمان را سواد بياموزد، آزاد خواهد شد. (1690) و موارد متعدد ديگري که نمونه‏ي واضح و تجربه عملي آن را در قرون اوليه در اندلس اسلامي و… شاهد بوده‏ايم.
ب -تغيير وضعيت اقتصادي جزيرة العرب از بازرگاني به افزايش کشاورزي تا آن جا که مدينه مرکز مهم توليدي شد.
علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله» (1691)هر کس آبي و خاکي بيابد و در عين حال فقير باشد خداوند او را از رحمت خويش دور مي‏دارد.
ج -تأکيد اسلام بر آباد کردن زمينها و شهرها: «هو انشأکم من الارض و استعمرکم فيها» (1692): خداوند شما را از خاک آفريد و آباداني زمين را از شما خواست.
حضرت اميرمؤمنان عليه‏السلام در عهدنامه‏ي مالک اشتر مي‏فرمايد: «از وظايف استاندار جمع آوري ماليات و… و آباد کردن شهرهاي آنان و… مي‏باشد (1693)
د -افزايش ثروت و پيدايش رفاه بر اثر حاکميت اسلام که نمونه‏ي آن، تغيير زندگي فقيرانه‏ي مسلمانان در آغاز اسلام به رفاههاي بعدي است (1694)

رفاه عمومي

اين امر در ضمن توسعه و رشد (معقول و مشروع توأم با عدالت اجتماعي) حاصل مي‏شود و بدون توسعه و رشد، تأمين رفاه عمومي ميسر نيست.
بنابراين اولا، نظام اقتصادي اسلام، تنها درصدد رفع نيازهاي ضروري نيست و در پي تأمين رفاه نيز هست: «بگو اين پيغمبر چه کسي زينتهاي خدا را که براي بندگان خود آفريده، حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکيزه منع کرده است» (1695)
«اگر مردم شهر و ديار، ايمان آورده پرهيزگار مي‏شدند، همانا درهاي برکات آسمان و زمين را به روي آنها مي‏گشوديم…» (1696)
ثانيا، رفاه مطلوب و مجاز در اسلام بايد در حدي باشد که انسان را از ياد خدا غافل نکند و او را از هدف اصلي و اساسي که کمال ابدي و قرب الهي است، باز ندارد، بلکه او را در راه رسيدن به آن هدف ياري دهد و جمع ميان اين دو نه تنها ممکن، بلکه مطلوب است. علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «ان المتقين ذهبوا بعاجل الدنيا و آجل الآخرة (1697): انسانهاي با تقوا
دنيا و آخرت را با هم از آن خود نمودند (و هيچ يک را فداي ديگري نکردند از دنيا نيز استفاده کردند و از آن براي اهداف معنوي و اخروي بهره بردند).
در غير اين صورت، انسان از ديدگاه اسلام در زمره‏ي حيوانات بلکه بدتر از آنان خواهد بود: «کلوا وارعوا انعامکم» (1698): (خداوند نعمتهاي خود را آفريده تا) شما از آنها بخوريد و چهارپايانتان را هم بچرانيد… (يا) «… اولئک کالانعام بل هم اضل» (1699) آنها (که بصيرت ندارند) مانند چهارپايانند، بلکه بسي گمراه‏ترند.
ثالثا، اين رفاه بايد براي همه باشد نه افراد خاص، و اين امر مقتضاي همان عدالت اجتماعي است که به آن اشاره شد.
غرض از ذکر اين مطالب، بيان مختصر اهم اهداف نظام اقتصادي اسلام بود (گر چه ممکن است بعضي از اين اقسام به نوعي متداخل باشند) تا به ياري خداوند در فصل آينده به طور مختصر و گذرا به تأثير و نقش وقف (و ديگر انفاقات مالي) در تحقق اين اهداف بپردازيم.

نقش وقف در تحقق اهداف اقتصاد اسلامي

نقش وقف در تحقق هدف اصلي و اولي

چنانچه قبلا گذشت، هدف اساسي و اصلي همه‏ي نظامهاي اسلام، از جمله نظام اقتصادي آن، کمال ابدي، يعني همان تقرب الي الله است و از ديدگاه قرآن کريم و روايات معصومين عليهم‏السلام انفاقات مالي، چه واجب و چه مستحب، براي رسيدن به اين هدف نهايي نقش بس عظيم و اساسي دارند که به عنوان نمونه، در اين جا مواردي يادآوري مي‏شود:
1-قرآن کريم در موارد متعددي از انفاق به عنوان جهاد مالي در کنار جهاد با جان، ياد کرده است مانند:
«لا يستوي القاعدون من المؤمنين غير اولي الضرر و المجاهدون في سبيل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم علي القاعدين درجة…» (1700) مؤمناني که بدون عذر از جهاد بازنشسته‏اند با آنان که با مال و جان خود در راه خدا جهاد مي‏کنند، برابر نيستند، خدا مجاهدان به مال و جان را بر نشستگان برتري بخشيده است.
2-در موارد متعددي از مالياتها و انفاقات در اسلام، از جمله زکات و وقف (نزد
بسياري از فقها) قصد قربت معتبر است. اين انفاقات، گذشته از جنبه‏ي اقتصادي، همانند نماز، روزه و… عبادت هستند، و غرض اصلي از عبادات چيزي جز نيل به قرب الهي نيست.
«و اعبد ربک حتي يأتيک اليقين» (1701): به پرستش خداي خود مشغول باش تا يقين بر تو فرارسد.
3-در موارد بسياري از قرآن کريم هر جا کلمه‏ي «انفاق» آمده به دنبال آن، واژه‏ي «في سبيل الله» و مانند آن ذکر شده است؛ به عنوان نمونه:
«الذين ينفقون اموالهم في سبيل الله ثم لا يتبعون ما انفقوا منا و لا اذي لهم اجرهم عند ربهم…» (1702): آنان که مالشان را در راه خدا انفاق مي‏کنند و در پي آن منتي نگذارند و آزاري نکنند، پاداشي نيکو نزد خدا خواهند داشت. و در جاي ديگر تقريبا با صراحت، هدف از انفاق را لقاء الله دانسته است: «… و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله و ما تنفقوا من خير يوف اليکم…» (1703): نبايد جز در راه (رضا) و لقاي پروردگار انفاق کنيد و آنچه از خير که انفاق کنيد به طور کامل به شما مي‏رسد…» آياتي که داراي اين گونه مضامين است در قرآن کريم کم نيست.
4-در آياتي از قرآن کريم، هدف روشن انفاق و اخذ صدقات را تزکيه‏ي نفس و يا رسيدن به «بر» و نيکي ذکر کرده است. در سوره‏ي آل عمران مي‏فرمايد: «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون» (1704): هرگز به مقام نيکوکاران (و خاصان خدا) نخواهيد رسيد مگر آن که از آنچه دوست مي‏داريد (و بسيار محبوب است) انفاق کنيد…» مورد و شأن نزول اين آيه‏ي کريمه، وقف و صدقات است. در مبحث تاريخچه‏ي وقف گذشت که با نزول اين آيه، کساني چون ابوطلحه‏ي انصاري به فکر تصدق و وقف کردن احب اموال خود افتادند. در اين آيه، راه رسيدن به «بر» را انفاق چيزهايي دانسته که مورد علاقه و محبت انسان است و روشن است که «بر» خواه به معناي ثواب از جانب خدا باشد يا انجام فعل خيري که پاداش الهي را به دنبال دارد (1705)، مصداق اصلي و حقيقي آن، قرب الهي و سعادت و
کمال ابدي انسان خواهد بود.
و در آيه‏ي: «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکيهم بها…» (1706) «(اي رسول!) از اموال مؤمنان صدقات را دريافت دار تا با آن صدقات نفوس آنها را (از پليدي و…) پاک و پاکيزه سازي…» هدف و فسلفه‏ي اخذ صدقه از مؤمنان را تطهير و تزکيه‏ي نفوس آنها به وسيله‏ي صدقه (و انفاق مالي) ذکر کرده است.
علامه‏ي طباطبايي در اين باره مي‏نويسد: تطهير يعني ازاله‏ي اوساخ از يک چيز تا وجود آن صاف شود و براي نشو و نما و ظهور آثار و برکات، مستعد و مهيا گردد و تزکيه عبارت است از رشد دادن و اعطاي رشد به وسيله‏ي لحوق خيرات و ظهور برکات، همانند درختي که قطع زوايد از فروع و شاخه‏هاي آن، باعث زيادي در حسن و نمو آن و نيکويي ميوه‏هايش مي‏شود. از اين رو جمع بين تطهير و تزکيه در آيه از تعابير لطيف است (1707)
بنابراين همه‏ي انفاقات مالي، از جمله وقف، براي انسان به منزله‏ي هرس کردن درخت از اضافات است که او را در مسير رسيدن به هدف اصلي و نهايي‏اش ياري مي‏دهد و در اين جهت به او سرعت مي‏بخشد.

نقش وقف در تحقق اهداف فرعي اقتصاد اسلامي‏

تأثير وقف بر استقلال اقتصادي (و سياسي) و رشد و توسعه

وقتي سخن از تأثير وقف بر استقلال اقتصادي و رشد و توسعه مطرح مي‏شود هرگز به اين معنا نيست که وقف به تنهايي مي‏تواند همه‏ي ابعاد و زواياي گوناگون اقتصاد يک ملت را در بر گيرد، به طوري که براي اقتصاد کشور به منابع مالي ديگر نيازي نباشد، بلکه منظور اين است که وقف به عنوان يک سرمايه‏ي عظيم مالي مي‏تواند در اين سمت و سو داراي نقشي سازنده و قابل توجه و سهمي بزرگ باشد. همچنين به اين معنا نيست که بياييم بر خلاف انظار و اغراض واقفان، درآمد اوقاف را از موارد اصلي مصارفشان که (مثلا) در وقف نامه‏ها آمده است، منحرف سازيم و آنها را در راه تحقق استقلال اقتصادي و رشد و توسعه به کار گيريم و به مصرف برسانيم. مثل نادرشاه افشار که گفت:
«دعاي موقوفه خواران به حال کشور سودي نبخشيد لذا بهتر است من اوقاف و درآمد آنها را به مصرف سپاهيان برسانم که براي حفظ پيشرفت مملکت به مراتب مفيدترند» (1708)
حقيت مورد نظر اين است که مي‏توان سرمايه‏هاي عظيم اوقاف را نيز همانند ديگر سرمايه‏ها با رعايت همه‏ي جوانب وقف و موازين شرع و اغراض و اهداف واقفان در فرآيند فعاليتهاي توليدي و خدمايت قرار داد و آنها را از حالت رکود و از مايه خرج کردن به حالت تحرک و زايايي هدايت کرد تا بدين وسيله هم به رشد و توسعه و استقلال اقتصادي (و سياسي) کشور کمک شايان و قابل توجه، شده باشد و هم روز به روز بر سرمايه‏هاي اوقاف افزوده شود که اين امر قطعا در جهت اغراض واقفان نيز هست.

پاسخ به دو ايراد

ايراد اول: وقف به معناي حبس است و سرمايه‏ي حبس شده نمي‏تواند در جريان فعاليتهاي اقتصادي قرار گيرد؟
پاسخ: واژه‏ي حبس که در تعريف وقف آمده است هرگز به معناي حبس سرمايه و اموال موقوفه از قرار گرفتن در مسير توليد و خدمات (البته با رعايت ضوابط و اهداف واقفان) نيست. حبس در اين جا به معناي منع و جلوگيري از منتقل ساختن رقبه و سرمايه‏ي اوقاف به ديگري است و اين امر هرگز به معناي حبس اموال وقف از فعاليتهاي اقتصادي نيست. در مباحث فقهي و در غالب وقف‏نامه‏ها آمده است که؛ در مرحله‏ي اول لازم است از درآمد مال وقفي صرف تعميرات و اصلاح خود رقبه‏ي وقف شود تا هم سالم و مصون بماند و هم بتواند داراي درآمد بيشتري گردد. يعني پر درآمدتر کردن سرمايه‏هاي وقفي (با رعايت موازين) هم مورد رضايت شارع است و هم در جهت تحقق اغراض واقفان.
ايراد دوم: وقف از انفاقات مستحبي است و ضامن و پشتوانه‏ي مطمئني ندارد حال آن که از نظر اقتصادي سرمايه‏هايي که بخواهند در مسير توليد و خدمات اقتصادي قرار گيرند، بايد سرمايه‏هايي مطمئن و با پشتوانه باشند.
پاسخ: اولا، همان انگيزه‏هاي معنوي که صاحبان و مالکان خير انديش را به وقف
کردن بخشي از احب و اطيب سرمايه‏ي خود وا مي‏دارد، بهترين ضامن و پشتوانه است. تاريخ گذشته‏ي اوقاف و تعداد بي‏شمار رقبات وقفي (علي رغم صدمات و تفات سنگيني که در طول عمر طولاني خود داشته است) و نگاهي گذرا به وقف نامه‏ها و بعضي از کتيبه‏هاي موجود، اين حقيقت را کاملا آشکار مي‏سازد که مردم با دل و جان بهترين اموال خود را براي اين منظور در نظر گرفته‏اند و خواهند گرفت.
ثانيا، ما در حال حاضر عملا مواجه با اوقاف بي‏شماري هستيم که وجود دارند و وقف شده‏اند و ايراد ياد شده دست کم درباره‏ي آنها وارد نيست. با همين اوقاف موجود چه بايد کرد؟ آيا بايد آنها را به امان خدا رها کرد تا هر کس تحت هر عنوان در مورد آنها هر کار مي‏خواهد انجام دهد و نبايد براي احياي آنها قدمي برداشت؟
البته بعد از پيروزي انقلاب اسلامي سازمان اوقاف و نهادهاي بزرگي چون آستان قدس رضوي عليه‏السلام و… در اين راه گامهاي بلندي برداشته‏اند که به برخي از آنها اشاره خواهد شد، اما به نظر مي‏رسد گستردگي و ظرفيت اوقاف براي فعاليتهاي اقتصادي کشور، بيش از اينها باشد که قطعا مورد نظر دست‏اندر کاران امور وقف کشور هم هست و حرکت در اين سمت و سو خود نشانه‏ي اين بذل توجه است.
نکته‏ي ديکري که در اين جا نبايد از نظر دور داشت و البته بخشي از همان رشد و توسعه است و بد نيست جداگانه هم اشاره‏اي به آن بشود، مسأله‏ي اشتغال‏زايي است. بدون شک اگر سرمايه‏ي عظيم اوقاف در مسير فعاليتهاي گوناگون اقتصادي قرار گيرد، بخش قابل توجهي از بيکاران کشور را به کار جذب خواهد کرد و اين خود از آثار و برکات بسيار مهمي است که امروزه در دنيا سخت قابل توجه است.
در اين قسمت به برخي از مراکز اقتصادي که توسط آستان قدس رضوي عليه‏السلام احداث شده است اشاره مي‏شود (1709):

فعاليتهاي کشاورزي

آستان قدس رضوي به منظور حفظ، احيا و عمران رقبات موقوفات و ايجاد و
گسترش واحدهاي کشاورزي و رشد محصولات کشاورزي و دامي به تأسيس يا توسعه‏ي مؤسساتي دست زده که از جمله مي‏توان به مراکز زير اشاره کرد:
1-مؤسسه‏ي کشاورزي و دامپروري مزرعه‏ي نمونه‏ي طرق.
2-شرکت کشت و صنعت سرخس.
3-مؤسسه کشت و دام کنه بيست.
4-سازمان کشاورزي و عمران جنگلهاي قدس.
5-سازمان موقوفات ملک.
6-شرکت کشت و صنعت اسفراين.
7-شرکت کشت و صنعت کاشمر.
8-سازمان موقوفات يزد و کرمان.
9-سازمان کشاورزي و موقوفات جنوب خراسان.
10-سازمان باغات.
11-سازمان موقوفات استان سمنان و سازمان موقوفات استان تهران.
12-سازمان کشاورزي موقوفات چناران.
13-فعاليتهاي کشاورزي در بعضي استانها و شهرستانها از جمله گناباد، کاشمر، نيشابور، کرمان و مازندران.
14-طرح ايجاد و توسعه‏ي باغهاي ميوه در مشهد و شهرستانها.
15-حفر يازده حلقه چاه و زير کشت بردن حدود 1000 هکتار زمين که 745 هکتار آن زير پوشش نهال پسته قرار دارد.
16-احيا و کاشت 11000 هکتار اراضي جنگلي شمال توسط سازمان کشاورزي و عمران جنگلهاي قدس.
17-بهره‏برداري از پروژه‏ي کارخانه‏ي پنير مؤسسه کشاروزي مزرعه‏ي نمونه.

فعاليتهاي توليدي

آستان قدس رضوي با تأسيس يا مشارکت در شرکتهاي توليدي زير از محل
موقوفات مطلقه ضمن تلاش در جهت تسريع روند رشد اقتصادي کشور پشتوانه‏ي مالي مناسبي براي هزينه‏ي پروژه‏هاي فرهنگي و اجتماعي خود به وجود آورده است:
1-شرکت فرش آستان قدس رضوي.
2-شرکت سهامي نان قدس رضوي.
3-شرکت کنسرو و سردخانه‏ي رضوي.
4-شرکت توليدي کاشي سنتي قدس.
5-شرکت گرانيت قدس.
6-شرکت معادن قدس رضوي.
7-شرکت سهامي قند آبکوه.
8-شرکت سهامي قند چناران.
9-شرکت سهامي قند تربت حيدريه.
10-شرکت نساجي و ريسندگي خسروي (با کمتر از 50 % سهام).
11-شرکت سرم سازي ثامن.
12-شرکت حمل و نقل قدس رضوي.
13-شرکت بازرگاني قدس.
14-شرکت خدمات آب و خاک خراسان.
15-منطقه‏ي ويژه‏ي اقتصادي سرخس.
16-شرکت صنايع چوبي آستان قدي رضوي.
17-شرکت بتن ماشيني قدس رضوي.
همچنين با سرمايه گذاري در پروژه‏هاي مختلف و به منظور افزايش توليدات صنعتي و خدماتي اقداماتي به عمل آمده است که به چند مورد اشاره مي‏شود:
1-بهره‏برداري از کارخانه‏ي آرد والسي شرکت نان قدس رضوي.
2-بهره‏برداري از پروژه‏ي کنستانتره آبميوه‏ي شرکت کنسرو سردخانه‏ي رضوي.
3-راه‏اندازي واحد شماره‏ي 3 نان قدس رضوي در زاهدان.
4-راه‏اندازي واحد گرانيت بري شرکت گرانيت قدس.
5-اجراي پروژه‏ي آبياري باراني مزرعه‏ي نمونه، مؤسسه کشت و دام کنه بيست، موقوفات ملک، کشت و صنعت اسفراين و سازمان عمران و کشاورزي جنوب خراسان.
6-بهره‏برداري از پروژه‏ي کارخانه‏ي فرآورده‏هاي لبني مجتمع کشت و صنعت مزرعه‏ي نمونه.

فعاليتهاي خدماتي و اجتماعي

به منظور ارائه خدمات گسترده‏تر، طرحها و برنامه‏هاي متعددي توسط آستان قدس رضوي به اجرا درآمده است از جمله:
1-احداث 5000 واحد مسکوني و واگذاري آن به افراد مستحق از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي.
2-کمکهاي بلاعوض نقدي و جنسي به محرومان، مؤسسات خيريه، توان بخشي و مراکز درماني به مبلغ 308 /162 / 089 / 11ريال تا پايان سال 1375.
3-توسعه‏ي خدمات مؤسسه درماني آستان قدس.
4-راه‏اندازي مرکز طب تصويري مجهز به دستگاه سيتي اسکن (نوار رنگي مغز)
5-راه‏اندازي و بهره‏برداري از بخش دندانپزشکي با خريد 9 دستگاه يونيت و تجهيزات ديگر.
6-تأسيس داروخانه‏ي مرکزي امام و تحويل داروي رايگان به محرومان.
7-بازسازي شهر مظلوم هويزه با 1800 واحد مسکوني و تجهيزات کامل شهرسازي.
8-اهداي زمين به صورت رايگان و يا با تخفيف مناسب به بنياد مسکن به منظور احداث واحدهاي مسکوني و مساعدت در واگذاري قطعات به افراد محروم و خانواده‏ي معظم شهدا.
9-احداث بيمارستان 50 تختخوابي چناران با زيربناي 3000 متر مربع با اعتباري معادل 900 ميليون ريال و تحويل آن به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي.
10-نظارت و تأسيس بخشي از هزينه‏هاي بيمارستانهاي «حضرت علي به موسي
الرضا» در سيرجان، «رضويه» در رفسنجان و «مرتضوي» در نوق استان کرمان.
11-توسعه‏ي بخش قلب بيمارستان امام رضا عليه‏السلام.
12-ادامه‏ي عمليات تکميلي پروژه‏ي بيمارستان 320 تختخوابي دانشگاه امام رضا عليه‏السلام با مساحت 45 هزار متر مربع در حاشيه‏ي جاده‏ي قوچان.
13-اجراي قطعه‏ي شماره 7 راه آهن مشهد سرخس.
14-احداث بزرگراه رضوي به طول 15 کيلومتر و عرض 74 متر.
15-احداث مجموعه‏ي ورزشي آستان قدس در زميني به مساحت 10 / 5 هکتار با مجوعه‏هاي متعدد ورزشي و مراکز متعدد ديگر… که چون غرض ذکر نمونه‏هاست، نه استقصا و استقرار کامل، به همين مقدار بسنده مي‏شود.

تأثير وقف بر تحقق عدالت اجتماعي و رفاه عمومي

قبلا يادآوري اين نکته خالي از فايده نيست: از متون اسلامي بخوبي روشن است که اسلام، هم خواهان زدودن همه‏ي جوانب و زواياي فقر در جامعه است (1710)و هم خواهان رفاه عمومي در حد معقول و مشروع.
شهيد صدر اين باره مي‏نويسد: مسؤوليت دولت و نظام اسلامي، بجز تأمين نيازهاي حياتي و ضروري افراد، اين است که يک سطح زندگي متناسب با شرايط و مقتضيات روز را براي افراد تضمين کند و آنها را به يک حد از رفاه (عمومي) برساند. وي يکي از ابزارهاي مهم دولت اسلامي براي تحقق اين هدف را کفالت همگاني مسلمانان در برابر يکديگر ذکر مي‏کند (يعني احساس مسؤوليت متقابل و عمومي) (1711)
از اين رو، اولا فقرزدايي تنها در حد قوت لا يموت به نيازمندان کفايت نمي‏کند. ثانيا مسلمانان در برابر يکديگر مسؤولند و کفالت همگاني دارند. کليني (در کافي) از امام صادق عليه‏السلام نقل کرده است که: «خداوند براي فقرا در اموال ثروتمندان به قدر کفايت (و اداره‏ي زندگي آنان به خوبي) قرار داده است و اگر اين مقدار آنها را کفايت نمي‏کرد، بيشتر
قرار مي‏داد و اين مشکلات فقرا از ناحيه‏ي کساني است که آنها را از حقشان بازمي‏دارند.» (1712)
در باب زکات، امام موسي کاظم عليه‏السلام، در پاسخ کسي که پرسيد: آيا مي‏توانم هشتاد درهم به فقير بدهم؟ فرمود «آري و بيشتر» پرسيد: صد درهم چطور؟ فرمود «آري! اگر مي‏تواني او را بي‏نياز کن» (1713) امام باقر عليه‏السلام نيز مي‏فرمايد: «اذا اعطيت فاغنه» هر گاه انفاق مي‏کني طرف را بي‏نياز نما.
در حديث ديگري امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «خداوند همه‏ي نيازهاي فقرا در نظر گرفته است، از هزينه‏هاي غذا و پوشاک و ازدواج گرفته تا هزينه‏ي صدقات مستحبي و حتي هزينه‏ي انجام حج آنان…» (1714)
روايات در اين زمينه با اين مضامين در کافي و ديگر جوامع حديثي فروان است که در بعضي از آنها تصريح شده است که: وظيفه‏ي مسلمانان نسبت به يکديگر تنها با پرداخت وجوه واجب، ساقط نمي‏شود. در حديثي از امام صادق عليه‏السلام سؤال مي‏شود که: در مال انسان چه مقدار زکات واجب است؟ حضرت پاسخ داد: «زکات ظاهر (و متعارف) را مي‏گويي يا زکات باطن را؟» (راوي) عرض کرد: هر دو را، حضرت فرمود: «زکات ظاهر در هر هزار درهم بيست و پنج درهم و اما ملاک در زکات باطن اين است که نيازهاي برادرت را در نظر بگيري و در مواردي که او نيازمند است، خود را بر او مقدم نداري» (1715)

نقش وقف

وقف از دو راه مي‏تواند در اين مورد مؤثر باشد:
1-نفس استقلال اقتصادي و رشد و توسعه‏ي اقتصادي (مبتني بر موازين اسلامي) به طور طبيعي موجب رفاه عمومي و زدودن و حداقل کاهش چشمگير فقر و محروميت و آثار شوم آن در جامعه خواهد شد؛
کيست نداند: کشوري که دچار رکود اقتصادي است و يا از اقتصادي وابسته برخوردار است و يا هر دو بيماري را دارد، نمي‏تواند در جهت رفاه عمومي و عدالت اجتماعي گامي مثبت و مؤثر بردارد؟
2-بخش عمده، بلکه اعظم موارد و جهات مصرفي که واقفان دورنگر و نيکوکار در طول تاريخ وقف در نظر گرفته‏اند (يا مي‏توان در وقف در نظر گرفت)، مواردي هستند که به رفاه عمومي، فقرزدايي و عدالت اجتماعي مربوط مي‏شوند.
اگر ما نگاهي، هر چند گذرا، به تاريخ اوقاف و موارد مصرفي که در وقف نامه‏ها و کتيبه‏ها آمده است، داشته باشيم بخوبي درمي‏يابيم که واقفان خير و دورانديش تقريبا همه‏ي زوايا و جوانب نيازها را در نظر گرفته‏اند.
علي رغم اين که بسياري از رقبات موقوفات و مدارک آنها در طول زمان به دلايل و عوامل گوناگوني (که در آينده به برخي از آنها اشاره خواهد شد) از بين رفته و از بسياري از آنها نامي هم باقي نمانده است، مشاهده مي‏کنيم که جهت و سمت و سوي اصلي مورد نظر واقفان در طول تاريخ در مرحله‏ي اول، فقرزدايي به معناي واقعي کلمه و در مرحله بعد، تحقق رفاه عمومي در سطح معقول بوده است.
در اين زمينه انسان به موارد و نمونه‏هايي برمي‏خورد که از صميم قلب، روح بلند و همت والاي مردان و زنان نيک سرشت را مي‏ستايد و در برابر آن همه همت و بلند نظري، احساس خضوع و کرنش مي‏کند.
قبل از پرداختن به ذکر برخي از موارد مصرف اوقاف، يادآوري يک نکته خالي از فايده نيست و آن اين که: نيازهاي عمومي و خصوصي مردم نسبت به زمانها و مکانهاي مختلف و اوضاع و شرايط گوناگون متفاوت است. از باب نمونه، در يک زمان، مردم به کاروانسرا، آب انبار و… نياز مبرم داشتند، اما در زمان ما تأسيس فضاهاي آموزشي، درماني، مسکن، جاده‏ها و… از اولويت بيشتري برخوردارند.
از اين رو، با آگاه کردن مردم و کساني که درصدد وقف اموال خود هستند، مي‏توان در جهت تأمين نيازهاي ضروري جامعه گامهاي مؤثر و قابل توجهي برداشت.

گوشه‏هايي از موارد و جهات مصرف اوقاف

در اين جا به طور مختصر به برخي از موارد مصرف اوقاف که در کتب و وقف‏نامه‏ها آمده است، اشاره مي‏شود و درباره بعضي از آنها توضيحاتي داده خواهد شد. تأکيد مي‏کنيم منظور، تنها ذکر نمونه‏هاست نه استقرار و استقصاي کامل و يا توضيح و تفسير مفصل پيرامون هر يک از موارد.

مساجد

از مسجد الاقصي و مسجد الحرام که بگذريم، اولين و دومين مسجد در اسلام، مسجد قبا و مسجد النبي صلي الله عليه و آله مي‏باشند که به دست مبارک رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله تأسيس شدند. اگر اين دو مسجد را از موقوفات رسول خدا (ص) به شمار بياوريم، اولين موقوفات در اسلام خواهند بود که واقف آنها (ظاهرا) شخص رسول اکرم (ص) است و در نتيجه، حتي وقف حوائط سبعه (بستانهاي هفت گانه) که در تاريخچه‏ي وقف در سيره‏ي رسول خدا صلي الله عليه و آله) گذشت، اولين وقف در اسلام نبوده، اما به هر حال، مي‏توان گفت که اولين واقف رسول اکرم صلي الله عليه و آله بوده است.
به دنبال اين دو مسجد مسلمانان در مدينه و شهرهاي ديگر و بعد در همه‏ي بلاد اسلامي، در شهرها و روستاها و هر جا که گروهي به زندگي مشغول بودند، دست به تأسيس مسجد زدند. زمينهايي را براي مسجد وقف مي‏کردند و خود يا ديگري و يا دسته جمعي و با کمک مردم محل، ساختمان آن را به پايان مي‏بردند. و امروز انسان به هر شهري که وارد مي‏شود غالبا با مسجدي مواجه است.
از نکات قابل توجهي که با مراجعه به وقف نامه‏هاي بسياري از مساجد روشن مي‏شود، موقوفات بسياري است که واقفان مساجد با ديگر افراد نيکوکار بر مساجد وقف کرده‏اند: خانه‏ها، مزارع، باغها، مغازه‏ها، املاک و… و جالب اين که در بسياري از وقف نامه‏هاي مساجد، بجز تعميرات و امور مربوط به خود مساجد، کارهاي خير ديگري چون؛ اطعام فقرا، وعظ و خطابه، تعليم و قراءت قرآن کريم تدريس علوم گوناگون و… به عنوان موارد مصرف اوقاف مساجد ذکر شده است.
بيش از اين، بحث را به مساجد اختصاص نمي‏دهيم، و به همين مختصر براي تيمن و تبرک، اکتفا مي‏کنيم (1716)
از مطلب شايان توجه اين که قديمي‏ترين مسجد جهان اسلام از حيث معماري، مسجد جامع فهرج يزد است که در استان يزد در کنار جاده‏ي يزد به شهرستان بافق قرار دارد و تاريخ بناي آن به حدود سال 40 هجري بازمي‏گردد (1717)

مدارس

از موارد بسيار مهمي که واقفان در طول تاريخ اوقاف به آن توجه فراوان مبذول داشته‏اند، مدارس و هزينه‏ي تعمير و اداره‏ي آن بوده است.
در آغاز اسلام تا مدتي جايگاه تعليم و تعلم مسلمانان، مساجد و منازل بوده است و مدرسه به معناي متعارف تأسيس نمي‏شد. بعدها براي تعليم و تربيت اطفال در جنب مساجد، مکتبهايي به وجود آمد که آنها را «کتاب» نيز ناميده‏اند (1718)

اولين مدرسه در اسلام

يحيي محمود ساعاتي مي‏نويسد: نخستين کساني که در زمينه‏ي تأسيس مدرسه در اسلام از آنان نام برده شده است از اهالي نيشابور بوده‏اند که مدرسه بيهقيه را در آن جا بنا کردند. امير نصر، فرزند سبکتکين و برادرش، سلطان محمود هر يک مدرسه‏اي را در اين شهر بنا کردند و مدرسه‏ي سعيديه نيز در آن جا بنا شده بود (1719)
جرجي زيدان تأسيس اين مدارس و مدارس ديگري از جمله مدرسه‏ي خواجه نظام الملک را در نيشابور از مورخان اسلامي نقل کرده است. (1720) وي از بعضي از مورخان
غربي نقل کرده که مأمون در زمان وليعهدي خود در خراسان مدرسه‏اي تأسيس کرد، اما خودش يادآور شده است که؛ معلوم نيست فرنگيان اين خبر را از کجا آورده‏اند؛ چرا که مورخان مسلمان اسمي از آن نبرده‏اند (1721)
اما مشهورترين مدرسه‏اي که در قديم بنا شده و تا مدتهاي زيادي پا بر جا بوده و بسياري از مورخان مسلمان آن را نخستين مدرسه‏ي اسلامي مي‏دانند، «مدرسه نظاميه» است که در اواسط قرن پنجم هجري به دستور خواجه نظام الملک طوسي وزير ملکشاه سلجوقي، در بغداد تأسيس شد. (تاريخ شروع آن سال 457 ه است).
جرجي زيدان يادآور شده است که شايد سبب اشتهار مدرسه نظاميه‏ي بغداد از آن روست که خواجه نظام الملک براي اولين بار، تدريس را در آن مدرسه مجاني ساخت و براي شاگردان مقرري معين کرد. خلاصه، اولين مدرسه‏ي اسلامي توسط امرا و بزرگان ايران بوده و اگر مدرسه‏ي مأمون هم در ايران صحيح باشد، و با نظر ايرانيها بنا شده و اگر جز اين بود مأمون مي‏بايستي پس از خليفه شدن در بغداد مدرسه داير کند و نکرد (1722)
خواجه نظام الملک در اصفهان، نيشابور، هرات و غيره نيز مدارسي تأسيس کرد که همه‏ي اين مدارس بخصوص مدرسه‏ي بغداد به نام وي، مدرسه نظاميه، خوانده مي‏شدند. وي براي نظاميه بغداد که در کنار دجله بنا شده بود، بازارها، کاروانسراها، گرمابه‏ها، ده‏ها، خانه‏ها و… را از اطراف دور و نزديک خريداري و وقف مدرسه کرد به طوري که هزينه‏ي مدرسه به شصت هزار دينار (در سال) مي‏رسيد.
اين مدرسه از مراکز مهم علماي اسلام گشت و رجال بزرگي از آن بيرون آمدند. اولين استاد مدرسه، ابواسحاق شيرازي، سپس ابونصر صباغ، ابوحامد غزالي، شهاب الدين سهروردي، کمال الدين انباري و… هستند (1723)
بعدها به تدريح ديگران به نظام الملک اقتدا کرده در اطراف و اکناف ممالک و بلاد اسلامي مدارس مجاني داير کردند. در دمشق، ايران، مصر، عثماني، عراق و…
ابن بطوطه در سفرنامه‏ي معروف خود در هر يک از کشورهاي اسلامي که در مسير او
قرار داشته از مدارس نام مي‏برد، مدارسي که عوايد و درآمد موقوفات آنها هزينه‏ي طلاب، اساتيد و حتي ميهمانان و تازه واردان را به خوبي تأمين مي‏کرده است.
وي در يکي از خاطره‏هايش مي‏نويسد: از ايذه تا اصفهان (قلمرو حکومت اتابک) مدت ده روز راه ما از ميان کوههاي بلند بود و هر شب در مدرسه‏اي منزل مي‏کرديم که در همه‏ي آنها وسايل خورد و خوراک مسافرين فراهم بود. اين مدرسه‏ها برخي در ميان آبادي و برخي ديگر در مواضع غير معمور بنا شده بودند و ناچار اجناس مصرفي آنها را از نقاط ديگر مي‏آوردند (1724)
مجتمع عظيم فرهنگي ربع (1725) رشيدي: از پرداخته‏ها و ساخته‏هاي خواجه رشيدالدين فضل الله همداني، وزير کاردان و شايسته و دورانديش ايلخانان مغول در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجري، شهرستان رشيدي است.
به طوري که از وقف نامه‏ي ربع رشيدي (1726) استفاده مي‏شود، اين شهرستان، مجتمع بسيار بزرگ علمي و آموزشي بوده که بخشهاي گوناگون: محلات، بازار، کاروانسراها، باغها، راههاي درون شهري و… را نيز در خود جاي داده بوده است که افراد و گروههاي گوناگون با شرايط و ويژگيهاي خاصي حق سکونت در آن را داشته‏اند. (1727) در يکي از مکاتبات خود رشيد الدين آمده است که بيست و چهار کاروانسراي رفيع قصر گونه، هزار و پانصد دکان، سي هزار خانه‏ي دلکش و… در آن بنا شده بوده است. (1728)
نکته‏اي که در اين قسمت بيشتر قابل توجه است اين است که همه‏ي تأسيسات عظيم ربع رشيدي با آن اوقاف و بودجه‏ي کلان، حول محور آموزش علوم گوناگون مي‏چرخيده است. به عبارت ديگر، هدف غايي رشيد الدين فضل الله از احداث اين مجتمع، دانش دوستي و علاقه‏ي شديد او به علم و علما بوده است (1729)
ربع رشيدي داراي تأسيسات گوناگون آموزشي در سطوح گوناگون بوده است اين مؤسسه‏ي عظيم براي کودکان، بويژه کودکان يتيم و بي‏سرپرست داراي آموزش حرفه‏اي بر حسب نوع و ميزان استعداد و محصلين، مدارس عالي، دارالشفاء (بيمارستان و دانشکده پزشکي) مراکز بسيار مجهز و گسترده با قوانين و مقررات پيشرفته‏اي بوده است که بسياري از آن قوانين از زمان خود جلوتر بوده و قابل انطباق بر شرايط و اوضاع و مقررات عصر حاضر نيز مي‏باشد (1730)
متأسفانه بعد از قتل رشيد الدين فضل الله (در 718 ه) ربع رشيدي به غارت رفت و تمام تأسيسات آن به آتش کشيده شد و کليه‏ي ابزار و وسايل آن به دست توده‏ي عوام که تحت تأثير تبليغات مخالفان قرار داشتند، افتاد و به تاراج رفت.
البته بعد از روي کار آمدن فرزندش، خواجه غياث الدين محمد (729 ه) ربع رشيدي مجددا رونقي يافت و خرابيها سر و سامان گرفت، اما اين بار هم پايدار نماند و بعد از قتل غياث الدين محمد دوباره به نابودي گراييد… (1731)
خلاصه اين که در سراسر کشورهاي اسلامي مدارسي فراوان و بي‏شمار وجود داشته و در طول تاريخ، جايگاه تعليم و تربيت مردان بسيار بزرگي بوده‏اند که در پيشبرد تمدن و معارف و تعاليم اسلامي نقش اساسي داشته‏اند و حتي امروز نيز در کشورهاي اسلامي شايد نتوان محقق و دانشمندي را پيدا کرد که بتواند ادعا کند به طور مستقيم يا غير مستقيم، مديون همان مدارس وقفي و موقوفات آنها نبوده است.
نگاهي کوتاه به آمار گذشته و فعلي مدارس در کشور خودمان گوياي اين حقيقت تلخ است که بسياري از آن مدارس از بين رفته‏اند و اثري از آنها باقي نمانده است. به عنوان نمونه، مرتضي راوندي درباره‏ي کثرت اوقاف در يزد مي‏نويسد:
در ازمنه‏ي سابق در دار العباده‏ي يزد زياده از چهارصد مدرسه و بقعه‏ي شريفه‏ي معموره بوده است که هر يک از آنها موقوفات کلي و جزئي داشتند و نظر به انقلاب روزگار کل آن ابنيه ويران گشته و تمامي موقوفات به ضبط خالصه‏ي ديوان درآمده مگر يک مدرسه شفيعيه
که الآن داير است و چند مدرسه‏ي جديد (1732)
در هر صورت امروز چون گذشته به همت والاي نيکوکاران، نياز مبرم احساس مي‏شود تا دوباره قدم به ميدان نيکوکاري گذارند و مشکل فضاهاي آموزشي کشور را از مدارس ابتدايي گرفته تا دانشگاهها، با صدقات جاريه‏ي خويش حل کنند.
البته افراد بسيار در گوشه و کنار کشور، اقدامهاي بسيار مؤثري کرده‏اند و با نيت خيرخواهانه‏ي خود به تأسيس مدارس و مراکز آموزشي متعددي اقدام کرده‏اند، اما نياز به استمرار اين گونه تلاشها و کارهاي خيرخواهانه همچنان احساس مي‏شود.

کتابخانه

در مورد کتابخانه نيز استقصا و استقراي کامل مجال بسيار گسترده‏اي را مي‏طلبد و مجلدها کتاب را به خود اختصاص خواهد داد. کتابهايي هم در اين زمينه نوشته شده است. در اين جا تنها به تاريخ تأسيس کتابخانه و تأثير وقف در آن اشارات مختصري خواهد شد.
بدون ترديد کتاب و کتابخانه از عوامل اصلي نهضت فرهنگي و گسترش تعاليم و معارف اسلامي بوده و هست و غالبا کتابخانه‏هايي که تأسيس مي‏شده از راه وقف بوده است و از اين جا تأثير وقف بر کتاب و کتابخانه نيز روش مي‏شود.
يحيي محمود ساعاتي از عبدالله جبوري نقل کرده است که علاقه‏ي علماي اسلام به فراگيري علم، موجب شد تا آن دسته از فقها که وقف اشياي منقول را جايز نمي‏داستند، نيز وقف کتاب را از اين اصل کلي استثنا کنند (1733)

اولين کتابخانه

جرجي زيدان بعد از بيان اين مطلب که عربها در اواخر قرن دوم فقط علوم اسلامي را مدون کردند (1734)، مي‏نويسد: نخستين فرمانرواياني که به تأسيس کتابخانه‏هاي عمومي
دست زدند خلفاي عباسي بودند، گر چه در زمان بني‏اميه نيز کتابخانه‏هايي وجود داشت که بيشتر آنها توسط پزشکان و فيلسوفاني که در خدمت دولت بودند، تأسيس مي‏شد و خود و فرزندانشان استفاده مي‏کردند.
نخستين کتابخانه‏ي عمومي را در بغداد داير کردند و آن را «بيت الحکمه» ناميدند؛ محتمل است که هارون مؤسس آن باشد. در اين کتابخانه به ترجمه و استنساخ نيز مشغول مي‏شدند… مأمون عباسي از نظر تأسيس کتابخانه‏ي عمومي و نهضت علمي براي ساير فرمانروايان اسلامي سرمشق شد(1735)
اما يحيي محمود ساعاتي (البته نه به طور خيلي مطمئن) نقل کرده است که: نخستين کتب وقفي را مي‏توان در کتابخانه‏ي عبدالحکم جحمي که وي آن را در قرن اول هجري در مکه‏ي مکرمه تأسيس نموده، جست و جو کرد (1736)
بعد از خلفاي عباسي، بويژه خلفاي آندلس در اين کارها به مأمون تأسي کردند و بيش از همه‏ي آنان حکم بن ناصر (که در سال 351 ه خليفه شد) در اين مورد به مأمون شبيه بود به طوري که ابن خلدون و مقريزي شماره‏ي کتابهاي کتابخانه‏ي کاخ سلطنتي آندلس را چهارصد هزار جلد دانسته‏اند… و بعدها تنها در غرناطه هفتاد کتابخانه‏ي عمومي وجود داشت.
جرجي زيدان درباره‏ي کتابخانه‏ي العزيز بالله، دومين خليفه‏ي فاطمي مصر (که در سال 356 ه خليفه شد) مي‏نويسد: «وي با تشويق وزير دانش پرور و کتاب دوستش، يعقوب بن کلس، کتابخانه‏اي تأسيس کرد که نام آن «خزانة الکتب» بود و داراي يک ميليون و ششصد هزار جلد کتاب بوده است. (1737)وي درباره‏ي کتابخانه‏ي بزرگ شام که توسط خلفاي فاطمي تأسيس شد و فرنگيان در سال 502 ه پس از فتح طرابلس آن را غارت کردند از گيبون، مؤلف تاريخ امپراتوري روم، نقل کرده است که «سه ميليون کتاب آن کتابخانه را
فرنگيان سوزاندند» (1738)
ساعاتي مي‏نويسد: از قرن چهارم هجري به بعد کتابخانه‏هاي وقفي در سراسر جهان اسلام، رواج يافت به درجه‏اي که کمتر شهري يافت مي‏شد که خالي از کتابخانه‏ي وقفي باشد… تعداد اين کتابخانه‏ها در آندلس به حدي رسيده است که ابوحيان نحوي به خريدار کتاب، عيب مي‏گرفت و مي‏گفت: «خدا به تو عقل معاش دهد» (چرا کتاب مي‏خري؟) من هر کتابي بخواهم از کتابخانه‏هاي وقفي امانت مي‏گيرم. (1739)ساعاتي درباره‏ي کتابخانه‏ي فيروزآباد فارس اظهار داشته است: اين کتابخانه را وزير قوام الدوله عماد الدين ابومنصور فرزند مافنه (متوفاي 433 ه) تأسيس کرد که داراي نوزده هزار جلد کتاب بود و آن را بر طالبان علم وقف کرده بود (1740)
در حال حاضر نيز در سرتاسر کشورهاي اسلامي کتابخانه‏هاي غني و مجهز وجود دارند که تشنگان معارف و دانش را سيراب مي‏کنند. در کشور ما نيز کتابخانه‏هاي بسيار ارزشمندي مشغول ارائه خدمت هستند که گنجينه‏هاي عظيمي از ميراث ارزشمند و گرانبهاي اسلامي را در خود جاي داده‏اند. کتابخانه‏هايي که تنها فهرست کتب خطي بعضي از آنها به دهها مجلد مي‏رسد.
از اين ميان به کتابخانه (بلکه کتابخانه‏هاي) آستان قدس رضوي (1741)، کتابخانه‏ي ملي تهران، کتابخانه‏ي آية الله العظمي نجفي (در قم) و… مي‏توان اشاره کرد. همان طور که در پايان بحث مدارس اشاره شد در اين جا نيز يادآور مي‏شويم که امروز هيچ محقق و دانشمند و کاوشگر، چه در علوم انساني و چه در علوم تجربي و… نمي‏تواند ادعا کند که به طور مستقيم و يا غير مستقيم مديون همين کتابها و کتابخانه‏هاي وقفي نمي‏باشد. در بحث مربوط به کتابخانه نيز به همين مقدار بسنده مي‏شود. غرض اشاره‏اي مختصر بود به تاريخچه‏ي کتابخانه‏هاي وقفي (1742)

بيمارستان

از موارد ديگري که واقفان به آن توجه داشته و دارند بيمارستان و مراکز درماني است. در تاريخ بيمارستانهاي وقفي، بيمارستاني که بيش از همه مورد توجه قرار گرفته است و معمولا به آن پرداخته‏اند، بيمارستان عضدي است که بناي آن در سال 368 ه به دست عضد الدوله ديلمي (از سلاطين آل بويه) در بغداد آغاز شد و در سال 371 ه به پايان رسيد.
عضد الدوله چندين رقبه املاک را نيز که داراي عوايد فراواني بودند بر بيمارستان وقف کرده بود. اين مرکز، بيمارستاني بود بسيار مجهز و داراي بخشهاي گوناگون: شکسته‏بندي، چشم پزشکي، بيماران رواني و…
در اين بيمارستان (و ديگر بيمارستانها) علاوه بر درمان بيماران: پزشکان، جراحان و داروسازان به تدريس نيز مي‏پرداختند.
عضد الدوله مشهورترين و حاذقترين طبيبان و جراحان را به آن جا فراخوانده بود، پزشکاني چون ابوالحسن، علي بن ابراهيم بن بکس (مدرس و طبيب) جبرائيل بن عبيدالله بن بختيشوع (پزشک خاص دربار) و…
اين بيمارستان متجاوز از دو قرن دارالشفاي بغداد بود و پس از حمله‏ي مغول آسيبهاي فراوان ديد و امروزه (جز در يادها و متون تاريخي) هيچ گونه اثري از آن يافت نمي‏شود. (1743)
در وقف نامه‏ها نيز مکرر به مواردي برمي‏خوريم که واقفان، اموالي را براي درمان و تهيه‏ي دارو براي مستمندان در نظر مي‏گرفته‏اند. بدون شک يکي از بهترين جهات و موارد مصرف وقف، همين بيمارستانها و مراکز درماني و بهداشتي است.
متوليان اموال موقوفه و دست اندرکاران اوقاف کشور مي‏توانند از درآمد اوقافي که داراي موارد مصرف عام نظير «في سبيل الله» و مانند آن هستند به مصارف اين چنيني اختصاص دهند. و براي انسانهاي پاکدل و خير و نيک انديشي که دوست دارند صدقه‏ي جاريه‏اي از خود بر جاي گذارند تا بدين وسيله حيات و زندگي خود را جاودانه کنند و به
مقام والاي «بر» نايل آيند، چه کاري بالاتر و ارزشمندتر از اين که بخشي از ثروت فناپذير خويش را به احداث مراکز درماني يا تهيه‏ي وسايل مورد نياز آن مراکز، بويژه در مناطق محروم کشور، اختصاص دهند و از اين راه بالاترين خدمت را به عده‏اي از بندگان خدا ارائه دهند تا مقداري از دين خود را به آنان ادا کرده باشند و خود نيز از بندگان خوب خداوند به شمار آيند.

موارد ديگر

در اين قسمت، از کتابهاي: مقدمه‏اي بر فرهنگ وقف: تاريخچه‏ي وقف در اسلام؛ سفرنامه‏ي ابن‏بطوطه، وقف نامه‏هاي بازنويسي شده‏ي آستان قدس رضوي، آمار و موارد ارائه شده توسط اداره‏ي کل اوقاف خراسان؛ تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان؛ يادگارهاي يزد: و… استفاده شده است.
در اين جا تنها به ذکر نام برخي از موارد مصرف اوقاف با توضيح مختصري بسنده مي‏شود.
اطعام مستمندان، نوان خانه‏ها، پادگانهاي نظامي، تهيه‏ي سلاح و ادوات جنگي براي مجاهدان، قنوات، تعمير پلها و معابر عمومي، قبرستانها، ايتام، کودکان بي‏سرپرست، معلولان و زمين گيران، در راه ماندگان، زيران بيت الله الحرام، زوار عتبات و مشاهد امامان و امامزادگان و…، زندانيان، کمک و وام به تجار، تهيه‏ي بذرهاي زراعي، ادوات کشاورزي و چارپايان براي کشاورزان، غرس اشجار و درختان ميوه براي زيبايي شهر و استفاده‏ي عابران، تعليم و قرائت قرآن کريم، مخارج علما و دانشمندان، اطعام در ماه مبارک رمضان، اطعام در ايام محرم و صفر و…، اطعام در اعياد مذهبي، درمان بيماران رواني؛
در لبنان موقوفه‏اي است که از عوايد آن بايد دو نفر هر روزه در بيمارستان بر سر بالين بيماران حاضر شوند و در حالي که با هم نجوا مي‏کنند، به طوري که بيمار صداي آنها را بشنود (اما تصور کند آنها به او توجه ندارند)، جملاتي را در مورد بهبودي او رد و بدل مي‏کنند و بدين وسيله او را روان درماني نمايند.
ابن‏بطوطه در مورد موقوفات دمشق مي‏نويسد: يک دسته از اين موقوفه‏ها مخصوص
کساني است که استطاعت مالي براي رفتن به حج ندارند و مخارج مسافرت آنان از محل اين گونه موقوفات پرداخت مي‏شود (1744)
(ادامه ذکر مصارف:) حمام، تهيه آب آشاميدني، افطاري روزه داران، روضه خواني و تعزيه در ايام گوناگون سال، تهيه‏ي شيريني، حلوا و خرما براي اعياد گوناگون، براي قرض دادن بدون بهره (1745)، پوشاک براي زوار حرم امامان معصوم عليهم‏السلام، عيدي سالانه به طلاب ساکن مدرسه، تهيه‏ي پوشاک و غذا براي سادات، براي ظرفهايي که توسط غلامان و کنيزکان شکسته مي‏شدند و امداد به زناني که بچه شير مي‏دادند و موارد بي‏شمار ديگر…
به طور کلي آنچه مورد نظر آنها بوده است و قصد داشتند که در تحقق آن سهيم باشند همين آيه‏ي «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون» (1746) بوده است که مقصود، زدودن و ريشه کن ساختن فقر در مرحله‏ي اول و ايجاد رفاه نسبي عمومي در مرحله‏ي بعدي است.
اين فصل را با حکايتي زيبا از خاطرات ابن‏بطوطه و شمار رقبات موقوفه‏ي فعلي کل ايران به پايان مي‏بريم:
روزي در يکي از کوچه‏هاي دمشق مي‏گذشتم، غلام بچه‏اي را ديدم که از دستش کاسه‏ي چيني که در دمشق «صحن» ناميده مي‏شود، افتاد و شکست. مردم گرد او جمع شدند، يکي از آن ميان گفت: غم مخور! شکسته‏هاي کاسه را جمع کن ببريم پيش رئيس اوقاف ظروف! غلام، خرده‏ها را جمع کرد و آن مرد همراه او پيش رئيس اوقاف مزبور رفت و پول ظرف را گرفت و به او داد.
اين يکي از کارهاي خوب است که اگر چنين وقفي نبود طفل در معرض ضرب و شتم ارباب خود قرار مي‏گرفت و خاطرش رنجور مي‏گشت. خداوند بانيان بلند همت اين گونه خيرات را جزاي خير کرامت فرمايد (1747)(آمين).

سخن آخر

چگونه از نو ميراث جاويدان وقف را احيا کنيم؟

چنان که بارها اشاره شد در نظام اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي اسلام، وقف از جايگاه و مرتبه‏ي بسيار والايي برخوردار است و از اموري است که در متن حاي دارد و از مسائل جنبي و حاشيه‏اي اسلام نيست. در مبحث جايگاه وقف (در آغاز کتاب) گذشت که (به نقل جابر) تمامي اصحاب رسول خدا (ص) که توانايي داشتند، اموالي را در راه خدا وقف کردند.
شخص رسول خدا صلي الله عليه و آله حضرت زهرا عليهاالسلام و امامان معصوم عليهم‏السلام نيز به تناسب شرايط و موقعيتهايي که داشتند، داراي صدقات و اوقاف بودند.
وقف، از جمله‏ي صدقات و انفاقاتي است که هر چند با صراحت در قرآن کريم از آن ياد نشده است، اما واقعيت و محتواي آن، سخت مورد تأکيد و سفارش قرآن کريم است(1748)
وقف، اين سنت حسنه‏ي ديرينه بعد از زمان صحابه و تابعين نيز در سراسر کشورهاي اسلامي موقعيت خود را حفظ کرد و به صورت يک فرهنگ درآمد، به طوري که رقبه‏هاي وقفي، همه‏ي شهرها، قصبات، روستاها و… را پر کردند. هر جهانگرد، تاريخ نگار و… که درباره‏ي تاريخ و تمدن و فرهنگ کشورهاي اسلامي دست به قلم برده است از اقلام
بسيار مهمي که نتوانسته از آن بگذرد، اوقاف و رقبه‏هاي وقفي است.
پرداختن به اين مسأله‏ي «گستردگي اوقاف» در تاريخ گذشته‏ي کشورهاي اسلامي، حتي به طور مختصر و اشاره وار نيز، از مجال و حوصله‏ي اين کتاب بيرون است. اما در عين حال براي نشان دادن اهميت موضوع به چند مورد اشاره مي‏کنيم:
1-ابن‏بطوطه جهانگرد معروف مسلمان که به همه‏ي بلاد اسلامي مسافرت کرده و با دقت، بسياري از مسائل را مد نظر داشته، آنچه توجه وي را به خود جلب کرده است، اوقاف و صدقات کشورهاي اسلامي بوده است. در خاطرات ارزنده‏ي او، بخش عمده‏اي از بياناتش درباره‏ي اوقاف و صدقات مکانهاي مختلف است. وي درباره‏ي موقوفات دمشق مي‏نويسد: اين موقوفات از حيث تنوع موارد مصرف از حد شمار خارج است… اهل دمشق در ساختن مساجد، زوايا، مدارس و مشاهد هم پيش دستي مي‏نمايند… هر کس را شوق علم و دانش يا شور زهد و طاعت در سر باشد در اين شهر از هر گونه مساعدت بهره‏مند خواهد بود (1749)
2-موقوفات رشيد الدين فضل الله: وي بجز مؤسسه و شهر عظيم فرهنگي ربع رشيدي که در بحث مربوط به مدارس به آن اشاره شد، موقوفات ديگري را در سراسر کشور ايران و… بر جاي گذاشت که نام و حدود آنها در وقف نامه‏ي ربع رشيدي آمده است و در اين جا به چند مورد، اشاره مي‏شود:
الف -در يزد و توابع: 564 موقوفه (1750)
ب -در تبريز و نواحي آن: 329 موقوفه (1751)
وي در فارس، اصفهان، همدان، موصل و… نيز داراي موقوفات فراواني بوده است که امروز اثري از آنها باقي نمانده است (1752)
3-درباره‏ي اوقاف اصفهان مي‏خوانيم که در اواخر صفويه به حدي باغها و املاک و اراضي در اصفهان وقف شده بود که براي موقوفات تازه، زمين باير قابل خريد وجود نداشت و ناچار شدند در کاشان و ساير ولايات دور به جست و جوي زمينهايي براي
وقف مساجد و مدارس اصفهان بروند و هنوز نيز بعضي از املاک مهم اطراف کاشان وقف مدرسه‏ي سلطاني اصفهان مي‏باشد… (1753)
لمتون، استاد دانشگاه لندن، در کتاب خود مي‏نويسد:
صفويه بسياري از املاک را وقف مقاصد خيريه کردند. شاه عباس اول در سال 1015 (يا 1016 ه) همه‏ي املاک و رقبات مکتسبه خود را که قيمت عادله‏ي آنها زياده از يکصد هزار تومان شاهي عراق و حاصل آنها بعد از کسر مؤونات زراعت، به نرخ متوسط، قريب به هفت هزار تومان مي‏شد و ابنيه‏ي گوناگوني که در اصفهان و حوالي آن داشت وقف چهارده معصوم عليهم‏السلام کرد و توليت آنها را به خود و پس از خود به سلطان زمان اختصاص داد. متن اين وقف نامه را شيخ بهاءالدين (عاملي) تنظيم کرد… (1754)
4-مرتضي راوندي (1755) مي‏نويسد: زماني در سيرجان يکي از روحانيون، هر وقت قباله‏اي براي امضا نزد او مي‏بردند، مي‏گفت: پنج دانگ و نيم ملک سيرجان وقف است و در نيم دانگ آن هم شک دارم، و از امضاي قباله خودداري مي‏کرد…
اشاره‏اي بود بسيار کوتاه و قطره‏اي از اقيانوس عظيم اوقاف و صدقات در کشورهاي اسلامي (1756) تا اين حقيقت روشن شود که روزگاري فرهنگ وقف همه‏ي زواياي زندگي مسلمانان را پر کرده بود. البته مدعي نيستيم که همه‏ي واقفان داراي انگيزه‏هاي صد در صد خالص و معنوي بوده‏اند. هرگز! حتي ممکن است از شواهدي به دست آيد که مخصوصا تعدادي از حکام و سلاطين و… به دلايل و انگيزه‏هاي ديگر دست به ايجاد صدقات زده‏اند، اما اين امر از اهميت و موقعيت اين بعد عظيم اقتصادي اسلام نمي‏کاهد.
اين فرهنگ عظيم و ارزشمند در طول زمان به دلايل و عوامل گوناگون ضعيف شد، همه‏ي اين رونقها به رکود و کم فروغي گراييد و آن همه شور و اشتياق به بي‏توجهي يا کم توجهي مبدل و در نتيجه فرهنگ ارزشمند و متعالي وقف در جامعه‏ي اسلام تا حدود بسيار زيادي کمرنگ شد.
اکنون براستي براي احياي مجدد اين فرهنگ چه بايد کرد و براي شور و شوقي دوباره و معطوف ساختن توجه امت اسلامي به اين سنت ديرپاي نبوي (ص) چه چاره‏اي بايد انديشيد؟
البته بعد از پيروزي انقلاب اسلامي براي تحقق اين هدف والا و ارزشمند از سوي نهادهاي ذيربط گامهاي بلند و مؤثري برداشته شده که قابل تقدير است؛ اما هنوز آغاز راه است و حتي تا رسيدن به آنچه در گذشته بوده، راهي بس طولاني در پيش است.
در اين جا برخي از راههايي که به نظر مي‏رسد مي‏توانند براي رونق بخشيدن دوباره به اوقاف و صدقات مؤثر باشند و به احياي اين صدقه‏ي جاريه، کمک کنند، بررسي مي‏شود:

مبارزه با عوامل رکود

عواملي که در طول تاريخ موجب رکود و از رونق افتادن اوقاف شده‏اند، متعدد و متنوع‏اند که دسته‏اي از آنها شايد قابل پيش گيري و پيش بيني نباشند. عواملي چون زلزله، سيل، جنگ، و… که خرابي اوقاف و از بين رفتن اسناد و مدارک اموال موقوفه را به دنبال داشته‏اند، مي‏توان از اين دسته به شمار آورد.
اما عامل عمده‏ي ديگري وجود داشته که در اين راستا سهم بسيار بزرگي را به خود اختصاص داده و آن عبارت است از موقوفه خواري. در گذشته دو گونه موقوفه خواري وجود داشته که هر يک به نوعي موجب رکود و سقوط اوقاف از آن منزلت و رونق بالاي خود شده است:
1-غصب و تصرف و تملک نابجا و غير مشروع درآمد اوقاف و مصرف آن در جهات و مواردي که با جهات و موارد مصرف مورد نظر و توجه واقفان به هيچ وجه تلائم و سازگاري نداشته است.
بدون شک تصرفاتي اين چنين و حيف و ميلهاي خودسرانه و خودخواهانه‏اي که در مورد اوقاف انجام شده، مايه‏ي دلسردي و فرار انسانهاي نيک سيرت و خيرانديش از دست زدن به وقف اموال خود شده و مي‏شود.
انسانهاي خيري که مال خود را به عنوان صدقه‏ي جاريه حبس مي‏کنند، طبيعي است که انتظار دارند درآمد اين اموال در جهات و مواردي که خودشان با توجه به ضوابط و موازين شرعي در نظر گرفته‏اند، مصرف شود و اگر احساس کنند که درآمد اوقاف، حيف و ميل مي‏شود و به جيب کساني سرازير مي‏شود که به هيچ وجه شايستگي آن را ندارند، قطعا انگيزه‏اي براي وقف و تصدق در آنها به وجود نخواهد آمد.
از اين رو دقت، وسواس و سختگيري متوليان وقف و دست اندرکاران امور اوقاف بلاد اسلامي در تحقق اغراض و انظار واقفان، مي‏تواند به ايجاد انگيزه در انسانهاي نيکوکار، براي وقف بخشي از اموال خود، کمک شايان توجهي بنمايد.
2-دومين و مهمترين گونه‏ي موقوفه خواري، غصب و تملک اصل و رقبه‏ي اوقاف است که در طول تاريخ وقف الي ماشاءالله و بوفور انجام مي‏شده است.
از پادشاهان و حکام گرفته تا انسانهاي ذي نفوذ و طبقات گوناگون جامعه در فرصتهاي مختلف همچون گرگهاي گرسنه به جان اوقاف افتادند، خوردند و خورانيدند و آثار بسياري از املاک و رقبات وقفي را از روي زمين محو کردند. به چند نمونه توجه فرماييد:
الف -قوام الدين ابوبکر ملک زوزن که در حدود سال 609 ه به کرمان آمده، بعد از همه‏ي خودکاميها، يک روز دستور داد همه‏ي وقف نامه‏ها را پيش او بردند، سپس گفت: به تحقيق معلوم شد که از دعاي روحانيان و موقوفه خواران کاري پيش نمي‏رود و فرمان داد که مجموع وقف نامه‏ها را در آب شستند و آن گاه تمام رقبات آن موقوفات را در حوزه‏ي ديوان گرفت و جزء املاک خالصه کرد (1757)
ب -نادرشاه افشار نيز براي تضعيف روحانيان شيعه، به بهانه‏ي اين که موقوفه داران قدم مثبتي برنمي‏دارند، قسمت اعظم زمينهاي موقوفه را به ارزش يک ميليون تومان ضبط کرد و آنها را جزء خالصه درآورد… لذا از دوره‏ي نادر شاه به بعد بر اثر بي‏ثباتي اوضاع و بي‏توجهي زمامداران به امور شرعي، عرفي و اخلاقي کمتر کسي در مقام وقف
اموال و دارايي خود برمي‏آمد… (1757)
ج -لمتون درباره‏ي اوقاف اصفهان مي‏نويسد:… اصفهان در سابق خاصه در دوره‏ي صفويه يکي از مراکز مهم موقوفه بوده است. گر چه غالب آنها از بين رفته يا غصب شده است(1758)
همچنين بستاني در دائرة المعارف درباره‏ي قحطي که در اصفهان رخ داده از نويسنده‏اي خارجي نقل کرده است:… بسياري از موقوفات اصفهان معدوم و نامعلوم شد و متوليان مانند هزاران نفر اهل اصفهان جان دادند و اثر آن موقوفات ناپديد شد و بعدها به دست مالکين افتاد که به نام خود براي آن سند مالکيت صادر کردند و حتي در بعضي موارد با علم به وقفيت، آن را ناديده گرفتند(1759)
د -در زمان رضاشاه به دليل ممنوع شدن روضه خواني، بسياري از اوقاف عامه، متعذر المصرف گشت و نتوانستند آنها را به مصارف خاصي که مراد واقفان بود، برسانند. اداره‏ي بعضي از اين اوقاف را وزارت فرهنگ به دست گرفت و بقيه را اين و آن غصب کردند…
در موارد متعدد ديگري نيز املاک موقوفه غصب شده است، مثلا بسياري از اين گونه املاک را کساني (به بهانه‏هاي گوناگون) به نام خود ثبت کردند. مي‏گويند مواردي از اين قبيل در آذربايجان و ساير نقاط اتفاق افتاده است (1760)
ه -درباره‏ي اوقاف سيرجان و يزد نيز گذشت که به ادعاي بعضي از علما اکثريت قريب به اتفاق املاک سيرجان وقف بوده و در يزد از چهارصد مدرسه و بقعه‏ي شريفه تنها يک مدرسه باقي مانده است (بجز مدارس جديدي که بعدها تأسيس کرده‏اند).
در کارنامه‏ي منظوم اوقاف، اثر تاج الدين نسائي (مربوط به نيمه‏ي دوم قرن هفتم هجري) به جنبه‏هاي منفي و کارهاي نارواي متوليان و مسؤولان امور اوقاف و ديوانيان خراسان اشاره شده است. وي درباره‏ي تغيير مدرسه به کاروانسرا و… مي‏گويد:
کار اوقاف بس پريشان شد
خواجه از مدرسه پشيمان شد
مدرسه کاروانسرا کردند
طلب علم را رها کردند (1761)
در کتاب انديشه‏ي ترقي آمده است: آنچه به تحقق پيوسته، املاک موقوفه اغلب جزو املاک مردم شده و در آن، بيع و شراء مي‏شود، بلکه صداق زوجات مي‏نمايند و…(1762)
خود ما نيز در حکومت پهلوي شاهد بوديم و مي‏ديديم و بسيار مي‏شنيديم که کساني به بهانه‏هاي گوناگون و از راههاي مختلف، املاک موقوفه را متصرف و متملک مي‏شدند و براي آنها به نام خود سندهاي ثبتي صادر مي‏کردند و… تو خود حديث مفصل را بخوان از اين مجمل!
اينها گوشه‏هايي بودند و خرده‏هايي از خروار خروار بلا و مصيبتي که بر اوقاف رفته است و اين چنين اموال و املاک موقوفه را در زمانهاي گوناگون به نابودي و اضمحلال کشانده است.
آيا اين همه، براي دلسرد کردن و بي‏رغبت نمودن انسانهاي خيرخواه و مآل انديش نسبت به مسأله و مقوله‏ي وقف کافي نيست؟ و آيا از اين همه تعدي و تجاوز و غارت و يغما نسبت به املاک وقفي مي‏توان جز رکود و بي‏رونقي و بي‏رغبتي افراد به وقف و تصدق، انتظار ديگري داشت؟
براي از بين بردن و خنثي کردن آثار شوم اين همه ظلم و تجاوزگري و ايجاد رغبت و شوق مجدد در انسانهاي نيکوکار، يکي از راهها ايجاد اين اطمينان است که؛ ديگر چنين نخواهد شد و نهايت دقت و وسواس در نگهداري و صيانت املاک موقوفه به کار خواهد رفت.
لازم است دست اندرکاران و متوليان امور اوقاف، ضمن نظارت و دقت کامل براي نگهداري از رقبات موجود اوقاف، در جهت بازگرداندن املاک به يغما رفته و به تملک در آمده، تا آن جا که امکان دارد، از هيچ تلاشي دريغ نورزند، کاري که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شروع شد، و در مواردي شاهد بوده‏ايم که کساني در اين مسير تلاش خود را به حد جهاد رسانيده‏اند و آثار و برکات آن نيز روز به روز آشکارتر مي‏شود. البته زدودن آن همه خاطرات تلخ و وحشتناک از اذهان و خاطره‏ها، تلاش پي‏گير و فعاليت
مستمر و دراز مدت را مي‏طلبد.
ترديدي نيست که وقتي مردم دوباره ببينند اوقاف، مسير صحيح خود را مي‏پيمايد، به اغراض و ديدگاههاي واقفان جدا توجه مي‏شود و از اصل و رقبه‏ي موقوفات نيز به طور کامل و جدي محافظت مي‏شود، به اين سمت و سو گرايش پيدا خواهند کرد و به خواست خداوند در آينده‏اي نه چندان دور دوباره شاهد رونق و شادابي چهره‏ي اين سنت ديرپاي نبوي (ص) و اين سرمايه‏ي عظيم و جاويد خواهيم بود.

تبليغات صحيح و مستمر در سطوح گوناگون

يکي ديگر از عوامل گسترش و احياي فرهنگ وقف در جامعه، آشنا کردن مردم به اهميت اين مسأله از نظر شرع و دين، اجر و پاداش معنوي آن و آثار و برکات معنوي، اقتصادي و اجتماعي آن است.
يک روز مردم عرب مسلمان که زبان رايجشان، عربي بود به مجردي که کريمه‏اي چون: «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون» (1763) نازل مي‏شد، تکان مي‏خوردند و به دنبال آن براي انفاق و تصدق و وقف احب اموال خويش بر يکديگر پيشي مي‏گرفتند، اما امروز در بسياري از کشورهاي اسلامي ممکن است بارها همين آيه را تلاوت کنند و چيزي از آن ادراک نکنند. و اين هرگز به اين معنا نيست که مردم نسبت به انجام کار خير حساسيتي ندارند. چنين نيست.
بايد از راههاي گوناگون (همانند گذشته) مردم را به فرهنگ وقف آشنا کرد. بايد با نوشتن کتاب، تبليغات متنوع تلويزيوني و راديويي (در شکل نمايش فيلمهاي ارزنده و گويا، نمايشها، سرودها و…)، استفاده از روزنامه‏ها و مجلات، درج مطالبي در اين باره (به شکل فني و کارشناسي شده) در کتب درسي مدارس و… مردم را در متن اهميت انفاقهايي از اين دست قرار داد.
مردم مسلمان، بويژه مسلمانان مهربان و بزرگوار و با صفاي کشور ما ثابت کرده‏اند که
در تحقق بخشيدن به آيه‏ي کريمه‏ي: «فاستبقوا الخيرات» (1764) عقبتر از مسلمانان صدر اسلام نيز نيستند. مهم، جهت دادن و کشاندن آنها از راههاي صحيح به اين سمت و سوست.
نوشتن چند کتاب و يا مجله، بسيار ارزشمند و مؤثر است و نقش مهمي را داراست، اما بايد ديد چند درصد از مردم، مخاطب اين بخش از ابزار تبليغاتي هستند. بدون ترديد اکثر جامعه، مخاطب راديو، تلويزيون، روزنامه‏ها، سخنراني مذهبي (بويژه از سوي کساني که در نزد مردم داراي اعتبار و وجاهت بيشتري هستند)، مجلات و… مي‏باشند.
مردم بايد به اهميت وقف از ديدگاه مکتب و شارع و اجر و پاداش معنوي آن پي ببرند. از سوي ديگر در جريان کارهاي خيري که توسط انسانهاي نيکوکار انجام مي‏شود، قرار گيرند.
وقتي يک برنامه‏ي تلويزيوني چهره‏ي يک انسان نيکوکار مازندراني را نشان مي‏دهد که در حال بازديد و عيادت بيماران کليوي است که در بخش دياليزي که از سهم کارخانه‏اش ساخته و وقف شده است بستري هستند، و در همين باره با او مصاحبه‏اي انجام مي‏شود و در کنار آن لبخند حاکي از رضايت و قدرداني بيماران به تصوير کشيده مي‏شود، قلب بسياري از آزاد مردان و آزاد زنان دلسوز و نيک سرشت به تپش مي‏افتد و قطعا براي انجام کارهاي مشابه تحريک و تحريض مي‏گردند.
از اين رو تجليل از واقفان و خيرانديشان گذشته و حال از راههاي گوناگون و حتي با تشکيل و گردهمايي و… اگر عاملي مستقل براي احياي فرهنگ وقف در جامعه نباشد، يکي از بهترين مصاديق تبليغات صحيح و مؤثر در اين راستاست.
و اين هزگر از مقوله‏ي تظاهر و خودنمايي نيست، چرا که انسانها فطرتا دوست دارند خدمتگزار باشند و از اين که ببينند کساني از ثمره‏ي تلاش آنها بهره مي‏برند و احساس امنيت و آرامش مي‏کنند، احساس لذت و خوشبختي مي‏کنند.
هنر اين است که بتوان از اين همه کانون عاطفه و احساس توأم با اعتقاد و ايمان در جهت ايجاد روح تعاون و همکاري و ايثار و فداکاري بهره برد.
آماري که هر از چند گاه از سوي وزارت‏خانه‏ها و نهادهاي گوناگون توسط رسانه‏هاي
جمعي اعلام مي‏شود، حاکي از اين است که از بهمن 57 تاکنون (بهمن 77)س هزاران مرکز آموزشي از قبيل مدرسه در سطوح مختلف، فضاي آموزشي براي دانشگاهها، خوابگاه دانشجويي، کتابخانه و مراکز درماني و بهداشتي از قبيل بيمارستان، درمانگاه و نيز مؤسسات عام المنفعه ديگر، توسط افراد پاک طينت و نيکوکار در کشورمان احداث شده که به مراتب آمار اين گونه مؤسسات در زمان پيروزي انقلاب اسلامي بيشتر شده است.
به اين ترتيب با تلاش و پي‏گيري مستمر، از راههاي گوناگون، از جمله تبليغات صحيح و صادقانه مي‏توان دوباره فرهنگ وقف را گسترش داد و خاطرات شيرين گذشته‏ي امثال «نظاميه»، «ربع رشيدي» و… را بار ديگر به بهترين وجه در جوامع اسلامي تحقق بخشيد.

حمايت قانوني از اوقاف

در کشورهايي که حکومت اسلامي تأسيس شده است، نيز لازم است بر اساس ضوابط و موازين شرع براي اداره‏ي کشور، قوانين اساسي، مدني، جزايي و… وضع شود. از مواردي که اولياي وقف بايد به آن توجه کافي داشته باشند، يکي همين است که مواظب باشند، هر چند به طور غير عمدي، قانون و يا متمم و تبصره‏اي که هر چند در کوتاه مدت ممکن است اموال و املاک و رقبات وقفي را در معرض آسيب قرار دهد، به تصويب نرسد و اگر به تصويب رسيده است در آن تجديد نظر شود، زيرا ممکن است در همين مدت کوتاه، حوادث و جرياناتي رخ دهد که قابل جبران نباشد و املاکي از دست برود که بازگرداندن آنها يا ممکن نباشد و يا به آساني ميسر نباشد.
همچنان که يک مأمور بدون در دست داشتن حکم بازرسي، دستش براي تحقيقات لازم بسته است و به مجوز قانوني نياز دارد، متصديان و متوليان امور اوقاف نيز براي پي‏گيري امور اوقاف و حفظ و نگهداري آنها و يا بازگرداندن املاک به يغما رفته، به قانون صريح به عنوان پشتوانه‏اي مطمئن نيازمندند. آقاي محمد ثابتي در مقاله‏اي در مجله‏ي «وقف ميراث جاويدان» ضمن اشاره به کمک شاياني که از ناحيه‏ي قوانين مصوب بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به وقف و احياي آن شده است از تبصره‏ي ماده‏ي 11 قانون لغو
مالکيت زمينهاي موات شهري انتقاد کرده است.
متن تبصره اين است که: «موقوفات عام که اسناد مالکيت و وقف‏نامه‏هاي آنها حاکي از عمران و آبادي در آن باشد، احيا شده محسوب مي‏گردد ولي در هر حال مشمول بند 5 – 2 اين آيين نامه خواهد بود. (1765) و اگر ضروري باشد از اين گونه اراضي استفاده‏اي غير از آنچه در وقف نامه ذکر شده است، بشود، موافقت هيأت وزيران الزامي است».
به طور خلاصه از جمله انتقادات نويسنده بر اين تبصره موارد زير است:
الف -به موجب اين تبصره تنها زمينهايي که داراي عمران و آبادي باشند و اين مضمون در وقف نامه‏ها قيد شده باشد، وقف شمرده شده است. در صورتي که در اسناد بسياري از موقوفات ذکري از عمران و آبادي نشده اما از زمانهاي قديم داراي مستحدثات و عمران و آبادي بوده و به مرور از آنها بهره‏برداري مي‏شده است. از اين رو قيد و شرط ياد شده موقوفات زيادي را از وقفيت خارج مي‏کند.
ب -اين تبصره‏ها عمران و احياي موجود در اسناد موقوفه را مشمول بند 5 – 2 ماده‏ي 2 دانسته است و مفهوم آن اين است که اگر عمران و احياي مطلق، مطابق تعريف ماده‏ي ياد شده، نباشد زمين وقفي موات تلقي مي‏شود و از وقفيت خارج مي‏گردد. اين موضوع نيز بسياري از موقوفاتي را که در گذشته عمران و احيا داشته و به دليل معطل ماندن و عدم بهره‏برداري در چندين سال متوالي باير شده‏اند و نيز بسياري از موقوفات آباد مزروعي يا مشجر و… را از وقفيت خارج مي‏سازد.
البته ضابطه‏ي تعيين شده به دليل غير شرعي بودن، از سوي شوراي نگهبان مردود اعلام شد و ديوان عدالت اداري نيز رأي بر ابطال آن داد… اما در همين فاصله ميان تصويب (1358) تا ابطال آن (1361) موقوفات زيادي در کشور، موات اعلام شد که سازمان اوقاف براي احيا و بازگرداندن آنها تلاشهايي کرده است.
ج -تبصره قيد دارد: «… موافقت هيأت وزيران الزامي است» و اين قيد غير شرعي است، زيرا بر اساس موازين شرعي بايد نظر واقف رعايت شود. هيأت وزيران نمي‏تواند
بر خلاف نظر واقف تصميم بگيرد. اگر گفته شود در حکومت اسلامي فقيه حاکم چنين اختيارهايي دارد… در پاسخ مي‏گوييم: اول آن که بايد خود فقيه حاکم دخالت داشته باشد و نظر هيأت وزيران (هر چند در دولت اسلامي) نمي‏تواند جايگزين نظر فقيه حاکم شود. و دوم آن که فقيه حاکم در صورتي دخالت مي‏کند که جهت وقف، مشروعيت نداشته باشد يا اعمال نظر واقف ضرري (مثلا براي حکومت يا…) به وجود آورد که در اين صورت هم وقف تبديل به احسن مي‏شود و موقوفه هرگز از بين نمي‏رود.
خلاصه، اشکالات ياد شده در تبصره‏ي ماده‏ي 11، گذشته از موات اعلام شدن بسياري از زمينهاي وقفي، مشکلات بسياري را نيز به دنبال داشته که هنوز هم ادامه دارد (1766)
بنابراين حتي کمترين کوتاهي و بي‏دقتي در اين مورد مي‏تواند هم براي اموال و املاک موقوفه، مشکلات و صدمات جدي را به دنبال داشته باشد و هم موجب مشکلات و درگيريهاي فراواني در اين موارد شود.
اينها راههاي اصولي و اساسي هستند که به نظر نگارنده مي‏توانند در جهت گسترش مجدد فرهنگ وقف و حيات دوباره‏ي اين ميراث جاويدان، داراي نقشي اساسي و مؤثر باشند. راههاي ديگري نيز ممکن است باشد که در همين جا نگارنده از عموم خواندگان ارجمند اين اثر استدعا دارد از تذکرات و راهنماييهاي خويش او را بي‏نصيب نگذارند و پيشاپيش خود را سپاسگزار و مرهون لطف و محبتشان مي‏داند.
و الحمدلله اولا و آخرا و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين سيما مولانا بقية الله في الارضين.

پي نوشت :

1-هرگز (به مقام) بر (خير و نيکي) نايل نمي‏شويد مگر آن که از چيزهايي که دوست داريد (در راه خدا) انفاق کنيد. آل عمران: 92.
2-لغت نامه‏ي دهخدا: حرف «واو».
3-لسان العرب: ماده‏ي «وقف».
4-کتاب العين:ماده‏ي «وقف».
5-صحاح اللغة: ماده «وقف».
6-انعام: 27.
7-مجمع البحرين: ماده‏ي «وقف».
8-معجم مقاييس اللغة: ماده‏ي «صدق».
9-لسان العرب: ماده‏ي «صدق».
10-صحاح اللغة: ماده «صدق».
11-حشر: 18.
12-النهايه: ماده «صدق».
13-مجمع البحرين: ماده «صدق».
14-المبسوط: 286 / 3.
15-المختصر النافع: 299 / 2.
16-قواعد الاحکام 387 / 2: مفتاح الکرامة: 2 / 9؛ جامع المقاصد: 7 / 9.
17-السرائر: 152 / 3.
18-توضيح و بحث پيرامون اين عناوين در جاي خود خواهد آمد. ان شاءالله.
19-مسالک الافهام: 344 / 1.
20-جواهر الکلام: 2 / 28.
21-توضيح بيشتر اين مطلب در جاي خود خواهد آمد.
22-التنقيح الرائع: 300 / 2.
23-ايضاح الفوائد: 377 / 2.
24-کشف الغطاء: ص 171.
25-جامع المقاصد: 7 / 9.
26-التنقيح الرائع: 300 / 2.
27-الروضة البهية: 298 / 1.
28-الکافي: 324.
29-الفقه الاسلامي و ادلته: 153 / 8، فتح القدير: 62 و 40 – 37 / 5، اللباب: 180 / 2.
30-الفقه الاسلامي و ادلته: 156 – 155 / 8؛ الشرح الکبير: 76 / 4؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 98 – 97 / 2، الفروق: 111 / 2.
31-نيل الاوطار: 20 / 6.
32-در بحثهاي مشروعيت، وقف، ملکيت در وقف و.
33-الفقه الاسلامي و ادلته 155 – 154 / 8، کشاف القناع: 267 / 4؛ غاية المنتهي: 299 / 2.
34-المغني: 356 / 5.
35-المحلي: 223 – 222 / 9.
36-محاضرات في الوقف: 7.
37-مفتاح الکرامة: 3 – 2 / 9.
38-الکافي: 325.
39-مجمع الفائدة و البرهان: 566 / 10.
40-المقنعة: 652.
41-التنقيح الرائع: 299 / 2.
42-السرائر: 159 / 3.
43-ملحقات العروه: 184 / 2.
44-وسائل الشيعه: 234 / 13.
45-وسائل الشيعه: 234 / 13.
46-مفتاح الکرامة: 25 / 9.
47-مختصر المزني: 133.
48-الموطأ: 128 – 126 / 2.
49-الحدائق: 125 / 22.
50-مفاتيح الشرايع: 207 / 3.
51-وسائل الشيعة: 292 / 13.
52-المبسوط: 287 / 3.
53-نساء: 15.
54-مائدة: 103.
55-بحيره؛ شتري است که گوشتش را شکافته آزادش کنند. سائبه: شتري است که با نذر، مطلق العنان و آزادش کنند. وصيله: وقتي گوسفندي دوقلو مي‏زاييد که يکي نر و ديگري ماده بود. مي‏گفتند: «اوصلت اخاها» و ديگر آن را براي آلهه ذبح نمي‏کردند. حام: شتري است که ده شکم زاييده و آزادش کرده‏اند. التبيان في تفسير القرآن: 38 / 4؛ مجمع البحرين: (ماده‏ي وصل).
56-الام: 52 / 4.
57-الام: 58 / 4.
58-الام: 53 / 4.
59-مغني المحتاج: 376 / 2.
60-آل عمران: 92.
61-الفقه الاسلامي و ادلته: 157 – 156 / 8.
62-المغني: 356 / 5.
63-المحلي: 220 – 219 / 9.
64-المحلي: 216 – 215 / 9.
65-محاضرات في الوقف: 48 – 47.
66-المحلي: 216 / 9.
67-المحلي: 218 / 9.
68-آل عمران: 92.
69-مجمع البيان: 474 – 473 / 1؛ همچنين درباره‏ي اهميت انفاق و صدقه، ر ک: الميزان: 344 / 3؛ روض الجنان و روح الجنان: (تفسير ابوالفتوح)؛ 430 – 426 / 4؛ کنز الدقائق: 156 – 154 / 2 و.
70-بحارالانوار: 181 / 103 به نقل از امالي صدوق؛ وسائل الشيعه: 293 / 13.
71-بحارالانوار: 181 / 103؛ به نقل از امالي طوسي: 242؛ وسائل الشيعة: 294 / 13.
72-بحارالانوار: 181 / 103؛ وسائل الشيعة: 292 / 13؛ بداية النهاية: 184 / 2.
73-الليل: 7 – 5.
74-بحارالانوار: 182 / 103، به نقل از امالي صدوق.
75-تفسير قرطبي: 132 / 4.
76-الدر المنثور: 259 / 2.
77-التفسير الکبير: 144 – 143 / 8.
78-في ظلال القرآن: 628 / 1.
79-آل عمران: 92.
80-المنار: 373 / 3.
81-التفسير الکبير: 144 / 8؛ و نيز رک: جامع البيان (تفسير الطبري): 590 – 589 / 6؛ روح المعاني: 359 – 358 / 3؛ تفسير ابن‏کثير: 381 / 1.
82-التاج الجامع للأصول: 243 / 2.
83-البحر الزخار: 148 / 5؛ المغني، ابن‏قدامه: 356 / 5.
84-کنزالعمال: 570 / 6، حديث 19973.
85-فتح الباري: 308 – 307 / 3.
86-فتح الباري: 403 / 5.
87-المحلي: 216 / 9.
88-کتاب البيع: 81 / 3.
89-محاضرات في الوقف: 7.
90-همان: 8.
91-احکام وقف در شريعت اسلام: 40 / 1.
92-قانون مدون يوستينيانوس، امپراطور شرقي، تعريب عبدالعزيز فهمي: 57.
93-احکام وقف در شريعت اسلام: 39 / 1.
94-محاضرات في الوقف: 8.
95-احکام وقف در شريعت اسلام: 39 – 38 / 1.
96-تاريخچه‏ي وقف در اسلام: 3؛ مجله‏ي وقف ميراث جاويدان: شماره‏ي 69 / 5.
97-حقوق مدني، (بخش عطايا)، کاتوزيان: 168 – 167 / 3.
98-همان (بخش عطايا)، 168 / 3.
99-احکام وقف در شريعت اسلام: 43 – 42 / 1؛ از المقارنات التشريعية، سيد عبدالله علي حسين: 304 / 4؛ مجله‏ي وقف ميراث جاويدان: شماره 70 / 5.
100-حقوق مدني، (بخش عطايا)، ناصر کاتوزيان: 165 – 162 / 3.
101-احکام وقف در شريعت اسلام: 45 – 43 / 1؛ مجله‏ي وقف ميراث جاويدان: شماره 71 / 5.
102-فتوح البلدان: 30.
103-فتوح البلدان: 32.
104-اموالي که رسول خدا از ميان غنايم براي خود برمي‏گزيد.
105-فتوح البلدان: 33.
106-المغازي: 378 – 377 / 1.
107-المغازي: 263 – 262 / 1؛ فتوح البلدان: 32؛ السيرة النبوية، ابن‏هشام: 94 / 3؛ الطبقات الکبري: 247 – 245 / 1؛ روضة المتقين: 60 / 11؛ بحارالانوار: 296 / 22.
108-الطبقات الکبري: 247 – 245 / 1.
109-معجم البلدان: 240 – 238 / 4.
110-المغازي: 377 / 1؛ فتوح البلدان: 42.
111-المغازي: 707 / 2.
112-السيرة النبويه: 368 / 3.
113-فتوح البلدان: 44.
114-الاموال: 21.
115-همان: 18 – 14.
116-التاج الجامع للاصول: 263 / 2.
117-در باب ميراث، تعصيب عبارت است از: دادن ميراث به عصبه‏ي ميت (يعني خويشان مذکر از طرف پدر، جد، عمو، عموزادگان و.) در مواردي که در ميان بازماندگان صاحب فرضي نباشد و يا فريضه‏ي صاحب فرض کل ترکه را در برنگيرد. عول و تعصيب، ص 359 و 371. توضيح اين که تعصيب در فقه شيعه باطل است.
118-التاج الجامع للاصول: 264 – 263 / 2.
119-شرح نهج‏البلاغه، محمد عبده: 4 / 4.
120-شرح نهج‏البلاغه، ابن‏ابي‏الحديد: 286 – 215 / 16.
121-تاريخ ابن‏خلدون: 40 / 2.
122-شرح نهج‏البلاغه، ابن‏ابي‏الحديد: 286 / 16.
123-التاج الجامع للاصول، به نقل از صحاح سته: 355 / 3.
124-احزاب: 33.
125-التاج الجامع للاصول: 353 / 3 (از صحاح اهل سنت با اندکي تفاوت).
126-شرح نهج‏البلاغه، ابن‏ابي‏الحديد: 273 – 272 / 16.
127-همان، 273.
128-اسراء: 26.
129-شرح نهج‏البلاغه، ابن‏ابي‏الحديد: 279 – 278 / 16، البته با مقداري توضيح.
130-فدک في التاريخ: 148.
131-شرح نهج‏البلاغه: ابن‏ابي‏الحديد: 279 – 278 / 16.
132-کامل، ابن‏اثير: 1075 – 1074.
133-اعيان الشيعة: 319 – 315 / 1.
134-منهاج البراعة في شرح نهج‏البلاغه: 115 – 100 / 20.
135-شرح نهج‏البلاغه، ابن‏ميثم: 106 / 5.
136-الاحکام السلطانية، ماوردي: 171 – 169؛ احکام السلطانية، ابوبعلي: 201 – 200.
137-اسد الغابة: 24 – 23 / 4.
138-روضة المتقين: 171 / 11؛ وسائل الشيعة: 304 / 13.
139-الکافي: کتاب الوصايا: باب صدقات النبي صلي الله عليه و آله و فاطمه عليهاالسلام و الائمة عليهم‏السلام؛ مرآة العقول: 90 / 23؛ وسائل الشيعة: 303 / 13؛ بحارالانوار: 71 / 42 و 39 / 41.
140-مرآة العقول: 85 – 83 / 23؛ وسائل الشيعة: 314 – 312 / 13؛ نهج‏البلاغة، صبحي صالح: 87؛ تهذيب الاحکام: 46 / 9.
141-شرح نهج‏البلاغة، ابن‏ابي‏الحديد: 149 / 15.
142-وسائل الشيعة: 311 / 13؛ مرآة العقول (کافي): 82 / 23؛ التهذيب: 144 / 9، روضة المتقين: 160 – 159 / 11؛ بحارالانوار: 135 / 43.
143-مرآة العقول: 82 / 23.
144-روضة المتقين: 160 / 11.
145-مرآة العقول: 80 / 23.
146-مرآة العقول: 23 / 81 و 82؛ وسائل الشيعة: 294 / 13؛ روضة المتقين: 163 / 11.
147-روضة المتقين: 159 / 11.
148-همان. 159 / 11.
149-بحارالانوار: 185 – 184 / 103.
150-وسائل الشيعة: 294 / 13.
151-من لا يحضره الفقيه: 293 / 2؛ وسائل الشيعة: 315 – 314 / 13: مرآة العقول (از کافي)؛ 89 – 88 / 23؛ عيون اخبار الرضا عليه‏السلام: 63 / 1؛ تهذيب الاحکام: 149 / 9.
152-المغني: 357 / 5.
153-همان.
154-صحيح البخاري: 14 / 4؛ صحيح مسلم: 453 / 3 ح 1632، البته غالب محدثان و فقهاي اهل سنت اين حديث و ماجرا را در کتابهاي خود آورده‏اند که در مباحث فقهي آينده به برخي از آنها اشاره خواهد شد.
155-آل عمران: 92.
156-صحيح البخاري: 4 / 10 و 13؛ الموطأ: 996 / 2؛ الاموال، ابوعبيد: 557 – 556؛ التاج الجامع للاصول: 244 – 243 / 2 (از بخاري، مسلم و ترمذي).
157-رک: کنز العمال: 6/ 600، 599 و 602 و ديگر منابع.
158-سبل السلام، ج 167 / 3.
159-محاضرات في الوقف: 11 – 10.
160-المقنعه: 655.
161-النهاية: 569.
162-مختلف الشيعة: 489؛ قواعد الاحکام: 388 / 2.
163-السرائر: 155 / 3.
164-رياض المسائل: 17 / 2.
165-مفتاح الکرامة: 127 / 9.
166-الدروس: 289 / 2.
167-الجوامع الفقهية: 540.
168-کشف الغطاء: 171.
169-جامع المقاصد في شرح القواعد: 56 / 9.،
170-مفاتيح الشرايع: 207 / 3.
171-ملحقات العروه: 186 / 2.
172- منهاج الصالحين: 240 / 2.
173-حاشيه‏ي منهاج الصالحين، آية الله حکيم: 240 / 2.
174-تحرير الوسيله: 64 / 2.
175-العروة: 186 / 2.
176-جواهر الکلام: 7 / 22؛ جامع المقاصد: 56 / 9.
177-جواهر الکلام: 7 / 22؛ العروة الوثقي: 186 / 2؛ مفاتيح الشرايع: 207 / 3.
178-الدروس: 289 / 2؛ العروة الوثقي: 186 / 2.
179-النهاية: 596 و به همين مضمون در مختلف الشيعة: 489 نيز تصريح شده است.
180-رياض المسائل: 17 / 2؛ مفتاح الکرامة: 16 / 9.
181-مفتاح الکرامة: 15 / 9.
182-رياض المسائل: 17 / 2.
183-رياض المسائل: 17 / 2.
184-وسائل الشيعة: 320 – 319 / 13.
185-جواهر الکلام: 7 / 22؛ مفتاح الکرامة: 16 / 9.
186-به مبحث تاريخچه‏ي وقف مراجعه شود.
187-المائدة: 1.
188-محاضرات في الوقف: 97؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 195 / 8؛ المصطلحات الوقفيه: 189؛ رد المحتار علي الدر المختار: 357 / 3؛ کشاف القناع: 246 / 4.
189-محاضرات في الوقف: 92؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 195 / 8؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 267 / 2.
190-الموطأ: 126 / 2.
191-محاضرات في الوقف: 93؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 195 / 8.
192-مغني المحتاج: 381 / 2.
193-الفقه الاسلامي و ادلته: 195 / 8.
194-محاضرات في الوقف: 94.
195-محاضرات في الوقف: 94.
196-لسان العرب: ماده‏ي صوغ؛ المصطلحات الوقفيه: 161؛ النهاية، ابن‏اثير، المنجد و.
197-المصطلحات الوقفيه: 160، از اعلام الموقعين: 105 / 3 و البدائع: 213 – 229 / 2.
198-الخلاف: 550 / 3؛ المبسوط 300 / 3.
199-السرائر: 167 / 3.
200-قواعد الاحکام: 388 / 2؛ جامع المقاصد: 14 – 13 / 9.
201-التنقيح الرائع: 301 / 1.
202-جواهر الکلام: 87 / 28.
203-تذکرة الفقهاء، 427 / 2.
204-تحرير الاحکام 284 / 2.
205-ارشاد الأذهان، 451 / 1 (نشر جامعه‏ي مدرسين).
206-مسالک الافهام: 356 / 1.
207-مفتاح الکرامة: 11 / 9.
208-جواهر الکلام: 88 / 28.
209-تحرير الوسيله: 63 / 2.
210-وسيلة النجاة: 136 / 2.
211-الفقه علي المذاهب الخمسة: 590.
212-ملحقات العروة: 185 / 2.
213-المغني، ابن‏قدامه: 13 / 5؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: 590 و.
214-المغني: 360 / 5.
215-الخلاف: 550 / 3؛ المغني: 360 / 5.
216-المصطلحات الوقفيه: 163.
217-المغني: 359 / 5.
218-جامع المقاصد: 13 / 9.
219-قواعد الاحکام: 388 / 2؛ ايضاح الفوائد: 288 / 2.
220-مفاتيح الشرايع: 207 / 3.
221-الدروس: 288 / 2.
222-428 / 2.
223-مسالک الافهام: 345 / 1.
224-همان.
225-وسيلة النجاة: 137 / 2.
226-مفتاح الکرامة: 10 / 9.
227-همان: 7 / 9.
228-جواهر الکلام: 7 – 6 / 28.
229-جامع المقاصد: 13 – 11 / 9.
230-مسالک الافهام: 345 / 1.
231-الحدائق: 131 / 22.
232-مفتاح الکرامة: 10 / 9.
233-کشف الغطاء: 172.
234-منهاج الصالحين: 240 / 2.
235-تحرير الوسيله: 63 / 2.
236-مسالک الافهام: 345 / 1: ملحقات العروة: 185 / 2.
237-مسالک الافهام: 345 / 1.
238-مسالک الافهام: 345 / 1.
239-تحرير الوسيله: 86 / 3.
240-قانون اساسي – مدني: 114، ماده‏ي 56.
241-البحر الزخار: 149 / 5.
242-نيل الاوطار: 28 / 6.
243-الفقه علي المذاهب الخمسة: 591؛ المصطلحات الوقفيه: 193؛ احکام الوقف، زهدي يکن: 75؛ مغني المحتاج: 382 / 2؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 15 / 4؛ المغني: 385 / 5.
244-احکام الوقف: 75.
245-الشرح الصغير: و بلغة السالک: 15 / 4؛ المغني: 385 / 5؛ محاضرات في الوقف: 6؛ المصطلحات الوقفيه: 192 (از رد المحتار): 360 / 3؛ حاشية الدسوقي: 88 / 1؛ کشاف القناع: 252 / 4.
246-مغني المحتاج: 383 / 2؛ المصطلحات الوقفيه: 194 (از نهاية المحتاج: 373 / 5).
247-علامه در قواعد: 388 / 2؛ صاحب مفتاح الکرامة در همين کتاب: 10 / 9؛ محقق ثاني در جامع المقاصد: 13 / 9 و.
248-الفقه الاسلامي و ادلته: 154 / 8؛ المبسوط، سرخسي: 34 / 12؛ احکام الوقف، زهدي يکن: 33 – 32؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 168 / 1 و.
249-احکام الوقف: زهدي يکن: 33؛ المغني، ابن‏قدامه: 357 – 356 / 5؛ فتح الباري: 403 / 5؛ الخلاف: 357 / 3؛ مفتاح الکرامة: 12 / 9؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 168 / 1.
250-الفقه الاسلامي و ادلته: 154 – 153 / 8؛ المصطلحات الوقفيه: 208؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 170 – 168 / 1.
251-رک: محاضرات في الوقف: 51 – 50؛ احکام الوقف، زهدي يکن: 33؛ المبسوط: 27 / 12؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 169 – 168 / 1؛ المغني: 357 / 5 و.
252-رک: المغني: 357 – 356 / 5؛ محاضرات في الوقف: 50 – 49؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 154 – 153 / 8؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 166 – 164 / 2؛ احکام الوقف، زهدي يکن: ص 34.
253-قانون اساسي – مدني: 115، ماده‏ي 61.
254-محاضرات في الوقف: 57.
255-الخلاف: 542 / 3؛ المبسوط: 292 / 3.
256-الجوامع الفقهيه: 54؛ ايضاح الفوائد: 378 / 2.
257-الخلاف: 543 / 3.
258-المبسوط: 292 / 3.
259-همان: 293 / 3.
260-السرائر: 155 / 3.
261-ايضاح الفوايد: 377 / 2.
262-الدروس: 287 / 2.
263-الروضة: 298 / 1.
264-مسالک الافهام: 344 / 1.
265-جامع المقاصد: 8 / 9.
266-شرايع الاسلام: 344 / 1؛ المختصر النافع: 255.
267-التنقيح الرائع: 301 – 300 / 2.
268-مختلف الشيعة: 491.
269-وسائل الشيعة: 304 / 13.
270-جامع المقاصد: 7 / 9؛ مفتاح الکرامة: 3 / 9.
271-کشف الغطاء: 171.
272-ملحقات العروة: 184 / 2.
273-الفقه علي المذاهب الخمسة: 590.
274-الوصاية و الاوقاف: 130.
275-البحر الزخار: 5150 / 5.
276-الفقه الاسلامي و ادلته: 201 – 200 / 8؛ المبسوط، سرخسي: 32 / 12.
277-الشرح الصغير: و بلغة السالک: 13 / 4؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 202 / 8.
278-فتح الباري: 5514 / 5.
279-الفقه الاسلامي و ادلته: 203 – 202 / 8؛ مغني المحتاج: 382 / 2؛ المصطلحات الوقفيه: 162.
280-الفقه الاسلامي و ادلته: 203 / 8؛ المغني: 359 / 5.
281-التنقيح الرائع: 304 / 2.
282-مفتاح الکرامة: 13 / 9.
283-المبسوط: 299 / 3.
284-جواهر الکلام: 62 / 28.
285-الروضة: 290 / 1.،
286-الدروس: 289 / 2.
287-المختصر النافع: 255.
288-مفاتيح الشرايع: 207 / 3.
289-جامع المقاصد: 14 / 9.
290-الفقه الاسلامي و ادلته: 206 / 8.
291-الفقه علي المذاهب الخمسة: 592.
292-مغني المحتاج: 385 / 2.
293-الفقه الاسلامي و ادلته: 207 / 8؛ المغني: 375 / 5؛ المصطلحات الوقفيه: 107.
294-الفقه علي المذاهب الخمسة: 592.
295-رد المحتار: 360 / 3.
296-کشاف القناع: 250 / 4 به نقل المصطلحات الوقفيه: 107.
297-الشرح الصغير و بلغة السالک: 14 / 4، الفقه علي المذاهب الخمسة: 592.
298-المغني: 375 / 5.
299-الشرح الصغير و بلغة السالک: 15 / 4.
300-اسهل المدارک: 102 / 3.
301-المدونة الکبري: 343 / 4.
302-الشرح الصغير و بلغة السالک: 27 / 4.
303-خلاف: 54 / 3؛ المبسوط: 299 / 3.
304-مختلف الشيعة: 492.
305-السرائر: 156 / 3.
306-مفتاح الکرامه: 14 / 9.
307-جواهر الکلام: 52 / 28.
308-المائده: 1.
309-مفتاح الکرامة: 14 / 9.
310-کشف الغطاء: 171.
311-المختصر النافع: 255.
312-التنقيح الرائع: 303 / 2.
313-الجوامع الفقهيه: 540.
314-الجامع المقاصد: 16 / 9.
315-الدروس: 298 / 2.
316-قواعد الاحکام: 388 / 2؛ ايضاح الفوائد: 379 / 2.
317-مفاتيح الشرايع: 208 – 207 / 3.
318-جامع المدارک: 3 / 4.
319-ملحقات العروة: 192 / 2.
320-منهاج الصالحين: 243 / 2.
321-مختلف الشيعة: 492.
322-مسالک الافهام: 353 – 352 / 1.
323-تحرير الوسيله: 65 / 2.
324-فرق حبس و وقف اين است که در وقف ملکيت واقف بکلي زايل مي‏شود، لذا به واقف و ورثه‏ي او بازنمي‏گردد و حق ديگر تصرفات در آن را هم ندارد، اما در حبس عين بر ملک حابس باقي است و در پايان مدت حبس، مال محبوس به حابس يا ورثه‏ي او بازمي‏گردد. (رک: الفقه علي المذاهب الخمسه: 586).
325-مفتاح الکرامة 16 / 9.
326-مفتاح الکرامة: 16 / 9 (به نقل از تذکرة الفقهاء).
327-مفتاح الکرامة: 16 / 9.
328-جامع المقاصد: 16 / 9.
329-الدروس: 289 / 2.
330-المختصر النافع: 255.
331-جواهر الکلام: 53 – 52 / 28.
332-همان: 52 / 28.
333-الفقه علي المذاهب الخمسة: 586.
334-رياض المسائل: 18 / 2.
335-ملحقات العروة: 194 / 2.
336-کشف الرموز: 46 – 45 / 2.
337-جامع المقاصد: 16 / 9.
338-از البدايع: 220 / 6 و رد المحتار: 399 / 3.
339-الفقه الاسلامي و ادلته: 199 / 8.
340-المبسوط: 41 / 12.
341-محاضرات في الوقف: 75.
342-الفقه علي المذاهب الخمسة: 585.
343-مغني المحتاج: 384 – 383 / 2.
344-محاضرات في الوقف: 75.
345-الفقه الاسلامي و ادلته: 199 / 8.
346-الخلاف: 548 / 3.
347-محاضرت في الوقف: 74.
348-الفقه الاسلامي و ادلته: 199 / 8.
349-محاضرات في الوقف: 75.
350-الخلاف: 544 –
351-قواعد الاحکام: 388 / 2.، 543 / 3.
352-جامع المقاصد: 103 / 9.
353-تحرير الوسيله: 65 / 2.
354-منهاج الصالحين: 243 / 2.
355-منهاج الصالحين: 242 / 2.
356-الفقه الاسلامي و ادلته: 213 / 8.
357-الفقه علي المذاهب الخمسة: 587 – 586.
358-احکام الوقف: 246.
359-الفقه الاسلامي و ادلته: 213 / 8؛ الخلاف: 543 / 3؛ المغني، ابن‏قدامه: 362 / 5 و مغني المحتاج: 384 / 2.
360-الخلاف: 544 / 3.
361-المبسوط: 294 – 293 / 3.
362-الروضة: 299 / 1.
363-الدروس: 290 / 2.
364-ايضاح الفوائد: 402 / 2.
365-از مفتاح الکرامة: 24 / 9 (به نقل از منابع ياد شده).
366-مفتاح الکرامة: 24 / 9.
367-جواهر الکلام: 67 / 28.
368-مفتاح الکرامة: 23 / 9.
369-المبسوط: 294 – 293 / 3.
370-قواعد الاحکام: 388 / 2.
371-جامع المقاصد: 103 / 9؛ مفتاح الکرامة: 22 / 9.
372-تحرير الوسيله: 66 / 2.
373-الفقه الاسلامي و ادلته: 213 / 8.
374-الخلاف: 544 / 3.
375-المغني: 375 / 5.
376-مغني المحتاج: 384 / 2.
377-مفتاح الکرامة: 22 / 9.
378-الدروس: 290 / 2.
379-قواعد الاحکام: 400 / 2.
380-جامع المقاصد: 104 / 9.
381-الروضة: 299 / 1.
382-تحرير الوسيله: 66 / 2.
383-به نقل از مصطلحات الوقفيه: 64.
384-الفقه الاسلامي و ادلته: 248 / 8.
385-المغني: 375 / 5.
386-الخلاف: 549 / 3؛ المبسوط: 299 / 3.
387-السرائر: 155 / 3.
388-الروضة: 299 / 1.
389-الدروس: 292 / 2.
390-مسالک الافهام: 354 / 1.
391-الخلاف: 550 / 3.
392-جامع المقاصد: 25 / 9.
393-تحرير الوسيله: 67 / 2.
394-منهاج الصالحين: 244 / 2.
395-منهاج الصالحين: 243 / 2.
396-قانون اساسي – مدني، 116، ماده‏ي 72 و 73.
397-الفقه الاسلامي و ادلته: 190 / 8.
398-الفقه الاسلامي و ادلته: 191 – 190 / 8.
399-الشرح الصغير و بلغة السالک: 22 / 4.
400-مغني المحتاج: 380 / 2.
401-الفقه الاسلامي و ادلته: 193 / 8.
402-اعلام الموقعين: 225 / 3.
403-الفتاوي الکبري: 424 / 4.
404-حقوق مدني، سيد حسن امامي: 79 / 1.
405-المبسوط: 299 / 3.
406-قواعد الاحکام: 389 / 2.
407-مفتاح الکرامة: 31 / 9.
408-به نقل از مفتاح الکرامة: 32 – 31 / 9.
409-مختلف الشيعة: 494.
410-الحدائق الناضرة: 163 / 22.
411-السرائر: 155 / 3.
412-جامع المقاصد: 27 / 9.
413-جواهر الکلام: 71 / 28.
414-مختلف الشيعة: 491.
415-المختصر المنافع: 258.
416-التنقيح الرائع: 306 / 2.
417-رياض المسائل: 32 / 2.
418-ملحقات العروة: 201 / 2.
419-تحرير الوسيله: 68 / 2.
420-منهاج الصالحين: 244 / 2.
421-تحرير الوسيله: 68 / 2.
422-فتح الباري: 403 / 5.
423-محاضرات في الوقف: 210.
424-الفقه الاسلامي و ادلته: 194 / 8.
425-محاضرات في الوقف: 211.
426-مغني المحتاج: 380 / 2.
427-المغني: 360 / 5؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 194 / 8.
428-محاضرات في الوقف: 211.
429-محاضرات في الوقف: 218 – 217.
430-المفردات: 405.
431-الفقه علي المذاهب الخمسة: 587؛ التنقيح الرائع: 302 / 2؛ جامع المقاصد: 25 / 9؛ الروضة: 299 / 1؛ المبسوط، سرخسي: 33 / 12.
432-مفتاح الکرامة: 7 / 9.
433-مختلف الشيعة: 496.
434-الکافي: 325.
435-الخلاف: 539 / 3.
436-المبسوط، سرخسي: 287 / 3.
437-النهايه: ص 595.
438-الروضة: 299 / 1.
439-الدروس: 291 / 2.
440-مسالک الافهام: 345 / 1.
441-الفقه علي المذاهب الخمسة: 587.
442-شرائع الاسلام: 217 / 2.
443-مسالک الافهام: 353 / 1.
444-الدروس: 291 / 2.
445-السرائر: 156 / 3.
446-جامع المقاصد: 11 / 9.
447-الخلاف: 539 / 3.
448-النهاية: 287.
449-شرائع الاسلام: 212 / 2.
450-جواهر الکلام: 8 / 28.
451-وسائل الشيعة: 298 / 13.
452-الفقه علي المذاهب الخمسة: 587.
453-مفتاح الکرامة: 8 / 9.
454-الحدائق الناضره: 147 / 22.
455-شرايع: 212 / 2، البته عبارت شرايع اين است: «و لا يلزم الا بالاقباض» که از آن شرطيت براي لزوم استفاده مي‏شود نه صحت.
456-تحرير الاحکام: 284 / 2.
457-452 / 1 (نشر جامعه‏ي مدرسين).
458-ارشاد الاذهان: 296 / 2 (نشر نينوا).
459-وسائل الشيعة: 299 / 13.
460-مفتاح الکرامه: 25 / 9.
461-قواعد الاحکام: 389 / 2.
462-جامع المقاصد: 23 / 9.
463-رياض المسائل: 17 / 2.
464-مفتاح الکرامه: 25 / 9.
465-جواهر الکلام: 64 / 28.
466-جواهر الکلام: 64 / 28؛ مفاتيح الشرايع: 214 / 3؛ مفتاح الکرامة: 26 / 9 و.
467-وسائل الشيعة: 298 / 13.
468-مفتاح الکرامة: 28 / 9؛ الدروس: 291 / 2؛ مسالک الافهام: 356 / 1؛ مفاتيح الشرايع: 214 / 3.
469-مسالک الافهام: 356 / 1.
470-مفتاح الکرامة: 28 / 9؛ جامع المقاصد: 24 / 9؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: 587؛ التنقيح الرائع: 302 / 2؛ مفاتيح الشرايع: 214 / 3؛ جواهر الکلام: 85 / 28.
471-جواهر الکلام: 85 / 28.
472-ملحقات العروة: 190 / 2.
473-قواعد الاحکام: 389 / 2؛ جامع المقاصد: 23/ 9؛ مسالک الافهام: 356 / 1؛ شرايع الاسلام: 217 / 2؛ جواهر الکلام 82 / 28 و.
474-جواهر الکلام: 82 / 28.
475-ماده‏ي 63 – 59.
476-قانون اساسي – مدني: 115، ماده‏هاي 59 و 60.
477-المبسوط: 34 / 12.
478-الشرح الصغير و بلغة السالک: 15 / 4؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 171 / 8؛ المدونة الکبري: 343 / 4.
479-347 / 4.
480-المدونة الکبري: 347 / 4.
481-الفقه علي المذاهب الخمسة: 587.
482-الام: 53 / 4؛ عمدة القاري: 50 / 14؛ المغني: 310 / 6؛ الخلاف، شيخ طوسي: 539 / 3.
483-المغني: 358 – 357 / 5 و نيز: محاضرات في الوقف: 68 – 67.
484-الشروط الصغير: 654 / 2.
485-قواعد الاحکام: 390 / 2؛ ايضاح الفوائد: 385 / 2؛ جواهر الکلام: 20 / 28؛ جامع المقاصد: 36 / 9 و.
486-الکافي: 28 / 7؛ الفقيه: 145 / 4؛ وسائل الشيعه: 325 / 15.
487-المختصر المنافع: 256؛ التنقيح الرائع: 306 / 2؛ جواهر الکلام: 20 / 28 و.
488-غاية المراد: 424 / 2.
489-جواهر الکلام: 20 / 28.
490-قواعد الاحکام: 390 / 2؛ جامع المقاصد: 36 / 9.
491-المختصر النافع: ص 256؛ شرائع الاسلام: 213 / 2.،
492-کشف الرموز: 47 / 2.
493-مفتاح الکرامة: 43 / 9.
494-ملحقات العروة: 208 – 207 / 2.
495-تحرير الوسيلة: 69 / 2.
496-جامع المقاصد: 36 / 9.
497-الاستبصار: 303 / 3.
498-التنقيح الرائع: 306 / 2.
499-مسالک الأفهام: 346 / 1.
500-ملحقات العروة: 208 – 207 / 2.
501-ملحقات العروة: 208 / 2؛ امام خميني در تحرير الوسيلة: 69 / 2؛ آية الله حکيم در منهاج الصالحين: 247 / 2؛ آية الله خويي در منهاج الصالحين: 245 / 2 و.
502-مفتاح الکرامة: 46 – 45 / 9.
503-البحر الزخار: 150 / 5.
504-الفقه الاسلامي و ادلته: 177 – 176 / 8؛ محاضرات في الوقف: 138 – 137؛ الشرح الصغير: 12 / 4؛ اسهل المدارک: 100 / 3؛ المصطلحات الوقفيه: 247 (از فتح القدير: 200 / 6)؛ مغني المحتاج: 377 / 2 و شرح منتهي الارادات: 490 / 2.
505-محاضرات في الوقف: 138.
506-الفقه علي المذاهب الخمسية: 593؛ الفقه علي المذاهب الاربعة: مبحث حجر.
507-النهاية: 595.
508-قواعد الاحکام: 393/ 2؛ ايضاح الفوائد: 389 / 2.
509-الروضة: 300 / 1.
510- جامع المقاصد: 9 / 37 و 57 – 56.
511-جواهر الکلام: 19 – 18 / 28.
512-مفتاح الکرامة: 46 / 9.
513-الدروس: 288 / 2.
514-مسالک الافهام: 346 / 1.
515-قانون اساسي – مدني: 115، ماده‏ي 57.
516-محاضرات في الوقف: 127.
517-الفقه الاسلامي و ادلته: 176 / 8.
518-محاضرات في الوقف: 127.
519-همان: 128.
520-محاضرات في الوقف: 129 – 128.
521-الشرح الصغير و بلغة السالک: 10 – 9 / 4.
522-ملحقات العروة: 208 / 2؛ تحرير الوسيله: 69 / 2؛ المصطلحات الوقفيه: 247 (از فتح القدير: 200 / 6)؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 204 / 2؛ مغني المحتاج: 280 / 2؛ شرح منتهي الارادات: 492 / 2.
523-ملحقات العروة: 208 / 2.
524-المقنعه: 654؛ المبسوط: 294 / 3؛ السرائر: 160 / 3؛ ايضاح الفوائد: 387 / 2؛ کشف الرموز: 48 / 2؛ مسالک الافهام: 348 / 1؛ مفاتيح الشرايع: 209 / 3؛ تحرير الوسيله: 71 / 2.
525-الفقه الاسلامي و ادلته: 198 – 197 / 8؛ از رد المحتار: 394 / 3؛ الشرح الکبير و حاشية الدسوقي: 78 / 4؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 118 / 4؛ مغني المحتاج: 38 / 2؛ المغني: 588 / 5؛ کشاف القناع: 273 / 4.
526-المبسوط: 301 / 3.
527-الخلاف: 451 / 3.
528-قانون اساسي – مدني: 115، ماده‏ي 58.
529-301 / 3.،
530-قواعد الاحکام: 393 / 2.،
531-السرائر: 154 / 3.
532-جامع المقاصد: 55 / 9.
533-72 / 9.
534-جواهر الکلام: 15 – 14 / 28.
535-الروضة: 300 / 1.
536-مفاتيح الشرايع: 208 / 3.
537-ملحقات العروة: 205 / 2.
538-تحرير الوسيله: 69 / 2.
539-السرائر: 155 / 3.
540-مفتاح الکرامة: 72 / 9.
541-مسالک الافهام: 346 / 1.
542-ملحقات العروة: 207 / 2.
543-السرائر: 154 / 3؛ الغنية ابن زهره (الجوامع الفقهيه):541؛ الخلاف: 541 / 3؛ المبسوط: 301 / 3؛ فقه القرآن: 292 / 2.
544-ملحقات العروة 207 – 206 / 2.
545-تحرير الوسيلة: 69 / 2.
546-وسيلة النجاة: 143 / 2.
547-قواعد الاحکام: 393 / 2.
548-ايضاح الفوائد: 389 / 2.
549-جامع المقاصد: 458 / 9.
550-السرائر: 154 / 3؛ مسالک الافهام: 346 / 1.
551-ملحقات العروة: 206 / 2.
552-قواعد الاحکام: 393 / 2.
553-جامع المقاصد: 59 / 9.
554-الدروس: 293 / 2.
555-تحرير الوسيلة: 69 / 2.
556-قواعد الاحکام: 394 / 2؛ جامع المقاصد: 66 / 9.
557-قواعد الاحکام: 394 / 2.
558-مختلف الشيعة: 495؛ المبسوط: 301 / 3.
559-شرائع الاسلام: 212 / 2؛ جواهر الکلام: 14 – 13 / 28.
560-قواعد الاسلام: 393 / 2.
561-جامع المقاصد: 57 / 9.
562-مفتاح الکرامة: 73 / 9.
563-جواهر الکلام: 16 / 28.
564-تذکرة الفقهاء: 43 / 22.
565-الخلاف: 542 / 3؛ المبسوط: 288 / 3؛ النهاية: 596؛ المقنعة: 653.
566-جواهر الکلام: 19 / 28.
567-الخلاف: 542 / 3.
568-جامع المقاصد: 58 / 9.
569-مسالک الافهام: 346 / 1.
570-السرائر: 154 / 3.
571-الدروس: 294 / 2.
572-الروضة: 300 / 1.
573-مسالک الافهام: 346 / 1.
574-المبسوط: 288 / 3.
575-المبسوط: 288 / 3.
576-جامع المقاصد 113 / 9.
577-مفتاح الکرامة: 124 / 9.
578-مجمع الفائدة و البرهان: 214 – 213 / 10، (کتاب الاجارة).
579-مفتاح الکرامة: 124 / 9.
580-قواعد الاحکام: 401 / 2.
581-مجمع الفائدة و البرهان: 214 / 10.
582-جامع المقاصد: 114 / 9.
583-همان: 114 / 9.
584-احکام الوقف، زهدي يکن: ص 92؛ المغني، ابن قدامه: 382 / 5؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 161 / 8؛ المصطلحات الوقفية: 234؛ (از رد المحتار: 37 / 3؛ فتح القدير: 35 / 5؛ مواهب الجليل: 21 / 6) و.
585-الفقه الاسلامي و ادلته: 164 / 8؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: 595؛ المغني: 382 / 5؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 100 / 3؛ المبسوط، سرخسي و.
586-الفقه الاسلامي و ادلته: 188 / 8.
587-المحلي: 214 / 9.
588-المصطلحات الوقفيه؛ (از فتح القدير: 35 / 5؛ مغني المحتاج: 377 / 2؛ کشاف القناع: 243 / 4 و.).
589-احکام الوقف: 93 – 92.
590-المغني: 382 / 5.
591-البحر الزخار: 151 / 56.
592-الفقه الاسلامي و ادلته: 167 / 8 (از المغني: 583 / 3؛ مغني المحتاج: 377 / 2؛ کشاف القناع: 271 / 4) و.
593-همان: 185 / 8.
594-مغني المحتاج: 378 / 2.
595-الفقه الاسلامي و ادلته: 168 / 6.
596-الشرح الصغير و بلغة السالک: 10 / 4.
597-محاضرات في الوقف: 133.
598-همان: ص 134.
599-الفقه الاسلامي و ادلته: 166 / 8 (از الرد المحتار: 43 / 3 و.).
600-الشروط الصغير: 667 / 2.
601-الاحکام السلطانية، ماوردي: 174.
602-الاحکام السلطانية، ابويعلي: 205.
603-الفقه الاسلامي و ادلته: 164 / 8.
604-مغني المحتاج: 377 / 2.
605-المغني 384 / 5.
606-فتح الباري: 398 / 5.
607-نيل الاوطار: 26 – 25 / 6.
608-المغني: 384 / 5.
609-المحلي: 222 / 9.
610-قواعد الاحکام: 393 / 2.
611-جامع المقاصد: 55 / 9.
612-الدروس: 293 / 2.
613-جواهر الکلام: 17 / 28؛ مفتاح الکرامة: 73 / 9.
614-رياض المسائل: 21 / 2.
615-المبسوط: 288 / 3.
616-کشف الغطاء: 175.
617-ملحقات العروة: 205 / 2.
618-وسيلة النجاة: 143 / 2.
619-تحرير الوسيلة: 69 / 2.
620-منهاج الصالحين: 246 / 2.
621-البحر الزخار: 152 / 5.
622-الفقه الاسلامي و ادلته: 189 – 188 / 8؛ الفتاوي الکبري، ابن‏تيميه: 425 / 4.
623-تحرير الوسيلة: 70 / 2.
624-جواهر الکلام: 26 / 28؛ مفتاح الکرامة: 48 / 9.
625-المقنعة: 655.
626-المراسم: 200؛ النهاية: 596؛ الکافي: 325؛ الدروس: 294 / 2.
627-ملحقات العروة: 209 – 208 / 2؛ تحرير الوسيلة: 70 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 250 / 2.
628-مفتاح الکرامة: 48 / 9؛ الحدائق: 189 / 22؛ مسالک الافهام: 347 / 1؛ العروة: 208 / 2 و.
629-حقوق مدني، امامي: 76 / 1 (ماده‏ي 69).
630-مفتاح الکرامة: 48 / 9؛ الحدائق الناضرة: 189 / 22؛ جواهر الکلام: 26 / 28 و.
631-ملاحقات العروة: 110 – 109 / 2.
632-حاشيه‏ي منهاج الصالحين، حکيم: 250 / 2.
633-تحرير الوسيلة: 71 – 70 / 2.
634-المقنعة: 655.
635-جامع المقاصد: 39 – 38 / 9.
636-جواهر الکلام: 27 / 28.
637-الحدائق: 189 / 22.
638-مفتاح الکرامة: 48 / 9. در قانون مدني نيز وقف بر معدوم، جز به تبع موجود ممنوع شده است. رک: قانون اساسي – مدني: 116، ماده‏ي 69.
639-الفقه الاسلامي و ادلته: 193 – 190 / 8؛ مغني المحتاج: 388 / 2؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 13 / 4؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: 13 / 4.
640-مغني المحتاج: 388 / 2.
641-الفقه علي المذاهب الخمسة: 596؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 193 / 8 و.
642-قواعد الاحکام: 39 / 9.
643-السرائر: 156 / 3.
644-مفتاح الکرامة: 48 / 9.
645-المختصر النافع: 308.
646-التنقيح الرائع: 308 / 2.
647-مسالک الافهام: 352 / 1.
648-منهاج الصالحين: 250 / 2.
649-تحرير الوسيلة: 71 / 2.
650-الخلاف: 545 – 544 / 3.
651-المبسوط: 294 / 3.
652-قواعد الاحکام: 391 / 2؛ جامع المقاصد: 40 / 9.
653-مفاتيح الشرايع: 209 / 3.
654-مسالک الافهام: 352 / 1.
655-جواهر الکلام: 49 / 28.
656-تذکرة الفقهاء: 434 / 2.
657-مختلف الشيعة: 496.
658-مفتاح الکرامة: 51 / 9.
659-جامع المقاصد: 40 / 9.
660-المبسوط: 299 / 3؛ الخلاف: 548 / 3.
661-قواعد الاحکام: 391 / 2؛ جامع المقاصد: 39 / 9.
662-وسائل الشيعة: 308 / 3.
663-مفتاح الکرامة: 49 / 9.
664-تحرير الوسيلة: 72 – 71 / 2.
665-الفقه الاسلامي و ادلته: 192 – 190 / 8.
666-مغني المحتاج،: 396 / 2.
667-البحر الزخار: 152 / 5.
668-المغني: 373 / 5.
669-الشرح الصغير و بلغة السالک: 15 / 4.
670-الخلاف: 544 / 3.
671-الام: 58 – 57 / 4.
672-المدونة الکبري: 342 / 4.
673-فتح الباري: 385 / 5.
674-المحلي: 223 / 9.
675-البحر الزخار: 153 / 5.
676-المغني: 382 / 5.
677-قواعد الاحکام: 393 / 2.
678-وسائل الشيعة: (ابواب احکام الوقف)، 1 / باب 6.
679-جواهر الکلام: 112 / 28.
680-مفتاح الکرامة: 126 / 9.
681-ملحقات العروة: 248 / 2.
682-تحرير الوسيلة: 74 / 2.
683-جواهر الکلام: 113 / 28.
684-ملحقات العروة: 148 / 2.
685-منهاج الصالحين:251 / 2.
686-تحرير الوسيلة: 74 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 258 / 2؛ منهاج الصالحين، خويي: 254 / 2.
687-جواهر الکلام: 113 – 112 / 28.
688-البحر الزخار: 164 / 5.
689-المقنعة: 654.
690-النهاية: 600.
691-مفاتيح الشرايع: 211 / 3.
692-الدروس: 301 / 2.
693-مسالک الافهام: 351 / 1؛ جواهر الکلام: 44 / 28.
694-شرائع الاسلام: 215 / 2؛ مسالک الافهام: 351 / 1؛ جامع المقاصد: 54 / 9؛ کشف الرموز: 52 / 2.
695-مسالک الافهام: 35 / 1؛ التنقيح الرائع: 321 / 2؛ مفاتيح الشرايع: 211 / 3.
696-مفتاح الکرامة: 70 – 69 / 9.
697-مسالک الافهام: 351 / 1.
698-مختلف الشيعة: 493 – 492؛ تذکرة الفقهاء: 433 / 2 و.
699-وسائل الشيعة: 295 / 3.
700-المبسوط: 292 / 3؛ النهايه: 599.
701-المقنعة: 655.
702-السرائر: 165 / 3.
703-مسالک الافهام: 353 / 1.
704-البحر الزخار: 158 / 5.
705-عصبه‏ي انسان، پسران و خويشان پدري او هستند و در باب ارث، عصبه، همه‏ي کساني هستند که داراي فرض معين نيستند و ترکه ابتدا بين اصحاب فروض توزيع مي‏شود و اگر از فروض اضافه آمد به عصبه مي‏رسد. و آنها عبارتند از: فرزندان و فرزندانشان و. سپس آباء، هر چه بالا بروند، آن گاه برادران و سپس عموها؛ المصطلحات الوقفيه: 175. شايان ذکر است که اين مطلب بر اساس فقه اهل سنت است و فقهاي مذهب اماميه آن را قبول ندارند.
706-الشرح الصغير و بلغة السالک: 25 / 4.
707-المغني: 373 – 372 / 5.
708-المبسوط: 292 / 3.
709-الدروس: 294 / 2.
710-جامع المقاصد: 46 / 9.
711-428 / 2.
712-مفاتيح الشرايع: 208 / 3.
713-الجوامع الفقهية: 770.
714-کشف الغطاء: 175.،
715-رياض المسائل: 24 / 2.
716-جامع المقاصد: 45 / 9؛ الدروس: 294 / 2؛ مفتاح الکرامة: 61 / 9؛ مفاتيح الشرايع: 209 / 3؛ رياض المسائل: 24 / 2 و.
717-الدروس: 294 / 2.
718-المغني، ابن‏قدامه: 385 / 5؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 192 / 8؛ مغني المحتاج: 379 / 2؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 12 / 4؛ البحر الزخار: 154 / 5 و.
719-مغني المحتاج: 379 / 2.
720-المغني: 385 / 5.
721-المبسوط، سرخسي: 45 / 12.
722-مفتاح الکرامة: 65 / 9.
723-المصطلحات الوقفيه: ص 189 (از رد المحتار علي الدر المختار: 357 / 3؛ کشاف القناع: 246 / 4؛ منتهي الارادات: 492 / 2).
724-المبسوط: 33 / 12.
725-احکام الوقف: 113.
726-الام: 57 / 4.
727-فتح الباري: 403 / 5.
728-تذکرة الفقهاء: 429 / 2.
729-مسالک الافهام: 348 / 1.
730-قواعد الاحکام: 392 / 2.
731-الدروس: 300 / 2.
732-المراسم: 201؛ جامع المقاصد: 50 / 9؛ مختلف الشيعة: 491؛ التنقيح الرائع: 313 / 2.
733-الخلاف: 545 / 3؛ المبسوط: 294 / 3؛ النهاية: 597.
734-المقنعة: 654؛ الکافي: 326.
735-لقمان: 15.
736-السرائر: 160 – 159 / 3.
737-ممتحنه: 8.
738-تذکرة الفقهاء: 429 / 2؛ جامع المقاصد: 50 / 9؛ ايضاح الفوائد: 388 / 2؛ مفتاح الکرامة: 63 / 9.
739-تذکرة الفقهاء: 429 / 2؛ ايضاح الفوائد: 387 / 2.
740-التنقيح الرائع: 313 / 2، جامع المقاصد: 50 / 9؛ ايضاح الفوائد: 388 / 2.
741-مجادله: 22.
742-مختلف الشيعه: 492 – 491؛ ايضاح الفوائد: 388/ 2؛ جامع المقاصد: 50 / 9.
743-التنقيح الرائع: 313 / 2.
744-مختلف الشيعة: 491؛ السرائر: 160 / 3؛ التنقيح الرائع: 314 / 2.
745-159 / 3.
746-مفتاح الکرامة: 63 / 9.
747-قواعد الاحکام: 392 / 2.
748-مسالک الافهام: 348 / 1.
749-البحر الزخار: 153 / 5.
750-الفقه الاسلامي و ادلته: 190 / 8.
751-المغني: 385 / 5؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 193 / 8.
752-مغني المحتاج: 379 / 2.
753-الشرح الصغير و بلغة السالک: 22 / 4.
754-الفقه الاسلامي و ادلته: 191 / 8.
755-المقنعه: 645.
756-النهايه: 597؛ المبسوط: 294 / 3.
757-المبسوط: 295 / 3.
758-الکافي: 326.
759-قواعد الاحکام: 392 / 2؛ جامع المقاصد: 47 / 9.
760-کشف الرموز: 48 / 2.
761-المختصر النافع: 256.
762-مسالک الافهام: 348 / 1.
763-منهاج الصالحين، خويي: 248 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 251 / 2؛ تحرير الوسيلة: 71 / 2.
764-مفتاح الکرامة: 62 – 61 / 9.
765-جواهر الکلام: 34 – 31 / 28.
766-کشف الرموز: 48 / 1.
767-قانون اساسي – مدني: ص 116، ماده 66.
768-حقوق مدني: 77 / 1.
769-محاضرات في الوقف: ص 276.
770-همان: 277 – 276.
771-انعام: 139.
772-محاضرات في الوقف: 11.
773-المبسوط: 296 / 3.
774-المقنعة: 654.
775-نساء: 11.
776-مختلف الشيعة: 493.
777-التنقيح الرائع: 327 / 2.
778-قواعد الاحکام: 394 / 2؛ جامع المقاصد: 92 – 91 / 9.
779-شرائع الاسلام: 219 / 2؛ عاية المراد: 446 / 2.
780-جواهر الکلام: 106 / 28.
781-الروضة: 303 / 1.
782-به نقل از مفتاح الکرامة: 109 / 9.
783-جواهر الکلام: 106 / 28؛ الحدائق: 248 / 22؛ مسالک الافهام: 360 / 1.
784-بقره: 132.
785-مسالک الافهام: 360 / 1.
786-السرائر: 157 / 3؛ الروضة: 303 / 1؛ مفتاح الکرامة: 109 / 9؛ المختصر النافع: 258؛ الحدائق: 248 / 22.
787-السرائر: 157 / 3.
788-نساء: 23.
789-الحدائق: 249 / 22.
790-نيل الاوطار: 31 – 29 / 6.
791-المدونة الکبري: 344 / 4.
792-نساء: 11.
793-المغني: 363 / 5.
794-مغني المحتاج: 387 / 2.
795-المصطلحات الوقفيه: 262.
796-فرزندان ما همان فرزندان پسرانمان هستند، اما فرزندان دختران ما فرزندان مردان بيگانه‏اند.
797-الخلاف: 548 – 546 / 3.
798-تذکرة الفقهاء: 437 / 2؛ المختصر النافع: 258؛ التنقيح الرائع: 327 / 2؛ السرائر: 157 / 3؛ الحدائق: 242 / 22؛ الروضة: 303 / 1؛ مفتاح الکرامة: 110 / 9؛ تحرير الوسيلة: 72 / 2؛ منهاج الصالحين، خويي: 250 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 253 / 2 و.
799-مفتاح الکرامة: 110 / 9؛ جواهر الکلام: 103 / 28.
800-البحر الزخار: 155 / 5.
801-نيل الاوطار: 31 / 6.
802-المغني: 367 / 5؛ الخلاف: 546 / 3.
803-المدونة الکبري: 344 / 4؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 210 / 8.
804-نساء: 11.
805-المغني: 368 – 367 / 5.
806-المغني: 367 / 5؛ الخلاف: 546 / 3.
807-المحلي: 223 / 9.
808-قواعد الاحکام: 398 / 2.
809-جامع المقاصد: 94 – 93 / 9.
810-انعام: 85 – 84.
811-السرائر: 158 / 3.
812-مفتاح الکرامة: 112 / 9.
813-الدروس: 299 / 2.
814-المبسوط: 296 / 3.
815-مختلف الشيعة: 498؛ مفتاح الکرامة: 111 / 9.
816-احزاب: 5.
817-مفاتيح الشرايع: 210 / 3.
818-المعتبر: 395.
819-مفتاح الکرامة: 111 / 9؛ تحرير الوسيله: 73 / 2.
820-تحرير الوسيلة: 73 / 2.
821-مختلف الشيعه: 498.
822-نساء: 23.
823-مفاتيح الشرايع: 210 / 3.
824-الفقه الاسلامي و ادلته: 211 / 8.
825-انعام: 85.
826-مغني المحتاج: 388 / 2.
827-احکام الوقف: 267 – 266.
828-تذکرة الفقهاء: 437 / 2.
829-مفتاح الکرامة: 111 / 9.
830-تذکرة الفقهاء: 437 / 2.
831-المغني: 367 / 5.
832-براي فروع ياد شده: رک: المبسوط: 298 – 296 / 3؛ جامع المقاصد: 96 / 9؛ تذکرة الفقهاء: 438 – 437 / 2؛ مختلف الشيعة: 497؛ جواهر الکلام: 105 / 28 به بعد؛ مفتاح الکرامة: 123 – 112 / 9؛ الروضة: 303 / 1؛ تحرير الوسيلة: 73 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 253 / 2؛ منهاج الصالحين خويي: 250 / 2 و از منابع غير اماميه: البحر الزخار: 155 / 5؛ المغني، ابن‏قدامه: 368 – 362 / 5.
833-النهاية: 597.
834-المراسم: ص 201؛ مختلف الشيعة: 493؛ تذکرة الفقهاء: 430 / 2؛ ايضاح الفوائد: 385 / 2؛ السرائر: 160 / 3؛ قواعد الاحکام: 391 / 2؛ الروضة: 302 / 1؛ جامع المقاصد: 40 / 9؛ منهاج الصالحين، خويي: 294 / 2؛ تحرير الوسيلة: 72 / 2 و.
835-مختلف الشيعة: 493.؛
836-التنقيح الرائع: 315 / 2.
837-النهاية: 598.
838-کشف الرموز: 49 – 48 / 2.
839-257.
840-المراسم: 201.
841-حجرات: 10.
842-نساء: 92.
843-السرائر: 161 / 3.
844-(مسأله‏ي 177).
845-السرائر: 161 / 3.
846-بقره: 172.
847-التبيان: 81 / 2.
848-جواهر الکلام: 38 / 28.
849-تحرير الوسيلة: 72 / 2.
850-کشف الرموز: 49 – 48 / 2.
851-تاريخ الشيعة: 3.
852-نکت النهاية: 666.
853-منسوب به «الجارود زياد بن ابي‏زياد» که بر خلاف صالحيه و.، به خلافت بلافصل علي عليه‏السلام بعد از رسول خدا (ص) اعتقاد دارند. الملل و النحل، شهرستاني: 157 / 1؛ کشف الرموز: 49 / 2.
854-اين گروه به کيسان از موالي علي عليه‏السلام (که گفته شده شاگرد محمد بن حنفيه بوده است) منسوبند و فرقه‏هاي گوناگوني هستند، اما همگي به امامت محمد بن حنفيه اعتقاد دارند و بر اين باورند که او نمرده است و دوباره ظهور و مراجعت خواهد کرد. الملل و النحل: 147 / 1؛ الامام زيد: 110.
855-اين گروه جعفر بن محمد را زنده مي‏دانند که نمي‏ميرد و ظاهر خواهد شد و او قائم آل محمد صلي الله عليه و آله است. الملل و النحل: 166 / 1.
856-اين گروه بعد از جعفر بن محمد به امامت پسر بزرکتر وي، عبدالله افطح اعتقاد دارند. الملل و النحل: 167 / 1.
857-کساني که بر امامت امام موسي بن جعفر عليه‏السلام توقف کردند و به امامت امام علي بن موسي عليه‏السلام قايل نشدند.
858-النهاية: 598؛ مختلف الشيعة: 494.
859-السرائر: 162 / 3.
860-کشف الرموز: 49 / 2.
861-التنقيح الرائع: 317 / 2.
862-مفتاح الکرامة: 54 / 9.
863-المبسوط: 302 / 3.
864-الغافر، (مؤمن): 46.
865-احزاب: 33.
866-الروضة البهية: 302 / 1.
867-النهاية: 598.
868-مختلف الشيعة: 494.
869-السرائر: 163 – 162 / 3.
870-کشف الرموز: 50 / 2.
871-التنقيح الرائع: 318 – 317 / 2.
872-ادوار علم الفقه و اطواره: 138 – 137.
873-الامام زيد: 450 – 350.
874-روضات الجنات: 168 / 8.
875-ادوار علم الفقه و اطواره: 144 – 141؛ تهذيب التهذيب: 449 / 10؛ روضات الجنات: 168 / 8؛ شذرات الذهب: 227 / 1؛ المنظم: 185 / 5؛ الاعلام الزرکلي: 4 / 9؛ وفيات الاعيان: 405 / 5؛ ريحانة الادب: 81 – 76 / 7؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة: 163 – 160 / 1.
876-ادوار علم الفقه و اطواره: 154 – 151؛ شذرات الذهب: 289 / 1؛ المنتظم: 426 / 5؛ الاعلام الزرکلي: 128 / 6؛ وفيات الاعيان: 135 / 4؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة: 167 – 163.
877-ادوار علم الفقه و اطواره: 160 – 157؛ تهذيب التهذيب: 31 – 25 / 9؛ شذرات الذهب: 9 / 2؛ المنتظم: 137 / 6؛ وفيات الاعيان: 163 / 4؛ الاعلام الزرکلي: 294 / 6؛ ريحانة الادب: 160 / 3؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة: 168 / 1.
878-ادوار علم الفقه و اطواره: 166 – 163؛ شذرات الذهب: 97 – 96 / 2؛ المنتظم: 4881؛ وفيات الاعيان: 63 / 1؛ ريحانة الادب: 483 / 7؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة: 169 / 1.
879-ادوار علم الفقه و اطواره: 171 – 170؛ ريحانة الادب: 475 – 474 / 7.
880-المبسوط: 294 / 3.
881-الخلاف: 545 / 3.
882-مختلف الشيعة: 496.
883-قواعد الاحکام: 397 / 2.
884-مسالک الافهام: 359 / 1.
885-البحر الزخار: 157 / 5.
886-الشروط الصغير: 663 / 2.
887-الفقه الاسلامي و أدلته: 212 / 8؛ المدونة الکبري: 341 / 4؛ الخلاف: 545 / 3 و.
888-المغني: 371 / 5.
889-مسالک الافهام: 361 / 1.
890-قواعد الاحکام: 399 / 2؛ ارشاد الاذهان: ص 454.
891-ايضاح الفوائد 402 / 2.
892- السرائر: 162 / 3؛ جامع المقاصد: 69 / 9؛ علامه در تذکرة: 430 / 2؛ امام خميني در تحرير: 71 / 2؛ آية الله خويي در منهاج الصالحين: 249 / 2؛ آية الله حکيم در منهاج الصالحين: 252 / 2 و.
893-الکافي: 38 / 7؛ الفقيه: 178 / 4؛ وسائل الشيعة: الباب 8؛ ابواب احکام الوقف، ح 1.
894-محقق ثاني در جامع المقاصد: 100 / 9؛ مسالک الافهام: 361 / 1؛ الروضة: 304 / 1؛ التنقيح الرائع: 328 / 2؛ جواهر الکلام: 115 / 28؛ الحدائق الناضرة: 198 / 22 و.
895-جواهر الکلام: 116 / 28.
896-مغني المحتاج: 381 / 2.
897-النهايه: 599؛ المقنعة: 653.
898-الجوامع الفقهيه: 770.
899-المراسم: 210.
900-الجوامع الفقهيه: 541.
901-الدروس: 298 – 297 / 2.
902-مفتاح الکرامة: 43 / 9.
903-جامع المقاصد: 43 / 9.
904-مسالک الافهام: 350 / 1.
905-قواعد الاحکام: 392 / 2؛ جامع المقاصد: 43 / 9.
906-المختصر النافع: 257؛ جواهر الکلام: 40 / 28.
907-مسالک الافهام: 351 / 1.
908-مختلف الشيعة: 494.
909-به نقل از مفتاح الکرامة: 58 / 9.
910-ايضاح الفوائد: 385 / 2.
911-مختلف الشيعة: 494.
912-ايضاح الفوائد: 385 / 2.
913-ملحقات العروة: 224 / 2.
914-وسائل الشيعة: 491 – 487 / 8.
915-مسالک الافهام: 350 / 1.
916-الدروس: 298 / 2.
917-الحدائق الناضرة: 211 – 210 / 22.
918-جواهر الکلام: 42 / 28.
919-الحدائق: 214 / 22.
920-همان: 214 / 22.
921-مسالک الافهام: 351 / 1؛ المقنعة: 653.
922-مسالک الافهام: 351 / 1؛ الحدائق الناضرة: 214 / 22.
923-مسالک الافهام: 351 / 1.
924-البحر الزخار: 157 / 5.
925-الفقه الاسلامي و ادلته: 212 / 8.
926-النهاية: 597.
927-التنقيح الرائع: 328 / 2.
928-مختلف الشيعة: 493.
929-قواعد الاحکام: 391 / 2؛ تذکرة الفقهاء: 437 / 2؛ مختلف الشيعة: 493؛ جامع المقاصد: 101 / 9؛ المختصر النافع: ص 285؛ شرائع الاسلام: 216 / 2؛ التنقيح الرائع: 238 / 2؛ مسالک الافهام: 352 / 1؛ السرائر: 158 / 3؛ الروضة: 304 / 1؛ تحرير الوسيلة: 72 / 2؛ مفتاح الکرامة: 66 / 9؛ جواهر الکلام: 51 – 50 / 28.
930-الدروس: 300 / 2.
931-وسائل الشيعة: 344 / 13.
932-مفاتيح الشرايع: 206 / 3.
933-الروضة: 304 / 1.
934-جامع المقاصد: 101 / 9.
935-جامع المقاصد: 102 / 9.
936-البحر الزخار: 166 / 5.
937-محاضرات في الوقف: 241.
938-المغني المحتاج: 396 – 395 / 2.
939-المغني: 370 – 369 / 5؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 211 / 8.
940-جامع المقاصد: 113 – 112 / 9.
941-مفتاح الکرامة: 123 / 2.
942-المغني: 379 / 5؛ المدونة الکبري: 346 / 4؛ الشرح الصغير: 36 / 4؛ البحر الزخار: 164 – 163 / 5 و.
943-مغني المحتاج: 396 / 2.
944-مفتاح الکرامة: 94 / 9.
945-الدروس: 304 / 2.
946-جامع المقاصد: 74 / 9.
947-جامع المقاصد: 74 / 9؛ الروضه: 303 – 302 / 1؛ کشف الغطاء: ص 183.
948-قانون اساسي – مدني: 118، ماده 86.
949-الفقه الاسلامي و ادلته: 217 / 8.
950-الفقه الاسلامي و ادلته: 217 / 8؛ المصطلحات الوقفيه: ص 241 (از فتح القدير: 434 / 5)؛ المبسوط، سرخسي: 32 / 12.
951-مغني المحتاج: 395 / 2؛ المصطلحات الوقفيه: ص 241.
952-الفقه الاسلامي و ادلته: 218 / 7؛ اسهل المدارک: 109 – 108 / 3.
953-المغني، ابن قدامه: 386 / 5.
954-التنقيح الرائع: 309 / 2.
955-الجوامع الفقهيه: ص 541.
956-احکام وقف در شريعت اسلام: 114 / 1؛ المصطلحات الوقفيه: ص 53 (از الفروق قرافي و مغني المحتاج: 249 / 3)؛ شهيد صدر در پاورقي منهاج الصالحين حکيم: 238 / 2؛ القواعد و الفوائد، شهيد: ص 160.
957-الخلاف: 540 / 3؛ المبسوط: 287 / 3.
958-الجوامع الفقهيه: ص 541.
959-السرائر: 153 / 3.
960-الدروس: 303 / 2.
961-فقه القرآن: 291 / 2.
962-ارشاد الاذهان: 454.
963-مختلف الشيعة: 491.
964-جواهر الکلام: 88 / 28.
965-التنقيح الرائع: 309 / 2.
966-ملحقات العروة: 232 / 2.
967-کتاب البيع: 84 / 3.
968-همان: 84 / 3.
969-مسالک الافهام: 356 / 1.
970-محاضرات في الوقف: ص 106.
971-السرائر: 153 / 3.
972-مختلف الشيعة: 491.
973-ارشاد الاذهان: 454.
974-شرائع الاسلام 218 / 2.
975-ايضاح الفوائد: 391 / 2.
976-مسالک الافهام: 356 / 1؛ الحدائق: 223 / 22.
977-جواهر الکلام: 91 / 28.
978-مسالک الافهام: 357 / 1.
979-جامع المقاصد: 62 / 9.
980-قواعد الاحکام: 394 / 2؛ الدروس: 302 / 2.
981-وسائل الشيعة: 295 / 13.
982-المبسوط: 287 / 3؛ جواهر الکلام: 91 – 90 / 28؛ الحدائق: 234 / 22؛ مسالک الافهام: 356/ 1 و..
983-ايضاح الفوائد: 391 / 2.
984-مسالک الافهام: 357 / 1؛ الحدائق: 225 / 22؛ جامع المقاصد: 62 / 9؛ التنقيح الرائع: 310 / 2 و..
985-التنقيح الرائع: 301 / 2.
986-توبه: 60.
987-قواعد الاحکام: 394 / 2.
988-مفتاح الکرامة: 79 / 9.
989-وسائل الشيعة: 304 / 13.
990-البيع: 88 – 84 / 3؛ تحرير الوسيلة: 77 / 2.
991-ملحقات العروة: 232 / 2.
992-منهاج الصالحين: 257 / 2.
993-الحدائق: 226 / 22.
994-جامع المقاصد: 65 / 9.
995-الدروس: 303 / 2.
996-جن: 18.
997-المصطلحات الوقفيه: 224؛ (از الفروق، قرافي: 111 / 2)؛ مغني المحتاج: 389 / 2 و..
998-الفقه الاسلامي و ادلته: 169 / 8؛ محاضرات في الوقف: 9.
999-محاضرات في الوقف: ص 107؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 171 / 1؛ المصطلحات الوقفيه: ص 225 (نقل از فتح القدير: 210 / 6) و..
1000-محاضرات في الوقف: ص 108؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 169 / 8؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 34 / 4؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 588.
1001-الشرح الصغير و بلغة السالک: 34 / 4.
1002-محاضرات في الوقف: ص 108؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 169 / 8؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 172 – 171 / 1؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 34 / 4؛ اسهل المدارک: 103 / 3.
1003-مغني المحتاج: 391 / 2؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 171 / 1؛ محاضرات في الوقف: ص 111 – 110؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 170 / 8.
1004-الفقه الاسلامي و ادلته: 170 / 8؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 172 / 1؛ المغني: 359 – 358 / 5.
1005-المغني: 359 / 5.
1006-احکام وقف در شريعت اسلام: 173 / 1.
1007-المغني: 358 / 5.
1008-احکام وقف در شريعت اسلام: 170 / 1.
1009-مفتاح الکرامة: 83 / 9؛ تذکرة الفقهاء: 448 / 2.
1010-شرائع الاسلام: 221 / 2؛ ملحقات العروة: 407 / 2؛ جواهر الکلام: 114 – 113 / 28.
1011-الخلاف: 552 / 3؛ المبسوط: 301 / 3.
1012-تذکرة الفقهاء: 325 / 2؛ ملحقات العروة: 407 / 2 و..
1013-شرائع الاسلام: 221 / 2؛ مسالک الافهام: 361 / 1.
1014-الخلاف: 552 / 3؛ المبسوط: 301 / 3.
1015-قواعد الاحکام: 396 / 4؛ ايضاح الفوائد: 397 / 2.
1016-مسالک الافهام: 361 / 1.
1017-الدروس: 306 / 2.
1018-جامع المقاصد: 83 – 82 / 9.
1019-الخلاف: 552 / 2؛ المبسوط: 301 / 3؛ جامع المقاصد: 82 / 9؛ ايضاح الفوائد: 397 / 2؛ جواهر الکلام: 113 / 28؛ الروضة: 304 / 1 و..
1020-مسالک الافهام: 361 / 1؛ مفتاح الکرامة: 101 / 9؛ جامع المقاصد: 82 / 9 و..
1021-الحدائق: 257 / 22.
1022-مفتاح الکرامة: 102 / 9.
1023-الدروس: 306 / 2؛ جواهر الکلام: 114 / 28؛ ملحقات العروة: 408 – 407 / 2..
1024-المبسوط: 301 / 3؛ الحدائق: 258 / 22؛ جواهر الکلام: 114 / 28؛ جامع المقاصد: 82 / 9؛ مسالک الافهام: 361 / 1؛ – مفتاح الکرامة: 102 / 9؛..
1025-از حاشيه‏ي ابن‏عابدين: 553 / 3؛ احکام الوقف، زهدي يکن: 154 – 153؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 52 – 51 / 2؛ مغني المحتاج: 390 / 2؛ المصطلحات الوقفيه: ص 22 نقل از رد المحتار: 380 / 3؛ روضة الطالبين: 344 / 5؛ کشاف القناع: 248 / 4.
1026-احکام وقف در شريعت اسلام: 76 / 2؛ احکام الوقف، زهدي يکن: ص 158.
1027-احکام وقف در شريعت اسلام: 78 / 2 از حاشية الدسوقي: 86 / 4 و..
1028-مغني المحتاج: 356 / 2؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 76 / 2.
1029-الخلاف: 552 / 3.
1030-احکام وقف در شريعت اسلام: 78 – 77 / 2 از مغني المحتاج: 3
56 / 4.
1031-شخصيت حقوقي، صفار، ص: 69، 57 و..؛ حقوق مدني: امامي: 258 / 4.
1032-علاقه‏مندان مي‏توانند به متون حقوقي که به اين مهم پرداخته‏اند از جمله؛ «شخصيت حقوقي» (نوشته‏ي محمد جواد صفار)؛ «حقوق مدني» (نوشته‏ي امامي)؛ «حقوق مدني» (مشارکتها، صلح، عطايا (نوشته کاتوزيان) مبحث وقف، مراجعه کنند.
1033-شخصيت حقوقي: 209.
1034-اين عبارت اوقاف عام و خاص، هر دو، را دربر مي‏گيرد.
1035-شخصيت حقوقي: 208.
1036-المصطلحات الوقفيه: ص 149، از متن اللغة؛ المعجم الوسيط و التعريفات جرجاني.
1037-مکاسب: ص 275.
1038-القواعد و الفوائد: 19، المفردات، ماده‏ي «شرط».
1039-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 599.
1040-بحارالانوار: 272 / 2.
1041-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1042-بداية النهاية: 184 / 2.
1043-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 599؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 178 / 8؛ محاضرات في الوقف: ص 155 و..
1044-الفقه الاسلامي و ادلته: 179 – 178 / 8 (از رد المحتار: 426 / 3 و..).
1045-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 599؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 179 – 178 / 8؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 224 – 221 / 1؛ احکام الوقف، زهدي يکن: ص 198؛ محاضرات في الوقف: ص 155 و..
1046-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1047-رک: المبسوط، شيخ طوسي: 295 / 3؛ جامع المقاصد: 30 / 9؛ تذکرة الفقهاء: 434 / 2؛ الدروس: 203 / 2؛ کشف الرموز: 52 / 2؛ کشف الغطاء: ص 179؛ مفتاح الکرامة: 36 / 9؛ مکاسب، شيخ: ص 275 و..
1048-کتاب المکاسب: ص 282.
1049-القواعد و الفوائد: 296.
1050-وسائل الشيعة: 290 / 15.
1051-همان: 353 / 12.
1052-همان: 393 / 12؛ الکافي: 404 / 4؛ حديث 8؛ صحيح بخاري: 120 / 3.
1053-کتاب المکاسب: ص 277.
1054-همان: 282.
1055-الدروس: 296 / 2.
1056-کتاب المکاسب: ص 282.
1057-الشروط: 170 – 142 / 1.
1058-کشف الغطاء: ص 179.
1059-السرائر: 157 / 3؛ جامع المقاصد: 30 / 9؛ کشف الرموز: 52 / 2؛ جواهر الکلام: 109 – 108 / 28؛ مفتاح الکرامة: 36 / 9؛ قواعد الاحکام: 389 / 2؛ ايضاح الفوائد: 383 / 2؛ مفاتيح الشرايع: 216 / 3؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 600 و..
1060-محاضرات في الوقف: ص 159 – 155.
1061-رک: احکام الوقف، زهدي يکن: ص: 198 به بعد، الفقه الاسلامي و ادلته: 181 / 8؛ المصطلحات الوقفيه: ص 150 (از کشاف القناع: 251 / 4)؛ فتح القدير: 60 / 5.
1062-الفتاوي الکبري: 13 / 4.
1063-احکام وقف در شريعت اسلام: 220 – 214 / 1.
1064-المحلي: 175 / 9.
1065-وسائل الشيعة:297 / 13.
1066-الدروس: 292 / 2.
1067-مائده: 1.
1068-وسائل الشيعة: 305 – 353 / 12.
1069-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1070-جامع المقاصد: 28 / 9؛ مسالک الافهام: 354 / 1؛ الانتصار (الجوامع الفقهيه: ص 192).
1071-المبسوط: 30 / 3.
1072-السرائر: 156 / 3.
1073-المختصر النافع: ص 225.
1074-الحدائق: 167 / 22.
1075-کشف الرموز: 46 / 2.
1076-تذکرة الفقهاء: 434 / 2.
1077-جامع المقاصد: 28 / 9؛ جواهر الکلام: 72 / 28؛ فيض کاشاني، مفاتيح الشرايع: 297 / 3.
1078-جامع المقاصد: 29 / 9؛ مسالک الافهام: 355 / 1.
1079-المبسوط: 300 / 3.
1080-المقنعه: 652.
1081-المراسم: ص 200.
1082-تذکرة الفقهاء: 434 / 2؛ قواعد الاحکام: 389 / 2.
1083-الدروس: 292 / 2.
1084-مفتاح الکرامة: 35 / 9.
1085-المبسوط: 300 / 3.
1086-مسالک الافهام: 355 / 1.
1087-جواهر الکلام: 75 / 28.
1088-جامع المقاصد: 31 / 9.
1089-تذکرة الفقهاء: 435 / 2.
1090-قواعد الاحکام: 390 / 2.
1091-شرائع الاسلام: 217 / 2.
1092-مسالک الافهام: 355 / 1.
1093-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1094-رياض المسائل: 28 / 2.
1095-مسالک الافهام: 355 / 1.
1096-المبسوط: 300 / 3.
1097-جامع المقاصد: 32 – 31 / 9.
1098-محقق ثاني در جامع المقاصد: 98 / 9؛ و شيخ در مبسوط: 295 / 3.
1099-الدروس: 292 / 2؛ مسالک الافهام: 354 / 1؛ الروضة: 299 / 1.
1100-المصطلحات الوقفيه: 13.
1101-المصطلحات الوقفيه: ص 152؛ از الاسعاف، فتح القدير؛ روضة الطالبين؛ کشاف القناع:و..؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 226 / 1؛ محاضرات في الوقف: ص 145.
1102-المصطلحات الوقفيه: ص 51 (از فتح القدير: 439 / 5؛ کشاف القناع: 261 / 4؛ مطالب النهي: 318 / 4)؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 227 – 226 / 1؛ محاضرات في الوقف: ص 171 – 170.
1103-المصطلحات الوقفيه: ص 52 – 51 (از المهذب: 502 / 2)؛ محاضرات في الوقف: ص 171؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 231 – 230 / 1.
1104-المصطلحات الوقفيه: ص 14 و 152، (از فتح القدير، رد المحتار؛ مغني المحتاج؛ کشاف القناع و..) محاضرات في الوقف، ابوزهره: ص 173؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 235 – 232 / 1 و 45 – 11 / 2.
1105-کشف الغطاء: ص 179.
1106-جامع المقاصد: 74 – 73 / 9.
1107-مسالک الافهام: 355 / 1 (به نقل از نامبردگان).
1108-جواهر الکلام: 76 / 28.
1109-السرائر: 156 / 3؛ الدروس: 292 / 2.
1110-کشف الرموز: 46 / 2.
1111-کتاب المکاسب: ص 287.
1112-الفقه الاسلامي و ادلته: 209 / 8؛ محاضرات في الوقف: ص 164 – 161.
1113-الفقه الاسلامي و ادلته: 209 / 8.
1114-المفردات: ماده‏ي «ولي».
1115-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 607.
1116-المصطلحات الوقفيه: ص 237، (از متن اللغة، المصباح المنير و المعجم الوسيط).
1117-المصطلحات الوقفيه: ص 237، از الدر المختار: 410 – 409 / 3.
1118-المختصر النافع: ص 256؛ التنقيح الرائع: 307 / 2؛ مسالک الافهام: 346 / 1؛ الروضة: 300 / 1 و..
1119-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 607.
1120-احکام وقف در شريعت اسلام: 90 – 84 / 2.
1121-کشف الغطاء: 177.
1122-مختلف الشيعة: ص 492.
1123-التنقيح الرائع: 307 / 2؛ الحدائق: 182 / 22.
1124-رياض المسائل: 22 / 2.
1125-المبسوط: 310 / 3؛ جامع المقاصد: 34 / 9؛ جواهر الکلام: 22 / 28؛ کشف الرموز: 47 / 2؛ الروضة: 300 / 1؛ قواعد الاحکام: 390 / 2؛ تذکرة الفقهاء: 441 / 2؛ کفاية الاحکام: 141؛ مسالک الافهام، تحرير الوسيله، منهاج الصالحين، خويي: 245 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 247 / 2.
1126-به نقل از رياض المسائل: 212 / 2.
1127-جامع المقاصد: 34 / 9؛ التنقيح الرائع: 307 / 2؛ کشف الغطاء: ص 177.
1128-مسالک الافهام: 346 / 2؛ تذکرة الفقهاء: 441 / 2.
1129-مختلف الشيعة: ص 492.
1130-النهاية: 301 / 3.
1131-تذکرة الفقهاء: 441 / 2.
1132-وسائل الشيعة: 300 / 3.
1133-وسائل الشيعة: 315 – 311 / 13.
1134-تذکرة الفقهاء: 442 / 2.
1135-مفاتيح الشرايع: 213 / 3؛ تحرير الوسيلة: 83 / 2.
1136-مفتاح الکرامة: 41 / 9.
1137-مسالک الافهام: 347 / 1؛ تذکرة الفقهاء: 442 / 2؛ مفتاح الکرامة: 41 / 9.
1138-تحرير الوسيلة: 82 / 2.
1139-المبسوط: 301 / 3.
1140-شرائع الاسلام: 214 / 2؛ قواعد الاحکام: 390 / 2.
1141-مسالک الافهام: 347 / 1.
1142-مفاتيح الشرايع: 213 / 3؛ الحدائق: 168 / 22؛ ايضاح الفوائد: 384 / 2؛ جامع المقاصد: 34 / 9؛ کشف الرموز: 47 / 2.
1143-المختصر النافع: 256.
1144-رياض المسائل: 24 / 2.
1145-الروضة: 300 / 1؛ رياض المسائل: 24 / 2؛ التنقيح الرائع: 308 / 2؛ مفتاح الکرامة: 42 / 9.
1146-جواهر الکلام: 26 / 28.
1147-ملحقات العروة: 227 / 2.
1148-تحرير الوسيلة: 84 / 2.
1149-الدروس: 295 / 2.
1150-ملحقات العروة: 228 / 2.
1151-همان: 229 / 2.
1152-القواعد و الفوائد: ص 185؛ تحرير الوسيلة: 84 / 2.
1153-مانده: 2.،
1154-منهاج الصالحين خويي: 245 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 247 / 2.
1155-قانون اساسي – مدني: 118 – 116، ماده‏ي 73 تا ماده‏ي 81.
1156-محاضرات في الوقف: ص 354؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 231 / 8؛ المغعني: 386 / 5؛ المبسوط، سرخسي: 64 / 12؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 24 / 4؛ اعلام الموقعين: 288 / 3.
1157-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 607.
1158-البحر الزخار: 165 / 5.
1159-المغني: 386 / 5؛ المبسوط، سرخسي: 49 / 12؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 231 / 8؛ محاضرات في الوقف: ص 354 و بقيه متون و مدارک نامبرده در ضمن طرح همين مسأله.
1160-محاضرات في الوقف: ص 354؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 231 / 8؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 608 و..
1161-محاضرات في الوقف: ص 258.
1162-المغني: 386 / 5؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 231 / 8؛ محاضرات في الوقف: ص 363 – 362.
1163-الشرح الصغير: 24 / 4.
1164-الفقه الاسلامي و ادلته: 231 / 8.
1165-مغني المحتاج: 393 / 2؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 231 / 8؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 608؛ محاضرات في الوقف: ص 361.
1166-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 607.
1167-احکام وقف در شريعت اسلام: 97 – 96 / 2.
1168-تذکرة الفقهاء: 441 / 2.
1169-مسالک الافهام: 347 / 1.
1170-جواهر الکلام: 21 / 28؛ رياض المسائل: 24 / 2؛ مفتاح الکرامة: 41 / 9؛ الحدائق: 184 / 22.
1171-وسائل الشيعة: 312 / 13.
1172-الحدائق: 185 / 22؛ مسالک الافهام: 347 / 1.
1173-الجوامع الفقهية: ص 770.
1174-تذکرة الفقهاء: 441 / 2.
1175-جواهر الکلام: 23 – 22 / 22.
1176-ملحقات العروة: 230 / 2؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 607؛ تحرير وسيلة: 82 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 247 / 2؛ منهاج الصالحين خويي: 245 / 2.
1177-بقره: 282.
1178-محاضرات في الوقف 407 – 404.
1179-البحر الزخار: 165 / 5.
1180-الفقه الاسلامي و ادلته: 232 / 8؛ محاضرات في الوقف: ص 371؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 102 / 2.
1181-الفقه الاسلامي و ادلته: 232 / 8؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 105 / 2.
1182-مغني المحتاج: 393 / 2؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 232 / 8؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 101 – 100 / 2.
1183-محاضرات في الوقف: ص 372؛ المغني، ابن‏قدامه: 386 / 5؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 232 / 8.
1184-تذکرة الفقهاء: 442 / 2.
1185-جواهر الکلام: 23 – 22 / 28.
1186-مسالک الافهام: 347 / 1؛ تذکرة الفقهاء: 440 / 2؛ جواهر الکلام: 22 / 28؛ رياض المسائل 24 / 2.
1187-الحدائق: 185 / 22.
1188-کشف الغطاء: ص 177.
1189-منهاج الصالحين، حکيم: 248 / 2؛ منهاج الصالحين، خويي: 245 / 2.
1190-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 609.
1191-تحرير الوسيلة: 84 / 2 و..
1192-المصطلحات الوقفيه: ص 174 – 173؛ مغني المحتاج: 395 / 2؛ الفتاوي الکبري: 426 / 4؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 239 – 237 / 8؛ محاضرات في الوقف: ص 362 – 361؛ البحر الزخار: 165 / 5؛ اسهل المدارک: 111 / 3؛ الشرح الصغير: و بلغة السالک: 24 / 4.
1193-الشرح الصغير و بلغة السالک: 24 / 4.
1194-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 609.
1195-اسهل المدارک: 111 / 3.
1196-المبسوط: 44 / 12.
1197-المغني: 386 / 5.
1198-جواهر الکلام: 23 / 28.
1199-وسائل الشيعة: باب 4 از ابواب احکام الوقف، حديث 8.
1200-مسالک الافهام: 347 / 1؛ تذکرة الفقهاء: 441 / 2؛ الحدائق: 188 / 22؛ الروضة: 301 / 1؛ الوصاية و الاوقاف: ص 249؛ جامع المقاصد: 115 / 9؛ مفتاح الکرامة: 42 / 9؛ ملحقات العروة: 231 / 2؛ تحرير الوسيلة: 83 / 2 و..
1201-وسيلة النجاة: 157 / 2؛ ملحقات العروة: 231 / 2؛ تحرير الوسيله: 84 / 2.
1202-قانون اساسي – مدني: 118، ماده‏ي 87.
1203-مسالک الافهام: 347 / 1؛ مفاتيح الشرايع: 214 / 3.
1204-مفتاح الکرامة: 42 / 9.
1205-الفقه علي المذاهب الخمسة: ص 610.
1206-تذکرة الفقهاء: 442 / 2.
1207-تحرير الوسيله: 84 / 2؛ منهاج الصالحين، خويي: 246 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 248 / 2.
1208-قانون اساسي – مدني: 118، ماده‏ي 83.
1209-مفتاح الکرامة: 126 / 9؛ جواهر الکلام: 115 / 28؛ الروضة: 301 / 1؛ جامع المقاصد: 115 / 9؛ تذکرة الفقهاء: 442 / 2.
1210-الفقه الاسلامي و ادلته: 233 / 8؛ المصطلحات الوقفيه: ص 239.
1211-مغني المحتاج: 394 / 2.
1212-محاضرات في الوقف: ص 370 – 366؛ مغني المحتاج: 394 / 2؛ الفتاوي الکبري: 426 / 4؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 233 / 8؛ المصطلحات الوقفيه: ص 105 و..
1213-الفقه الاسلامي و ادلته: 235 / 8.
1214-احکام وقف در شريعت اسلام: 71 – 70 / 2.
1215-الاسعاف: 54.
1216-الشرح الصغير و بلغة السالک: 36 – 34 / 4؛ اسهل المدارک: 109 / 3.
1217-مغني المحتاج: 395 / 2؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 61 / 2؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 236 / 8.
1218-احکام وقف در شريعت اسلام: 73 – 59 / 2.
1219-الحدائق: 186 / 22.
1220-ملحقات العروة: 231 / 2.
1221-تذکرة الفقهاء: 442 / 2.
1222-مسالک الافهام: 347 / 1؛ الروضة: 301 / 1؛ مفاتيح الشرايع: 213 / 3؛ مفتاح الکرامة: 41 / 9؛ کفاية الاحکام: 141؛ وسيلة النجاة: 157 / 2؛ تحرير الوسيلة: 83 / 2؛ منهاج الصالحين: 247 / 2.
1223-رياض المسائل: 24 / 2.
1224-کشف الغطاء: 177.
1225-محاضرات في الوقف: 388.
1226-محاضرات في الوقف: ص 389؛ المبسوط، سرخسي: 32 – 31 / 12.
1227-الشرح الصغير و بلغة السالک: 24 / 2.
1228-محاضرات في الوقف: ص 390 – 389.
1229-مغني المحتاج: 394 / 2؛ محاضرات في الوقف: 391.
1230-محاضرات في الوقف: 392.
1231-قانون اساسي – مدني: 118، ماده‏ي 84.
1232-محاضرات في الوقف: 413؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 25 – 24 / 4؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: 607؛ المصطلحات الوقفيه: 166.
1233-وسائل الشيعة: 303 / 13.
1234-همان: 303 / 13.
1235-کتاب المکاسب: 164 – 163.
1236-جواهر الکلام: 358 / 22.
1237-کتاب المکاسب: 164.
1238-وسائل الشيعة: 304 / 13.
1239-کتاب البيع: 101 – 91 / 3.
1240-کتاب البيع: 110 – 106 / 3.
1241-وسائل الشيعة: 303 / 13.
1242-جواهر الکلام: 358 / 22.
1243-کتاب المکاسب: 164.
1244-کتاب البيع: 114 / 3.
1245-کتاب المکاسب: 167.
1246-الخلاف: 550 / 3؛ المبسوط: 300 / 3؛ النهاية: 109.
1247-مفتاح الکرامة: 100 / 9.
1248-تحرير الاحکام: 290 / 1؛ نهاية الاحکام: 259 – 358 / 1؛ کفاية الاحکام: 142؛ کشف اللثام: 335 / 3؛ جامع المقاصد: 81 / 9؛ الحدائق: 254 / 22؛ الروضة: 303 / 1؛ الدروس: 304 / 2؛ کشف الغطاء: 178.
1249-انفال: 41.
1250-ملحقات العروة: 258 – 257 / 2.
1251-الفقه علي المذاهب الخمسة: 613 – 614.
1252-الخلاف: 550 / 3؛ السرائر: 167 / 3.
1253-مسالک الافهام: 360 / 1؛ الحدائق: 254 / 22؛ ذکري الشيعة (شهيد اول): 157.
1254-مسالک الافهام: 360 / 1؛ جامع المقاصد: 81 / 9؛ المناهل: 508.
1255-مدارک الاحکام: 396 / 4؛ کتاب الصلاة (حاج آقا رضا همداني): 705؛ جواهر الکلام: 107 / 28.
1256-مفتاح الکرامة: 100 / 9؛ المناهل: 508؛ المساجد و احکامها في التشريع الاسلامي: 103.
1257-الروضة: 304 / 1؛ کتاب المکاسب: 167؛ جامع المقاصد: 81 / 9؛ المناهل: 508؛ المساجد و احکامها في التشريع الاسلامي: 104.
1258-المناهل: 508؛ جواهر الکلام: 107 / 28؛ مسالک الافهام: 361 / 1.
1259-الفقه: 138 / 6.
1260-کتاب البيع: 121 / 3.
1261-وسائل الشيعة: 303 / 13؛ الفقه: 138 / 6.
1262-کتاب البيع: 89 / 3.
1263-کتاب المکاسب: 167؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: 618.
1264-الفقه علي المذاهب الخمسة: 618.
1265-کتاب البيع: 125 – 123 / 3.
1266-مسالک الافهام: 417 / 1 (به نقل از شرايع)؛ منتهي المطلب: 389؛ تحرير الاحکام: 290 / 1.
1267-ذکري الشيعة: ص 157.
1268-ذخيرة المعاد: ص 294.
1269-کتاب الصلاة: ص 507.
1270-المهذب: 78 / 1.
1271-مدارک الاحکام: 396 / 4.
1272-منتهي المطلب: ص 389.
1273-مسالک الافهام: 417 / 1؛ قواعد الاحکام: 401 / 2؛ مفتاح الکرامة: 124 / 9.
1274-مدارک الاحکام: 398 / 4.
1275-جامع المقاصد: 116 / 9 (به نقل از قواعد الاحکام).
1276-الدروس: 305 / 2.
1277-کتاب المکاسب: 166؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: 117 / 9.
1278-جامع المقاصد: 117 / 9.
1279-جواهر الکلام: 112 / 28؛ مفتاح الکرامة: 127 / 9.
1280-جامع المقاصد: 117 / 9.
1281-جواهر الکلام: 87 / 28.
1282-اسهل المدارک: 104 / 3.
1283-الفقه الاسلامي و ادلته: 225 / 8 (از رد المحتار: 406 / 3 و فتح القدير: 58 / 5).
1284-المبسوط: 43 – 42 / 12.
1285-مغني المحتاج: 392 / 2.
1286-محاضرات في الوقف: 188 – 187؛ المغني: 377 / 5؛ مجموع في المناقلة و الاستبدال: 53.
1287-المغني: 377 / 5.
1288-المبسوط: 42 / 12.
1289-محاضرات في الوقف: 185.
1290-مغني المحتاج: 392 / 2؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 225 / 8.
1291-المغني: 379 / 5؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 227 / 8.
1292-السرائر: 153 / 3.
1293-ايضاح الفوائد: 393 / 2.
1294-کتاب المکاسب: ص 164.
1295-جواهر الکلام: 360 / 22.
1296-مسالک الافهام: 174 / 1.
1297-کتاب المکاسب: 168؛ مفتاح الکرامة: 86 / 9.
1298-الخلاف: 551 / 3؛ المبسوط: 300 / 3.
1299-المقنعة: 652.
1300-فقه القرآن: 293 / 2.
1301-مختلف الشيعة: 395.
1302-الدروس: 305 / 2.
1303-الجامع للشرايع: ص 372.
1304-مفاتيح الشرايع: 213 / 3.
1305-ايضاح الفوائد: 393 / 2.
1306-الجوامع الفقهيه: ص 192.
1307-مسالک الافهام: 174 / 1.
1308-ملحقات العروة: 254 / 2.
1309-کتاب البيع: 134 – 133 / 3.
1310-کتاب المکاسب: ص 169.
1311-تحرير الاحکام: 290 / 1.
1312-المبسوط: 300 / 3.
1313-الدروس: 304 / 2.
1314-مفاتيح الشرايع: 213 / 3.
1315-قواعد الاحکام: 395 / 2؛ جامع المقاصد: 68 / 9.
1316-ملحقات العروه: 254 / 2.
1317-وسائل الشيعة: 303 / 13.
1318-صحيح مسلم: 1255 / 3، حديث 1632 و مسند احمد: 55 / 2.
1319-جامع المقاصد: 68 / 9.
1320-وسائل الشيعة: 303 / 13.
1321-کتاب المکاسب: ص 170 – 169.
1322-الخلاف: 552 – 551 / 3؛ المبسوط: 300 / 3.
1323-السرائر: 167 / 3.
1324-قواعد الاحکام: 395 / 2؛ ايضاح الفوائد: 394 / 2.
1325-ايضاح الفوائد: 394 / 2.
1326-کتاب المکاسب: 170.
1327-المهذب البارع: 65 / 3.
1328-کشف الرموز: 53 / 2.
1329-وسائل الشيعة: 303 / 13.
1330-همان: 306 / 13.
1331-همان: 306 / 13.
1332-کتاب المکاسب: 171.
1333-الجوامع الفقهيه: 192.
1334-همان: 541.
1335-المقنعة: 652.
1336-به نقل از جواهر الکلام: 366 / 22.
1337-فقه القرآن: 293 / 2.
1338-المبسوط: 287 / 3.
1339-مجمع الفائدة و البرهان: 169 / 8.
1340-مفتاح الکرامة: 91 / 9.
1341-وسائل الشيعة: 306 / 13.
1342-مفتاح الکرامة: 91 / 9.
1343-مجمع الفائدة و البرهان: 169 / 8.
1344-کتاب المکاسب: ص 171.
1345-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1346-همان: 303 / 13.
1347-همان: 304 – 303 / 13، باب 6 حديث 3 و 4.
1348-مائده: 1.
1349-مفتاح الکرامة: 91 / 9؛ السرائر: 153 / 3.
1350-المقنعة: 652.
1351-الجوامع الفقهيه: ص 192.
1352-مختلف الشيعة: ص 490.
1353-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1354-ملحقات العروة: 255 – 254 / 2.
1355-ايضاح الفوائد: 393 / 2.
1356-المبسوط: 300 / 3.
1357-وسائل الشيعة: 306 / 13.
1358-همان: 295 / 13.
1359-جامع المقاصد: 73 – 72 / 9.
1360-المبسوط: 300 / 3؛ جامع المقاصد: 72 / 9.
1361-مختلف الشيعه: ص 490.
1362-مختلف الشيعة: 490؛ کتاب المکاسب: 172.
1363-وسائل الشيعة: 295 / 13؛ کتاب المکاسب: 172.
1364-مائده: 1.
1365-وسائل الشيعة: 312 / 13.
1366-کتاب المکاسب: 172.
1367-کتاب البيع: 178 – 171 / 3.
1368-همان: 178 / 3.
1369-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1370-همان: 303 / 13.
1371-جواهر الکلام: 359 – 358 / 22.
1372-کتاب المکاسب: 170.
1373-ملحقات العروة: 254 – 253 / 2.
1374-کفاية الاحکام: 142.
1375-المبسوط: 287 / 3.
1376-الدروس: 304 / 2.
1377-جامع المقاصد: 69 / 9 (به نقل از قواعد الاحکام).
1378-جواهر الکلام: 110 / 28 (به نقل از شرائع الاسلام).
1379-المختصر النافع: 258.
1380-کشف الرموز: 55 – 54 / 2.
1381-مفتاح الکرامة: 86 / 9.
1382-تحرير الاحکام: 290 / 1.
1383-السرائر: 153 / 3.
1384-النهاية: 6.
1385-تذکرة الفقهاء: 444 / 2.
1386-الجامع للشرايع: 372.
1387-مختلف الشيعة: 498.
1388-المختصر النافع: 258.
1389-الدروس: 304 / 2.
1390-جامع المقاصد: 70 – 69 / 9.
1391-وسيلة النجاة: 154 / 2.
1392-جواهر الکلام: 365 / 22.
1393-تذکرة الفقهاء: 444 / 2.
1394-وسائل الشيعة: 305 / 13.
1395-مسالک الافهام: 1 / 174 و 361.
1396-تذکرة الفقهاء: 444 / 2.
1397-جامع المقاصد: 70 – 69 / 9.
1398-مفتاح الکرامة: 91 / 9.
1399-وسائل الشيعة: 303 / 13.
1400-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1401-وسائل الشيعة: 304 / 13.
1402-ايضاح الفوائد: 393 / 2.
1403-کتاب المکاسب: 174 – 173.
1404-السرائر: 153 / 3.
1405-جواهر الکلام: 391 / 22.
1406-البته منظور شيخ از وقف منقطع در اين جا وقف بر افرادي است که منقرض مي‏شوند، نه واقفي که داراي مدت باشد (يعني وقف موقت).
1407-کتاب المکاسب: 175 – 174.
1408-کتاب البيع: 187 – 186 / 3.
1409-البته در صورتي که چنين شرطي را در وقف جايز بدانيم.
1410-ملحقات العروة: 264 – 263 / 2.
1411-المقنعة: 652.
1412-النهاية: 600.
1413-مفتاح الکرامة: 89 / 9 (به نقل از انتصار).
1414-الجوامع الفقهيه: 54.
1415-همان.
1416-مختلف الشيعة: 490؛ مفتاح الکرامة: 89 / 9 و..
1417-کتاب البيع: 145 / 3.
1418-کتاب المکاسب: 168.
1419-کتاب المکاسب: 168.
1420-همان.
1421-کتاب البيع: 148 – 147 / 3.
1422-جامع المقاصد: 73 / 9.
1423-مسالک الافهام: 1 / 174 و 361.
1424-جامع عباسي: 141.
1425-کفاية الاحکام: 142.
1426-تذکرة الفقهاء: 444 / 2؛ مختلف الشيعة: 490.
1427-المهذب البارع: 68 – 67 / 3؛ المختصر: 212.
1428-التنقيح الرائع: 330 / 2.
1429-مفاتيح الشرايع: 213 / 3.
1430-مفتاح الکرامة: 89 / 9.
1431-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1432-ملحقات العروة: 261 / 2.
1433-کتاب المکاسب: 168.
1434-وسائل الشيعة: 303 / 13.
1435-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1436-کتاب المکاسب: 169.
1437-تذکرة الفقهاء: 444 / 2؛ مختلف الشيعة: 490.
1438-قانون اساسي – مدني: 119، ماده‏هاي 90 – 88.
1439-مسالک الافهام: 174 / 1.
1440-مفتاح الکرامة: 89 / 9 (به نقل از مختلف الشيعة).
1441-التنقيح الرائع: 330 / 2؛ مجمع الفائدة و البرهان: 169 – 168 / 8.
1442-مستتند الشيعة: 373 / 2.
1443-وسائل الشيعة: 306 / 13.
1444-همان: 305.
1445-کتاب المکاسب: 169.
1446-کتاب البيع: 156، 152، 150، 125 / 3.
1447-وسائل الشيعة: 295 / 13.
1448-ايضاح الفوائد: 199 / 2، (به نقل از قواعد الاحکام) ملحقات العروة: 265 / 2.
1449-ملحقات العروة: 266 – 265 / 2.
1450-ايضاح الفوائد: 199 / 2.
1451-منهاج الصالحين: 81 / 2.
1452-منهاج الصالحين: 98 / 2.
1453-المصطلحات الوقفيه: 13.
1454-مجموع في المناقلة و الاستبدال: 47؛ المصطلحات الوقفيه: 227.
1455-البحر الزخار: 158 / 5.
1456-موسوعة الفقه الاسلامي، جمال عبدالناصر: 182 / 5.
1457-موسوعة الفقه الاسلامي، جمال عبدالناصر: 182 / 5.
1458-المدونة الکبري 342 / 4؛ الشرح الصغير: و بلغة السالک: 30 – 29 / 4؛ محاضرات في الوقف: ص 185 – 183؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 222 / 8؛ موسوعة جمال عبدالناصر: 181 / 5؛ الفقه علي المذاهب الخمسة: 617.
1459-مغني المحتاج: 393 – 390 / 2؛ موسوعة، جمال عبدالناصر: 181 / 5؛ احکام وقف: 30 – 29 / 2؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 225 / 8؛ محاضرات في الوقف: ص 187 – 186.
1460-محاضرات في الوقف: ص 187.
1461-مجموعه في المناقلة و الاستبدال بالاوقاف، ص 55.
1462-همان: 56.
1463-همان: 63.
1464-المغني: 378 / 5.
1465-احکام وقف در شريعت اسلام: 31 / 2؛ المغني 378 / 5؛ الفتاوي الکبري: 341 / 4.
1466-محاضرات في الوقف: ص 89؛ احکام وقف در شريعت اسلام: 31 / 2؛ الفقه الاسلامي و ادلته: 227 / 8.
1467-البحر الزخار: 195 / 5.
1468-مختلف الشيعة: 491.
1469-ملحقات العروة: 267 / 2.
1470-کشف الغطاء: ص 180.
1471-ملحقات العروة: 267 / 2.
1472-منهاج الصالحين، حکيم: 264 / 2.
1473-کشف الغطاء: ص 181.
1474-کشف الغطاء: ص 181.
1475-ملحقات العروة: 267 / 2.
1476-رک: مختلف الشيعة: 491؛ کشف الغطاء: 181؛ تحرير الوسيلة: 85 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 264 / 2؛ منهاج الصالحين، خويي: 259 / 2؛ الوصاية و الاوقاف، هاشم معروف الحسني: 276 – 273.
1477-تحرير الوسيله: 86 / 2.
1478-منهاج الصالحين حکيم: 264 / 2؛ منهاج الصالحين، خويي: 259 / 2.
1479-ملحقات العروة: 273 / 2.
1480-البحر الزخار: 152 – 151 / 5.
1481-المصطلحات الوقفية: 19.
1482-الفقه الاسلامي و ادلته: 214 / 8.
1483-همان.
1484-الشرح الصغير و بلغة السالک: 14 / 4.
1485-همان: 16.
1486-فتح الباري: 403 – 400، 399، 390 / 5؛ همچنين رک: المصطلحات الوقفيه: 19.
1487- ملحقات العروة: 270 / 2؛ تحرير الوسيلة: 85 / 2.
1488-ملحقات العروة: 270 / 2.
1489-اجود التقريرات: 457 / 2.
1490-القواعد الفقهيه: 119 / 1.
1491-القواعد الفقهيه (بجنوردي): 199 / 1؛ اجود التقريرات: 457 / 2؛ قواعد فقه، محقق داماد، بخش مدني: 53؛ القواعد الفقهيه، آية الله مکارم: 299 / 1.
1492-القواعد الفقهيه: 301 / 1.
1493-جواهر الکلام: 461 / 28؛ المبسوط: 299 – 298 / 3.
1494-وسائل الشيعة: 13 / 463 و 472.
1495-قواعد الاحکام: 529 / 2؛ ايضاح الفوائد: 594 – 593 / 2؛ مسالک الافهام: 426 / 1 و..
1496-المصطلحات الوقفيه: 211.
1497-ايضاح الفوائد: 596 / 2 (به نقل از قواعد الاحکام).
1498-ابضاح الفوائد: 592 / 2.
1499-ايضاح الفوائد: 592 / 2 (به نقل از قواعد الاحکام).
1500-المبسوط: 298 / 3.
1501-کشف الرموز: 91 – 90 / 2؛ جواهر الکلام: 64 / 26؛ منجزات المريض: 40.
1502-تحرير الوسيلة: 23 / 2.
1503-منهاج الصالحين: 235 / 2.
1504-منهاج الصالحين: 237 / 2.
1505-تذکرة الفقهاء: 517 / 2؛ مختلف الشيعة: 496؛ ايضاح الفوائد: 593، 592 / 2.
1506-جامع المقاصد: 37 / 9.
1507-التنقيح الرائع: 424 / 2.
1508-جواهر الکلام: 73 – 72 / 26.
1509-المبسوط: 43 / 4.
1510-مسالک الافهام: 424 / 1.
1511-کشف الغطاء: 183؛ جامع المدارک: 119 / 4.
1512-بحارالانوار: 272 / 2.
1513-وسائل الشيعة: 370 / 13؛ الکافي: 7 / 7.
1514-الکافي: 8 / 7؛ الفقيه: 149 / 4.
1515-کشف الرموز: 92 – 90 / 2؛ المبسوط: 43 / 4؛ مسالک الافهام: 424 / 1؛ الحدائق: 600 – 599 / 22؛ منجزات المريض: 42 به بعد.
1516-التنقيح الرائع: 24/ 2.
1517-مسالک الافهام: 425 / 1.
1518-جواهر الکلام: 72 / 26.
1519-التنقيح الرائع: 424 / 2؛ مسالک الافهام: 424 / 1.
1520-جواهر الکلام: 70 / 26.
1521-وسائل الشيعة: 363 / 13.
1522-همان: 363 – 362 / 13، حديثهاي 2 و 7.
1523-همان: 367 / 13 حديث 11.
1524-رک: ايضاح الفوائد: 593 / 2؛ التنقيح الرائع: 424 / 2؛ مسالک الافهام: 424 / 1؛ جواهر الکلام: 66 – 65 / 26؛ الحدائق: 602 / 22؛ مختلف الشيعة: / 497 – 496.
1525-الحدائق: 613 / 22.
1526-جواهر الکلام: 73 – 72 / 26.
1527-جامع المقاصد: 37 / 9؛ الدروس: 288 / 2.
1528-نيل الاوطار: 42 / 6.
1529-نيل الاوطار: 42 / 6.
1530-المبسوط، سرخسي: 102 / 12؛ محاضرات في الوقف: 148؛ الفتاوي الکبري: 20 – 17 / 4؛ الشرح الصغير و بلغة السالک: 18 – 16 / 4؛ المدونة الکبري: 346 – 344 / 4؛ فقه الامام الاوزاعي: 161 / 2؛ المصطلحات الوقفيه: 213؛ مغني المحتاج: 377 / 2.
1531-احکام وقف در شريعت اسلام: 258 / 1.
1532-احکام وقف در شريعت اسلام: 258 / 1.
1533-محاضرات في الوقف: 150 – 149.
1534-محاضرات في الوقف: ص 148.
1535-حج: 77.
1536-بقره: 275.
1537-بقره: 237.
1538-المحلي: 425 / 9.
1539-قواعد الاحکام: 402 / 2؛ ايضاح الفوائد: 407 / 2؛ شرائع الاسلام: 455 / 2؛ تذکرة الفقهاء: 448 / 2؛ تحرير الوسيله: 87 / 2؛ مفاتيح الشرايع: 217 / 3؛ الدروس: 306 / 2.
1540-مسالک الافهام: 364 / 1؛ مفتاح الکرامة: 131 / 9؛ الروضة: 306 / 1؛ جواهر الکلام: 135 – 134 / 28؛ منهاج الصالحين، خويي: 261 / 2.
1541-جواهر الکلام: 135 / 28؛ مفتاح الکرامة: 131 / 9؛ (از تحرير الاحکام، علامه) ظاهر فاضل مقداد در تنقيح 332 / 2، نيز همين معناست.
1542-جواهر الکلام: 135 / 28؛ مفتاح الکرامة: 131 / 9؛ (از وسيله‏ي ابن‏حمزه).
1543-السرائر: 169 / 3.
1544-جواهر الکلام: 135 / 28؛ مفتاح الکرامة: 131 / 9.
1545-المبسوط: 316 / 3؛ الخلاف: 562 / 3؛ فقه القرآن: 293 / 2؛ مختلف الشيعة: ص 498؛ الجوامع الفقهيه: ص 192؛ جواهر الکلام: 136 / 28؛ مفتاح الکرامة: 123 / 9.
1546-مستدرک الوسائل: 514 / 2.
1547-تذکرة الفقهاء: 448 / 2.
1548-الروضة: 306 / 1.
1549-رقبي از رقبه‏ي ملک گرفته شده و يا از ارتقاب به معناي انتظار؛ زيرا در آن مالک انتظار به سر آمدن مدت را مي‏کشد.
1550-المبسوط: 316 / 3؛ تذکرة الفقهاء: 448 / 2؛ جامع المقاصد: 118 / 9؛ مفاتيح الشرايع: 218 / 3؛ مسالک الافهام: 364 / 1؛ تحرير الوسيلة: 88 / 2؛ جواهر الکلام: 133 / 28.
1551-الحدائق:281 / 22.
1552-المبسوط: 316 / 3.
1553-مائده: 1.
1554-وسائل الشيعة: 332 – 324 / 13.
1555-مفاتيح الشرايع: 219 / 3.
1556-الحدائق: 281 / 22؛ مسالک الافهام: 364 / 1.
1557-جواهر الکلام: 133 / 28.
1558-وسائل الشيعة: 326 / 13 ح 1.
1559-همان: 325.
1560-التنقيح الرائع: 332 / 2.
1561-الخلاف: 558 / 3.
1562-مفاتيح الشرائع: 219 / 3.
1563-جواهر الکلام: 133 / 28.
1564-جامع المقاصد: 117 / 9.
1565-جواهر الکلام: 133 / 28.
1566-الخلاف: 558 / 3؛ المبسوط: 316 / 3.
1567-شرايع الاسلام: 212 / 2.
1568-مفتاح الکرامه: 129 / 9.
1569-جواهر الکلام: 133 / 28.
1570-)مائده: 1.
1571-مفتاح الکرامة: 129 / 9.
1572-التنقيح الرائع: 334 / 2.
1573-جواهر الکلام: 134 / 28.
1574-مسالک الافهام: 364 / 2.
1575-شرايع الاسلام: 225 / 2.
1576-جواهر الکلام: 134 / 28.
1577-مفتاح الکرامة: 130 / 9؛ تذکرة الفقهاء: 364 / 2؛ جامع المقاصد: 118 / 9.
1578-التنقيح الرائع: 333 / 2.
1579-قواعد الاحکام: 402 / 2؛ مفتاح الکرامة: 135 / 9؛ شرايع الاسلام: 455 / 2؛ مسالک الافهام: 365 / 1.
1580-جواهر الکلام: 146 / 28.
1581-مفتاح الکرامة: 135 / 9.
1582-وسائل الشيعة: 334 – 324 / 13.
1583-مفاتيح الشرايع: 219 / 3؛ مسالک الافهام: 366 / 1.
1584-شرايع الاحکام: 226؛ المختصر النافع: 259؛ تذکرة الفقهاء: 450 / 2؛ قواعد الاحکام: 403 / 2؛ جامع المقاصد: 126 / 9.
1585-السرائر: 169 / 3.
1586-مفاتيح الشرايع: 219 / 3؛ مسالک الافهام: 366 / 1.
1587-بحار الانوار: 272 / 2.
1588-شرايع الاسلام: 225 / 2.
1589-جواهر الکلام: 146 / 28.
1590-الکافي: 38 / 7؛ وسائل الشيعة: 325 / 13.
1591-المقنعه: 653.
1592-المبسوط: 316 / 3؛ شرايع الاسلام: 455 / 2؛ مسالک الافهام: 365 / 1؛ المختصر النافع: 259؛ التنقيح الرائع: 333 / 2؛ السرائر: 169 – 168 / 3؛ تذکرة الفقهاء: 450 / 2؛ الدروس: 307 / 2؛ المسائل الناصريات (الجوامع الفقهيه): ص 192؛ قواعد الاحکام: 403 / 2؛ جامع المقاصد: 123 – 122 / 9؛ مفتاح الکرامة: 134 / 9.
1593-کشف الغطاء: 185.
1594-مسالک الافهام: 366 / 1.
1595-جواهر الکلام: 153 / 28.
1596-الروضة: 306 / 1.
علامه در تذکره ضمن اشتراط
1597-تذکرة الفقهاء: 448 / 2.
1598-الفقه علي المذاهب الخمسة: 586.
1599-مفاتيح الشرايع: 216 / 3.
1600-المقنعة: 656؛ قواعد الاحکام: 403 / 2؛ تذکرة الفقهاء: 448 / 2؛ مسالک الافهام: 366 / 1؛ الروضة: 307 / 1؛ شرايع الاسلام: 225 / 2؛ المختصر النافع: 259؛ التنقيح الرائع: 337 / 2؛ تحرير الوسيلة: 87 / 2؛ منهاج الصالحين: 260 / 2.
1601-مفتاح الکرامة: 143 / 9.
1602-جواهر الکلام: 152 / 28.
1603-الروضه: 307 / 1.
1604-مسالک: 366 / 1؛ مفتاح الکرامة: 143 / 9؛ جواهر الکلام: 152 / 28.
1605-وسائل الشيعة: 317 – 316 / 13؛ بداية النهاية: 184 / 2.
1606-شرايع الاسلام: 225 / 2؛ تذکرة الفقهاء: 448 / 2؛ مفاتيح الشرايع: 217 / 3؛ الروضة: 307 / 1؛ مسالک الافهام: 366 / 1؛ تحرير الوسيلة: 87 / 3؛ منهاج الصالحين، خويي: 261 / 2؛ منهاج الصالحين، حکيم: 267 / 2.
1607-الروضة: 307 / 1.
1608-منهاج الصالحين: 261 / 2.
1609-پاورقي منهاج الصالحين، حکيم: 267 / 2.
1610-جواهر الکلام: 153 / 28.
1611-وسائل الشيعة: 328 / 13.
1612-الشرح الصغير و بلغة السالک: 53 – 52 / 4.
1613-الشروط الصغير: 651 / 2.
1614-المغني: 408 / 5.
1615-الشرح الصغير و بلغة السالک: 54 / 4؛ المغني المحتاج: 399 / 2؛ المبسوط، سرخسي: 89 / 12؛ الشروط الصغير: 652 / 2.
1616-الشروط الصغير: 651 / 2؛ الجوامع الفقهيه: 192؛ الخلاف، شيخ طوسي: 560 / 3.
1617-مغني المحتاج: 398 / 2.
1618-المغني: 409 / 5.
1619-الشروط الصغير: 651 / 2؛ الشرح الصغير و بلغة السالک،: 52 / 4؛ المغني: 409 / 5.
1620-المغني: 409 / 5.
1621-همان: 408 / 5 (از ابوداود و ترمذي).
1622-الموطأ: 127 / 2؛ مغني المحتاج: 398 / 2.
1623-سبل الاسلام: 176 / 3.
1624-همان: 175 / 3.
1625-الشروط الصغير: 652 / 2.
1626-المبسوط سرخسي: 89 / 12؛ الشروط الصغير: 652 / 2.
1627-الشرح الصغير و بلغة السالک: 54 / 4؛ المغني: 410 / 5.
1628-الخلاف: 562 / 3؛ مغني المحتاج: 399 / 2.
1629-مغني المحتاج: 399 / 2.
1630-مغني المحتاج: 399 / 2.
1631-المغني: 411 / 5.
1632-المبسوط: 89 / 12.
1633-رک: درسهايي از اقتصاد اسلامي، تسخيري: 196 به بعد.
1634-نظري به نظام اقتصادي اسلام: 17.
1635-عنکبوت: 64.
1636-نساء: 77.
1637-آل عمران: 185.
1638-حديد: 20.
1639-الکافي: 263 / 2؛ بحارالانوار: 15 / 72.
1640-بحارالانوار: 130 / 6.
1641-الکافي: 265 / 2؛ بحارالانوار: 28 / 72.
1642-بحارالانوار: 3 / 72.
1643-التبيان: 334 / 8؛ بحارالانوار: 17 / 72.
1644-جمعه: 10.
1645-بقره: 180.
1646-نحل: 30.
1647-بحارالانوار: 153 / 77.
1648-بحارالانوار: 65 / 103.
1649-اصول الکافي: 538 / 1.
1650-سفينة البحار: ماده‏ي «فقر».
1651-سفينة البحار: ماده‏ي «فقر».
1652-يونس: 7.
1653-نهچ‏البلاغه، صبحي صالح، حکمت: 131.
1654-(حديث نبوي) بحارالانوار: 148 / 73.
1655-وسائل الشيعة: 17 / 12.
1656-رک: درآمدي بر اقتصاد اسلامي: 47 – 45؛ التوازن الاسلامي بين الدنيا و الآخرة؛ اسلام در مبارزه‏ي بنيادي يا فقر، دروس في الاخلاق، آية الله مشکيني: 175؛ نظري به نظام اقتصاد اسلامي: 17.
1657-توبه: 33.
1658-نساء: 141.
1659-انفال: 60.
1660-نظري به نظام اقتصادي اسلام: 22.
1661-غرر الحکم: 574 / 2.
1662-توبه: 34.
1663-مجموعه مقالات فارسي، مقاله‏ي استاد واعظ زاده از صحيفه‏ي نور: 135 / 10.
1664-رک: به مجموعه‏ي مقالات فارسي: مقاله‏ي استاد واعظ زاده: 117 – 94، و مقاله‏ي آية ا.. سيد محمود هاشمي: 51؛ مقايسه بين سيستمهاي اقتصادي: مظاهري: 9.
1665-اقتصاد ما، شهيد سيد محمد باقر صدر: 18 – 12 / 2.
1666-اقتصاد ما: 25 – 12 / 2؛ مباني اقتصاد اسلامي: دفتر همکاري حوزه و دانشگاه: 64 – 63؛ درسهايي از اقتصاد اسلامي، تسخيري: 210؛ درآمدي بر اقتصاد اسلامي: 14 – 13.
1667-اقتصاد ما: 25 – 24 / 2؛ درسهايي از اقتصاد اسلامي: 210؛ مباني اقتصاد اسلامي: 64؛ مجموعه مقالات فارسي، مقاله‏ي آية ا.. سيد محمود هاشمي: 41 – 40.
1668-رک: مجموعه‏ي مقالات فارسي، آية ا.. سيد محمود هاشمي: 42 – 41؛ درسهايي از اقتصاد اسلامي: 211.
1669-الشوري: 27.
1670-علق: 7.
1671-مطالعاتي در اقتصاد اسلامي، 26 – 20.
1672-بقره: 156.
1673-فاطر: 18.
1674-ق: 50.
1675-الذاريات / 56.
1676-درآمدي بر اقتصاد اسلامي: 29 – 23.
1677-هود: 61.
1678-حديد: 25.
1679-اعراف: 179.
1680-رک: مجموعه‏ي مقالات فارسي، مقاله‏ي استاد مصباح: 63 – 57 و مقاله‏ي آية.. سيد محمود هاشمي:36 – 34؛ مقايسه بين سيستمهاي اقتصادي: 62 / 1 به بعد.
1681-عناوين اصلي و پاره‏اي از توضيحات اين قسمت از کتاب اقتصاد ما: 319 / 2 به بعد و مباني اقتصاد اسلامي: 193 به بعد اقتباس شده است.
1682-نساء: 141.
1683-انفال: 60.
1684-بحارالانوار: 47 / 39.
1685-حديد: 25.
1686-اصول الکافي: 455 / 1.
1687-نساء: 141.
1688-انفال: 60.
1689-بحارالانوار: 177 / 1.
1690-فروغ ابديت: 427 / 1.
1691-بحارالانوار: 65 / 103.
1692-هود: 61.
1693-نهج‏البلاغه، صبحي صالح، نامه‏ي 53.
1694-رک: الکافي: 442 / 6.
1695-اعراف: 32.
1696-اعراف: 96.
1697-نهج‏البلاغه، صبحي صالح، نامه‏ي 27.
1698-طه: 54.
1699-اعراف: 179.
1700-نساء: 95.
1701-حجر: 99.
1702-بقره: 262.
1703-بقره: 272.
1704-آل عمران: 92.
1705-التبيان: 530 / 2.
1706-التوبه: 103.
1707-الميزان: 377 / 9.
1708-تاريخ اجتماعي ايران: 759 / 4.
1709-از ضميمه‏ي سالنامه‏ي قدس، 1377.
1710-گذشت که، تحقق عدالت اجتماعي بر دو امر مهم فقرزدايي و جلوگيري از تمرکز ثروت مبتني است.
1711-اقتصاد ما: 322 – 319 / 2.
1712-مرآة العقول: 7 / 16.
1713-و اغنه ان قدرت ان تغنيه، مرآة العقول: 86 / 16.
1714-مرآة العقول: 102 / 16.
1715-مرآة العقول: 11 / 16.
1716-براي اطلاع بيشتر رک: تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان: (عبدالحسين سپنتا)، يادگارهاي يزد: (ايرج افشار)، به ويژه بخش وقف نامه‏هاي مسجد امير جقماق و مسجد جامع يزد؛ تاريخچه‏ي اوقاف در اسلام (علي اکبر شهابي) و کتابهاي ديگري که در آنها به مساجد و اوقاف آنها پراداخته شده است.
1717-به نقل از مصاحبه‏ي تلويزيوني مرحوم استاد پيرنيا و اظهارات شفاهي مسؤولان مرکز يزدشناسي.
1718-رک: مقدمه‏اي بر فرهنگ وقف: 25.
1719-وقف و ساختار کتابخانه‏هاي اسلامي: 18.
1720-تاريخ تمدن اسلام: 626.
1721-تاريخ تمدن اسلام: 626.
1722-همان.
1723-همان: 628؛ سفرنامه‏ي ابن‏بطوطه: 30 / 1.
1724-سفرنامه‏ي ابن‏بطوطه: 245 / 1.
1725-ربع (به فتح را و سکون با) به معناي خانه و سرا و محله است.
1726-اين وقف نامه به کوشش مجتبي مينوي و ايرج افشار، هم از روي نسخه‏ي اصلي عکس برداري و چاپ شده و هم چاپ حروفي شده است.
1727-وقف نامه‏ي ربع رشيدي: 170 به بعد.
1728-بررسي روش اداري و آموزشي ربع رشيدي: 70 – 69 (از: مکاتبات رشيدي: مکتوب 51).
1729-همان: 116.
1730-رک: وقف نامه‏ي ربع رشيدي: 170 به بعد؛ بررسي روش اداري و آموزشي ربع رشيدي: 71 به بعد و مجله‏ي وقف ميراث جاويدان: ش 52، 4.
1731-بررسي روش اداري و آموزشي ربع رشيدي: 67.
1732-تاريخ اجتماعي ايران: 757 / 4.
1733-وقف و ساختار کتابخانه‏هاي اسلامي: 3.
1734-البته اين بيان جرجي زيدان در مورد تاريخ تدوين علوم اسلامي مربوط به تدوين کتب توسط اهل سنت است که در آن مورد نيز اتفاق نظر وجود ندارد و گرنه علماي اماميه تاريخ تدوين فقه، حديث و.. را همان آغاز و توسط علي (ع) و.. مي‏دانند رک: معالم المدرستين: نوشته‏ي علامه مرتضي عسکري؛ تأسيس معالم الشيعة: نوشته سيد حسن صدر، مقدمه‏ي مرآة العقول، نوشته‏ي علامه عسکري ج 68 / 2 به بعد.
1735-تاريخ تمدن اسلام: 631.
1736-وقف و ساختار کتابخانه‏هاي اسلامي: 33.
1737-تاريخ تمدن اسلام: 634 – 632.
1738-همان: 636.
1739-وقف و ساختار کتابخانه‏هاي اسلامي: 36 – 35.
1740-همان: 36.
1741-اداره‏ي کل کتابخانه‏ي مرکزي داراي سيزده کتابخانه‏ي وابسته در خراسان و ساير استانهاست.
1742-براي اطلاع بيشتر از آمار کتابخانه‏هاي مهم ايران، رک: فهرست کتابخانه‏هاي ايران، تأليف عبدالعزيز جواهر کلام.
1743-وقف ميراث جاويدان: ش، س 3، شماره مسلسل 9؛ مقدمه‏اي بر فرهنگ وقف: 31 (از کتاب آل بويه).
1744-سفرنامه‏ي ابن‏بطوطه: 141 / 1.
1745-تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان: 374.
1746-آل عمران: 92.
1747-سفرنامه‏ي ابن‏بطوطه: 142 / 1.
1748-رک: کنز العرفان: 113 / 2؛ فقه القرآن: 290 – 289 / 2.
1749-سفرنامه‏ي ابن‏بطوطه: 143 / 1.
1750-وقف نامه ربع رشيدي: 103 – 45.
1751-همان: 112 – 10 و 282 – 254.
1752-همان: 148 – 104.
1753-تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان: 37.
1754-مالک و زارع در ايران: 223.
1755-تاريخ اجتماعي ايران: 755 / 4.
1756-و گرنه اگر کسي بخواهد در اين مقوله وارد شود قطعا با تدوين دهها مجلد کتاب نيز نمي‏تواند بخوبي از عهده‏ي برآيد.
1757-همان: 759 / 4؛ تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان: 343 – 342.
1758-مالک و زارع در ايران: 421.
1759-تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان: 344.
1760-مالک و زارع در ايران: 422.
1761-تاريخ اجتماعي ايران: 759 – 755 / 4.
1762-همان: 763.
1763-آل عمران: 92.
1764-«در کارهاي نيک بر يکديگر پيشي گيريد» مائده: 48.
1765-بند 5 – 2 اين ماده ضوابط نحوه‏ي عمران و احداث بنا و ميزان عمران و احيا در زمينهاي مزروعي و باغها را بيان مي‏کند. رک: مجله‏ي وقف ميراث جاويدان: 31 (پي نوشت).
1766-وقف ميراث جاويدان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد