السلام علي بقية الله في بلاده و حجته علي عباده المنتهي اليه مواريث الانبياء و لديه موجود اثار الاصفياء السلام علي المهدي الذي وعد الله عزوجل به الامم ان يجمع به الكلم و يلم به الشعت و يملاء به الارض قسطاً و عدلاً[1]براي تبيين و توضيح كامل جواب مقدمتاً ذكر سه مطلب لازم و ضروري به نظر ميرسد:
الف) هدف اصلي از ارسال رسل و فرستادن پيامبران و انبياء الهي و انزال كتب و صحف آسماني هدايت و راهنمايي كردن انسان ميباشد و همة شرايع و اديان توحيدي در اين هدف مشتركاند چنانچه در قرآن مجيد در آيات متعدد به آن اشاره گرديده است در سورة مباركة بقره آية 1 ميفرمايد: «ذالك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين»[2] يعني : آن كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد و ماية هدايت پرهيزكاران است. و اشاره به اين دارد كه قرآن كريم راهنما و هادي متقيان است. و «آية 53 همين سوره دربارة حضرت موسي ميفرمايد: «و اذ آتينا موسي الكتاب والفرقان لعلكم تهتدون؛[3] يعني بياد آوريد هنگامي را كه به موسي كتاب و وسيلة تشخيص (حق از باطل) را داديم تا هدايت شويد. و نيز در آية 3 و 4 سورة مباركة آل عمران ميفرمايد: «نزل عليك الكتاب بالحق مصدقاً لما بين يديه و انزل التوراة والانجيل، من قبل هدي للناس و انزل الفرقان»[4] دلالت آيات فوق الذكر بر اينكه كتب آسماني اعم از قرآن و كتب ديگر مثل تورات و انجيل و ديگر صحف آسماني براي هدايت و راهنمايي بشر نازل گرديده است واضح و روشن است.
ب) همانگونه كه كتب و شرايع الهي براي هدايت و نجات انسانها از گمراهي و شقاوت نازل شده است پيامبران و انبياء و رسولان ـ عليهم السّلام ـ مبين كتب و شرايع و احكام الهي هستند كه خود هدايت شده و هدايتگران كامل و راستين جوامع بشري بودهاند و به عبارت ديگر اين بزرگواران مهديان امم بودهاند، شخصيتهاي باعظمتي كه خودشان معصوم و از هرگونه گناه و خطاء مبرا و هدايت يافته و نيز هدايتگر و راهنمايان صادق و دلسوز براي بشر در طول تاريخ بودهاند چنانچه آياتي از قرآن بر آن دلالت دارد: «اتبعو المرسلين ـ اتبعو من لا يسئلكم اجرا و هم مهتدون»[5]ج) در بحث خلافت و جانشيني با قطع نظر از ادلة ديگري كه وجود دارد عقل هر انساني به دور از شائبة تعصب و عناد و كج انديشي و كج بحثي حكم ميكند به اينكه ميان خليفه و جانشين و ميان كسيكه خليفه و جانشين، مسئوليت كارها و مناصب او را بر عهده ميگيرد، بايد سنخيت و وجوه مشترك وجود داشته باشد بدين معنا كه جانشين يك عالم بايد عالم باشد و جانشين يك متخصص بايد يك متخصصي مثل خودش باشد. تا كارها و اموري كه به او واگذار شده يا واگذار ميشود بنحو احسن و آنگونه كه سزاوار است به سرانجام برسد. مثلاً اگر يك طبيبي خبره و حاذقي در مطب خودش كسي را به جاياش قرار بدهد كه هيچگونه اطلاع و آگاهي از علوم تجربي و طبابت ندارد ولو در رشتههاي ديگر علوم بهره داشته باشد عقلاء و حتي مردم عادي قطعاً او را ملامت و سرزنش خواهند كرد چه آنكه عقل سليم هر انساني بالفطره حكم به لزوم سنخيت بين جانشين و خليفه و بين مستخلف عنه ميكند و بديهي است كه جانشين و خليفه و وصي پيامبران نيز بايد واجد اوصاف و ويژگيهاي آن بزرگواران باشد و اينك با عنايت به مطالب فوق جواب اين سؤال را كه آيا «نام مهدي (عج) نام جملة انبياء است» در بردارندة الفاظ و حروف نامهاي همه انبياء است؟ يا نه «رسيدن در بهارستان معنا خزان لفظ ناديدن محال است» و از قالب لفظ فراتر بايد رفت و گفت كه نام مهدي (عج) از نظر مفهوم و محتوا در بردارنده و حاوي مفهوم و معنا و محتواي نامهاي انبياء ـ عليهم السّلام ـ است؟ با توجه به مطالب ذكر شده در بندهاي الف و ب با اطمينان خاطر ميتوان گفت كه نام مهدي ـ عليه السّلام ـ از حيث لفظ ميتواند در برگيرندة نام انبياء ـ عليهم السّلام ـ باشد زيرا همة انبياء در كلمة واحده و به معناي واقعي كلمة مهدي بودهاند يعني همانگونه كه كتب و شرايع شان ماية هدايت بشر بودند خودشان بالجمله مهدي بودهاند به اين معنا كه هم هدايت يافته و هم هادي و راهنما بودهاند و از اين حيث نام مقدس و مبارك حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ جامع و شامل نام همه پيامبران و انبياء الهي ميگردد و ميتوان گفت كه نام مهدي ـ عليه السّلام ـ نام جمله انبياء است. زيرا او مهدي امم است همانگونه كه انبياء صلوات الله عليهم اجمعين مهدي امم بودند در طول تاريخ و با شرايع و احكام كه در كتب و صحف آنان بوده بشر را به سوي فلاح و رستگاري هدايت نمودهاند.
بنابراين كلمة مباركة مهدي مستجمع همه نامهاي انبياء است و لكن اينجا جواب ديگري به بياني ديگر نيز هست كه به نظر ميرسد از بياني كه كرديم در جواب اول رساتر و گوياتر و دلنشين تر است و گذشته از اينكه منطبق با قاعدة سنخيت در خليفه و مستخلف عنه كه درمطلب ج ذكر گرديد هست رواياتي متعدده نيز بر آن دلالت دارد و آن اين است كه مسئله فراتر از جامعيت يك لفظ نسبت به الفاظ ديگر است و كلمة مهدي و شخصيت مفهومي كه اين كلمه بر آن دلالت دارد نه تنها جامع و شامل نام انبياء است بلكه مظهر و آينه تمام نماي همه اوصاف و ويژگيهاي علمي و عملي انبياء عظام ـ عليهم السّلام ـ ميباشد چنانكه در صدر اين نوشتار به عنوان تيمن و تبرك قسمتي از زيارت آن حضرت مذكور گرديد كه : «سلام بر حجت باقية الهي در ديار خدا و حجة او بر بندگاناش آن كسي كه ميراث تمام پيغمبران (يعني علوم و اسرار و صفات و كمالات آنها) به او منتهي شود و آثار و شعار پاكان و برگزيدهگان عالم نزد او موجود ميباشد.»[6] و سلام بر مهدي كسي كه تحقق كامل وعدههاي الهي بستگي به ظهور او دارد و فقط او است كه سيماي عدل و عدالت، توحيد و يگانه پرستي در همه شرايع و مكاتب آسماني را در آينة حكومت جهاني آن حضرت ميتوان به نظاره نشست چنانكه در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده است كه: «ما من معجزةٍ من معجزات الانبياء والاوصياء الا يظهر الله تبارك و تعالي مثلها علي يد قائمنا لاتمام الحجة علي الاعداء.[7] يعني هيچ معجزة از معجزات انبياء و اوصياء نيست مگر اينكه خداي تبارك و تعالي مثل آن را به دست قائم ما ظاهر ميگرداند براي اتمام حجت بر دشمنان. و نيز در حديثي ديگر ميفرمايد: «ان في صاحب هذا الامر سنن من الانبياء.[8] يعني در صاحب اين امر (امام غائب) سنتهايي از انبياء است. به اين معنا كه او و شخصيت والاي آن حضرت جلوه و آينة تمام نماي انبياء الهي است و او تنها خليفه و جانشين و وصي انبياء و اوصياء است و به اينگونه نام او نام جمله انبياء است.
پي نوشت ها:
[1] . مفاتيح الجنان، ص 970.
[2] . سورة بقره،آية 1.
[3] . سورة بقره،آية 53.
[4] . سورة آل عمران، آية 3 و 4.
[5] . سورة يس، آيات 20 ـ 21.
[6] . مفاتيح الجنان، ص 970، مركز نشر فرهنگي رجاء.
[7] . منتخب الاثر، ص 387، حديث 3، تأليف حضرت آيت الله صافي گلپايگاني.
[8] . منتخب الاثر، ص 371، حديث 5.