خانه » همه » مذهبی » غلو چيست و غالي کيست؟

غلو چيست و غالي کيست؟

از برخى شنيده ‌شده که مي‌گويند: زيارت جامعه درباره ائمّه ^ غلو دارد!
برخى ديگر اين روزها شيعه را به دو گروه تقسيم کرده‌‌اند: غالى و غير غالى؛ گويى تشيّع نيز به دو گونه تقسيم مي‌گردد. البتّه آنانى که به زيارت جامعه و بعضى مطالب آن معتقد نباشند، حتى در صورت انکار، باز هم شيعه محسوب مي‌شوند و از تشيع خارج نيستند، هر چند مقصّر شمرده شوند. روى اين جهت، يکى از مقدّمات بحث ما، تحقيق در مورد غلو است.
غلو چيست؟
بدون ترديد ائمّه ^، غاليان را طرد و تکفير مي‌کردند و شيعيان را همواره از غاليان و تماس با آن‌ها بر حذر مي‌داشتند.
غلو چيست و چه کسانى غالى هستند؟ يکى از بخش‌هاى بحث امامت در کتاب‌هاى حديثى و کلامى، «نفي الغلو في النبي والائمّة عليهم السلام» است.

غلو از ديدگاه روايات:‌
روايات بسيار جالبى در کتاب بحار الانوار در مورد غلو از پيامبر خدا | و معصومان ^ وارد شده است.
در روايتى از پيامبر خدا مي‌خوانيم که حضرتش مي‌فرمايد:
«لا ترفعوني فوق حقّي، فإنّ اللَّه تبارک و تعالى اتّخذني عبداً قبل أن يتّخذني نبيّاً»؛(1)
مرا بيش از آن چه هستم بالاتر نبريد؛ چرا که خداى تعالى پيش از آن که مرا به پيامبرى برگزيند، به بندگى برگزيده است.
اين روايت نشان مي‌دهد که برخى از مردم در زمان پيامبر خدا | به الوهيّت آن حضرت معتقد شدند و نيز از اين روايت معناى غلوّ معلوم مي‌شود.
در روايت ديگرى از امير مؤمنان على × آمده که آن حضرت مي‌فرمود:
«اللهمّ إنّي بري‌ء من الغلاة کبراءة عيسى بن مريم من النصارى. اللهمّ اخذلهم أبداً ولا تنصر منهم أحداً»؛(2)
خدايا! من از غاليان، به سان دورى عيسى بن مريم از نصارا دور هستم. خدايا! همواره آنان را خوار گردان و کسى از آنان را يارى نکن.
در روايت ديگرى، حضرت ولى عصر # مي‌فرمايد:
«تعالى اللَّه‌ عزوجل‌ عمّا يصفون سبحانه وبحمده، ليس نحن شرکائه في علمه ولا في قدرته»؛(3)
خداوند متعال از آن چه توصيف مي‌کنند فراتر است. پاک و منزّه است و مورد ستايش است. ما نه در علم و دانش او شريک هستيم و نه در قدرت و توان‌مندى او.
هم‌چنين امير مؤمنان على × مي‌فرمايد:
«إيّاکم والغلوّ فينا، قولوا: إنّا عبيد مربوبون، وقولوا في فضلنا ما شئتم»؛(4)
هرگز در مورد ما غلو ننماييد. بگوييد: ما بندگان تربيت يافته خدا هستيم و در مورد برترى ما آن چه خواستيد بگوييد.
بديهى است که اين روايات به ما ميزان مي‌‌دهند، که در اين باره به کلام علّامه مجلسى رحمه اللَّه خواهيم پرداخت.
در روايتى حضرت امام رضا × مي‌فرمايد:
«فمن ادّعى للأنبياء ربوبيّة أو ادّعى للأئمّة ربوبيّة أو نبوّة أو لغير الأئمّة إمامة فنحن منه برآء في الدنيا والآخرة»؛(5)
هر کس براى پيامبران مقام ربوبيّت يا براى يکى از ائمّه مقام ربوبى يا پيامبرى، يا براى غير امامان مقام امامت و پيشوايى ادّعا کند، ما از او در دنيا و جهان آخرت بيزار هستيم.
امير مؤمنان على × مي‌فرمايد:
«وإيّاکم الغلوّ کالغلوّ من النصارى، فإنّي بري‌ء من الغالين»؛(6)
مبادا به سان نصارا غلو کنيد. به راستى که من از غلو کنندگان بيزارم.
در روايت ديگرى راوى از امام رضا × مي‌پرسد:
«يابن رسول اللَّه! فإنّ معي من ينتحل موالاتکم ويزعم أنّ هذه کلّها صفات علي‌ ×‌ وأنّه هو اللَّه ربّ العالمين. فلمّا سمعها الرضا ×‌ ارتعدت فرائصه وَتَصَبَّبَ عرقاً وقال: سبحان اللَّه عمّا يقول الظالمون الکافرون علوّاً کبيراً. أو ليس کان علي‌ ×‌ آکلًا في الآکلين فشارباً في الشاربين؟!»(7)
اى فرزند رسول خدا! من با کسى آشنا هستم که موالات شما را به خود مي‌بندد و پندارش اين است که همه اين‌ها، صفات على × است و او همان خدا و پروردگار جهانيان است. هنگامى که امام رضا × اين سخن را شنيد، اعضاى بدنش لرزيد و عرق بدن مبارکش را فرا گرفت و فرمود: پاک و منزّه است خداوند متعال و بلند مرتبه از گفتار ستمگران و کفرورزان. مگر نه اين است که على × با غذاخورندگان غذا مي‌‌خورد و با آشامندگان مي‌آشاميد؟!
آرى، او انسانى هم‌چون بقيّه مردم بود. گفتنى است که در اين زمينه روايات جالب ديگرى نيز وجود دارد.

نه غلوّ و نه تقصير:
براى شناخت ائمّه ^، بايد مقامات و منازل آن بزرگواران را از خودشان‌ بياموزيم؛ نه غلو و نه تقصير؛ چرا که هم تقصير حرام است و هم غلو.
امام باقر × به ابوحمزه ثمالى مي‌فرمايد:
«يا أبا حمزة! لا تضعوا عليّاً دون ما رفعه اللَّه ولا ترفعوا عليّاً فوق ما جعل اللَّه»؛(8)
اى اباحمزه! على × را پايين‌تر از جايگاهى که خداوند قرار داده قرار ندهيد و فراتر از مقام والايى که خداوند قرار داده قرار ندهيد.
به عبارت ديگر، بيش از آن چه هست نگوييد و از آن چه هست پايين نياوريد.
آن حضرت در روايت ديگرى مى‌فرمايد:
«فإنّ الغلاة شرّ خلق اللَّه؛ يصغّرون عظمة اللَّه ويدّعون الربوبيّة لعباد اللَّه. واللَّه، إنّ الغلاة شرٌّ من اليهود والنصارى والمجوس والّذين أشرکوا»؛(9)
به راستى غاليان بدترين آفريدگانند. آنان عظمت و شکوه خدا را کوچک مي‌شمارند و ربوبيّت را براى بندگان خدا ادّعا مي‌‌کنند. به خدا سوگند! غاليان از يهوديان، مسيحيان، مجوسيان و شرک‌ورزان بدترند.
روايت بسيار جالبى وجود دارد که آن حضرت مي‌فرمايد:
«کان علي‌ ×‌ واللَّه عبداً للَّه صالحاً أخو رسول اللَّه‌ |»؛(10)
به خدا سوگند! على × بنده صالح خدا و برادر رسول خدا | بود.
آن گاه در ادامه عبارت خيلى مهمّى مي‌‌فرمايد:
«ما نال الکرامة من اللَّه إلّابطاعته للَّه ولرسوله»؛(11)
او به اين مقام در نزد خداوند نائل نشد، مگر با اطاعت از خدا و رسول او.
