اخيراٌ در شبکه هاي ماهواره اي شبهه هايي را مابين شيعه و سني مطرح مينمايند که خوشبختانه بنده خودم ارتباط با ماهواره ندارم ولي دوستي دارم که قبلاٌ هم طلبه بوده و متأسفانه بجهت حضور اين وسيله شوم در منزلشان شبهه هاي جدي در دين و ولايت برايش بوجود آمده و بنده را هم تشويق به مشاهده اين برنامه ها مينمايد و بعضاٌ آنها را براي من مطرح و پاسخ ميخواهد.
1. چرا در سيره نبوي اثري از ساخت بقعه يا مرقدي براي اصحاب خاص و قابل احترام مانند حضرت حمزه سيدالشهدا و… ديده نميشود و حتي پيامبر | از بلند تر شدن قبر بيشتر از 4 انگشت را هم نهي کرده اند.(اين مطلب را دليلي بر نساختن بقعه و بارگاه بر مزار ائمه ^ ميدانند )
2. چرا پيامبر اکرم | بحث ولي امري و جانشيني بعد از خود(حضرت علي ×) را بصورت مکتوب و زودتر از زمان رحلتشان مرقوم نکردند. اين دليلي است بر آنکه کلمه ولي که در حديث غدير آمده است به معني مولا و انسان شايسته و خوب و… ميباشد و نه به معني سرپرست و والي بر حکومت و مردم. آيا حضرت ايشان قبل از رحلتشان امکان نوشتن وصيت نامه اي که مو لاي درزش نرود را نداشتند؟
پرسش: مقبره و بقعه در سيره پيامبر اکرم |:
جواز ساختن آرامگاه براي معصومان و علما و شهدا و صالحان از برخي روايات که دلالت بر لزوم تعظيم قبور ايشان دارد(1) و همچنين از سيره مسلمانان و اجماع علما و آيات قرآن استفاده مي شود.(2)
برخي از روايات، دلالت بر لزوم تعظيم قبور و زيارت قبور ايشان دارند. لازمه تعظيم قبور ايشان، ساخت و ساز در آن جاست. برخي از روايات بر خصوص ساختن بنا بر روي قبور ايشان دلالت دارند مانند روايت «ابي عامر واعظ» که در وسائل الشيعه(3) نقل شده و گرچه از حيث سندي ضعيف و قابل مناقشه است اما بايد توجه داشت.
روايات عامي نيز داريم که موافق اين حديث هستند، چنان که در روايات متعددي وارد شده که در هنگام رؤيت گنبد فلان امام، فلان دعا را بخوانيد. جلوي در و زير گنبد و… فلان عمل را انجام دهيد. اين روايات بيانگر جواز ساخت گنبد و در و ديوار بر مزار ايشان مي باشد.
اما درباره سيره مسلمانان بايد بگوييم که قبر حضرت اسماعيل و مادرش هاجر در کنار کعبه در حجر اسماعيل قرار داردو دو خليفه اول هم در جايي دفن شده اند که آرامگاه و داراي سقف و ديوار است که احدي از مسلمانان صدر اسلام و ائمه معصومين ^ متعرض اين مسئله نشده اند. همچنين مزار حضرت هود و صالح و يونس و ذي الکفل ^ در عراق و مزار ابراهيم و اسحاق و يعقوب ^ در فلسطين قرار گرفته، همه اين قبور و ساير قبوري که وجود دارند، پيش چشم مسلمانان صدر اسلام بوده، هنگامي که مناطق مختلف را فتح مي کردند چنين قبور و بناهايي را مشاهده مي کردند. در عين حال هيچ يک از اين قبور را تخريب نکرده اند. سيره مسلمانان هم اين گونه بوده که قبري را به سبب ساخته شدن آرامگاه بر روي آن تخريب نمي کردند. سيره مسلمانان از صدر اسلام، بيانگر تقرير معصومان ^ مي باشد. اگر فعل نادرستي بود، بايد از سوي معصومان ^ انتقادي بيان مي شد. در اين باره انتقادي و نهيي بيان نشده است. بنابراين جواز اين عمل در خصوص افراد مذکور از سيره مسلمانان که بيانگر تقرير معصومين است ثابت مي شود. سنت معصومان هم که يکي از منابع فقه مي باشد، منحصر در قول معصوم نيست، بلکه شامل فعل و تقرير معصوم نيز مي باشد.
خداوند متعال در قرآن کريم فرموده که:
«… وَ مَنْ يعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب؛(4)
هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين کار نشانه تقواى دل هاست.»
طبق مفاد اين آيه که دلالت عام بر مطلوبيت تعظيم شعائر دارد، ساختن بنا بر قبور اهل بيت و شهدا و..از آن جا که تعظيم بهترين بندگان خداست، اين کار مستلزم تعظيم شعائر و نمادهاي الهي نيز مي باشد، امر مطلوبي است. يکي از دلايل اينکه ايشان نماد و شعائر الهي هستند،همين است که مي بينيم در طول تاريخ ستمکاران زمان به دنبال تخريب قبور ايشان و محو آثار ايشان بوده اند.
خداوند متعال درباره اصحاب کهف مي فرمايد:
﴿قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا﴾(5)
کسانى که بر کارشان غلبه يافتند گفتند: حتماً بر ايشان مسجدي بنا خواهيم کرد.
قرآن کريم در اين آيه موضوع ساختن آرامگاه و مسجد در کنار قبور اصحاب کهف را با لحن موافقى آورده، اين نشان مىدهد که ساختن معبد به احترام قبور بزرگان دين نه تنها حرام نيست، بلکه کار خوب و شايستهاى است.(6)
درباره اينکه پيامبر | چرا بر مزار کساني چون حمزه و همسرش خديجه بنايي نساختند، بايد فضاي تاريخي آن زمان را دانست که پيامبر گرامي اسلام | در چه تاريخي عموي حمايتگرشان را از دست دادند. وي را در جنگ احد به شهادت رساندند. پس از شهادتش پيامبر | متاثر شد و لقب سيد الشهدا به او داد.(7)
نيازمندي هاي مهم مهاجران و مسلمانان در مدينه ضرورتي براي ساختن مقبره نمي گذاشت. نيازمندي هاي مهم تر و بيش تر داشتند که در اولويت قرار داشت.
حضرت تمام اين مدت نيز به دفاع از هجوم دشمنان و جنگ مشغول بودند که باز فرصت براي چنين کارهايي باقي نمي گذاشت.
نکته مهم که نبايد مورد غفلت قرار گيرد. آن که پيامبر | خود به زيارت اموات خويش ميرفته و امر به زيارت مينمود و فرمود: «زوروا القبور فانها تذکرکم الاخرة»، حتي به زيارت خويش ترغيب نموده: هر کس مرا پس از مرگم زيارت کند، مانند(8) اين است که در حال حياتم زيارت کرده.(9)
ساخت مقبره و زيارتگاه براي معصومان ^ و شخصيتهاي پاک از آن جهت امري پسنديده است که از يک سو موجب زنده نگاه داشتن ياد و نام آن هاست تا موجب شود مردم زندگينامه آن ها، رشادت ها، از خود گذشتگيها و ويژگي هاي اخلاقي آنان را به يکديگر بازگو کنند تا فراموش نشوند. از دگر سو اين بزرگواران و پاکان را الگوي خويش و کيفيت زندگي آنان را سرمشق زندگي خود قرار دهند. ولي اگر به زيارت آن ها نروند، موجب به فراموشي سپردن آن ها ميشود؛ همان گونه که مشرکان درباره اصحاب کهف گفتند بر مزار آن ها بنايي بسازيم تا ياد آن ها از ميان مردم فراموش نشود، ولي افراد با ايمان گفتند حتما بر مزار آن ها عبادتگاهي خواهيم ساخت. تا ياد آن ها زنده بماند.(10)
بنابراين اگرچه پيامبر | مقبره براي اموات خود نساختند. اما ياد و خاطره آن ها را هميشه گرامي ميداشت و به ديگران بازگو مي کرد.
در اين بين وظيفه مسلمانان همانند مومنان زمان اصحاب کهف آن است که بر قبور اين شخصيتهاي بزگوار اسلام عبادتگاهي بسازند تا مردم گرد قبور آن ها جمع شده، علاوه بر زنده نگاه داشتن ياد و خاطره آن ها به عبادت خداوند و تقويت امور معنوي بپردازند.