تعريف لغوي تقيّه: تقيه پرهيز كردن، پرهيزكاري، پنهان كردن مذهب خويش است و … [1]
تعريف اصطلاحي تقّيه:
تقيّه عبارت است از كتمان حق و پوشاندن اعتقاد خود در مورد آن و پنهان كاري در مقابله با مخالفين و ظاهر نساختن اموري كه ضرر ديني يا دنيوي به همراه داشته باشد.[2] به هر حال در يك جمله چنين مي توان گفت: تقيّه مخفي نمودن حق از ديگران يا اظهار خلاف آن است به جهت مصلحتي كه مهم تر از مصلحت اظهار آن مي باشد. حال با توجه به معناي تقيه اهدافي كه براي تقيه ذكر شده بيان مي شود. آيت الله مكارم شيرازي مي گويد: تقيّه براي سه هدف واجب مي شود:
1. براي ذخيره نيروها (تقيّه محافظ).
2. براي مكتوم داشتن برنامه (تقيّه تاكتيكي).
3. براي حفظ ديگران (تقيّه ايمني بخش)[3]در اين كه تقيّه يك حكم عمومي است يا اينكه اختصاص به غير معصوم دارد اختلاف است و اكثراً عقيده دارند امامان معصوم نيز به جهت مصالح يا اهدافي كه ذكر شد تقيّه كرده اند و روايات فراواني داريم كه حاكي از تقيّه ائمه ـ عليهم السّلام ـ است.[4] از جمله در توقيعي از ناحيه مقدسه براي اسحاق بن يعقوب آمده است: امّا اين كه چرا غيبت واقع شده است خداوند فرمود: اي مؤمنان از چيزهايي كه اگر پاسخش را بدانيد خوشايند شما نيست پرسش نكنيد همه پدران من تقيّه نمودند و با طاغوتيان زمان بيعت كردند ولي من در پس پرده غيبت قرار گرفته ام تا بيعت طاغوتيان بر گردنم نباشد و در هنگام خروج آزادانه قيام نمايم.[5]در مقابل برخي از جمله دو تن از دانشمندان معاصر شيعه يعني علامه شعراني و علامه قزويني منكر تقيّه ائمه شيعه شده و آن ها را تنها آمرين به تقيّه دانسته اند چرا كه مي گويند: امامان عالم به واقعيت و كيفيّت وفات خود بودند و نيازي به تقيّه نداشتند.[6]امّا درباره امام عصر (عج) تقيّه حضرت را مي توان در دو دوره مورد بحث قرار داد.
1.دوران غيبت صغرا.
2. دوران ظهور و قيام.
دوره غيبت صغري حضرت سال هاي (260 ـ 329 هـ . ق) را شامل مي شود كه در اين دوره امام به وسيله چهار نائب خاص با شيعيان خود در ارتباط بود و همه آن ها به نوعي تقيّه مي كردند و در حقيقت از جانب امام عصر (عج) مأمور به تقيه بودند[7] امّا اين كه خود حضرت تقيّه كرده باشند دليلي در دست نيست چه اينكه حضرت به ظاهر در ميان مردم نبودند و دسترسي به ايشان فقط براي افراد خاصي ممكن بود بدين جهت ظاهراً خطري هم متوجه حضرت نبود تا بخواهد تقيّه كند گرچه مي توان اصل غيبت آن حضرت را هم نوعي تقيّه دانست. امّا در بُعد تقيّة فقهي نيز از آن حضرت روايات مختلفي تحت عنوان توقيعات (نامه ها) در كتب مختلف ذكر شده است.[8]امّا درباره تقيّه امام عصر (عج) در دوران ظهور و قيام حضرت از روايات چنين استفاده مي شود كه اصلاً زمان ظهور زماني است كه تقيه معنا ندارد. قبل از آن كه به نقل برخي روايات در اين زمينه بپردازيم ابتدا به دليل عقلي عدم تقيّه در آن زمان چه براي حضرت چه براي ديگران و سپس به فرمايش علامه مجلسي اشاره اي مي كنيم.
امّا دليل عقلي عدم تقيّه در زمان ظهور امام زمان (عج) اين است كه: تقيّه در اصل براي حفظ جان و ترس از خطري است كه ممكن است براي خود يا ديگران پيش آيد و اين حالت براي هر شخص در هر زماني ممكن است اتفاق بيفتد امّا زمان ظهور حضرت كه زمان غلبه و قهر وسيطره قدرت الهي به دست امام عصر (عج) است و قدرت هاي ديگر همه مقهور و مغلوب اين قدرت اند ديگر ترس از جان و مال در كار نيست لذا در اين زمان تقيه مفهومي ندارد.
علامه محمّد باقر مجلسي در اين زمينه مي گويد: در زمان ظهور حضرت امنيت در همه جا فراگير است از هيچ كس و هيچ چيز ضرر يا خطري متوجه كسي نمي شود و به طور كلي ترس از ميان مي رود.[9] حال با در نظر گرفتن اين مطلب به ذكر محتواي چند روايت در اين زمينه مي پردازيم:
1. از حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ روايت شده است كه هر كس پرهيزكاري ندارد دين ندارد و كسي كه تقيّه ندارد ايمان ندارد گرامي ترين شما نزد خداوند عامل ترين شماست به تقيّه قبل از خروج قائم ما و هر كسي كه قبل از خروج قائم ما آن را ترك كند از ما نيست.[10]از مفهوم اين روايت استفاده مي شود كه تقيّه تا قبل از زمان ظهور است امّا در زمان ظهور تقيّه برداشته مي شود و ديگر تقيّه اي در كار نخواهد بود.
2. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: هنگامي كه آيه شريفه «ادفع بالتي هي احسن…»[11] نازل شد رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: من به تقيّه امر شدم سپس امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود اين دستور همچنان در بين ما ائمه وجود دارد تا هنگامي كه قائم ما قيام كند در آن هنگام تقيّه از بين مي رود و حضرت شمشير راازنيام بيرون مي كشد. و از مردم جز شمشير نمي گيرد و به آنان جز شمشير نمي دهد.[12]3. در برخي از منابع معاصر درباره عدم تقيّه امام مهدي (عج) با استفاده از برخي روايات آمده است:
علت غيبت امام مهدي (عج) اين است كه آن حضرت با وجود غيبت از يوغ بيعت با طاغوت هاي زمان آزاد مي شود و تعهد و بيعت با هيچ حاكمي را بر عهده ندارد تا بتواند در زمان قيام خود آزادانه تلاش كند. ديگر امامان از روي تقيّه حكومت ها را به رسميت مي شناختند ولي امام مهدي (عج) مأمور تقيّه نيست از اين رو با حكومت ها و طاغوت هاي زمان بيعت نمي كند و اگر غيبت آن حضرت نباشد اين امر شدني نيست.[13]4. باز در توقيعي از ناحيه مقدسه براي اسحاق بن يعقوب آمده است: امّا اين كه چرا غيبت واقع شده است خداوند فرمود: اي مؤمنان از چيزهايي كه اگر پاسخش را بدانيد خوشايند شما نيست پرسش نكنيد همه پدران من تقيّه نمودند و با طاغوتيان زمان بيعت كردند ولي من در پس پرده غيبت قرار گرفته ام تا بيعت طاغوتيان بر گردنم نباشد و در هنگام خروج آزادانه قيام نمايم.[14]گذشته از روايات گروهي از مفسرين اماميه آيه 55 سوره مباركه نور[15] را درباره حكومت حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ مي دانند.
در تفسير نمونه آمده است: گروهي آيه فوق را اشاره به حكومت مهدي ـ عليه السّلام ـ مي دانند كه شرق و غرب جهان در زير لواي حكومتش قرار مي گيرد و آئين حق در همه جا نفوذ مي كند و ناامني و خوف و جنگ از صفحه زمين بر چيده مي شود… و مرحوم طبرسي در ذيل آيه مي گويد: از اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين حديث نقل شده است «انهّا في المهدي من آل محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ» اين آيه درباره مهدي آل محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي باشد.[16]از آيه شريفه استفاده مي شود سرانجام حكومتي در جهان بر قرار خواهد شد كه خوف و ترس مستضعفان و مؤمنان به امنيت و آرامش مبدل مي شود بدين جهت ديگر جايي براي تقيه نمي ماند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.نقش تقيّه در استنباط، نعمت الله صفري.
2. رساله در تقيّه و چند رساله ديگر، عبدالرضا ابراهيمي.
3. تقيّه در اسلام، علي تهراني.
4. تقيّه و امر به معروف و نهي از منكر، احمد طيبي شبستري.
5. چشم اندازي به حكومت مهدي ـ عليه السّلام ـ، نجم الدين طبسي.
پي نوشت ها:
[1] . دهخدا، علي اكبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه، 1372، ج4، ص6039.
[2] . اوئل المقالات، تعليقه شيخ الاسلام زنجاني، تبريز، 1370ق، ج2، ص241.
[3] . تقيه سپري براي مبارزه عميق تر، قم، مطبوعاتي هدف، ص 76 ـ 80.
[4] . مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق، ج46، ص264 و 316.
[5] . شيخ طوسي، كتاب الغيبة، قم، مؤسسة المعارف الاسلامية، 1411ق، ج1، ص292، نيز ر.ك: تاريخ عصر غيبت، ص 273.
[6] . مجلة نور علم، شماره 50 ـ 51، ص 24 و 25.
[7] . مجلسي، همان، ج 51، ص 344 ـ 356.
[8] . مجلسي، همان، ج 53، ص 157.
[9] . مجلسي، همان، ج 52، ص 384.
[10] . همان، ج 75، ص 395 ـ 396.
[11] . فصلت / 34.
[12] . حسيني، سيد شريف الدين، تأويل الآيات الظاهرة، قم، مدرسه الامام المهدي، 1407ق، ج2، ص540.
[13] . جمعي از نويسندگان، تاريخ عصر غيبت، قم، انتشارات حضور، چاپ دوم، 1383ش، ص 272.
[14] . شيخ طوسي، كتاب الغيبة، قم، مؤسسة المعارف الاسلامية، 1411ق، ج1، ص292، نيز ر.ك: تاريخ عصر غيبت، ص 273.
[15] . خداوند مي فرمايد: «و عدالله الذين آمنوا منكم … وليبدّ لَنهّم من بعد خوفهم اَمناً الآيه».
[16] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 14، ص 530 ـ 531، ذيل آيه.