به راستى چه کرامتى است که امير مؤمنان على × از طريق عبوديّت و عبادت به اين مقام رسيده‌‌اند؟
با توجّه به اين روايات، ائمّه ^ در برابر غاليان و غلو، چنين برخوردى مي‌نمودند. از طرفى با عنايت به اين روايات، معناى غلو نيز معلوم مي‌شود که همان اعتقاد به نبوّت و الوهيّت امام و اعتقاد به الوهيّت پيامبر | است؛ يعنى انسان به شأن نبى و امام، بيش از آن چه هست معتقد شود، يا او را شريک خداوند بداند؛ از اين رو بايد معتقد بود که ائمّه ^ و پيامبر | هرگز اله، ربّ و شريکان خداوند متعال نبوده‌‌اند. آنان در خدا حلول نکرده‌‌اند و با او اتّحاد ندارند.
اين است معناى غلو چنان که از روايات فهميده مي‌‌شود و اعتقاد به يکى از اين امور مصداق غلو درباره نبى | و امام × به شمار مي‌آيد؛ ولى خود روايات که مي‌فرمايند:
اين‌ها را نگوييد، مي‌فرمايند: آن چه مي‌توانيد در فضل و برترى ما بگوييد. ما را بنده آفريده شده و تربيت يافته خداوند بدانيد. امّا – چنان که خواهد آمد – مى‌‌فرمايند: به شأن و مقام ما نزد خدا نمى‌‌توانيد پى ببريد.
آرى، با حفظ عبوديّت، هر چه مى‌‌توانيد در فضل و برترى ائمه اطهار ^ بگوييد که هيچ فردى به کرامت خدايى نايل نشد، مگر به سبب اطاعت و عبوديّت و تعبّد.
در همين زيارت جامعه نيز بدان اشاره شده که‌ «وعباده المکرمين الّذين لا يسبقونه بالقول وهم بأمره يعملون» که اين معنا – چنان که در جاى خود خواهد آمد – از قرآن مجيد اخذ شده است، آن جا که مى‌‌فرمايد:
﴿عِبَادٌ مُکْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾؛(12)
«آنان بندگان شايسته او هستند که هرگز در سخن بر او پيشى نمى‌‌گيرند و پيوسته به فرمان او عمل مى‌‌کنند».
کوتاه سخن اين که با حفظ عبوديّت و مخلوقيّت، هر چه مى‌‌توانيد در مورد آنان بگوييد. و اين چيز اندکى نيست.
به راستى کرامت در پيش‌گاه خدا چيست؟ اين چه مقامى است که آن حضرات به جايى رسيدند که‌ «لا يفعلون إلّا ما يؤمرون».
در روايت صحيح – که از طرق عامه هم متواتر – آمده که پيامبر گرامى | درباره حضرت امير مؤمنان على × فرمود: «إنّه لا يفعل إلّا مايؤمر به»؛(13)
به راستى على × جز آن که به او دستور داده مى‌‌شود، انجام نمى‌‌دهد.
ما غلو نمى‌‌کنيم و از غلو نهى شده‌ايم تا بگوييم: امام، پيامبر است؛ چه رسد که بگوييم: امام خدا و ربّ است؛ بلکه آنان عبد و بنده خدا هستند؛ اما بنده‌هايى که به چنين مقامى رسيده‌‌اند. اگر گوييم: کسى بر اثر بندگى خداوند مورد تفضّل خدا قرار گرفته، آيا اين غلو است؟

غلو از ديدگاه علّامه مجلسى‌:
علّامه مجلسى رحمه اللَّه پس از نقل رواياتى چند در مورد غلو، به گفتارى از دانشمندان در معناى غلو مى‌‌پردازد و مى‌‌نويسد: شيخ صدوق رحمه اللَّه مى‌‌گويد:
«اعتقادنا في الغلاة والمفوّضة انّهم کفّار باللَّه تعالى وانّهم أشرّ من اليهود والنصارى والمجوس … واعتقادنا في النبي والأئمّة عليهم السلام‌ أنّ بعضهم قتلوا بالسيف وبعضهم بالسمّ وأنّ ذلک جرى عليهم في الحقيقة وأنّهم ما شبّه أمرهم»؛(14)
اعتقاد ما درباره غاليان و تفويض کنندگان اين است که آنان به خداى سبحان کفر ورزيده‌‌اند و همانان از يهوديان، مسيحيان و مجوسيان بدتر هستند …. .
