امامت و خلافت امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ دلائل نقلي خدشه ناپذيري دارد که در کتب تاريخي و حديثي معتبر اهل سنت هم موجود است. بنابر اين اين تصوّر که علاوه بر دلائل معتبر و قطعي موجود، اگر امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ و آن هم در دوران کوتاه بيماري پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که علي ـ عليه السلام ـ تمام مشغوليت اش همراهي و پرستاري رسول اکرم بود، پيش نماز مي شد و در مسجد پيامبر امام جماعت مي گرديد، ديگر مشکل حل مي شد و همه مردم بعد از رحلت پيامبر خلافت آن حضرت را قبول مي کردند، تصوّر درستي نخواهد بود. زيرا اولاً به صرف نماز خواندن و امام جماعت شدن در غياب پيغمبر با قطع نظر از ادله ديگر، خلافت و امامت کسي ثابت نمي شود، چنان چه عمر و ابوبکر اقدام به چنين کاري کردند. افزون بر اين که رابطه و علاقه شديد امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ به پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به حدي بود که امير المؤمنين در زمان حيات رسول خدا و با حضور آن حضرت و لو در حال بيماري هرگز به خود اجازه نمي داد که در محراب رسول خدا اقامه نماز نمايد و عظمت مقام خاتميت که آميخته با شيره جان امير المؤمنين گرديده بود، قطعاً در زمان حيات رسول خدا او را از چنين کاري باز مي داشت مگر اينکه پيامبر امر به اين کار مي فرمودند. و اين کار شايسته کساني بود که نه پيامبر را شناخته بودند و نه بهره اي از معرفت و کرامت اسلامي نسبت به رهبري بي همتاي پيامبر ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ برده بودند. و ثانياً بر فرض اگر امير المؤمنين چنين کاري هم مي کرد و امام جماعت در مسجد رسول خدا را در زمان حيات رسول خدا بر خلاف ميل اش بر عهده مي گرفت باز هم مخالفان و منکران خلافت و امامت، اين امر را مثل خيلي از دلايل ديگر ناديده مي گرفتند و آن را توجيه مي کردند.
چنان چه قضيه متواتر و غير قابل انکار غدير را که در محضر ده ها هزار نفر، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي ـ عليه السلام ـ را به امامت و وصايت منصوب نمود، توجيه نمودند. و چون اصل حديث غدير که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: «آيا من از خود شما بر شما اولويت ندارم؟ گفتند: بلي. (بعد فرمود:) من کنت مولاه فهذا علي مولاه»[1] قابل انکار نيست، به توجيه آن پرداختند و عده اي تواتر آن را منکر شدند و بعضي گفتند (مولا) به معناي امارت نيست بلکه به معناي دوستي و محبت است.
و هم چنين حديت «منزلت» که رسول خدا به امير المؤمنين فرمود: «انت منّي بمنزلة هارون من موسي الا انه لا نبيّ بعدي»[2] يعني نسبت تو به من همان نسبتي است که هارون به موسي داشت به استثناي نبوت، به اين معني که تو وصي و جانشين من هستي. اين حديث نيز از احاديثي است که در کتب شيعه و سني نقل شده و اهل سنت چون نتوانسته اصل آن را انکار نمايند، تواتر آن را منکر شده و گفته اند، خبر واحد است، در حالي که علماي بزرگوار ما هم چون (مير حامد حسين) در کتاب شريف (عبقات الانوار) تواتر آن را از طريق خود اهل سنّت به اثبات رسانده است.
و نيز حديث «يوم الانذار» که ابن هشام در کتاب سيره اش که اصل (سيره) از ابن اسحاق است که در اوائل قرن دوم هجري مي زيسته و ابن هشام آن را تلخيص و تهذيب کرده و از کتبي است که مورد اعتماد اهل تسنن است، اين حديث را آورده که پيامبر اکرم در حضور بزرگان قريش به امير المؤمنين فرمود: «بعد از من تو وصي و وزير و خليفه من خواهي بود.»[3]و هم چنين اين حديث که رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به اصحاب اش فرمود: «سلّموا علي علي بأمرة المؤمنين»[4] به علي سلام بدهيد به عنوان امارت مومنان و اميرالمؤمنيني. اين جمله مربوط به قضيه غدير است. البته آن جمله حديت غدير را جداگانه ذکر مي کنند. اهل سنّت اصل اين حديث را قبول دارند ولي براي فرار از حقيقت، تواتر آن را انکار مي کنند و مي گويند بعضي ها آن را نقل کرده اند. در حالي که علاّمه بزرگوار (اميني) صاحب الغدير و مير حامد حسين ـ رحمه الله ـ صاحب کتاب عبقات الانوار، تواتر آن را از طريق اهل سنت به اثبات مي رسانند.
و نيز اين حديث که در سيره ابن هشام که از کتب مورد اعتماد اهل سنّت است نقل شده که رسول خدا به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «انت الخليفة بعدي»[5] و روايات معتبر و متواتري مثل حديث (سفينه) و حديث (ثقلين) که رسول خدا در آن ها به ولايت و خلافت اهل بيت بعد از خودش تصريح و يا اشاره فرموده است. بنابر اين وقتي دستورات صريح رسول خدا ناديده گرفته مي شود، بعيد به نظر مي رسد که مشکل با يک نماز و امام جماعت شدن حل شود. هم چنان که اقامه نماز جماعت دليل وصايت و جانشيني نيست و اگر امام علي ـ عليه السلام ـ اقامه جماعت مي کردند ما براي امامت آن حضرت به آن استدلال نمي کرديم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ امامت و رهبري، شهيد مطهري.
2ـ احتجاج طبرسي، ترجمه جعفري.
3ـ ارشاد مفيد، ترجمه مصطفوي.
4ـ الغدير علامه، اميني، بخش نصوص نبوي بر خلافت علي ـ عليه السلام ـ.
پي نوشت ها:
[1] . علامه مطهري، امامت و رهبري، ص 106.
[2] . همان، ص 106.
[3] . همان، ص 103.
[4] . همان، ص 100.
[5] . شهيد مطهري، امامت و رهبري، ص 102.