آرزوي زندگي توام با آرامش با خلقت بشر عجين بوده و در طول تاريخ از آن جدا نشده است، بشر همواره به فكر چنان روزي بوده و آني از اين انديشه جدا نشده است، رؤياي مزبور در زندگي انسان به گونههاي مختلف تبلور يافته و انديش مندان هر عصري براي تعبير شدن آن، چارهها انديشيدهاند و آن را در قالب «اتوپيا» يا همان «مدينه فاضله» مطرح كردهاند كه در آن از نابساماني و دغدغههاي جوامع موجود، اثر و نشاني نباشد. از اولين طراح آن افلاطون گرفته تا مدينه فاضلة فارابي و از مدينه فاضله تخيلي و بهشت موعود كمونيست ها و سوسياليستها گرفته تا مدينه فاضله عصر روشنگري سن آگوستين و توماس مور و انسان مداري آن ها كه در آن بشر را از قيد و بند دين و آداب و تكاليف ديني آزاد نموده و انسان را محور همه چيز قرار دادهاند و دين و مذهب «انسانيت» را پايه گذاري كردهاند.
نخستين متفكر كه انديشه آرماني را بر برهان عقلي استوار ساخت افلاطون (427 ـ 347 م) فيلسوف يوناني بود که در كتاب جمهوري و با بحث درباره مفهوم درست عدالت آغاز كرد. بعد از آن ابونصر فارابي، انديشة آرمان شهر را در آثار خود از جمله كتاب «انديشههاي اهل مدينه فاضله» مطرح ساخت و جامعهاي آرماني بر پايه انديشههاي فلسفي و در قالب مفاهيم شريعت اسلام پي افكند.[1]«يوتوپيا يا اتوپيا» واژهاي است يوناني كه اولين بار تامس مور آن را به كار برده است، اين كلمه از ريشه يوناني ou – topos به معناي هيچستان است كه حكيم متأله شهاب الدين سهروردي آن را به نام ناكجا آباد تعببير كرده است.[2]تامس مور كتاب خود (يوتوپيا) را در سال 1516 منتشر كرد. با تأثير پذيري از حوادث روزگار خود جهت تأسيس آرمانشهر پيشنهاد كرد مالكيت خصوصي و انحصار طلبي و قوانين ستمگر و قدرت نظامي بايد لغو شود.[3]همه طراحان يوتوپيا يا آرمان شهر درصدد ارائه دنياي عاري از ظلم و نابرابري و برقراري عدالت و برابري است منتها هر متفكري با تأثير از حوادث روزگار خود و انديشهاي كه دارد از يك بعد نگاه كرده و پيشنهاداتي را داده است. مثلاً افلاطون كه بيشتر بر مفهوم عدالت تأكيد دارد مردم مدينه فاضله را به سه طبقه: سرپرستان، سربازان و عوامل تقسيم ميكند و سياست را فقط حق سرپرستان و موروثي ميداند و ميگويد: حكام بايد از حكيمان باشد و حكومت اشرافي بايد بلامعارض باشد. در انديشه او عدالت به معني مساوات نيست، بلكه هر كس سرش در كار خودش باشد و فضولي نكند.[4]با مطالعه اتوپيا يا آرمان شهر شاخصههاي آرمان شهر خيالي اين طراحان را شايد بتوان در موارد ذيل خلاصه كرد:
1. ايستايي: يعني اتوپيا يا آرمان شهر نقطهايست و پايان پويش تاريخ است چون بشر به كمال جامعه انساني از لحاظ فردي و اجتماعي و نيز رستگاري ميرسد، زيرا آرمان شهر تصويري از كمال مطلق يك جامعه است.[5]2. برابري: در بيشتر آرمان شهرها برابري اصلي عمده است، افلاطون برابري را تضميني براي پايان دولت آرماني خويش ميداند.[6] در يوتوپياي تامس مور و ديگر ناكجا آبادهاي غربي نيز برابري اصل است[7].
3. هماهنگي: در آرمانشهر تأكيد بر هماهنگي، حتي بر انديشه برابري پيشي ميگيرد.[8]حال كه مختصراً با انديشمندان و شاخصههاي اصلي اتوپيا يا آرمانشهر يا مدينه فاضله آشنا شديم بهتر است ببينيم مدينه فاضله حضرت مهدي (عج) چگونه است؟ مدينه فاضله موعود اسلام كه در قرآن و روايات وعده تحقق آن داده شده غير از اين مدينههاي فاضله است. زيرا ويژگيهاي مدينه فاضله اسلامي كه در عصر حكومت حضرت مهدي(عج) تحقق پيدا خواهد كرد، به گونهاي است كه آن را از ساير مدينههاي فاضله ممتاز ميسازد.
ويژگيهاي مدينه فاضله اسلامي
1. در عصر ظهور حاكم مدينه فاضله اسلامي رهبري است معصوم، پاك و منزه از هر نوع عيب و نقص از قبيل احساسات حيواني، خشم، غضب، شهوت، كبر غرور وخودخواهي.[9]2. در عصر ظهور نوع حكومتش الهي و بر مبناي ايمان به خدا و هدفش متحد كردن جماعت ها و ملت ها و برداشتن ديوارهاي امتيازات (برخلاف نظر افلاطون) و اعتبارات بيهوده و ايجاد همكاري است، اين همان حكومت واحد جهاني است كه در آن كره زمين را يك حاكم، با يك نوع حكومت اداره خواهد كرد.[10]3. عدل اين گوهر كمياب كه آرزوي ديرينه بشر است در جوامع بشري در تمام زمينهها حاكم مي گردد.
«يملأ الله الارض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.[11]»
4. در آن دوران اسلام دين غالب خواهد بود. از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده كه فرمود: لا يبقي علي ظهر الارض بيت مدر و لا وبر الا ادخله الله كلمة الاسلام.[12](مجمع البيان، ج 5، ص 38).
و امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده است: وقتي قائم قيام كند، زميني باقي نميماند مگر اين كه صداي شهادت به وحدانيت الهي و رسالت محمدي در آن طنين انداز شود.[13] (بحار، ج 52، ص 340).
5. در آن زمان جهل و ناداني (اين دردسر هميشگي بشر) جاي خود را به علم و دانايي ميدهد و جهان از نور عقل و دانش آكنده ميشود. و سطح عقل و فكر و علم بشر به حدّي ميرسد كه در زمان هيچ يك از انبياء و اوصيا نرسيده بود.
امام باقر فرموده است: هنگامي كه قائم ما قيام كند خداوند دست محبتش را بر سر بندگانش ميگذارد و عقول آن ها را با آن كامل و افكارشان را پرورش داده و تكميل ميكند.
و نيزامام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد : علم و دانش 27 حرف است وآنچه پيامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا امروز بيش از آن دو حرف نمي دانند اما چون قائم قيام کند 25 حرف ديگر را آشكار خواهد کرد و در ميان مردم منتشر ميسازد.»[14]6. مدينه فاضله اسلامي در حقيقت آرمان شهر آسايش و رفاه همگاني است. چون توزيع عادلانه ثروت و منابع جايي براي فقر باقي نميگذارد. فلذا امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده است: حكومت او شرق و غرب جهان را فرا ميگيرد. و زمين گنج هاي خود را بر او ظاهر ميسازد و در سرتاسر جهان جاي ويراني باقي نخواهد ماند، مگر اين كه آن را آباد كند.[15]و نيز فرموده است: وقتي قائم ما قيام كند حكومت را بر اساس عدالت قرار ميدهد و ظلم در دوران او برچيده ميشود و جادهها در پرتو وجودش امن و امان ميگردد و زمين بركاتش را خارج ميسازد و هر حقي به صاحبش ميرسد. و در ميان مردم همانند داود و محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ حكم ميكند و كسي موردي را براي انفاق و صدقه و كمك مالي نمي يابد زيرا همه بينياز خواهند بود.[16]7. در مدينه فاضله اسلامي امنيت عمومي محقق خواهد شد چنانكه در حديث است: در آن زمان امنيت را بر روي زمين ميافكنم و هيچ چيز به هيچ چيز ضرر نميرساند و هيچ چيز از هيچ چيز نميترسد، تا آن جا كه حشرات و حيوانات در ميان مردم حركت ميكنند و هيچ كدام به ديگري آسيب نميرساند.[17]نتيجه: از توضيحات و مستندات گذشته به دست ميآيد مدينه فاضله موعود اسلام گر چه در بعضي عناصر مثل عدالت، رفع ظلم، برابري و… با يوتوپياي مورد نظر انديشمندان و فلاسفه مشترك است ولي با آنها تفاوت ماهوي دارد. چون عدالت مطرح شده در مدينه فاضله اسلامي هم گسترده تر است و هم هدفمند و الهي است و نيز مدينه فاضله اسلامي در تمام زمينهها كه مورد غفلت انديشمندان بوده است داراي برنامه است مثل علم، رفاه و آسايش و امنيت عمومي و غيره.
از طرفي نيز بايد گفت مدينه فاضله انديشمندان يك طرح خيالي و ايده آليستي است در حالي كه مدينه فاضله اسلامي يك طرح واقعي و عيني و رئاليستي است و بر اين مطلب گر چه دليل عقلي و فطري نيز ميشود اقامه كرد چون انسان فطرتاً طالب عدالت و برابري است و عقل نيز حكم ميكند كه اين نابسامانيها و نابرابريها و ظلم ها بايد يك روزي بيايد كه برچيده شود، دلايل نقلي متقني از قرآن و سنت دلالت دارند: خداوند در آيه 55 نور ميفرمايد: «خداوند به مؤمنان صالح از ميان شما وعده داده كه آنان را قطعاً خليفه روي زمين خواهد كرد. همان گونه كه پيشينيان را خلافت بخشيد و دين و آييني را كه براي آن ها پسنديده، پا بر جا و ريشهدار خواهد ساخت و خوف و ترس آن ها را به امنيت و آرامش مبدل ميكند، آن چنان كه تنها مرا ميپرستند و چيزي را بر من شريك نخواهند ساخت و كساني كه بعد از آن كافر شوند فاسقند.
در تفسير الميزان ذيل آيه مذكور چنين ميخوانيم:
اين جامعه طيب و طاهر، با صفاتي كه از فضيلت و قداست دارد، هرگز تاكنون در جهان منعقد نشده و دنيا از روزي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مبعوث به رسالت گشته تاكنون چنين جامعهاي به خود نديده است، لاجرم اگر مصداقي پيدا كند، در روزگار مهدي (عج) خواهد بود، چون اخبار متواتري كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه ـ عليهم السّلام ـ در خصوص آن جناب وارد شده از انعقاد چنين جامعهاي خبر ميدهند.[18]بنابراين كه زبان آيات و روايات زبان اسطورهاي و سمبليك نيست بلكه زبان واقعيت است چنين مدينه فاضلهاي به دست حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ تشكيل خواهد شد. انشاء الله.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ابراهيمي، ابراهيم، عصر ظهور،
2. كوراني، علي، تـ : عباس جلالي، عصر ظهور
3. فصلنامه انتظار، بنياد فرهنگي امام مهدي (عج)، سال سوم، ش 2، 1380.
4. مورتامس، آرمان شهر (يوتوپيا) ت: داريوش عاشوري.
5. رادمنش، عزت الله، قرآن، جامعه شناسي، اتوپيا.
6. اصيل، حجت الله، آرمان شهر در انديشه ايراني.
7. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي، محمدي.
پي نوشت ها:
[1] . اصيل، حجت الله، آرمانشهر در انديشة ايراني، ص 16 ـ 18، ص 19.
[2] . تامس مور، آرمانشهر «يوتوپيا»، ترجمه داريوش آشوري، تهران، خوارزمي، اول، 61.
[3] . همان، ص 28.
[4] . رادمنش، عزت الله، قرآن، جامعه شناسي، اتوپيا، ص 403.
[5] . اصيل حجت الله، آرمان شهر در انديشه ايراني، ص 32.
[6] . همان، ص 32.
[7] . همان، ص 33.
[8] . همان، ص 33.
[9] . معجم الاحاديث الامام المهدي، ج 1، ص 92، برگرفته از فصلنامه انتظار، ص 155.
[10] . همان.
[11] . همان.
[12] . به نقل از فصلنامه انتظار، سال اول، ش 2، ص 156 ـ 159.
[13] . همان.
[14] . همان، ص 153.
[15] . به نقل از فصلنامه انتظار، سال اول، ش 2، ص 159.
[16] . همان.
[17] . ابراهيمي، ابراهيم، عصر ظهور، ص 62 ـ 63.
[18] . طباطبايي، سيد محمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي، ج 29، ص 224.