سؤال از دو قسمت تشكيل شده است و ما هريك را جداگانه مطرح كرده و جواب مي دهيم:
الف: آيا بهشت و جهنم ابدي هستند يا موقت و محدود؟
جواب: آيات فراواني تصريح مي كنند كه بهشت و دوزخ جاودانه هستند از جملة آنها آيات ذيل است:
«جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابداً» (سوره تغابن، آية 9)، و بهشت هايي كه جوي هايي در آن روان است و هميشه در آن جاودانند». و پيرامون ابدي بودن اهل بهشت مي فرمايد: آنان را که ايمان آورده و کردار شايسته انجام داه اند در بهشتي داخل مي کنند که نهرها از زير باغ هاي آن روان و به اذن پروردگارشان در آن جا جاويدان خواهند ماند.[1] و اما پيرامون جهنم و ابدي بودن آن خداوند مي فرمايد: «واعدّلهم سعيراً خالدين فيها ابدا» (سورة احزاب، آية 65) «و آتشي افروخته براي ايشان آماده كرديم كه هميشه در آن جاودانند». (هم جهنم جاودان است، هم جهنّميان).
ب: اگر نامحدود هستند چرا در برخي از آيات مقيد شده اند؟ مانند آية «فاما الذين شقوا ففي النار…خالدين فيها ما دامت السماوات والارض الا ما شاء ربك … و اما الذين سعدوا ففي الجنة خالدين فيها ما دامت السماوات و الارض الا ماشاء ربك عطاء غيرمجذوز».(سورة هود، آية 108-106).
جواب: اين آسمان ها و زمين كه دوام آنها قيد شده است، آسمان ها و زمين دنيايي نيستد بلكه آسمان ها و زمين قيامت اند و آنها ابدي هستند.
توضيح:
اين دو آيه مدت اقامت اهل بهشت را در بهشت و مدت اقامت دوزخيان را در جهنم بيان مي كند و مي فرمايد كه مكث دوزخيان در جهنم و بهشتيان در بهشت دائمي و ابدي است.
كلمة خلود به معناي برائت و دوري هر چيز از فساد است و باقي ماندنش بر صفت و حالتي كه دارد. و خلود در جنّت به معناي بقاي اشياء است بر حالت خود بدون اين كه در معرض فساد قرار گيرد. (هم چنين است خلود در جهنم) و جملة «وما دامت السماوات والارض» يك نوع تقييدي است كه تأكيد خلود را مي رساند و معنايش اين است كه ايشان با دوام آسمان ها و زمين دائمند.
حال اين اشكال پيش مي آيد و آن اين است كه آيات قرآني تصريح دارد بر اين كه آسمان و زمين تا ابد باقي نيستند و اين با خلود در آتش و بهشت كه آن نيز مورد نص و تصريح آيات قرآني است سازگاري ندارد.
از جمله آيات دسته اول كه تصريح مي كند بر اين كه آسمان و زمين رفتني اند آية: «ما خلقنا السماوات والارض و ما بينهما الا بالحق و اجل مسمّي (سورة احقاف، آية 3) «ما آسمان ها و زمين را با هر چه در آنهاست جز بحق و براي مدتي معين نيافريده ايم».
و از جمله آيات دسته دوم كه تصريح مي كند بر اين كه بهشت و دوزخ جاودانه است آيات ذيل است: «جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابداً» ( سورة تغابن، آية 9)، «اعدلهم سعيراًً»، براي آنها آتش فروزاني آماده است. ( سورة احزاب، آية 65).
بنابراين از دو جهت در آيه مورد بحث اشكال مي شود:
الف. خلود دائمي در بهشت و دوزخ را محدود كرده است به دوام آسمان ها و زمين، با اينكه آسمان ها و زمين دائمي نيستند.
ب. خالد را ـ كه ابتداء خلودش از روز قيامت شروع مي شود و از آن روز، اهل دوزخ به طور دائم در دوزخ و اهل بهشت به طور دائم در بهشت به سر مي برد ـ به چيزي محدود كرده است كه ابتداء قيامت آخرين مدت وجود آن است و آن آسمان و زمين است كه ابتداء قيامت آخرين مدت زمان وجود آنها است.
جواب: خداي متعال در كلام خود آسمان ها و زميني براي قيامت معرفي مي كند كه غير از آسمان ها و زمين دنياست و مي فرمايد: «يوم تبدّل الارض غير الارض والسماوات و برزوا لله الواحد القهار» (سورة ابراهيم، آية 48) «روزي كه زمين به زمين ديگري عوض شود و آسمان ها نيز و همه براي خداي واحد قهّار آشكار گردند». و از اهل بهشت حكايت مي كند كه مي گويند: «الحمدلله الذي صدقنا وعدَه واورثنا الارض تبّوءُ من الجنه حيث نشاء» (سورة زمر، آية 74) «حمد براي خدايي است كه به وعده خود وفا كرد و به ما زمين بهشت را ميراث داد و …» و در تمام وعده به مؤمنين و وصف ايشان مي فرمايد: «لهم عقبي الدار»(سورة رعد، آية 21) «براي ايشان خانه عاقبتي است».
پس معلوم مي شود براي آخرت نيز آسمان ها و زمين است همچنان كه در آن بهشت و دوزخي و براي هريك سكنه و اهلي است خدا هم آنها را با اين وصف توصيف كرده است كه: «ماعندكم ينفد و ما عندالله باقٍ» (سورة نمل، آية 96)، «آنچه نزد شماست از بين مي رود و آنچه نزد خداست باقي مي ماند. و به حكم اين آيه آسمان و زمين اخروي از بين نمي رود.
و اگر در آيه مورد بحث بقاء بهشت و جهنم و اهل آن دو را به مدت بقاء آسمان و زمين محدود كرده از اين جهت است كه معناي اين دو اسم (آسمان و زمين) از جهت آسمان و زمين بودن هيچ وقت از بين نمي رود. آنكه از بين مي رود يك نوع آسمان و زمين است و آن آسمان و زمين دنيائي است و اما آسمان ها و زميني كه مثلاً بهشت در آنها است و به نور پروردگار روشن مي شود به هيچ وجه از بين نمي رود و خلاصه جهان همواره آسمان و زميني دارد. چيزي كه هست در آخرت نظام دنيائيش را از دست مي دهد. و با اين وضع ديگر هيچ اشكالي باقي نمي ماند.[2]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معاد شناسي، سيد محمد حسين تهراني.
2. معاد در قرآن، تفسير موضوعي قرآن، ج5، آيت الله جوادي آملي.
3. الميزان، ج1، ص 582 – 593.
پي نوشت ها:
[1]. ابراهيم/ 23.
[2] . طباطبائي، سيد محمد حسين؛ تفسير الميزان، مترجم، ناصر مكارم شيرازي، انتشارات بنياد علمي و فكري علامه طباطبائي، چاپ دوم، ج 11، ص 37 و 34.