واقعيت اين است كه در رواياتي كه از پيشوايان معصوم به دست ما رسيده است ـ تا آنجايي كه ما اطلاع داريم ـ هيچگونه اشارهاي به اين كه امام مهدي(عج) توسط يك زن به شهادت ميرسند وجود ندارد و تنها دركتابي به نام «الزام الناصب» چنين آمده است:
«هنگامي كه سال هفتاد به پايان آيد و مرگ حضرت فرا رسد زني به نام سعيده از طايفه بني تميم ايشان را به شهادت ميرساند ويژگي آن زن اين است كه همانند مردان ريش دارد…»[1]اوّلاً روشن نيست كه عبارت بالا كلام معصوم ـ عليه السّلام ـ است يا كلام نويسنده كتاب زيرا نويسنده، آن را به هيچ يك از پيشوايان ديني نسبت نداده است.
و ثانياً بر فرض كه اين حديث منسوب به يكي از معصومين –عليهم السلام- باشد از آنجا كه ما روايتكنندگان اين حديث را نميشناسيم، از نظر علم حديثشناسي اين حديث ضعيف و غيرقابل اعتماد است. بنابراين ما دليل معتبري بر شهادت امام مهدي (عج) بدست يك زن در اختيار نداريم.
با فرض وجود چنين دليل معتبري، هرگز شهادت امام(ع) به دست يك زن با پر شدن جهان از عدل و داد منافات ندارد زيرا از يك طرف در دين مقدس اسلام رفتارهايي ارزشمند است كه از روي آگاهي و از سر اراده و انتخاب شكل گرفته باشد.
از سوي ديگر ميدانيم در زمان ظهور امام مهدي (عج) نه تنها عدالت و معنويّت مقطعي نيست و مردمان آن روزگار پيوسته از چشمهسار معنويت و عدالت مهدوي سيراب ميشوند بلكه معنويت و عدالت واقعي ـ و نه تظاهر به آن ـ در مردم گسترش خواهد يافت و اينها نشان از آن دارد[2] كه انسانهاي عصر طلائي ظهور با ميل و اراده خود به خوبيها روي ميآورند نه با اجبار و تحميل.
بنابراين اگر انسانهاي عصر ظهور براي پيمودن مسير سعادت مجبور نيستند، طبيعي است كه همه مردم مسير سعادت را انتخاب نخواهند كرد همچنانكه در هميشه تاريخ انسانهاي معاندي وجود داشتهاند با اينكه حقانيّت دعوت پيامبران الهي مانند روز براي شان روشن بود باز از سر عناد و لجاجت و به خاطر هواپرستي و دنياخواهي دعوت پيامبران الهي را لبيك نميگفتند و آشكارا در برابرشان صف ميكشيدند. و البته عصر ظهور اين عدّه بسيار اندك خواهند بود چرا كه از يك سو امام مهدي ـ عليه السّلام ـ و ياران باوفايش در راه تربيت و هدايت جامعه جهاني و در نتيجه تكامل عقلي و اخلاقي آنها تلاش مستمري خواهند داشت. و ازسويي ديگر با نابود شدن تمامي گروهها، تشكيلات و ابزار و اسبابي كه باعث گمراهي مردم مي شوند زمينه گرايش به بدي ها و پليديها در ميان جامعه وجود نخواهد داشت.
در ضمن معناي حديث ياد شده كه مي فرمايد جهان پر از عدل و داد مي شود اين نيست كه در آن روزگار اثري از ظلم وجود نخواهد داشت بلكه معناي حديث اين است كه گرايش غالب انسانها به عدالت و فضيلتهاست همچنانكه وقتي ميگوييم«مسجد پر از جمعيّت شد» آيا اين سخن بدين معناست كه در مسجد جا براي نشستن يك نفر هم نبود؟ مسلماً چنين نيست ما گاهي با اينكه در مسجد هنوز جا براي چند نفر و يا بيشتر وجود دارد ميگوييم«مسجد پر از جمعيّت شد» با اين توضيح با وجود تعداد اندكي ظالم باز هم ميشود گفت: «جهان پر از عدل و داد ميشود».
حاصل سخن آنكه اولاً هيچ دليل معتبري بر اين كه حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ به شهادت ميرسند در اختيار نداريم و ثانياً برفرض كه چنين دليلي وجود داشته باشد اين مطلب هيچگونه استبعادي ندارد زيرا براساس مطالب گذشته انسانهاي عصر ظهور حق انتخاب دارند و ميتوانند با سوءاختيار خود مسير شقاوت را بپيمايند و چه بسا از ميان عدّهاي اندكي كه به پليدي ها روي آوردهاند يك يا چند نفر حضرت را به شهادت برسانند. و البته اين گروه اندك قطعاً حق فعاليّت علني نخواهند داشت.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حكومت جهاني مهدي ـ عليه السّلام ـ آيت الله مكارم شيرازي.
2. دادگستر جهان، آيت الله ابراهيم اميني.
3. تاريخ ما بعد الظهور، آيت الله سيد محمد صدر.
پي نوشت ها:
[1] . صدر، سيد محمد، تاريخ ما بعدالظهور، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1412، ص 614، به نقل از: الزام الناصب، ص 190.
[2] . مكارم شيرازي، ناصر، حكومت جهاني مهدي(عج)، انتشارات نسل جوان، چاپ يازدهم،1380، ص288.