به چند دليل پاسخ اين پرسش منفى است و منعى ندارد:
الف- دليلى بر حرمت، جز روايت ابى الهياج نيست(1) و نيز اين روايت از نظر سند مورد اشکال است؛ زيرا وکيع و حبيب بن ابى ثابت از راويان سند اين حديث هستند و هر دو از نظر اهلسنّت مورد بحث مىباشند.
ب- در دلالت حديث نيز جاى بحث و گفتگو وجود دارد؛ چون ولا قبراً الا سّويته به معناى تخريب بناى قبور نيست بلکه به معناى مسطح کردن آن در مقابل تسنيم، يعنى بلند کردن قبر و بالا آوردن آن همانند کوهان شتر است.
قسطلانى مىگويد: السنة فى القبر تسطيحه و انّه لايجوز ترک هذه السّنة لمجرد انّها صارت شعاراً للروافض و انّه لامنافات بين التسطيح و حديث ابى هياج: لانّه لم يرد تسويته بالارض و انّما أراد تسطيحه جمعاً بين الاخبار…(2)
سنت پيامبر همان مسطح کردن قبر است و اين سنت – چون شعار پيروان مذهب شيعه گرديده – جايز نيست رها شود و هيچ منافاتى ميان مسطح کردن قبر و روايت أبى الهياج نيست؛ زيرا که منظور روايت صاف کردن قبر و برابر کردن آن با زمين نيست. بلکه مراد مسطح کردن در مقابل تسنيم است، و اين معنا را از جمع ميان روايات به دست مىآوريم.
ج- روش مسلمانان اين بوده که روى قبرها بنا مىساختند:
1- بناى حجره شريف نبوي.
2- قبور ائمه بقيع ^ که در سال 1345 ه.ق به دست وهابيان تخريب گرديد.
3- قبر ابراهيم فرزند رسول الله | که در خانه محمد بن زيد بن على بود و به دست وهابيان تخريب گرديد.
4- بناى مسجد، روى قبر حمزه در اوايل قرن دوم هجرى و به دست وهابيان تخريب گرديد.
5- بناى قبر سعد بن معاذ، که اين قبر در منزل ابن افلح بود و در زمان عمر بن عبدالعزيز بر روى آن گنبد ساختند.(3)
6- بنا بر روى قبر باهلى(سال 275 ه) در بصره.(4)
7- بنا بر روى قبر امير مؤمنان حضرت على بن ابى طالب × در قرن دوم.(5)
8- بنا بر روى قبر سلمان فارسي.(6)
9- بنا بر روى قبر ابوعانه(سال 316 ه).(7)
خلاصه، سيره مسلمين، چه شيعه و چه سنى بر اين بوده است که بر قبور بزرگان دين حرم و بارگاه بسازند و اين سيره در تمام بلاد اسلامى همچنان ادامه دارد. قبور ائمه اطهار ^ در نجف و کربلا و کاظمين و سامرا و مشهد و قبور بزرگان اهلسنّت: ابو حنيفه و عبدالقادر در بغداد و بخارى در سمرقند و… شاهد بر اين مدّعى است، تنها وهابيان هستند که در حجاز با اين سيره مسلمين به مخالفت برخاستهاند.