در زمینه اثبات وجود امام زمان # تاکنون کتابها و مقالات فراوانی نوشته شده و این مساله از طرق و زوایای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است که از باب نمونه دو مورد انتخاب شده است ان شاءالله مورد عنایت و توجه واقع شود:
1- در کتاب “مهدويت پرسشها و پاسخها” چنین می خوانیم: متكلمين براى اثبات وجود حضرت مهدى # به دلايل مختلفى استدلال مىكنند كه مهمترين آنها عبارتاند از:
برهان لطف؛ برهان عنايت؛ برهان فطرت؛ برهان واسطه فيض؛ برهان علت غايى؛ برهان امكان اشرف؛ برهان مظهر جامع؛ برهان تجلى اعظم؛ برهان عدم تبعيض در فيض؛ برهان تقابل قطبين؛ برهان لزوم عقل بالفعل و برهان حساب احتمالات.
از ميان برهانهاى فوق، برهان لطف را به اختصار توضيح مىدهيم:
متكلمان، لطف را بر خداوند واجب مىدانند، زيرا او بندگان خود را عبث و بيهوده نيافريده و راه رسيدن به هدف را براى ايشان فراهم مىسازد (قاعده لطف).
اين قاعده ايجاب مىكند كه در ميان جامعه امامى باشد تا محور حق بوده و جامعه را از خطاى مطلق بازدارد و آنان را به سعادت حقيقى هدايت كند.
دليل نقلى بر اثبات وجود امام مهدى # چيست؟
با استفاده از آيات و روايات مىتوان وجود امام مهدى # را ثابت كرد:
الف) قرآن كريم:
بدون شك، از نظر جامعه اسلامى كليه مفاهيم و اعتقادات اصيل اسلامى ريشه در كلام الهى دارد و اساس عقيده به ظهور امام زمان # در كتاب خدا وجود دارد و اين كتاب بزرگ آسمانى فرارسيدن آن روز مبارك و فرخنده را به تمام پيروان بشارت داده است.
آيات متعددى در شأن امام مهدى # هست كه امامان معصوم ^، تفسير، تأويل و تطبيق اين آيات را بر وجود مقدس امام زمان # و حكومت جهانى آن عدالتگستر بيان نمودهاند كه در ذيل براى نمونه به پارهاى از اين آيات اشاره مىشود:
1.﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾؛(2) «ما در زبور داوود پس از تورات نوشتهايم كه سرانجام بندگان شايسته ما وارث زمين مىشوند.»
امام باقر × در مورد «عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»؛ فرمودهاند: قائم و اصحاب وى مىباشند.(3)
2. ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾(4)؛ «خداوند كسانى از شما را كه ايمان آوردند و اعمال شايسته انجام دادند وعده فرمود كه آنان را قطعا در زمين خليفه خواهد كرد؛ همانطور كه كسانى را كه پيش از آنان بودند به خلافت گمارد و قطعا دينشان را براى آنها مستقر خواهد نمود؛ دينى كه براى آنها پذيرفت و قطعا آنان را پس از خوفشان به حالت امنيت دگرگون مىكند، تا مرا عبادت كنند و چيزى را شريك من ننمايند و هركه بعد از آن كفر ورزد، پس قطعا آنان فاسقاند.»
امام صادق × فرموده است كه اين آيه درباره حضرت قائم و اصحاب وى به شمار مىرود.(5)
3. ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾؛(6) «ما مىخواهيم تا به مستضعفان زمين نيكى كنيم يعنى آنان را پيشوايان و ميراثبران زمين سازيم».
امام باقر × و امام هادى × فرمودهاند: اين آيه مخصوص امام زمان # است كه در آخرالزمان ظهور مىكند … و زمين را پر از عدل و داد مىكند؛ همچنان كه پر از ظلم و ستم شده است.(7)
ب) روايات:
وجود حضرت مهدى # از طريق روايات نيز به اثبات رسيده است كه ذكر همه آنها، ممكن و لازم نيست. لذا به چند روايت اشاره مىكنيم.
– احاديثى كه شيعه و سنى به آن معتقدند:
حديث ثقلين:
پيامبر اكرم | فرمودهاند: «همانا من دو شىء گرانبها را در ميان شما مىگذارم؛ كتاب خدا، ريسمان كشيده شده از آسمان تا زمين، و اهل بيتم و همانا اين دو از يکديگر جدا نمىشوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.»(8)
طبق اين حديث هميشه همتاى كتاب الهى (اهل بيت)، در روى زمين وجود دارد كه همان امام زمان هر عصر است.
حديث وجوب اعتقاد به امام:
بر اساس روايات شيعه و سنى، پيامبر اكرم | فرمود: «هر كس بميرد در حالیكه معتقد به امام زمان نباشد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.»(9)
با كمترين تأمل در اين روايت و نظاير آن به مصداق واقعى امام پى خواهيم برد كه از آن در روايت به «امام» تعبير شده است و اگر كسى بدون اعتقاد به او بميرد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.
– احاديثى كه شيعه به آن معتقد است:
احاديث لزوم وجود امام در روى زمين:
امام باقر × فرمودند: «اگر زمين بدون امام بماند اهل خود را به كام خوش مىكشد.»(10) از اين حديث معلوم مىشود كه هميشه امامى در روى زمين وجود دارد.
احاديثى كه معرفت و پيروى از امام عليه السّلام را لازم مىدانند.(11)
پاورقیها:
1- على اصغر رضوانى، موعودشناسى و پاسخ به شبهات، ص 267
2- سوره انبيا، آيه 105
3- منتخب الاثر، ص 159
4- سوره نور، آيه 55
5- منتخب الاثر، ص 161
6- سوره قصص، آيه 5
7- المحجه، ص 168
8- سنن ترمذى، ج 5، ص 329؛ كافى، ج 1، ص 294
9- كافى، ج 1، ص 371؛ مسند احمد، ج 4، ص 96
10- كافى، ج 1، ص 179، ح 10
11- موسسه آينده روشن، مهدويت: پرسشها و پاسخها، موسسه آينده روشن، پژوهشكده مهدويت – قم (ايران)، چاپ 2، 1388ه.ش، ص34 تا 37
2- گفتاری از شهید صدر:
سوال:
چگونه بپذيريم كه [امام] مهدى وجود خارجى دارد؟
جواب:
اكنون به این پرسش مىرسيم كه مىگويد: فرض كنيم تصور امام موعود ممكن باشد و عمر طولانى، امامت خردسال و غيبت مطلق را نيز امكانپذير بدانيم ولى اين امكان در حدّى نيست كه ثابت كند چنين شخصى در خارج، تحقق پيدا كرده است. پس، از چه راهى به وجود خارجى مهدى ايمان بياوريم؟ آيا چند روايت كه در لابهلاى كتابها از پيامبر اكرم | نقل شده كافى است كه ما را به وجود امام دوازدهم پايبند سازد؛ در حالىكه چنين پندارى از ساختار ذهنى انسان بسيار دور است. اصلا چگونه مىشود اثبات كرد كه مهدى واقعا در تاريخ وجود داشته است؟ شايد شرايط خاص روحى- روانى اين باور را در ذهن مردم جا انداخته باشد؟(1)
در جواب مىگوييم: اين اصل كه مهدى رهبر موعود و منجى عالم بشريت است به صورت عام در احاديث نبوى، و به صورت خاص در روايات ائمه اهل بيت ^ آمده است. در اين روايات مسأله به گونهاى مورد تأكيد قرار گرفته كه جاى هيچگونه شكى باقى نمىگذارد.
چهارصد حديث فقط از طريق برادران اهل سنت(2) شمارش شده كه به ضميمه روايات شيعه به بيش از شش هزار روايت مىرسد(3)؛ و چنين آمارى بسيار بالاست. در مورد خيلى از مسائل بديهى اسلام كه مسلمانان به آن معتقدند، اين همه روايت وارد نشده است.
اما تجسم اين انديشه در وجود امام دوازدهم # هم دلايل كافى دارد كه كاملا اقناع كننده است. اين دلايل را مىتوان در دو دليل يكى نقلى و ديگرى علمى، خلاصه كرد:
دليل نقلى، وجود امام موعود را اثبات مىكند و دليل علمى، ثابت مىكند كه مهدى يك اسطوره و يك فرضيه نيست، بلكه حقيقتى است كه وجود او در تاريخ لمس شده است.
دليل نقلى: صدها روايت و حديث رسيده از پيامبر اكرم |(4) و ائمه اهل بيت، ^(5) رسيده است كه مىگويد مهدى موعود داراى اين خصوصيات است: از اهل بيت است، از فرزندان فاطمه(6) است، از نسل حسين(7) و نهمين فرزند آن حضرت(8) است. همچنين رواياتى وجود دارد كه مىگويند جانشينان پيامبر | دوازده نفر مىباشند.(9)
اين روايات، مهدى موعود را در شخص امام دوازدهم، منحصر و متعين مىكند و با اينكه ائمه ^ براى حفظ آن حضرت از ترور و قتل(10)، سعى داشتند مسأله در سطح عمومى مطرح نشود، در عين حال روايات زيادى در اين زمينه وارد شده است. البته زيادى روايت به تنهايى نمىتواند مقبوليت آن را برساند بلكه در اينجا قرينه و گواه خاصى وجود دارد كه دليل بر صحت اين روايات است.
در حديث شريف نبوى، سخن از امامان، جانشينان، اميران و سخن از دوازده تن آمده است. متن احاديث مختلف است؛ در بعضى دوازده امام و در بعضى دوازده خليفه و در بعضى ديگر دوازده امير، ذكر شده است.
بعضى از مؤلفان، تعداد اين احاديث را بيش از دويست و هفتاد، شمارش كردهاند كه همگى از كتابهاى معتبر شيعه و سنى از قبيل: صحيح البخارى(11)، صحيح مسلم(12)، سنن ترمذى(13)، سنن ابى داود(14)، مسند احمد(15) و المستدرك على الصحيحين، حاكم نيشابورى(16) نقل شده است.
مسأله ويژه و قرينه مهم اين است كه بخارى كه از ناقلان اين حديث است خود از معاصران امام نهم و دهم و يازدهم بوده است و اين خيلى معنا دارد؛ زيرا نشان مىدهد كه اين روايت قبل از اينكه مفاد و مضمون آن در خارج، تحقق پيدا كند و قبل از اينكه انديشه دوازده امامى وجود و ظهور يابد از زبان پيامبر به ثبت رسيده است و اين مىرساند كه نقل اين حديث، انعكاس يك پديده خارجى نبوده است؛ چرا كه معمولا احاديث ساختگى، به توجيه جريانهاى خارجى و وقوعيافته، مىپردازد.
پس ما مىتوانيم با توجه به اينكه اين حديث قبل از تحقق كامل و پيدايش امامان دوازدهگانه، ثبت شده است، تأكيد كنيم اين حديث، توجيه نمىكند بلكه حقيقتى است كه از زبان پيامبر اكرم | و كسى كه جز از زبان وحى سخن نمىگويد(17)، بازگو شده است. ابتدا فرموده است: «جانشينان من دوازده تن مىباشند»(18) و سپس دوازده امام از على ×، تا امام مهدى # آمدهاند تا اين حديث شريف معنا و تفسير واقعى(19) خود را بازيابد.
دليل علمى: [تجربهاى كه مدت زمان هفتاد سال گروهى از مردم با آن زندگى كردند]
دليل علمى تجربه است، تجربهاى كه مدت زمان هفتاد سال گروهى از مردم با آن زندگى كردند؛ يعنى «غيبت صغرى» كه بايستى مختصرى درباره اين غيبت(20)، توضيح دهيم:
غيبت صغرى مرحله اول امامت حضرت مهدى # بوده است. از ابتدا چنين مقدر بوده كه آن حضرت پس از رسيدن به امامت مىبايستى بلافاصله از ديد عمومى پنهان شود و در ظاهر از آنچه در جامعه رخ مىدهد فاصله بگيرد؛ اگرچه در واقع او از نزديك همه وقايع را احساس و ادراك مىكند. امّا بايد توجه داشت كه اگر آن غيبت به يكباره رخ مىداد ضربه سنگينى به پايگاههاى مردمى و طرفداران امامت وارد مىشد؛ زيرا مردم قبل از آن با امام خود ارتباط داشتند، در مشكلات به او رجوع مىكردند و اگر ناگهان امام غايب مىشد و امت احساس مىكرد كه ديگر دسترسى به رهبر فكرى و معنوى خود ندارد ممكن بود همه چيز از دست برود و آن جمع به تفرقه دچار شود.
بنابراين لازم بود كه براى اين غيبت زمينهسازى شود تا مردم بتدريج با آن خو بگيرند و خود را بر اساس آن بسازند. با غيبت صغرى در واقع اين زمينهسازى صورت گرفت. در اين زمان امام مهدى از ديدهها پنهان بود ولى ايشان از طريق نمايندگان، وكيلان و ياران مورد وثوق كه به منزله حلقه اتصال ايشان با مردم معتقد به طريق اماميه، بودند با شيعيان خود ارتباط داشتند.(21) در اين مدت، چهار تن از پاكترين و باتقواترين مؤمنان نيابت و جانشينى آن حضرت را بر عهده داشتند؛ بدين ترتيب:
– عثمان بن سعيد عمرى
– محمد بن عثمان بن سعيد عمرى
– ابوالقاسم حسين بن روح
– ابوالحسن على بن محمد سمرى
اين چهار تن(22) به ترتيب نيابت را برعهده داشتند و هر يك وفات مىكرد ديگرى به دستور حضرت مهدى # جانشين او مىشد.
نايب با شيعيان رابطه داشت، پرسشها و مشكلاتشان را به امام مىرساند و جوابها(23) را گاه شفاهى و بسيارى از اوقات مكتوب به آنان باز مىگرداند، و با اين روابط غيرمستقيم تودههايى كه از ديدن امام محروم شده بودند آرامش مىيافتند. آنها مىديدند كه همه نامهها و مكتوبهايى كه از حضرت مهدى # به دستشان مىرسد با يك اسلوب و با يك سبك(24) است و در طول اين هفتاد سال و نيابت اين چهار تن، هيچ تغييرى در آن ديده نشد.
«سمرى» كه آخرين نايب بود از پايان غيبت صغرى و شروع غيبت كبرى خبر داد. در غيبت كبرى ديگر فرد خاصى نيابت و وكالت از آن حضرت نداشت. در غيبت صغرى زمينه آماده شده بود كه مردم با غيبت كبرى خو بگيرند و به خود وحشت راه ندهند. از آن به بعد بود كه مردم وظيفه داشتند به وكيلان و نايبان عمومى(25) آن حضرت روى آورند يعنى مجتهدان عادل و آگاه به امور دين و دنيا.
از آنچه گفته شد شما مىتوانيد موضوع را ارزيابى كنيد و به روشنى بفهميد كه مهدى حقيقتى بوده است خارجى، كه گروهى از مردم با آن زندگى كردهاند و سفيران آن حضرت در مدت هفتاد سال واسطه ميان او و مردم بودهاند و هيچ كس در هيچ زمينهاى خطايى از آنان نديده و نشنيده است.
شما را به خدا سوگند آيا تصور مىكنيد امكان داشته باشد يك دروغ هفتاد سال دوام بياورد و چهار نفر با هماهنگى كامل و يك صدا، يك نقش را بازى كنند؟
آنان با رفتار صميمانه خود چنان در مردم ايجاد اطمينان كرده بودند كه همه به گفتار و كردار آنان ايمان داشتند.
آيا مىشود اين چهار تن بهگونهاى نقش بازى كنند كه هيچ كس به حقيقت پى نبرد در حاليكه اين افراد هيچ رابطه خاصى با هم نداشتهاند تا بگوييم در اين قضيه تبانى كرده بودند.
از قديم گفتهاند: طناب دروغ، كوتاه است. منطق نيز حكم مىكند امكان ندارد يك دروغ بتواند بدين شكل دوام بياورد و در تمام اين مدت و با همه بده و بستانها و روابط مختلف موضوع كشف نگردد و همه به درستى آن ايمان داشته باشند. بدينسان درمىيابيم كه پديده غيبت صغرى مىتواند به عنوان يك آزموده علمى، دليل بر واقعيت خارجى يك موضوع باشد و آن وجود،(26) زندگى و سپس غيبت حضرت مهدى # است. آن حضرت پس از غيبت صغرى، خود اعلام كرده است كه در پرده غيبت كبرى خواهد رفت و از نظرها پنهان خواهد گشت و هيچ كس او را نخواهد ديد.(27)
خانه » همه » مذهبی » با سلام و احترام. لطفاً به مقدار کفایت، زنده بودن و حیات داشتن خاکی و غیر خاکی حضرت امام زمان # را در عصر فعلی را برای من جوان دانشجو اثبات نمایید.