بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و تحیت؛ پرسش شما از دو بخش تشکیل شده است:
الف- چیزهایی که به آن ها خمس تعلق می گیرد؛
ب- آیه و روایت درباره خمس در حال حاضر.
اما در پاسخ به قسمت اول می گوییم:
1. همه فقهاى اسلام معتقدند كه خمس و پرداخت يك پنجم از اموال در غنيمت هاى جنگى، گنج و معادن طلا و نقره واجب است.(1) ولى در دو مورد ميان شيعه و سنى اختلاف نظر وجود دارد: يكى در وجوب خمس در سود كسب و تجارت و ديگرى در مصرف آن. روایات فراوانی از طریق اهل سنت وارد شده است که در آن، خمس در عناوینی چون رکاز(معدن نزد عراقی ها و گنج نزد حجازی ها)، گنج، معدن و سیوب(معادن زیر زمین) واجب دانسته شده است.(2)
2. اکثر عالمان شیعی بر آنند که يكى از موارد وجوب خمس، مالى است كه از مخارج و هزينه هاى زندگى انسان در يك سال اضافه مانده است، خواه اين مال از راه تجارت يا زراعت و كشاورزى و يا حقوق ماهيانه كه دريافت مى شود، به عنوان نمونه شيخ مفيد & ميفرمايد: خمس واجب است در هر سودي. خداوند در قرآن مي فرمايد: (بدانيد هر چه غنيمت برديد از هر چيزي پس يک پنجم آن براي خدا و رسول است) و غنيمت هرچيزي است که در حرب مورد استفاده قرار گيرد مثل مال و سلاح و لباس و آنچه که بدست مي آيد از معدن و غواصي و گنج و هرچه که از سود تجارت و زراعت و صناعت زيادتر از هزينه متوسط سال باشد.(3)
3. برخی از فقها(4) در مورد وجوب خمس سود کسب و کار و نظایر آن، تردید کرده اند. در سند و دلالت روایات تشکیک کرده اند و آیه قرآن را نیز مختص به غنایم جنگی دانسته اند. ولی در پایان، بخاطر شهرت عظیم این فتوا در بین فقهای شیعه، نتوانسته اند با فتوای مشهور مخالفت نمایند چرا که علم فقه همانند علوم عقلی و ریاضیات نیست که بتوان بر فهم خود از روایات اتکا کرد؛ قبول و یا رد روایات نهایتا برای انسان، ظن ایجاد می کند ولی فهم طایفه عظیمی از فقها -خصوصا آنهایی که به عصر امامان معصوم ^ نزدیک بوده اند- چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت؛ خصوصا در موضوعات پر کاربردی که مردم همواره با آن سر و کار دارند و انتقال آن به نسل های بعدی فقط از طریق فتوا نمی باشد بلکه شهرت آن در نسل های متمادی، حکایت از آنست که وجوب پرداخت خمس، به یک فرهنگ تبدیل شده بود که لاجرم از زمان امامان ^ امتداد داشته است. از این رو نسبت به سهم سادات فتوای به وجوب داده است و نسبت به سهم امام احتیاط وجوبی کرده است.
4. فقهاى شيعه براى اثبات وجوب خمس در سود كسب و تجارت به كتاب و سنّت استناد كرده اند كه در ذيل به توضيح و شرح بعضي از آن ها مى پردازيم.
الف. قرآن:
خداوند متعال مى فرمايد:
﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾.(انفال، 41).
«و بدانيد هر گونه غنيمتى كه به شما رسد، خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى نزديكان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است، اگر شما به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى ايمان يعنى روز جنگ بدر) نازل كرديم، ايمان آورده ايد و خداوند بر هر چيزى قادر است».
نحوه استدلال:
الف- غنیمت از لحاظ لغوی شامل سود کسب نیز می شود.
در آيه شريفه برموضوع «غنيمت» حكم وجوب خمس را مترتب ساخته است، در اين جا بايد ديد كه مقصود از غنيمت چيست؟ آيا مقصود غنيمت جنگى است يا هر فائده اى است كه انسان به دست مى آورد؟ ترديدى نيست كه براى فهم اين واژه مى بايست به لغت شناسان مراجعه كرد تا از آن راه علم به معناى لغات قرآن و سنّت حاصل گردد. با مراجعه به لغت معلوم مى شود كه غنيمت به معناى مطلق فائده اى است كه انسان به دست مى آورد و اختصاصى به غنيمت جنگى ندارد.(5) آیت الله رضا استادي، در مقاله ای به نام، «توضیحی پیرامون غنیمت در آیه خمس» عبارات صد نفر از فقهاء و مفسّرین و لغویین را جمع و ذکر نموده اند که همه بالاتّفاق غنیمت را به معنی مطلق درآمد گرفته اند.
ب- در تفاسير اهل سنت نیز تأییداتی بر این حقیقت یافت می شود. رشيدرضا در تفسير المنار غنيمت به كار رفته در آيه را به معناى وسيع ذكر كرده و آن را به غنائم جنگى اختصاص نداده است ولى معتقد است بايد معناى وسيع آيه فوق را به خاطر قيد شرعى مقيّد به غنائم جنگى كرد.(6) آلوسى نيز در تفسير روح المعانى غنم را در اصل لغت به معناى هر گونه سود و منفعت دانسته است.(7)
ج- روایات اهل بیت ^ نیز غنیمت را همانند لغت شناسان به معنای عام تفسیر کرده اند.(8)
د- جالب است بدانید برخی فقهای اهل سنت برای وجوب خمس در غیر غنایم جنگی به این آیه تمسک کرده اند. و این می فهماند که شیعه در برداشت از آیه تنها نیست. مثلا حنفی ها برای وجوب خمس در معادن به کتاب و سنت و قیاس تمسک نموده اند. در بخش تمسک به کتاب، آیه محل بحث را مستند خود قرار داده اند.(9) آیت الله سبحانی پس از نقل مفصل روایات و فتاوای عالمان اهل سنت درباره وجوب خمس در رکاز می نویسد: کسی که در فتاوای عالمان و روایات وارده در وجوب خمس دقت کند، می فهمد که وجوب خمس بخاطر آنست که بر مالی -بدون زحمت- دست یافته است همان طور که در غنایم جنگی نیز چنین بود. و این نشان دهنده آنست که مدلول آیه فراخ تر از آن چیزی است که در ابتدای امر به ذهن انسان می رسد.(10)
د- شأن نزول، مخصص نیست.
بر فرض آن که بپذیریم آيه تنها خمس غنائم جنگى را بيان مى كند(11)، و براى خمس در ساير موضوعات بايد از سنّت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده كرد و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم به تناسب اشاره كند، و قسمت هاى ديگر در سنّت بيان شود.
مثلًا در قرآن مجيد، نمازهاى پنجگانه روزانه صريحاً آمده است، و همچنين به نماز طواف كه از نمازهاى واجب است اشاره شده، ولى از نماز آيات كه مورد اتّفاق تمام مسلمانان اعم از شيعه و سنّى است، ذكرى به ميان نيامده، و همچنين نماز قضا و مانند آن، و هيچ كس را نمى يابيم كه بگويد چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنّت پيامبر آمده است، نبايد به آن عمل كرد، و يا اين كه چون در قرآن به بعضى از غسلها اشاره شده و سخن از بعضى غسلها به ميان نيامده است بنابراين بايد از آن صرف نظر كرد، اين منطقى است كه هيچ مسلمانى آن را نمى پذيرد.
بنابراين، هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيّه را موكول به سنّت نمايد، و نظير اين مسأله در فقه اسلام بسيار زياد است و آنها كه كمترين آگاهى از مسائل فقهى دارند، بخوبى اين مطلب را دريافته اند.(12)
ه- علاوه بر آن -همان طور که قبلا اشاره شد- فقهای اهل سنت برای استدلال به وجوب خمس در غیر غنایم جنگی به آیه شریفه تمسک کرده اند و این از شمولیت آیه پرده بر می دارد.(13)
5. آیا پیامبر اعظم | تنها خمس غنایم جنگی را دریافت می کردند؟
برای این پرسش می توان پاسخ های متعددی ارائه کرد اما پیش از پاسخ باید به این نکته مهم توجه داشت که خمس از شئون ولایت بود و اثبات چنین حقّی براي اهل بیت ^ مستلزم اقرار به خلافت آنها بود، با این حال، چگونه ممکن است که نویسندگان اهل سنّت حقّی را اثبات کنند که رهبران شان سعی داشتند آن حقّ را، که نشانه اي از ولایت اهل بیت ^ بود، از آنها سلب کنند. ولی بالأخره جسته و گریخته، روایاتی از نیش قلم آنها تراوش کرده که از خلال آنها می توان به واقعیّت ها پی برد. و اگر از شیعه انتظار دارید، در جواب می گوئیم: شیعه، نیاز نداشت که در مآخذ احکام از تاریخ و حوادث زمان رسول اللَّه | استفاده کند؛ زیرا شیعه احکام را طبق دستور پیغمبر | مستقیماً از کتاب و عترت می گرفتند؛ و ضمناً روایات متواتري از اهل بیت ^ – مخصوصاً از امام باقر ×- نقل شده حدیثی حدیث أبی، و حدیث أبی، حدیث جدّي، و حدیث جدّي حدیث الحسین، وحدیث الحسین، حدیث الحسن، و حدیث الحسن، حدیث أمیرالمؤمنین × و حدیث أمیرالمؤمنین، حدیث رسول اللَّه | و حدیث رسول اللَّه قول اللَّه عزّوجلّ. ترجمه: حدیث من حدیث پدر من است و حدیث پدر من حدیث جدّ من است و حدیث جدّ من حدیث حسین است و حدیث حسین حدیث حسن است و حدیث حسن حدیث امیرالمؤمنین × است و حدیث امیرالمؤمنین حدیث پیغمبر | است و حدیث پیغمبر گفتار خدا است. بنابراین، شیعه بین سیره ائمّه هدي ^ و سیره پیغمبر | جدائی نمی بیند و گفتار اهل بیت ^ را مبیّن سنّت پیغمبر | می داند.(14)
اکنون در رابطه با پرسش فوق، برخی از پاسخ ها را مرور می کنیم.
الف- اهل سنّت در روايات بسيارى از پيامبر اكرم | نقل کرده اند كه به اصحاب خويش و در ضمن نامه های متعدد دستور گرفتن خمس داده اند و يا هنگامى كه افرادى به ايشان مراجعه مى كردند در ضمن دستورات دينى، وجوب پرداخت خمس را يادآور مى شدند در حالى كه هيچ جنگ و نبردى هم در كار نبود. تا غنيمت جنگى از آن برداشت شود. از این رو می توان گفت این روایات در صدد بیان خمس سود کسب و مانند آن است. علاوه بر آن که در این روایات از مردم می خواهد تا خمس اموال خود را پرداخت کنند، در حالی که خمس غنیمت های جنگی، وظیفه امام و یا نایب اوست چرا که غنیمت هایی که در میدان نبرد بدست می آید هیچ کدام(مگر آن چه که رزمنده از دشمن جدا می کند مثل ساعت و…) در ملک رزمندگان نمی رود تا از او بخواهند خمس مالش را بپردازد. بنابراین امام یا نایب او بعد از جنگ تمام غنایم را جمع آوری می کند و پس از اخراج خمس، بین رزمندگان تقسیم می نماید. و اگر رزمنده ای آن را مخفی کند دزد و خیانت کار محسوب می شود.(15)
علاوه بر آن که اگر مراد از غنیمت در این روایات، غنایم جنگی باشد، لابد باید غنایم جنگی بدست آمده در زمان جاهلیت مراد باشد این در حالی است که پیامبر اعظم | به شدت از این گونه غنایم بر حذر می داشت.(16) و (17)
ب- نیز از برخی روایات امامان شیعه، استفاده می شود که پرداخت خمس سود کسب و مانند آن در زمان پیامبر | جزو دستورات دینی بوده است. از موسی بن جعفر، از پدرش علیهما السلام روایت شده که رسول خدا | به ابوذر و سلمان و مقداد فرمود: در حضور من شهادت دهید (تا آنجا که فرمود:) که علیّ بن ابیطالب وصیّ محمّد است، و امیرالمؤمنین است، و طاعت او طاعت خدا و پیغمبر اوست، و ائمّه، همه از فرزندان اویند، و اینکه دوستی اهل بیتش بر هر مؤمن و مؤمنهاي واجب و لازم است، توأم با به پاداشتن نماز در وقت خودش و بیرون کردن زکات از راه حلال و مصرف کردنش در بین اهلش و بیرون کردن خمس از هر چه هر یک از مردم مالک آن می شوند، تا برساند به دست هرکس ولیّ مؤمنین و امیر آنهاست، و پس از امیرالمؤمنین به ائمّهاي که از فرزندان او هستند، و کسی که ناتوان است و قدرت بر پرداخت ندارد مگر کمی از مال را، پس باید به ضعفاء از اهلبیت من که از فرزندان ائمّه هستند برساند.(18)
ج- گرفتن و بخشودن اين ماليات اسلامى در اختيار حكومت اسلام است، هنگامى كه خود را بى نياز و يا مردم را در زحمت ببيند مى تواند آن را ببخشد ولى هنگامى كه خود نياز داشته باشد و در مردم توانائى آن را ببيند مى تواند آن را بگيرد، همانطور كه امامان بعد از پیامبر |، بعضى آن را مى گرفتند و بعضى با توجّه به وضع مردم و يا وضع بيت المال، آن را مى بخشيدند. در عصر حکومت پيامبر | و على × غنائم فراوانى از طريق جنگها و همچنين درآمد زيادى از طريق زمين هاى خراجى كه مال الاجاره آنها به بيت المال مى ريخت عايد حكومت اسلامى مى شد، رقم اين غنيمتهاى جنگى گاهى بقدرى زياد بود كه خمس آن به تنهائى مى توانست قسمت عمده مشكل مالى حكومت اسلام را برطرف سازد. و همچنين درآمد زمين هاى خراجى نيز گاهى بقدرى زياد بود كه بيت المال سرشار از اموال مى شد، و در اين شرايط نيازى به گرفتن خمس ارباح مكاسب نبود و لذا آن را عملًا به مردم بخشيدند.(19)
ج- در آغاز اسلام(قبل از تشکیل حکومت) كه نياز بيت المال به منابع درآمد شديد بود نيز وضع مسلمانان آنچنان آشفته و پريشان و ضعيف بود كه دادن خمس علاوه بر زكوة، براى آنها طاقت فرسا بود، و به همين دليل خمس گرفته نشد. امّا در عصر ائمّه ديگر كه خمس غنائم جنگى و همچنين درآمد زمين هاى خراجى به دست خلفاى غاصب مى رسيد و دست امامان از آن كوتاه بود، و از سوى ديگر مردم توانائى بر پرداخت خمس همه درآمدهاى خود داشتند، امامان ^ خمس را از آنان مطالبه مى كردند. خلاصه اين كه، نگرفتن خمس از خصوص درآمد كسب ها در عصر پيامبر | و على × هيچ گونه دليلى بر نبودن اين حكم در برنامه هاى احكام اسلام نيست.(20)
د- مسائل خمس و موارد تعلّق آن را از چه کسانی باید شنید و در چه کتاب هایی باید خواند؟! اگر از اهل سنّت انتظار دارید، انتظاري است بی مورد. امّا در مورد احادیث؛ باید عرض کنیم که: عمر از نقل احادیث جلوگیري کرد و تا زمان عمر بن عبدالعزیز به طور کلّی نقل حدیث ممنوع بود و پس از یکصد سال هم احادیث مستندي در دست افراد نبود و در صورتی که احادیث مستند هم بود، دربین محدّثین بزرگ آنها کسی که مدافع حقوق اهل بیت ^ باشد، دیده نمی شد. بخاري و مسلم که از بیش از دو هزار و چهار صد تن نقل حدیث می کنند، از هیچ یک از اهل بیت پیغمبر ^ نقل حدیث نمی کنند مگر دو حدیث، آن هم در تعریض به اهل بیت ^. از این رو عدم نقل حدیث در این زمینه دلیل بر آن نمی شود که پیامبر اعظم | در عهد خود خمس سود کسب و کار و مانند آن را دریافت نمی کرده اند.(21)
ه- اگر کسی از پاسخ های فوق قانع نشد ممکن است گفته شود نهایت چیزی که انکار کنندگان خمس می توانند بگویند این است که آیه و روایات پیامبر | امامان اول شیعه چیزی درباره خمس منفعت کسب بیان نکرده اند. اما این دلیل نمی شود که اساسا خمس منفعت کسب در زمان پیامبر | تشریع نشده بود؛ چرا که به دلایل گوناگون ممکن است یک حکم شرعی علنی نشود. و این بحث مفصلی در علم اصول فقه دارد. مثلا بسیاری از احکام ممکن است در زمان امام زمان # ابلاغ گردند چرا که ظرف مناسب اجرای آن در زمان ایشان خواهد بود. در بحث ما نیز ممکن است پیامبر اعظم | و امام علی × با دید الاهی که نسبت به آینده امت اسلام داشتند، به خوبی می دیدند که اگر خمس منفعت کسب و کار را ترویج کنند منبع عظیمی از بیت المال را در اختیار حاکمان ظالم اموی و عباسی قرار خواهند داد چرا که آنان با تکیه بر مسند حکومت خود را جانشین و خلیفه رسول الله | می پندارند و طبیعتا تمام حق و حقوق حکومت را از آن خود می دانند. همان طور که خمس غنایم جنگی را از آن خود می کردند.(22)
و- در این جا احتمالات دیگری نیز وجود دارد که می توانید برخی از آن ها را در کتاب الخمس آیت الله هاشمی شاهرودی ملاحظه بفرمایید.(23)
و امّا تواریخ؛ در این مورد نیز عرض می کنیم که از نویسندگان تواریخ که معاصر بنی امیّه و بنی عبّاس بودند و مزدور و یا مرعوب آنها بودند، چگونه انتظار میرفت که آنها تاریخچه خمس و عاملین خمس و کیفیّت تقسیم آن را به تفصیل بیان کنند؟ و خود را با حکّام وقت درگیر نمایند؟ اگر خیلی خوش بین باشیم، می گوییم: از روي ترس، حقایق تاریخی را افشاء نمی کردند. والّا با مراجعه به کتاب های ایشان، نمی توانیم حسن نیّت آنها را باور کنیم؛ و براي اطّلاع بیشتر از حق کُشی ها و خیانت هاي امثال طبري و ابن کثیر، به کتاب شریف «الغدیر» مراجعه نمائید.(24)
6. تاريخ خمس در بين شيعه:
گذشته از زمان پیامبر اعظم |، امامان شیعه از زمان امیر مؤمنان × بر لزوم پرداخت خمس -حسب مورد- تأکید داشته اند. روایات خمس در منابع شيعيان، فراوان است که ما تنها به چند روایت از امیرمؤمنان × اشاره مي کنيم:
1- خمس از چهار وجه بدست مي آيد از غنايمي که از مشرکين گرفته مي شود. از معدن از گنج و از غواصي.(25)
2- شخصي نزد اميرمومنان × آمد و گفت من مالی بدست آورده ام که حلال آن را از حرامش نمي دانم. پس حضرت فرمودند خمس آن مال را بده پس بدرستي که خداوند از اين مال به خمسش راضي است اما مقداري را که صاحب آن را مي داني از آن پرهيز کن (و به صاحبش برگردان)(26)
3- شخصي نزد اميرمومنان آمد و گفت مالي بدست آورده ام که چشمم را بر روي آن بسته بودم (يعني توجه به حلال و حرام آن نداشتم) آيا راهي براي توبه دارم حضرت فرمودند خمس آن را به من بده پس شخص خمس را آورد. پس گفت آن براي تو باشد (خمس را به خود وي بخشيدند). پس بدرستيکه شخص وقتي توبه کند مالش هم پاک مي شود.(27)
اما پاسخ قسمت دوم سؤال شما(دلیل بر لزوم دفع به فقها در زمان غیبت)
در رابطه با این که آیا اصلا خمس در زمان حاکمان ظالم(یعنی در مقطعی که امامان یازده گانه ^ موفق نشدند که حکومت تشکیل دهند) و خصوصا در زمان غیبت امام معصوم # واجب است یا خیر، باید گفت روایاتی وجود دارد که برخی فقها تصور کرده اند به مقتضای آن، امامان ^ خمس را بر شیعیان حلال کرده اند. این روایات به پنج دسته کلی تقسیم می شود:
1. رواياتى است كه درباره غنائم جنگى و اسيران جنگى وارد شده و زنانى كه جزء بردگان بودند و به عنوان كنيز به دست افراد مى افتادند و آنها با اين زنان ازدواج مى كردند و صاحب فرزند مى شدند. مى دانيم اگر جهاد به اذن امام نبوده باشد تمام غنائم جنگى كه به دست مى آيد مربوط به بيت المال است و بايد به اجازه امام مصرف شود و حتّى اگر به اذن امام بوده باشد خمس به آن تعلّق مى گيرد و در صورت نپرداختن خمس آن، تصرّف در آنها حرام است.
بنابراين، كنيزانى كه به عنوان غنيمت به دست افراد مى افتادند و خمس آنها پرداخته نشده بود بر صاحبان آنها حرام بوده است و حق نداشته اند به عنوان يك همسر با آنها رفتار كنند. بنابراين، اگر كسى توجّه به اين حكم داشته باشد فرزندى كه از چنان زنى براى او متولّد مى شود فرزند نامشروع خواهد بود، لذا امامان اهل بيت عليهم السلام اين قسمت از خمس را كه مربوط به چنين زنانى بوده به شيعيان بخشيدند تا فرزندان آنها همگى حلال باشند. (28)
2. احاديثى است كه دليل بر حلال بودن خمس در زمان خاص و معيّنى است، زيرا همانطور كه سابقاً هم اشاره كرديم پيامبر و امامان به عنوان رئيس حكومت اسلامى حق داشتند كه اين ماليات اسلامى را در شرائط خاصّى كه مصلحت مسلمانان اقتضا مى كرده، به مردم ببخشند. همانطور كه گاهى در شرائط سخت و سنگين ايجاب مى كرده است كه ماليات فوق العاده ديگرى موقّتاً و بطور محدود بر آن بيفزايند، اينها از اختيارات حكومت اسلامى است كه با در نظر گرفتن وضع مردم مسلمان مى تواند بطور موقّت از آن صرفنظر كند. مثل روایتی که از امام صادق × در این زمینه نقل شده است. همه اين احاديث مربوط به معاف شدن جمعى از مسلمانان كه در شرايط خاصّى قرار داشتند از برنامه اين ماليات اسلامى است و به هيچ وجه دليل بر معافيّت عمومى نخواهد بود. به عنوان نمونه یونس گوید: خدمت امام صادق × بودم، مردي از کسبه به حضرت عرض کرد: فدایت شوم، از ارباح و اموال و تجارت ها چیزهایی در دست ما هست که می دانیم حقّی در آنها براي تو ثابت است و ما در این باره مقصریم حضرت × فرمود: اگر ما شما را بر پرداخت آن حقوق تکلیف کنیم، با شما با انصاف رفتار نکرده ایم. از این روایت، به قرینه اینکه می فرماید استفاده می شود که حلّیت مقطعی بوده نه حلّیت مطلق. زیرا آن روز شیعه مشکلاتی داشته اند که امام سزاوار نمی دانسته از آنان خمس بگیرد.
گواه زنده و دليل روشن بر اين مسئله اين است كه عدّه اى ديگر از امامان و يا شخص امام صادق × و امام باقر × در شرايط ديگرى كه شيعيان توانائى بر پرداخت اين ماليات اسلامى داشتند، با شديدترين لحنى از آنها مطالبه نموده و آنان را موظّف به انجام اين وظيفه اسلامى كرده اند. لازم به ذکر است که اخبار دال بر حلال بودن خمس برای شیعیان اکثراً از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده و آنان خود در زمان خودشان وکلائی براي دریافت این اموال تعیین کرده اند(29) که -همان طور که اشارت رفت- این بیان گر مقطعی بودن حکم در این دسته از روایات است.
3. آنچه مربوط به شخص معيّنى بوده است، يعنى شخص خاصّى، خدمت امام × رسيده و امام با در نظر گرفتن وضع حال او، وى را از خمس معاف كرده است.
4. رواياتى است كه مضمون آن تحليل است ولى با دقّت روشن مى شود كه منظور از آن خمس نيست بلكه «انفال» مى باشد. به عنوان نمونه ابو سیّار می گوید: به حضرت صادق × عرض کردم که: من متولّی و متصدّي غوص(فرو رفتن در دریا) شدم و به چهار هزار درهم دست یافتم و اینک یک پنجم آن را خدمت شما آوردم از آن جهت که خوش نداشتم آن را از تو حبس کنم، در حالی که آن حقّی است که خدا براي تو در اموال ما قرار داده. حضرت فرمود: اي ابا سیّار(خیال میکنی) براي ما از زمین و آن چه خدا از زمین خارج می کند، جز خمس نیست؟! اي ابا سیّار(این طور نیست) همه زمین ها از ما است و آن چه خداوند از زمین خارج می کند، از ما است. عرض کردم:(حال که چنین است) همه آن مالی را که به دست آوردم، به سوي شما حمل می کنم. حضرت فرمودند: اباسیّار، ما آنها را براي تو طیب و حلال کردیم، پس مال خود را بردار. و هر آنچه از زمینها در دست شیعیان ما است، آنها در حلّیتند و بر آنها حلال است تا قیام قائم ما #. پس(بعد از ظهور) زمین هایی که در دست شیعیان است، مالیات آنها را از آنها خواهد گرفت. و امّا زمین هایی که در دست غیر شیعیان است، کسب کردن آنها از زمینها براي آنان حرام است تا قیام قائم #. (و در زمان ظهور) زمینها را از آنان خواهد گرفت و با خواري آنها را بیرون خواهد راند.
5. از برخی روایات نیز استفاده می شود حلال بودن خمس، در مورد اموالی است که از دست غیر معتقدان به پرداخت به خمس و یا غیر ملتزمان به آن، به دست شیعیان برسد.(31)
6. رواياتى است كه مخصوص به زمان و شخص معيّنى نمى باشد، و ظاهر آن ها این است که امامان ^ بدون هیچ قید و شرطی خمس را به شیعیان خود بخشیده اند و از آنان مطالبه نکرده اند. و آن دو روايت بيشتر نيست كه ذيلًا آنها را مورد بررسى قرار مى دهيم.
1. حديثى است كه «معاذ بن كثير» از امام صادق × نقل مى كند كه فرمود: «بر شيعيان ما امر وسيع است كه از آنچه در دست دارند در راه نيكى انفاق كنند، امّا هنگامى كه قائم ما قيام كند، بر هر كسى كه گنجينه اى اندوخته است، گنجينه او حرام مى شود تا به خدمت او بياورند و از آن براى پيشبرد اهدافش استفاده كند.»
ولى همانطور كه با يك نظر دقيق روشن مى شود در اين حديث هيچ گونه سخنى از مسأله خمس به ميان نيامده است، بلكه اشاره به اين است كه سرمايه داران امّت مى توانند چيزى را بيندوزند و چيزى را در راه خدا انفاق كنند، تا زمانى كه حضرت مهدى قيام كند، آن روز تمام اندوخته هاى خود را بايد به او بسپارند، تا در راه بسط عدالت در سراسر جهان از آن كمك بگيرد.
بهترين دليل براى اين كه اين حديث ارتباطى به مسأله خمس ندارد، اين است كه مى فرمايد به هنگام قيام مهدى تمام اندوخته و گنجينه خود را در اختيار او بگذارند نه فقط خمس آن را، در حالى كه اگر منظور از آن مسأله خمس بود، بايد بگويد خمس آن را در اختيار او قرار دهند. ضمناً بايد توجّه داشت كه در سلسله راويان اين حديث «محمّد بن سنان» است كه وضع او در ميان علماى علم رجال مبهم و محلّ گفتگو است.
2. حديث مرسلى است كه در «تفسير عيّاشى» از امام صادق × نقل شده است كه فرمود: «مشكل ترين چيزى كه مردم در روز قيامت با آن سر و كار دارند، اين است كه صاحب خمس برمى خيزد و مى گويد خداوندا خمس مرا (نپرداختند)، ولى شيعيان ما از اين موضوع معافند.»
ولى ناگفته پيدا است كه اين حديث مرسل است و شخص مجهول و ناشناسى آن را از امام صادق × نقل كرده و به هيچ وجه نمى توان از نظر علم حديث روى آن تكيه كرد و اين سخنى است كه همه علماء رجال آن را قبول كرده اند. ضمن آن که ممکن است گفته شود این مساله بر مطلب دیگری دلالت دارد.
***
از مجموع آنچه گفتيم چنين نتيجه مى گيريم كه هيچ گونه دليل قابل قبولى براى تحليل خمس بطور مطلق در دست نيست، و آنها كه چنين ادّعا مى كنند در حقيقت مطالعه دقيقى روى اين روايات نداشته اند، وگرنه با توجّه به تقسيم بندى بالا روشن مى شود روايتى كه مضمون آن معاف بودن عموم افراد از خمس بوده باشد وجود ندارد.
البتّه اگر روايات را با نظر ابتدائى بنگريم، ممكن است چنين توهّمى پيش آيد، ولى همانطور كه ديديم با تجزيه و تحليل و دسته بندى صحيح در روايات و در نظر گرفتن قرائنى كه در متن آنها موجود است معلوم مى شود كه توهّم تحليل بطور مطلق صحيح نيست، و خمس همچنان به عنوان يك قانون اسلامى باقى و برقرار است. و همه مردم موظّفند همچون ساير فرايض به آن عمل كنند.
اما چرا باید خمس را به فقها پرداخت کرد؟
متخصصان علوم دینی به طور مفصل به این سؤال پاسخ داده اند که ما به طور خلاصه به برخی از بیانات آنان اشاره می کنیم.
1. خمس ملک شخصی پیامبر | و یا امام معصوم ^ نیست، بلکه ملک منصب امامت و ولایت است. و این مطلب به عنوان نمونه از روایت صحیح السند أبی علی بن راشد معلوم می شود.(32) و از آن جا که خمس تعطیل بردار نیست(همان طور که از مباحث سابق معلوم گشت) بنابر این در عصر غیبت امام معصوم # نیز باید فقیهان -که بر روایات بسیار، نایبان او ایشان هستند- عهده دار دریافت و توزیع آن گردند. گر چه امام غایب هستند اما آن مقدار از وظایف ایشان که نیابت پذیر است نباید تعطیل شود.
2. اگر بنا باشد هر کسی خود خمس را در موردی که صلاح می داند، مصرف کند در این صورت هرج و مرج لازم می آید و مصالح مهم مورد غفلت واقع می شود.
3. فرض کنید دلیلی برای پرداخت خمس به فقها نداریم، به نظر شما کداااممم یک از روش های ذیل عاقلانه تر است؟
اول، هرکسی خودش مستقلا عهده دار صرف آن در مصارف معین شده گردد.
دوم، آن را به حکومت ها(یی که غیر فقیه بر آن حکمرانی می کند) بدهند
سوم، آن را به فقیه واجد شرایط بپردازند تا با صلاحدید و استراتژی مشخصی آن را در مواردی که در کتاب و سنت مشخص شده، به مصرف برساند. واضح است که فقیه جامع الشرایط بهتر از سایرین می داند که چه باید بکند و کدام مصرف، اولویت دارد و به هر کدام به چه میزان باید بپردازد.(33)
فقها دلایل دیگری نیز در این رابطه آورده اند که می توانید به کتب آنان مراجعه بفرمایید. در ضمن در پاسخ به قسمت اول سؤال شما، مطالبی بیان شد که می توان به عنوان پاسخ این قسمت نیز ارائه کرد. از این یک بار دیگر قسمت اول را مطالعه بفرمایید.
موفق باشید.