نهاد وكالت نهادي بود ارتباطي كه از زمان امام صادق ـ عليه السلام ـ فعاليت خود را آغاز كرد و در عصر غيبت، شيعيان به وسيله اين نهاد با امام زمان (عج) ارتباط برقرار ميكردند و مشكلات خويش را توسط اين نهاد به امام ـ عليه السلام ـ ميرساندند و امام مشكلات آنها را حل ميكرد.
شرائط بحراني كه امامان شيعه در زمان عباسيان با آن روبرو بودند، آنان را واداشت تا ابزاري تازه براي برقراري ارتباط با پيروان خود جستجو كنند. تا اينكه تصميم بر ايجاد نهادي به نام نهاد وكالت گرفتند كه نهادي ارتباطي بود بين امام و مردم كه در مناطق مختلف با تعيين نمايندگان و كارگزاران، ارتباط خود را با مردم به صورت تقريباً مخفي حفظ ميكردند.
اين سازمان كه كابرد مؤثري در پيشبرد مقاصد امامان داشت فعاليت خود را از زمان امام نهم آغاز نمود و در عصر امام هادي ـ عليه السلام ـ به صورت نهادينه و تشكيلاني فعاليت خود را ادامه داد و وكلاي امامان بتدريج تجربيات ارزندهاي را در سازماندهي شيعيان در واحدهاي جداگانه به دست آوردند. در مناطق جداگانه جغرافيايي به فعاليت مشغول بودند مناطقي چون، بغداد، مدائن، عراق و بصره و اهواز، قم، همدان، حجاز، يمن، مصر، وكيلهاي مستقلي داشتند كه به حكم مستقل امام منصوب ميشدند امام هادي ـ عليه السلام ـ طي دستورالعملي مينويسد «… من ابو علي (بن راشد) را به جاي «علي بن حسين بن عبدربه» منصوب كردم…»[1]و از آنجا كه غائب شدن امام و رهبر هر جمعيتي، يك حادثة غير طبيعي و نامأنوس است و باور كردن و تحمل مشكلات ناشي از آن براي نوع مردم دشوار ميباشد، امامان پيشين به تدريج مردم را با اين موضوع آشنا ساخته. افكار را براي پذيرش آن آماده ميكردند از اين رو در زمان امام هادي و عسکري ـ عليهما السلام ـ اقدامات آنها نوعاً توسط نمايندگان انجام ميشد و با اشخاص كمتر تماس ميگرفتند، اين معنا در زمان امام عسکري ـ عليه السلام ـ جلوة بيشتري يافت و تماس آن حضرت با شيعيان محدودتر شد به طوري كه حتي در خودشهر سامرّاء به مراجعات و مسائل شيعيان از طريق نامه يا توسط نماينده خويش پاسخ ميداد و بدين ترتيب آنان را براي تحمل اوضاع و شرائط و تكاليف عصر غيبت و ارتباط غير مستقيم با امام آماده ميساخت.[2] در طول مدت غيبت صغري كه امام زمان(عج) سكان داري امت اسلام و دين را در پرده غيبت بعهده داشتند هم نهاد وكالت به صورت فعال ادامه داشت و در اين مدت افراد مشخص به عنوان «نايب خاص» با حضرت در تماس بودند و شيعيان ميتوانستند به وسيله آنان مسائل و مشكلات خويش را به عرض امام برسانند و حتي گاه به ديدار امام نائل شوند.
انتخاب نواب خاص از سوي امام دوازدهم، در واقع ادامه و توسعة فعاليت شبكة ارتباطي «وكالت» بود كه در اين عصر به اوج فعاليتهاي خود رسيده بود امّا همانطور كه اشاره شد، نمايندگان و وكلاي محلي در مناطق مختلف معمولاً توسط وكيل اول با خود امام تماس ميگرفتند در عصر غيبت صغري امكان ارتباط مستقيم كاملاً قطع گرديد و وكلاي فرعي و منطقهاي امام در بلاد مختلف منحصراً زير نظر نايب خاص، انجام وظيفه ميكردند و نامهها و سؤالات و وجوه شرعي شيعيان را توسط نايب خاص به محضر امام غايب ميرساندند.[3]خلاصه نهاد وكالت يكي از پركارترين و مؤثرترين نهادهاي عصر غيبت صغري ميباشد كه با توجّه به منابع اصلاً هدفِ ايجاد آن در زمان ائمه ديگر، آمادگي مردم براي پذيرش امر غيبت و عدم حضور امام در بين مردم ميباشد از اين رو چون مردم عادت كرده بودند در زمان امامان ديگر مسايل را از راه وكلا حل بكنند در زمان غيبت آن حضرت با فعالتر شدن اين نهاد مردم هيچ مشكلي اساسي را از ناحيه عدم حضور امام احساس نميكردند چون با توجّه به وظايف اين نهاد در عصر غيبت، مثل جمعآوري وجوهات، حل مسايل شرعي و اجتماعي و سياسي مردم، ديگر هيچ مشکلي غيرقابل حلي احساس نميشد واگر در جايي به مشكلي برخورد ميشد «وكيل» ميتوانست با مراجعه به امام اين مشكل راحل بكند.
پس نهاد وكالت در عصر امام زمان (عج) به صورت سازمان يافته و توسط نوّاب خاص اداره ميشد و رابطه امام با شيعيان و حتي رابطة شيعيان با يكديگر، توسط اين نهاد انجام ميگرفت و ابتكاري بود براي آمادگي مردم براي غيبت امام زمان (عج).
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ عصر غيبت، دكتر جباري.
2. سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي.
پي نوشت ها:
[1] . طوسي، اخنيار معرفة الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348، ص 510.
[2] . پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، مؤسسة انتشاراتي امام صادق ـ عليه السلام ـ ، ص 685.
[3] . طوسي، الغيبه، تهران، مكتبه نينوي ، ص240.