اعتقاد ما درباره پيامبر و ائمّه ^ اين است که برخى از آنان با شمشير کشته شده‌‌اند، برخى ديگر مسموم شده‌‌اند و حقيقت درباره آنان چنين جارى شده است و امر آنان مشتبه نشده است.
از اين عبارت معلوم مى‌‌شود که چنين سخنانى در آن زمان‌ها نيز بوده است. در قصّه حضرت عيسى(ع) نيز همين مطلب آمده است که قرآن مى‌‌فرمايد:
﴿وَلَکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَکٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَکِيمًا﴾؛(15)
بلکه امر بر آنان مشتبه شد و کسانى که درباره او اختلاف کردند، درباره آن در شک بوده و هيچ گونه علمى به آن ندارند و تنها از پندارهاى بى‌‌اساس پيروى مى‌‌کنند. به يقين او را نکشتند؛ بلکه خداوند او را به سوى خود بالا برد و خداوند تواناى حکيم است.
حضرت عيسى(ع) و ائمّه ^ حقيقتاً مقتول شده‌‌اند. آنان انسان بودند، مثل ديگر افراد بشر؛ يعنى موت و حيات بر اينان عارض مى‌‌شود، مثل ديگر افراد بشر و غلو در اين زمينه ممنوع است.
آن گاه علّامه مجلسى رحمه اللَّه گفتار مفصّلى از شيخ مفيد رحمه اللَّه نقل مى‌‌کند، سپس مى‌‌گويد:
«إعلم انّ الغلوّ في النبي والأئمّة عليهم السلام‌ إنّما يکون بالقول بألوهيتهم أو بکونهم شرکاء للَّه تعالى في المعبوديّة أو في الخلق والرزق، أو انّ اللَّه تعالى حلّ فيهم أو اتّحد بهم … انّهم‌ کانوا أنبياء … أو القول بأنّ معرفتهم تغني عن جميع الطاعات ولا تکليف معها بترک المعاصي. والقول بکلّ منها إلحاد وکفر وخروج عن الدين، کما دلّت عليه الأدلّة العقليّة والآيات والأخبار السالفة وغيرها»؛(16)
بدان که غلو درباره پيامبر و ائمّه ^ منحصر است در اين که کسى قائل به الوهيّت آنان يا شريک بودن آنان با خداوند متعال در معبود بودن، آفرينش، رزق و روزى بشود، يا بگويد خداوند در آن بزرگواران حلول کرده است، يا خداوند متعال با آنان متحد شده … يا بگويد ائمّه ^، پيامبر هستند، و يا بگويد شناخت آنان، انسان را از همه اطاعات بى‌‌نياز مى‌‌سازد و با وجود اين، تکليفى به ترک گناهان نيست. همه اين مطالب الحاد، کفرورزى و خروج از دين است؛ آن سان که دليل‌هاى عقلى و آيات قرآنى و روايات گذشته و … بيان‌گر اين معناست.
علّامه مجلسى رحمه اللَّه پس از تعريف غلو مى‌‌نويسد:
«ولکن أفرط بعض المتکلّمين والمحدّثين، لقصورهم عن معرفة الأئمّة عليهم السلام‌ وعجزهم عن إدراک غرائب أحوالهم وعجائب شئونهم، فقدحوا في کثير من الرواة الثقات لنقلهم بعض غرائب المعجزات، حتّى قال بعضهم: من الغلوّ نفي السهو عنهم، أو القول بأنّهم يعلمون ما کان وما يکون وغير ذلک»؛(17)
برخى از علماى کلام و حديث، در غلو راه زياده روى و افراط پيموده‌‌اند و بى‌‌جهت سخن گفته‌‌اند؛ چرا که آنان از شناخت ائمّه ^ قاصر بودند و از درک احوال غريب و شئونات عجيب آن بزرگواران ناتوان بودند؛ از اين رو آنان بيشتر راويان مورد اعتماد را قدح نموده‌‌اند و در وثاقت آنان که برخى از معجزه‌هاى غريبى را از ائمّه ^ نقل کرده‌‌اند، خدشه نموده‌‌اند تا جايى که‌ برخى را که قائل به عدم سهو پيامبر شده‌‌اند و يا قائل شده‌‌اند که آنان از آن چه در گذشته رخ داده و در آينده اتفاق خواهد افتاد آگاهند و مواردى از اين قبيل را به غلو محکوم کرده‌‌اند.
علّامه مجلسى رحمه اللَّه در مورد سهو پيامبر |، به نظر مرحوم صدوق رحمه اللَّه اشاره مى‌‌کند. اين نظريّه از مثل مرحوم صدوق رحمه اللَّه افراطى است که بر اثر عجز از درک برخى حقايق پديد آمده است.
گفتنى است که ما در بحث عصمت‌(18) نظريه مرحوم صدوق را نقد و بررسى کرده‌ايم و گفته‌ايم که اگر شيخ صدوق رحمه اللَّه قائل است که نفى سهو از معصوم غلو است، در واقع اين سهوى از خود شيخ صدوق رحمه اللَّه است. ما با کمال احترام، تعظيم و تجليلى که از ايشان داريم – و بايد هم داشته باشيم – بنابر تقليد نداريم؛ چرا که اعتقادات ما دائر مدار ادلّه قطعى عقلى و نقلى است.
از اين رو علّامه مجلسى رحمه اللَّه با اين که شأن شيخ صدوق رحمه اللَّه را بيش از ما مى‌‌داند و بيشتر از ما از مقام او آگاه است، مى‌‌گويد: برخى راه افراط و زياده‌روى پيموده‌‌اند.
بنابراين، اعتقاد ما اين است که، ائمّه ^‌ «يعلمون ما کان وما يکون»؛ آنان به آن چه بوده و خواهد بود آگاهند. اگر کسى اين عقيده را غلو بداند اشتباه کرده است؛ بلکه مطلب بالاتر از اين‌ها است، چنان که در روايتى آمده:
«لا تقولوا فينا ربّا وقولوا ما شئتم ولن تبلغوا»؛(19)
ما را خدا قرار ندهيد و هر چه خواستيد بگوييد که هرگز به مقام ما راه نخواهيد يافت.
چرا که عقول شما قاصر است که به آن مقاماتى که ما دارا هستيم برسد. در روايت ديگرى آمده است:
«إنّ أمرنا صعب مستصعب لا يحتمله إلّاملک مقرّب أو نبي مرسل أو عبد مؤمن امتحن اللَّه قلبه للإيمان»؛(20)
به راستى که امر ما سخت و سنگين است و رسيدن و معتقد شدن به آن چه ما داريم سخت است. کسى را توانايى حمل آن نيست، مگر فرشته مقرّب يا نبى مرسل و يا بنده مؤمنى که خداوند قلبش را با ايمان آزموده است.
علّامه مجلسى رحمه اللَّه در ادامه مى‌‌نويسد:
«فلابدّ للمؤمن المتديّن أن لا يبادر بردّ ما ورد عنهم من فضائلهم ومعجزاتهم ومعالي أُمورهم إلّا إذا ثبت خلافه بضرورة الدين أو بقواطع البراهين أو بالآيات المحکمة أو بالأخبار المتواترة»؛(21)
بنابر آن چه بيان شد، بر مؤمن دين مدار شايسته است که رواياتى که در فضايل، شگفتى‌‌ها و معجزات اهل بيت ^ صادر شده و رواياتى را که بيان کننده کارها و رفتارهاى والاى آن‌هاست، فورى رد نکند، مگر خلاف آن با ضرورت دينى، دليل‌هاى محکم، آيات محکم قرآنى و روايات متواتر ثابت گردد.
بنابراين، اگر راويان مورد وثوق و معتبر ما در کتاب‌هايشان مطالبى را از مقامات، فضايل، معجزه‌ها و عظمت شأن ائمّه ^ نقل کنند، مؤمن متديّن ـ گذشته از غير مؤمن غير متديّن که بى‌‌ميزان و بى‌‌معيار و مطابق با هواى نفس حرف مى‌زند ـ حق ندارد آن را رد کند.
برخى از افراد گاهى که در موضوعى نمى‌‌توانند تعقّل کنند و يا چون آن را بعضى‌ از مردم خوشايند نمى‌‌بينند، مى‌‌گويند: اين دروغ است. چنين حالتى و يا سخنى با ايمان و تديّن سازگار نيست. از اين رو بايد گفت غلو و تقصير هر دو حرامند و بايد به گونه‌‌اى بود که نه از مقصّران به شمار رويم و نه از غاليان؛ نه به سان افرادى که ائمّه ^ را بيش از آن چه هستند بالا مى‌‌برند و نه مانند افرادى که شأن ائمّه ^ را از آن چه هستند پايين مى‌‌آورند.
از طرفى، بر ائمّه ^ نمى‌‌توان دروغ بست. اين که مى‌‌فرمايند: «در مورد ما هر چه مى‌‌توانيد بگوييد» به اين معنا نيست که شما آزاديد هر چه دلتان مى‌‌خواهد بگوييد، گرچه دروغ باشد. خود عبارت‌ «قولوا فينا ما شئتم»؛ آن چه خواستيد درباره ما بگوييد، قرينه متّصله است که نبايد به آنان دروغ بست. چيزى که دليل ندارد و خلاف واقع است، نبايد به آن بزرگواران نسبت داد.
براى نمونه، اگر کسى بى‌‌دليل بگويد: امام × هر شب در ماه مبارک رمضان به پنجاه هزار نفر غذا و افطارى مى‌‌داده. دروغ است و آن را به امام × نمى‌‌توان نسبت داد.
بنابراين، نه بايد به راه غلو رفت و نه به راه تقصير، همان گونه که اگر طبق سند معتبرى مطلب حقّى درباره ائمّه ^ برسد، بايد آن را پذيرفت، اگر دروغ باشد، نبايد آن را پذيرفت.
پس انسان در مقام مدح و ستايش ائمّه ^ بايد طورى باشد که به آن چه در شأن ايشان وارد شده معتقد شود و اين امر مهمّى است، گرچه عقل او به آن جا که بايد نخواهد رسيد و هر چه به او مى‌‌رسد، براى فهم آن نيز بايد به خود آنان مراجعه نمايد.

شناخت حقيقى‌:
بهترين راه شناخت حقيقى از مقامات علمى، ورعى، تقوايى و فضيلتى فرد، خود فرد است. اگر راست‌گو باشد، خودش بهترين معرّف خود است، نه اين که پس از مرگش براى او فضايل و مناقب بسازند و يا از قول کسى که از دنيا رفته نقل کنند و در کتاب مطالبى بنويسند که در دوران زندگي‌اش از او شنيده نشده است.
روى اين اصل، بهترين معرّف براى شناخت پيامبر اکرم | و ائمّه ^، خود آن بزرگواران هستند. مگر نه اين است که معرّف بايد از معرّف اجلى باشد؟
از اين رو درباره آن چه از طريق اساتيد، مشايخ، بزرگان راويان و محدّثان به دست ما رسيده، بايد به خودشان مراجعه کرد و اين همان معناى‌ «قولوا فينا ما شئتم» است؛ چيزى ميان غلو و تقصير.
برگرفته از کتاب با پيشوايان هدايتگر ج 1
اثر ارزشمند حضرت آيت الله سيد علي حسيني ميلاني.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد