هشدار و آمادگى
هشدار و آمادگى
متن حديث:
عَنْ ابْنِ عَبّاس قالَ، قالَ رَسُولُ الله(صلى الله عليه وآله وسلم) فى بَعْضِ خُطَبِه اَوْ مَواعِظِه: اَيُّهَا النّاسُ، لا يَشْغَلَنَّكُمْ دُنْياكُمْ عَنْ آخِرَتِكُم، فَلا تُؤْثِرُوا هُواكم عَلى طاعَةِ رَبِّكُم، وَ لاتَجْعَلُوا ايمانَكُمْ ذَريعَةً اِلى مَعاصيكُمْ، وَ حاسِبُوا اَنفُسَكُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا، وَ مَهِّدُوا لَها قبل أن تُعَذَّبُوا، وَ تَزَوَّدُوا لِلرَّحيلِ قَبْل اَنْ تُزْعَجُوا…. (1)
ترجمه حديث:
ابن عبّاس از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت مى كند (آن حضرت) رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در بعضى از خطبه ها و مواعظش فرمود: اى مردم! دنيا شما را از آخرت باز ندارد پس هوى و هوس خودتان را بر طاعت الهى مقدّم نداريد و ايمانتان را وسيله اى براى ارتكاب گناهان قرار ندهيد. به محاسبه نفس خويش بپردزايد پيش از آنكه حسابرسى شويد و (وسايل سعادت) را براى قيامت آماده كنيد پيش از آن كه عذاب شويد و براى كوچ كردن توشه بيندوزيد قبل از آنكه به اجبار حركت داده شويد.
شرح حديث:
در ابتداى اين حديث، حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم) هشدارى مى دهد و آنگاه پنج دستور صادر مى كند:
مى فرمايد: «اى مردم! مواظب باشيد كه دنيا شما را به خود مشغول نسازد و از آخرت غافل نكند.» اين هشدارى است از طرف رهبر بزرگ انسانيّت، كه دنيا را به راستى و درستى مى شناسد.
قرآن در آيه 20، سوره حديد مى فرمايد: «اِعْلَمُوا اَنَّمَا الْحَيوةُ الدُّنْيا لَعِبٌ و لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِى الاَْمْوالِ وَ الاَْوْلادِ…; بدانيد زندگى دنيا، تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخر فروشى در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است.» بازيگوشى و سرگرمى مال بچه هاست. كسانى هستند كه عقل آنها به اندازه عقل بچه هاست، گرفتار خاكبازى مى شوند و به دنيا دل مى بندند، ولى عقل هاى كامل هرگز گرفتار اين زرق و برق نمى گردند. مى بينيد كه بچه ها خانه بازى مى كنند، بچه اى پليس مى شود، يكى وزير مى شود و ديگرى چيز ديگر. گاهى نيز ما از بازى بچه ها خنده مان مى گيرد و به خود مى گوييم اينها چه مى كنند؟ كسانى هم هستند وقتى به ما و اعمالمان مى نگرند، خنده شان مى گيرد كه حرف حساب اينها چيست؟ مگر اينها مى خواهند در دنيا باقى بمانند؟
بعد از اين هشدار، حضرت رسول(صلى الله عليه وآله وسلم) پنج دستور صادر مى كند كه هر كدام از اينها، گاهى به صورت كلمات قصار از حضرتش نقل شده، و هر كدامش برنامه مستقلّى است:
1- «فَلا تُؤْثِرُوا هَواكُمْ عَلى طاعَةِ رَبِّكُمْ: انسان هشيار و بيدار كسى است كه اطاعت خدا را بر اطاعت نفس مقدّم دارد.» در تقاطعها مشخص مى شود كه چه كسى مسلمان است و چه كسى نيست. همان گونه كه در آيه 20، سوره نساء مى خوانيم، افرادى كه مى گويند: «… وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض…; به بعضى ايمان مى آوريم، و بعضى را انكار مى كنيم.» معلوم مى شود هنوز مسلمان نشده اند. مؤمن و مسلمان، ميل و هوى و هوسش را بر خواسته خدا ترجيح نمى دهد. اين گونه نيست كه هرگونه ميلش بود، رفتار كند و احكام الهى را زير پا بگذارد. هرجا كه مطابق ميلم بود، حكم خدا را خيلى درست و محكم بدانم و بگويم: چقدر مصالح الهى در اين احكام است; اما در جايى كه مخالف هوى و هوس من است، بگويم: عسر و حرج است; ضرورت است: اَلضَّرُوراتُ تُبيحُ الْمَحْذُوراتِ، پس اشكالى ندارد.
2- «وَ لاتَجْعَلُوا ايمانَكُمْ ذَريعَةً اِلى مَعاصيكُمْ»: بعضى ايمان را وسيله گناه قرار مى دهند چگونه؟ مى گويند: ما اگر آلوده هستيم، خدا كريم است. با ايمان به كرم خداوندى، گناه مى كند. اين جمله، در بين مردم بسيار معروف است كه «ما همه غرق گناهيم و يك حسين داريم». در اين جا ولايت را وسيله معصيت مى كنند.
اين ايمان نيست، بلكه مقدّمه نافرمانى است. كسى كه اين سخن را مى گويد دروغ مى گويد اگر واقعاً توكّل بر خدا دارى، مطيع او باش و توكّل را وسيله اى براى ارتكاب معاصى قرار نده. اين شبيه همان بحثى است كه در بحث شفاعت مى شود و در تفسير نمونه هم آمده است. نقل مى كنند شاعرى در مدح اميرالمؤمنين على(عليه السلام) سرود:
حاجب، اگر معامله حشر با على است *** من ضامنم كه هرچه بخواهى گناه كن
شب در خواب ديد كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) فرمود: حاجب خيلى بد شعر گفتى، شعرت را عوض كن.
عرض كرد: چه بگويم؟
فرمود، بگو:
حاجب، اگر معامله حشر با على است *** شرم از رخ على كن و كمتر گناه كن
كسى كه معتقد به ولايت است، مى داند هر هفته – حداقل يكى دو بار – اعمالش را حضور صاحب الزّمان(عليه السلام) مى برند، در آيه 105 سوره توبه مى خوانيم: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ…; بگو: عمل كنيد خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى بينند.» خدا، پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم)و امام(عليه السلام)اعمال او را مى بينند بايد از رخ امام زمان(عليه السلام) خجالت بكشد و گناه نكند. اگر نامه اعمال ما را به امام زمان(عليه السلام) بدهند از بالا به پايين همه گناه است: دروغ، تهمت، غيبت، بدزبانى و…; اگر به درستى مؤمن باشيم كارى كه باعث آزردگى و رنجش امام(عليه السلام) شود نمى كنيم. نفرين امام زمان(عليه السلام) را براى خودمان نمى خريم و اى بسا، بسيارى از مسائل اجتماعى و فردى را كه گرفتار آن مى شويم، به سبب رنجش حضرت حجت(عليه السلام) باشد.
3- «وَ حاسِبُوا اَنْفُسَكُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا»: چه بيدار است كسى كه قبل از حسابرسى ديگران، به حساب خويش رسيدگى كند! اگر به قيامت و حساب و كتاب معتقديم، چرا به حساب اعمال خودمان رسيدگى نمى كنيم؟ واقعاً اگر روز قيامت، قضاوت را به دست خودمان بدهند، بگويند: بيا و خودت قضاوت كن. اين نامه اعمالت است، انصاف بده كه بايد بهشتى باشى يا جهنّمى; چه مى گويى؟ آيا عمل خالصى انجام داده اى؟ اصلا چه كار مثبتى براى خدا كرده اى تا مستحق بهشت باشى؟
4- «وَ مَهِّدُوا لَها قَبْلَ اَنْ تُعَذَّبُوا; قبل از آن كه عذاب خود را فراهم كنيد و گرفتار آن شويد وسايل سعادت خود را فراهم سازيد.» با طاعت و كرنش نزد خدا، خوشبختى دو جهان را بخريد.
5- «وَ تَزَوَّدُوا لِلرَّحيلِ قَبْلَ اَنْ تُزْعَجُوا; براى كوچ كردن، زاد و توشه تهيه كنيد قبل از اين كه شما را به زور ببرند.» چون دنيا، مانند منزلگاهى است كه مسافرها پياده شده اند تا آب بردارند و غذا تهيّه كنند، چرا كه راه طولانى است و آب و غذايى در آن نيست. در اين منزلگاه اگر به بازى مشغول شويد ناگاه بانگ رحيل بر مى آيد كه، برخيزيد وقت رفتن است و اينها مى بينند كارى نكرده اند و توشه اى بر نداشته اند.
پی نوشتها:
1. بحار، ج 74، ص 181.
منبع:پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)
/خ