سؤال از دو قسمت تشكيل شده است: 1. كساني كه اقدام به تغيير آيات و روايات بنابر رأي خود ميكنند؛ 2. كساني كه ميگويند: «حتي يزيد هم به بهشت مي رود».
مطلب اول: در كتب و منابع اسلامي، تحت عنوان «تفسير به رأي» مطالبي مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد كه افرادي براي توجيه اشتباهات خود و اطرافيانشان اقدام به تغيير يا تفسير آيات و روايات بنابر رأي خود ميكنند كه اين كار، شديداً مورد مذمت و نهي آيات و روايات بوده، به طوري كه وعده عذاب بر آن داده شده است و ما در اين جا به بررسي اين آيات و روايات ميپردازيم:
1. «اتقولون علي الله ما لا تعلمون»؛[1] آيا چيزي بر خدا ميبنديد كه نميدانيد؟
در اين آيه اسناد مطلب غير عالمانه به خداوند منع شده است. آيت الله جوادي آملي حفظه الله، ذيل اين آيه كه بر منع تفسير به رأي آوردهاند، ميفرمايند: «… چيزي را كه معلوم نيست خداوند گفته باشد، نميتوان به ذات اقدس وي اسناد داد، هر چند آن مطلب در جاي خود صحيح باشد ولي اثبات اراده جدي خداوند نسبت به آن مطلب معين از آيه محل بحث، نيازمند به دليل است و بدون دليل نميتوان چيزي را به خداوند اسناد داد.»[2]ايشان در ادامه ميافزايند: «البته اگر آن مطلب باطل باشد نظير شرك و بت پرستي، اسناد آن به خداوند افتراي مهم «ظلم افحش» است و اگر اصل مطلب درست باشد و در خصوص آيه محل بحث بدون دليل به خداودند اسناد داده شود «ظلم فاحش» خواهد بود…».[3]و ناگفته پيداست كه جزاء و كيفر افتراء و ظلم، آن هم نسبت به ذات اقدس اله، چه ميتواند باشد و چنين كسي چه آخر و عاقبتي خواهد داشت.
2. «… ألم يؤخذ عليهم ميثاق الكتاب أن لايقولوا علي الله الا الحق…»[4]اين آيه نيز، تفسير آيات را بر وجهي كه مقصود خداوند نباشد و مخالف قرآن باشد نهي ميكند.
«روايات نكوهش كننده از تفسير به رأي، به بيش از 10 روايت ميرسد»[5] كه در آنها اقدام كننده به اين كار را مورد لعن قرار داده و وعدة آتش داده است و ما به بررسي چند نمونه ميپردازيم:
1. رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ : من فسر القرآن برايه فليتبوا مقعده في النار؛[6] هر كس قرآن را به رأي خود تفسير كند، پس جايگاه خود را در آتش قرار دهد.
رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ : «… من فسر القرآن برايه فقد افتري علي الله الكذب و من افتي الناس بغير علم، لعنته ملائكه السماوات و الارض و كل بدعة ضلالة و كل ضلالة سبيلها الي النار».[7]… هركس قرآن را به رأي خود تفسير كند، به خداوند افترا بسته و هر كس كه بدون علم و آگاهي فتوا دهد، ملائكه آسمانها و زمين او را لعنت كنند و هر بدعتي گمراهي بوده و هر گمراهي رو به آتش است».
«در اين حديث، تفسير به رأي در كنار فتوا دادن بدون علم قرار گرفته، هر دو از مصاديق بدعت تلقي شده است. معلوم است كه مراد از فتواي بدون علم، همان افتاء و فتوي دادن به رأي است.[8]3. امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ : قال الله جل جلاله: ما آمن بي، من فسّر برأيه كلامي و ما عرفني من شبهني بخلقي و ما علي ديني من استعمل القياس في ديني».[9]حضرت ميفرمايند: خداوند جل و جلاله ميفرمايد: هر كه سخن مرا به رأي خود تفسير نمايد، به من ايمان نياورده است و هر كس كه مرا تشبيه به خلق نمايد مرا نشناخته است و هر كس كه قياس را در دين به كار برد، از دين من نيست».
«در اين حديث تفسير به رأي در رديف تشبيه خالق به مخلوق و در كنار قياس قرار گرفته كه هر دو از علوم متعارفه تهي است و قهراً جاهلانه است و نه عالمانه».[10]و روايات ديگري كه بر همين سياق وارد شده است و در برخي، تفسير به رأي عملي كه موجب كفر ميگردد معرفي گرديده و ما به همين مقدار كفايت ميكنيم و براي مطالعه بيشتر در اين مورد ميتوان به كتب تفسيري از جمله الميزان و تسنيم و به كتب روايي مراجعه كرد.
نتيجه:
آري كساني كه براي پوشاندن خطا و جنايات خود و اطرافيانشان اقدام به تفسير آيات و روايات بنابر رأي و نظر خود ميكنند، بسيار كار اشتباه و راه تاريكي را در پيش گرفتهاند و اگر توبه نكرده و به جبران مافات اقدام ننمايند عاقبتي بد، در انتظارشان بوده وبه سوي آتش و عذاب ره ميپيمايند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. قرآن كريم؛ 2. تفسير تسنيم، آيت الله جوادي آملي، نشراسراء، چ اول، بهار 78.
3. روش شناسي تفسير قرآن، علي اكبر بابايي، و غلامعلي عزيزي كيا، و مجتبي روحاني راد، زير نظر محمود رجبي، پژوهشكده حوزه و دانشگاه (سمت)، چ اول، زمستان 79.
4. ترجمه تفسير مجمع البيان، طبرسي، ترجمه: سيد ابراهيم مير باقري،احمد بهشتي، محمد رازي، رسولي محلاتي، علي صمت، علي كاظمي، محمد مفتح، ضياء الدين نجفي، حسين نوري، نشر تهران، انتشارات فراهاني، چ اول، 1350 ـ 1360.
5. مجله كلام اسلام، سال سوم؛
6. احسن الحديث، سيد علي اكبر قرشي، تهران واحد تحقيقات اسلامي، بنياد بعثت، چ اول، سال 1366.
7. وسايل الشيعه، شيخ حر عاملي، موسسه آل البيت، قم، 1409 قمري.
8. عوالي اللآلي، ابن ابي جمهور احساني، انتشارات سيد الشهداء، قم، 1405 قمري.
9. بحار الانوار، علامه مجلسي، موسسه الوفاء، بيروت، 1404 قمري.
10. سي دي جامع الاحاديث، مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي.
11. سي دي تفسير جامع، مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي.
12. غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد آمدي، انتشارات دفتر تبليغات، قم، سال 1366.
پي نوشت ها:
[1] . اعراف/ 28.
[2] . تسنيم، ج 1، ص 182.
[3] . همان.
[4] . اعراف/ 169.
[5] . روش شناسي تفسير قرآن، 56.
[6] . عوالي اللآلي، ج 4، ص 104.
[7] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، ج 27، ص 190.
[8] . تسنيم، ج 1، ص 177.
[9] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، ج 27، ص 45.
[10] . تسنيم، همان.