طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا علي ـ عليه السّلام ـ عالم الغيب بودند، آيا علي ـ عليه السّلام ـ عالم به ما كان و ما يكون بودند، يعني از آدم تا قيامت علم داشتند و ادعا هم كردند كه هر چه مي‌خواهيد از من بپرسيد؟

آيا علي ـ عليه السّلام ـ عالم الغيب بودند، آيا علي ـ عليه السّلام ـ عالم به ما كان و ما يكون بودند، يعني از آدم تا قيامت علم داشتند و ادعا هم كردند كه هر چه مي‌خواهيد از من بپرسيد؟

مأموريت انبيا و اوصياي الهي ـ عليهم السّلام ـ محدود به مكان و زمان خاصّي نبوده، بلكه رسالت پيامبر و امامت امامان ـ عليهم السّلام ـ، جهاني و جاوداني است. چگونه ممكن است كسي چنين مأموريت گسترده‌اي داشته باشد، در حالي‌كه هيچ گونه آگاهي جز بر زمان و محيط محدود خود نداشته باشند؟ آيا كسي را كه مثلاً مأمور امارت و استانداري بخش عظيمي از كشوري مي‌كنند، مي‌تواند از آن منطقه آگاهي نداشته باشد و در عين حال، مأموريت خود را به خوبي انجام دهد؟! به تعبير ديگر پيامبر و امام ـ عليهم السّلام ـ در مدّت حيات خود بايد آنچنان احكام الهي را بيان و اجرا كند كه جوابگوي نيازمندي‌هاي همة انسان‌ها در هر زمان و هر مكان باشد و اين ممكن نيست مگر اينكه بخشي از اسرار غيبت را بداند.[1]

شاهد قرآني:
برخي از آيات قرآن، علم غيب را از غير خداوند نفي مي‌كند و لكن وقتي دركنار بعضي ديگر از آيات، قرار مي‌گيرد، معلوم مي‌شود كه خداوند، اجمالاً علم غيب را در اختيار برگزيدگانش قرار مي‌دهد. مثلاً در آية 179 سورة آل عمران، اين طور آمده است «چنان نبود كه خدا شما را از علم غيب آگاه كند، ولي خداوند از ميان رسولان خود، هر كس را بخواهد، بر مي‌گزيند (و قسمتي از اسرار غيب را در اختيار او مي‌گذارد).» قرآن در معجزات حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ مي‌گويد كه عيسي فرمود:« و اُنبئكم بما تأكلون و ما تدّخرون في بيوتكم.»[2] يعني: «من شما را از آنچه مي‌خوريد و آنچه در خانه‌هاي خود ذخيره مي‌كنيد، خبر مي‌دهم.»
اصولاً وحي آسماني كه بر پيامبران نازل مي‌شود، نوعي غيب است كه در اختيار آنان قرار مي‌گيرد. چگونه مي‌توان گفت: آنها آگاهي از غيب ندارند، در حاليكه وحي بر آنان نازل مي‌شود؟[3]هم چنين خداوند متعال مي‌فرمايد:«عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه أحداً إلاّ من ارْتضي من رسول …»[4] يعني«او داناي  و عالم غيب عالمست، و هيچ كس بر عالم غيب او آگاه نيست، مگر آن كس كه از رسولان برگزيده است…» وقتي اين آيات را در كنار آياتي كه علم غيب را مختص خداوند مي‌داند، قرار مي‌دهيم،  چنين نتيجه مي‌دهد كه: خداوند متعال، غيب را ذاتاً و استقلالاً مي‌داند، و غير خداوند غيب را به تعليم الهي مي‌دانند.
طبق آية، رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ، پسنديده نزد خداوند است، پس غيب را به تعليم الهي مي‌داند. و ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ نيز وارثان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ هستند، (پس آنان نيز علم غيب را ياد مي‌گيرند.)
امام رضا ـ عليه السّلام ـ در تفسير اين آيه فرمودند:«فرسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ عند الله مرتضي و نحن ورثه ذلك الرسول الذي إطّلعه الله علي ما يشاء من غيبه، فعلمنا ما كان و ما يكون إلي يوم القيامه» يعني«پس رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ نزد خداوند، برگزيده است و ما اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ وارثان همان رسولي هستيم كه خداوند او را از آنچه از غيبش بخواهد، آگاه مي‌گرداند، پس آنچه بوده و آنچه تا قيامت اتّفاق خواهد افتاد را، مي‌دانيم.» پس پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ آن را به وسيلة وحي از خداوند دريافت مي‌كند و ائمه به واسطة وراثت، از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ .[5]در آية ديگري خداوند متعال اين چنين مي‌فرمايد:«و قل اعملوا فسيري الله عملكم و رسوله و المؤمنون»[6] يعني:«واي پيامبر، به مردم بگو، هر چه خواستيد، انجام دهيد، ولي بدانيد كه خدا و رسولش و مؤمنان عمل شما را مي‌بينند.» تكيه روي مؤمنان در صورتي صحيح است كه منظور همة اعمال و از طريق غير عادّي باشد، و الاّ اعمال آشكار را هم مؤمنان مي‌بينند و هم غيرمؤمنان. از اينجا ضمناً اين نكته روشن مي‌شود كه منظور از مؤمنان در اين آيه ـ همانگونه كه در روايات فراواني نيز آمده است ـ تمام افراد با ايمان نيست، بلكه گروه خاصّي از آنهاست كه به فرمان خدا، از اسرار غيب آگاهند، يعني جانشينان راستين پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ .[7]صادق آل محمد ـ عليهم السّلام ـ در تفسير اين آيه فرمودند: منظور از مؤمنان در اين آيه، ما هستيم «ايّانا عني» «المؤمنون، هم الأئمه» مؤمنان همان ائمه هستند. همه كارهاي ما در مشهد و منظر آنان است، نه تنها اعمال ما را مي‌بينند، و از آن خوشحال يا ناراحت مي‌شوند، بلكه در قيامت مطابق آنچه ديده‌اند، شهادت مي‌دهند.[8]ب: پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و اوصياي ايشان، علم انبياء پيشين را به ارث برده‌اند و عالم به ما كان (گذشته)  و ما يكون (آينده) مي‌باشند.
امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود:… همانا خداي عزّوجلّ، سنت‌هاي تمام پيغمبران را از آدم تا برسد به خود محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ براي او (پيامبر اكرم) گرد آورد. عرض شد: آن سنّت‌ها چه بود؟ فرمود: همة علم پيغمبران و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ تمام آن را به امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ تحويل داد.[9]در حديث ديگري از امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: كه پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: نخستين وصيّي كه در روي زمين بود، هبة الله پسر آدم بود و هيچ پيغمبري درنگذشت جز اينكه او را وصيي بود و همة پيغمبران، يكصد و بيست هزار تن بودند كه پنج نفر آنان اولو العزم اند: نوح، ابراهيم، موسي و عيسي و محمّد ـ صلي الله عليه و آله ـ و علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ مانند هبة الله است، براي محمد، و علم اوصياء و پيشينيان خود را به ارث برده است. همانا محمّد ـ صلي الله عليه و آله ـ علم پيامبران و مرسلين پيش از خود را به ارث برده است.[10]امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمودند: علي ـ عليه السّلام ـ علم گذشته و آينده را تا قيامت مي‌داند حتّي شناختن هر انساني را با اسم و نسب او و اينكه چه كسي با مرگ طبيعي مي‌ميرد و چه كسي كشته مي‌شود و اينكه چه كسي اهل بهشت و چه كسي اهل آتش مي‌باشد.[11] در تفسير قمي نيز ذيل آيه 27 از سورة جن، همين مطلب روايت شده است . (با اضافاتي). شخصي به نام ابو محمّد مي‌گويد: امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:«… إن عندنا علم ما كان و علم ما هو كائن إلي أن تقوم الساعة.»[12] يعني:« … همانا علم گذشته و علم آينده تا قيام قيامت، نزد ما امامان مي‌باشد.»
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:«قسم به پروردگار كعبه و قسم به خانة خدا (3 مرتبه) اگر بين موسي و خضر ـ عليهما السلام ـ مي‌بودم، به ايشان نشان مي‌دادم كه از آنها، اعلم و داناتر هستم و آنها را آگاه مي‌كردم به چيزي كه نزد آنها نبود، زيرا موسي و خضر ـ عليهما السلام ـ علم گذشته را داشتند ولي علم آينده به آنها داده نشده بود، و همانا به رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ علم گذشته و علم آينده تا روز قيامت، عطا شده است، پس ما اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ، آن را از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به ارث مي‌بريم.[13]

خلاصة مطلب آن كه:
1. خداوند متعال، علم غيب را استقلالاً مي‌داند و اجمالاً آن را در اختيار معصومين قرار مي‌دهد.
2. پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ، نزد خداوند متعال برگزيده است، و خداوند غيب را به ايشان تعليم نموده است.
3. ائمه ـ عليهم السّلام ـ وارثان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ  هستند و علم و فهم ايشان را، به ارث مي‌برند.
4. امامان ـ عليهم السّلام ـ، علم گذشته و حال و آينده تا روز قيامت را مي‌دانند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
2. منشور جاويد، آيت الله سبحاني، ج8، نشر دارالقرآن كريم، چ1، 1410 هـ. .
3. علم غيب، علي نمازي شاهرودي، چ شفق، چ1، 1377.
 
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1399، ج8، ص127 ـ 128، با تصرف.
[2] . آل عمران/ 49.
[3] . تفسير نمونه، ج25، ص148 ـ 144، (با تصرف).
[4] . جن/ 26 و 27.
[5] . طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان، بيروت، الاعلمي، چ2، 1394 هـ. ، ج20، ص 53 و 59، با تصرف.
[6] . توبه/ 105.
[7] . تفسير نمونه، ج8، ص127 ـ 128.
[8] . جوادي آملي، ادب فناي مقربان، قم، نشر اسراء، چ1، 1381 هـ .ش، ج1، 154.
[9] . كليني، اصول كافي، نشر فرهنگ اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ، ج1، ص 323، كتاب الحجة.
[10] . همان منبع، ج1، ص325.
[11] . حافظ رجب برسي، مشارق انوار اليقين، نشر شريف رضي، چ1، 1380، ص 267.
[12] . بحراني، سيد هاشم، ينابيع المعاجز، قم، چاپ علميه، ص 128.
[13] . مجلسي، بحارالانوار، بيروت، الوفاء، چ2، 1403، ج17، ص144 ـ 145.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد