خانه » همه » مذهبی » چرا اذان شيعيان متفاوت از اذان اهل سنت است؟

چرا اذان شيعيان متفاوت از اذان اهل سنت است؟

از جمله موارد اختلافي ما بين شيعه و اهل سنت درباره فقراتي از اذان است که آنان در اذان خود «حي علي خير العمل» را نمي گويند اما شيعه خود را ملزم به گفتن مي داند و در مقابل آنان به هنگام اذان صبح مي گويند «الصلوة خير من النوم» اما شيعه آن را ترک مي کند. حال اين پرسش مطرح است که آنچه در شريعت از جانب خدا آمده چيست؟ و چه کسي تارک سنت است؟
پاسخ: از مسلمات در نزد همه مسلمانان آن است که عبادات توقيفي است بدين معنا که بايد آنها را همان گونه که خداي تعالي بيان نموده و دستور داده است به جاي آورد و از پيش خود چيزي بر آن نيفزود و از آن نکاست. اذان يکي از همين اعمال عبادي است که اهل بيت ^ اتفاق نظر دارند که خداي متعال تشريع کننده اذان است که جبرئيل آن را بر پيامبر | نازل کرده و آن حضرت به بلال آموخته و کسي در تشريع آن دخالت نداشته است.
کليني به سند صحيح از امام صادق × نقل مي کند، هنگامي که جبرئيل بر رسول خدا | وارد شد، سر مبارکش در دامان علي × بود، جبرئيل اذان و اقامه گفت هنگامي که رسول خدا | بيدار شد، فرمود: اي علي! آيا شنيدي؟ عرض کرد: آري، سپس فرمود: آيا حفظ کردي؟ عرض کرد: آري. آن گاه فرمود: بلال را صدا زنيد. علي × بلال را خواست و اذان و اقامه را به او ياد داد.(1)
در روايات اهل سنت نيز بر اين تشريع الهي صحه گذاشته اند، چنان که حاکم نيشابوري از سفيان نقل مي کند: من بعد از ورود حسن بن علي (عليهما السلام) به مدينه، بر حضرتش وارد شدم، از او درباره اذان پرسيده شد، برخي گفتند: شروع آن با خوابي بوده که ديده شده است. حضرت در جواب او فرمود: شأن اذان بالاتر از آن است، بلکه جبرئيل در آسمان دو تا دو تا اذان گفت و آن گاه به رسول خدا | ياد داد.(2)
عبدالرزاق هم از ابن جريح نقل مي کند که عطا گفته است: همانا اذان به وحي الهي بوده است.(3)
از جانب ديگر در روايات اهل سنت اذان را به خواب امثال عبدالله بن زيد، و يا عمر بن الخطاب و يا ابوبکر منتسب مي سازند که اين امر با عبادي بودن اذان نمي سازد که تشريع آن به واسطه خواب غير معصوم باشد، بنابراين، تمامي رواياتي که به خواب و رويا در تشريع اذان اشاره دارد که عبدالله بن زيد يا ديگري ديده و بر پيامبر | نقل شده و ايشان هم به بلال آموخته است، نادرست است؛ زيرا در بين اين روايات تعارض است و خواب بيننده راحدود چهارده نفر مي نامند. از جانب ديگر سند اين روايات ضعيف مي باشد و از نظر متن روايات نيز مورد مناقشه است.(4)
علاوه بر اصل تشريع اذان، مسلمانان در اين که در اذان و اقامه «حي علي خير العمل» گفته شود، و همچنين در گفتن جمله «الصلوة خير من النوم» به جاي آن اختلاف دارند. اهل سنت گفتن جمله اول را در اذان و اقامه جايز نمي دانند و برخي آن را مکروه مي شمارند اما گفتن جمله دوم را در نماز صبح به جاي آن مشروع مي دانند.
اهل بيت ^ و شيعيانشان «حي علي خير العمل» را جزء اذان و اقامه مي دانند که بدون آن، اذان باطل است وگفتن «الصلوة خير من النوم» را بدعت مي دانند؛ و بر اين نظر خود چند دليل دارند:
اول آنکه: مسلمانان بر اصل مشروعيت «حي علي خير العمل» اتفاق داشتند و شکي نيست که اين فقره در اذان عهد رسول الله | وجود داشته و تا هنگام وفات آن حضرت نيز نسخ نشده است.
از برخي روايات استفاده مي شود که رسول خدا | به بلال دستور داد تا «حي علي خير العمل» را در اذان بياورد.
در کنزالعمال آمده است: بلال هميشه در اذان صبح «حي علي خير العمل» مي گفت.(5)
در سنن بيهقي آمده است که علي بن الحسين (عليهما السلام) در اذان خود «حي علي خير العمل» مي گفت و مي فرمود اذان در اول (در عصر پيامبر |) چنين بود. وي همچنين از نافع نقل مي کند که عبدالله پسر عمر در نماز اين جمله را مي گفت.(6)
شوکاني هم در نيل الاوطار از محب طبري در کتاب احکام الاحکام نقل مي کند که زيد بن ارقم در اذان خود «حي علي خير العمل» را مي خواند.(7)
وي همچنين از آن کتاب نقل مي کند که اين جمله در زمان رسول خدا | گفته مي شد و عمر آن راتغيير داد.(8)
حافظ علوي زيدي به سند خود از ابي رافع نقل کرده است که هرگاه رسول خدا | در اذان به «حي علي خير العمل» مي رسيد «لا حول و لا قوة الا بالله» مي گفت.(9)
در مورد اصحاب ديگر نيز رسيده که به اين فقره مقيد بوده اند، و حافظ علوي زيدي به سند خود از انس بن مالک چنين نقل مي کند. رسول خدا | مي فرمود: آن گاه جبرئيل بلند شد و انگشت سبابه خود را در گوش راست خود قرار داد و فقرات اذان را دو تا دو تا خواند؛ در يکي از فقرات آن گفت: «حي علي خير العمل».(10)
شيخ صدوق نيز از ابن ابي عمير نقل کرده است که فرمود: از امام رضا × از «حي علي خير العمل» پرسيدم که چرا عامه آن را از اذان حذف کردند؟
حضرت فرمود: علت ظاهري آن را مي پرسي يا علت باطني آن را؟ عرض کردم: هر دو را مي پرسم. حضرت فرمود: علت ظاهري آن بود که مردم با توجه بسيار به نماز، جهاد را رها نکنند.
علت باطني آن اين است که بهترين عمل، ولايت است و قصد کسي که به حذف «حي علي خير العمل» دستور داد، دور کردن مردم از ولايت بود.(11)
از مجموعه اين روايات بر مي آيد که اجماع اهل بيت ^ بر جزئيت «حي علي خير العمل» در اذان و اقامه بوده است. شوکاني در نيل الاوطار مي گويد: از عترت، «حي علي خير العمل» بعد از «حي علي الفلاح» به اثبات رسيده است.(12)
ديگران هم بر اين امر صحه گذاشته اند. حافظ علوي از امام باقر × نقل مي کند که فرمود: «اذان من و پدرانم رسول خدا | و علي ابن ابي طالب و حسن و حسين و علي بن الحسين ^ گفتن «حي علي غير العمل» در اذان است».(13)
چه کسي «حي علي خير العمل» را از اذان و اقامه حذف کرد؟
براساس گفته قوشجي حنفي در شرح تجريد، عمر بن خطاب در خطبه اي خطاب به مردم گفت: «اي مردم! سه چيز در عهد رسول خدا بوده، ولي من از آنها باز مي دارم و حرام مي کنم و هر کس انجام دهد، او را مجازات مي کنم: متعه زنان، حج تمتع و حي علي خير العمل».(14)
علماي زيديه هم اتفاق نظر دارند جز عمر بن خطاب از «حي علي خير العمل» منع نکرد.(15)
شوکاني هم از مؤلف الاحکام نقل مي کند که به طريق صحيح به اثبات رسيده است «حي علي خير العمل» در عهد رسول خدا | جزء اذان بود و در مأذنه ها خوانده مي شد تا زمان عمر که از آن منع شد.(16)
گفته اند عمر براي آن که مردم با پرداختن بيش از اندازه به نماز، از جهاد باز نمانند، از گفتن «حي علي خير العمل» نهي کرد.(17)
اين در حالي است که ضرورت جهاد و دفاع در زمان رسول الله | بيشتر احساس مي شد پس چرا رسول خدا از آن نهي نفرمود؟
اگر عمر در شرايط اضطراري و هنگام جهاد و دفاع آن را حذف کرد، بايد بگويم اين حکم، حکم ثابت و دايمي براي هميشه نيست، چون هميشه جهاد نيست. پس چرا اهل سنت به طور کلي چه در حال جهاد و چه در زمان صلح، «حي علي خير العمل» را از اذان برداشتند؟
بدعت اضافه شدن الصلوة خير من النوم:
عمر بعد از برداشتن اين فقره از اذان و اقامه، جمله اي با عنوان «الصلوة خير من النوم» در اذان اضافه کرد که اهل سنت اين جمله را در فصل هاي اذان در نماز صبح، مستحب مي دانند در مقابل، شيعيان به پيروي از ائمه هدي ^ آن را جزء اذان نمي دانند؛ بلکه آن را مبطل اذان و بدعت مي دانند.
شيخ کليني در حديث صحيح از معاويه بن وهب نقل کرده است که از امام صادق × درباره تثويب پرسيدم که بين اذان و اقامه گفته مي شود؟ حضرت فرمود: ما آن را نمي شناسيم.(18)
تثويب يا دو بار گفتن «الصلوة خير من النوم» در اذان فجر بر اساس فتواي علماي اماميه حرام و بدعت است.
سيد مرتضي مي گويد: تثويب در اذان صبح، بدعت است و اين امري ثابت بوده و اجماع اصحاب، اماميه بر آن است.(19)
علامه حلي مي فرمايد: تثويب نزد ما بدعت است زيرا در روايت عبدالله بن زيد (که در روايات اهل سنت آمده) ذکري از آن نيست و همچنين در روايات اهل بيت ^ که چگونگي اذان فرشته وحي در آن آمده حرفي از آن نيست.(20)
در ميان اهل سنت نيز اختلاف است. ابن رشد قرطبي مي گويد: سه مذهب آن را جزء اذان مي دانند اما شافعي آن را از اذان نمي داند و مي گويد: زيرا اين جمله از اذان ثابت شده به سنت نيست و معلوم نيست که در زمان پيامبر | بوده يا در زمان عمر اضافه شده است.(21)
شايد آنچه سبب عدم حکم شافعي بر استحباب شده، ضعف روايات منقول در اين باب است؛ زيرا در اين باب چند روايت مورد استناد مي باشد که همه از نظر سند ضعيف مي باشند.
در روايت اول از سعيد بن مسيب از عبدالله بن زيد که درباره چگونگي تعليم اذان در خواب به اوست آمده … روزي هنگام صبح، بلال، رسول خدا | را به نماز صبح دعوت کرد. به او گفته شد: رسول خدا | در خواب است، بلال با صداي بلند گفت «الصلوة خير من النوم». سعيد بن مسيب مي گويد: سپس اين جمله داخل اذان صبح قرار داده شد.(22)
اين حديث بر فرض صحت سند دلالت بر جواز چنين کاري ندارد؛ زيرا سعيد نگفته چه کسي اين جمله را داخل اذان قرار داد است؟ آيا بلال چنين نمود و پيامبر | شنيد و چيزي نگفت و يا ديگران چنين نمودند؟ روايت از بيان آن ساکت است و هنگامي که دو احتمال وجود داشته باشد نمي توان به آن استدلال نمود.
ازجانب ديگر بخاري و مسلم اين روايت را در کتاب هاي خود نياورده اند و اين خود يکي از دلايل ضعف روايت به حساب مي آيد. حاکم نيشابوري مي گويد عدم نقل آنان به اين سبب بوده که در سند ناقلين از وي اختلاف است.(23) دليل ديگر بر ضعف روايت آن است که راوي اين روايت عبدالله بن زيد صحابي است (که درباره سال مرگ وي اختلاف است). ابن حجر عسقلاني مي گويد: در سال سي و دو هجري مرده است؛ اما حاکم نيشابوري مي گويد صحيح آن است که وي در جنگ احد به شهادت رسيده و همه روايات او منقطع مي باشد.(24) دليل ديگر بر ضعف اين روايت آن است که يکي از راويان اين حديث عبدالله بن محمد بن عبدالله بن زيد است که در کتاب هاي صحاح اهل سنت حديثي از وي نقل نشده و در کتاب سنن فقط همين يک روايت از وي نقل شده است که در آن فضيلتي براي خاندانش مي باشد؛ زيرا در آن ادعا شده که اذان با الهام به جدش تشريع شده است. به همين جهت وي متهم مي باشد و نمي توان به خبر واحد او تمسک نمود.
در سند يکي از اين روايت ها، زيد بن حباب بن ريان تميمي آمده است که او را به کثرت خطا توصيف کرده اند.(25)
در سند سوم، «محمد بن ابراهيم بن حارث بن خالد تميمي» است که احمد بن حنبل او را تضعيف کرده است.(26)
در روايتي ديگر، ابن ماجه به سندش از عبدالرحمان بن ابي ليلي از بلال نقل مي کند که فرمود: رسول خدا | در اذان فجر به «تثويب» دستور داد.(27)
اين در حالي است که حديث منقطع است، زيرا ابن ابي ليلي متولد سال هفده است و بلال به سال بيست يا بيست و يک، در شام از دنيا رفته است. از اين رو ابن ابي ليلي در سه يا چهار سالگي بلال را ديده است؛ پس چگونه ممکن است با کمي سن از بلال حديث نقل کرده باشد.!؟
رواياتي ديگر نيز در اثبات تثويب آمده که هر کدام از آنها به نوعي از نظر سند ضعف دارند. از سوي ديگر، اين روايت ها با يک ديگر معارضند و ارجاع همه به يک معنا ممکن نيست.
در برخي روايات مي گويند: «عبدالله بن زيد در خواب ديد. بعضي مي گويند: «بلال آن را در اذان اضافه و پيامبر | تقرير کرد». دسته اي مي گويند: «عمر بن خطاب به مؤذن دستور داد تا آن را در اذان صبح قرار دهد.» چگونه با اين اختلاف در روايت ها مي توان امر به تثويب کرد!؟
با تحقيق درست درمي يابيم که «الصلوة خير من النوم» در سيره و سنت رسول الله | نبوده و در اذان و اقامه به کار نرفته است، بلکه حتي در زمان ابوبکر نيز گفته نمي شد؛ بلکه به تصريح حديث موطا مالک در عصر عمر بن خطاب، اين قسمت به اذان صبح اضافه شد.(28)
حتي برخي از علماي اهل سنت نيز آن را بدعت مي دانند. شوکاني از البحر الزخار نقل مي کند: عمر تثويب را بنا نهاد و فرزندش گفت: اين بدعت است.(29)
مجاهد نقل مي کند: ما با ابن عمر بوديم که شنيدم مردي در مسجد تثويب مي گويد؛ ابن عمر گفت: بيا از نزد اين بدعت گذار خارج شويم.(30)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد