خانه » همه » مذهبی » منظور از نزديک شدن شيطانها به آسمان، و استراق سمع آنان، و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن شياطين چيست؟

منظور از نزديک شدن شيطانها به آسمان، و استراق سمع آنان، و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن شياطين چيست؟

مفسرين براي اينکه مسأله استراق سمع شيطانها در آسمان را تصوير کنند، و نيز تصوير کنند که چگونه در اين هنگام به سوي شيطانها با شهاب ها تير اندازي مي شود براساس ظواهر آيات و روايات که به ذهن مي رسد توجيهاتي ذکر کرده اند که همه بر اين اساس استوار است که آسمان عبارت است از: افلاکي که محيط به زمين هستند، و جماعت هايي از ملائکه در آن افلاک منزل دارند، و آن افلاک در و ديواري دارند که هيچ چيز نمي تواند وارد آن شود، مگر چيزهايي که از خود آسمان باشد، و اينکه در آسمان اول، جماعتي از فرشتگان هستند که شهابها به دست گرفته و در کمين شيطانها نشسته اند که هر وقت نزديک بيايند تا اخبار غيبي آسمان را استراق سمع کنند، با آن شهابها به سوي آنها تيراندازي کنند و دورشان سازند، و اين معاني همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مي رسد.
وليکن امروز بطلان اين حرفها به خوبي روشن شده، و عيان گشته، و در نتيجه بطلان همه آن وجوهي هم که در تفسير شهب ذکر کرده اند،- که وجوه بسيار زيادي هم هستند- و در تفاسير مفصل و طولاني از قبيل تفسير کبير فخر رازي، و روح المعاني آلوسي و غير آن دو نقل شده، باطل مي شود.
ناگزير بايد توجيه ديگري کرد که مخالف با علوم امروزي و مشاهداتي که بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد.
و آن توجيه به احتمال ما – و خدا داناتر است – اين است که: بياناتي که در کلام خداي تعالي ديده مي شود، از باب مثالهايي است که به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، همچنان که خود خداي تعالي در کلام مجيدش فرمود: ﴿وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾(1)
و اينگونه مثلها در کلام خداي تعالي بسيار است، از قبيل عرش، کرسي، لوح و کتاب، که هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضي از آنها اشاره خواهد رفت.
بنابراين اساس، مراد از آسماني که ملائکه در آن منزل دارند، عالمي ملکوتي خواهد شد که افقي عالي تر از افق عالم ملک و محسوس دارد، همان طور که آسمان محسوس ما با اجرامي که در آن هست عالي تر و بلندتر از زمين ماست.
و مراد از نزديک شدن شيطانها به آسمان، و استراق سمع، و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، اين است که: شيطانها مي خواهند به عالم فرشتگان نزديک شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر در آورند. و ملائکه هم ايشان را با نوري از ملکوت که شيطانها تاب تحمل آن را ندارند دور مي سازند.
و يا مراد اين است که: شيطانها خود را به حق نزديک مي کنند، تا آن را با تلبيس ها و نيرنگهاي خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق در آورند، و ملائکه رشته هاي ايشان را پنبه مي کنند، و حق صريح را هويدا مي سازند، تا همه به تلبيس آنها پي برده، حق را حق ببينند، و باطل را باطل.
و اين که خداي سبحان داستان استراق سمع شياطين و هدف شهاب قرار گرفتنشان را دنبال سوگند به ملائکه وحي و حافظان آن از مداخله شيطانها ذکر کرده، تا اندازه اي گفتار ما را تأييد مي کند – و خدا داناتر است- .
﴿فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ﴾(2)
کلمه لازب به معناي دو چيز به هم چسبيده است، به طوري که هريک ملازم ديگري شده باشد.
و در مجمع البيان گفته: لازب و لازم به يک معني است.
و مراد از جمله من خلقنا يا ملائکه اي است که در آيات قبلي به آنان اشاره کرد که حافظ وحي و تيراندازان شهابهايند، و يا مخلوقات عظيم ديگري غير از انسان است، از قبيل آسمانها، زمين و ملائکه، و اگر درباره آن با ضمير هم که مخصوص عقلاء است تعبير کرد و فرمود: آيا خلقت ايشان بزرگتر است، يا کسي که ما خلق کرده ايم؟ و نفرمود: چيزي که ما خلق کرده ايم بدان جهت است که در بين نامبردگان ملائکه هم منظور بودند، و ملائکه داراي عقلند، جانب آنان را غلبه داده و از همه آسمانها و زمين و ملائکه تعبير کرده به کسي که ما خلقش کرده ايم.
و معناي آيه اين است که وقتي خداي سبحان رب آسمانها و زمين و موجودات بين آن دو و ملائکه بود، تو اي رسول گراميم، از ايشان نظر خواهي کن و بپرس آيا خلقت ايشان مهم تر و بزرگتر است، يا خلقت غير ايشان از موجودات ديگري که ما خلق کرده ايم؟
آن وقت متوجه خواهند شد که خلقت آنان ضعيف تر و ناچيزتر از خلقت موجودات ديگر است، براي اينکه خلقت ايشان از يک گِل چسبنده بود و معلوم است که اين گِل چسبنده ناچيز نمي تواند ما را عاجز سازد. (3)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد