ابتدا به اسباب پيدايش داستان جزيره خضرا و اينكه از چه زماني و توسط چه كساني به ما رسيده است، ميپردازيم؛ سپس به نقد و بررسي انطباق آن با مثلث برمودا خواهيم پرداخت.
امّا بررسي منابع داستان جزيره خضرا:
اصل اين قضيه به دو حكايت باز ميگردد:
الف. حكايت اول: از كمال الدين احمد بن محمد بن يحيي انباري كه در سال 543 هجري نقل شده است كه خلاصه آن بدين قرار است:
وي ميگويد: در شبي كه مصادف بود با ماه رمضان مهمان وزيري بودم كه نام وي يحيي ابن هبيره بود در آن ضيافت در كنار وزير مردي نشسته بود كه سخت مورد احترام وي قرار داشت.
آن مرد بيان داشت با جمعي همراه پدرم به قصد تجارت به دريا رفتم سرنوشت ما را به جزائر سرسبزي برد كه در آنجا وفور نعمت بود. از ناخدا نام آنجا را جويا شدم، اظهار بياطلاعي كرد. از مردم آن منطقه پرسيدم گفتند نام اين شهر مباركه است و مركز اين جا ظاهره و حاكم اين جا طاهر نام دارد. ما خواستيم مشغول تجارت شويم، لازم بود كه ماليات خود را پرداخت كنيم. سؤال كرديم به چه شخصي پرداخت كنيم، نائب سلطان به ما معرفي شد، خدمت او رسيديم او از عقائد ما سؤال كرد، خود را معرفي كرديم. نائب گفت: يهودي و نصراني جزيه بدهند و از مسلمانان سؤالاتي كرد و فرمود تمام اموال آنها مصادره گردد. و از شهر مباركه به ظاهره رفتيم و خدمت سلطان رسيديم و بعد از هشت روز به شهر رائقه سفر كرديم و سپس به شهر ظلوم و از آنجا به شهر ديگري به نام عناطيس و تمام اين شهرها شيعهنشين و سرشار از نعمتهاي الهي و امير هر كدام از فرزندان امام زمان (عج) بود و ما يك سال توقف داشتيم كه امام زمان را ملاقات كنيم، ولي ميسر نشد و از جمع ما فقط دو نفر ماندند جهت ملاقات حضرت و بقيه برگشتيم.[1]ب. حكايت دوم: از علي بن فاضل مازندراني است كه در سال 699 هجري قمري كه خلاصة آن به قرار ذيل است وي بيان ميكند:
در يكي از قريههاي اندلس بودم، با كارواني برخورد كردم بيان نمودند كه ما اهل منطقهاي هستيم در نزديكي جزائر شيعيان، وقتي نام جزائر شيعيان را شنيدم، مشتاق سفر به آنجا شدم. سفر را آغاز نمودم تا به آنجا رسيدم در آنجا بيان شد كه ارزاق آن جزيره از جزيرة خضراء كه متعلق بر امام زمان و اولاد آن حضرت است ميرسد.
منتظر شدم تا كشتيهاي ارزاق وارد شد، پيرمردي خوش سيمايي همراه آنان بود كه مرا ميشناخت، با او همسفر شدم تا به مقصود خود برسم، در مسير خود آبهاي سفيدي را مشاهده كردم كه آن پيرمرد بيان نمود اين آبها جزيره خضرا را احاطه نموده است و مانع ميشود كه دشمن وارد جزيره گردد. از آنجا كه گذشتيم چشمم خورد به هفت قلعة استوار با ديوارهاي محكم و برجهاي به آسمان كشيده شده، از آنها كه گذشتيم وارد جزيره خضراء شديم. در روز جمعهاي در نماز جمعه شركت كردم و نماز جمعه را با سيد شمس الدين اداء نمودم، بعد از نماز از سيّد شمس الدين پرسيدم آيا امام زمان در مسجد حاضر بودند؟ گفت: نه، ولي من نائب خاص آن حضرت ميباشم.
از او پرسيدم آيا شما امام را مشاهده كردهاي، گفت: نه.
با سيّد شمس به خارج آن شهر رفتم مردي خوش سيما را مشاهده كردم، از سيد پرسيدم اين مرد كيست؟ جواب داد او همراه يك نفر ديگر خادمان قبّه هستند و كوهي را به من نشان داد و گفت قبه در آنجا است و گفت من هر صبح جمعه ميروم آنجا و امام را زيارت ميكنم تو نيز بيا و امام را زيارت كن، رفتم به سمت قبّه و از خادمان قبه پرسيدم آيا ميشود امام را اينجا مشاهده كرد، گفتند: هرگز ديدن امام ممكن نيست!
بعد از سيّد شمس پرسيدم چرا بعضي آيات قرآن با هم مرتبط نيستند، گفت: قرآن بر هفت حرف نازل شده است و قرآني كه عمر و ابوبكر تنظيم نمودند بعضي از آيات را حذف نمودند، لذا برخي آيات با هم مرتبط نيستند.
و روز جمعهاي در مسجد بودم. از بيرون مسجد سرو صدايي شنيدم، از سيد شمس پرسيدم اين سر و صدا چيست؟، گفت اينها سيصد نفر از ياران امام زمان (عج) هستند و منتظر فرج آن حضرت ميباشند و از اينها 13 نفر هنوز باقي مانده است كه ياران حضرت كامل شوند.
بعد پرسيدم اساتيد ما قائلند رواياتي داريم كه هر كس در غيبت امام ادعاي مشاهده آن حضرت را داشته باشد، تكذيبش كنيد. سيّد شمس گفت: اين مربوط به دوران بني عباس ميباشد. بعد از او پرسيدم: آيا ميشود امام را در غيبت ديد؟ گفت: نه. گفتم من از مخلصين آقا هستم، گفت: تو دو مرتبه آن حضرت را ديدهاي، بعد از خمس پرسيدم، سيد شمس گفت حضرت خمس را بر شيعيانش مباح نموده است و پرداخت آن واجب نيست.
سپس سيد شمس به من دستور داد كه به وطن برگردم و مرا با همان كشتي كه وارد جزيره خضرا شده بودم برگرداندند.[2]
نكات مشترك دو حكايت:
1. محل سكونت امام زمان (عج) و فرزندان آن حضرت در جزيرهاي ميان دريا قرار دارد.
2. امام زمان (عج) اكنون داراي همسر و فرزند ميباشند.
3. جزيرهاي كه امام زمان (عج) در آن است، بسيار خوش آب و هوا و سرسبز ميباشد و در نقاط ديگر دنيا نظير ندارد.
4. در آن جزيره ميتوان امام زمان (عج) را مشاهده كرد.
5. نظم اجتماعي، رفاه و كيفيت سلوك مردم در آن جزاير بسيار عالي است.
6. ناقلان هر دو داستان (انباري و فاضل مازندراني) دو شخص مجهول ميباشند.
نظرات راجع به اين دو حكايت و اصل داستان جزيره خضراء:
1. گروهي اندك بر اين عقيدهاند كه اين داستان واقعي است.
2. برخي از كساني كه اصل داستان را پذيرفتهاند، آن را با مثلث برمودا نيز تطبيق دادهاند.[3]3. پژوهشگران سترگي چون شيخ جعفر كاشف الغطاء، آقا بزرگ تهراني، علامه شوشتري، علامه جعفر مرتضي عاملي، محمد باقر بهبودي و… بر اين عقيدهاند كه داستان جزيره خضراء واقعيت ندارد و بر دو حكايتي كه اصل داستان را پايهگذاري كردهاند، اشكالات متعدد سندي، تاريخي و متني وارد نمودهاند و آن دو نقل راكاملا از درجه اعتبار ساقط نمودهاند.
اينك، به اختصار به ذكر برخي اشكالات كه به هر يك از اين دو حكايت وارد شده است، به صورت مجزا ميپردازيم:
الف. حكايت علي بن فاضل مازندراني
اشكالات سندي:
1. مرحوم علامه مجلسي (ره) در كتاب بحار الانوار تصريح ميفرمايند كه اين حكايت را در كتابهاي معتبر نيافتهاند و به همين علت آن را به صورت مستقل در يك باب جداگانه نقل فرمودهاند.[4]2. هيچ يك از علما و بزرگان معاصر علي بن فاضل مازندراني، همچون علامه حلي (ره) و ابن داود (ره)[5] اسمي از او و داستانش به ميان نياوردهاند. اين قضيه از چند حال خارج نيست.
يا معاصران وي داستان او را دروغ و باطل تلقي كردهاند، يا اصلاً چنين داستاني را نشنيدهاند و يا اينكه اين داستان در زمانهاي بعد از آنها ساخته شده است.
3. در ميان منابع موجود، قديميترين مأخذي كه براي اين داستان به چشم ميخورد، كتاب «مجالس المؤمنين» اثر قاضي نورالله شوشتري است، او در سال 1019 هجري قمري به شهادت رسيده است. در حالي كه داستان جزيره خضراء مربوط به سال 699 هجري است.[6]4. ناقل اين حكايت مدعي است كه در سال 699 هجري قمري خبر را از شخصي شنيده است و براي اطمينان خود به نزد علي بن فاضل رفته است تا بدون واسطه خبر را از او بشنود.
فرض ميكنيم كه اين ملاقات صورت پذيرفته باشد و فضل بن علي با علي بن فاضل ملاقات نموده است. بنابراين بايد سفر علي بن فاضل به اندلس در حدود پايان قرن ششم هجري قمري صورت گرفته باشد؛ چون واقعه مذكور در زمان تحصيل علي بن فاضل بوده است و او به طور معمول، با گذشت چندين سال اين واقعه را براي ديگران نقل نموده است.[7]حال اين سؤال مطرح است كه چرا فضل بن علي پس از ملاقات اين حكايت را نقل نكرده و با فاصلة زماني طولاني نقل نموده است. اين خود ميتواند بر اعتبار اين حكايت لطمه وارد نمايد.
بر اين روايت از نظر سندي اشكالاتي ديگري نيز وارد است، كه علاقمندان ميتوانند به منابعي كه در پايان معرفي ميگردد، مراجعه كنند. ما در اينجا به جهت اختصار به همين مقدار بسنده ميكنيم.
اشكالات متني:
در داستان علي بن فاضل به مطالبي اشاره شده كه با بسياري از مسلّمات ديني سازگاري ندارد و روايات زيادي بر خلاف آن مطالب وجود دارد، كه به برخي از آنها اشاره ميگردد.
1. در متن روايت آمده است كه فاضل مازندراني از شخصي به نام سيد شمس الدين ميپرسد: چرا در ميان برخي آيات قرآن كريم ارتباط منطقي وجود ندارد؟ سيد شمس الدين پاسخ ميدهد: اين قرآني است كه خليفة اول (ابوبكر) جمعآوري كرده است و بعضي آيات آن را حذف نموده است و قرآن امام علي ـ عليه السّلام ـ را قبول نكرد. به همين خاطر بعضي از آيات با هم سازگاري ندارند.
همان گونه كه مشاهده ميشود، اگر كسي اين فراز حكايت را قبول كند، قائل به تحريف قرآن شده است. اين مطلب به اجماع شيعه و سني و به موجب صريح آيه قرآن « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ». البته ما قرآن را بر تو نازل كرديم و ما هم آن را محافظت خواهيم نمود؛[8] باطل و مردود است. از اينها گذشته، اهتمام و توجه زياد مسلمانان به نوشتن و حفظ قرآن و تعدد نسخهها و شيوع آن در بين مسلمين، از زمان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و زير نظر مستقيم آن حضرت تا حدي بود كه تبديل و تحريف آن، از امور محال و ممتنع به حساب ميآيد.[9]2. متن حكايت، مكان و محل سكونت آن حضرت را جزيره خضرا معرفي ميكند. اين مطلب برخلاف بسياري از روايات است، كه در ادامه به چند نمونه از آنها اشاره ميشود:
الف. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: كسي از مكان سكونت آن حضرت اطلاع ندارد، مگر خدمت كاران آن حضرت.[10]ب. آن حضرت همچنين ميفرمايد: « امام زمان (عج) در بين مردم به طور ناشناس در همه جا حضور پيدا ميكنند؛ ولي مردم حضرت را نميشناسند؛ مگر آن كه حضرت، با اذن پروردگار، خود را به خواص معرفي فرمايند».[11]3. در متن حكايت آمده است كه جزيره خضرا داراي هفت حصار است و از برجهاي محكم دفاعي برخوردار است؛ تا دشمنان نتوانند وارد آن جزيره شوند. از طرفي قهرمان داستان جزيره خضراء قائل است كه آن جزيره به وسيله آبهاي سفيدي كه در اطراف آن وجود دارد، همراه با نيروي غيبي، محافظت ميگردد.
همان گونه كه مشاهده ميشود، صدر و ذيل اين گفتار با هم سازگاري ندارد؛ زيرا جزيرهاي كه با نيروي غيبي و آبهاي سفيد محافظت ميگردد؛ ديگر چه نيازي به هفت حصار محكم و برجهاي آنچناني دارد؟!
4. در متن حكايت از قول خادمان قبّه نقل شده است كه رؤيت امام ـ عليه السّلام ـ غير ممكن است؛ ولي در گفتگو با سيد شمسالدين، او ميگويد: هر مؤمن با اخلاص ميتواند امام را ببيند؛ ولي او را نميشناسد.
چگونه ميتوان بين غير ممكن بودن رؤيت و ديدن مشروط جمع كرد؟!
5. در يك روز جمعه، راوي داستان سرو صداي زيادي از بيرون مسجد ميشنود، از سيد شمس الدين ميپرسد كه اين سروصدا چيست؟ او ميگويد: اينها سيصد نفر از ياران امام زمان (عج) هستند و منتظر سيزده نفر ديگرند.
اگر اين مطلب را بپذيريم، بايد قائل به طولاني بودن عمر آن سيصد نفر و حيات آنها تاكنون باشيم و بپذيريم كه حيات آنها تا زمان ظهور حضرت ادامه دارد. كه البته هيچ دليلي بر آن نداريم ودلايل طول عمر فقط مربوط به حضرت و بعضي پيامبران ميباشد.
6. در متن داستان آمده: خمس بر تمام شيعيان حلال است و پرداخت آن واجب نيست. اين نظريه نيز قابل قبول نيست؛ چون خلاف نظر مشهور فقهاي اسلام است.
7. متن داستان بر وجود همسر و اولاد براي حضرت دلالت ميكند. اين نظريه را بزرگاني چون مفيد، بياضي و طبرسي نپذيرفتهاند و رواياتي را كه اولاد را براي حضرت ثابت ميكنند، از نظر سند رد كردهاند. همچنين رواياتي بر خلاف آن داريم كه به چند نمونه اشاره ميشود:
الف. علي بن حمزه به حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ عرض كرد: از پدران شما روايت است كه هيچ امامي فوت نميكند، تا اينكه فرزند خود را ببيند.
حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ فرمود: آيا قيد كردهايد كه «غير از قائم».[12]ب. حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ فرمودند: امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده: هيچ امامي نيست، مگر اينكه پس از او فرزندي (جانشين) است، غير از امامي كه حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ بر او از قبر بيرون ميآيد. پس آن امام فرزند نخواهد داشت.[13]تا اينجا به نكاتي كه در حكايت علي بن فاضل قابل ملاحظه بود، پرداختيم. و آن را از نظر سند، متن مورد بررسي قرار داديم، كه به برخي از اشكالات آن اشاره شد.
ب. حكايت انباري واشكالات سندي :
داستان انباري فاقد هرگونه استناد است. چون صاحب كتاب التعازي[14] آن را نقل نكرده است؛ بلكه استنساخ كننده نامعلومي آن را در پايان كتاب التغازي افزوده است؛ كه از اساس معلوم نيست اين خبر را از كجا و چه كسي شنيده است.
همچنين اشخاص مذكور در سند، شناخته شده نيستند و در كتابهاي رجالي شيعه ذكري از آنان به ميان نيامده است و شخصي كه ناقل خبر است، مجهول است. فقط بيان شده است كه او شخصي مسيحي بوده است.
اشكالات متني:
از متن حكايت اين طور استفاده ميگردد كه اين تاجر مسيحي با تعدادي افراد يهودي و اهل سنّت به زيارت نائب حضرت صاحب الامر (عج) مشرف ميشوند.
چگونه ممكن است كه صدها مسلمان شيعه و عالم باتقوا و عاشق امام زمان (عج) به چنين افتخاري نايل نشدهاند. ولي اين جماعت چنين سعادتي داشتهاند.
نكتة ديگري كه قابل توجه است، اين كه: در متن داستان از شهرهايي نام برده شده كه در منابع جغرافيايي معتبر و قديمي؛ مانند معجم البلدان و يا قوت حموي، اصلاً نامي از آنها برده نشده است ؛ در حالي كه در اين دو منبع اسلامي روستاهاي دور افتاده از قلم نيفتاده است؛ چگونه ممكن است كه از جزيره با اين عظمت ذكري نشده باشد.
نكته آخر اينكه: در متن حكايت آمده است كه فرزند امام زمان (عج) از يهود و نصارا جزيه گرفت؛ ولي اموال اهل سنّت را مصادره كرد.
بايد از قهرمان داستان پرسيد: اين حكم با كدام سيره و سنّت مطابقت دارد؟
پس از نقد و بررسي اين دو حكايت، اين نكته قابل توجه است كه اخيرا بعضي از نويسندگان[15] تلاش دارند كه جزيره خضرا را با مثلث برمودا[16] تطبيق دهند، غافل از اينكه:
1. وجود مثلث برمودا، بر فرض صحت آن، نميتواند دليل بر صحت داستان جزيره خضرا و وجود آن باشد.
2. در حكايت جزيره خضرا بيان شده بود كه كشتيهاي دشمنان امام زمان (عج) وقتي داخل آبهاي سفيد اطراف جزيره شوند، نابود ميگردند؛ ولي عده زيادي مثلث برمودا رفتهاند و به سلامت باز گشتهاند و عده اندكي دچار مشكل شدهاند.
3. جزيره خضرا بنا به قرائتي كه در داستان نقل شده، در درياي مديترانه است ولي مثلث برمودا در اقيانوس اطلس است.
4. اتفاقهاي مثلث برمودا ساخته رسانههاي غربي و افسانه سازان ميباشد؛ و مطالبي از قبيل اينكه هر كسي به آنجا وارد شود، از بين خواهد رفت و اينكه عده زيادي رفتهاند و بازنگشتهاند همه اينها با چهرة واقعي امام زمان (عج) ناسازگار است. بر فرض كه چنين جزيرهاي وجود داشته باشد؛ نميتوان آن را با امام زمان رئوف (عج) مرتبط دانست.
نتيجه:
آنچه كه وجود جزيره خضرا را ثابت ميكند، دو حكايت است كه مورد نقد و بررسي قرار گرفتند و ثابت شد كه هر دو حكايت از لحاظ سندي، متني اشكالاتي دارند؛ كه ما براي رعايت اختصار، به برخي از آنها پرداختيم. همچنين به برخي اشكالات تطبيق نادرست جزيره خضرا بر مثلث برمودا نيز اشاره شد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جزيره خضرا، افسانه يا واقعيت، علامه شوشتري، مرتضي عاملي، ابراهيم اميني، ترجمه: ابوالفضل طريقهدار.
2. جزيره خضرا، تحريفي در تاريخ شيعه، غلامرضا نظري.
3. جزيره خضرا، در ترازوي نقد، سيد جعفر مرتضي عاملي، ترجمه: سپهري.
4. بررسي افسانه جزيرة خضرا، مجتبي كلباسي، فصلنامه انتظار، شمارههاي 1، 2، 3 و 4.
پي نوشت ها:
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ اسلاميه، ج53، ص213.
[2] . همان، ج 52، ص 159.
[3] . ، جزيره خضرا و تحقيقي پيرامون مثلث برمودا، ترجمه علي اكبر مهدي پور، و رفيعي سيد جعفر، جزيره خضرا.
[4] . مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، چ اسلاميه، ج52، ص169.
[5] . وي صاحب كتابي رجالي معروف به رجال ابن داود است، كه در سال 707 هجري قمري از تأليف كتاب رجالي خود فارغ شده است. (به نقل از جزيره خضرا، افسانه يا واقعيت؛ ترجمه طريقهدار).
[6] . عاملي، جعفر مرتضي، جزيره خضرا، افسانه يا واقعيت، ص 190.
[7] . كلباسي، مجتبي، بررسي افسانه جزيرة خضرا، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 109.
[8] . حجر/9.
[9] . در اين رابطه كتاب حقايق هاقة حول القرآن الكريم، اثر علامه جعفر مرتضي، بحثهاي دقيقي دارد. كه علاقمندان ميتوانند به آن مراجعه كنند.
[10] . مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، چاپ اسلاميه، ج 52، ص 153،
[11] . همان، ص 154.
[12] . اثبات الوصيه، ص 201.
[13] . طوسي، الغيبه، ص 134 و 135؛ و طبرسي، دلائل الامامه، ص 130 و 131.
[14] . اين كتاب تأليف محمد بن علوي است؛ كه مرحوم آقا بزرگ تهراني در الذريعه، ج 5، ص 106 آورده است.
[15] . ناجي نجار، جزيره خضرا و تحقيقي پيرامون مثلث برمودا، ترجمه علي اكبر مهديپور.
[16] . مثلث برمودا، قديميترين مستعمرات انگلستان است و رأس آن جزاير برمودا و قاعده آن ايالات متحده آمريكا و اضلاع آن كشورهاي كوبا، هائيتي، دومينيكس وجامائيكا ميباشد، (فصلنامه انتظار، ش 3، مجتبي كلباسي).