خداوند عوالم متعددي را خلق كرده است كه هر كدام مسائل مختص به خودش را دارد و هر كدام نسبت به ديگري از كمال و ارزش و… بهتري برخوردار ميباشد كه از آن جمله عالم قيامت ميباشد كه از طريق نقل و وحي بيان شده كه عالمي است ما فوق عالم دنيا كه بعضي مسائل آن را درك ميكنيم و بعضي ديگر براي ما قابل درك نميباشد. بر اين اساس همچنانكه انسانها در دنيا يكديگر را با صورت ظاهري ميشناسند در قيامت هم يكديگر را ميشناسند با همان صورت و سيمايشان و اين چيزي است كه از آيات قرآن و روايات استفاده ميشود. خداوند ميفرمايد:
«كساني كه ايمان آوردند و فرزندانشان هم مؤمن باشند ما در بهشت فرزندانشان را به آنها ملحق ميكنيم»[1] اين خود موهبتي است از ناحية خداوند كه انسان فرزندان خودش را در كنارش ببيند و از همنشيني آنها لذت ببرد و اين لذت معنوي است.
پس از اين آيه استفاده مي شود که مؤمنان فرزندان خود را در بهشت مي شناسند و كاملاً متوجه هستند كه اين مثلاً فرزند او است واگر چنانچه همديگر را نشناسند موهبت الهي نخواهد بود.
بندگان مخلص خدا در بهشت از انواع نعمتهاي مادي و معنوي برخوردارند طبق بعضي آيات قرآن ناگهان بعضي از آنان به فكر گذشته و دوستان دنيا ميافتند كه حالا در ميان آنها نيستند ميگويد: اي دوستان آيا شما ميتوانيد نظر بيفكنيد و از او خبري بگيريد اينجاست كه او به جستجو برميخيزد و نگاهي به سوي جهنم ميافكند كه ناگهان دوست خود را در وسط جهنم ميبيند «…فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ[2] ـ او را در وسط جهنم ميبيند» او را مخاطب ساخته صدا ميزند به خدا سوگند چيزي نمانده بود كه مرا نيز سقوط دهي و به هلاكت بكشاني و تو بودي كه ميگفتي ما هرگز نميميريم و حيات مجددي نيست و مجازاتي در كار نميباشد اكنون بنگر چه اشتباه بزرگي كردهاي و امروز همة حقايق برتو آشكار شده ولي چه فايده.
پس همديگر را ميشناسند و باهم به مخاصمه ميپردازند…[3]در جاي ديگر خداوند مي فرمايد: «وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ ـ[4] در حالي كه بهشتيان در كنار هم قرار دارند از وضع گذشته سؤال ميكنند و آن را با وضع فعلي مقايسه ميكنند و لذت ميبرند. و هركدام از بهشتيان از دوستان خود سؤال ميكنند و از گذشتة آنان آگاه ميشوند.
اين آيه نيز دلالت دارد بر اين که در بهشت شناخت نسبت به دوستان وجود دارد.
در روايات آمده كه رسول خدا فرمود: هنگامي كه انسان وارد بهشت ميشود سراغ پدر و مادر و همسر و فرزندانش را ميگيرد به او ميگويند آنها به درجة تو نرسيدهاند پس همديگر را ميشناسند كه جوياي آنها ميشود.[5]جهنمي ها نيز با هم مشاجراتي دارند که قرآن از آن خبر مي دهد «… آن گاه پيروان و دنباله روهايشان درباره پيشوايانشان گويند: پروردگارا اينان ما را گمراه کردند پس عذاب آتش دو برابر به آنان بده … پيشوايان به پيروان مي گويند شما را بر ما امتيازي نيست پس به سزاي آن چه به دست آورديد عذاب را بچشيد»[6]از اين گونه منازعات و مشاجرات معلوم مي شود که طرفين دعوا در جهنم همديگر را مي شناسند در سوره ص آيات 59 به بعد شبيه به همين منازعه ميان جهنمي ها مطرح شده ولکن در آخر مطلبي ميان آن ها رد و بدل مي شود که دلالت دارد بر اين که آن ها يادي از مؤمنان مي کنند در اين فراز خداوند مي فرمايد: « اهل دوزخ با يکديگر گفتند چه شده که ما مردان مومن را که (به جرم ايمان به خدا) از اشرار مي شمرديم (امروز در دوزخ) نمي بينيم در صورتي که ما آن ها را (در دنيا) مسخره و استهزاء مي کرديم؟ (آيا آن ها اهل دوزخ نيستند) يا هستند و چشمان (ما) بر آن ها نمي افتد؟[7]
بنابر اين آيات قرآني دلالت دارند بر اين که بهشتي ها نسبت به خود و مخالفين خود که گرفتار عذاب هستند شناخت دارند و همانگونه که در دنيا آن ها را مي شناختند در آخرت هم آن ها را مي شناسند و حتي جايگاه ان ها را در جهنم مي بينند.
و در مقابل جهنمي ها نيز نسبت به همديگر شناخت دارند به گونه اي که پيروان با رهبران خود در تنازع و ستيز قرار مي گيرند و همچنين يادي از مؤمنان مي کنند که آن ها در جهنم ديده نمي شوند پس معلوم مي شود شناخت طرفيني بين بهشتي ها و جهنمي ها وجود دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مظاهري، حسين، معاد در قرآن، انتشارات شفق قم، چ بهار 1371.
2. قرائتي، محسن، معاد، انتشارات اسلامي، ارديبهشت ماه 1363.
پي نوشت ها:
[1] . طور/ 21؛ مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج22، ص430.
[2] . صافات/ 55.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، ج19، ص62، طاهريان، محمد، رستاخيز از ديدگاه قرآن و نهجالبلاغه، 1380ش، ص231، طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج8، ص114.
[4] . طور/ 25.
[5] . تفسير نمونه، ج22، ص430، به نقل از تفسير مراغي، ج27، ص26؛ فائز، احمد، اليوم الاخر في ظلال القرآن، 1421 ق.
[6]. اعراف/ 38 ـ 39.
[7]. ص/ 62 – 63.