خانه » همه » مذهبی » اسلام و رسانه‌‏هاى غربى

اسلام و رسانه‌‏هاى غربى

اسلام و رسانه‌‏هاى غربى

در سه دهه گذشته و به ويژه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، رسانه‏‌هاى ارتباط جمعى غرب در تلاشى گسترده مى‏كوشيدند تا با القاى مفاهيمى نادرست در مورد اسلام، اين دين آسمانى را دينى خشن، حامى تروريسم

a8b50363 f9fb 4382 b259 912d3e19bea0 - اسلام و رسانه‌‏هاى غربى
30916 - اسلام و رسانه‌‏هاى غربى
 

 

نويسنده: امرسون استيفن، چاند رامظفر، پريسيلا مارتينز

 

چكيده:

در سه دهه گذشته و به ويژه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، رسانه‏هاى ارتباط جمعى غرب در تلاشى گسترده مى‏كوشيدند تا با القاى مفاهيمى نادرست در مورد اسلام، اين دين آسمانى را دينى خشن، حامى تروريسم، پايمال كننده حقوق زنان و اقليت‏ها و ارتجاعى نشان دهند. نويسندگان اين مقاله با ذكر اين مطلب كه سابقه برخورد اسلام و غرب را بايد در جنگ‏هاى‏صليبى جستجو نمود، معتقدند كه در سايه رشد روزافزون اسلام در غرب كه سريع‏ترين رشد را نيز در مقابل ساير اديان دارد، مردم غرب در آينده به‏درك صحيح‏ترى از اسلام خواهند رسيد.
اسلام، به عنوان دينى كه سريع‏ترين گسترش را در غرب پيدا نموده، شناخته مى‏شود. با اين وجود، در غرب تصاوير كليشه‏اى و كج‏فهمى‏هايى در مورداسلام وجود دارد كه به دليل تبليغات رسانه‏ها، پيش‏داورى و ناديده‏انگارى پاره‏اى از واقعيات، به وجود آمده است. در اغلب موارد به اسلام با عناوينى‏نظير «افراطى‏گرى»، «تروريسم» و «بنيادگرايى» نگريسته مى‏شود. بدين ترتيب، افراد زيادى وجود دارند كه از اسلام روى گردانند و نمى‏خواهند كه‏تعاليم واقعى آن را بياموزند. در بسيارى موارد، گزارش‏هاى منتشره از سوى رسانه‏ها در مورد اسلام، به دليل ناديده‏انگارى واقعيت‏ها، نادرستند و به‏همين دليل، در غرب نسبت به اسلام درك صحيحى وجود ندارد. اما بايد دانست كه برخلاف آنچه شهروندان غربى در مورد اسلام مى‏انديشند، اسلام‏دينى صلح‏جوست كه هيچ يك از فعاليت‏هاى جنگ‏جويانه و تروريستى نسبت داده شده به اين مذهب را تشويق نمى‏نمايد.
در ابتدا بايد خاطرنشان نمود كه در فرهنگ غرب تصاوير كليشه‏اى ارائه شده نسبت به اسلام، پيشينه‏اى طولانى دارند؛ چرا كه اين مشكل، تاريخچه‏اى‏چند صد ساله دارد. در آن زمان، اسلام و مسيحيت در جنگ‏هاى صليبى در مقابل يكديگر قرار گرفتند و جنگ بر سر تصاحب مراكش و سرزمين‏هاى‏عثمانى، به چالش بزرگى تبديل شده بود. اسلام با سرعتى زياد در غرب گسترش مى‏يافت و جايگاه كليساى مسيحى و رهبران آن با خطر مواجه‏گرديده بود؛ لذا رهبران جامعه غرب به ويژه دولتمردان و روحانيون كليسا تلاش نمودند تا تصويرى منفى از اسلام ارائه دهند. در نتيجه، علاوه بر جنگ‏نظامى خود با اسلام، جنگ كلمات را نيز آغاز نمودند تا اطمينان يابند، هيچ تازه مسلمان و يا طرفدار اسلامى در غرب به وجود نمى‏آيد. بدين ترتيب‏مى‏توان گفت كه اقدامات و احساسات كنونى در غرب عليه اسلام و مسلمانان، پيشينه‏اى طولانى دارد.
امروزه غرب، بدون فهمى صحيح از تاريخ اسلام و يا با دركى اندك، دشمن جديدى را در برابر خود شناسايى كرده است كه جايگزين تهديدات پرچم‏سرخ در دوران جنگ سرد به شمار مى‏رود. اين دشمن جديد، اسلام راديكال است.
در اين تصوير كليشه‏اى تفكرات غربى، مسلمانان به عنوان «بنيادگرايان» و يا «تروريست‏هاى بالقوه» معرفى مى‏شوند. بخشى از اين نظرات غربيان‏در مورد اسلام، به دليل رويكرد رسانه‏هاى جمعى غرب مى‏باشد. به علاوه، گزارشگران و تحليل‏گران اين رسانه‏ها كه در حوزه كشورهاى مسلمان‏فعاليت مى‏كنند، اطلاعات اندكى در مورد آن دارند. لذا اين رسانه‏ها تصويرى تحريف شده و غيرواقعى از اسلام و مسلمانان ارائه مى‏نمايند كه باعث‏ايجاد نگرشى نادرست در فرهنگ غرب در اين موضوع شده است.
يك فاكتور اساسى مهم ديگر كه در ايجاد اين تصوير كليشه‏اى دخيل است، استفاده از لغات و اصطلاحاتى است كه براى توصيف مسلمانان به كارمى‏رود. «افراطى‏ها» و «تروريست‏ها»، اصطلاحاتى است كه به صورت مكرر براى اين منظور استفاده مى‏شوند. بايد دانست كه به كارگيرى اين لغات‏باعث ايجاد انحراف و كج فهمى در بين غربيان و بروز احساسات ضداسلامى شده است. همچنين اين رسانه‏ها به ندرت از كلماتى نظير «انسان‏هاى‏پيشرو» و يا «احياگر» براى توصيف مسلمانان بهره مى‏گيرند.
به علاوه، رسانه‏هاى غربى از مسلمانان به عنوان افراد گذشته‏گرا و ارتجاعى نام مى‏برند كه در حال بازگشت به اسلام هستند. اين اصطلاح چندان‏درست نيست، بلكه مسلمانان هيچ‏گاه از آرمان‏ها و اصول خويش روى‏گردان نبوده‏اند. همواره اسلام جزيى از زندگى آنان بوده و مى‏توان گفت كه درسال‏هاى اخير ما شاهد بازگشت اسلام و گسترش نفوذ و تأثير آن در جهان امروز بوده‏ايم.
در دنياى غرب، رسانه‏ها همواره نظرات غيردقيق خود را درباره اسلام منتشر مى‏نمايند و بايد دانست كه به دليل تأثير بسيار زياد اين رسانه‏ها بر روى‏مخاطبان خود، اين نگاه كليشه‏اى غرب به اسلام، گسترش بيشترى نيز يافته است. توصيف مسلمانان به «بنيادگرايان»، همواره با تفسير ارائه شده‏رسانه‏ها از بنيادگرايى و نه اطاعت از موازين شرعى دين اسلام، يكى از اين موارد است. همين انحراف در مورد لغت «جهاد» نيز وجود دارد. اين كلمه دراسلام به معناى «جنگ مقدس» نمى‏باشد، اما رسانه‏ها، جنگ‏طلبى و خشونت را به اسلام پيوند مى‏زنند و با تعبير از آن به عنوان «جنگ مقدس» اين معنانشان داده مى‏شود كه مسلمانان به فكر قتل غيرمسلمانان هستند. اما بايد دانست كه در انديشه اسلامى، كارهايى نظير تلاش دانش‏آموزان براى كسب‏نمره بهتر، تلاش براى عدالت و تساوى بين افراد جامعه، احترام به والدين، به دنيا آوردن فرزند و حتى غذا خوردن و خوابيدن براى خدمت بهتر، نوعى‏جهاد به شمار مى‏آيد.
به علاوه، در مورد پيوند اسلام و خشونت بايد گفت كه در اين مورد بايد ابعاد اين كج فهمى بيشتر بررسى گردد. به عنوان مثال، بسيارى از رسانه‏هامعتقدند كه اسلام به وسيله شمشير گسترش يافته است، اما در واقع، اسلام به وسيله مسلمانان و تازه مسلمانان و در پاره‏اى موارد با جنگ گسترش‏يافت. البته با توجه به اين‏كه اكثريت غربيان و به ويژه مردم آمريكا، اطلاعات خود را تنها از طريق رسانه‏ها دريافت مى‏نمايند، اين امر چندان عجيب‏نيست. به علاوه، اخبار و گزارش‏هاى منتشر شده در اين رسانه‏ها، به ويژه در مورد حوادث مربوط به «اعراب» و «اسلام» نظير جنگ خليج فارس،اغلب به صورتى نادرست انعكاس يافته و فهميده شده‏اند.
نكته مهم ديگر نيز اين است كه رسانه‏هاى غربى، در اكثر موارد، اطلاعات مربوط به حوادث گذشته در مناطق مسلمانان را انعكاس نمى‏دهند و از سوى‏ديگر، آنان بين دين اسلام و حوادث روى داده سياسى در كشورهاى مسلمان نيز تمايز قائل نمى‏شوند. لذا بايد دانست كه اقدامات صدام حسين درجنگ خليج ]فارس [اسلامى نبوده و كاملاً اشتباه بوده است. همچنان كه مى‏توان گفت، على‏رغم اين‏كه هيتلر به مسيحيت اعتقاد داشته، ولى اقدامات‏جنگ‏افروزانه وى منطبق بر دستورات دين مسيحيت نيست. البته بايد به خاطر داشت كه عرب‏ها تنها 18% كل مسلمانان جهان را تشكيل مى‏دهند.
عامل مهم ديگر در اين زمينه، به ماهيت منفعت‏طلب رسانه‏ها باز مى‏گردد كه آنان اغلب به دنبال ارائه چهره‏اى نادرست از واقعيت هستند. لذا مديران‏رسانه‏هاى غربى، اخبار مربوط به مسلمانان و اسلام را به صورتى نامطبوع و ناخوشايند براى مخاطبانشان، به ويژه در ايالات متحده، منتشر مى‏نمايند.بدين ترتيب، اسلام در بسيارى از موارد به صورت تهديدى عليه غرب معرفى شده است، اگرچه اين نظرات تنها به گروه‏هاى خاصى از افراد تعلق دارد.به علاوه، اين رسانه‏ها تعاليم اسلامى را به صورتى تحريف يافته و نادرست به بينندگان خود منتقل مى‏نمايند. در اين ميان، رسانه‏هاى غربى در موردوقايعى نظير هواپيماربايى چند جوان فلسطينى، اشغال سفارت آمريكا در تهران به وسيله دانشجويان و جنگ خليج ]فارس[، با ارائه اخبار و تحليل‏هاى‏نادرست و تحريف شده، به تخريب جهان اسلام و مسلمانان پرداخته‏اند.
از سوى ديگر، رسانه‏هاى غربى، بسيارى از تحولات و پيشرفت‏هاى جهان اسلام را ناديده گرفته و اصولاً انتشار نمى‏دهند، اما در مورد موضوعاتى نظير«جهاد» و «حقوق زنان»، با ارائه تفاسير و تحليل‏هاى نادرست، به دنبال اهداف پشت‏پرده خود هستند.
ويسم سجاد رئيس اسبق پارلمان پاكستان، وضعيت اسلام و رسانه‏ها را اين چنين توضيح مى‏دهد: «وضعيت جهان اسلام در غرب و به ويژه از سوى‏مطبوعات و رسانه‏هاى آنان، به صورتى نادرست انعكاس مى‏يابد. به علاوه، على‏رغم وجود تعداد زيادى از خبرگزارى‏هاى مهم و با تجربه در اين‏مناطق، رسانه‏هاى غربى همچنان تمايل دارند تا از گزارشگران غيربومى و فاقد تجربه استفاده كنند. اين گزارشگران اكثراً با فرهنگ كشورهاى اسلامى‏ناآشنا بوده و قادر به صحبت با زبان مسلمانان نيستند. لذا مجبورند كه تنها با افراد آشنا به زبان انگليسى، در مورد مباحث و موضوعات مورد توجه خود،گفتگو نمايند.»
غرب از طريق رسانه‏هايى نظير تلويزيون، مجلات، راديوها و كميپ استريپ‏هاى منتشره در روزنامه‏ها، با وارونه جلوه دادن حقايق، كليه مسلمانان راتروريست نشان مى‏دهد. ادوارد سعيد متفكر معاصر، در كتاب خود در اين مورد مى‏نويسد:
«به نظر مى‏رسد كه لغت اسلام در شرايط امروز معناى ساده‏اى داشته باشد؛ اما اين لغت، مجموعه‏اى از داستان‏ها، برچسب‏هاى ايدئولوژيك و بخشى‏اندك از ويژگى‏هاى يك مذهب را نشان مى‏دهد. در چند سال اخير و به ويژه پس از اتفاقات صورت گرفته در ايران، رسانه‏هاى غربى توجهى دو چندان‏نسبت به اسلام داشته‏اند. اين رسانه‏ها تلاش كرده‏اند تا با معرفى بخش‏هاى مختلف اسلام، ويژگى‏ها و تحليل‏هاى مختلفى را در مورد آن ارائه دهند،هرچند بخش عمده‏اى از اين تحليل‏ها نادرست بوده و نيازمند اصلاح است.»
نبايد فراموش نمود كه در كنار اين اقدامات، رسانه‏هاى غربى همواره اسلام را در خلال جنگ‏ها و زد و خوردهاى مسلمانان به بينندگان خود معرفى‏مى‏نمايند. اما در اين ميان، نكته مهم اين است كه در مورد ساير زد و خوردهاى صورت گرفته در نقاط مختلف دنيا، به ويژگى‏هاى مذهبى آن اديان‏توجهى نمى‏نمايند. مثلاً در اخبار رسانه‏هاى غربى مى‏شنويم: «پنج اسراييلى به وسيله مسلمانان هدف قرار گرفتند.» اما در واقع، اين اسراييلى‏ها به‏وسيله فلسطينيان هدف گرفته شده‏اند. در مقابل، در مورد وقايعى كه عليه مسلمانان روى داده، مثلاً مى‏خوانيم: «پنج بوسنيايى توسط افراد صرب هدف‏گلوله قرار گرفتند.» اما هرگز نمى‏شنويم كه «پنج مسلمان توسط يهوديان كشته شده‏اند.»
همان‏طور كه پيشتر نيز اشاره شد، رسانه‏هاى غربى با ارائه تصويرى مردسالارانه از اسلام، به مخاطبان خويش چنين القا مى‏نمايند كه حقوق زنان دردين اسلام پايمال گرديده است. هرچند در واقع، پيامبر اسلام يكى از بزرگ‏ترين حاميان حقوق زنان مى‏باشد و دين اسلام نيز يكى از بهترين مثال‏هادر مورد برابرى اجتماعى جنسيت‏هاى مختلف است. به ياد داشته باشيد كه از آغاز پيدايش اسلام، زنان حق رأى داشته‏اند؛ حقى كه در سال 1919ميلادى به زنان ايالات متحده داده شد. به علاوه، بسيارى از حقوق زنان ساكن كشورهاى مسلمان به دليل آداب و رسوم محلى آنان ناديده گرفته شده كه‏نبايد باعث بدبينى جهانيان نسبت به دين اسلام گردد.
يكى ديگر از تصاوير غيرواقعى و كليشه‏اى ارائه شده از سوى رسانه‏هاى غربى در مورد اسلام، به تهديدات مربوط به «اسلام بنيادگرا» و «اسلام‏نظامى‏گرا» مربوط مى‏گردد. ادوارد سعيد در اين مورد مى‏نويسد: «در ميان مردم آمريكا و اروپا و در دنياى امروز، اسلام به صورتى ناخوشايند نشان داده‏مى‏شود. رسانه‏هاى غربى، دولت‏هايشان و استراتژيست‏هاى ژئوپوليتيكى وابسته به اين كشورها، همه و همه در تلاشند تا اسلام را به عنوان تهديدى‏عليه بشريت و به ويژه غرب نشان دهند.»
جان ال اسپيستيو در كتاب خود با عنوان «تهديد اسلام: افسانه يا واقعيت»تلاش مى‏كند كه به اين سؤال پاسخ دهد كه «آيا اسلام، تهديدى عليه غرب‏است و يا خير؟» وى معتقد است كه در ديدگاه غربيان، نسبت به وجود اين تهديد، مطالب و تحليل‏هاى نادرستى وجود دارد.
نويسنده در ادامه مى‏افزايد كه در صورت تداوم اين شرايط غيرعادلانه، اسلام مى‏تواند به عنوان يك تهديد به شمار آيد؛ چرا كه با ارائه تصاويرى‏نادرست و غيرواقعى از اسلام، عموم غربيان ديدگاه‏هاى مخالف اسلام پيدا نموده و بدين ترتيب به گسترش تضاد بين اسلام و غرب منجر خواهد شد.
در خاتمه بايد يادآورى نمود كه در سايه رشد روزافزون اسلام در غرب، بدون ترديد، شهروندان غربى ديدگاه صحيح‏ترى نسبت به اسلام خواهنديافت. در واقع، اسلام دينى صلح‏طلب است كه در آينده‏اى نزديك به يكى از مهم‏ترين اديان ايالات متحده نيز تبديل خواهد گرديد و مردم غرب نيزاحتمالاً در سايه اين شناخت و آشنايى، ممكن است به اين دين آسمانى بگروند.
برگرفته از : نشريه سياحت غرب شماره 35
منبع: WWW.Islamfortoday.com

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد