خانه » همه » مذهبی » اعتکاف؛ سیاحتی عرفانی و ضیافتی رحمانی

اعتکاف؛ سیاحتی عرفانی و ضیافتی رحمانی

اعتکاف؛ سیاحتی عرفانی و ضیافتی رحمانی

ذات خداوند، شئوناتی دارد. گاهی به صورت فکر و ذکر و شکر است. گاهی به صورت حرکت است و گاهی هم به صورت سکون؛ تا خدا چه دستور دهد و رسول خدا، چه پیامی آورده باشد ادعیه و اذکار فراوانی هست که به «ذکر و شکر» معروفند

31214 - اعتکاف؛ سیاحتی عرفانی و ضیافتی رحمانی
31214 - اعتکاف؛ سیاحتی عرفانی و ضیافتی رحمانی
 

 

 

اعتکاف چیست؟

عبادت: ذات خداوند، شئوناتی دارد. گاهی به صورت فکر و ذکر و شکر است. گاهی به صورت حرکت است و گاهی هم به صورت سکون؛ تا خدا چه دستور دهد و رسول خدا، چه پیامی آورده باشد ادعیه و اذکار فراوانی هست که به «ذکر و شکر » معروفند. طواف به دور کعبه و سعی بین صفا و مروه، از جمله عباداتی است که در حال «حرکت» انجام می‌شود. وقوف در عرفات و شعر و منا با آن آداب خاص هم عبادتی است که به صرف ماندن و عکوف حاصل می‌شود. در حقیقت، وقوف و عکوف و اقبال همراه با تعظیم و بزرگداشت شعائر، خود ف یکی از بزرگ ترین عبادت است که حرکت در آن شرط نیست؛ گرچه می‌تواند همراه حرکت نیز باشد.
کلمه اعتکاف از ریشه «عکف » می‌باشد. اهل لعنت برای این ریشه، معنای گوناگونی آورده‌اند: رویکرد به چیزی با توجه و مراقبت، اقبال به چیزی بی آنکه روی از ان بر گردد، التزام به یک مکان و اقامت در آن و… بنا بر این اعتکاف را می‌توان بدین شکل معنا کرد: اعتکاف به معنی اقامت گزیدن در جایی است؛ به طوری که فرد معتکف خود را محبوس و ملتزم به آن مکان بداند و این التزام ناشی از اهمیت و عظمت آن موضع باشد. »
و با تعریف اصطلاحی امام خمینی (ره) از اعتکاف کرده‌اند: اعتکاف، ماندن در مسجد و نیت عبادت است و قصد عبادت دیگر ف در آن معتبر نیست. اگر چه احتیاط مستحب _ نیست عبادتی دیگر، در کنار اصل ماندن می‌باشد. [تحریر الوسیله، ج 1، ص 304]

ارکان اعتکاف:

ارکان عبادت یعنی اجزایی که اگر عمداَ یا سهواَ ترک شوند، ان عبادت باطل می‌شود. اعتکاف نیز ارکانی دارد که عبارتند از:
1. نیت و قصد قربت
2. توقف درمسجد جامع شهر یا مساجد چهار گانه معروف
3. کمتر از سه روز نبودن اعتکاف
4. روزه دار بودن معتکف در ایام اعتکاف
روزهای 13و 14 و 15رجب که به « ایام البیض » معروفند، روزهای فرخندهای برای بجا اوردن این سنت محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به شمار می‌روند. هر ساله شمار زیادی از مؤمنان، مشتاقانه در این ایام که مصادف با مولود کعبه، فخر عالم امکان ف حضرت علی(علیه السلام) هم هست ف به مساجد جامع شهر می‌روند تا سهمی هم برای خلوت خود با خدا بردارند. ایام اعتکاف اگر چه روز خاصی ندارد؛ اما همان طور که در ایران، 3روز ایام البیض برای اعتکاف معروف شده است ف در بسیاری از کشور‌های اسلامی دیگر، ده روز آخر ماه مبارک رمضان مساجد جامع برای اعتکاف و پذیرایی از مؤمنان خداجو ف خود را اماده می‌کنند. چنانچه در سیره پیامبر هم هست که به ده روز آخر ماه مبارک اهمیت فراوانی می‌دادند. بستر خود را در این ده روز جمع می‌کردند و ایام خود را تماماَ به عبادت می‌پرداختند. از طرفی آنقدر این ده روز برایشان مهم بود که به جبران سالی که به خاطر جنگ بدر، نتوانسته بودند مراسم اعتکاف را به جا بیاورند، سال بعدش، بیست روز اعتکاف کردند و این نشان دهنده میزان اهمیت این سنت نیکو در سیره پیامبر است.
امام حسن و امام حسین(علیه السّلام) نیز هر ساله در مسجد معتکف می‌شدنند و این سنت را که از جدّ خود آموخته بودند، نسل به نسل منتقل می‌کردند. امام صادق می‌فرماید: ثواب زیارت امام حسین(علیه السّلام) برابر با ثواب یک حج و یک عمره و دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام است [بحار الانوار، علامه مجلسی،ج101،ص71] که در واقع همین حدیث، اهمیت و جایگاه بالای اعتکاف را نشان می‌دهد؛ به گونهای که می‌شود ثواب آن را با ثواب زیارت امام حسین(علیه السّلام) مقایسه کرد.

اعتکاف، ظرفی پر و پیمانه

اعتکاف، یعنی وقوف، تنها برای خدا و به قصد قربت. اصل، وقوف است و ماندن در مسجد؛ اما،دل‌های مؤمن طاقت نمیآورد که تنها بنشیند و به کاری و عبادتی مشغول نشود. اعتکاف، فرصت چند روزهای است که انسان در اختیار دارد تا شیرینی عبادت دیگر را نیز بچشد؛ شیرینی نماز خالص در محضر خدا، شیرینی روزه و لب به دنیا نزدن ف شیرینی ادعیهای که چنان پله‌های یک نردبان، موجب وصل بنده به پروردگارند.

اعتکاف، فصل خودسازی

حضور پیوسته در عرصه اجتماع و کار و تلاش عملی ف رفته رفته، روحیه عملگرایی را در انسان تقویت می‌کند؛ ولی از سویی ف چه بسا انسان را از درون تهی کند؛ تا آنجا که چیزی جز عمل بیشتر نیندیشد. شخص عملگرا و عمل زده، حتی فرصت نمییابد نتایج کارها و تلاش‌های خود را هم به درستی ارزیابی کند.
اعتکاف در مسجد، برای یک مسلمان ف فرصتی است تا او به فراخور توان و مشاغل اجتماعی اش، هر چند گاه برای مدتی از جامه و مردم منقطع شود و به درون روی آورد.
اعتکاف کننده در فضای روحانی مسجد و دوران اعتکاف، فرصتی می‌یابد با سعود خویش ف هر چه بیشتر انس بگیرد و پیوندش را با مبداءِِِهستی استوار نماید. اعتکاف، زمینه مناسبی است تا اسان به کاوش درباره انگیزه‌ها و روحیات خویش بپردازد ودر راستای رفع نقص و تکامل آن بکوشد.
از دیگر کارهایی که تلاش برای برپایی اعتکاف و برنامه‌های همانند آنرا دو چندان می‌کند،نقش مهم و کارسازی است که این گونه مراسم عبادی و معنوی در رویایی با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا می‌کند.
جوانی که در مراسم اعتکاف ف طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را می‌چشد، به مرور زمان، لذتهای مادی و شهوانی در دیدگانش حقیر و بی ارزش می‌شود و به آسانی در گرداب فساد و باورهای ضد دینی گرفتار نمیشود سه روز کامل، در دریای عشق و عبادت الهی غوطه ور شدن وامساک از هر گونه مسائل دنیوی و خلوت با خداوند متعال، نیرویی شگرف در انسان پدید می‌آورد که می‌تواند سپر مقاومی در برابر تهاجمات بیگانگان ظاهری و باطنی باشد ف به شرط آن که انسان از این نیرو محافظت کند و در مواقعی که باید، آنرا به کارگیرد.
مراسمی چون اعتکاف، از آنجا که پیامی عملی و درسی عبرت آمیز برای مردم است، حضور مؤمنان در مسجد، حقیقت نوعی دعوت به خداپرستی و دین مداری است و برای آنان که از روز مرگی‌ها خسته شده‌اند وبه دنبال گوشه خلوتی در این دنیا می‌گردند تا به خود و کرده‌های خود بیاندیشند، معرفی الگوی خوبی به شمار می‌آید. اعتکاف، این جمله را در ذهن تداعی می‌کند که یک عمر خوردیم و خوابیدیم تنها برای دل خودمان؛ حالا فقط سه روز نخوردیم و نخوابیدیم فقط برای خود خدا….

اعتکاف و خلوت با خدا در ادیان پیشین

می توان گفت: اعتکاف ف از عبادت‌های ویژه دین اسلام نیست، بلکه در ادیان دیگر نیز وجود داشته و در اسلام، استمرار یافته است.
برخی از آیات قرآن هم از ریشه دار بودن اعتکاف در ادیان گذشته خبر می‌دهند. خداوند متعال می‌فرماید:
[بقره:125 ] به ابراهیم و اسمعیل توصیه نمودیم تا خانه ام را برای طوافکنندگان،معتکفان و نماز گزاران ف تطهیر کنند.»
چنانچه لفظ «عالکین » را به معنای معتکفین تفسیر کنیم، از این آیه استفاده می‌شود که در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل نیز عبادتی به نام «اعتکاف » وجود داشته و پیروان دین حنیف، گرداگرد کعبه، معتکف می‌شده‌اند.
از قرآن مجید همچنین، استفاده می‌شود کرد که حضرت مریم (س) آن گاه که افختار ملاقات با فرشته دالهی نایل آمد ف از مردم بریده بوده ودر خلوت به سر می‌برده است. علامه طباطبایی در المیزان، زیل آیه 16و17 سوره مریم، آورده است:« گویا مقصود از دوری مریم از خودم، بریدن از آنان و روی اوردن به اعتکاف برای عبادت بوده است.»
حتی برخی از روایات اهل سنت نشان می‌دهد که در دوران جاهلیت هم، عملی به عنوان اعتکاف،در میان مردم،رایج بوده است.
علامه حلی در کتاب «تذکرة الفقهاءِ» به مشروعیتاعتکاف در ادیان پیشین تصریح کرده است.
حضرت موسی(علیه السّلام) باآنکه مسئوولیت سنگین رهبری و هدایت امت رابر دوش داشت ف برای مدت زمانی، آنان را رها کرد وبرای خلوت کردن با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. اودر چاسخ به پرسش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها کردی و با شتاب به سوی ما شتافتی ؟ عرض کرد: پروردگارا به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی. [طه.83_84]

احیا گران سنت اعتکاف در ایران

سیر اعتکاف در ایران، دارای فراز و نشیب بوده و در هر عصری که عالمان دینی آن، به اعتکاف اهمیت داده‌اند، مردم مسلمان هم از آنها پیروی کرده و به اعتکاف بها داده‌اند.
در عصر صفوی، در سایه تلاش‌های دو عالم بزرگ ان زمان ف شیخ بهایی(953_1030ه ق )و شیخ لطف الله میسی عاملی اصفهانی (متوفای1032_1033ه ق )، اعتکاف رونق خاصی در شهرهای ایران بویژه قزوین و اصفهان یافته است. آثار تلاش‌های این دو عالم بزرگ بویژه شیخ لطف الله در راستای بر پایی اعتکاف، تا مدت‌ها باقی مانده است.
کوششهای فراوان شیخ لطف الله در زمینه اعتکاف با عکس العمل منفی برخی ار معاصرانش روبه رو می‌شود. آنانشبهاتی پیرامون اقدامات شیخ مطرح کردند. شیخ به تدوین رسالهای عربی و با نام «رساله ماءِالحیاهو صافی الفرات فی رفع التوهمات و دفع واهی الشبهات » دست می‌زدند که از ان به «رساله الاعتکافیه» یاد می‌شود. شیخ در این رساله آورده است: من پیرو آثار پیامبر و عترت پاک اویم و در گفتار و کردار،دنباله رو آنها هستم. یکی از سنت‌های اسلامی که نزد همگان اعم از شیعه و سنی معروف و مشهور است، اعتکاف است. برپایی آن بویژه در دهه آخر ماه مبارک رمضان، یک عبادت است. من به این سنت اسلامی در همه جا و بویژه در قزوین و اصفهان، عمل کردم و برادران دینی را نسبت به برپا داشتن آن تشویق نمودم، تااین که به یاری خداوند، اعتکاف به صورت سنتی رایج و زنده در آمد و حسنهای جاریه در میان اهل ایمان شد.
در شهر قم، پرچم دار اعتکاف، مرحوم میرزا محمد بروجردی (1300_1389ه ق ) بوده‌اند که از ملا زمان و کارپردازان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی،مؤسس حوزه علمیه قم به شمار می‌روند. او این کار بزرگ را در زمانی انجام داد که زضا خان، شرایطی بسیار دشوار برای روحانیت و حوزه‌های علمیه فراهم آورده بود.یکی از شاگردان آیت الله العظمی بروجردی و علامه طباطبایی درباره همت مرحوم میرزا محمد بروجردی می‌فرماید: «ایشان زمانی به تهنایی در مسجد امام حسن عسگری معتکف می‌شدند و هیچ کس دیگری با وی نبود. بعدها دوستان دیگری نیز به این جمع پیوستند و به فضل الهی،اعتکاف عمومی شد…در سال‌های انقلاب، مراسم اعتکاف، قدری رنگ و بوی سیاسی هم به خود گرفته بود؛ زیرا در اعتکاف، از شخصیت‌های انقلابی و طرف دار امام خمینی (قدس سره) شیخ آیت الله میرزا علی مشکینی دعوت می‌شد. در سخنرانی‌ها گاه مطالبی علیه رژیم پهلوی مطرح می‌شد و معتکفان برای امام خمینی که در آن زمان، از سوی رژیم، به نجف اشرف تبعید شده بود، دعایی کردند که این برای رژیم،بسیار نا خوشایند بود.»[163]

اعتکاف، سیاحتی عرفانی و ضیافتی رحمانی

الف) آثار اخروی اعتکاف
1. آمرزش گناهان:
توبه در حال اعتکاف،موجب حب رضا و غفران الهی و ورود در صف نیکان است. زیرا خداوند در سوره زمر،(آیه 53) می‌فرماید: بگوای بندگان من،اب کسانی که بر نفس‌های خویش اسراف نمودید! مأیوس از رحمت خدا نشوید؛ براستی که خداوند،همه گناهان را می‌بخشاید و براستی که او غفور و رحیم است.
در کتاب جامع الصغیر (ج2،ص575) هم آمده است: «مَن اِعتَکَفَ ایماناً و احَساناً غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّم مِن ذَنبه؛ اعتکاف از روی ایمان و یقین، موجب مغفرت انسان میشود.
نزدیکی به خدا اعتکاف موجب رسیدن به قرب الهی است،یعنی همان فلدح و رستگاری که انسان به وسیله عبادت، آنرا می‌جوید.
2. جلب محبت خدا
یکی از آثار برجسته اعتکاف، حب خداوند تبارک و تعالی است.
(بقره: 165) انان که ایمان آورده‌اند، شدیداً دوستدار خدا هستند.
ب ) آثار دنیوی اعتکاف:
1. تقویت اراده
از آثار حتمی اعتکاف در زندگی فردی انسان، تقویت اراده آدمی است. کسی که مدتی به رغم خواست درونی خویش، خود را در محلی حبس و از بسیاری از امور چون حرف زدن در غیر امور عبادی که به طور طبیعی، تمایل به انها دارد پرهیز نماید، خود به خود تمرینی است برای اجتناب از بسیاری خواهش‌های نفسانی دیگر برخورداری انسان از اراده قوی، نه تنها در مسائل اخلاقی و دینی بسیار مهم است، بلکه نقش آن در امور روز مره هم بر کسی پوشیده نیست.
مرد باید که در کشاکش دهر
سنگ زیرین آسیا باشد.
2. انس با معنویت
در پرتو عالی چون اعتکاف ف کم کم ارتباط روانی خاصی بین انسان و مسجد، قرآن،نماز، نماز شب و ادعیه به وجود می‌آید؛ به گونهای که انسان مشتاق ارتباط با این امور شده و دوری از انها برایش سخت می‌شود. انسان معتکف، تلاش می‌کند محیط پیرامون زندگی اش را به گونهای ترتیب دهد که بتواند از ارتباط با خدا، بیشترین بهره را ببرد؛ لذا دوری از غفلت را جوهر کار خویش قرار می‌دهد و همه چیز اطراف او به گونهای،نشان دهنده معبود او خواهد بود
3. تواضع و فروتنی
اگر انسان بتواند در طول اعتکاف، خود را به دروازه‌های مهرفت الهی برساند و خود را در دایره بی کران هستی، کوچک ببیند، غرور از او رخت بر می‌بندد و در برابر همه نوع خود، دیگر تکبر نمیورزد؛ بلکه فروتنی را پیشه خود خواهد ساخت.
4. کاهش جرم و فساد
به عقیده جرم ناسان اجتماعی، سبط و گسترش مسائل معنوی در جامعه، موجب پائین آمدن سطح جرم و فساد خواهد شد و اعتکاف، از آنجا که یک عبادت چند بعدی است، تاثیر بسزایی در این امر دارد.
5. آشنایی و بر قراری ارتباط دوستانه:
حضور چند روزه مؤمنین در مسجد، مجالی است که آنها همدیگر را بشناسند و از آثار برادری اسلامی برخوردا رشوند. بسیاری از معتکفین، دوستان خوب خود را از میان همراهان خود در مسجد یافته‌اند؛ کسانی که در دوستی خود با خدا، ثابت قدمند، به یقین دوستان خوبی برای شما خواهند بود.

اعتکاف در سخنان رهبر معظم انقلاب، آیه الله خامنه‌ای

«دانشجویان مؤمن و انقلابی ما، می‌توانند با گسترش فرهنگ عمیق اسلامی، جهان خود را در دانشگاهه به بهترین وجه انجام دهند. توجه به دین و اقبال عباداتی مانند: نمازهای جماعت و مراسم دعا واعتکاف بسیار خوب است. اما دایره تاثیر و مدت محدودی دارد. بنا براین، برای گسترش این دایره و نیز اثر گذاشتن بر دلهایاهل تحقیق، انجام کار عمیق و عملی ف یک ضرورت است.[روزنامه جمهوری اسلامی، 16/5/78.] در سال گذشته دیدیم که جوانان، حتی جوانان دانشجو، اعتکاف می‌کنند و تعداد اعتکاف کنندگان، زیاد بود. بنا براین جوانان ما به معنویت توجه کرده اند.[از مجموعه حاظرات مؤسسه عمران مساجد،آبان 1377.]

«لحظات ناب اندیشه »

«اعتکاف » فرصتی است برای خلوت کردن. فرصتی است برای تفکر و تدبر. فرصتی است برای بریدن از زرقو برق دنیا و حرکت به سوی منشاکمال. بت تفکر و اندیشه، در می‌یابیم که این دنیا با دست توانمندی ف به حرکت در می‌آید و این نظم، این ناموس خلقت، بی ناظم، معنی ندارد. و این بودن و نبودن، در پی هدفی چهره می‌آراید و می‌یابیم که در این عالم،کسی دیگر نیز هست که با تفاوتی بی نهایت نسبت به ما، همه عالم، جلوهای از ذات اوست و ما در مقایسه با او،هیچ و هیچیم، که: «؛ای مردم. شما نیازمند درگاه خداوند هستید و او موجودی بی نیاز و حمید است »(فاطر:15)
آری تفکر، وجدان آدمی را بیدار و او را به سجده در پیشگاه این بی انتهای هستی وامی دارد: «وَیخِرّونَ لِلاَذقانِ یبکونَ وَ یزیدَهُم خُشوعاً؛و به زمین افتاده وحال گریه و خشیت آنان افزوده می‌شود » (حشر:19)
باید از فرصت بهره گرفت و کبوتر عقل را به پرواز در آورد تا درآسمان اندیشه، به حقیقت هستی اشراف یابد و ببیند آنچه را که از پایین،یاری تماشای آن نسیت. خداوند می‌فرماید:«؛ آیا در حقیقت آسمانها و زمین اندیشه نمیکنید.»(اعراف:185)

اعتکاف در ادب فارسی

در حلقه درویش ندیدم صفایی
در صومعه از او نشنیدم ندایی
در مدرسه از دوست نخواندیم کتابی
در مأذنه از یار ندیدیم صدایی
در جمع کتب، هیچ حجابی ندریدیم
در درس صحف، راه نبردیم به جایی
در بتکده، عمری به بطالت گذراندیم
در جمع حریفان،نه دوایی و نه دایی
در جرگةعشاق روم تا که بیابم
از گلشن دلدار،نسیمی، ردپایی
این ما و منی، جمله ز عقل است وعقال است
در خلوت مستان،نه منی هست ونه مایی
امام خمینی (ره)
آورده‌اند که….. : غریبه آشن
به تیپ و قیافه اش نمیآمد اهل اینجور کارها باشد بر عکس بقیه هم نه رحل قرآن جلویش گذاشته بود و نه جا نمازی مقابلش پهن بود. زانوانش را بغل گرفته بود خیره خیره چراغ سبز بالای محراب را تما شا می‌کرد. پرسیدم :چطوری اخوی ؟ بالا بالا سیر می‌کنی…! به خودش آمد. کمی خودش را جمع و جور کرد و گفت:
آره واقعاً…. بعد ادامه داد: وقتی دلم می‌گرفت یا بلد بودم به دور و بریهایم غرغر کنم یا بروم توی اتاق و موسیقی را تا درجه آخر، بلندکنم و خودم را بزنم به بی خیالی. گاهیهم با بچه‌هامی رفتیم پارک وخیابان گردی و اینجور حرف‌ها…ولی راستش هیچ کدام، آرامم نمیکرد.
بدتر انگار گره کور مرا، کورتر می‌کرد. اما اینجا…..
کنار این همه آدمی که از خود بی خود شدنشان هم یک جورهایی آخر هوشیاری است،احساس می‌کنم سبک شده ام. احساس می‌کنم مقدس شده ام. احساس می‌کنم تازه آن کسی را که بهش می‌گفتند« خدا »، دارم می‌شناسم.دارم می‌بینم.
بعد سرش را انداخت پایین. لحظهای توی فکر رفت و گفت: «به هیچ کس نگفتم این سه روز کجا می‌روم. اصلاً نمی دانستم باید با خودم چی بیاورم.همین طوری دست خالی آمدم.»
گفتم: «همین دست خالی بودنت به همه چی می‌ارزه.»
داشتم خلوتش را خراب می‌کردم. تسبیح تربتم را توی دستانش جا گذاشتم و رفتم…

کوتاه و گوی «اعتکاف »

اعتکاف پشت پا زدن به تعلقات نفس است.
انسان معتکف می‌کوشد تا از فرش نفس، به عرش دل پرواز کند و در آشیانه دوست، منزل گزیند.
اعتکاف، عاشقان را به طواف حرم امن الهی یعنی دل می‌برد؛زیرا قلب انسان مؤمن، حرم خداست.
اعتکاف، مقدمهای است برای آنان که می‌خواهند معتکفان دائمی ملکوت م بارگاه قدس الهی باشند.
اعتکاف، به دفتر دل رسیدن و طلسم را گشودن و از سراب غیب آگاه شدن است.
انسان معتکف، در حالی از اعتکاف خارج می‌شود که به حساب اعمالش،به طور کامل رسیدگی کرده و حسابش را با خودش تسویه کرده است.
اعتکاف، چونان آب گوارایی است برای تشنگان قرب خدا.
اعتکاف، جشن عارفان است در آغوش خدا.
در روزگاری که دنیا و زرق و برق‌هایش، حرف اول را می‌زنند، خودمان را در دریای انس با خدا و اعتکاف بیازماییم.
اعتکاف، یعنی خود را به خدا گره زدن. هر چقدر این گره، کورتر باشد بهتر است.
اعتکاف یعنی خداحافظ دنیا !
بعضی سفرها، خاطرات خوشی دارند که فراموش نمیشوند. به یاد یاد ماندنی ترین سفرتان را در اعتکاف تجربه کنید، سفری از خاک به افلاک،سفری که به دیدار خود خدا می‌روید.
یک عمر برای خودمان کار کردیم، سه روز را مال خدا باشیم. اعتکاف، فرصتی برای وقف روح، در خدمت خدا.

کتابستان

1. « حکمت عبادت»، آیةالله جوادی آملی، مرکز نشر اسرار.
2. «اعتکاف، سیاحتی عرفانی و ضیافتی رحمانی » محمد حسن مؤیدی، انتشارات آفرند.
3. « اعتکاف در خلوت انس »، سید حمید محمود زاده حسینی، انتشارات قدس.
4. « اعتکاف، ره توشه سالکان »، سید مهدی شمس الدین، انتشارات قدس.
5. « اثرات و برکات اعتکاف »، معصومه حیدری؛ ناشر: مؤلف.
6. « اعتکاف، تطهیر صحیفه اعمال »، واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران.
7. « باراهیان کوی دوست، اعتکاف »، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما و مؤ سسه فرهنگی طه.
8. « اعتکاف، سنتی محمدی »، رحیم نوبهار، مؤ سسه عمران مساجد.

برگرفته از : اشارات :: تیر 1387، شماره 110
منبع : www.hawzah.net

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد