طلسمات

خانه » همه » مذهبی » جستاري درباره مروت

جستاري درباره مروت

جستاري درباره مروت

يکي از واژه هايي که هميشه در مورد انسان هاي خود ساخته و آزاده به کار برده مي شود همين صفت «مروت» است. اين کلمه- که از ريشه ي «مرء» گرفته شده است که به معناي «مرد» است- معادل مردي و مردانگي است(1) و مراد از آن، شخصيت انساني و انسانيت است.(2) در حقيقت، مروت، صفتي است نفساني که انسان را به کسب اخلاق پسنديده و ترک اخلاق فاسد و پست، وادار مي کند.

94abe7b7 8456 4e31 a89b 4046afb6ee5e - جستاري درباره  مروت
mkk06 - جستاري درباره  مروت
جستاري درباره  مروت

نويسنده:محمد علي سروش
يکي از واژه هايي که هميشه در مورد انسان هاي خود ساخته و آزاده به کار برده مي شود همين صفت «مروت» است. اين کلمه- که از ريشه ي «مرء» گرفته شده است که به معناي «مرد» است- معادل مردي و مردانگي است(1) و مراد از آن، شخصيت انساني و انسانيت است.(2) در حقيقت، مروت، صفتي است نفساني که انسان را به کسب اخلاق پسنديده و ترک اخلاق فاسد و پست، وادار مي کند.
معادل هايي که براي اين واژه نقل شده است، بسيار است، از آن جمله جوان مردي، بزرگواري، انصاف، عياري، رجوليت و فتوت است.(3)
در عدالت، علاوه بر ترک گناهان کبيره و اصرار نکردن بر گناهان صغيره، انجام ندادن کار خلاف مروت هم شرط است؛ يعني: متخلق شدن به اخلاق افراد زمان و مکان خود؛ يعني فرد، فعلي را که در نزد عامه ي مردم، مستهجن است مرتکب نشود. البته سنت هاي حسنه از اين امر، استثنا شده اند؛ اگر چه مردم، آن را مستهجن بشمارند و عامه ي مردم، آن را ترک کنند. مانند سرمه کشيدن، حنک بستن و حنا کردن، و… مادامي که رجحان شرعي دارند.

مروت در ادبيات

مروت در شعر شاعران پارسي نيز بسيار استعمال شده است و به نوعي، مبادرت به معرفي و شناساندن اين واژه البته در قالب شعر و هنر نموده اند. مثلاً سعدي سروده است که:
هم عيب خلق ديدن نه مروت است و مردي
نگهي به خويشتن کن که تو هم گناه داري
و در جايي ديگر مي سرايد:
مروت نباشد بدي با کسي
کز او نيکويي ديده باشي بسي
اميرخسرو دهلوي نيز گفته:
مروت نباشد ازآزادگان
لگدکوب کردن برافتادگان
از عربي بياباني پرسيدند: «مردانگي چيست؟». گفت: «اين که کسي تو را ملاقات نکند جز اين که فيضي از تو به وي رسد، و کسي تو را ملاقات نکند جز آن که خود را بزرگ تر از آن داني که از او فيضي به تو رسد».(4)
مردانگي و جوان مردي، از خصلت هاي ارزشمندي است که انسان را به «اصول انساني»، «شرافت»، «تعهدو پيمان» و «رعايت حال درماندگان» پاي بند مي سازد. کسي که به حق، وفادار بماند و از پستي و ستم گريزان باشد، از ضعيفان پشتيباني کند، از خيانت و نيرنگ دوري گزيند، و به ظلم و حقارت و دنائت، تن ندهد، اهل گذشت و ايثار و فداکاري باشد، «جوان مرد» است. «فتي» به جوان مرد گفته مي شود و فتوت، همان مردانگي است.(5)

مروت در احاديث

در فرهنگ ديني، مروت، به نوعي بذل و بخشش، نيکي به ديگران، گشاده رويي، عفاف و خويشتنداري، پرهيز از آزار ديگران، و دوري از دنائت و پستي تفسير شده است.
امام صادق(ع) فرمودند: «آيا گمان کرديد که فتوت به فسق و فجور تحقق مي يابد؟! خير، فتوت و مروت عبارت است از اين که سفره ي طعامت براي واردين، گسترده و عطايت به حد وفور در اختيار مستمندان بوده و با چهره ي شکفته، با اشخاص مواجه شوي و آزارت به ديگران نرسد».(6)
و نيز فرمودند:«مروت، عبارت است از حفظ دين، عزت نفس، نرمش و احسان، پرداخت حقوق و اظهار دوستي نسبت به مردم».(7)
از امام حسن(ع) سؤال شد که: مروت چيست؟ آن حضرت فرمود: «عفاف در دين و حسن تدبير در معيشت و صبر بر حوادث تلخ زندگي».(8)
رسول گرامي اسلام(ص) نيز فرمود: «شش چيز از نشانه هاي مروت است. سه تاي آن در حضر و سه تاي ديگر در سفر است. اما آن سه که در حضر است: تلاوت قرآن و ساختن مسجد و دوست گرفتن در راه خداي متعال است و سه تاي ديگر که در سفر است عبارت اند از: بذل و بخشش زاد و توشه و حسن خلق و مزاح و شوخي در اموري که گناه محسوب نمي شود».(9)
در مواجهه و برخورد با کساني که داراي صفت مروت هستند نيز سخني از مولاي متقيان علي(ع) به ما رسيده است که: «از اشتباهات و خطاهاي کساني که داراي صفت مردانگي هستند چشم پوشي کنيد که اين طبقه، چون بلغزند خداوند بازوشان را بگيرد و بلندشان کند.»(10)
حضرت علي(ع) زيباترين جلوه هاي مروت و جوان مردي را در جنگ صفين از خود نشان داد؛ هنگامي که دو لشکر معاويه و اميرالمؤمنين در اطراف رود فرات به هم نزديک شدند. معاويه به يارانش دستور داد: پيش دستي کنيد و قبل از آن که علي و سپاهيانش به محل کارزار برسند، آب را بر آنها ببنديد.
آب به روي سپاهيان علي(ع) بسته مي شود. علي(ع) به معاويه پيام داد که: «بهتر است ابتدا با يکديگر مذاکره کنيم، بلکه بتوانيم با مذاکره، مشکل را حل کنيم و گرهي را که مي شود با دست باز کرد، نبايد با دندان باز کنيم، و تا ممکن است از کاري که ميان دو گروه از مسلمانان، جنگ و خونريزي راه مي اندازند، بپرهيزيد، هنوز ما به محل نرسيده، شما آب را بستيد».
ولي معاويه، جنگ را به علي(ع) تحميل کرد و لشکر اميرالمؤمنين حمله کردند و دشمن را تا چند کيلومتر آن طرف تر، عقب راندند. شريعه (بخش قابل استفاده از رودخانه) را در اختيار گرفتند. جلوي آب را بستند و معاويه، چون بي آب ماند، نامه اي التماس آميز به علي(ع) نوشت. اصحاب علي(ع) گفتند: «محال است؛ زيرا که ما چنين کاري را ابتدا شروع نکرديم. شما اول اين کار را کرديد و گفتيد آب به شما نمي دهيم»؛ ولي اميرالمؤمنين علي(ع) فرمود: «نه ما هرگز چنين نمي کنيم؛ اين، عملي است ناجوان مردانه.
من با دشمن در ميدان جنگ، روبه رو مي شوم؛ ولي هرگز بدين شکل، نمي خواهم پيروزي کسب نمايم. اين شيوه ها، از عمل و شأن من به دور است و از شأن يک مسلمان عزيز و با کرامت هم به دور است».
اين را مي گويند مروت و مردانگي و مروت، بالاتر از شجاعت است. ملاي رومي، راجع به علي(ع) گفته است:
در شجاعت، شير ربّانيستي
در مروت، خود که داند کيستي.(11)

جمع بندي و نتيجه گيري:

با توجه به مطالب و احاديث و نقل چند نمونه، به اين نتيجه مي رسيم که مروت، عبارت است از: انسانيت و تخلق به جميع صفات پسنديده و دوري از تمامي صفات زشت.
اين مطلب را مي توان به صورت يک فرمول، بيان نمود که:
ارکان مروت، سه چيز است:
1. زندگي کردن با خود به عقل؛
2. ارتباط با خلق به صبر؛
3. ارتباط با حق به نياز (مناجات).
نشانه ي ارتباط و زندگي با خود بر مدار عقل سه چيز است:
1. قدرت خود دانستن؛
2. اندازه ي کار خود ديدن؛
3. در خير خويش کوشيدن.
و نشانه ي ارتباط و زندگي کردن با خلق به صبر، سه چيز است:
1. به اندازه ي قدرتشان از ايشان انتظار داشتن؛
2. عذرهاي ايشان را پذيرفتن؛
3. از قدرت خويش به ايشان دادن.
و نشانه ي زندگاني با حق به نياز نيز سه چيز است:
1. بر هر چه به تو رسد، شکر کني؛
2. هر کاري که براي حق کني، عذر خواهي؛
3. کار حق بر کار خود، ارجح بداني.

پي نوشتها:

1. لغت نامه ي دهخدا، واژه ي «مروت».
2. معارف و معاريف، دشتي، واژه «مروت».
3. لغت نامه دهخدا، واژه ي «مروت».
4. ربيع الأبرار، ج3، ص679.
5. لغت نامه ي دهخدا، واژه ي «فتوت».
6. بحارالأنوار، ج70، ص50.
7. تحف العقول، ص227.
8. بحارالأنوار، ج71، ص273.
9. همان، ج74، ص275.
10. نهج البلاغه، حکمت20.
11. انسان کامل، مرتضي مطهري، تهران، صدرا، ص65و66.

منابع ديگر:
1. شخصيت امام حسين(ع) قبل از عاشورا، محمد باقر مدرس بستان آبادي، قم: پژوهشکده ي باقرالعلوم، ص87 .
2. تحفه الاخوان، معصوم بن عبدالله بن الحسين، ص49.
3. صد ميدان، خواجه عبدالله انصاري هروي، ص6-12.
منبع:نشريه حديث زندگي

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد